از آیت‌الله کشمیری در اهمیت سجده آمده است: سجده یکی از ارکان بندگی و توحید است. معمولاً سفارش ایشان به ذکر سجده بود و می‌فرمودند؛ «ائمه سجده‌ها داشتند، یکی سجده‌ حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع)؛ «عَظُمَ الذَّنبُ مِن عَبدِکَ فَلیَحسُنِ العَفوُ مِن عِندِکَ» بسیار عالی است و دیگر ذکر یونسیه، آن هم بعد از نماز عشا تا آخر شب. چون شیطان بر آدم سجده نکرد و بدبخت شد، از سجده خوشش نمی‌آید و سالک لازم است آن را ترک نکند.

گفتاری از آیت‌الله آقامجتبی تهرانی

انسان، وقتي در اين عالم مي‏آيد، بايد مسيري را بپيمايد و سيري كند تا از اين عالم، بيرون رود و به عالم ديگر منتقل شود. اين يك بُعد انسان است. انسان اين‏طور است که اگر بخواهد بُعد معنوي و انساني‌اش شكوفا شود، بايد سير كند، يك راهي است که بايد آن را طي كند تا بعد معنوي‏اش شکوفا شود.
امّا مشكل از كجاست که او موفّق به چنين سيري نمي‏شود؟ مشكل اينجاست كه اين راه پر از پرتگاه است و انسان هر قدمي كه برمي‏دارد، بايد مراقب باشد که واژگون نشود. سراسر اين راه، يعني از آن زماني كه من به قوّه‏ تمييز و عقل مي‏رسم، تا زماني كه از اين دنيا چشم مي‏بندم، بايد در اين راه حركت كنم، راه پر از خطر و همه‏اش پرتگاه است.

بهترين پناهگاه خداست!
حالا عقل چه اقتضا مي‏كند؟ عقل مي‏گويد: كسي كه قدم در راهي گذاشته كه پر از پرتگاه است، پناهگاه مي‏خواهد كه هر وقت احتمال داشت که بلغزد و واژگون شود، بتواند به آن پناهگاه تكيه كند، آن را بگيرد و خود را نجات دهد. چاره‏اي جز اين نيست.
در بين پناهگاه‏ها، پناهگاه‏هاي مادّي هيچ بُردي ندارد. يعني پول، نمي‏تواند تو را نجات دهد؛ رياست، نمي‏تواند تو را از هلاکت رهايي بخشد. مسلّماً نجات و رهايي با پول و رياست به‏ دست نمي‏آيد. اگر بخواهي با پول و رياست پيش بروي، اصلاً نمي‏گذارند که در اين راه قدم برداري؛ همان‌جا جلويت را مي‏گيرند! پس هيچ ابزار مادّي، نجات‌بخش انسان از اين پرتگاه‏ها نيست. پس بايد به ‏سراغ بُعد معنوي رفت.
ما فقط يك پناهگاه داريم كه تنها او ما را از خطرات ايمني مي‏بخشد و آن ‏هم خداست. او، هم نسبت به پرتگاه‏هاي معنوي و هم نسبت به پرتگاه‏هاي مادّي، پناه ماست. اينکه ما در زندگي دنيايي خودمان، اين‌قدر حوادث مادّي به سراغ‌مان مي‏آيد و به چه‏ كنم چه‏ كنم‌ مي‏افتيم و راه به جايي نمي‏بريم، تنها راه نجات‌مان خداست؛ نه پول مشكل‏گشاي من است و نه رياست. حتّي در بُعد مادّي هم همين‌طور است که اين ابزار کارآمد نيستند و مشکلي را برطرف نمي‏کنند. يك پناهگاه هست و آن پناهگاه هم در اين جمله خلاصه شده است؛ «لاحَولَ‌وَلاقُوَّهَ اِلّا‌بِالله»! هيچ پناهگاه و نيرويي نيست، مگر از ناحيه‏ او! هيچ موجودي، نجات‌بخش من و تو نيست؛ چه در مشكلات مادّي و چه در مشكلات معنوي جز او. يگانه پناهگاه همه، خداست.

دعا سلاح مؤمن است
 شما نگاه كنيد در بين رواياتي كه ما در باب دعا داريم، چقدر سفارش شده است: «سِلاحُ المُؤمِن الدُعاء»؛ ابزار و وسيله‌ مؤمن، دعا است. «الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ»؛ «الدُّعَاءُ مِفْتَاحُ الرَّحْمَةِ وَ مِصْبَاحُ الظُّلْمَةِ»؛ «وَ لَا يُهْلَكُ مَعَ الدُّعَاءِ أَحَدٌ».
امیر مؤمنان علي(ع) فرمود: «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْأَرْضِ الدُّعَا»؛ محبوب‏ترين کار نزد خدا دعا کردن است. 

پناهگاه‌های اصلی
دنيا پر از پرتگاه است و انسان محتاج به پناهگاه است. در اين مسير پر از پرتگاه، در اينجا پناهگاه اصلي خداست؛ «لا حَولَ وَ لا قُوَّهَ اِلّا بِاللهِ العَليِّ العَظيم»؛ امّا «اِلّا بِاللهِ»؛ در آن دارد. ما مي‏بينيم پناهگاه اوست. امّا پناهگاه‌هايي هم به ما معرفي شده كه در ربط با خدا هستند و آنها هم دستگيري مي‏كنند و آن اولياء خاصّ خدا هستند. اينها هم پناهگاه ما هستند، امّا باذن‌الله، مثل ائمه معصوم(ع) كه در بين آنها کسی هست كه خود معصومين هم به او پناه مي‏بردند. اين خيلي مهم است. خود معصومين، يعني ائمه به او در مشكلات‌شان پناه مي‏بردند. او حضرت زهرا(س) است كه در روايتي راجع به امام ‏باقر(ع) نقل شده است که وقتي مشكلي براي حضرت پيش مي‏آمد، ايشان بلند مي‏گفتند: «يا فاطِمَه!» اين همان پناه بردن است.
راه‌حلّ مشکلات در زندگي دنيوي
ما در باب دعا داريم كه انسان بايد هم براي «دفع ضرر» و هم «جلب منفعت»، چه مادّي و چه معنوي، دعا كند. خيلي هم به آن سفارش شده است. در مقابل، از اينكه انسان در زندگي دنيوي خود ‌نعوذبالله! براي «جلب ضرر»، چه نسبت به خود و چه نسبت به ديگران دعا كند، نهي شده است.
در يك روايت است از پيغمبر اكرم(ص) كه درباره‌ درخواست ضرر است هم نسبت به خود و هم ديگران، «رُوِيَ عن رَسوُلِ‏الله صلی‌الله علیه قال: لا تَدعوا عَلي اَنفُسِكُم وَ لا تَدعوا عَلي اَولادِكُم»؛ اولاد خود را نفرين نكنيد! «وَ لا تَدعُوا عَلي خَدَمِكُم»؛ خدمتگزاران‌تان را نفرين نكنيد! «وَ لا تَدعُوا عَلي اَموالِكُم»؛ حتّي اموا‌ل‌تان را هم نفرين نكنيد! عجب! آنها جاندار بودند، اينها بي‏جان هستند، توجّه كنيد! اينكه بگوييد؛ اي كاش اين را نداشتم! اين من را بيچاره كرد! اين فلان شد و از اين قبيل حرف‌ها. برويد خودتان را اصلاح كنيد، آنها تقصيري ندارند!
عرض كردم بنده از اينکه درخواست و دعا کند و از خدا بخواهد كه ضرري به غير برسد نهي‏ شده ‏است. غرض از «غيري» كه مي‏گويم مؤمنين است. بحث مشرك و كافر جداست؛ يعني اينكه انسان مشرك يا كافر را لعن يا نفرين كند بحث جدايي دارد. 

آرزوي مرگ نکن!
«رُوِيَ عن رَسوُلِ‏الله صلی‌الله علیه قال: لا يَتَمَنَيَنَّ أَحَدُكُمُ المَوتَ لِضُرٍّ نَزَلَ بِه»؛ هيچ‎گاه احدي از شما براي ضرر، حادثه‏ و گرفتاري‎اي كه به ‎سوي او فرود آمده درخواست و تمنا و آرزوي مرگ نكند!
امّا توجّه داشته باشيد که اينجا با جايي‏كه «تقاضاي شهادت» مي‏كنند، اشتباه نشود! بين اين دو فرق بگذاريد!
شما در دعاها ببينيد! اين را به ما آموخته‏اند كه شما تقاضاي شهادت كنيد! اين هم مرگ است، امّا مرگ في‏سبيل‏الله. در دعاهاي شب‎هاي ماه رمضان اين را مي‏خوانيد: «وَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ حَجَّ‏ بَيْتِكَ‏ الْحَرَامِ‏ وَ قَتْلاً فِي سَبِيلِكَ فَوَفِّقْ لَنَا» اين دعاي ماه رمضان است که در هر شب مي‎خوانيم. اين موت عين سعادت است. لذا چون عين سعادت است، در ادعيه‏ ما ترغيب شده ‏است كه نسبت به شهادت دعا كنيد! چون اين عين سعادت است. لذا مي‏بينيم که ائمه(ع) در ادعيه، هم دعا نسبت به شهادت را مطرح كرده‏اند و هم در عمل دعوت به شهادت کرده‎‎اند. 

تو محدودي؛ راه‎ها محدود نیستند
وقتي در شدّت گرفتاري قرار گرفته‏اي، خيال مي‏كني که همه راه‏ها به ‏سوي تو مسدود است. اين به دلیل آن است كه تو خودت محدود هستي؛ لذا خيال مي‏كني راه‏ها مسدود است. در حالي که اين‎طور نيست. وقتي به بالا رو كني و سراغ آن موجودي كه محدود نيست و لايتناهي است بروي، خواهي ديد که هيچ راهي براي او مسدود نيست.


 محمد گنجی‌لیسار/ طبق آموزه‌های دینی ما خداوند انسان را از دو بعد مادی و معنوی آفریده است. حقیقت وجود انسان همان روح اوست و جسم چیزی نیست جز یک ظرف و ابزار برای تعالی و تکامل روح. پس ما باید دائم با عالم معنویت ارتباط داشته باشیم. اما در این دنیای سراسر مادی که امور معنوی و غیبی از دیده‌ها‌ نهان هستند، غفلت از این امور تهدید محسوب می‌شود. همه بسترها هم برای این غفلت کشنده، مهیاست؛ نفس اماره، شیطان، حبّ دنیا، گناهان و... . 
یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی که ما هر روز و هر ساعت با آن سر و کار داریم، اما در لابه‌لای زندگی مادی ما گم شده است، حقیقت مرگ است. 
سفارش‌های بسیاری از حضرات معصومین(ع) به ما رسیده که یاد مرگ چه اندازه در رشد معنوی و تنظیم رفتار و گفتار آدمی اثرگذار است. وقتی انسان به این حقیقت بیندیشد و آن را یقینی بداند، تلاش می‌کند تا از یک سو به بهترین شکل از فرصت عمرش استفاده کند و لذت ببرد و از سوی دیگر، این بهره بردن و لذت‌جویی به حریم عصیانِ حضرت حق تعالی راه نیابد. 
امیرمؤمنان علی(ع) در خطبه 188 نهج‌البلاغه می‌فرماید: «مردم! شما را به یادآوری مرگ، سفارش می‌کنم، از مرگ کمتر غفلت کنید. چگونه مرگ را فراموش می‌کنید، در حالی که او شما را فراموش نمی‌کند؟ و چگونه طمع می‌ورزید در حالی که به شما مهلت نمی‌دهد؟ مرگ گذشتگان برای عبرت شما کافی است، آنها را به گورشان حمل کردند، بی‌‌آنکه بر مرکبی سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند، بی‌‌آنکه خود فرود آیند. چنان از یاد رفتند که گویا از آبادکنندگان دنیا نبودند و آخرت همواره خانه‌شان بود! اکنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دوری کنند و نه می‌توانند عمل نیکی بر نیکی‌های خود بیفزایند.»

عثمان‌بن‌حنیف‌ـ 8

امیرمؤمنان علی(ع) در بخشی از نامه خود به عثمان‌بن‌حنیف از ویژگی‌ها و خصایل خود می‌فرماید. یقیناً حضرت امیر(ع) برای اظهار فضل و تفاخر چنین نمی‌کند، چه آنکه ایشان به تمجید از خود نیازی ندارد. در واقع کلام حضرت ناظر به سایر مؤمنان است که اگر بر امامی اقتدا می‌کنند باید سیره و منش او را سرمشق خود قرار دهند. اگر در جامعه‌ای امام عادل الهی حکمرانی می‌کند، سایر کارگزاران نیز نمی‌توانند به بهانه ناتوانی یا نرسیدن به قله‌های تهذیب و سلوک، روش طاغوتی را برگزینند! رفتار این‌گونه مدیران به کلیت جامعه دینی و حتی همان امام عادل نیز لطمه وارد می‌کند. اگر مدیری به عمد در مسیر اشرافی‌گری بیفتد و بدون اعتقاد به آرمان‌های علوی به فکر آلاف و الوف خود باشد، جدای از حرام‌خواری و حق‌الناسی که به گردنش است، خیانت به آبروی جامعه اسلامی و چه بسا تضعیف اعتقاد مردم را نیز باید به معاصی خود اضافه کند!
حضرت به عثمان تأکید می‌کنند که برای تدارک زندگی مرفه و مجلل توانایی دارد، این‌گونه نیست که نداری و فقر حضرت را به زندگی زاهدانه مجبور کرده باشد؛ بلکه ایشان به صراحت می‌فرماید: «اگر بخواهم به عسل مصفا و مغز گندم و جامه‌های ابریشمین، دست می‌یابم؛ ولی هیهات که هوای نفس بر من غلبه یابد و آزمندی من مرا به گزینش طعام‌ها بکشد و حال آنکه، در حجاز یا در یمامه بینوایی باشد که به یافتن قرص نانی امید ندارد و هرگز مزه سیری را نچشیده باشد. یا شب با شکم انباشته از غذا سر بر بالین نهم و در اطراف من شکم‌هایی گرسنه و جگرهایی تشنه باشد. آیا چنان باشم که شاعر گوید:
و حسبک داء آن تبیت ببطنة 
و حولک اکباد تحنّ الی القدّ 
(تو را این درد بس که شب با شکم سیر بخوابی و در اطراف تو گرسنگانی باشند در آرزوی پوست بزغاله‌ای) آیا به همین راضی باشم که مرا امیرالمؤمنین گویند و با مردم در سختی‌های روزگارشان مشارکت نداشته باشم؟ یا آنکه در سختی زندگی مقتدای‌شان نشوم؟»  در واقع آنچه مانع می‌شود امیرمؤمنان علی(ع) رو به زندگی دنیا و اشرافی‌گری بیاورد، این نیست که دست حضرت از این گونه موارد کوتاه است، یا درایت و تدبیر دست یافتن به آنها را ندارد؛ بلکه نگاه خاص ایشان به جهان و حکومت و مردم، ایشان را به وادی زهد و ساده‌زیستی سوق می‌دهد. اینکه ایشان به مردم تحت حکومتش فکر می‌کند و طاقت نمی‌آورد شکم سیر بر بالین بگذارد و مردمانی ذیل حکومت او گرسنه شب را به صبح برسانند! 
حکومت‌داری و مردم‌سالاری حقیقی در جامعه علوی این‌گونه است که امام جامعه لحظه‌ای از فکر مردم غافل نیست! منصب و مقام نه تنها سفره و چراگاه نمی‌باشد؛ بلکه میدانی سخت برای خدمتگزاری به مردم آن هم به همه مردم و به خصوص محرومان است. حاکم اسلامی برای ضعفا بیش از اقویا نگران است و دغدغه دارد. 
این تصور غلط که رأس جامعه و مسئولان کشوری باید زندگی راحت داشته باشند تا بتوانند خوب کار کنند در تفکر علوی جایی ندارد و توجیهات کسانی است که به طاغوت لباس اسلام پوشانده‌اند! امیر شدن در جامعه اسلامی به معنای کاخ‌نشینی و ثروت‌اندوزی نیست! مدیر عافیت‌طلب تجملگرا به تدریج شیفته چرب و شیرین دنیا شده و به جای خدمت به مردم، تنها به پر کردن انبان خویش می‌اندیشد!
در یک جامعه دینی نیروهای مرجع مانند علمای دین و کارگزاران حکومت باید زندگی ساده و در سطح مردم عادی داشته باشند تا هم بتوانند با مردم حس همدردی کنند و هم اینکه غم مردم محروم با دیدن زندگی آنها اندکی التیام یابد که اگر چنین نباشد به تعبیر مولا علی(ع) زندگی انسانی ندارد و در زمره حیوانات است!


امروز تربیت کودکان با گذشته تفاوت بسیاری پیدا کرده است، والدین سعی می‌کنند با داشتن فرزند کمتر و امکانات بیشتر، فضای بهتری را برای کودکانی که قرار است در آینده جامعۀ خود را بسازند، فراهم کنند. تربیت فرزندان همیشه یکی از دغدغه‌های خانواده‌ها و نهاد‌های تربیتی و پرورشی بوده است. نگارندگان باتوجه به تفاوت‌های موجود در زمینه فرزندپروری در گذشته و حال و با توجه به تجربیات خود و با اعتقاد به این نکته که پرورش فرزندان به آگاهی و مهارت نیاز دارد، دست به قلم بردند تا در این راه یاری‌رسان مسئولان تربیت فرزندان در نقش‌های مختلف (والدین، مشاوران، مربیان و معلمان) باشند.
در کتاب «والدین آگاه، فرزندان موفق»، نوشته میلاد قمی، به والدینِ کودک می‌آموزد که با دید دیگری به زندگی نگاه کند؛ چرا که تولد کودکی که به دنیا می‌آید، یکی از مهم‌ترین لحظات زندگی او و والدین است.
مباحث کتاب والدین آگاه، فرزندان موفق در شش فصل تنظیم شده است: در فصل اول این کتاب به تولد کودک و دنیای مستقلی که در پی آن است، پرداخته شده است. نگارنده در فصل دوم به موضوع کودکان به عنوان سرمایه‌های زندگی اشاره می‌کند. در فصل سوم سعی شده به والدین کمک شود تا بتوانند کودکان‌شان را برای داشتن یک زندگی بهتر و زندگی‌کردن در هر شرایطی بسازند. در فصل چهارم به هیجانات دوران کودکی که کودکان کم‌وبیش با آنها درگیر هستند، پرداخته شده و اینکه والدین چگونه می‌توانند با این هیجانات روبه‌رو شده و در کنترل آن به کودکان‌شان کمک کنند. در فصل پنجم نویسندگان یک قدم به جلو برمی‌دارند و وارد زندگی اجتماعی کودکان می‌شوند؛ زندگی‌ای که با رفتن به مدرسه رنگ و بوی حقیقی به خود می‌گیرد و کودک از دنیای کوچک خانه وارد دنیای کمی بزرگ‌تر به نام مدرسه می‌شود؛ جایی که سرنوشت و آیندۀ او تا حد زیادی رقم می‌خورد. در فصل پایانی به شما والدین بهترین راه‌های آموزش مدیریت مالی که باید به فرزندان‌تان یاد دهید آموزش داده می‌شود.


با چادري مشكي كه خود نشان از بينشانها دارد صفحهاش را با عكس شهدا تزيين كرده، دغدغهمند است و بسيار وقتشناس، هنوز خبرگزاريها خبر شهادتي را به صورت رسمي اعلام نكردهاند، او به استقبال شهيد ميرود و خبر شهادت را در مطلبي با سليقه خودش در اينستاگرام بارگذاري میكند و همه از روي دست او مشق شهادت را تقلب ميكنند و خبر در فضاي مجازي منتشر ميشود. انگار مسئول ارگان رسمي اطلاعرساني حوزه ايثار و شهادت است! در بیشتر حوزههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي حضوري پر رنگ دارد و در بيان و بروز اعتقادات انقلابياش اهل ملاحظه نيست، دغدغهمندانه و به دور از منفعتطلبي به صراحت اظهار نظر ميكند. همانقدر در بيان مباني و شاخصههاي انقلابياش محكم است كه در حفظ چادرش... نه باد پَرِ چادرش را به كنار ميبرد و نه معروفيتِ فريبنده تلويزيون! همانقدر كه خودش چادرش را از مادرش صديقه طاهره(سلاماللهعليها) به ارث برده است، قوارهاي كوچك از همان چادر را بر تن دخترش دوخته تا اصالت سيادت و بِرَند و ماركِ زهرايي بودنش حفظ شود! نام او «زهرا خلیلی» است.


چگونگي مديريت روابط با خانواده همسر

 کبري فرشچي/ ازدواج آغاز يک مسير است؛‌ مسيري که طي آنها تنها با يک نفر سر و کار نداريد؛ بلکه وارد يک نظام ارتباطي گسترده خواهيد شد. سلامت ازدواج، تضمین‌کننده تشکیل یک خانواده شاد و سالم است، اما ازدواج سالم و پایدار، خود با عوامل دیگري در ارتباط است که یکی از مهم‌ترین آنها تأثیر خانواده‌هاي زن و شوهر در امر ازدواج است.
خانواده اولین و یکی از مهم‌ترین نهادهاي جامعه بشري است که زیربنایی‌ترین نهاد اجتماع محسوب می‌شود. اما اين نهاد زيربنايي به شکل گسترده‌اي به برقراري ارتباط مناسب با اطرافيان بستگي دارد و در صورت ناتواني از مديريت، ارتباط با خانواده همسر مي‌تواند چالش‌برانگيز شود. به عبارت ديگر، نبودن روابط و مهارت‌هاي ارتباطی مناسب در زندگی، رسیدن به سکون و آرامش را در سایه خانواده ناممکن می‌کند؛ لذا به منظور داشتن خانواده‌هایی سالم و در پی آن، جامعه‌اي سالم، آگاهی نسبت به اصول مدیریت ارتباط بین خانواده‌ها (خانواده اصلی و خانواده همسر) و دانستن مهارت‌هاي کاربردي به منظور اجرایی شدن در زندگی افراد ضروري است.

پيوندي فراتر از دو نفر 
ازدواج تنها پیوند دو نفر با يکديگر نيست؛ بلکه معرف دگرگونی دو نظام جا افتاده خانوادگی و تکوین خرده نظامی در داخل هر یک از آنهاست. بخش مهمي از ارتباطات هر خانواده به ارتباط زوجین با خانواده همسرشان برمی‌گردد. چنانچه این ارتباطات از سلامت کافی برخوردار باشد، می‌تواند براي زوجین مفید و سازنده باشد. ارتباط مناسب با خانواده همسر به حفظ بهداشت روانی، وجود تنوع در زندگی و رشد و بالندگی و بهره‌مندي از تجربه بزرگ‌ترها می‌انجامد. در مقابل، در صورتي که زوجين نتوانند با خانواده همسرشان تعامل مناسبي داشته باشند، ممکن است اين موضوع ادامه مسير زندگي را با چالش مواجه کند. 
ازدواج را می‌توان مرحله تحولی، هم براي زوجین و هم براي خانواده‌هاي آنان در نظر گرفت. بدیهی است در هر دو نظام خانوادگی تازه تشکیل شده زوجین و خانواده‌هاي آنها در این انتقال دستخوش تغییراتی می‌شوند و براي موفقیت در عبور از این مرحله باید به مهارت‌هاي لازم مجهز شوند. 
برخی اوقات براي خانواده‌ها دشوار است که زوج جدید را به جاي اشخاصی که با آنها پیوند ژنتیکی یا انتخابی دارند به عنوان واحدي جدا در نظر بگیرند. گاهی والدین ممکن است به همسر فرزندشان که اکنون در مقایسه با آنان تأثیر بیشتري بر وي دارد، نگاه خوبي نداشته باشند؛ نگاهی که گاهی زوجین آن را دخالت تلقی می‌کنند. اما در برابر چنين شرايطي زوج‌هاي جوان چه رويکردي را باید برگزينند؟

خانواده همسرتان را بپذيريد
وظیفه اصلی زوجین در آغاز زندگي تعدیل نگرش نسبت به ازدواج است. هر یک از همسران نیز باید تعلق نسبت به خانواده اصلی را بپذیرد و به دنبال قطع یا کم‌رنگ کردن این تعلقات نباشد؛ در عین حال خانواده‌هاي اصلی باید زمینه استقلال عاطفی فرزند خود را فراهم کنند؛ تعلق عاطفی او نسبت به همسرش را بپذیرند و آن را در تعارض با وابستگی به خود نبینند.
 بنابراین پس از ازدواج در زندگی هر یک از زوجین و خانواده‌هاي آنها تغییرات عمده‌ای اتفاق می‌افتد که هر یک متعهدند این تغییرات را بپذیرند و ضمن سازگاري با آنها شیوه‌هاي مدیریت مؤثر را بیاموزند. برخی از این تغییرات تحولی در زمینه ارتباط زوجین با خانواده اصلی شامل عدم تمایزیافتگی، وابستگي‌هاي دوطرفه بین زوجین و خانواده‌های‌شان و عدم مرزسازي صحیح در خانواده تازه شکل می‌یابد و در نتیجه عدم تعهد خانواده به رابطه زوجین و دخالت‌هاي نابجاي هر یک از دو طرف است.

مهارت‌هاي برقراري
 ارتباط با خانواده همسر 
وقتی دو نفر با هم ازدواج می‌کنند، وارد گستره تازه‌اي از ارتباطات اجتماعی می‌شوند که از آنان انتظار می‌رود بتوانند با افراد جدیدي که وارد زندگی آنها شده‌اند، رابطه مناسبی برقرار کنند. مهارت‌هاي برقراري روابط مؤثر با خانواده همسر در چنین شرايطي مي‌تواند به کار زندگي مشترک بيايد.
مرزسازي در روابط
 زوجین و خانواده همسر
 هر خانواده از والدین، زوجین و فرزندان تشکیل شده است و هر یک از اين اعضا با مرزها و قواعد عضویت خاصی مشخص می‌شود. چنانچه زوجین و خانواده آنها نتوانند مرزسازي مناسبی در روابط بین خود ایجاد کنند، بی‌شک با مشکلات فراوانی روبه‌رو می‌شوند. مرزهاي سالم در روابط زوجین و خانواده سالم سبب حفظ استقلال زوجین مي‌شود و کمیت و کیفیت مناسب ارتباط با خانواده همسر را در پي دارد. همچنين حریم خصوصی زوجین حفظ مي‌شود و خانواده همسر مجاب مي‌شوند تا به نیازها و خواسته‌هاي زوجین احترام بگذارند. در اين ميان، هم حرمت زوجین حفظ مي‌شود و هم خانواده آنها و در نتيجه شاهد برخورداري از حمایت خانواده همسر براي هر يک از زوجين خواهيم بود. 

چگونگي  مرزسازي
 یکی از آفت‌هاي زندگی خانوادگی، دیدارهاي مکرر و غیر ضروري و بدون برنامه زوج‌ها و خانواده‌های‌شان است. زوجین باید مرزبندي زمانی تعیین کنند تا هر دو بدانند چه مدت را باید در خانه والدین‌شان سپري کنند و آنها چند وقت یک بار می‌توانند پیش فرزندان‌شان بیایند. از سوي ديگر هنگامی که با همسرتان مشکلي پيدا می‌کنید، خانواده‌اش را وارد دعوا نکنید. کسی که شما با او طرف هستید، همسرتان است. تجربه حاکی است که والدین زمانی که در زندگی فرزندان خود ناپختگی و خامی‌هایی را مشاهده می‌کنند، انگیزه بیشتري براي دخالت خواهند داشت.
وقتی درباره مرزسازی‌ها تصمیم گرفتید، باید آنها را رعایت کنید. اگر یکی از دو طرف این مرزها را بشکند، کل این فرایند به هم می‌خورد و علاوه بر آن اعتماد همسرتان را هم از دست می‌دهید. هر یک از همسران سعی کنند با والدین‌شان درباره مرزهایی که به اتفاق همسرشان مشخص کرده‌اند، صحبت کنند.

مدیریت انتظارات و توقعات 
ممکن است هر یک از زوجین و افراد خانواده همسر، انتظارات و توقعات خاصی از یکدیگر داشته باشند که چنانچه از سوي طرف مقابل مورد بی‌توجهی قرار گیرد، براي‌شان سنگين تمام شود. هنگامی که انتظارات یکی از زوجین توسط خانواده همسر برآورده نمی‌شود، ممکن است فرد نیز با قطع رابطه یا مشاجره با خانواده همسر به مقابله بپردازد، یا عصبانیت خود را بر سر همسرش خالی کند. اما بايد اين انتظارات و توقعات را مديريت کرد. به این منظور ابتدا بايد انتظارات و توقعات همسرمان را بشناسيم و تجزیه و تحلیل کنيم و در برابرش انتظارات خود را با وي در ميان بگذاريم. یکی از مشکلات شایع زن و شوهرها وابستگی زن یا شوهر به خانواده‌اش است که تأثیرش را به صورت دخالت‌ها در زندگی آنان بروز می‌دهد. براي از بین بردن چنین مشکلی باید به خود و همسر کمک کرد تا از وابستگی شدید به پدر و مادر، بدون اینکه ذره‌اي در احساس دوست داشتن پدر و مادر خلل وارد شود، رها شود.


 دکتر مجيد ابهري/ در پاسخ به اینکه رفت ‌و آمد با اقوام و خويشاوندان چقدر در سلامت رواني و عاطفي افراد نقش دارد؟ رفتارشناسان و روانشناسان معتقدند که هنگام دیدار افرادی که مورد علاقه ما هستند، مغز هورمونی به نام اکسی توکسین یا هورمون عشق ترشح می‌کند که این هورمون سبب سلامتی سلول‌های بدن و طول عمر انسان می‌شود. با توجه به این فرآیند شیمیایی، مغزی و عصبی دیدار با افراد فامیل می‌تواند فواید متعددی داشته باشد.
علت اصلی آن همان ترشح هورمون اکسی توکسین یا هورمون عشق است که در دیدار با اقوام و دوستان اتفاق می‌افتد و سبب سلامتی و افزایش طول عمر می‌شود.
از هر حیث به ابعاد این موضوع بنگریم فواید متعددی در آن خواهد بود، به همین منظور باید سرگرمی‌های گذشته را احیا کنیم، دوره‌های فامیلی، گفت‌وگوها و خنده‌ها در شب‌های طولانی زمستان باید احیا شوند و دوباره روابط فامیلی و خانوادگی مستحکم برقرار شوند.
هر چند هم‌اکنون به دلايل مختلف رفت و آمدهاي فاميلي و خانوادگي کم شده است، اما علت گریز افراد از روابط فامیلی را نمی‌توان فقط در مسائل و مشکلات اقتصادی، گرفتاری‌های شغلی و ترافیک مرتبط دانست؛ چرا که مشکلات در همین زمینه کمتر یا بیشتر در گذشته نیز وجود داشته، اما روابط فامیلی محکم و استوار بوده است.
 اکنون جامعه دچار بی‌سامانی عاطفی شده و فامیل و اقوام بیشتر یکدیگر را در مجالس عزا یا عروسی آن هم به اجبار می‌بینند. در اين میان رسانه‌ها نقش مهمي در احياي سبک زندگي ايراني‌ـ اسلامي و توجه به روابط خويشاوندي دارند. رسانه‌ها و در صدر آنها صداوسیما باید معایب گسست عاطفی و خانوادگی را در قالب فیلم و سریال گوشزد کند.
گروه «زندگی» صبح صادق آماده است تا پلی بین شما خوانندگان با مشاوران خبره و امین ایجاد کند. سؤالات خود را از طریق سامانه پیامک 3000990033 برای ما ارسال کنید.