سردار سالار آبنوش، معاون مقاومت مردمی بسیج گفت: ایست و بازرسی به معنا و مفهومی که قبلاً بود، الآن دیگر اصلاً وجود ندارد. با توجه به ثبات امنیت بالای کشور و توانمندی ناجا و اشراف بالا، ایست و بازرسی‌های ما کاهش پیدا کرده و ما به آن معنا ایست و بازرسی‌ها را از دستور کار خود خارج کرده‌ایم؛ اما برای اینکه مردم احساس آرامش داشته باشند، گشت‌های محله‌محور را راه‌اندازی کرده‌ایم.


جانشین فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) در گفت‌وگو با صبح صادق تشریح کرد


 علیرضا جلالیان/ در نهایت خورشید ولایت در دانشگاه طلوع کرد و میثاق پاسداران انقلاب و حریم ولایت با ولی زمان برگزار شد. توفیق داشتیم در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) مهمان جانشین فرمانده دانشگاه، دریادار دوم حمید اباذری باشیم و درباره کم و کیف مراسم میثاق پاسداری با وی گفت‌وگو کنیم. در ادامه توضیحات جانشین فرمانده دانشگاه و فرمانده دانشکده علوم جهادی دانشگاه امام حسین(ع) درباره مراسم میثاق پاسداری در سال 97 را می‌خوانید.
*‌ چرا عنوان میثاق پاسداری روی این مراسم گذاشته شده است؟
مراسم میثاق پاسداری که در دانشگاه‌های نظامی دیگر از جمله در ارتش و ناجا مراسم دانش‌آموختگی و تحلیف نام دارد، در سپاه با این عنوان شناخته می‌شود و هر سال دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع) و نمایندگانی از دیگر دانشگاه‌های سپاه با امام و رهبرشان و فرمانده خود بیعت کرده و میثاق و پیمان جدید می‌بندند. 
*‌ این مراسم چند سال است که برگزار می‌شود؟ 
یازدهمین سالی است که این برنامه به طور پیوسته همه ساله برگزار می‌شود. پیش از آن آقا تشریف می‌آوردند؛ اما از زمانی که روند جدید ایجاد شده، پیوسته در یازده سال گذشته در دانشگاه خدمت‌شان بوده‌ایم. عنایت خاص و ویژه ایشان بوده که فرموده‌اند خودشان می‌خواهند دانشجویان و بچه‌های خودشان را از نزدیک ببینند. عنایتی که حضرت آقا دو سال پیش آن را ابراز کردند و محبت و نگاه خاص خودشان را به افسران دانشگاه امام حسین(ع) به نمایش گذاشتند، این بود که موقع سخنرانی از همه خواستند جلو بیایند و بنشینند و این‌گونه محیط صمیمی‌تر از پیش ایجاد شد. این اولین باری بود که در یک مراسم نظامی، آقا شکل نظامی میدان را به هم زدند و گفتند تا آن مقداری که می‌شود، جلو بیایند و بنشینند و سخن‌های ایشان را گوش کنند.
*‌ به نظر شما، این کار حضرت آقا چه دلیلی داشت؟
این به نظر من دو پیام داشت؛ آقا دو راهبرد کلان انقلاب را مطرح کردند؛ از جمله جهاد کبیر در دانشگاه و در پیش بودن خرمشهرها. در واقع آقا می‌خواستند همه بچه‌های در این میدان را یکباره در آغوش بگیرند؛ از این رو این محبت خود را این‌طور بیان کردند. از سویی چون مسائلی را که می‌خواستند بیان کنند فراتر از این میدان بود، آمدند ساختار صف و ستون را به هم زدند و گفتند بیایید جلو که می‌خواهم با شما صحبت‌های خاصی داشته باشم. این صحبت‌های خاص نیاز دارد که شما در نزدیک‌ترین حالت به من قرار بگیرید.
هر ساله معمول بود که در ایام سوم خرداد مراسم میثاق پاسداری را اجرا می‌کردیم، اما امسال به دلیل ماه مبارک رمضان مراسم بنا به مصالحی به بعد از این ماه موکول شد. این مراسم همیشه حاصل چند هفته تمرینات مستمر در میدان است و خروجی آن در مراسم اصلی مشاهده می‌شود. برنامه‌های بسیار خوب و دل‌انگیزی در میدان اتفاق می‌افتد و تفاوت‌های زیادی هم با دیگر میدان‌ها و برنامه‌های تحلیف دارد؛ به ویژه از شش سال گذشته این روند رنگ و بوی متفاوتی را نسبت به مابقی میدان‌های نظامی مشابه به خود گرفته است. به عبارتی، گفتمانی که در میدان حاکم است، یک گفتمان فرانظامی و فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و گفتمان‌های رایج و راهبری کشور و انقلاب اسلامی و منظومه فکری امامین انقلاب است که در میدان بازخوانی می‌شود. ما صرفاً به دنبال ارسال پیام‌های نظامی نیستیم. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دفاع چندجانبه و همه‌‌جانبه‌ای را از انقلاب دارد و در همه عرصه‌های سخت، نیمه‌سخت و نرم مأموریت دارد. این میدان هم مجموعه پیام‌هایی را که ارسال می‌کند، صرفاً یک بعدی و نظامی نیست. البته نظم و اقتدار و شکوه نظامی را همه در میدان می‌بینند؛ اما در کنار آن پیام‌های بلند فرهنگی، دینی و معرفتی در میدان متبادر می‌شود و معنویت خاصی در میدان حاکم است. میدان ذوابعاد است و تفاوت‌های بسیار مهمی هم با مابقی میدان‌ها دارد.
در سال‌های گذشته، موضوعاتی مانند وحدت جهان اسلام در کشاکش بحث تکفیر را داشتیم. همچنین موضوع شجره طیبه سپاه را همزمان با روز پاسدار داشتیم که در میدان با یک نگاه عاشورایی بین‌الحرمین را ترسیم کرده و آیه «واعدوالهم...» را ترسیم کردیم یا در سال‌های بعد روی مسائل اقتصادی و نابودی صهیونیسم تمرکز داشتیم.
*‌ برنامه امسال به چه شکلی بود؟
امسال وارد چهل سالگی انقلاب شدیم. دقیقاً از فردای مراسم میثاق پاسداری سال گذشته مسائل محتوایی برنامه امسال را بررسی کردیم و تیم‌های ایده‌پردازی برای مراسم امسال ما کار کردند. آن موقع ما متوجه بودیم که امسال وارد چهلمین سال انقلاب اسلامی می‌شویم و پایان چهل سالگی انقلاب خیلی برای ما پیام داشت. دشمنان از روز اول دنبال زمین زدن انقلاب بودند و با آرزوی شکست انقلاب زندگی کردند و کوشیدند و عرق ریختند و چهل سال از این انقلاب گذشت. همین امروز هم همگی مترصد این هستند که امسال سال آخر انقلاب باشد در این راستا خیلی‌ها شیطنت می‌کنند و می‌گویند این پایان انقلاب است؛ اما ما می‌گوییم شما باید منتظر چند چهل سال دیگر انقلاب هم باشید و میدان امسال هم بر اساس این رقم خورد. 
*‌ گفتمان اصلی برای امسال در موضوع چهل سالگی چه بود؟
باید بگوییم انقلاب اسلامی زنده است، حتی زنده‌تر از چهل سال پیش، از این رو شعار میدان «من انقلابی‌ام.» شد. آقا می‌گویند من انقلابی‌ام و ما می‌گوییم آقاجان همه ما هم انقلابی هستیم. نیاز ما پمپاژ امید و انقلابی‌گری در جامعه خود و جامعه جهانی است. بسیاری از دشمنان ما و بسیاری از خودباختگان و وادادگان داخلی مترصد دشمنی‌های مضاعف هستند. امروز جنگ احزاب است و احزاب علیه انقلاب جمع شده‌اند؛ بنابراین در میدان ما از آیه «و ما زادهم الا ایمانا و تسلیما...» بهره گرفتیم.
*‌ نحوه کار چگونه است؟ 
در این میدان آقا از دروازه ورودی قدس شریف وارد میدان شدند که عکس شهدای اصلی مبارزات مربوط به قدس در آنجا نصب شده بود، آقا وارد میدان که شدند، از جمعیت پنج هزار نفری دانشجویان و پایوران میدان که به جز مهمانان هستند، سان دیدند. خط سانی که آقا از آن عبور کردند، در طراحی ما جوری بود که امتداد آن با سلام بر مهدی(عج) همراه بود. سرود بسیار کوبنده و رجزی را حین سان می‌خواندند که محتوای زیبایی داشت. برنامه محتوایی ما از ایران ظلمت‌زده پیش از انقلاب شروع شد که نورانیت و خورشیدی بر کشور تابید که نماد موضوع انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی(ره) است، بارش رحمت الهی و منور شدن کشور به نور و روشنایی ولایت و هدایت بلافاصله پس از روییدن نهال انقلاب است. به عبارتی، کاملاً نوستالژیک عمل کردیم و گفتیم که تفاوت انقلاب 57 با انقلاب 97 تنها این است که سال 97 انقلاب قدرتمندتر و بزرگ‌تر شده است و در حال فراگیر شدن است؛ از این رو نهال در کشور جوانه می‌زند و بلافاصله به سرو انقلاب تبدیل می‌شود که نشانه ایستادگی است. سر این سرو ساییده به خورشید است و ریشه‌اش در کشور قرار دارد و شعارها و سرودها هم در این میان همه نوستالژیک است. 
بلافاصله طرح بعدی رود انقلاب است که نشانه جاری بودن و مواج بودن و حرکت داشتن و نشانه زلالی و صافی است که به عدد چهل می‌رسید. پس از این ثمره 40 سال ایستادگی و جنگ احزاب که جز به ایمان ما اضافه نکرد را بیان می‌کردیم. سختی‌ها ما را نشکست و قوی‌تر هم کرد. بعد وارد می‌شدیم به قصه این پیام که چهل سال پیش یک ملت زنده شدند و حالا دنیا زنده می‌شود. در این طرح نگفتیم که کشورگشایی می‌کنیم و طرح را به گونه‌ای انجام دادیم که نور انقلاب گسترش پیدا می‌کند. در این میدان امسال ما راوی داریم که بیننده را متوجه این کند که چه اتفاقی دارد می‌افتد. همان‌طور که مستضعفان ایران به پا خاستند، شما مستضعفان  آزادگان عالم هم به پاخیزید و این پیام عالمگیر می‌شود.
بعد حرکت روی کاخ ستم است و نماد شیطان بزرگ که امروز شیطان اکبر و طاغوت اعظم است. ما کاخ ستم را ترسیم کردیم و نمادهای ستم آن را در پنجره‌های کاخ زدیم؛ نماد قدرت آمریکا‌ـ که دلار و هالیوود است‌ـ را هم گذاشتیم و نماد صهیونیسم را هم در طرح گنجاندیم که با یک افکت بسیار زیبا یک انفجار ایجاد و این نماد شکسته شد و فرو ریخت. در واقع صحنه بسیار زیبایی از وضعیت چهل سال آینده انقلاب را نشان داد و همان‌طور که طاغوت اصغر در ایران چهل سال پیش شکسته شد؛ طاغوت اعظم طی چهل سال آینده شکسته خواهد شد. سال گذشته ما بیت‌العنکبوت را داشتیم که شبیه این بود برای 25 سال آینده، اما امسال رفتیم سراغ چهل سال آینده. بعد یک میثاق و تحویل پرچم از نسل قدیم به نسل جدید را داشتیم که پیشکسوتان دفاع مقدس، مانند سردار صفاری با تعدادی از فرماندهان دفاع مقدس این کار را انجام داده و پرچم را تحویل نسل جدید دادند. 
امسال توفیق داشتیم که از نظر پیام، داستان و محتوا غنی‌ترین سال را در برگزاری مراسم میثاق داشته باشیم و این میدان تا پایان سال روی آنتن‌ها می‌رود و نماد خوبی برای بیان چهل سالگی انقلاب و ورود به دهه پنجم است و این افتخار ما به شمار می‌آید. 

همسر شهید مدافع حرم سیدعبدالله حسینی

 زینب محمودی‌عالمی/  سیدعبدالله حسینی از مدافعان افغانی حرم حضرت زینب(س) از لشکر همیشه پیروز فاطمیون است که 22 بهمن سال 1393 برای دفاع از عمه سادات به شهادت رسید. سیده عالیه حسینی همسر شهید می‌گوید: «سیدعبدالله سال 1361 در مشهد متولد شد. پدرش سال 58 همزمان با حمله شوروی به افغانستان به ایران پناهنده شد و خیلی از بستگان سال‌هاست که میهمان امام رضا(ع) هستند. سیدعبدالله پسرخاله شهید حکیم از اعضای اولیه لشکر فاطمیون است. چند نفر از بستگان‌مان در سوریه به شهادت رسیدند. سیدعبدالله راغب شد به سوریه برود. بار اول 15 مهر 93 به سوریه رفت، به ما گفت برای زیارت می‌روم. بار دوم اول بهمن عزم به رفتن کرد و بعد از 22 روز در 22 بهمن به شهادت رسید.
ما سال 82 ازدواج کردیم، سال 84 خدا دختری به ما هدیه کرد که عبدالله خیلی دوستش ‌داشت. به پدر و مادرش خیلی احترام می‌گذاشت. به دلیل حُسن خلقی که داشت هیچ کس از او ناراحت نمی‌شد. به افراد مسن کمک می‌کرد، اگر بازار می‌رفت از افراد پیر خرید می‌کرد، می‌گفت اینها توان کار دیگری ندارند.
درباره شهادت حرفی نمی‌زد، نمی‌خواست ما نگران شویم. وقتی سوریه بود می‌گفت جایم خیلی خوب است. اصلاً داعش را نمی‌بینیم که بخواهم شهید شوم. وقتی برای مرخصی آمد و خبر شهادت دوستانش را شنید، خیلی دگرگون شد. انگار به او الهام شده بود که شهید می‌شود. به من و دخترم شفاهاً وصیت می‌کرد؛ به دخترم می‌گفت هوای مادرت را داشته باش. یک ماهی که برای مرخصی آمده بود تعمیرات منزل را انجام داد. من حرف‌ها و وصیت‌هایش را جدی نمی‌گرفتم. می‌گفت اگر شهید شدم چکار می‌کنی؟ موضوعی که اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم.
یک هفته بعد از شهادتش، خبر آوردند و پیکرش چهارم اسفند تشییع و در بهشت رضای مشهد به خاک سپرده شد. یک روز 200 نفر از بانوان از گروه جهادی قم و تهران به مشهد آمدند، با دخترم به حسینیه رفتیم تا راهنمای‌شان باشم. شب حسینیه خوابیدیم، خواب دیدم سیدعبدالله آمد، خیلی گریه کردم، گفتم: عبدالله اینها آمدند تا به خانه شهدا بروند، من چکار کنم که برنامه به خوبی اجرا شود. آن شب انگار عبدالله زنده شده بود، او را می‌دیدم. همیشه در کنار خودم و دخترم او را حس می‌کنم، شهدا کمک حال‌مان هستند و تنهای‌مان نمی‌گذارند. رسیدگی شهیدم به ما بیشتر از زمان زنده بودنش است. هر شهید پیش خدا جایگاهی دارد، اما شهدای مهاجر، به خصوص شهیدان افغانی که دوبار مهاجرت کردند غریبی خاصی دارند. همسرم می‌گفت ما سید هستیم و بچه سیدها به ناموس‌شان غیرت دارند، حضرت زینب(س) عمه و ناموس ماست و اجازه اهانت به کفار نمی‌دهیم. می‌گفت شبکه‌های تلویزیونی تکفیری‌ها علناً در برنامه‌های‌شان می‌گویند ما فرزندان ابوسفیان و معاویه هستیم و آمده‌ایم تا کار ناتمام روز عاشورا را تمام کنیم. عبدالله می‌گفت؛ مگر شیعه بودن به 10 روز عزاداری و حسین حسین گفتن ماه محرم است، الآن وقت‌ آن است که ثابت کنیم سید و شیعه و محب اهل بیت(ع) 
هستیم.

 علیرضا جلالیان/  شیخ‌عمران نزار حسین، یکی از نظریه‌پردازان سنی مذهب در حوزه اقتصاد اسلامی ساکن آمریکا بود که به واسطه افشاگری‌ علیه یهود درباره موضوع ربا و سیطره اقتصادی بر جهان از آمریکا اخراج شد. وی که سابقه حضور در نشست «افق نو» در تهران و دیدار با جمعی از علمای کشور را دارد، از آن دسته علمایی است که در حوزه مبارزه با ربای جهانی از سوی سازوکار یهود کار علمی فراوان کرده است. وی سال 1395 در نامه‌ای خطاب به امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) با بیان اینکه مرگ نظام پولی آمریکا آغاز شده، درباره جادوی پولی و مالی آمریکا به وسیله دلار توضیح داده و معتقد است، ایران می‌تواند دنیا را از «گوانتاناموی پولی» نجات دهد و هیچ کشوری در جهان، مانند ایران وجود ندارد که بتواند با نظام مالی جهانی دربیفتد. چند روز پس از این نامه امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به موضوع مبارزه با آقایی دلار و نقش الگوسازی ایران برای جهان در مقابله با این جادوی پولی و مالی اشاره داشتند. در اینکه این مطالبه از سپاه و نیروهای انقلاب است، حرف‌های بسیاری نهفته است. ایشان در سخنان خود روی مسئله شکستن جادوی پولی و مالی دشمن و الگو شدن تأکید دارند که هر دو از الزامات ادامه حیات انقلاب اسلامی است؛ چرا که اگر در وجه دشمن‌شناسی دقیق وارد شویم، متوجه خواهیم شد اصلی‌ترین دشمن خارجی مقابل انقلاب اسلامی جهان سلطه به سرکردگی آمریکا است و همه قدرت این کشور متوجه دلار بوده که ستون فقراتش به شمار می‌آید و ماندگاری انقلاب اسلامی تنها منوط به فروپاشی آمریکا و در واقع فروپاشی دلار است. حال اینکه باطل‌السحر این جادوی پولی و مالی چیست، خود بحث‌های فراوانی دارد که با مراجعه به قرآن و دستورات اسلام در حوزه معیشت می‌توان به آن دست یافت؛ اما ضرورت دیگر برای انقلاب اسلامی گسترش در سطح جهان و افزایش قلمرو پیروان آن است. باز هم اینجا نقش الگو بودن رفتار انقلاب اسلامی در مقابل جادوی مالی و پولی دشمن می‌تواند به افزایش این قلمرو کمک کند. برای این منظور کارهای بسیاری باید صورت بگیرد که اول اجرای سیاست‌های مالی بر اساس قوانین اسلام است که در این موضوع در داخل کشور به الگو نیاز است، یعنی یک مجموعه و نهاد باید تغییرات زیربنایی را برای ایجاد یک انقلاب اقتصادی در کشور مبتنی بر اصول اسلامی ایجاد کند و به مثابه یک الگو برای نظام اقتصادی کشور عمل کرده و سپس این الگو جهانی شود. اینجا نقش سپاه در این الگوسازی پررنگ می‌شود، شاید تنها نهادی که می‌تواند یک الگوی مالی موفق در حوزه معیشت در اسلام را انجام دهد، سپاه است که البته این امر نیازمند تحولات عظیم در زیرساخت‌های مالی بوده که خود کار دشواری خواهد بود. سپاه برای این منظور اقداماتی را در سطح مطالعاتی شروع کرده؛ اما چون  صورت کلی مباحث اقتصادی به ویژه موضوع پول را از مبنا متحول می‌کند، این مسئله پیچیدگی‌هایی دارد.


«مأموریت در خرمشهر» مجموعه خاطرات سرهنگ فلاح اللامی از فرماندهان ارتش عراق به ترجمه مهرداد آزاد است که انتشارات سوره مهر آن را به چاپ رسانده است. بسیاری از افراد رژیم بعث عراق خاطرات‌شان را با ترس و دلهره نوشته‌اند؛ ترسی که بر کتاب هم سایه می‌اندازد و خواننده را در فضایی از رعب و وحشت پیش می‌برد. فلاح‌ اللامی‌ـ‌ متولد سال ۱۳۱۵ در منطقه اعظمیه بغداد‌ـ هم یکی از افراد است که خاطراتش را نوشته و در آن به طور دقیق همه آنچه را در جنگ روی داده، توصیف می‌کند. وی در خاطرات خود جنایات و اسرار ارتش بعث عراق را افشا می‌کند. صاحب خاطره قبل از جنگ رئیس کمیته واردات اسلحه در عراق بوده است. جنایات صدام در کویت، جنگ اول خلیج‌فارس و قیام شیعیان در زمان صدام نیز از جمله فصول این کتاب هستند.
فلاح اللامی همچنین از چگونگی رفتار با اسرای ایرانی و از قهرمانی و دلاوری رزمندگان نیز گفته است. وی به دلیل شرکت نکردن در سرکوب انتفاضه شیعیان عراق، از عراق متواری و به ایران پناهنده شده است.اللامی در این باره می‌گوید: 
«هربار خواستم این خاطرات را از زبان قلم به روی کاغذ بریزم، تردید و دودلی مرا فرا گرفت و نسبت به این کار دلسردم کرد. با خودم می‌گفتم زدودن غبار زمان از چهره دفتر خاطرات آن‌ روزها و بیان تجربیات گذشته چه سودی دارد، در حالی‌که حوادث و وقایع جنگ پایان یافته و گرد گذشت زمان بر آنها نشسته است! بالاتر از همه اینکه من خود در بطن پاره‌ای از آن حوادث حاضر بودم و حتی در تکوین و پدید آمدن آنها سهم داشتم. سراسر این جنگ تجربه و درس عبرت است . طی چند سال خدمت در ارتش عراق، هیچ ملاک و معیاری را سراغ ندارم که بتوان با آن روحیات بالای پاسداران و بسیجیان ایران را سنجید...»


اول شهریور 59 بهزاد و نادر وارد مقر حزب می‌شوند، قرار بوده است حزب عملیات گسترده‌ای در منطقه انجام دهد و این جلسه‌ای بود كه سران حزب در آن شركت می‌كردند. قاسملو، شیخ‌عزالدین حسینی و شیخ‌جلال در جلسه حاضر نشدند. دو شهید مدتی صبر می‌كنند، ولی دیگر فرصت نبود؛ از این رو به داخل جلسه هجوم برده و همه سران را به هلاكت می‌رسانند. در راه فرار به بیرون نادر آتشی در جهت حمایت از بهزاد باز می‌كند تا او فرار كند؛ اما خودش با حدود سی نفر از نیروهای حزب درگیر می‌شود. درگیری به بیرون از مقر می‌رسد. یك ماشین سیمرغ كه دوشكایی روی آن سوار شده بود، از عقب نادر را درو می‌كند. همه روی نادر می‌ریزند و تن بی‌جانش را به پشت ماشین می‌بندند و دور شهر  می‌چرخانند. پس از آن، از حد نفرت و كینه جنازه را به آتش می‌كشند و خاكسترش را به آب
 می‌دهند. 
به نقل از همرزمان شهید نادر علیزاده 
نادر سال 1341 در ارومیه در محله دره‌چایی دیده به جهان گشود. در پانزده سالگی با امام خمینی(ره) آشنا شد و از سال 55 به عضویت گروهی موسوم به «14» درآمد كه به پیشنهاد شهید دكتر چمران تشكیل شده بود. بیشتر اعضای این گروه پس از انقلاب عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدند. وی در سال 58، در درگیری‌های نقده علیه ضد انقلاب شرکت کرد و دوم فروردین سال 1359 به دست حزب دموكرات در سه راه كامیاران  سنندج به گروگان گرفته شد. همین امر زمینه این را فراهم کرد که او به داخل تشکیلات ضد انقلاب نفوذ کند و با هماهنگی نیروهای سپاه پس از ایجاد اطمینان در جلسه سران ضد انقلاب شرکت کرده، آنها را به درک واصل کند و در این راه به شهادت برسد.


بعد از مأموریت گشت وقتی برگشتیم یگان، دیدم یکی از بچه‌ها داشت درباره زنده بودن شهدا صحبت می‌کرد، توی جمع ما چند تا سرباز هم بودند که احساس کردم یکی دو تا از اونها که از نظر اعتقادی خیلی وضع خوبی نداشتن قیافه‌هاشون یه طوری شده. صحبت‌های این دوست‌مون که تموم شده فوری بردمش یه کنار و گفتم؛ چرا مواظب مخاطب حرفات نیستی؟! شکی نیست که شهدا زنده هستن... اما این بندگان خدا هنوز توی اعتقادات عادی‌شون موندن. مواظب مخاطب حرفت باش.


همزمان با هفته افشای حقوق بشر آمریکایی پرسش تریبونی خود را مبتنی بر حوادث براندازانه و تروریستی دوران 40 ساله انقلاب متوجه موضوع معیارهای حقوق بشر کردیم. در این میان، با توجه به اینکه منظور سؤال معیارهای واقعی و رایج بین‌المللی در وقایع و اتفاقات جاری جهان است، برخی به اشتباه معیارهای آرمانی را مد نظر قرار داده‌اند.
اومانیسم و مشتقات آن/ در میان نظرات مطرح شده، عده‌ای معتقدند معیارهای حقوق بشری در جهان امروز که مبتنی بر دیدگاه‌های قدرت‌های سلطه‌گر است، به طور عمده منتج از نگاه مکتب اومانیسم و خروجی‌های آن است. این نگاه در پیام «محمد حسینی» از میاندوآب و «موسی سلیمانی» از مشهد مشهود بود. «فؤاد جمیل‌پور» از کرج هم معتقد است معیار تعیین حقوق بشر سکولاریسم و لیبرال دموکراسی غربی است.
معیارهای غرب و منافع آمریکا/ اما عده قابل توجهی از همراهان ما در این شماره از مسابقه تریبون معيار تعيين حقوق بشر در جهان را معیارهای غربی‌ها و منافع آمریکا می‌دانند که از این میان می‌توان به نام‌های «حميدى» از مازندران، «احمد محمدی‌فرد» از آبیک، «رسول سلیمانی» از زنجان، «سعید یزدانی» از کرمانشاه، «محمد فرهنگیان» و «حسین کوشکی» از صفاشهر، «محسن کوشکی» از خرم‌بید، «مسعود همرنگ‌هزان» از گرمی اردبیل و «علیرضا صبحانی‌نسب» از بوشهر اشاره کرد.
همراهی با نظام سلطه/ اما از سویی عده دیگری با یک زاویه نگاه دیگر به ماجرا معیار حقوق بشر در جهان را همراهی با منافع کشورهای قدرتمند و نظام سلطه می‌دانند. «عنصرودی» از اسکو، «علی شعبان» از بروجرد، «قاسمی» از بیرجند،  «جواد آبی» از همدان و «امیری» از تهران بر این موضوع اتفاق نظر دارند.
خوش‌خدمتی به آمریکا و غرب/ نظراتی دیگر هم مشابه نظرات قبلی وجود داشت که موضوع خوش‌خدمتی به اربابان سلطه‌گر را مدنظر قرار می‌داد. «فرخی» از پاکدشت، «پولادوند» از قم، «رضا مهدوی» از یزد و «محمودی» از تهران بر این نظر تکیه داشتند.
دلار نفتی عربستان و زور آمریکا/ اما قدرت پول و زور کشورها از نگاه عده‌ای از همراهان از جمله معیارهای حقوق بشری رایج در جهان است. دلارهای نفتی عربستان و قدرت آمریکا مصداق این نظرات اعلام شده که «عیدی سوری» از رومشگان و  «مصطفی اکبری» از داران مطرح کرده‌اند.
آمریکا مشخص می‌کند/ اما «مهدی میرزاده» از آذرشهر به صراحت معتقد است، معیارهای حقوق بشر در جهان امروز را آمریکا مشخص می‌کند و هر کس مقابل آمریکا باشد، ناقض حقوق بشر است؛ از این رو حزب‌الله تروریست شناخته می‌شود و منافقین خوب جلوه می‌کنند. 
قانون جنگل/ قانون جنگل نیز مصداق بارزی از نظراتی است که تاکنون بررسی شده و این نظر به صراحت در پیام «بانشی» از شیراز آمده و «رحیمیان» از شهرکرد موضوع زر، زور و تزویر را مطرح کرده است.
دیگر نظرات/ با همان محتوایی که در پیام‌های پیشین مطرح شده، نظرات متفاوتی هم بیان شده است. خون‌خواری، ظلم، فساد و قتل عام کودکان به دست رژیم صهیونیستی معیار امروز برای تعیین حقوق بشر از سوی «یزدانی» از میاندرود مطرح شده و «یوسف صبحانی‌نسب» از بوشهر هم با اشاره غیرمستقیم به قانون جنگل معتقد است، امروزه هر چه که کشورهای قلدر تصمیم‌ بگیرند می‌شود معیار حقوق بشر. 
برندگان تریبون ششم
«محمودی» از تهران/ «بانشی» از شیراز/ «فؤاد جمیل‌پور» از کرج
پرسش تریبون هفتم
برای مقابله با توطئه‌های اقتصادی دشمن چه باید کرد؟