علیرضا زاکانی، نماینده مردم تهران در مجلس نهم، با اشاره به سخنان رئیس‌جمهور در جمع مدیران اجرایی کشور گفت: این فرمایشات جناب آقای رئیس‌جمهور صدای برحق ملت رشید ایران بود که از حلقوم ایشان درآمد. این صحبت‌ها برای بنده بسیار منشأ امید شد و می‌بایست در مقابل زیاده‌خواهی‌های آمریکا و توطئه‌های روزافزون آن، جبهه‌ای از مسئولان، نخبگان و عموم مردم شکل بگیرد و این سخنان نویدی بر آغاز این جبهه‌بندی جدید است.

شبکه‌های اجتماعی ما را با خود به کجا می‌برند؟

  شهناز سلطانی/ چند سالی است که به مدد توسعه علوم بشری اشتراکات جدیدی بین ما آدم‌ها شکل گرفته که در نوع خود جالب، به ظاهر ساده و در باطن پیچیده است. آن هم گوشی تلفن همراه پیشرفته به اضافه حضور در شبکه‌هایی که عنوان «اجتماعی» را یدک می‌کشند. نیم‌نگاهی آن هم گذرا گواهی می‌دهد که قریب به یقین ما وسیله ارتباطی نوین‌مان که همان گوشی ماست دیگر جزیی از ما شده است. آنقدر که خودمان را بی آن تصور نمی‌کنیم. حواس‌مان شش دانگ به آن است؛ مبادا ضربه بخورد، مبادا شارژ آن رو به افول باشد، مبادا خط و خشی روی آن بیفتد، مبادا... خلاصه اینکه ساعت‌ها سر ما را گرم کرده است. یکی از مهیج‌ترین و جذاب‌ترین بخش‌های این گوشی‌ها و ملحقات آن عضو شدن در شبکه‌های عریض و طویل اجتماعی است که در نوع خود دست کمی از مثنوی هفتاد من ندارد. 
بر پایه یک پژوهش که در سال 2017 و به صورت گسترده انجام گرفت، مشخص شد یک‌سوم مردم جهان به طور دائم از خدمات شبکه‌های مجازی استفاده می‌کنند. این همه گستردگی به این معناست که نه فقط در جامعه ما که در همه جوامع حضور در این شبکه‌ها و استفاده از آنها قابل توجه است و البته معنای دیگر و جالبی هم دارد که دسترسی آسان و عضویت ساده و راحت در این شبکه‌هاست. به عبارتی، کافی است کاربر اینترنت و مشتری این شبکه‌ها فقط سواد خواندن و نوشتن داشته باشد همین!
زمانی که شبکه‌های اجتماعی متولد شدند، مردم جهان هدف از تولد آنها را برای ما این‌طور تعریف کردند: افزایش ارتباطات بین افرادی که در دهکده جهانی زندگی می‌کنند. بنابراین در ظاهر همه چیز باید خوب پیش می‌رفت، اما در باطن این‌گونه نبود. این شبکه‌ها آسیب‌ها و لطماتی هم زدند به همان‌هایی که قرار بود دایره ارتباطات‌شان را وسعت ببخشند!
در خانواده گسترده دیروز تعداد فرزندان هر خانواده در مقایسه با خانواده هسته‌ای امروز چند برابر بود. نه تنها پدر و مادر ساعت‌های متمادی وقت صرف رتق و فتق امور بچه‌ها می‌کردند که چه بسا وقت کم هم می‌آوردند‌، از آن طرف بچه‌ها هم همبازی بودند و حصار تنهایی نداشتند. وقتی هم که بچه‌ها بزرگ می‌شدند و ازدواج می‌کردند، بر روابط گسترده آن روابط جدید با خانواده همسر و فرزندانی که متولد می‌شدند، افزوده می‌شد‌. این بار پدر و مادر‌های دیروز که پا به سن گذاشته و حالا دیگر پدر بزرگ و مادر بزرگ خطاب می‌شدند هم دوباره سر شلوغ بودند؛ چرا که علاوه بر فرزندان، نوه‌ها هم از آنها سراغ می‌گرفتند. آن روزها اگر گوشی تلفن همراه، آن هم از نوع پیشرفته امروزی‌اش متولد می‌شد شک نکنیم که مثل امروز در دل ما جا باز نمی‌کرد؛ چرا که نه نیازی به آن احساس می‌شد و نه آدم‌ها تنها و در به در دنبال هم‌صحبت بودند. بنابراین وقتی روابط گسترده و پایدار خانواده‌های گسترده جای خود را داد به خانواده کوچک و هسته‌ای و زیادی جمع و جور امروزی فضاهای خالی فراوانی باز شد که باید پر می‌شد، پس دسترسی گسترده و همه‌گیر اینترنت و به دنبال آن شکل گرفتن شبکه‌های اجتماعی و عضویت در آنها در وقت و موقعیت مناسبی مهیا شد.
در جوامع دور شده از شکل سنتی آن هر روز نیازهای جدیدی تعریف می‌شود که برای پاسخ به آنها ساعت‌ها کار طولانی لازم است و همین به تنهایی عنصر تأمل‌برانگیزی است که باعث می‌شود ذهن آدم‌ها از درگیری‌ها، از دغدغه‌ها، از محدودیت‌ها و کاستی‌ها انباشته شود و البته دیگر برای گفت‌وگوی‌های رو در رو و بحث و کشاکش‌های آن رمقی باقی نماند. در همین اثنا پناه  بردن به شبکه‌های مجازی رونق می‌گیرد که در آن از این محدودیت‌ها خبری نیست و انگیزه‌های کافی و لازم را دارد.
در پژوهش‌های جامعه‌شناسانه از شبکه‌های اجتماعی و همه‌گیری آنها به «پدیده جدید اجتماعی» تعبیر می‌شود. بنابراین نیاز به دقت و موشکافی در آنها احساس می‌شود. نه می‌توان به کل آنها را زیر سؤال برد، نه می‌توان نفی کرد و نه مقابله. فقط باید آگاهی داد؛ آگاهی‌ای که به استفاده بهینه از آنها منجر شود و از خطرات و مشکلات احتمالی آن اطمینان حاصل شود. داشتن تصور و تصویر کاملاً مثبت و بی‌نقص از شبکه‌های اجتماعی ساده‌لوحانه است. پس راهی باقی نمی‌ماند جز آگاهی و مدیریت حضور در آنها. 
کمی جست‌وجو در فضای اینترنت به شما می‌آموزد که چطور در این شبکه‌ها جذاب باشید و بر شمار تأییدکنند‌گان خود بیفزایید. این یعنی موضوع تقریباً همه‌گیری خوبی دارد که راهکار هم می‌دهند. اما چرا این شبکه‌ها تا این اندازه جذابیت دارند و چه کسانی بیشتر جذب آنها می‌شوند. برای روشن شدن این سایه روشن‌ها باید در جامعه ما که ارزش‌ها و هنجارهای منحصر به خود را دارد مثل هر جامعه دیگر، از منظر جامعه‌شناسی‌، روان‌شناسی، مردم‌شناسی و... مطالعات علمی و حساب شده انجام بگیرد، ولی در همین حد و اندازه‌های کوچک هم که کار شده نشان می‌دهد آدم‌ها به طور ذاتی به تأیید شدن نیاز دارند و این تأیید شدن‌های در دنیای مجاز بسیار پررنگ است. از سویی، کسانی بیشتر این نیاز را حس می‌کنند که به گفته روان‌شناسان از اعتمادبه‌نفس پایینی برخوردارند. بنابراین از زوایای مختلف زندگی خود در حد امکان عکس و فیلم می‌گیرند تا خود را برتر از آنچه هستند، نشان دهند. برای نمونه عکس‌هایی که غالباً منتشر می‌کنند از بخش‌های شاد و لذت‌بخش زندگی‌شان است. در حالی که قطعاً یک آدم غم و ناراحتی هم کم ندارد، ولی شادی‌ها و خوش‌های اوست که به‌به و چه‌چه دیگران را برایش به ارمغان می‌آورد و تحسین همگان را برمی‌انگیزد. آزادی روابط بین افراد هم در دنیای مجازی به اندازه دنیای واقعی دست و پاگیر نیست، پس مورد اقبال قرار می‌گیرد. این در حالی است که حضور بیش از اندازه در آنها بر روابط واقعی آنها در دنیای واقعی و مهم‌تر در خانواده اثر منفی می‌گذارد.
مشاوران خانواده و روان‌شناسانی که با خانواده سر و کار دارند به وضوح اذعان دارند که بخشی از طلاق‌ها با همین واسطه‌ها (حضور بی‌حد و حصر در شبکه‌های اجتماعی) شکل می‌گیرد. سوءظن‌هایی که زن و شوهرها را روبه‌روی هم قرار می‌دهد و نسبت به هم بی‌اعتماد می‌کند و دوستی‌های جدیدی که شکل و قوام می‌گیرد، ابتدا طلاق عاطفی، بعد طلاق واقعی را سبب می‌شود و آسیب‌هایی که به دنبال خود می‌آورد. وقتی داشته‌های خودمان را در معرض نمایش دیگران قرار می‌دهیم، نمی‌دانیم که از زوایای پنهان زندگی‌مان هم پرده برداشته‌ایم. کمی دقت فقط در چند عکس دفتر ناگفته‌های زندگی شما را برای دیگران باز می‌کند که چه بسا راز مگوی شما بوده است. 
آسیب‌ها و مصائب حضور در شبکه‌های اجتماعی سیاهه بلندی دارد. همین قدر بدانیم که می‌توان از آن به درستی هم بهره‌برداری کرد، مثل خیلی‌ها که از آن بهره‌برداری اقتصادی می‌کنند. افرادی که از این طریق شغل و درآمد دارند، پس بیهوده در آن ساعت‌ها وقت و انرژی تلف نکنیم. اگر دامنه ارتباطات واقعی‌مان را  در خانواده توسعه و عمق ببخشیم، جذابیت‌ها و لذت‌های بیشتری از دنیای مجازی دستگیرمان می‌شود.


 صحرا محمدی / سخت دنبال شادی می‌گردیم، مانند گمشده‌ای که هرچه بیشتر به دنبال آن می‌دویم، بیشتر از ما فاصله می‌گیرد. فکر می‌کنیم می‌دانیم چطور به چنگ بیاوریمش. همه فکر و توان و انرژی‌مان را یکجا صرف خریدن! آن می‌کنیم؛ یعنی در واقع صرف خریدن چیزهایی که به خیال باطل‌مان پیام‌آور شادی برای ما خواهد بود. فکر می‌کنیم اگر یک ماشین بخریم، یا اگر داریم آن را به هر زحمتی که شده ارتقا ببخشیم امواج شادی در چشم برهم زدنی سراغ ما را می‌گیرند. یا اگر خانه‌ای داریم ذهن‌مان به شدت درگیر بزرگ‌تر یا بهتر کردن آن است، یا به سفری می‌اندیشیم که خرج و مخارج آن بالاست، اما به گمان ما اگر راهش را بگیریم به مثابه یک بمب انرژی خواهد بود. در واقع شادی آن چیزی نیست که ما همیشه فکر می‌کنیم. در اصل آن قدرها هم که ما فکر می‌کنیم دست نیافتنی نیست و برای نزدیک شدن به آن لازم نیست خودمان را به هر زحمت و قیمتی که شده با انبوهی از فشارهای روانی و اضطراب مواجه کنیم. بلکه مهم‌تر این است که ذهن‌مان را نسبت به شادی تغییر دهیم، آن وقت است که شادی طور دیگر و البته بهتر برای ما تعریف و ملموس می‌شود.
در واقع، هر یک از ما می‌توانیم بهانه‌های کوچکی برای خودمان بسازیم که پیام‌آور شادی باشند. برای نمونه در عصرانه‌های همین تابستان گرم و کلافه‌کننده دست کودک‌مان را بگیریم و تا پارک محله با او قدم و گپ بزنیم و البته در پارک هم از بازی و صدای انرژی‌بخش او لذت ببریم بی‌خیال دغدغه‌هایی که خواسته یا ناخواسته ذهن ما را درگیر کرده است.
گاهی به یک کتابفروشی سر بزنیم، به خصوص اگر این کتابفروشی همان کتابفروشی مورد علاقه ما باشد و خاطره‌های خوشی از آن داشته باشیم. تماشای مشتریانی که سرشان غرق در صفحات کتاب است حس خوشایندی را به ما منتقل می‌کند و اگر دست خالی از اینجا بیرون نرویم، حتی شده یک کتاب کوچک و با قیمت ناچیز بخریم، بودن در چنین فضای فرهنگی و خریدن یک کالای فرهنگی رضایت درونی با خود به همراه می‌آورد.
گاهی با دوستان قدیمی‌مان که روزهای خوش و پرخاطره‌ای از بودن در کنار آنها در ذهن ما شکل گرفته، هم‌صحبت شویم. اگر مقدور نیست دیدارها را با یک تلفن تازه کنیم و چند دقیقه ذهن‌مان را با خاطره‌های خوش دیروز مشغول کنیم. اگر ممکن است هرچند وقت یک بار با کسی به پیاده‌روی بروید. با این کار با یک تیر دو نشانه زده‌اید؛ هم به سلامتی‌تان کمک کرده‌ا‌ید و هم حرف‌های دل به هم گفته‌اید. این وقت‌گذرانی‌ها ‌بدون شک حال‌تان را خوب می‌کند.
برای آخر هفته‌ها و روزهای تعطیلش برنامه بچینیم، اما نه از آن دست برنامه‌هایی که کلی خرج روی دست ما بگذارد و رشته حساب و کتاب از دست‌مان در برود. مثلاً همین شام و ناهاری را که قرار است در خانه و با اعضای خانواده نوش جان کنیم، با برنامه‌ریزی با یکی دو خانواده دیگر از فامیل و دوستان در یک فضای دور از خانه و در محیطی سر سبز و با صفا میل ‌کنیم. بودن در جمع، شادی به ارمغان می‌آورد.
بعضی وقت‌ها به ویژه اگر فشارهای اقتصادی و... ذهن و فکر ما را درگیر خود کرده و مدام با حساب‌های سرانگشتی به وضعیت خودمان در این اوضاع می‌اندیشیم،‌ رها شدن و فراغت با اهل و عیال و دوستان می‌تواند افکار مثبت و انرژی دوچندان را در ما به وجود بیاورد. 
بنابراین شادی قضیه فیثاغورث نیست که پیچیده و دست نیافتنی باشد. بهانه‌های کوچک، شادی‌های کوچک با خود می‌آورد و جمع شادی‌های کوچک شادی‌های مداوم در ما به بار می‌نشاند.

آثار منفی شبکه‌های اجتماعی بر سیاست‌ـ 1

 مهدی فرهادی/کاهش ضخامت دیوارهای سیاست یکی از اثرات مهم شبکه‌های اجتماعی است. اگر چه در گذشته کاندیداها و افراد مؤثر سیاسی به دنبال آن نبودند که جزئیات شخصی زندگی خود را در رسانه‌ها منتشر کنند؛ اما اکنون زمانه به گونه دیگری شده است و در همین راستا سیاستمداران هزینه‌های هنگفتی را برای این موضوع پیش‌بینی می‌کنند و آن را در قالب بودجه اطلاع‌رسانی به اشخاصی که در روابط عمومی یا نگهداری پایگاه‌ها و شبکه‌های اجتماعی هستند، می‌سپرند.
براساس نظر کارشناسان، نخستین انقلاب صنعتی نیروی آب و بخار را برای مکانیکی کردن تولید به کار گرفت. در دومین انقلاب صنعتی، نیروی برق برای تولید انبوه به کارگرفته شد. سومین انقلاب صنعتی، نیروی برق و فناوری اطلاعات به شکل توأم را برای تولید خودکار مورد استفاده قرار داد و انقلاب چهارم که در وضعیت کنونی بر پایه انقلاب سوم پدید می‌آید، ترکیبی از به‌کارگیری همزمان فناوری‌های نو در عرصه فیزیک، دیجیتال و زیست‌شناسی است.
تأثیرات منفی شبکه‌های اجتماعی بر سیاست به قرار زیر است:
1ـ‌ انتشار ناخواسته اخبار و اطلاعات: ضمن اینکه فعالان این عرصه شش دانگ حواس‌شان این موضوع را احاطه کرده است که اطلاعات حساس خود را نگهداری کنند؛ اما هنگامی که افزایش اخبار، عکس و ویدئو در کانال‌ها و صفحات صورت می‌گیرد، طبیعی است که غفلت‌هایی نیز رخ دهد و اطلاعات شخصی آنان در اختیار دیگران قرار بگیرد و آرامش فضای امن زندگی را از آنها سلب کند.
2ـ شهروند خبرنگار بودن مردم: یکی از مزایای شبکه‌ها و پیام‌رسان‌ها نسبت به گذشته این است که هر فردی می‌تواند اطلاعات منتشر کند و از این رو بر خط بودن اجتماعی سبب افزایش اطلاع‌رسانی و در جریان بودن اخبار می‌شود. در سیر تاریخی در دورانی، عناوینی همچون «شهروند (citizen)» در جوامع بشری به کار می‌رفت تا اینکه در دوران کنونی عنوان «شبکه وند (netizen)» هرچند به صورت استعاری و نمادین به کار می‌رود. در عصر نوین ارتباطات اجتماعی هر شهروند می‌تواند به مثابه خبرنگار مسئولیت اطلاع‌رسانی به جامعه را در خارج از چارچوب‌های سنتی پیشین بر عهده گیرد. از آنجا که در این شیوه هدف تنها ارسال پیام یا مخابره یک رویداد و تحلیل است، از نظر شکلی نیز چندان معیار دقیقی برای طراحی و تنظیم نیاز ندارد؛ همین موضوع نیز یک معضلی را به دنبال دارد؛ زیرا همه در حال انتشار اخبار هستند که ممکن است طیف وسیعی از آنان صلاحیت نداشته باشند؛ ضمن اینکه آموزش‌های رسانه‌ای لازم را دریافت نکرده‌اند، که همین سبب افزایش شایعه‌ها، دروغ‌ها و تهمت‌ها می‌شود.
3ـ کاهش سن کاربران: هرچه زمان می‌گذرد، کاربران فعال شبکه‌های اجتماعی با کاهش سن روبه‌رو می‌شوند؛ این در حالی است که سن مخاطبان روزنامه‌ها و شبکه‌های رادیو و تلویزیون روز‌به‌روز در حال افزایش است. این دسترسی گسترده به انتشار اطلاعات برای کسانی که دارای هیجانات جوانی بوده و در موضوعات اجتماعی و سیاسی مهارت ندارند، سبب می‌شود موج‌های التهاب‌آفرین سیاسی در کشورهایی که دسترسی آزادانه به شبکه‌های اجتماعی وجود دارد، صورت بگیرد.
4ـ افزیش خطاهای اطلاع‌رسانی سیاسی: یکی دیگر از اثرات نامطلوب این فضا افزایش خطاها است؛ زیرا بیش از 98 درصد افرادی که مطلب منتشر می‌کنند. آموزش‌های کلاسی در انتشار مطلب ندیده‌اند؛ به همین دلیل شاهد هستیم در آمار اقتصادی و سیاسی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود، ارقام ریال با تومان و دلار و حتی میلیارد جابه‌جا نوشته می‌شود و مخاطب که با این فضاها آشنایی کمتری دارد، اطلاعات غلطی را دریافت می‌کند و به تصمیم‌گیری‌هایی در این زمینه نیز منجر می‌شود.


نگاهی به چرایی تناقض در مواضع اصلاح‌طلبان درباره چگونگی مواجهه با آمریکا

 سید فخرالدین موسوی/  توافق هسته‌ای در یک قدمی پایان قرار دارد و آن‌گونه که عباس عراقچی می‌گوید، چندان هم نمی‌توان به اروپا برای تأمین منافع ایران و حفظ برجام امیدوار بود، فاصله کوتاهی تا بازگشت تحریم‌های یکجانبه آمریکا مانده است و در داخل نیز نوعی از تنبلی و بی‌تحرکی در دولت موجب افزایش نگرانی‌ها شده است. وضعیتی که  بستر را برای سوءاستفاده دشمنان ایران اسلامی فراهم کرده و تلاش می‌کنند با پمپاژ نارضایتی و یأس امنیت و آرامش کشور را از بین ببرند! در این وضعیت نکته جالب توجه واکنش رسانه‌های اصلاح‌طلب و رأس این جریان است! 
از یک‌سو روزنامه «آفتاب یزد» با عنوان «برجام در آی‌سی‌یو» خواستار عدول جمهوری اسلامی از منافعش می‌شود و این‌گونه می‌نویسد: «طرف اروپایی به دنبال این است تا فراتر از برجام گفت‌وگوهایی بر سر دیگر موضوعات اختلافی آغاز شود... نظام بین‌الملل و قواعد آن در حال گذار به نظر می‌رسد و سازوکارهای جدیدی در حال شکل‌گیری است. ایران نیز باید به این تغییرات توجه لازم را داشته باشد. سیاست بی‌تفاوتی به آنچه در سطح بین‌الملل در حال وقوع است، چندان نمی‌تواند راهگشا باشد. در برخی موارد برای جلوگیری از بروز و افزایش فشارها، تدبیر در سیاست خارجی اجتناب‌ناپذیر است.» روزنامه «بهار» در گزارشی با عنوان «موعد تصمیم نهایی» تنها راه پیش رو را مذاکره بر سر مسائل درخواستی غربی‌ها می‌داند و مدعی می‌شود: «اگر نگاه درستی به وضعیت فعلی داشته باشیم و به جای اینکه مداوم کشورهای اروپایی را به نوعی متهم جلوه دهیم، با آنها وارد مذاکره و همکاری شویم، می‌توانیم از اجماع جهانی به نفع خودمان استفاده کنیم و تحریم‌های آمریکا را دور بزنیم... البته این نیازمند یک رویکرد جدید است؛ زیرا به طور قطع اروپایی‌ها در این بازی مانند ایران به دنبال منافع خود هستند. لذا سعی دارند امتیازاتی از ایران دریافت کنند که قاعدتاً مربوط به مسائل منطقه‌ای و موشکی و حقوق بشر است... لذا باید توجه داشته باشیم که بازی دیپلماتیک بر پایه مبادله و امتیاز گرفتن بنا شده است و ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که اروپایی‌ها بدون هیچ امتیازی حاضر به حمایت از ایران شوند؛ بنابراین در صورتی جمهوری اسلامی برنده بازی خواهد بود که نگاه واقع‌‌بینانه‌تری به ماجرا داشته باشد.» «مصطفی تاج‌زاده» از محکومان فتنه ۸۸ هم در مصاحبه با روزنامه «اعتماد» از ضرورت مذاکرات بیشتر می‌گوید: «ما می‌توانیم با یک دیپلماسی تهاجمی ترامپ را در یک دوراهی قرار دهیم با این راهبرد که اگر ترامپ حاضر باشد همان روشی را که در کره شمالی دنبال کرد، درباره ایران نیز پی بگیرد، جمهوری اسلامی نیز حاضر به مذاکره دوجانبه مستقیم و استراتژیک با آمریکا است. کافی است ایالات متحده آمادگی خود را برای خروج نیروهایش از خلیج‌فارس اعلام کند تا تهران نیز درباره نحوه حضورش در کشورهای همسایه مذاکره و تجدیدنظر کند و به این سمت برود که هم نیروهای آمریکایی را بعد از چهار دهه از منطقه دور کند و هم خود راهبرد تازه‌ای در سوریه، یمن و... برگزیند و امتیازاتی بدهد که در تحلیل نهایی بیش از آمریکا به نفع ایران باشد.» روزنامه «آرمان» در یادداشتی با بزرگ‌نمایی از تهدیدات آمریکا به قلم «علی بیگدلی» می‌نویسد: «باید به سرعت سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی‌مان را تغییر دهیم. نظام بین‌المللی کاملاً در حال تغییر است و این تغییر نظام هم با خود قواعد جدیدی را می‌آورد. درواقع سرچشمه همه خصومت‌ها در دست اسرائیل است. برجام کاملاً از بین رفته و باید به ‌دنبال سیاست‌های بعد از برجام باشیم و این سیاست‌ها را با نظام جدید بین‌المللی تنظیم کنیم... . آمریکا می‌خواهد ایران را به یک پدیده بین‌المللی تبدیل کند و هم کشورهای عرب همسایه ما و هم کشورهای اروپا و هم روسیه و چین را علیه ما تجهیز کند. ما می‌توانیم با تدبیر، انسجام داخلی و شفافیت با مردم فشارهای اقتصادی را از سر بگذرانیم.»
اما از سوی دیگر رئیس دولت اصلاحات می‌گوید: «همه دلسوزان و علاقه‌مندان به ایران، اکنون نگران هستند و رشد فزاینده تهدیدات از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی تنها علیه نظام جمهوری اسلامی نیست؛ بلکه علیه ایران است و کسانی که مدعی دوست داشتن ایران هستند، نباید به نحوی در این فضا علیه کشور عمل کنند.» او با اشاره به خط و نشان کشیدن ترامپ و نتانیاهو علیه کشور می‌گوید: «در شرایطی که این افراد با ادبیات کاملاً خصمانه و موهن علیه کشور تهدید و توهین می‌کنند، پیشنهاد کنار گذاشتن آداب دیپلماتیک و مذاکرات بی‌قید و شرط با آمریکا، نقض کرامت ایران است و این‌گونه رفتارها نتیجه‌ای به سود منافع ملی در برنخواهد داشت.»(!)
این شرایط به ظاهر نمایش‌دهنده تصویری دوگانه از درون جریان اصلاحات است اما با تفکیک مخاطب رسانه‌ها و سران اصلاح‌طلب می‌توان برداشتی دقیق‌تر از موضوع داشت. رسانه‌های اصلاح‌طلب به منزله سازندگان ذهنیت برای جامعه در تلاش هستند که جامعه را آماده بازگشت به میز مذاکره با وجود زیر پا گذاشتن تعهدات از سوی آمریکا و حتی اروپایی‌ها کرده و به نوعی مطالبه مذاکره مجدد را در جامعه ایجاد کنند. سران اصلاحات نیز به دنبال ارائه قرائت مشترک با نظام و ارسال این پیام به نظام هستند که ما همچنان درون گفتمان و نگاه نظام هستیم! پیامی که به زعم آنها می‌تواند زمینه‌ساز مناسبی برای بازگشت به قدرت باشد.


  حمیدرضا حیدری/ همزمان با زمزمه‌های آمریکایی‌ها مبنی بر پیاده‌سازی سناریوی جنگ تمام‌عیار اقتصادی علیه ایران و نوسانات ارزی و پولی و افزایش قیمت‌ها در هفته‌های اخیر و عدم مدیریت و دخالت جدی دولت، این احساس در بخشی از افکار عمومی پدید آمده که با نوعی رها شدگی امور اقتصادی از سوی دولت مواجه هستند. اتفاقی که بیشترین فشار آن بر روی قشر ضعیف و متوسط جامعه وارد می‌شود، مردمی که بیش از پیش جیب خود را کوچک می‌بینند.
حاکم شدن چنین فضایی در عرصه اقتصاد و بازار که نبض اقتصادی کشور است و وارد نشدن جدی دستگاه‌های نظارتی و قضایی سبب شد تا با سوء‌استفاده عده‌ای از افراد و شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی فرصت‌طلب، نوعی نگرانی بین مردم به وجود آید و بازاریان نسبت به این مسئله معترض باشند. در چنین وضعیتی هفته گذشته ابتدا عده‌ای به عنوان پیاده نظام وارد بازار می‌شوند و با سردادن شعارهایی توهین‌آمیز بازاریان را مجبور می‌کنند کرکره را پایین کشیده و با آنها همراه شوند که بسیاری تنها از ترس آسیب رسیدن به اموال‌شان دقایقی کوتاه در مقابل خواسته این عده قلیل کوتاه می‌آیند؛ اما به هر حال عده‌ای با آنها همراه شده و شروع به اعتراض و سر دادن شعار می‌کنند. 
در چنین فضایی دشمن دست به کار می‌شود تا از بستر فراهم شده برای ایجاد اعتراض و ناآرامی سوءاستفاده کند؛ از این رو در میان جمعیت نفوذی‌های دشمن شروع به دادن شعارهای ساختارشکنانه می‌کنند که بازاریان از آن استقبال نمی‌کنند. سپس همین عده قلیل آشوب‌طلب، مانند روال همیشگی‌شان شروع به آتش زدن سطل‌های زباله می‌کنند که با ورود نیروی انتظامی غائله پایان می‌یابد.
این پایان ماجرا نیست؛ بلکه این نقطه آغاز مأموریت رسانه‌های مزدوری است که البته به پشتوانه دلارهای آمریکایی مأموریت یافته‌اند با خدشه وارد کردن به امنیت و ضربه زدن به کیان نظام جمهوری اسلامی مأموریت خود را انجام دهند.
ابتدا شاهد آن هستیم که صفحه‌های متعددی در تلگرام شروع به تحریک مردم برای اعتراض و اعتصابات در شهرهای گوناگون می‌کنند. «آمدنیوز» رسانه‌ای است که با پشتیبانی آمریکایی‌ها سال‌ها رویه‌اش این بوده که سیاست‌گذارانش در یک نقطه از جهان بنشینند و با دلارهای سعودی و غربی برای نظام و ملت نسخه بپیچند؛ اما این جورچین زمانی تکمیل می‌شود که دو نسخه غیر رسمی تلگرام که به گفته برخی از صاحب‌نظران از سوی دولت نیز حمایت می‌شوند، اقدام به مسدود کردن برخی کانال‌های تلگرامی می‌کنند که همواره از نظام اسلامی دفاع کرده‌اند.
در سوی دیگر مریم رجوی، سرکرده گروهکی که 17 هزار نفر از ملت ایران را به طرق گوناگون به شهادت رسانده است، بیانیه‌ای با چاشنی حمایت از ملت ایران(!) می‌دهد و از مردم می‌خواهد در مقابل حاکمیت به پا خیزند. بخش سومی که بسیار قابل توجه است، صفحه اینستاگرام مسیح علی‌نژاد است که اقدام به پخش بخش‌هایی از همین آشوبگری‌های آن عده قلیل و به آتش کشیدن زباله‌دان‌ها می‌کند و ذوق‌زده آن را قیام مردم می‌داند. علی‌نژاد همان کسی است که در چند ماه گذشته خبر قرارداد چند صد هزار دلاری‌اش با دولت آمریکا خبرساز شده بود.
در واقع، با یک جمع‌بندی کلی به این واقعیت دست پیدا می‌کنیم که هر چند کشور دچار مشکلات اقتصادی است که جز با عزم و حرکت جدی دولتمردان حل نمی‌شود؛ اما مزدوران آمریکا، فرانسه و عربستان در قامت خیرخواهی برای ملت ایران ظاهر شده و تلاش کرده‌اند ملت را ناراضی از نظام جمهوری اسلامی جلوه دهند. واقعیت آن است که نارضایتی مردم نه از نظام اسلامی که از سیاست‌های غلط اقتصادی دولت یا به عبارت بهتر از نداشتن سیاست‌های اقتصادی برای بهبود معیشت و زندگی مردم است.
هر چند نباید انکار کرد برخی چه در خارج و چه در داخل کشور به دنبال آن هستند که این نارضایتی از دولت و مسئولان را به نارضایتی از نظام تبدیل کرده یا حداقل با آدرس غلط خود آن را به پای نظام بنویسند.