انسان، وقتي در اين عالم ميآيد، بايد مسيري را بپيمايد و سيري كند تا از اين عالم، بيرون رود و به عالم ديگر منتقل شود. اين يك بُعد انسان است. انسان اينطور است که اگر بخواهد بُعد معنوي و انسانياش شكوفا شود، بايد سير كند، يك راهي است که بايد آن را طي كند تا بعد معنوياش شکوفا شود.
امّا مشكل از كجاست که او موفّق به چنين سيري نميشود؟ مشكل اينجاست كه اين راه پر از پرتگاه است و انسان هر قدمي كه برميدارد، بايد مراقب باشد که واژگون نشود. سراسر اين راه، يعني از آن زماني كه من به قوّه تمييز و عقل ميرسم، تا زماني كه از اين دنيا چشم ميبندم، بايد در اين راه حركت كنم، راه پر از خطر و همهاش پرتگاه است.
بهترين پناهگاه خداست!
حالا عقل چه اقتضا ميكند؟ عقل ميگويد: كسي كه قدم در راهي گذاشته كه پر از پرتگاه است، پناهگاه ميخواهد كه هر وقت احتمال داشت که بلغزد و واژگون شود، بتواند به آن پناهگاه تكيه كند، آن را بگيرد و خود را نجات دهد. چارهاي جز اين نيست.
در بين پناهگاهها، پناهگاههاي مادّي هيچ بُردي ندارد. يعني پول، نميتواند تو را نجات دهد؛ رياست، نميتواند تو را از هلاکت رهايي بخشد. مسلّماً نجات و رهايي با پول و رياست به دست نميآيد. اگر بخواهي با پول و رياست پيش بروي، اصلاً نميگذارند که در اين راه قدم برداري؛ همانجا جلويت را ميگيرند! پس هيچ ابزار مادّي، نجاتبخش انسان از اين پرتگاهها نيست. پس بايد به سراغ بُعد معنوي رفت.
ما فقط يك پناهگاه داريم كه تنها او ما را از خطرات ايمني ميبخشد و آن هم خداست. او، هم نسبت به پرتگاههاي معنوي و هم نسبت به پرتگاههاي مادّي، پناه ماست. اينکه ما در زندگي دنيايي خودمان، اينقدر حوادث مادّي به سراغمان ميآيد و به چه كنم چه كنم ميافتيم و راه به جايي نميبريم، تنها راه نجاتمان خداست؛ نه پول مشكلگشاي من است و نه رياست. حتّي در بُعد مادّي هم همينطور است که اين ابزار کارآمد نيستند و مشکلي را برطرف نميکنند. يك پناهگاه هست و آن پناهگاه هم در اين جمله خلاصه شده است؛ «لاحَولَوَلاقُوَّهَ اِلّابِالله»! هيچ پناهگاه و نيرويي نيست، مگر از ناحيه او! هيچ موجودي، نجاتبخش من و تو نيست؛ چه در مشكلات مادّي و چه در مشكلات معنوي جز او. يگانه پناهگاه همه، خداست.
دعا سلاح مؤمن است
شما نگاه كنيد در بين رواياتي كه ما در باب دعا داريم، چقدر سفارش شده است: «سِلاحُ المُؤمِن الدُعاء»؛ ابزار و وسيله مؤمن، دعا است. «الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ»؛ «الدُّعَاءُ مِفْتَاحُ الرَّحْمَةِ وَ مِصْبَاحُ الظُّلْمَةِ»؛ «وَ لَا يُهْلَكُ مَعَ الدُّعَاءِ أَحَدٌ».
امیر مؤمنان علي(ع) فرمود: «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْأَرْضِ الدُّعَا»؛ محبوبترين کار نزد خدا دعا کردن است.
پناهگاههای اصلی
دنيا پر از پرتگاه است و انسان محتاج به پناهگاه است. در اين مسير پر از پرتگاه، در اينجا پناهگاه اصلي خداست؛ «لا حَولَ وَ لا قُوَّهَ اِلّا بِاللهِ العَليِّ العَظيم»؛ امّا «اِلّا بِاللهِ»؛ در آن دارد. ما ميبينيم پناهگاه اوست. امّا پناهگاههايي هم به ما معرفي شده كه در ربط با خدا هستند و آنها هم دستگيري ميكنند و آن اولياء خاصّ خدا هستند. اينها هم پناهگاه ما هستند، امّا باذنالله، مثل ائمه معصوم(ع) كه در بين آنها کسی هست كه خود معصومين هم به او پناه ميبردند. اين خيلي مهم است. خود معصومين، يعني ائمه به او در مشكلاتشان پناه ميبردند. او حضرت زهرا(س) است كه در روايتي راجع به امام باقر(ع) نقل شده است که وقتي مشكلي براي حضرت پيش ميآمد، ايشان بلند ميگفتند: «يا فاطِمَه!» اين همان پناه بردن است.
راهحلّ مشکلات در زندگي دنيوي
ما در باب دعا داريم كه انسان بايد هم براي «دفع ضرر» و هم «جلب منفعت»، چه مادّي و چه معنوي، دعا كند. خيلي هم به آن سفارش شده است. در مقابل، از اينكه انسان در زندگي دنيوي خود نعوذبالله! براي «جلب ضرر»، چه نسبت به خود و چه نسبت به ديگران دعا كند، نهي شده است.
در يك روايت است از پيغمبر اكرم(ص) كه درباره درخواست ضرر است هم نسبت به خود و هم ديگران، «رُوِيَ عن رَسوُلِالله صلیالله علیه قال: لا تَدعوا عَلي اَنفُسِكُم وَ لا تَدعوا عَلي اَولادِكُم»؛ اولاد خود را نفرين نكنيد! «وَ لا تَدعُوا عَلي خَدَمِكُم»؛ خدمتگزارانتان را نفرين نكنيد! «وَ لا تَدعُوا عَلي اَموالِكُم»؛ حتّي اموالتان را هم نفرين نكنيد! عجب! آنها جاندار بودند، اينها بيجان هستند، توجّه كنيد! اينكه بگوييد؛ اي كاش اين را نداشتم! اين من را بيچاره كرد! اين فلان شد و از اين قبيل حرفها. برويد خودتان را اصلاح كنيد، آنها تقصيري ندارند!
عرض كردم بنده از اينکه درخواست و دعا کند و از خدا بخواهد كه ضرري به غير برسد نهي شده است. غرض از «غيري» كه ميگويم مؤمنين است. بحث مشرك و كافر جداست؛ يعني اينكه انسان مشرك يا كافر را لعن يا نفرين كند بحث جدايي دارد.
آرزوي مرگ نکن!
«رُوِيَ عن رَسوُلِالله صلیالله علیه قال: لا يَتَمَنَيَنَّ أَحَدُكُمُ المَوتَ لِضُرٍّ نَزَلَ بِه»؛ هيچگاه احدي از شما براي ضرر، حادثه و گرفتارياي كه به سوي او فرود آمده درخواست و تمنا و آرزوي مرگ نكند!
امّا توجّه داشته باشيد که اينجا با جاييكه «تقاضاي شهادت» ميكنند، اشتباه نشود! بين اين دو فرق بگذاريد!
شما در دعاها ببينيد! اين را به ما آموختهاند كه شما تقاضاي شهادت كنيد! اين هم مرگ است، امّا مرگ فيسبيلالله. در دعاهاي شبهاي ماه رمضان اين را ميخوانيد: «وَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ وَ قَتْلاً فِي سَبِيلِكَ فَوَفِّقْ لَنَا» اين دعاي ماه رمضان است که در هر شب ميخوانيم. اين موت عين سعادت است. لذا چون عين سعادت است، در ادعيه ما ترغيب شده است كه نسبت به شهادت دعا كنيد! چون اين عين سعادت است. لذا ميبينيم که ائمه(ع) در ادعيه، هم دعا نسبت به شهادت را مطرح كردهاند و هم در عمل دعوت به شهادت کردهاند.
تو محدودي؛ راهها محدود نیستند
وقتي در شدّت گرفتاري قرار گرفتهاي، خيال ميكني که همه راهها به سوي تو مسدود است. اين به دلیل آن است كه تو خودت محدود هستي؛ لذا خيال ميكني راهها مسدود است. در حالي که اينطور نيست. وقتي به بالا رو كني و سراغ آن موجودي كه محدود نيست و لايتناهي است بروي، خواهي ديد که هيچ راهي براي او مسدود نيست.