منابع نزدیک به خانواده رهبر جنبش اسلامی نیجریه که در بازداشت به سر می‌برد، اعلام کردند وضعیت جسمانی علامه ابراهیم زکزاکی وخیم است؛ لذا هر چه سریع‌تر باید آزاد شود. وضع جسمانی رهبر جریان اسلامی نیجریه در حالی رو به وخامت می‌رود که تنها دو روز به بازگشت او به دادگاه باقی مانده تا با اتهامات جعلی وارده از سوی دولت نیجریه مواجه شود. 

نگاهی به نتایج مداخله غرب در امور داخلی کشورها

 رضا اشرفی/ طی سال‌های گذشته و بر اثر دخالت‌های آمریکا و اروپا در تحولات انقلابی منطقه غرب آسیا و شمال اروپا، وضعیت به حدی بحرانی شد که بخش قابل توجهی از آن به طور مستقیم دامن اروپا را گرفت. آمریکا نیز به واسطه دوری از منطقه نسبت به اروپا کمتر با موضوع پناه‌جویان و مهاجران مواجه بوده، اما به هر جهت از آن آسیب پذیرفته است. 
غرب طی سال‌های اخیر که با معضل پناه‌جویان مواجه شده همواره سعی داشته به طرق گوناگون از آن عبور کند و به همین دلیل قوانین و قواعد بسیاری را طی این مدت وضع و اعلام کرده است. این در حالی است که بزرگ‌ترین عامل جلوگیری از ورود مهاجران و پناه‌جویان به اروپا در سیاست‌های مداخله‌جویانه آنها قرار دارد. به این معنا که با دخالت نکردن در تحولات منطقه که بیش از همه رویکردهای انقلابی ضد دیکتاتوری داشته و گسیل ندادن به سمت پرورش تروریسم به نفع خود، می‌توانستند از بروز پدیده عریض و طویل پناه‌جویان جلوگیری کنند؛ موضوعی که اروپا و غرب به رهبری آمریکا به دلیل برداشتن سهم بیشتری از منطقه و حتی حمایت از متحدان دیکتاتور خود نمی‌توانند با آن کنار بیایند. برای نمونه اگر ادامه روند انقلابی به عربستان سعودی می‌رسید، آمریکا و همچنین اروپا یکی از بزرگ‌ترین متحدان خود را به لحاظ اقتصادی و نفتی، نظامی،‌ امنیتی و اطلاعاتی که در ارتباط مستقیم با رژیم صهیونیستی است،‌ از دست می‌داد. به همین دلیل با ورود مستقیم و غیر مستقیم به تحولاتی که از سال 2010 آغاز شد،‌ آن را به طور کل به سمت تعمیق بحران به ضرر کشورهایی سوق دادند که ضد اتحاد عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی بودند. این مهم‌ترین موضوعی بود که در برخی از کشورهای منطقه ویرانی ایجاد کرد تا پدیده مهاجران نیز شکل جدی و جدیدی به خود بگیرد. 
اکنون اروپا که این پدیده را با چالش بیشتری دنبال می‌کند، در حوزه‌های مختلف نگران است. ابتدا ورود یا بازگشت برخی از تروریست‌ها در همراهی با پناه‌جویان. این موضوع تاکنون مشکلات امنیتی فراوانی را برای اروپا ایجاد کرده، به ویژه اگر برخی از آنها با شهروندان اروپایی که تمایلات تروریستی داشته و حتی به کشورهای منطقه گسیل شده‌اند، همنوا شوند. دوم اینکه، اروپا و غرب هنوز نتوانسته‌اند از بحران مالی خارج شوند، در چنین وضعیتی ورود پناه‌جویان می‌تواند بار مالی سنگینی برای آنها داشته باشد. سوم، ادغام و ترکیب فرهنگی دیگر به فرهنگ اروپایی، به ویژه اینکه عموم پناه‌جویان مسلمان هستند و اروپا همواره می‌ترسد بر تعداد مسلمانان در این منطقه افزوده شود،‌ در حالی که نسل‌های آینده پناه‌جویان می‌توانند ترکیب جمعیتی اروپا را تغییر دهند. چهارم، افزایش تمایلات رادیکالی و ناسیونالیستی است که به شکل منفی در اروپا در حال اوج گرفتن است و به گفته برخی از مقامات اروپا، فرهنگ این منطقه را تهدید می‌کند. این موضوع در احزاب گوناگون اروپا که به تازگی رشد فراوانی داشته و حتی کرسی‌های قدرت را به دست گرفته‌اند،‌ مانند نروژ، ایتالیا و... نمایان است. این طیف کاملاً مخالف اتحادیه و خواهان خروج از آن هستند. حتی به سمتی گام برمی‌دارند که مشکلات اجتماعی را افزایش می‌دهد؛ زیرا با نگاه قوم‌گرایی و شوونیستی با دیگر فرهنگ‌ها و اقوام به زد و خورد و حتی درگیری‌های تروریستی مواجه می‌شوند. این موضوع در سال‌های اخیر نظم اجتماعی را در اروپا با چالش مواجه کرده است.  ‌ 
این در حالی است که در میان کشورهای اروپایی درباره چگونگی رویارویی با پناه‌جویان اختلاف‌نظرهای بساری وجود دارد. آلمان در دوره آنگلا مرکل چه به لحاظ نیاز به جمعیت و چه به لحاظ تکیه بر قوانین حقوق بشری سعی دارد که مسامحه بیشتری به خرج دهد. البته، در انتخابات اخیر و همچنین مشکلی که در دولت ائتلافی جدید در آلمان شکل گرفته،‌ مشخص است که بیش از این نمی‌تواند در این باره مدیریت لازم را داشته باشد؛ زیرا سبب فروپاشی دولت و نیاز به انتخابات زودهنگام می‌شود. از سویی کشورهایی همچون یونان و ایتالیا که به لحاظ جغرافیایی به منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا نزدیک‌ترند، خواهان قوانینی هستند که کمتر با آسیب‌های شکل گرفته مواجه شوند. آنها معتقدند که در زمینه ورود پناه‌جویان به دلیل دروازه ورودی به اروپا دچار مشکلات فراوانی شده‌اند. 
در چنین وضعیتی دیده می‌شود که قانون متحد و یکسانی در اروپا وجود ندارد و هر کشوری در این باره قانون خود را پیاده می‌کند که همین مسئله به اختلافات بین اروپایی‌ها افزوده است. از سویی دیگر جهان نمی‌تواند به راحتی در مقابل مرگ‌ومیر آوارگان در جریان مهاجرت به اروپا و همچنین حمله به آنها در خاک اروپا سکوت کند، به ویژه که این چالش، قاچاقچیان انسان و شبکه‌های جنایتکار را وارد کرده و دردسرهای جدید بشری را ایجاد کند. 
«سیسیلیا مالمستروم»، کمیسر امور داخلی اتحادیه اروپا برای عبور از این بحران درخواست کرده است که درباره پناه‌جویان و مهاجران سیاست‌ها و قوانین مدون و واحدی اتخاذ شود تا از میزان مشکلات و اختلافات کاسته شود. در همین زمینه «گونتر بوکهارد»، مدیر سازمان غیردولتی «پرو ازول» (حمایت از پناه‌جویان) می‌گوید که «اروپا مرزهایش را می‌بندد، در حالی که وانمود می‌کند ناراحت است.» 
به هر حال این موضوع قابل تأکید است که بزرگ‌ترین مشکل و حتی راه چاره در خصوص پناه‌جویان، در سیاست‌های آمریکا و اروپا قرار دارد و برای تنظیم قانون جدید بهتر است بر این موضوع تأکید شود که برای جلوگیری از ورود پناه‌جویان،‌ قوانین خود را تغییر داده و برای به دست آوردن منافع حداکثری در امور داخلی کشورها به طرق گوناگون، به ویژه تربیت و حمایت از تروریست‌ها اقدام نکنند تا کشورهای حاضر بر اساس تحولات و فرهنگ داخلی خود به زیست سیاسی‌شان ادامه دهند. آنچه مسلم است اینکه؛ تا زمانی که غرب به سیاست بحران‌سازی و سلطه‌گری ادامه می‌دهد، موضوع پناه‌جویان حل نخواهد شد و هر روز بر درد و رنج میلیون‌ها آواره افزوده می‌شود، در حالی که در بلندمدت نتیجه این وضعیت خود‌ساخته گریبان غرب را خواهد گرفت و آنان را نیز گرفتار چالش‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی خواهد کرد.

  محمد رضا مرادی/ دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا طی یک سال اخیر سیاست‌های ضد ایرانی خود را بسیار تشدید کرده است. نکته مهم این است که در راهبرد جدید آمریکا، نقش کشورهای هم‌پیمان آن در خاورمیانه بسیار افزایش یافته است و ترامپ سعی دارد سیاست‌های ضد ایرانی خود را از طریق محور ارتجاع عرب دنبال کند. عربستان در این سیاست، نسبت به بحرین و امارات جایگاه ویژه‌تری دارد؛ چرا که محمد‌بن‌سلمان ولی‌عهد جوان سعودی به قدرت رسیدن خود در مقام ولی‌عهدی را مدیون حمایت‌های ترامپ است و سعی دارد با حمایت از معامله قرن در موضوع فلسطین و نزدیکی به صهیونیست‌ها با استفاده از حمایت واشنگتن و تل‌آویو به عنوان پادشاه جدید عربستان انتخاب شود. به همین دلیل عربستان در اوضاع کنونی به عنوان محور اصلی سیاست ضد ایرانی ترامپ در خاورمیانه فعالیت می‌کند.
در این راستا عربستان در درجه اول در پی آن است که با استفاده از جنگ یمن نوعی اجماع جهانی علیه ایران تشکیل دهد. در این راستا نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل به همراه عربستان در ماه‌های گذشته با جمع کردن بقایای موشک‌های شلیک شده انصارالله به عربستان مدعی شده‌اند که این موشک‌ها ایرانی بوده؛ بنابراین ایران باید تحریم موشکی شود. نکته جالب در این موضوع این است که در اوضاع کنونی به دلیل محاصره عربستان، مردم یمن حتی امکان وارد کردن دارو را ندارند و کاملاً آشکار است که در این وضعیت، موشکی از سوی کشورهای دیگر به یمن وارد نمی‌شود. در واقع، عربستان به نیابت از آمریکا سعی دارد با استفاده از این بهانه زمینه را برای فشار جهانی علیه برنامه موشکی ایران فراهم کند. 
موضوع بعدی به تلاش آمریکا برای تحریم‌های نفتی ایران برمی‌گردد که عربستان در این زمینه نیز نقش اصلی را بر عهده گرفته است. آمریکا گفته است که قصد دارد تا آبان ماه آینده، صادرات نفت ایران را به صفر برساند. اما مشکل اساسی این است که در صورت حذف صادرات نفت ایران باید جایگزین آن نیز مشخص شود؛ چرا که با توجه به وابستگی آمریکا به نفت(آمریکا روزانه 7 میلیون و 900 هزار بشکه نفت وارد می‌کند)، در صورت افزایش قیمت نفت این کشور بسیار متضرر خواهد شد. به همین دلیل ترامپ به دنبال آن است تا عربستان را در تحریم نفتی ایران وارد کند. عربستان هم سعی دارد با افزایش تولید نفت، جای نفت صادراتی ایران را پر کند و مانع از ایجاد اختلال در بازار نفت، یا افزایش قیمت آن شود. با این حال، به عقیده تحلیلگران بین‌المللی، عربستان با وجود آنکه بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت اوپک به شمار می‌رود، اما تنها می‌تواند تولید نفت خود را به میزان یک میلیون بشکه در روز افزایش دهد که البته همین میزان افزایش نیز برای این کشور دشوار خواهد بود. در واقع، عربستان حتی با به کارگیری ظرفیت نفت مازاد خود نیز نخواهد توانست به سرعت کمبود نفت ایران در بازار را جبران کند. 
افزون بر این در سال‌های اخیر فعالیت‌های گروهک منافقین پس از خارج شدن از فهرست گروه‌های تروریستی آمریکا بسیار تشدید شده است. نکته بارز سیاست‌های جدید منافقین تلاش برای جلب حمایت آشکار کشورهای عربی است. عربستان در این راستا برای نخستین بار در سال 2016 به صورت علنی از این گروهک حمایت کرد. علاوه بر این براساس افشاگری یک منبع عرب، گروهک منافقین ماهیانه 82 میلیون دلار از دولت سعودی کمک مالی دریافت می‌کند. بنابراین عربستان با حمایت از این گروهک سعی دارد فشارها بر ایران را افزایش دهد.
در مجموع می‌توان گفت که عربستان در راهبرد فشار همه‌جانبه ترامپ علیه ایران بیشتر نقش مالی را برعهده گرفته و دو ضلع دیگر مثلث ضد ایرانی، یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز نقش‌های سیاسی و اطلاعاتی را برعهده دارند و تشکیل این مثلث نیز به دلیل به بن‌بست رسیدن سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا است.


  قاسم غفوری/ افغانستان را می‌توان سرزمینی نامید که در طول نیم قرن اخیر روی آرامش را ندیده است. زمانی جنگ داخلی و بعد هم اشغال شدن به دست اتحاد جماهیر شوروی و در ادامه تحت سلطه ‌طالبان و القاعده درآمدن و در نهایت حضور نیروهای غربی در این کشور دورانی سخت را بر این سرزمین تحمیل کرده است؛ به‌گونه‌ای که عده‌ای معتقدند افغانستان هرگز روی آرامش را نخواهد دید. اما دوران جدید بحران در این کشور زمانی آغاز شد که در سال ۲۰۰۱ و پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، آمریکا و ناتو با ادعای مبارزه با تروریسم و اهدای امنیت به افغانستان به این کشور لشکرکشی کردند. اکنون ۱۷ سال از آن زمان می‌گذرد؛ در حالی که وضعیت افغانستان نشان‌دهنده ادامه بحران‌های امنیتی و سیاسی در این کشور است و حتی گزارش‌ها از افزایش تولید مواد مخدر حکایت دارد. 
آنچه در ادامه روند تحولات این کشور مشاهده می‌شود، مسائل مطرح درباره برگزاری مذاکرات میان طالبان و دولت مرکزی افغانستان در عربستان است. نکته قابل توجه آنکه گروه طالبان با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد، در نشست سه روز جده که به‌ دلیل صلح افغانستان برگزار می‌شود، هیچ نماینده‌ای نخواهد فرستاد. پیشتر شورای عالی صلح افغانستان و سازمان همبستگی کشورهای اسلامی از طالبان خواسته بودند در نشست‌های صلح برای افغانستان که قرار بود اواسط تیر ماه در عربستان آغاز شود، شرکت کند که در نهایت نیز طالبان از حضور در این نشست خودداری کرد.  
حال این پرسش مطرح می‌شود که آیا مذاکرات جده می‌تواند در تحقق ثبات در افغانستان مؤثر باشد یا خیر؟ پاسخ به این پرسش را در عملکردهای میزبان مذاکرات و نیز اوضاع داخلی افغانستان می‌توان جست‌وجو کرد. نخست آنکه، میزبان مذاکرات کشور عربستان است که خود حامی وهابیت و گروه‌های تروریستی بوده و اصلاً طالبان با حمایت‌های سعودی قدرت گرفته است. اکنون نیز سعودی در حالی به طور مستقیم به کشتار مردم یمن دست می‌زند که همزمان با حمایت از تروریسم، سیاست بحران‌سازی در منطقه را اجرا می‌کند. با توجه به این وضعیت می‌توان دریافت، عربستان نه تنها میزبان مناسبی برای مذاکرات نیست؛ بلکه خود یکی از عوامل بحران در افغانستان و منطقه به شمار می‌آید. 
دوم آنکه، بررسی ریشه‌ای تحولات افغانستان نشان می‌دهد، یکی از دلایل بحران این کشور حضور نیروهای خارجی است. در طول ۱۷ سال حضور این نیروها نه تنها امنیت در افغانستان برقرار نشده؛ بلکه هر روز بر میزان بحران افزوده شده است؛ چراکه اراده‌ای برای برقراری امنیت ندارند و اهداف سیاسی جایگزین مسئولیت‌پذیری شده است. جالب توجه آنکه گزارش‌ها نشان می‌دهد، به تازگی آمریکا در حال اعزام نیروهای داعش به افغانستان است که بر میزان این مشکلات افزوده خواهد شد. 
آنها به دنبال آنند که از افغانستان به مثابه ابزاری برای فشار بر ایران، روسیه، چین و پاکستان بهره گیرند؛ در این حالت، به حتم افغانستان قربانی سیاست‌های اشغالگران خواهد شد. با توجه به آنچه ذکر شد، می‌توان گفت نشست جده نمی‌تواند حلال بحران‌های افغانستان باشد؛ بلکه خروج نیروهای خارجی در کنار مقابله با دخالت‌های کشوری، مانند عربستان و رویکرد به مبارزان واقعی با تروریسم که کارنامه موفقی در عراق و سوریه به نمایش گذاشته‌اند، محور حل بحران‌های این کشور است. در حقیقت، تا زمانی که غرب برای افغانستان تصمیم می‌گیرد، این کشور روی آرامش را نخواهد دید.

نفوذ آل‌سعود در جهان اسلام‌ـ ۲۱

  عبدالله عبادی/ آغاز افراط‌گرایی اسلامی در نیجریه را می‌توان به سِر احمدو بلو (Ahmadu Bello Sir) نسبت داد؛ او که طرفدار و مبلّغ تشکیل حکومتی اسلامی در نیجریه بود، در تأسیس «اتحادیه جهانی مسلمانان» (MWL) همکاری بسیار نزدیکی با سعودی‌ها داشت و به عنوان اولین نائب‌رئیس این تشکیلات انتخاب شد.
این ارتباط‌ها، زمینه‌ساز سرازیر شدن کمک‌های مالی سعودی‌ها برای رسیدن به مقاصد مذهبی به نیجریه شد؛ اعطای بیش از 200 هزار دلار برای اشاعه اسلام در سال‌های 1963 و 1964، به جز میلیون‌ها پوندی که به طور غیر رسمی برای این امر تخصیص دادند.
حمایت‌های مالی سعودی‌ها، سبب گسترش «اتحادیه جهانی مسلمانان» به 17 کشور آفریقا شده است.
احمد بلو، خطیب و مبلّغ فتنه‌جوی سلفی به نام ابوبکر گومی (Abubakar Gumi) را به‌کار گرفت. ابوبکر گومی در سال 1978 با کمک اتحادیه جهانی مسلمانان، «انجمن برچیدن بدعت و احیای سنت» معروف به «انجمن ازاله» را برای مبارزه با مسلک تصوف در نیجریه تأسیس کرد. این انجمن که بر امر دعوت و آموزش تمرکز دارد امروزه نه تنها در نیجریه، بلکه در کشورهای همجوار مانند چاد و نیجر نیز، از بزرگ‌ترین جنبش‌های اسلامی به شمار می‌رود. گروه تروریستی بوکوحرام ثمره و نتیجه همین انجمن ازاله است.
احمدو بلو، از شخصیت‌های سرشناس سیاسی نیجریه بود؛ او در سمت‌های مهمی خدمت کرد؛ برای نمونه، یکی از دو نفری بود که پس از استقلال نیجریه، برای شرکت در گفت‌وگوهایی درباره موقعیت نیجریه در منطقه انتخاب شد. ابوبکر گومی، عالم رک‌گو و صریح‌اللهجه مسلمان، پنج سال قاضی‌القضات منطقه شمالی نیجریه بود. این منصب او را به مرجعی برای تفسیر قوانین شریعت اسلام در منطقه تبدیل کرده بود.
پس از پیدایش تشکیلات «اسلام در سازمان آفریقا»، وهابیت در نیجریه و در سطح کلی‌تر در آفریقا تهاجمی‌تر شد و تکاپوی بیشتری یافت و عربستان سعودی عملیاتی جدی برای وهابی کردن آفریقا آغاز کرد.
توضیح اینکه، در حین برگزاری نشست «اسلام در آفریقا» که در سال 1989، به کوشش «سازمان همکاری اسلامی»(OIC)، در شهر ابوجا در نیجریه تشکیل شد، تشکیلاتی به نام «اسلام در سازمان آفریقا» (IAO)، بنیان گذاشته شد. در بیانیه این نشست که به بیانیه ابوجا شهرت یافت و نتیجه این کنفرانس بود، بر تشکیل یک امت واحد و قدرتمند اسلامی (جامعه اسلامی) و احیای استفاده از زبان عربی تأکید شده بود. همچنین برای تمامی مسلمانان آفریقایی که از حقوق‌شان محروم شدند آرزو می‌کرد که تحت حکومت اسلام باشند و مصرانه از آنان می‌خواهد در مبارزه برای برقراری دوباره شریعت اسلام کوشش بیشتری به خرج دهند.
گروه بوکوحرام نیجریه ارتباطات علنی بسیاری با سعودی‌ها و حضور مستمر در عربستان دارد. سخنگوی رسمی بوکوحرام نیز اعتراف کرده رهبران این گروه در آگوست سال 2011 به عربستان رفته و در آن کشور دیدارهایی با گروه القاعده داشته‌اند. رهبری این گروه شورشی نیجریه در آن زمان با ابوبکر لاوان بود؛ او چندی بعد برای تحصیل در دانشگاه مدینه، نیجریه را به مقصد عربستان ترک کرد. رهبر بعدی این گروه، یعنی محمد یوسف در پی سرکوب‌ها و تشدید اقدامات امنیتی در نیجریه، در سال 2004 به عربستان گریخت و پناهنده شد.
اما درباره جمعیت ازاله البداعه و اقمه السنه باید بگوییم این جمعیت در دهه 1980 و همزمان با تشکیل جنبش اسلامی برای مهار و جلوگیری از نفوذ آن از سوی عمال سعودی در نیجریه تشکیل شد. این جمعیت طی 30 سال گذشته اقدامات فراوانی علیه شیعیان و شخص زاکزاکی انجام داده است که از مهم‌ترین آنها می‌توان به انتشار صدها جلد کتاب، هزاران مقاله و بروشور علیه جنبش اسلامی اشاره کرد. یکی از اقدامات خصمانه این گروه، همکاری با سازمان امنیت نیجریه در شناسایی و دستگیری رهبران حرکت اسلامی و شکنجه و آزار آنها در زندان‌های مخوف نیجریه بود.
آنها با هدف نابود کردن جریان شیعی در نیجریه در سال 1982 اقدام به ارسال نامه‌ای برای رئیس‌جمهور وقت این کشور کرده و سعی کردند شیعیان نیجریه را افرادی خطرناک که قصد براندازی دولت و ایجاد حکومتی شبیه جمهوری اسلامی ایران در آفریقا را دارند، معرفی کنند. «شهو شاگاری» رئیس‌جمهور وقت نیجریه پس از مطالعه این نامه سازمان امنیت این کشور را مأمور بررسی صحت و سقم مفاد این نامه کرد، هرچند پس از بررسی‌های دقیق مأموران امنیتی مشخص شد که این نامه به طور کامل کذب بوده، اما تا مدت‌ها بعد از ارسال این نامه شیخ و طرفدارانش به شدت از سوی مقامات نظامی تحت نظر بوده و از انجام هرگونه تظاهرات و راه‌پیمایی منع شده بودند، اما این همه داستان نبود، این سازمان وهابی برای کنترل شیخ زاکزاکی، برادر ناتنی وی، محمد‌ثانی‌یعقوب را تطمیع کردند و از وی خواستند تا اقدامات شیخ را زیر نظر گرفته و به آنها گزارش دهد، وی نیز تمامی سفرهای شیخ به ایران و دیگر کشورهای اسلامی و دیدارهایی که وی در این سفر انجام داده بود را به این سازمان وهابی گزارش می‌داد. محمدثانی‌یعقوب پس از سرکوب سال گذشته شیعیان نیجریه و در واکنش به این اقدام گفته بود؛ من از اقدام ارتش در خلال این درگیری خشنود هستم و در صورت بازگشت کاروان حامل فرمانده نظامی ارتش از مسیر مسدود شده از سوی شیعیان در روز حادثه این می‌توانست یک آبروریزی برای ارتش نیجریه محسوب شود.
 پس از حوادث اربعین سال گذشته و شهادت شیعیان و دستگیری شیخ، این سازمان با برگزاری یک نشست بزرگ و دعوت از شیوخ وهابی از سراسر کشورهای غرب آفریقا چنین وانمود کرد که جنبش شیخ زاکزاکی در غرب آفریقا بسان طاعونی می‌باشد که ابتدا غرب و سپس کل این قاره را فراخواهد گرفت، این نشست که حدود یک هفته طول کشید، با پوشش رسانه‌ای قوی از سوی دولت این کشور و جریانات وهابی روبه‌رو شد، این نشست با صدور بیانیه‌ای خواستار اعدام رهبران جنبش اسلامی و برچیده شدن این جنبش به طور کامل در نیجریه شد.

خبرگزاری ایرنا: یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا با متهم کردن ایران به تلاش برای بمب‌گذاری در اروپا، گفت: «در روزهای اخیر مقامات دولت آمریکا رایزنی‌های گسترده‌ای با کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس داشته‌اند تا اقدامات‌شان برای فشار به ایران را هماهنگ کنند.» بنا بر اعلام وزارت خارجه آمریکا، این مقام آمریکایی که به شرط افشا نشدن نامش، درباره سفر «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا به منطقه با خبرنگاران صحبت می‌کرد، با اشاره به دیدارهای هیئت آمریکایی با وزرای خارجه، دفاع، کشور و انرژی عربستان در ریاض، گفت: «ما برای هماهنگی فشار قدرتمندتر به ایران، به عربستان سعودی رفتیم.»
ایران، عراق و لیبی نیست
خبرگزاری العالم: فیلیپ جرالدی، مقام سابق سیا درباره سیاست‌های دولت فعلی آمریکا در قبال ایران نوشته است: «ایران عراق و لیبی نیست و هویت تاریخی مردم این کشور زورگویی‌های خارجی را نمی‌پذیرد.» مقام سابق آمریکایی تأکید کرده است: «روشن است کاری که ترامپ تلاش می‌کند انجام دهد اعمال فشار بر مردم ایران برای قیام و تغییر حکومت است؛ فرآیندی که نام دیگر آن تغییر نظام است.» وی افزوده است: «نکته عجیب آنکه، کاخ سفید ظاهراً از این حقیقت آگاهی ندارد که ایران نه عراق است، نه لیبی. این کشور صاحب یک هویت ملی قوی و تاریخی است که سبب می‌شود در برابر زورگویی قدرت‌های خارجی، از جمله «رهبر جهان آزاد»، ایالات متحده مقاومت کند.»
سفر ضدایرانی به امارات
«مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا هدفش از سفر به امارات را متحد کردن کشورهای مخالف با ایران عنوان کرد. وی در مصاحبه با «نشنال‌اینترست» در پاسخ به پرسشی درباره اینکه چگونه می‌توان ایران را بابت اقداماتش مسئول کرد، گفت: «راه‌های زیادی هستند. اول از همه، داشتن مخالفان متحد خیلی مهم است. این یکی از دلایل آمدن من به اینجا است.» «پمپئو» اضافه کرد: «در امارات، شریکان بزرگی داریم؛ شراکت فوق‌العاده‌ای با سعودی‌ها و بحرینی‌ها داریم. بسیاری از کشورها دارند [با اقدامات ایران] مقابله کرده و اعتراض می‌کنند که تنها چیزی و می‌گویند از ایران می‌خواهند، این است که این کشور، به‌هنجارتر شود.»
ادعای ترامپ درباره شناورهای ایرانی!
خبرگزاری فارس: «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا که در برابر موج حملات منتقدان و رسانه‌های کشورش مدت‌ها است به اغراق در دستاوردهای دولتش روی آورده، ادعاهای تازه‌ای درباره ایران مطرح کرد. «ترامپ» در صفحه توئیترش مدعی شد: «مزاحمت شناورهای ایرانی برای ناوهای جنگی آمریکا در خلیج فارس در سال ۲۰۱۸ به صفر رسیده است.» او در توئیتی نوشت: «مزاحمت ایرانی‌ها برای ناوهای جنگی آمریکا در [سال] ۲۰۱۵: ۲۲ مورد، ۲۰۱۶: ۳۶ مورد، ۲۰۱۷: ۱۴ مورد و ۲۰۱۸: ۰ مورد بوده است.»
منافقین  اعتباری ندارند
خبرگزاری پرس‌تی‌وی: یک قانونگذار سابق آمریکایی به دولت آمریکا هشدار داد اینکه تصور شود گروهک بدنام منافقین جایگاه قابل اعتماد سیاسی در ایران دارد، «ساده‌انگاری» است. یک نماینده سابق کنگره آمریکا گفت، «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا در حال تکرار اشتبا‌ه‌های گذشته این کشور در قبال ایران، به ویژه در جریان کودتای آمریکایی سال 1953 میلادی است. «ران پاول» نماینده سابق کنگره آمریکا در این اظهار نظر گفت، اینکه تصور شود گروهک بدنام منافقین جایگاه قابل اعتماد سیاسی در ایران دارد، «ساده‌انگاری» است.