دکتر یدالله جوانی
مدیر مسئول
آیا ترامپ به دنبال جنگ با ایران است؟ به طور قطع می‌توان گفت، ترامپ در هیچ سطحی به دنبال جنگ مستقیم با ایران نیست؛ چرا که به خوبی از عواقب دردناک چنین جنگی برای ایالات متحده آمریکا آگاه است. او و تیم همراهش نسبت به ضعف‌ها و ناتوانی‌های ارتش آمریکا برای جنگ با کشوری، چون ایران آشنایی دارند. تصمیم‌گیران جنگ در آمریکا، پانزده سال پیش ایران را هدفی سخت ارزیابی کرده و بر همین مبنا، به اشغال عراق و افغانستان بسنده کردند. از آن زمان تاکنون، قدرت جمهوری اسلامی در منطقه افزایش یافته و آمریکا به شدت افت قدرت پیدا کرده است. اکنون از یک سو نقاط ضعف و آسیب‌پذیر آمریکایی‌ها برای یک جنگ احتمالی آشکار شده، از سوی دیگر ایران در موقعیتی قرار گرفته که سطح نبرد، دامنه و قلمرو آن را تعیین خواهد کرد. سرلشکر سلیمانی در همدان، بخشی از واقعیات کنونی را مورد توجه قرار داد و به ترامپ متذکر شد. سربازان آمریکایی که با پوشک بزرگسالان در خیابان‌های افغانستان و عراق تردد می‌کردند و تکاوران‌شان هنگام بازداشت در خلیج‌فارس همگی لباس‌های‌شان را کثیف کرده بودند، چگونه تاب مقاومت در برابر رزمندگان نیروی قدس سپاه و جریان مقاومت را دارند؟ رزمندگانی که نماد آن شهید حججی است که هنگام اسارت به دست دشمن، صلابت، شجاعت و شهامتش در قاب تصویر، جهانیان را شگفت‌زده کرد. آری، آمریکایی‌ها می‌دانند اقدام نظامی علیه ایران، یعنی رویارویی با یک نیروی عظیم و شکست‌ناپذیر در منطقه‌ای بزرگ از سواحل شرقی مدیترانه گرفته تا دریای سرخ، خلیج عدن، دریای عمان و خلیج‌فارس. آمریکایی‌ها می‌دانند با هر نوع خطای راهبردی و آغاز جنگ علیه ایران، این منطقه به گورستان بزرگ سربازان آمریکایی و همه سلاح‌ها و تجهیزات آنان تبدیل خواهد شد. این منطقه، همان منطقه‌ای است که ترامپ با صراحت اعلام کرد، آمریکا طی ۱۷ سال گذشته در منطقه غرب آسیا هفت هزار میلیارد دلار هزینه کرده، اما هیچ نتیجه‌ای به دست نیاورده است. آمریکایی‌ها می‌گویند در این سال‌ها، هزینه‌ها از آنان بوده، اما فوایدش در جیب ایرانی‌ها رفته و اکنون ایران به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل شده است. اکنون آمریکا‌یی‌ها بیش از هر شخص دیگری، معنای این جمله سرلشکر سلیمانی را می‌فهمند که گفت: «نیروی قدس سپاه برای شما کفایت می‌کند.»
بنابراین آقای ترامپ، هرگز به جنگ با ایران فکر هم نمی‌کند. همچنین آقای ترامپ، به دنبال براندازی جمهوری اسلامی هم نیست؛ زیرا بر اساس شناختی که از قدرت ایران دارند می‌دانند این آرزوی او و اسلافش، دست‌نایافتنی است؛ اما در این میان نکته مهم و پرسش اساسی، آن است که آمریکایی‌ها و آقای ترامپ در حالی که از جنگ با ایران ناتوان بوده و براندازی جمهوری اسلامی را ناممکن می‌دانند، پس چرا مرتب رجز‌خوانی کرده و خط و نشان می‌کشند؟ در پاسخ باید گفت، آقای ترامپ تاجرپیشه، به دنبال یک معامله با جمهوری اسلامی از طریق مذاکره است. آری، آن هدف راهبردی که آقای ترامپ با آن همه هیاهو و جار و جنجال دنبال می‌کند، ایجاد شرایط و زمینه‌های لازم برای نشاندن مقامات جمهوری اسلامی بر سر میز مذاکره است. مهم‌ترین آرزوی ترامپ و اطرافیانش در قبال جمهوری اسلامی، آن است که بتوانند از طریق تهدید و عملیات روانی، مسئولان ایران را به نشستن پای میز مذاکره متقاعد کنند. آقای ترامپ سیاست تهدید به جنگ و براندازی را با هدف متقاعدسازی برای مذاکره دنبال می‌کند.
آیا ترامپ به این هدف راهبردی دست خواهد یافت؟ آیا ترامپ می‌تواند مسئولان جمهوری اسلامی را بر سر میز مذاکره نشانده و به زعم خود از طریق یک توافق جامع، برجام‌های دیگری را به ملت ایران تحمیل کند؟ نگارنده معتقد است آقای ترامپ، حسرت به دل از مذاکره با ایران، کاخ سفید را ترک خواهد کرد و با این آرزو به گور می‌رود. او به زودی درخواهد یافت، ترفندهای هنر معامله‌اش از طریق گنده‌گویی و مرعوب‌سازی، در برابر ملت بزرگ ایران ناکار‌آمد است.
اساساً آقای ترامپ برای رسیدن به این خواسته، از برجام خارج شد تا با فعال‌سازی سیاست و راهبرد فشارهای سه‌گانه اقتصادی، روانی و عملی، ایران را به آشوب کشانده و از این رهگذر، مسئولان جمهوری اسلامی را از ترس فروپاشی داخلی به مذاکره ترغیب کند؛ اما این خواب هرگز تعبیر نخواهد شد، زیرا:
۱ـ راهبرد فشار اقتصادی حداکثری از طریق به صفر رساندن صادرات نفت ایران، امکان تحقق ندارد. ایران کشوری محاصره‌ناپذیر است. امنیت صادرات ۵۰ درصد نفت جهان در دستان ایران است. بنابراین تهدید آمریکا‌یی‌ها مبنی بر به صفر رساندن صادرات نفت ایران غیر معتبر و تهدید ایران مبنی بر اینکه اگر نفت ایران صادر نشود، نفت دیگر کشورهای منطقه هم صادر نخواهد شد، یک تهدید معتبر و دارای قابلیت اجرا است.
۲ـ ملت ایران و نظام اسلامی از برجام هسته‌ای آموخت آمریکا دیگر تحت هیچ شرایطی صلاحیت مذاکره ندارد و قابل اعتماد نیست.
۳ـ تجربه برجام به ملت ایران آموخت، مشکلات کشور در حوزه اقتصادی از طریق مذاکره با آمریکا حل نخواهد شد.
۴ـ تجربه برجام به ملت ایران و مسئولان جمهوری اسلامی آموخت، مذاکره با آمریکا، یعنی فرصت‌سوزی و انباشت بیشتر مشکلات. بنابراین با توجه به موارد مذکور، هرگز مذاکره‌ای بین ایران و آمریکا انجام نخواهد شد و ملت ایران، تهدیدات کنونی آمریکا و تحریم‌های این کشور را، به فرصتی طلایی برای شکوفایی اقتصادی در پرتو وحدت و همدلی تبدیل خواهد کرد.

فرهاد مهدوی
روزنامه نگار
سخنان روحانی در ایستادگی مقابل آمریکا تعجب جریان‌های غربی را برانگیخته است؛ زیرا سخنان او در تهدید آمریکا تعریفی نیست که اندیشکده‌های غربی از وی ارائه کرده یا از او انتظار داشته باشند. امروز سخنان روحانی در غرب با یک نگاه آمیخته با بهت و حیرت نگریسته می‌شود. آقای روحانی اگرچه در گذشته در تلاش بود رابطه ایران و آمریکا را یک نوع حصارکشی دیپلماتیک بر موضوعات تعریف شده قلمداد کند؛ اما پس از کنار گذاشتن برجام از سوی دولت آمریکا ضمن اینکه رابطه با این کشور را به منزله یک عامل مزاحم مورد هجمه قرار داد، به نوعی به داخل و به شرق چرخش داشت. در چرخش به داخل برای ایستادگی در مقابل توطئه‌های آمریکا پای نیروهای مسلح و قدرت ژئوپلیتیک ایران و ژئواستراتژیک آن را به مصاف به آمریکا کشاند تا با توجه به ضرب‌شست‌هایی که آمریکا بارها از نیروهای قدرتمند مسلح ما در خلیج‌فارس و منطقه خورده است، رفتار منطقی‌تری را در مقابل ایران داشته باشد. این هجمه روحانی، با حمایت فرماندهان عالی‌رتبه روبه‌رو شد. سخنان سردار سلیمانی چه نامه‌ای که به آقای روحانی نوشت و چه سخنانی که در کنگره شهدای همدان بیان کرد، از چند وجه اهمیت دارد:
1ـ طرفداری از عزت ملی: در حالی که آمریکا به همراهی کشورهای اروپایی حتی فرانسه و ایتالیا تجمعات متعددی از وطن‌فروشان و تروریست‌های منافقین را با عنوان ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی راه‌اندازی کرده است تا ضمن اینکه روحیه ملی مردم را خدشه‌دار کند، به گونه‌ای درصدد است افکار عمومی ملت ایران را نیز آماده پذیرش تهاجم به وطن نشان دهد، سخنان شجاعانه سردار سلیمانی، می‌تواند احساس عزت و افتخار را در قلب همه ایرانیان دوستدار انقلاب اسلامی و ملت‌های آزاده جهان ایجاد کند.
2ـ حمایت عملی از دولت: در تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری، برخی نامزدها برای جلب آرای خاکستری مردم سخنانی بر زبان راندند که در راستای منافع ملی نبود و به طور مستقیم توانایی‌های سپاه را زیر سؤال می‌برد؛ اما سپاه پاسداران با بزرگ منشی آن سخنان را کنار گذاشت و پس از انتخابات فعالیت‌هایش را در همه زمینه‌ها با دولت ادامه داد و اکنون که دولت در مقابل گستاخی‌ها و عربده‌کشی‌های دولتمردان آمریکا ایستاده است، وظیفه خود می‌داند که برای تضمین کلام دولت وارد عمل شده و آمادگی خود را در حمایت از دولت ابراز دارد. این اعلام آمادگی سپاه نشان می‌دهد این نهاد انقلابی به دور از حب و بغض‌های جناحی و سیاسی بزرگترین مدافع دولت است.
3ـ برقراری صلح و دفع جنگ: تاریخ سراسر شرارت آمریکا نشان داده است، آمریکا همواره به کشورها و ملل ضعیف حمله‌ور شده و آنها را به اشغال درآورده است. تاریخ 15 سال گذشته و حمله به دو کشور افغانستان و عراق و پرهیز از ورود به معرکه ایران نشان می‌دهد، اگر در آن زمان تهدیدهای مستقیم رهبر معظم انقلاب، آمادگی نیروهای مسلح و روحیه و توان ملی در حد اعلای بازدارندگی خود نبود، کشور ما به راحتی هدف حمله آمریکا قرار می‌گرفت.
4ـ تقویت روحیه ملی: یکی از روش‌های آمریکا برای شکست روحیه ملی ایجاد قرارگاه‌های مختلف عملیات روانی در اطراف کشور است. در رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی، دبی و کردستان عراق فعالیت‌هایی با هدف ایجاد ناامنی روانی بر پایه شبکه‌های اجتماعی ایجاد شده است و در یک برنامه شش ضلعی به دنبال، شایعه‌آفرینی، ناکارآمدسازی، ناامیدسازی، بی‌اعتمادی، تشویق به تخریب و اتهام به فساد ‌هستند. سخنان سردار سلیمانی در جان همه ایرانیانی ریشه دارد که برای حفظ سرزمین خود حاضرند جان‌های پاک خود را تقدیم کنند، این سخنان از این رو روحیه ملی رو تقویت کرد.
دشمن اگر چه در موضع ضعف نسبت به انقلاب اسلامی قرار دارد؛ ولی با تکیه بر بسترهای پوشالی همواره به سمت تهاجم روانی روی می‌آورد. در چنین وضعیتی نیروهای انقلاب باید با برنامه‌‌ریزی و ابتکارات خود روحیه مقاومت و تقابل با دشمن را حفظ کنند.

نگاهی به بازتاب‌های سخنان فرمانده نیروی قدس سپاه در پاسخ به تهدیدات ترامپ


  امین پناهی/ پنج‌شنبه گذشته و در یادواره شهدای عملیات رمضان در همدان سردار سرلشکر حاج‌قاسم سلیمانی نسبت به تهدیدات اخیر دونالد ترامپ، رئيس‌جمهور ایالات متحده آمریکا واکنش نشان داد. او ابتدا با اشاره به موضع‌گیری انقلابی رئیس‌جمهور کشورمان در مقابل تهدیدات ترامپ، گفت: «ترامپ در مقابل سخنان رئیس‌جمهور ما، مطالب سخیفی را در توئيت خود بیان کرد که پاسخ دادن به آن در شأن رئیس‌جمهور کشور ما نبود. من به عنوان سرباز ملت جواب ایشان را می‌دهم و می‌گویم آقای ترامپ تو به چه جرئتی ما را تهدید می‌کنی؟»
فرمانده نیروی قدس سپاه با اشاره به پیشینه رویارویی‌های مستقیم و غیر مستقیم جمهوری اسلامی ایران و آمریکا گفت: «تو که سابقه نداری و فکرت مشغول چیزهای دیگر است، لااقل از سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا درباره سابقه ایران و اینکه کسی تا به حال نتوانسته علیه ایران کاری کند، سؤال کن.»
او همچنین افزود: «آقای ترامپ، بپرسید از فرمانده وقت خودتان که چه کسی را فرستاد به ایران پیش من به عنوان یک سرباز، نه رئیس‌جمهور این کشور، که آیا می‌شود به ما مهلت بدهید و از نفوذتان استفاده کنید سربازان ما این چند ماه مورد حمله مجاهدین عراق قرار نگیرند تا ما از عراق خارج شویم.»
حاج‌قاسم سلیمانی در ادامه گفت: «یادتان رفته در درون تانک‌ها برای سربازان‌تان پوشک بزرگسالان مهیا می‌کردید؟ آن وقت امروز کشور بزرگ ایران را تهدید می‌کنید؟ با چه پیشینه‌ای تهدید می‌کنید؟»
این سخنان حاج‌قاسم در فضای مجازی و حقیقی داخل و بیرون از کشور واکنش‌های متعددی را به همراه داشت. 

بازتاب‌های رسانه‌ای 
خبرگزاری «رویترز» در گزارشی با تیتر «فرمانده سپاه قدس ایران به ترامپ گفت: من را تهدید کن نه روحانی را»، نوشت: «قاسم سلیمانی روز پنج‌شنبه اعلام کرد که «به عنوان یک سرباز موظفم پاسخ تهدیدهای ترامپ را بدهم. اگر او می‌خواهد از زبان تهدید استفاده کند، باید با من صحبت کند نه حسن روحانی، رئیس‌‌جمهور.»
این پایگاه خبری در ادامه نوشت: «ایران هشدارهای ترامپ در توئیتر را که مدعی شده بود تهران در صورت ادامه تهدید آمریکا، با تبعات بدی مواجه خواهد بود، نادیده گرفته است.»
پایگاه خبری «آی۲۴ اسرائیل» هم ضمن پوشش اظهارات سردار سلیمانی، نوشت: «فرمانده سپاه قدس ایران به ترامپ گفته باید او را تهدید کند نه روحانی را و گفته که ما منتظر شما هستیم.»

ایران ترامپ را تهدید کرد 
پایگاه خبری «جروزالم‌پست» به بخش‌های دیگری از این سخنرانی توجه کرد و نوشت: «قاسم سلیمانی گفته که دریای سرخ که تا الآن امن بوده و دیگر با حضور آمریکایی‌ها امن نیست. ترامپ باید بداند که ما یک ملت شهادت‌طلبیم و منتظر او هستیم.»
پایگاه خبری «میرور» بریتانیا هم در خبری فوری اظهارات فرمانده سپاه قدس را مورد توجه قرار داد و نوشت: «ایران ترامپ را تهدید کرد؛ فرمانده سپاه قدس ایران به ترامپ هشدار داد که ما کشور شهداییم و منتظر شما هستیم.»
«راشا تودی» نیز سخنان سردار سلیمانی را در پایگاه اینترنتی خود بازتاب داد و نوشت: «فرمانده نیروی قدس هشدار داد اگر ترامپ جرئت کند علیه ایران جنگ به راه بیندازد، همه چیز را از دست خواهد داد.» بر اساس این گزارش، سردار سلیمانی (خطاب به ترامپ) اظهار داشت: «اگر جنگی اتفاق بیفتد، نابودی همه امکانات شما خواهد بود.»

شما فقط شروع می‌کنید
«یواس‌ای‌تودی» نیز با اشاره به بخش دیگری از سخنان حاج‌قاسم سلیمانی در واکنش به تهدیدات اخیر ترامپ، نوشت: «ژنرال ارشد ایران روز پنج‌شنبه به ترامپ هشدار داد در صورت عملی کردن تهدیدهای خود علیه تهران، نیروهایش آماده مقابله با آمریکا هستند. این گزارش می‌افزاید سردار سلیمانی خطاب به ترامپ گفت شما جنگ را شروع می‌کنید؛ ولی ما آن را به پایان می‌رسانیم.»
شبکه خبری «پولیتیکال وایر» آمریکا نیز نوشت: «تهدید ایران علیه آمریکا پس از تهدید توئیتری ترامپ علیه رئیس‌جمهوری ایران جدی شده است.»
اما وزارت خارجه آمریکا برای فرار از تکرار تهدیدهای گذشته و مواجه شدن با ادعایی جدی‌تر از سوی ایران واکنشی نشان نداد؛ به گونه‌ای که بی‌بی‌سی نوشت: «وزارت خارجه آمریکا در پاسخی روتین که قبلاً هم در چنین مواردی داده، با عبارت «ما درباره همه اظهارنظرهای مقام‌های ایرانی نظر نمی‌دهیم» در واقع از ابراز واکنش به اظهارات امروز سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، خودداری کرده است.»
در واقع در یک جمع‌بندی کلی از واکنش رسانه‌های گوناگون جهان به ویژه رسانه‌های روسی، صهیونیستی، اروپایی و آمریکایی می‌بینیم همه این رسانه‌ها با انتشار بخش‌هایی از صحبت‌های سردار سلیمانی خطاب به ترامپ به این موضع‌گیری واکنش نشان داده‌اند. با یک نگاه دقیق‌تر متوجه می‌شویم بیشتر این بازتاب‌ها معطوف به برخی از کلیدواژه‌های مورد استفاده حاج‌قاسم سلیمانی، اعم از ناامن شدن دریای سرخ پس از حضور آمریکایی‌ها، ما کشور شهداییم و منتظر شما هستیم، از بین رفتن تمام امکانات آمریکا در جنگ با ایران، نزدیک بودن به آمریکا بیش از آنچه تصورش را می‌کنند، استفاده از پوشک بزرگسالان از سوی نیروهای آمریکایی و اینکه حریف شما سپاه قدس و شخص سردار سلیمانی است، بوده است.

بازتاب‌ها در فضای مجازی
در فضای مجازی هم، کاربران ایرانی واکنش‌های فراوانی به سخنان سردار حاج قاسم سلیمانی داشتند. واکنش‌هایی که بیشتر آنها از این صحبت‌های سردار به وجد آمده و سعی کردند قسمت‌هایی از آن را که بیشتر مایه مباهات و غرور ایرانی‌شان شده است، در فضای توئیتر و دیگر شبکه‌های مجازی منتشر کنند. 
برخی سعی کردند با انتشار صحبت‌های کوبنده حاج‌قاسم خطاب به ترامپ و ایجاد هشتگ حاج‌قاسم در فضای مجازی اعلام کنند پشت سردار سپاه‌شان هستند و حاضرند برای هر آنچه حاج‌قاسم گفت، بجنگند.
بعضی هم با تشبیه وضعیت این روزهای نظام اسلامی به روزهای پیش از جنگ صفین و قرار دادن حاج‌قاسم در جایگاه مالک‌اشتر، پیش‌بینی خود را از آینده اسلام و نظام اسلامی منتشر کردند: «این بار مالک از خیمه‌های معاویه برنمی‌گردد، این بار مالک به جای علی شمشیر که می‌زند هیچ، رجز هم می‌خواند.»
یکی دیگر از کاربران در صفحه خود نوشت: «ترامپ باید بداند سردار دل‌ها حاج‌قاسم و رزمندگان غیور ایرانی از آنچه تصور می‌کنند به او نزدیک‌تر است.»

روی ما حساب نکن!
اما عده کمی هم بودند که با خط‌دهی برخی از مزدوران آمریکایی و صهیونیستی سعی کردند با طوفان توئیتری جوانان ایرانی که در حمایت از هشدارهای سردار سلیمانی ایجاد شده بود، مقابله کنند. عده اندکی که با استعمال کلیدواژه ساختگی و دیکته شده از سوی اربابان‌شان اعلام کردند: «روی ما حساب نکن سردار!»
ایجاد این هشتگ از سوی ضد انقلاب و خودباخته‌های وطنی خارج‌نشین که از آمریکا و عربستان ارتزاق می‌کنند دلیلی شد تا دیگر کاربران به این توئیت‌ها هم واکنش نشان دهند و بگویند که روی ما حساب کن. یکی از کاربران نوشت: «اینایی که هشتگ می‌زنن روی ما حساب نکن سردار؛ یکی نیست بهشون بگه حساب سردار روی امثال حججی‌هاست که شما اگر هنر کنید، بتونید اسمش رو بدون غلط املایی بنویسید.»
البته واقعیت هم آن است که سردار روی کمک هیچ یک از اینها حساب نکرده است. او خودش هم در سخنرانی‌اش گفت شخص خودش و نیروی قدس سپاه طرف حساب آمریکا و ترامپ هستند و ساختن هشتگ از سوی کسانی که حتی از ترس‌شان جرئت نکرده‌اند که صحبت‌های کامل حاج‌قاسم را مطالعه کنند، یا به آن گوش دهند نشان از بزدل بودن آنهاست و نه چیز دیگری.

زمین بازی به هم خورد
هر چند آمریکایی‌ها سعی کردند با ایجاد بازی رسانه‌ای به جای آنکه خود در مقابل سردار مقتدر جمهوری اسلامی ایران بایستند، کاری کنند تا از درون کشور با صحبت‌های او مقابله شود، اما نتیجه طور دیگری رقم خورد و این، آن چیزی نبود که مطلوب آمریکا و مزدورانش در داخل و خارج از 
کشور باشد.
دلیل آنکه آمریکایی‌ها به طور مستقیم به این صحبت‌ها واکنش نشان ندادند می‌تواند یک موضوع باشد. در واقع رئيس‌جمهور آمریکا به دنبال یک بازی رسانه‌ای بود که تلاش می‌کرد تا یک بگومگوی توئیتری با رئیس‌جمهور کشورمان راه بیندازد و در آن هر روز بیشتر از آنچه خودش و کشورش توانایی دارد برای ایران شاخ و شانه بکشد. در این صورت پاسخ دادن‌های رئیس‌جمهور ایران به اظهارات پوچ و بی‌پایه ترامپ نشان از آن می‌داشت که اولاً، ترامپ توانسته زمین بازی را طراحی کرده و روحانی را مجبور به بازی در این زمین کند و ثانیاً، نشان دهد که سیاستمداران ایرانی از سر وصداهای او ترسیده‌اند.
اما در این میان فردی که آمریکایی‌ها به زعم خودشان او را الهه انتقام می‌دانند و معتقدند که این فرد بوش و اوباما را تحقیر کرده برمی‌خیزد و آمریکا را تهدید می‌کند. آن هم نه از طرف تمام ملت ایران و نه حتی از سوی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، بلکه تنها از سوی خود و نیروهای تحت امر خود در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. او ترامپ را تهدید می‌کند و زمین بازی را به نفع جمهوری اسلامی تغییر می‌دهد.
در واقع، سردار قاسم سلیمانی کسی است که آمریکایی‌ها او را انتقام‌گیرنده می‌نامند و می‌دانند که او تنها کسی است که اگر حرفی بزند پای آن می‌ایستد و بر سر آن با احدی شوخی ندارد.

صبح صادق علل لفاظی‌های تهدیدآمیز مقامات آمریکا و موانع گشایش جبهه نظامی علیه ایران را بررسی می‌کند


 محمد صرفی/ «رئیس‌جمهور ترامپ فکر می‌کند تهدید ایرانیان با «حروف بزرگ» یک رویکرد سختگیرانه در دیپلماسی است که باعث می‌شود آنها عقب‌نشینی کنند.» این توصیف روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز از توئیت هفته گذشته دونالد ترامپ خطاب به رئیس‌جمهور ایران است. آقای روحانی روز یک‌شنبه در جمع سفرای ایرانی، با لحنی که حداقل در طول چند سال اخیر کمتر از وی دیده شده خطاب به آمریکایی‌ها گفت‌: «دشمنان باید خوب بفهمند که جنگ با ایران مادر جنگ‌ها و صلح با ایران مادر صلح‌ها است و ما هیچ‌وقت از تهدید نترسیده و در برابر تهدید، تهدید خواهیم کرد. آقای ترامپ! ما مرد شرف و ضامن امنیت آبراه منطقه و امنیت مسیر کشتیرانی در طول تاریخ هستیم ، با دم شیر بازی نکن! پشیمان‌کننده است.»
چند ساعت بعد ترامپ در توئیتر این پیام را منتشر کرد‌: «به رئیس‌جمهور ایران روحانی: دیگر هرگز آمریکا را تهدید نکن، در غیر این صورت پیامدهایی را خواهید دید که کمتر کسی در تاریخ دیده است. ما دیگر آن کشوری نیستیم که سخنان ناخوشایندی که بوی مرگ و خشونت می‌دهد، تحمل کنیم. مراقب باش!»
تقابل لفظی روحانی و ترامپ بلافاصله در صدر اخبار جهان قرار گرفت و تحلیلگران از آن به «جنگ کلمات» یاد کردند. ترامپ تمام توئیت خود را با استفاده از حروف بزرگ منتشر کرد؛ کاری که به قول خودش برای نشان دادن تأکید و توجه بیشتر است و برخی رسانه‌ها به آن «دیپلماسی تمام حروف بزرگ» 
(ALL-CAPS DIPLOMACY) لقب دادند. 
روز سه‌شنبه نیز مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا طی یک سخنرانی ضد ایرانی در کتابخانه ریگان در ایالت کالیفرنیا، خط اصلی عملیات روانی و سیاسی علیه تهران را در پیش گرفت؛ خطی که مدعی حمایت از مردم ایران است و فشار و تهدید و تحریم ایران نیز در راستای همین حمایت انجام می‌شود! پمپئو و برخی رسانه‌های آمریکایی از روزها پیش درباره این سخنرانی تبلیغات بسیاری کرده و اعلام کرده بودند این برنامه با حضور ایرانیان مقیم آمریکا انجام می‌شود؛ اما برخلاف تبلیغات فراوان، سخنرانی وی بازتاب چندانی نیافت. ترکیب حاضران در این برنامه که در خوش‌بینانه‌ترین برآوردها حداکثر 20 درصد آنها ایرانی بودند و بقیه را ظاهراً از این طرف و آن طرف جمع کرده بودند و محتوای سخنان پمپئو که در حد و اندازه سخنرانان پولی نمایش‌های مضحک منافقین ظاهر شده بود، از اصلی‌ترین دلایل شکست این برنامه بود.

چرا ترامپ عربده می‌کشد؟
ترامپ هفتمین رئیس‌جمهوری است که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در آمریکا بر سر کار بوده و نگاهی گذرا به این چهار دهه نشان می‌دهد، لحن تهدیدآمیز وی برای ایرانی‌ها به هیچ وجه تازگی ندارد. حتی باراک اوباما رئیس‌جمهور سابق آمریکا نیز که خواستار مذاکره با ایران بود و مذاکرات منتهی به برجام در دوره وی انجام شد، همیشه این تهدید توخالی را تکرار می‌کرد که «همه گزینه‌ها روی میز است.» با این توضیح، اکنون این سؤال مطرح می‌شود که دلیل لحن تهدیدآمیز اخیر ترامپ چیست؟ 
1‌ـ نخستین و شاید اصلی‌ترین دلیل عربده‌های اخیر ترامپ را باید در فشارهای شدید داخلی که روی اوست، جست‌وجو کرد. ترامپ برای فرار از این فشارها و به حاشیه راندن آنها، به جنجال‌سازی نیاز دارد. توئیت رئیس‌جمهور آمریکا زمانی منتشر شد که وی به تازگی از نشست هلسینکی بازگشته و طیف وسیعی از رسانه‌ها و سیاستمداران آمریکایی وی را به باد انتقاد گرفته و دیدار او با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه را یک افتضاح سیاسی تمام‌عیار توصیف می‌کنند. 
این طیف می‌گوید ترامپ در حالی که با اروپا و ناتو از در جنگ وارد شده و آنها را تضعیف می‌کند، اما در برابر پوتین کاملاً خلع سلاح و از موضع ضعف ظاهر شده و امتیازات فراوانی به وی داده است و باید متن مذاکرات هلسینکی منتشر شود. این موج انتقادی تا جایی پیش رفت که ترامپ اعلام کرد حاضر به انتشار جزئیات مذاکره با پوتین نیست، اما هیچ امتیازی به مسکو نداده است.
ماجرای کشدار و پرهیاهوی دخالت روسیه در انتخابات آمریکا به نفع ترامپ که طی روزهای اخیر داغ شده و بازجویی از اطرافیان ترامپ نیز در این زمینه شدت گرفته، یکی دیگر از نقاط فشار داخلی بر رئیس‌جمهور آمریکاست. ماجرای سوم به رسوایی اخلاقی ترامپ باز می‌گردد. رسانه‌های آمریکایی اقدام به پخش فایل صوتی گفت‌وگو میان دونالد ترامپ و وکیلش مایکل کوهن درباره پرداخت پول به یک ستاره سابق مجله پلی بوی (از مستهجن‌ترین نشریات آمریکایی) که با ترامپ رابطه غیر اخلاقی داشته، کرد‌ه‌اند. این نوار یکی از ۱۲ نواری است که در حمله به دفتر کوهن و همین‌طور خانه‌اش در اوایل سال جاری میلادی توقیف شد.
2‌ـ نکته دوم و محوری به چرایی عصبانیت دولتمردان آمریکا به مسائل منطقه‌ای باز می‌گردد. آمریکا و متحدانش در گوشه و کنار منطقه از جمهوری اسلامی سیلی‌های سختی خورده‌اند. 40 سال پیش ایران، مأمور و مزدور آمریکا بود. به فرموده آمریکا در جنگ ظفار شرکت می‌کرد و برای امنیت دوست و متحد خود رژیم صهیونیستی، نیروی نظامی در قالب نیروهای سازمان ملل به جولان می‌فرستاد. اکنون ایران نه تنها از مدار خدمت به منافع منطقه‌ای آمریکا خارج شده، بلکه به مانعی پولادین برای پیشبرد اهداف و طرح‌های آمریکا در منطقه نیز تبدیل شده است.
آمریکایی‌ها نام نفوذ معنوی و فکری جمهوری اسلامی ایران در منطقه و تأثیرات آن را بی‌ثبات‌سازی گذاشته‌اند. اگر منظور از ثبات، اطاعت بی‌چون و چرا به سبک آل‌سعود از فرامین واشنگتن است، باید گفت آمریکایی‌ها حق دارند که ایران را عامل بی‌ثباتی معرفی کنند. آمریکایی‌ها به دروغ و با تزویر چنین ادعا می‌کنند که جمهوری اسلامی درآمدهای کشور را در خارج از مرزها و برای کشورهای دیگر هزینه می‌کند، اما واقعیت چیز دیگری است و این مردم سوریه، یمن، لبنان، عراق و بحرین هستند که تاوان رابطه با ایران و تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی را می‌پردازند. برای نمونه کشورهای حامی گروه‌های شورشی در سوریه بارها به صراحت اعلام کرده‌اند در صورت قطع رابطه دولت بشار اسد با ایران، نه تنها جنگ در این کشور پایان می‌یابد؛ بلکه هزینه بازسازی آن را نیز خواهند پرداخت. 
سال‌هاست که حکام کشورهای مرتجع عرب، فلسطین را فراموش کرده‌اند و نه تنها تهدیدی برای رژیم صهیونیستی به شمار نمی‌آیند؛ بلکه به همکار و متحد این رژیم نیز تبدیل شده‌اند. آنکه در این میان یک تنه ایستاده و اجازه نداده آرمان 70 ساله یک ملت مظلوم به فراموشی سپرده شود، ایران است. جز جمهوری اسلامی ایران، کدام مانع در برابر پروژه «معامله قرن» که هدفش یکسره کردن کار فلسطین و فلسطینی است، ایستاده است؟ با این تفاسیر، عصبانیت و لحن تهدیدآمیز مقامات آمریکایی کاملاً بجا و قابل درک است. سیلی خورده‌اند که خط و نشان می‌کشند.
3‌ـ برخی تحلیلگران معتقدند واکنش‌های عصبی و هیجانی ترامپ را باید در قالب سیاست موسوم به «تئوری مرد دیوانه»
(Madman Theory) تحلیل و بررسی کرد. استفاده از «تئوری مرد دیوانه»  در سیاست خارجی عموماً به ریچارد نیکسون، سی‌وهفتمین رئیس‌جمهور آمریکا طی سال‌های 1969 تا 1974، نسبت داده می‌شود. تئوری «مرد دیوانه» در دوران او مبتنی بر رویکردی ساده بود؛ به وجود آوردن این باور در میان رهبران شوروی سابق که رفتار آمریکا ممکن است غیر منطقی و به شدت متغیر باشد. این نظریه بیان می‌کرد که در این صورت، رهبران شوروی از بیم مقابله‌به‌مثل، دست به تحریک کشوری که در جنگ سرد با آن هستند نخواهند زد.
ترامپ در یکی از سخنرانی‌های انتخاباتی خود آشکارا به علاقه مفرطش به این تاکتیک اعتراف می‌کند و می‌گوید: «ما به عنوان یک ملت باید بیش از این غیر قابل پیش‌بینی باشیم. اکنون ما کاملاً قابل پیش‌بینی هستیم. همه چیز را به صراحت بیان می‌کنیم. می‌خواهیم به جایی سرباز و نیروی نظامی اعزام کنیم؟ به همه نیت خود را می‌گوییم. می‌خواهیم کار دیگری انجام دهیم؟ یک کنفرانس خبری می‌گذاریم و همه چیز را بازگو می‌کنیم. ما باید غیر قابل پیش‌بینی باشیم و از هم اکنون باید این کار را انجام دهیم.»
نوع مواجهه ترامپ با کره شمالی طی یک سال اخیر به خوبی الگوی این تاکتیک را نشان می‌دهد. حملات لفظی سنگین و ناگهان در چرخشی 180 درجه‌ای، اعلام آمادگی برای مذاکره و سپس لغو مذاکره و حرکتی سینوسی به همین شکل. ترامپ در برابر کره شمالی این بازی را در پیش گرفت و خود را نیز برنده اعلام کرد. اما گذر زمان‌ـ حداقل تا اینجای کار‌ـ نشان داده برخلاف ادعای ترامپ او چیزی به دست نیاورده است. اینکه ترامپ سه روز پس از توئیت خود، اعلام کرد حاضر است با ایران مذاکره کند و به توافقی جامع دست یابد را می‌توان در همین چارچوب ارزیابی کرد. 

توئیت ترامپ نشانه بروز جنگ؟
برخی رسانه‌ها درباره تند شدن فضا در روابط تیره ایران و آمریکا هشدار دادند و اعلام کردند، این مواضع می‌تواند به بروز درگیری میان دو کشور منجر شود. این ادعا به دلایل مختلف قابل اعتنا نیست. جنگ را یا باید ایران آغاز کند، یا آمریکا. تکلیف جمهوری اسلامی ایران روشن است و هرگز آغازگر جنگی نخواهد بود. اما در آن سوی میدان نیز آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند اگر چه شاید بتوانند جنگی را علیه ایران آغاز کنند، اما پایان‌دهنده به آن نخواهند بود. وقتی طرح‌ها و برنامه‌های نظامی آمریکا در میدان‌های بسیار سهل‌تری مانند یمن و سوریه به در بسته خورده است، باز کردن جبهه‌ای با مختصات ایران، دیوانگی محض است. شاید ترامپ و برخی سیاستمداران اطراف وی دیوانه باشند؛ اما دستگاه سیاسی و نظامی آمریکا هنوز آن قدر عاقل هست که بداند راه‌اندازی جنگ نظامی با ایران چه پیامدهای وحشتناکی برای آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن خواهد داشت. به خصوص آنکه آمریکایی‌ها یک بار به طور مستقیم این موضوع را تجربه کرده‌اند. به قول «بروس ریدل» تحلیلگر مشهور آمریکایی در زمان جنگ ایران و عراق، در واقع این آمریکا بود که با ایران می‌جنگید و آمریکا هرگز نباید درس‌های آن جنگ را فراموش کند. 
حمله نظامی و جنگ آخرین حلقه دشمنی و فشار است که آمریکایی‌ها به دلایلی مختلف و محکم از ورود به آن اجتناب می‌کنند، اما در میدان عمل جنگ در سایر حلقه‌ها را با شدت هرچه تمام‌تر پی می‌گیرند که در رأس آنها جنگ اقتصادی و به موازات آن عملیات روانی قرار دارد. پیش کشیدن تهدید و سخن گفتن از فضای جنگی نیز در راستای عملیات روانی مورد اشاره است که نخستین هدف آن پرت کردن حواس‌ها از میدان جنگ اصلی و متقاعدسازی مسئولان ایران برای مذاکره مجدد از طریق هراس‌افکنی جنگ نظامی است. 
در روز پایانی هفته پیش سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس پاسخ دندان‌شکنی به تهدیدات ترامپ داد و گفت: «دریای سرخ که امن بود، امروز دیگر برای حضور آمریکایی‌ها امن نیست. نیروی قدس حریف نظامیان آمریکایی است؛ به ترامپ توصیه می‌کنم که از رؤسای‌جمهور قبل از خود عبرت گرفته و از تجارب آنها استفاده کند. از آنچه فكر كنيد به شما نزديك‌تريم، يادتان باشد طرف حساب شما من هستم و نيروی سپاه قدس، نه تمام نيروهاي مسلح. شما كه می‌دانيد توان ايران در جنگ نامتقارن چقدر است.»
ژنرال جیمز ماتیس وزیر دفاع آمریکا در واکنش به یک رسانه استرالیایی که مدعی شده بود دولت آمریکا در حال برنامه‌ریزی‌ برای حمله به «ظرفیت‌های هسته‌ای» ایران است و این حمله ممکن است در همین اوایل ماه آینده میلادی انجام شود، گفت: «اصلاً نمی‌دانم خبرنگاران استرالیا این خبر را از کجا آورده‌اند. اطمینان دارم این اقدام (حمله به ایران) چیزی نیست که در حال حاضر در دست بررسی باشد. فکر می‌کنم داستان‌سرایی، بهترین توصیفی است که می‌توانم درباره آن بگویم.»
این اظهارات نشان می‌دهد، سرداران در میدان نظامی به وظیفه خود عمل کرده و با اقتدار و درایت سایه تهدید و جنگ را از سر کشور دور کرده‌اند. اکنون وظیفه مسئولان است که در سایه این اقتدار و امنیت مثال‌زدنی در منطقه، به وظایف مهم خود در حوزه داخلی به ویژه کارآمدسازی نظام خدماتی و اداری و گره‌گشایی از سختی معیشتی و اقتصادی مردم عمل کنند.

پارسال دوست امسال؟
یکی از نکات جالب و قابل توجه در این میان، برخی واکنش‌های داخلی به مواضع ضد آمریکایی اخیر آقای روحانی است. عده‌ای از اصلاح‌طلبان و مدافعان رئیس‌جمهور در انتخابات در مواضع و اظهارات خود به تخطئه و زیرسؤال بردن مواضع رئیس‌جمهور پرداختند، به طوری که دامنه این موضع‌گیری‌ها حتی به روزنامه ارگان رسمی دولت نیز کشید. عده‌ای ژست دیپلماتیک گرفته و مدعی شدند نباید با زبان تهدید با جهان حرف زد و تنش‌آفرینی کرد. برخی نیز حتی پا را از این هم فراتر گذاشتند و راه‌حل را نه در پاسخ باصلابت، بلکه در مذاکره با آمریکا و معامله با ترامپ عنوان کردند. عده‌ای هم گفتند توقع چنین حرف‌هایی را از آقای روحانی نداشته و این روحانی آن روحانی نیست که پارسال به او رأی داده‌اند! البته همین موج عملیات روانی را با حجمی بیشتر درباره اظهارات سردار مخلص و محبوب مردم ایران و مسلمانان مظلوم منطقه حاج قاسم نیز شاهد بودیم.
این در حالی است که پس از تجربه تلخ و پرهزینه برجام، به سختی می‌توان این افراد، گروه‌ها و رسانه‌های دگراندیش حامی جنگ روانی دشمن را ناآگاه دانست. در حالی که دولت آمریکا شمشیر را از رو بسته و از هیچ اقدام و موضع خصمانه‌ای دریغ نمی‌کند، این طیف حتی پاسخ دادن در حد موضع‌گیری سیاسی را نیز برنمی‌تابند و آن را مخرب می‌دانند و نمی‌گویند دشمن دیگر باید چه کند که پاسخی دریافت کند؟ 
نکته تأمل‌برانگیز دیگر آنکه، عده‌ای حال که در قافیه شعری که برای تعامل و پیوند به آمریکا سروده‌اند به تنگ آمده‌اند، می‌کوشند میان آمریکا و ترامپ فاصله‌گذاری کنند. از منظر این عده، مذاکره و توافق با آمریکا به خوبی انجام شد و در حال اجرا بود که ناگهان ترامپ آمد و بازی را بر هم زد! اما باید به یاد این عزیزان آورد که مگر اوباما در طول بیش از یک سالی که پس از برجام بر سر کار بود، ‌به تعهدات آمریکا در برجام عمل کرد؟ پس مشکل بیشتر به ساختار قدرت در آمریکا بر می‌گردد که می‌خواهد دیکتاتورمآبانه از طریق زیرسلطه گرفتن ملل دیگر به خواسته‌های خود نائل شود و رؤسای‌جمهور آمریکا تنها تاکتیک‌های گوناگون را برای رسیدن به این هدف مشترک به کار می‌بندند.

سخن آخر
تهدیدهای توخالی ترامپ و دیگر دولتمردان آمریکایی نتیجه دلخواه آنان را به دنبال نخواهد داشت و موجب رعب و وحشت مردم و مسئولان ایرانی نمی‌شود. حتی اگر تمام حروف آن بزرگ باشد! انسجام داخلی بیشتر میان گروه‌های سیاسی و مردم و مسئولان از جمله پیامدهای لفاظی‌های اخیر آمریکایی‌ها است. یانکی‌ها با این نوع موضع‌گیری‌ها چهره واقعی خود را به ملت ایران‌ـ به ویژه نسل جوان‌ـ بیش از پیش نشان می‌دهند و از این بابت باید از آنان متشکر هم بود. 


جیمز ریکاردز، نویسنده کتاب‌های «جنگ ارزی» و «مرگ پول» می‌گوید: در حالی‌ که واشنگتن قفل شده و ‌نمی‌تواند برای حل مشکلات بلند‌مدت کارایی داشته باشد، بزرگ‌ترین رقبای اقتصادی آن، چین و روسیه و تولیدکنندگان نفت در آسیای مرکزی، هر کاری برای پایان دادن به هژمونی دلار انجام خواهند داد. اقداماتی که می‌تواند پیامدهایی چون؛ جنگ مالی، تقلیل قیمت‌ها،‌ تورم شدید، فروپاشی بازارها و هرج و مرج را به همراه داشته باشد.