فعالان حقوقی و اعضای جمعیت‌های مردم‌نهاد بحرینی با برگزاری همایشی در حاشیه سی‌وهشتمین دوره نشست‌های شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو، چهره تاریکی از وضع حقوق بشر در بحرین ترسیم و تأکید کردند دولت بحرین به طور روشمند برای محدود کردن آزادی‌های عمومی تلاش کرده و رژیم منامه از جنگ با تروریسم برای اعمال فشار بر مخالفان و ساکت کردن رسانه‌های مستقل استفاده می‌کند. 

صبح صادق در پی جنگ تجاری جدید آمریکا و چین بررسی می‌کند

 رضا اشرفی/ بیش از یک سال است که دونالد ترامپ روی صندلی ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا نشسته و طی این مدت با عملکرد خود انتقادهای فراوان داخلی و بین‌المللی را سبب شده است. مخالفان و موافقان ترامپ بیشتر از هر چیز از وی به کاسب،‌ دلال، تاجر و عناوینی از این قبیل یاد کرده‌اند. کمتر کسی وی را یک سیاستمدار می‌داند که در عرف بین‌الملل شناخته می‌شود. این مسئله وقتی چالش‌برانگیزتر می‌شود که وی در جایگاه ریاست‌جمهوری آمریکا قرار دارد؛ کشوری که حتی دشمنانش که آن را امپریالیست یا با هر عنوان دیگری یاد می‌کنند، تاکنون از این مسئله مطمئن بوده‌اند که سیاست‌های این کشور، از حداقل عرف دیپلماتیک و عقلانیت عرفی برخوردار بوده، حتی اگر تماماً در مسیر منافع خودش باشد.  
البته تاریخ چند دهه اخیر آمریکا نشان می‌دهد، جایگاه رئیس‌جمهور و شخصیت‌های انتخاب شده در مقایسه با گذشته با افت شدیدی مواجه بوده و رؤسای پیشین مورد پذیرش‌تر و موجه‌تر از رؤسای سال‌های اخیر بوده‌اند. در این باره می‌توان از «جان اف کندی» از خانواده مطرح و عنوان‌دار کندی‌ها در آمریکا نام برد که جای خود را به کمدینی به نام «رونالد ریگان» داد. در میان اینها، دونالد ترامپ موجود خارق‌العاده‌ای است که همه شرکای اروپایی و دیگر کشورهای جهان را در بهت و حیرت فرو برده
 است. 
رفتار و عملکرد نامتعارف ترامپ به اندازه‌ای است که حتی در تصاویر رؤسای جهان که در کنار ترامپ قرار گرفته‌اند به عینه مشخص است؛ اما ترامپ کار خود را می‌کند و جنگ در سطوح گوناگون با دوست و دشمن ادامه دارد که البته مهم‌ترین آن جنگ تجاری است. آمریکا طی یک سال گذشته خود را برای جنگ تجاری با اروپا آماده کرده و همین مسئله سبب بروز اعتراضات و انتقادات بسیاری از متحدان سنتی آمریکا شده است. 
اما مسئله مهم‌تر که طی روزهای اخیر پر سروصدا دنبال می‌شود، جدی‌تر شدن جنگ تجاری آمریکا با چین است. چین از یک‌سو مخالف سیاست‌های کلان آمریکا در نظام بین‌الملل است و به نوعی مخالف واشنگتن شناخته می‌شود و از سوی دیگر جدی‌ترین رقیب اقتصادی این کشور به شمار می‌رود. برخی از کارشناسان تأکید دارند، اگر روال کنونی ادامه پیدا کند، چین به جایگاه اول اقتصادی جهان می‌رسد و جای آمریکا را می‌گیرد. این موضوع مسئله‌ای نیست که واشنگتن آن را نادیده بگیرد؛ به ویژه ترامپ که یک تاجر و کاسب شناخته می‌شود، نمی‌خواهد بخشی از ماجرای باخت تجاری با چین باشد. 
بنابراین در اقدام و موضعی جدید، تهدید کرده است اگر مقامات پکن در برابر خواسته‌ها و اقدامات کاخ سفید به عملی متقابل و تلافی‌جویانه دست بزنند،‌ تعرفه واردات 200 میلیارد دیگر از کالاهای چینی را تا 10 درصد افزایش خواهد داد. این در ادامه جنگ تجاری اولیه آمریکا است که پیش از این به دستور ترامپ تعرفه‌های برخی کالاهای وارداتی از چین 25 درصد افزایش پیدا کرده بود. در همین حال، چین نیز شرکت‌ها،‌ کارگران و کشاورزان آمریکایی را تهدید کرده بود. 
این دوئل اقتصادی سبب شد ترامپ بار دیگر فشار گمرکی را به چین افزایش دهد تا جنگ وارد مرحله جدی‌تری شود. در طرف مقابل نیز پکن به دنبال عملی کردن تهدیدات خود است. اگر چه به تداوم این جنگ تمایلی ندارد؛ اما در برابر عملکرد ترامپ تنها راه را همین می‌داند؛ به همین دلیل تأکید کرده است در اقدامی مشابه، هزینه‌های گمرکی را روی 34 میلیارد دلار از کالاهای وارداتی افزایش می‌دهد.
کمیسیون گمرک شورای دولتی چین تصمیم گرفته است، روی 120 مورد از محصولات وارد شده از ایالات متحده، از جمله میوه‌ها و محصولات مرتبط با آن 15 درصد و روی هشت مورد دیگر از کالاهای وارداتی از آمریکا، مانند گوشت خوک و محصولات مرتبط با آن 25 درصد تعرفه اعمال
 کند.
وزارت بازرگانی چین در بیانیه‌ای اعلام کرده است: «این اقدام در واکنش به اقدام قبلی ایالات متحده برای مقابله با واردات فولاد و آلومینیوم از چین انجام شده است.» در همین حال، «گنگ شوانگ» سخنگوی وزارت خارجه چین اعلام کرده، اگر آمریکا به مبارزه تجاری اصرار دارد، چین به طور قاطع تا آخرین لحظه می‌ماند و کنار نمی‌کشد. با وجود این، در مذاکرات با چین همواره باز است؛ اما مشورت و مذاکره باید براساس احترام متقابل و رفتار برابر صورت گیرد. چین جنگ تجاری برپا نمی‌کند و نمی‌خواهد به جنگ تجاری دست بزند؛ اما ما از نبرد تجاری‌ هراسی نداریم.
چین می‌گوید اقدام آمریکا برای اعمال تعرفه بر ۵۰ میلیارد دلار محصولات وارداتی این کشور را با تدابیر تعرفه‌ای «در همان مقیاس و با همان قدرت» علیه آمریکا پاسخ خواهد داد. این در حالی است که ترامپ مدعی است، به علت کسری تجاری 375 میلیارد دلاری آمریکا در برابر چین، ‌دست به چنین اقدامی زده است تا بتواند به اشکال گوناگون آن را جبران کند. اتفاقاً بر همین مبنا، چین تأکید دارد در برابر این سیاست اقتصادی واشنگتن اقدامات کمی و کیفی انجام خواهد داد و تدابیری جامع برای پاسخ قوی اتخاذ خواهد کرد. رویکردی که هر دو طرف آن را جدی گرفته‌اند و آینده ستیزه‌جویانه‌ای را نشان می‌دهد که آتش آن به این زودی‌ها خاموش نخواهد شد.  
در این میان، بسیاری معتقدند، چین با داشتن نبض مذاکرات شبه‌جزیره کره و نیازهایی که آمریکا به تحقق مذاکراتش با کره شمالی دارد، می‌تواند با رفتارهای بحران‌ساز آمریکا مقابله کند؛ چنانکه ترامپ همزمان با اعمال تعرفه‌ها علیه پکن بر لزوم روابط اقتصادی با چین تأکید کرده است. 
به هر تقدیر آنچه در رفتارهای آمریکا علیه پکن مشاهده می‌شود، برگرفته از هراس این کشور از شرق آسیا به منزله قطب آینده اقتصاد جهانی است؛ چنانکه همزمان تلاش دارد از رویکرد و همگرایی کشورهای منطقه با یکدیگر نیز جلوگیری کند که اجرای جنگ رسانه‌ای برای جوسازی منفی علیه روابط ایران با کشورهای این حوزه نمودی از این رفتارها است. 

  محمد رضا مرادی/ شکست‌های پی‌در‌پی ائتلاف سعودی سبب شد بندر الحدیده از 23 خرداد جبهه جدید ائتلاف سعودی انتخاب شود. در واقع، ائتلاف سعودی با کمک آمریکا، انگلیس و فرانسه به دنبال آن هستند که بندر راهبردی الحدیده را اشغال کنند. علت انتخاب این بندر نیز به دلیل اهمیت بسیار بالای این منطقه است. بندر الحدیده که به عروس دریای سرخ معروف است، در ۲۲۶ کیلومتری شهر صنعا پایتخت یمن قرار دارد. این شهر، دومین بندر تجاری بزرگ یمن پس از بندر عدن است و به دلیل داشتن امکانات صادرات و واردات و نزدیکی به معابر بین‌المللی حمل‌و‌نقل کالا اهمیت فراوانی دارد. این بندر شریان اصلی حیات بیش از هشت میلیون یمنی در استان‌های الحدیده، تعز، صعده و صنعا است.
نیروهای وابسته به سعودی حدود دو ماه پس از کشته شدن علی‌عبدالله صالح، عملیات برای اشغال این بندر را کلید زدند. در این عملیات، نیروهای مزدور سودان، نیروهای مستشاری امارات، نیروهای طارق صالح (تحت حمایت امارات) و جنگنده‌های عربستان، همگی در یک جبهه علیه انصارالله و متحدان حمله کرده‌اند.
بی‌شک حمله ائتلاف سعودی به الحدیده سبب وقوع یک فاجعه انسانی خواهد شد. بر اساس برآوردهای سازمان ملل، جنگ الحدیده به بزرگ‌ترین بحران انسانی جهان منجر خواهد شد. بیش از ۶۰۰ هزار غیرنظامی در شهر تقریباً محاصره شده الحدیده و مناطق اطراف هستند و طبق گزارش‌ها ۲۵۰ هزار یمنی در صورت بالا گرفتن آتش جنگ با احتمال خطر مرگ و نیز بیش از هفت میلیون در شمال یمن با خطر مرگ بر اثر گرسنگی در صورت توقف ارسال کمک‌های غذایی و دارویی در نتیجه بسته بودن بندر الحدیده روبه‌رو خواهند شد. صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) نیز هشدار داد که این حمله جان 300 هزار کودک یمنی را تهدید می‌کند.
در اوضاع کنونی ائتلاف سعودی در برخی محورها با شکست مواجه شده و مقامات انصارالله اعلام کرده‌اند که دشمن در الحدیده زمینگیر شده است. حتی جنگ رسانه‌ای ائتلاف سعودی در اشغال فرودگاه الحدیده نیز به سرعت شکست خورد. افزون بر این، انقلابیون یمنی موفق شدند بیش از 200 مزدور سعودی را کشته و شمار بیشتری را نیز اسیر کنند. دو قایق فرانسوی نیز به دست انصارالله منهدم یا توقیف شد. 
نکته مهم در این باره چرایی حمله به الحدیده در وضعیت کنونی است. به نظر می‌رسد ائتلاف سعودی به دنبال باز کردن جبهه دیگری در ساحل غربی یمن است. طی یک سال گذشته تلاش‌های عربستان با هدف اشغال شهر صنعا ناکام مانده، بنابراین سعی دارند جبهه دیگری از غرب به سمت صنعا باز کنند. هدف اصلی این حمله نیز به شکست‌های میدانی عربستان برمی‌گردد. شکست سه ساله ائتلاف سعودی سبب در موضع ضعف قرار گرفتن این ائتلاف شده و همین موضوع از نظر روانی فشار فراوانی به مزدوران سعودی وارد کرده است. از این رو عربستان و امارات سعی دارند با هدف تقویت روحیه نیروهای خود به یک پیروزی معنوی در الحدیده دست یابند. از سوی دیگر عربستان به وابستگی انصارالله و مردم یمن به بند الحدیده واقف است و به خوبی می‌دادند 70 درصد واردات یمن از این بندر صورت می‌گیرد. در صورت اشغال این بندر، انصارالله در تنگنای داخلی قرار گرفته و مجبور به کوتاه آمدن از خواسته‌های اصلی خود خواهد شد. اما نکته مهمی که ائتلاف سعودی در این باره در نظر نگرفته این است که عملاً این بندر در ماه‌های گذشته به دلیل محاصره عربستان و امارات کارایی چندانی نداشته و به ندرت کشتی‌ای در این بندر پهلو گرفته است.
در مجموع، عربستان و امارات به کمک آمریکا، انگلیس و فرانسه ائتلاف پنج‌گانه‌ای را با هدف اشغال الحدیده تشکیل داده‌اند که می‌توان آن را جنگ جهانی کوچک دانست. اما تجربه جنگ سه ساله یمن نشان داده است که انصارالله حتی در صورت از دست دادن برخی مناطق به سرعت با قدرت بسیج بالای مردمی، آن مناطق را باز پس خواهد گرفت.

  قاسم غفوری / افکار عمومی جهان در حالی از یک سو درگیر ادامه بحران‌های امنیتی در غرب آسیا و البته کشتار مردم یمن به دست سعودی و جنایات صهیونیست‌ها علیه ملت فلسطین و از سوی دیگر معطوف به بازی‌های جام جهانی فوتبال در روسیه است که در اقدامی تأمل‌برانگیز سنای آمریکا با اکثریت آرا بودجه نظامی 716 میلیارد دلاری پیشنهادی کاخ سفید را مورد تصویب قرار داد.
سنای آمریکا که اکثریت آن جمهوریخواه هستند، با 85 رأی موافق در برابر 10 رأی مخالف بودجه سالیانه نظامی این کشور در سال 2019 که به دولت این کشور اجازه می‌دهد از ارتش در طیف گسترده‌تری از موارد در خارج از مرزها استفاده کند را تصویب کرد. 
639 میلیون دلار از بودجه سالیانه دفاعی آمریکا صرف خرید تسلیحات، کشتی و هواپیما و همچنین پرداخت حقوق نیروهای ارتش خواهد شد و 69 میلیون دلار نیز به کشمکش‌ها و بحران‌هایی که در حال حاضر ارتش با آن درگیر است اختصاص خواهد یافت. 
این اقدام آمریکا در حالی صورت گرفته که بررسی کارنامه نظامی آمریکا در عرصه جهانی نکات مهمی را نشان می‌دهد. پس از 17 سال حضور در افغانستان نه تنها تروریسم نابود نشده، بلکه به پایگاهی برای حمایت از داعش و دیگر گروه‌های تروریستی تبدیل شده است، آمریکا در کارنامه خود اشغالگری در افغانستان و عراق و کشتار هزاران انسان بی‌گناه را دارد، بخشی از نظامی‌گری آمریکا شامل حضور در سوریه شده که نتیجه آن تقویت تروریست‌ها و نیز اشغال اراضی سوریه بوده است، بخشی از بودجه و توان نظامی آمریکا صرف حمایت از رژیم صهیونیستی و البته سعودی می‌شود که نتیجه آن کشتار مردم فلسطین و جنایات گسترده سعودی علیه مردم بحرین و یمن بوده است. همچنین نظامی‌گری آمریکا در شرق آسیا زمینه‌ساز رقابت تسلیحاتی و حتی تهدید جنگ هسته‌ای در منطقه شده است. 
اینها تنها بخشی از رفتارهای نظامی آمریکا در صحنه جهانی است که یک اصل را نشان می‌دهد و آن اینکه؛ آمریکا تهدیدی برای امنیت و ثبات و صلح جهانی است و جالب‌تر آنکه از یک سو، بودجه 700 میلیارد دلاری دیگری برای نوسازی توان هسته‌ای خود اختصاص داده و از سوی دیگر بر افزایش بودجه ناتو تأکید کرده است. این نوع رفتارها نشان می‌دهد که محور سیاست‌های آمریکا همچنان بر اصل نظامی‌گری استوار است؛ چرا که رئیس‌جمهور آمریکا از یک سو به قدرت رسیدن خود را برگرفته از حمایت‌های لابی کارخانه‌های اسلحه‌سازی می‌داند و از سوی دیگر فروش تسلیحات و ایجاد بحران‌های امنیتی در جهان راهکار این کشور برای کسب درآمد است. در این شرایط جامعه جهانی برای حفظ امنیت و ثبات جهان در کنار اعمال فشار به آمریکا برای کنار نهادن رفتارهای تهدیدآمیزش باید از جبهه ضد امپریالیسم و کشورهایی حمایت کند که در کنار مبارزه واقعی با تروریسم با سلطه‌گری آمریکا مقابله می‌کنند. کشورهای جبهه مقاومت از این دست هستند که جایگاه خود در تحقق صلح و امنیت جهانی را به اثبات رسانده‌اند و جالب آنکه آمریکا برای پنهان‌سازی این مهم با هوچی‌گری و مقاومت‌هراسی به دنبال حذف این جریان‌ از میدان و حتی توجیه رفتارهای نظامی خود است که نمود عینی آن را در عملکردهای آمریکا در غرب آسیا علیه جبهه مقاومت می‌توان مشاهده کرد، حال آنکه رفتارهای عملی و از جمله بودجه نظامی و هسته‌ای آمریکا نشان می‌دهد که محور بحران‌های جهانی آمریکاست و جهان برای رسیدن به امنیت پایدار باید اجماعی سراسری علیه این رفتارهای آمریکا ایجاد 
کند. 

نفوذ آل‌سعود در جهان اسلام‌ـ ۱۸

  عبدالله عبادی/ جمهوری آفریقای مرکزی از شمال به کشور چاد، از شرق به سودان جنوبی، از جنوب به جمهوری دموکراتیک کنگو و از غرب به کامرون محدود می‌شود. این کشور پس از استقلال از فرانسه در دهه 1960، کودتاهای متعدد، تقابل‌های قومی و قبیله‌ای خونین و فرازونشیب‌های سیاسی فراوانی را پشت سر گذاشته است.
جمهوری آفریقای مرکزی حدود 5/4 میلیون نفر جمعیت دارد که بر اساس آمار بین 25 تا 30 درصد آنان را مسلمانان تشکیل می‌دهند؛ اما محافل دیپلماتیک غربی حاضر در این کشور تعداد مسلمانان را کمتر از میزان واقعی اعلام می‌کنند تا به مثابه اقلیتی غیر تأثیرگذار در نظام سیاسی آفریقای مرکزی شناخته شوند.
با وجود اینکه این کشور در سال 1960 استقلال خود را از فرانسه کسب کرد؛ اما فرانسه با ایجاد یک پایگاه نظامی در آن حضور نظامی خود را در این کشور حفظ کرد و از طرق گوناگون سعی در اثرگذاری در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن داشت؛ برای نمونه در جریان درگیری‌های بین مسلمانان و مسیحیان که به کشته شدن هزاران هزار مسلمان انجامید، نظامیان فرانسه نه تنها حمایتی از مسلمانان نکردند؛ بلکه بر التهاب آن نیز افزودند.
ژنرال بوژیژه از جمله رؤسای جمهور این کشور است که در سال 2003 میلادی با کودتای نظامی سر کار آمده بود، در سال 2012 با کودتای دیگر قدرت را واگذار کرد و به کشور کامرون گریخت.
در پی این کودتا، یک گروه شبه‌نظامی موسوم به «آنتی بالاکا» که بیشتر اعضای آن از مسیحیان هستند، در این کشور شکل گرفت که طی چند سال گذشته حوادث بسیار خونین و اسفباری علیه مسلمانان رقم زده است.
سازمان عفو بین‌الملل در گزارشی که در ژوئن 2014 منتشر شد، حملات شبه‌نظامیان مسیحی علیه مسلمانان را «پاکسازی قومی» خواند و نوشت: «هرچند در برخی شهرهای جمهوری آفریقای مرکزی مسلمانان در مناطق حفاظت شده از سوی نیروهای صلح‌بان بین‌المللی اسکان داده شده‌اند، اما بیشتر شهرهای کوچک‌تر و روستاها که مسلمانان در گذشته در آنها ساکن بودند، اکنون خالی از سکنه شده و مساجد هدف حمله قرار گرفته و پخش صدای اذان در آنها ممنوع شده است. 
بر اساس این گزارش، هزاران مسلمان کشته و ده‌ها هزار نفر دیگر مجبور به ترک این کشور شده‌اند. دیگر اعضای این جامعه اقلیت نیز با خطر قتل و بدرفتاری شورشیان مواجه هستند. 
مطابق اعلام عفو بین‌الملل و گزارش دیگر رسانه‌ها، مسلمانان ساکن جمهوری آفریقای مرکزی با موارد متعدد نقض حقوق خود از سوی شبه‌نظامیان آنتی بالاکا مواجه هستند.
به گزارش رسانه‌های بین‌المللی، کم‌وبیش همه 436 مسجد جمهوری آفریقای مرکزی در خشونت‌های شبه‌نظامیان مسیحی تخریب شده‌اند.
در چنین وضعیتی، سازمان‌های بشردوست مسلمان از جمله سازمان‌های وابسته به جریان‌های وهابیت که مترصد چنین وضعیتی هستند، وارد آفریقای مرکزی شدند تا از وضعیت موجود به نفع خود استفاده کنند. گفتنی است، یکی از معروف‌ترین سازمان‌های حاضر در بحران آفریقای مرکزی سازمان «امداد اسلامی جهانی» است. این سازمان در نخستین گام به همراه دیگر سازمان‌های بشردوست با نوشتن نامه‌ای از پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک‌های جهان خواستند به منظور پایان دادن به کشتار مسلمانان به آفریقای مرکزی سفر کند. هرچند پاپ در اواخر سال 2015 با سفر به این کشور و گفت‌وگو با جنگ‌سالاران مسیحی خواستار پایان دادن به کشتار مسلمانان شد؛ اما در ادامه با تحریک آمریکا و لابی صهیونیسم کشتار مسلمانان از سر گرفته شد. در چنین وضعیتی، مسلمانان که تعدادشان به صدها هزار نفر می‌رسید، با فرار از خانه و کاشانه خود به مناطق امن‌تر و حتی کشورهای همسایه پناه بردند. در این زمان سازمان امداد اسلامی جهانی که شاهزادگان سعودی آن را اداره می‌کردند، به منظور بهره‌برداری و آماده کردن زمینه نفوذ وهابیت در بین مسلمانان این کشور وارد عمل شد.
این سازمان در اوت 2015 چند تن مواد غذایی را بین آوارگان مسلمان در اردوگاهی در منطقه OUANGA که در نزدیکی مرزهای این کشور با کامرون قرار دارد، توزیع کرد. این اقلام شامل برنج، روغن خوراکی و ذرت بود که بین 1000 خانواده حاضر تقسیم شد. سازمان امداد اسلامی جهانی در اقدام بعدی با مذاکره با مقامات چاد موافقت آنان را برای ورود هزاران آواره آفریقای مرکزی به منظور در امان ماندن از ارتش این کشور اخذ کرد که بسیار مورد توجه رهبران مسلمان قرار گرفت.
این سازمان در اقدام بعدی با همکاری سازمان‌های بین‌المللی، نظیر «ESF» و «WCU» به حمایت از کودکان مسلمان در این کشور برخاست و با ایجاد یک اردوگاه در آن سوی مرزهای چاد بیش از هشت هزار کودک را با هدف حفاظت در برابر آسیب‌های ناشی از جنگ تحت حمایت قرار داد.  بر این اساس کودکان از خانواده‌های خود گرفته شده و در این اردوگاه نگهداری شدند تا پس از پایان جنگ بار دیگر به خانواده‌های خود بازگردانده شوند.
با ادامه یافتن جنگ از سوی ارتش مسیحی تعداد زیادی از مسلمانان کشته و مجروح شدند. در این زمان سازمان امداد اسلامی جهانی با ارسال دارو، چادر و مواد غذایی بار دیگر به حمایت از آنان برخاست و در نهایت با پایان یافتن جنگ در جمهوری آفریقای مرکزی این سازمان وهابی اعلام کرد با بازسازی منازل، مساجد و زمین‌های کشاورزی حمایت خود را از مسلمانان قطع نخواهد کرد. به همین دلیل طی چند سال اخیر این سازمان با استفاده از وضعیت موجود در این کشور بازسازی خانه‌ها، مدارس و مساجد را در دستور کار خود قرار داده است؛ از سوی دیگر با برنامه‌ریزی بر روی دانش‌آموزان دختر و پسر قصد دارد نفوذ خود در بین جوانان را تضمین کرده و سپس از بین این افراد تعدادی را انتخاب و برای تحصیلات عالیه به عربستان اعزام کند.
 با فراهم شدن زمینه برای فعالیت‌های فرهنگی در آفریقای مرکزی، دیگر سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی عربستان وارد این کشور شدند و با توجه به شرایط به نظر می‌رسید جنگ زمینه خوبی برای نفوذ وهابیت در این کشور فراهم کرده است.

 ممنوعیت پذیرش دانشجویان ایرانی!
خبرگزاری فارس: «جان کورنین» از سناتورهای ارشد جمهوریخواه متممی را برای لایحه بودجه دفاعی سال 2019 آمریکا ارائه کرده که هدف آن ممانعت از تحصیل اتباع ایرانی در رشته‌های مرتبط با انرژی هسته‌ای در دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی آمریکایی است. این متمم با افزودن بندی به قانون «کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه» مصوب سال 2012، دولت آمریکا را از صدور روادید برای گروه مشخصی از ایرانی‌ها منع می‌کند. این متمم اتباع ایران را که حتی روادید دانشگاهی غیر مهاجرتی، فنی‌وحرفه‌ای یا تبادل دانشجو یا مجوز کار در ایالات متحده را هم دارند، از تحصیل در این رشته‌ها منع کرده است.
استقبال از خروج آمریکا از برجام
خبرگزاری مهر: رئیس اسبق سیا با استقبال از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران، گفت: «این کار موجب می‌شود در حوزه‌های غیر هسته‌ای، از جمله برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای، بر ایران فشار وارد شود.»«دیوید پترائوس»  در نشست جنگ سایبری در تل‌آویو گفت: «من از خروج ایالات متحده از برجام استقبال می‌کنم، [چرا که] این کار فشار بر ایران را بیش از پیش افزایش می‌دهد، آن هم نه فقط در حوزه‌هایی که تحت پوشش توافق هسته‌ای قرار دارد، بلکه در زمینه برنامه موشکی و فعالیت‌های مخرب ایران در دیگر نقاط خاورمیانه.»
 برنامه ترامپ برای تحریم‌ ایران
خبرگزاری تسنیم: «اندرو پیک» مدیر میز ایران و عراق در وزارت خارجه آمریکا به تازگی در اظهاراتی منتسب به او جزئیاتی از برنامه‌های دولت این کشور برای اجرای تحریم‌های نفتی علیه ایران مطرح کرده است. «پیک» در اظهاراتی که کمتر مورد توجه قرار گرفته، گفته است: «کاهش خرید نفت از ایران باید میزان قابل توجهی باشد، اما احتمالاً از کشوری به کشور دیگر فرق خواهد کرد.»
 برجام احتمالاً شکست می‌خورد
خبرگزاری فارس: مشاور امنیت ملی دولت سابق آمریکا ضمن انتقاد از سیاست‌های دوگانه دولت ترامپ در قبال توافق هسته‌ای ایران، تصریح کرد انتظار می‌رود با گذشت زمان، برجام شکست بخورد. «بن رودز»  در مصاحبه با شبکه «Newsy» به خروج «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا از برجام اشاره کرد و گفت: «بیشترین نگرانی من از کاری است که وی با میراث ما کرده است. ما چارچوبی را برای جلوگیری از دسترسی ایران به تسلیحات هسته‌ای داشتیم، محدودیت‌هایی برای برنامه (هسته‌ای) آنها به وجود آورده بودیم و بازرسان بین‌المللی نیز (برای بازدید از تأسیسات هسته‌ای ایران) وارد شده بودند.»
 ایرانی‌ها مجبور به مذاکره می‌شوند!
خبرگزاری ایسنا: رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید ایران در پی حفظ برجامِ بدون آمریکا است، ولی به هر حال، یک روز مجبور می‌شوند برای انعقاد توافقی جدید، با آمریکا وارد مذاکره شوند. ترامپ به تفاوت رفتار ایران از زمان روی کار آمدن خود هم اشاره کرده و مدعی شده است، در این برهه زمانی، سودای «تسلط بر خاورمیانه» دیگر از اذهان ایرانیان رخت بر بسته است. وی در این باره گفته است: «ایران دیگر به مدیترانه دسترسی ندارد؛ حالا دیگر آنها مجبورند برای رسیدن به این منطقه، مسیری طولانی را طی کنند.» رئیس‌جمهور آمریکا در زمینه برجام گفته است: «دیگر از شرّ توافق احمقانه‌ای که اوباما با آنها بسته بود، راحت شدیم.»