آنچه از مجموع معارف اسلامی استفاده میشود این است که مهمترین و بهترین کارها نزد خدای متعال و برای نیل به مراتب قرب الهی نماز است. در قرآن و روایات اسلامی ویژگیها و آثاری برای نماز بیان شده که آن را در مرتبه عالیترین کارها قرار میدهد و خیرالعمل بودن نماز چیزی است که در شریعت مقدس بدان تصریح شده است. از جمله ویژگیها و آثاری که برای نماز ذکر شده، این است که: «اَلصَّلَوهُ مِعراجُ المُؤمِن» نماز معراج مؤمن است.(1) همچنین آثار و ویژگیهای دیگری که همه میدانیم.
با این همه، متأسفانه ما از نمازهای خود چندان بهره نمیبریم. بسیاری از ما نه از نمازهای خود لذت میبریم و نه آثار و نتایج آن را در وجود خود احساس میکنیم. به عکس، نماز غالباً برای ما سنگین است و با کراهت به سراغ آن میرویم. وقتی هم نمازمان تمام میشود، نفسی راحت میکشیم و مانند مرغی که در قفس گرفتار بوده و اینک آزاد شده، بلافاصله پس از سلام نماز بلند شده و فوری به دنبال کارمان میرویم! اتفاقاً قرآن کریم نیز به این مسئله اشاره کرده است: «وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ» و به راستی که نماز، گران است مگر بر خاشعان.(2) البته همین نمازهای ما هرقدر هم کمرنگ و کمخاصیت باشد نسبت به بینمازی بسیار بسیار ارزشمندتر است. همین که انسان برای انجام وظیفه، دقایقی در پیشگاه الهی بایستد و سر به خاک بساید، بسیار قیمت دارد. اما بحث این است که قدر و ارزش نماز و بهرهای که ما میتوانیم از آن ببریم بسیار فراتر از اینهاست.
ما با آن افق اعلای نماز بسیار فاصله داریم و متأسفانه از آثار فوقالعاده آن محروم هستیم. سرّ این محرومیت نیز، این است که ما نمازمان را در همین ظواهر الفاظ و اذکار و حرکات و سکناتش خلاصه کردهایم و از روح و حقیقت آن غافلیم. از نمازی که حاصلش لقلقه زبان و خم و راستشدنی بیش نیست، نمیتوان انتظار داشت که انسان را به معراج ببرد!
لازم نیست نماز حتماً طولانی باشد؛ نماز اگر کوتاه و مختصر هم باشد، اما روح داشته باشد، میتواند معجزه بیافریند و انسان را از پستترین مراحل به اوج شرف و عظمت برساند. باید تلاش کنیم و از خدای متعال نیز بخواهیم تا نمازهایمان روح پیدا کند. آنگاه است که آثار آن را به عیان خواهیم دید.
قرآن کریم میفرماید اگر نماز روح داشته باشد، اثرش این است: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» به راستی که نماز از کار زشت و ناپسند بازمیدارد.(3) با این حال ما بسیاری از نمازخوانها را دیدهایم که به محض خارج شدن از مسجد به دنبال گناه میروند و نماز تأثیری در بازداشتن آنها از گناه نداشته است. حتی گاهی به خارج شدن از مسجد هم نمیکشد و در همان مسجد شروع به گناه میکنند! به راستی اینها چگونه نمازهایی است؟ پس چرا این نمازها ما را از گناه باز نمیدارد؟!
در روایتی، امیرمؤمنان علی(ع) از پیامبر اکرم(ص) اینگونه نقل میکنند که آن حضرت میفرمایند، کسی که پنج نوبت نماز میخواند، مثل کسی است که نهری جلوی خانهاش باشد و روزی پنج بار بدنش را در آن بشوید؛ آیا چرک و کثافتی در بدنش باقی میماند؟!(4) با این همه ما پنج نوبت نماز میخوانیم، اما هنوز هم آلوده به چرک و کثافت انواع گناهان هستیم! همه اینها به سبب آن است که نمازهای ما نماز نیست؛ بلکه شبیه نماز و ادای نماز را درآوردن است. اکنون سؤال این است که اگر ما بخواهیم نمازمان واقعی و برخوردار از روح باشد چه باید کرد؟
گام اول
برای نزدیک شدن به روح نماز و بهرهمند شدن از حقیقت آن، اولین گام این است که در حین نماز به نماز توجه داشته باشیم. شاید بسیاری از اوقات اتفاق میافتد که انسان سوره حمد را تمام میکند و مشغول خواندن سوره توحید میشود؛ در حالی که اصلاً یادش نمیآید که سوره حمد را چگونه خوانده و تمام کرده است. این نشاندهنده آن است که هیچ توجه آگاهانهای به نماز و آنچه انجام میداده، نداشته است. البته در انجام فعل اختیاری و ارادی، حتماً نوعی توجه وجود دارد و محال است بدون توجه، فعل اختیاری از انسان صادر شود؛ اما برای حصول این شرط، وجود مرتبهای ضعیف از توجه نیز کافی است. در مورد نماز هم منظور این است که گاه توجه آنچنان ضعیف است که اگر انسان، مثلاً در رکعت سوم بازگردد و بخواهد به یاد بیاورد که تشهدش را چگونه خوانده، به خاطر نمیآورد! این همان نمازی است که روح ندارد و برای انسان تعالی ایجاد نمیکند.
بنابراین، اولین گام برای نایل شدن به روح و حقیقت نماز این است که؛ «توجه داشته باشیم که چه میکنیم.» از همان ابتدا که برای تکبیرهالاحرام میایستیم، باید توجه کنیم که برای چه اینجا ایستادهایم و میخواهیم چه بکنیم. حتی جلوتر از آن، از همان اولین کلمه و جملهای که شروع به اذان و اقامه میکنیم، توجه داشته باشیم که این جملات برای چیست. لااقل در این حد باشد که گویی متنی را حفظ کرده و میخواهیم برای کسی بخوانیم؛ در این حال مراقبیم که حروف و کلمات را درست ادا کنیم و جملهها و عبارتها را پس و پیش نخوانیم.
گام دوم
گام دوم برای خواندن نمازی که بتوانیم از آن بهره ببریم، این است که هر جمله و ذکری را که میگوییم به معنا و مفاد آن توجه داشته باشیم. این همان امر مهمی است که حتماً باید بر آن اصرار بورزیم. اگر در یک نماز، موفق به این کار نشدیم، در نماز بعدی حتماً سعی کنیم که این کار را انجام دهیم.
برای این کار میتوانیم به این صورت عمل کنیم که قبل از ادای هر جملهای، ابتدا معنای آن را در ذهن حاضر کنیم و سپس آن جمله را ادا کنیم. اگر به این صورت تمرین کنیم، تا حدی قدرت پیدا میکنیم که به معانی و مفاهیم الفاظ و عباراتی که بر زبان میآوریم، توجه داشته باشیم.
اما با این دو گام هنوز نماز ما «عبادت» نشده است. برای نیل به حقیقت نماز، دستکم یک گام دیگر لازم است.
گام سوم
مرحله سوم در این مسیر آن است که سعی کنیم حال و باور قلبی ما نیز متناسب با همان کلماتی باشد که به زبان میآوریم. اگر در نماز میگوییم: «الله اکبر»، باید باور قلبمان نیز این باشد که پروردگار را «بزرگترین» بدانیم.
بسیاری از ما اگر در وضع و حال خودمان دقت کنیم، خواهیم دید کهـ نعوذباللهـ ما حتی به اندازه کودکی نیز برای خدای متعال حساب باز نمیکنیم. بسیاری از کارها را حتی در حضور کودکی نیز شرم داریم که انجام دهیم، اما با گستاخی هر چه تمام، کارهایی به مراتب بدتر از آن را در حضور پروردگار مرتکب میشویم! یعنی در التزام عملی و نمود رفتاری، خدا را نه «بزرگترین» که نعوذبالله گاهی «کوچکتر» از همه به حساب میآوریم!
در هر حال، اینکه انسان در حین نماز، حالش نیز با آنچه بر زبان میآورد متناسب باشد، مراتب مختلفی دارد. پس اگر بخواهیم از کیمیای پر ارج نماز بهرهمند شویم، باید سعی کنیم «نماز» بخوانیم، نه آنکه فقط ادای نمازخوانها را دربیاوریم. اگر مراحلی را که ذکر شد دنبال کنیم، به تدریج میتوانیم به مراتبی از روح و واقعیت نماز دست یابیم.
پینوشتها:
1ـ بحارالانوار، ج 82، باب 2، روایت 1.
2ـ بقره/ 45.
3ـ عنکبوت/ 45.
4ـ بحارالانوار، ج82، باب 1، روايت 41.