ماهیت‌شناسی و نحوه استمرار انقلاب اسلامی‌ـ 7
دکتر عباسعلی عظیمی‌شوشتری/  در شماره پیش گفتیم یکی از راه‌های تبیین و آشکارسازی ویژگی‌های ذاتی انقلاب اسلامی مقایسه آن با دیگر انقلاب‌ها، به ویژه انقلاب‌های بزرگ جهان است؛ سپس علل بروز انقلاب فرانسه و همچنین اهداف آن را بیان داشتیم. در این شماره، وجوه و ویژگی‌های انقلاب روسیه را تجزیه و تحلیل می‌کنیم. 

غفلت از ظهور طبقه جدید
 به واسطه اصلاحاتى كه از سال 1861 و در زمان الكساندر دوم صورت گرفت، دهقانان صاحب زمين شدند. آنان اگر چه موظّف به پرداخت انواع و اقسام ماليات‏هايى كه كشاورزان فرانسه پیش از انقلاب مى‏پرداختند، نبودند؛ ولى به دليل اجرا نکردن تدابير مناسب عملاً از كشت زمين‏هاى خود ناتوان بودند و اين وضع تا سال 1906، يعنى ده سال پیش از انقلاب ادامه داشت. در اين سال نخست‏وزير وقت روسيه، «ستاليپين» با اتخاذ تدابيرى، كشاورزى را از ركود و بى‏قيدى خارج کرد1؛ به همين دليل با وجود تلاش‏هاى زيادى كه كمونيست‏ها به خرج دادند، حركت انقلابى در روستاها شكل نگرفت. 
موضوعى كه حكومت روسيه از آن غافل مانده بود، ظهور قشر جديدى از مردم در شهرها بود كه در اثر سرمايه‏گذارى خارجى و رشد صنعتى در روسيه به‏ وجود آمده بودند.2 اين قشر كارگران يا «پرولتاريا» بودند كه به ‏واسطه تأسيس مراكز صنعتى و كارخانجات در شهرها3، جمعيت آنها روز به روز در حال افزايش بود و نيازمند مسكن، غذاى مناسب و حقوق مكفى و وسايل بهداشت و درمان بودند. از سوى ديگر، توسعه صنايع موجب رشد بورژوازى و قشر سرمايه‏دار نيز شد. در چنين وضعيتى، دولت به جای رفع مشكلات كارگران با اقداماتی نظیر پيش‏بينى قوانين كار و دستمزد مناسب، تشكيل اتحاديه‏هاى كارگرى و هر نوع اعتصاب را (كه مى‏توانست سوپاپ اطمينانى باشد) ممنوع کرد.
طبقات بازرگان و صاحبان مشاغل آزاد نيز كه روز به روز جسورتر و نيرومندتر مى‏شدند، گرایش‌های ليبرالى پيدا كرده و حزب مشروطه دموکرات (K.P) را تشكيل دادند.4 احزاب متعددى نيز تحت تأثير افكار فلاسفه اروپايى و شاهكارهاى ادبى روسيه، كه در اين تاريخ معروفيت جهانى پيدا كرده بود، شكل گرفت. در اين ميان، تمايلات چپ و ماركسيستى چشمگيرتر بود؛ مانند انقلابيون سوسيال و سوسيال دموکرات‌‏ها كه البته هیچ یک تا آن زمان به مفهوم رايج آن در كشورهاى اروپاى غربى، حزب تشكيل نداده بودند.5 از آغاز قرن بيستم علایم نارضايتى مردم از اوضاع و احوال بيشتر پديدار شد؛ زارعان به اراضى اعيان و مالکان بزرگ، تجاوز مى‏كردند و حتى شورش‏هايى بر ضد اربابان و محصلان مالياتى بر پا مى‏داشتند. كارگران كارخانه‏ها به‏طور پراكنده از كار كردن امتناع مى‏ورزيدند؛ اما احزاب با اين نهضت‏ها هيچ‌گونه پيوندى نداشتند.6

استبداد بیشتر کاتالیزور انقلاب
تزار نيكلاى دوم كه در سال 1894 به سلطنت رسيد، مردى كوته‏فكر و مستبد بود و وجود نهادهاى دموکراتیک و اركان نظارتى را در جامعه نمى‏پسنديد. واقعه يك‌شنبه سياه در ژانويه 1905 در برابر كاخ زمستانى تزار و قتل عام صدها نفر از مردم كه براى برگزارى يك تظاهرات آرام و محترمانه جمع شده بودند و فرياد مى‏زدند «خداوندا تزار را در پناه خود نگه دار»7، موجب شد علاقه مردم از تزار و دستگاه حكومتى كاملاً سلب شود و اعتصاب سراسر كشور را در بر گيرد. در چنين وضعيتى، سوسيال دموکرات‏ها (عمدتاً منشويك‏ها) وارد ميدان مبارزه علنى با دولت شده و خود را رهبران انقلاب ناميدند.
در اين سال، تزار با تشكيل مجلس طبقاتى موافقت كرد. مجلسى كه نمايندگان زارعان، مالکان و شهرنشينان در كنار هم باشند. از سوى ديگر، به دنبال اعتصاب همه‏جانبه كه با تدبير منشويك‏ها انجام شد، تزار بيانيه اكتبر را صادر كرد و وعده داد قانون اساسى تنظيم و آزادى‏هاى مدنى به مردم اعطا و مجلس دوما تشكيل شود. ولی با وجود آنكه عده‏اى از روشنفكران چپ با هدف سرنگونى تزار، به جنجال و آشوب دامن زدند، غائله خاتمه پيدا كرد و دولت روسيه به صورت يك حكومت به ظاهر مشروطه كه صاحب پارلمان است، درآمد؛ اما تزار حاضر به از دست دادن اختيارات خود نبود؛ به همين دليل دو ماه بعد «دوما» را منحل کرد8 و به يك دوماى كاملاً محافظه‏كار و ضعيف رضايت داد.

لنین و بنیان‌گذاری دیکتاتوری پرولتاريا
روسيه پیش از جنگ جهانى اول به ظاهر به سوى تجدد سير مى‏كرد. صنعت و خطوط آهن توسعه پيدا كرده، صادرات روسيه به نصف صادرات آمريكا رسيد.9 از نظر سياسى نيز صاحب يك پارلمان شده بود و سرمايه‏دارى نيز در بين مردم شيوع پيدا كرده، آزادى مطبوعات تا حدودى تأمين شد و روزنامه «پراودا» به‏عنوان ارگان «بلشويك‏ها» در سال 1912 به طور رسمی مجوز انتشار گرفت.10 اما اين اصلاحات با مخالفت دو دسته روبه‏رو شد، دسته اول مرتجعانی كه خواستار حفظ وضع موجود بودند و دسته دوم انقلابيون تندرویی كه آرمان خود را سقوط سلطنت تزار قرار داده بودند. اين دو دسته تا پيش از جنگ جهانى اول از هر اقدامى ناتوان بودند.
با شروع جنگ، به دليل ضعيف بودن پايگاه مردمى تزار، مردم از همراهى در جنگ اكراه داشتند و به زور به جبهه‏هاى نبرد اعزام مى‏شدند. همين امر موجب بروز شكست‏هاى پى‌در‌پى ارتش روسيه شد و قشر وطن‏پرست و متوسط جامعه را نسبت به دولت بدبين کرد. در مقابل نارضايتى مردم، تزار سياست سركوب را در پيش گرفت كه در نهايت به بروز انقلاب و تشكيل دولت موقت منجر شد؛ دولتى كه در اختيار ليبرال‏ها و سوسياليست‏هاى ميانه‏رو بود؛ ولى پس از مدتى ليبرال‏ها به دليل همكارى با ژنرال «گورنليف»11 كنار گذاشته شدند و دولت موقت «كرنسكى» نيز در اثر كودتاى بلشويك‏ها به رهبرى «لنين» ساقط شد. لنين پس از به دست آوردن قدرت، مجلس مؤسسان را كه اكثريت نمايندگان آن طرفدار كرنسكى بودند، منحل كرده و با وجود اینکه در اقليت محض بود، ديكتاتورى پرولتاريا را بنيان‏ گذارد.
با توجه به آنچه گذشت، علل اصلى انقلاب روسيه عبارتند از: 1ـ فقر شديد مالى كشاورزان؛ 2ـ ظهور طبقه كارگرى كه زندگى طاقت‏فرسايى داشتند؛ 3ـ عقب‏افتادگى كشور روسيه نسبت به كشورهاى اروپايى؛ 4ـ استبداد و بى‏كفايتى تزار؛ 5ـ ناكامى‏هاى نظامى در برابر ژاپن كه به جريحه‏دار شدن غرور ملى روس‏ها منجر شد؛ 6ـ نفوذ افكار سياسى اروپاى قرون هيجده و نوزده بين روشنفكران روسيه و ظهور نويسندگان آزادى‏خواه و همچنين چپ‏گرا؛ 7ـ تشكيل احزاب و گروه‏هاى سياسى و نفوذ افكار ماركسيستى كه به رشد سياسى مردم در روسيه انجامید.
پی‌نوشت‌ها:
1ـ حزب كمونيست بر سرير قدرت، 1917ـ 1957/ ن. روتيج، فتح‏الله ديده‏بان، بى‌تا، بى‌جا، ص 17ـ 19.
2ـ تاريخ روسيه شوروى، اى.اچ.كاو، نجف دریابندری، تهران: چاپ زمرد، ج 1، ص 20.
3ـ تاريخ جهان ‏نو، رابرت روزول پالمر، ابوالقاسم طاهرى، تهران: اميركبير، چاپ سوم، 1357، ج 2، ص 391ـ 390.
4ـ همان، ص 390.
5ـ همان، ص 401.
6ـ همان.
7ـ همان، ص 402.
8ـ همان، ص 405.
9ـ همان، ص 406.
10ـ همان، ص 408.
11‌ـ وى يكى از ژنرال‏هاى ارتش بود كه قصد داشت با قواى خود پطروگراد را تصرف و پاكسازى كند.

بررسی اندیشه سیاسی صاحب جواهر‌ـ 10

 فتح الله پریشان/ مرحوم صاحب جواهر با بررسی اختیارات و وظایف پیامبر(ص) و ائمه معصوم(ع) به فهرستی از اختیارات برای حاکم اسلامی رسید که قائل بود به دلیل اینکه در عصر غیبت امام معصوم باید همان اختیارات را برای فقیه جامع‌الشرایط رهبری جامعه اسلامی داشته باشد می‌توان به آنها برای زمان و عصر کنونی نیز استناد کرد. در شماره گذشته به منصب و افتا و حکم و همچنین قضاوت و اجرای حدود به عنوان بخشی از وظیفه و اختیارات حاکم اسلامی و ولی‌فقیه در عصر غیبت پرداختیم، در ادامه به دیگر اختیارات حاکم اسلامی از منظر صاحب جواهر می‌پردازیم. 
3ـ جمع‌آوری مالیات اسلامی؛ وظیفه فقهای شیعه است که حقوق مالی حکومت اسلامی را جمع‌آوری کنند و بر مردم هم واجب است که این وجوه شرعیه را به فقیه جامع‌الشرایط بپردازند: «فاجبوا حملها [ای الزکاه] الی الامام علیه‌السلام مع ظهوره و مع غیبته فالی الفقیه المأمون من اهل ولایه، ‌لانه القائم مقامه(علیه‌السلام) فی ذلک و امثاله.(1) صاحب جواهر پس از نقل کلام صاحب مدارک درباره اینکه زکات و خمس را با ظهور امام(ع) باید به امام داد، ‌می‌گوید اگر در زمان غیبت، ‌فقیه وجوهات شرعیه را از مردم بخواهد‌، باید به او داد چون که او نائب عام امام(ع) است.(2) براساس نظریه صاحب جواهر، اگر فقیه جامع‌الشرایط وجوهات شرعیه را بخواهد، بر مردم واجب است که آن را پرداخت کنند، حتی مقام فقیه بالاتر از نماینده مستقیم امام در امور جمع‌آوری وجوهات شرعیه است، ‌چون که اختیارات فقیه شمول گسترده‌تری دارد. 
4ـ تنظیم و اداره امور حکومتی؛ در اندیشه سیاسی صاحب جواهر،‌ هر آنچه برای «اداره نظام نوع انسانی» لازم است، ‌وظیفه فقیه جامع‌الشرایط است.(3)‌ اساساً امروزه یکی از انتقاداتی که به تئوری ولایت فقیه وارد می‌کنند همین است و معتقدند در منابع دست اول صراحتاً ‌به ولایت سیاسی و حق ویژه فقیه برای اداره امور حکومتی پرداخته نشده است. این در حالی است که وقتی بپذیریم ولایت فقیه در طول ولایت پیامبر و ائمه معصوم(ع) قرار دارد،‌ از آنجا که پیامبر(ص) تشکیل حکومت داد و حضرت علی(ع) نزدیک به پنج سال تصدی و تولی امور حکومت جامعه اسلامی را به دست گرفت، ‌در عصر غیبت همین اختیارات به ولی‌فقیه منتقل می‌شود. 
از مصادیق بارز اداره امور حکومتی، بحث جهاد با کفار، متجاوزان و شورشگران علیه حاکم مشروع اسلامی است. فقهای شیعه مبتنی بر یک نوع تقسیم‌بندی، ‌جهاد را به دوگونه ابتدایی و دفاعی تقسیم می‌کنند. در جهاد ابتدایی، هدف گسترش اسلام و انجام دعوت به آیین توحیدی و مکتب اسلام است. از نظر صاحب جواهر در عصر غیبت امام معصوم(ع)، جهاد ابتدایی ساقط است.(4) اما بر جهاد دفاعی که هدفش دفاع، ‌حفظ و نگهداری از اصل اسلام، ‌کشورها و سرزمین‌های اسلامی و مسلمانان است،‌ نه تنها اجازه داده شده، بلکه بر مسلمانان واجب شده است. فراتر از دین،‌ در صورتی که خطر کفار و دشمنان اسلام به حدی جدی باشد که اساس اسلام و مملکت اسلامی به خطر بیفتد، جهاد دفاعی بر همه واجب است و کشته‌شدگان در این راه شهید فی‌سبیل‌الله محسوب می‌شوند.(5) در واقع،‌ مبتنی بر نظریه صاحب جواهر و قاطبه علمای شیعه، ‌در جهاد دفاعی،‌ وجود امام معصوم(ع) یا نائب او لازم نیست؛ بلکه صرف وجود خطر یا تهاجمی که اساس اسلام یا سرزمین‌های اسلامی یا خوف اسارت مسلمین باشد بر همگان دفع دشمن واجب می‌شود. صاحب جواهر بر همین سیاق به وجوب جهاد علیه طاغیان و شورشگران علیه امام و حکومت عادل و حق نیز قائل است.(6)
5ـ ولایت بر حفظ اموال اطفال و مجانین و غائبین در صورتی که ولی نداشته باشند، وظیفه حاکم است که از اموال آنها محافظت کند: «فان لم یکن ولی او وصی فَلِالحاکم ای الثقه الجامع للاشرایط.»(7)
6ـ در صورت مرگ فرد مسلمان و عدم وجود وارث برای وی،‌ حاکم اسلامی وارث چنین فردی به شمار می‌آید.(8)
7ـ اقامه نماز جمعه؛ مقام امامت جمعه متعلق به امام و نائب اوست.(9)
8ـ رهبری سپاه اسلام؛ برعهده فقیه است که علیه کسانی که به سرزمین‌های اسلامی حمله می‌کنند جنگ ‌کند و علیه شورشگران جهاد کند.(10) از منظر صاحب جواهر؛ «اجماع به هر دو شکل آن اجماع محصل و منقول بر وجوب جهاد با شورشگران علیه امام عادل» دلالت دارد. مخلص کلام اینکه؛ ولایت فقیه در عصر غیبت امام معصوم(ع) همان ولایت اختیارات پیامبر و ائمه معصوم(ع) در زمان حضور است. 
پی‌نوشت‌ها:
1ـ محمدحسن نجفی، جواهرالکلام، ج 15، ص 437.
2ـ همان، ‌ص 422.
3ـ همان،‌ ج 40، ص 10.
4ـ محسن مهاجرنیا، اندیشه سیاسی متفکران اسلامی، ‌ج 2، ص 361.
5ـ همان. 
6ـ نجفی، جواهرالکلام، ج 21، ص 324.
7ـ همان، ج 26، ص 103.
8ـ همان،‌ ج 39، ص 432.
9ـ همان، ج 11، ص 153.
10ـ همان، ج 21، ص 321.

فراز و فرود بنی‌صدرـ 2
 شهاب زمانی/ فعالیت‌های سیاسی ابوالحسن بنی‌صدر پس از بازگشت به ایران با عضویت در شورای انقلاب و تأسیس روزنامه «انقلاب اسلامی» شروع شد. او با کسب 11 میلیون رأی اولین رئیس‌جمهور کشور پس از انقلاب معرفی و از سوی امام خمینی(ره) به جانشینی فرماندهی کل قوا منصوب شد. وی که با رندی به منظور بهره‌برداری‌های سیاسی سعی در جلب ‌نظر امام(ره) و بیت ایشان را داشت، مرحوم حاج‌احمد خمینی را برای نخست‌وزیری پیشنهاد کرد که امام(ره) نپذیرفتند.(1)
بعدها در نامه‌ای که امام خمینی(ره) به آقای منتظری درباره صلاحیت نداشتن وی برای تصدی رهبری نوشت، به نارضایتی امام از ریاست‌جمهوری بنی‌صدر و اینکه به وی رأی نداده و نظر دوستان انقلاب را درباره وی پذیرفته است، اشاره می‌کند.(2) از این رو برای شناخت بهتر بنی‌صدر و فهم چرایی ماجرای مخالفت امام(ره) با وی باید نقبی به تاریخ حیات سیاسی وی بزنیم و کارنامه پر ابهام و تنش بنی‌صدر را تورق کنیم. این شناخت برای نسل جدید و جوان که ممکن است با ابزارهای جدید رسانه‌ای و شبکه‌های مجازی سخنان مخالفان و معاندان انقلاب حتی برخی تحلیل‌های به اصطلاح کارشناسی شخص بنی‌صدر را در برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان برای نمونه «من‌ و تو»، تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی و صدای آمریکا بشنوند، لازم است.
بنی‌صدر پیش از انقلاب به استناد اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی آمریکا در تهران تحت پوشش سازمان سیای آمریکا بوده و اسم رمزی با عنوان
 «LUREـ SD» داشته است. خانم معصومه ابتکار، معاون فعلی رئیس‌جمهور در امور خانواده که در آن زمان یکی از دانشجویان خط پیرو امام و مترجم بوده،‌ در این زمینه در کتاب «تسخیر» می‌نویسد: «یکی از این اسناد در مورد فردی بود که سازمان سیا از او با عنوان LURE ـ SD نام می‌برد... با کنترل شماره تلفن ثبت شده برای وی متوجه شدیم شماره متعلق به منزل بنی‌صدر است.»(3) 
یکی دیگر از نکات اساسی حیات سیاسی بنی‌صدر، مخالفت با اصل پنجم قانون اساسی،‌ یعنی اصل ولایت فقیه است. هرچند در روزنامه انقلاب اسلامی در 22 دی 1358 اعلام شد: «آقای بنی‌صدر به ولایت فقیه رأی مثبت داده است.»(4) اما بعدها مدارکی به دست آمد که نشان می‌داد بنی‌صدر در زمان تصویب اصل پنجم در مجلس حضور نداشته و به آن رأی نداده است. در نخستین جلسات مجلس خبرگان قانون اساسی پس از آنکه مهندس سحابی آشکارا با ولایت فقیه مخالفت کرد و دکتر بهشتی از ناطقین بعدی خواست که توضیح بیشتری درباره ولایت فقیه دهند، بنی‌صدر گفت: «تمام روز نمایندگان صحبت از ولایت فقیه کردند و کسی نگفت فقیهی که می‌تواند ولی باشد، کیست؟ کجاست آن فقیهی که بتواند جامعیت امام را داشته باشد؟... و اگر چنین شخصی نیست، باید مجموعه متصدیان قوای حاکم فقیه صاحب صلاحیت تلقی شود...»(5) حدود یک ماه بعد بنی‌صدر در اول مهر 1358 درباره اصل ولایت فقیه چنین گفت: «آن طوری که ما این اصل را می‌نویسیم قدم به قدم یک نوع استبداد را در قانون اساسی پیش می‌بریم.»(6)
پی‌نوشت‌ها:
1ـ صحیفه امام، ج 13، ص 56.
2ـ همان، ج 21، ص 331.
3ـ معصومه ابتکار، تسخیر، انتشارات اطلاعات، 1387، ص 143.
4ـ روزنامه انقلاب اسلامی،‌ شماره 164، 22 دی 1358.
5ـ جلسه چهارم مشروح مذاکرات تدوین قانون اساسی،‌ 29 مرداد 1358.
6ـ روزنامه انقلاب اسلامی، اول مهر 1358.

جریان‌شناسی فکری فرهنگی انجمن حجتيه‌ـ 24 (پایانی)

 عبدالله نوری‌گلجایی/ از بررسی و مطالعه کلی که درباره انجمن حجتیه در این سلسله مقالات انجام شد می‌توان نکات زیر را در جمع‌بندی مورد توجه قرار داد:
1ـ مسئلة تقيّه در انجمن حجتيه بسيار مهم و عميق است، به‌‌گونه‌اي که هرچه شواهد بيشتري مبني بر عضويت يا انتساب يک فرد يا افرادي به انجمن حجتيه بيشتر باشد، انکار فرد يا افراد عضو يا منتسب، بيشتر است. يکي از ده‌ها علت تقيّه، آن است که اعضا يا منتسبان به انجمن چنین مي‌انديشند که هر‌‌ اندازه بحث انجمن بيشتر مطرح شود، شبهات دربارة آنها بيشتر مي‌شود.
2ـ انجمن حجتيه پس ‌از سال‌ها کار تشکيلاتي و با عنايت به شرايط زمان و مکان، تغيير روش داده است، اما اين تغيير بيش از اينکه در اهداف و اصول باشد، در روش‌ها صورت گرفته است و اين به آن معنا نيست که انجمن گاه خلاف تفکر موتور روشن چراغ خاموش عمل نکند.
3ـ نبايد غافل بود که افکار انجمن در برخي فضاها و در برخي شرايط مي‌تواند پيرواني پيدا کند، يا بر کساني تأثير بگذارد؛ زيرا ممکن است وقتي در يک محيط کم‌‌اميد يا بي‌‌اميد قرار بگیرند و بگويند: «جهان رو به تاريکي مي‌رود و هر ‌‌‌روز بد‌تر از روز پيش مي‌شود و وقتي به تاريک‌ترين وضع خودش رسيد، زمان ظهور فرا‌ مي‌رسد.»(1) و برخي از روايات را هم چاشني آن کنند، مقابله با آن به سعة صدر، بصيرت سياسي، عمق ايدئولوژيکي و... نياز دارد.
4ـ بعيد نيست انجمن در فضاي تقيّه يا در شرايط ديگر، ضمن سانسور شعارهاي ديرينة خود و با اين تغيير ظاهري، راه را به‌‌سوي مقصود اصلي خويش باز کند؛ بنابراين، ممکن است برخلاف شعارهاي پيشين بگويند: جهان رو به روشنايي و کمال است و انسان‌ها روز‌به‌روز بهتر مي‌شوند و حقوق انسان‌ها روز‌به‌روز بيشتر شناخته‌ مي‌شود و ايمان و معرفت‌شان رو به رشد است، يا مطرح کنند؛ در‌‌ صورتي که جامعه رو ‌‌به ‌‌تاريکي باشد، اصلاً علتي براي ظهور فراهم نمي‌شود. 
5ـ ترديدي نيست که ايده‌هاي انجمن درباره ولايت مراجع به‌‌ معناي مخالفت آشکار و پنهان با ولايت فقيه است، از اين‌‌ رو، انجمن حجتيه ولايت فقيه را آن‌‌گونه که امام خميني(ره) مطرح مي‌کرد، باور نداشت و آن‌‌گونه که انجمن، گفتمان مهدويت را يک گفتمان جهاني به شمار مي‌آورند، جايي براي وليّ امر مسلمين باقي نمي‌ماند.(2)
6ـ انجمن بيش از اينکه متأثر از واقعيت‌ها باشد، تحت تأثير رؤياست؛ مثلاً دستور امام زمان به شیخ‌محمود حلبي در خواب براي تأسيس انجمن، نمونه‌ای از رفتارهاي غيرواقعي آنان در اين زمينه است.
7ـ در زمینه ارتباط علما و مراجع با انجمن نبايد کلي‌گويي کرد؛ بلکه بايد مصداقي سخن گفت؛ مثلاً حضرت امام(ره) در اواسط سال 13۴۹، انجمن را تأييد کردند و کمتر از يک سال و در اوايل سال 1350 حمايت خود را پس گرفتند و به‌‌ صراحت در نامة خود به آيت‌‌الله گرامي نوشتند: از وقتي مطلع شدم جلسات ايشان (جلسات شيخ‌‌محمود حلبي) ضررهايي دارد، از ايشان تأييدي نکرده و ان‌‌شاءالله تعالي نمي‌کنم. از سوي‌ ديگر، تأييد مراجعي مثل آيت‌‌الله حکيم و آيت‌‌الله شاهرودي از انجمن، به زمان‌هاي قبل‌‌تر برمي‌گردد و اجل فرصت نداد انحراف انجمن را درک کنند و تأييد خود را بردارند. 
8‌ـ فضاي انجمن غيرسياسي بود، به طوری که اعضاي جوان انجمن به حدي از مبارزه دور نگه داشته مي‌شدند که گاه بعد از مدتي، از انجمن زده ‌‌شده، به گروهي ملحق مي‌شدند که در مقابل انجمن، قرار داشت. اين گروه همان، مجاهدين خلق با روش مبارزة مسلحانه بود و اين افراط و تفريط را مي‌توان در نامه‌اي که مجتبي طالقاني به پدرش نوشت، دريافت. وي که از محصلان مدرسة علوي بود، علت پيوستن خود به سازمان مجاهدين خلق را تصوير غير مبارزاتي انجمن از معصومان دانسته است. 
9ـ انجمن حجتيه داستان کساني است که با هدف تربيت ديني مهندسان، بازاريان و کارمندان شکل گرفت، اما سرانجام، آنان را در جايگاه مفسران قرآن نشاند؛ از ‌‌اين ‌‌رو، به عرصة عرضة تفاسير عوامانه و سطحي از دين منتهي شد. در ‌‌واقع، فاجعه از زماني آغاز ‌شد که عده‌اي در جايگاه انديشمند و نظريه‌پرداز قرار گرفتند و عوامانه به انديشه‌ورزي و نظريه‌پردازي ديني دست زدند. جرياني که با ساده و سبک کردن برداشت‌هاي ديني به ‌‌سرعت رشد کرد و گروهک‌هايي چون فرقان و آرمان مستضعفان را پديد آورد و آنان هم، به نام دين به يک انقلاب ديني صدمه زدند.
10ـ خصلت اصلي‌ انجمن اين بود که دنبال ديني مي‌گشت که خطري نداشته باشد، با ذهنيت ساده و عوامانه‌اش سازگار باشد و نياز به جست‌‌وجوهاي عميق و دقيق نداشته باشد.(3)
11ـ واقعيت اصلي انجمن در يک بستر تاريخي قابل کشف است؛ از ‌‌اين‌‌ رو بايد گفت: آنها از درون ثروت بازار آهسته آهسته جوشيدند. انجمن با شعار «اداي وظايف ديني، پرداخت وجوهات شرعي» به بازار پيوند خورد، زماني که صاحبان و مديران کارخانه‌ها به ‌‌دليل مدرن ‌‌بودن از گره‌‌خوردن با انجمن اجتناب مي‌کردند.(4)
12ـ برخلاف انتظار برخي، انجمن منزوي در‌‌حال بازگشت به صحنة سياسي کشور است؛ زيرا با بروز بيشتر ضعف‌ها و افزايش ناکارآمدي، کم‌کم کساني که مضمون و پيام انجمن حجتيه قبل از انقلاب را ساختند، به ميدان مي‌آيند و به نسل جديد مي‌گويند، ديديد اين نسل ميانه نتوانست کاري انجام دهد؛ ديديد همان راهي که ما پيشتر پيشنهاد مي‌کرديم درست بود. 
13ـ نبايد تضاد اصلي در جامعه را تضاد انجمني‌ها و غير‌‌انجمني‌ها دانست؛ در‌‌ واقع، تضادهاي اصلي در جامعه‌ ما اينها نيست؛ بلکه تضاد انقلاب ما با ضد انقلاب‌هاي جهاني و داخلي است؛ پس، ما بايد ضد انقلاب‌هاي داخلي را پيدا و از حرکات‌شان جلوگيري يا پيشگيري کنيم و جراحاتي که بر پيکر جامعه به وجود مي‌آورند، درمان کنيم و با ضدانقلاب‌‌هاي خارجي به‌‌شدت بجنگيم.(5)
14ـ نبايد هر اتفاق مبهمي را که تجزيه و تحليل آن دشوار است به انجمن نسبت داد؛ در ‌‌حالي‌‌ که انجمن بسيار محدودتر از آن است که ما بخواهيم نقشش را تا اين حد، مهم جلوه دهيم؛ از سوي‌ ديگر، شايد الآن هم برخي تفکرات مستقل، اما نزديک به ديدگاه انجمن وجود داشته باشد، ولي اينکه آنها همان تفکرات انجمن است که دوباره نو شده، شايد نباشد. رويکرد انجمن، دوري از سياست در‌‌ عين ‌‌حال تمرکز بر سنت و مذهب است. حالا اگر بخواهیم برخی دلایل سیاسی را به انجمن منتسب کنیم، کار خطايي ‌کرده‌ايم؛ در ‌‌حالي ‌‌که مبارزه با بهائيت اولاً، دوري از سياست، ثانياً، همسويي با مرجعيت سنتي ديني از ارکان عمل اجتماعي انجمن حجتيه بوده است.
15ـ کسانی که معتقدند سياست انجمن جدايي دين و سياست نيست و اگر هم در سياست دخالت نمي‌کنند به آن دليل است که دخالت در سياست را نتيجه‌‌بخش نمي‌دانند با کسانی که مي‌گويند انجمن به سکولاريسم ايمان دارد، از حيث نتيجه، تفاوتي ندارند. بي‌‌شک، يکي از دلايل چنين نتايجي آن است که انجمن اعتقادي به وارد‌‌کردن روحانيون در انجمن نداشت و روحانيوني که در پاره‌اي از مواقع از انجمن دفاع کردند، در خارج از انجمن حضور داشتند و از درون با انجمن آشنا نبودند.(6)
پی‌‌نوشت‌ها:
1ـ مصاحبه با وحيد جليلي، دسترسي در: خبرگزاري شرق  http://www.entekhab.ir/fa/news/،174007، 6/4/1393.
2ـ مصاحبه با بهمن شريف‌‌زاده، روزنامة شرق، 15/10/1393.
3ـ سيد‌‌عباس نبوي، ماهنامه سوره، شمارة 4، 17/8/1388، ص23.
4ـ این نتیجه‌گیری با بهره‌‌گيري از مصاحبة سيدعباس نبوي تهيه شده است.
5ـ این نتیجه‌گیری با بهره‌‌گيري از مصاحبة رهبر معظم انقلاب تهيه شده است.
6ـ این نتیجه‌گیری با بهره‌‌گيري از مصاحبة محمدعلي روضاتي تهيه شده است.

در تاریخ معاصر ایران از قاجاریه تا امروز همچون پیش از آن، جریان‌های فکری مختلفی فعال بوده‌اند. برخی از این اندیشه‌ها ریشه در وحی الهی داشته و برخی دیگر از افکار بشری تراویده‌اند. اما شکل سومی نیز وجود داشته و آن، ترکیبی از وحی الهی و افکار بشری بوده است. اندیشه سوم را التقاط نامیده‌اند. شناخت این جریان و تأثیراتی که در انحراف افکار انقلابی و اسلامی داشته و از این طریق آسیب‌هایی را به منافع ملی وارد کرده ضرورتی است که پاسخ به نیاز مخاطبان از منابع معتبر و محل وثوق را مضاعف می‌کند.
کتاب «جریان‌شناسی تفکر التقاطی در ایران معاصر» نوشته دکتر آیت مظفری که به کوشش انتشارات زمزم هدایت چاپ شده و در دسترس علاقه‌مندان به مباحث جریان‌شناسی قرار گرفته، می‌تواند در این باره اطلاعات، تحلیل‌ها و بینش سیاسی قابل اعتمادی را ارائه دهد. در بخشی از این کتاب آمده است: التقاط به معنای برچیدن چیزی از موضعی، از جایی گرفتن است. التقاطی نیز به معنای فرد، گروه، اندیشه یا مکتبی است که دربردارنده عناصر مختلفی از آرا، عقاید و روش یا آمیزه‌ای از چند روش و مکتب است که معمولاً سنخیت محتوایی و ارزشی ندارند. مکتب التقاطی افکاری اخذ شده از آرای گوناگون است. به گروهی از فلاسفه قدیمی که از هر مکتب فلسفی، نظریه و قولی را اخذ کرده و از مجموع آنها فلسفه‌ای پدید آورده بودند، التقاطیون می‌گفتند. روشن است که پدیده التقاط مختص دوران قدیم نیست؛ بلکه در دوره معاصر نیز شاهد این جریان در نحله‌های مختلف هستیم. چنانکه در قرآن (آیه ۱۵۰ سوره نساء) آمده است پدیده التقاط و التقاطیون در صدر اسلام نیز وجود داشته است. 
این کتاب چند بخش دارد: در بخش اول، جریان‌شناسی التقاط در عصر قاجار مورد توجه قرار گرفته است. بخش دوم به جریان‌شناسی افکار التقاطی در عصر پهلوی اختصاص دارد و بخش سوم کتاب، جریان‌شناسی اندیشه‌های التقاطی در عصر جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی و کنکاش قرار داده است.
برای تهیه این کتاب به انتشارات زمزم هدایت واقع در قم، خیابان شهید فاطمی(دور شهر)، نبش کوچه سوم، پلاک ۸۱، مراجعه کنید، یا با شماره‌های ۰۲۵۷۷۳۰۷۳۵ و ۰۹۱۰۲۰۴۲۰۷۱ تماس بگیرید.


آیت‌الله مصباح‌یزدی می‌گوید: در نیم قرن اخیر، این نوع تفکّر(تفکر التقاطی) در میان کسانى که از قوت فکر و قدرت تحقیق علمى لازم برخوردار نیستند، رایج بوده است. کم نیستند افرادى که از یک سو مسلمانند و در مقام سخن حاضر نیستند دست از تمامیت اسلام و عقاید دینی بردارند، امّا از سوى دیگر سخت شیفته نظریات دیگران در زمینه‌هاى مختلفند و در عین حال نه در مسائل دینى تخصص لازم را دارند و نه در همه زمینه‌هایى که در آن به اظهارنظر پرداخته‌اند.