براساس تفاهم‌نامه‌ای که میان بنیاد برکت وابسته به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) و کمیته‌ امداد امام خمینی(ره) به امضا رسیده است، برای ۳۲۶ زن سرپرست خانوار، فرصت اشتغال و کسب‌وکار ایجاد خواهد شد. در این تفاهم‌نامه، مقرر شده که بنیاد برکت و کمیته‌ امداد امام خمینی(ره) به هر یک از متقاضیان تا سقف ۳۰۰ میلیون ریال به‌صورت بلاعوض تسهیلات پرداخت کنند.

نگاهی به چند و چون مسافرت

   شهناز سلطانی/«بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» را زیاد شنیده‌اید. ساده از کنار آن رد نشویم. اندر احوالات سفر و چرایی آن می‌شود داستان‌ها نوشت و شعرها سرود؛ اما شاید مهم‌ترین دلیل برای سفر این باشد که نگاه‌مان را به زندگی به اندازه خود زندگی وسعت می‌بخشیم. این وسیع شدن، روح و جان و فکر و اندیشه ما را پر مغز می‌کند و سبب می‌شود زندگی را در قاب بزرگ‌تر و با جلوه بیشتری به تماشا بنشینیم، شاید اصلاً معنای دیگر سفر و پخته شدن هم همین است که ناشناخته‌های وجودمان را بیرون و دستی به سر و رویش می‌کشد.
سفر یکی از رموز پنهان خوب زندگی کردن است. بله، خوب زندگی کردن که البته در نوع خودش مهارت است و هنر و شاهکار. اگر از سفر هزینه‌ها و خستگی‌ها و سختی‌های آن به ذهن‌تان متبادر می‌شود، باید گفت لازم است سفر با هر آنچه را که از شنیدن آن در شما تداعی می‌شود، دور بریزید و از نو بازیابی کنید؛ زیرا سفر کردن هم برای خود آدابی دارد که باید آموخت. اینکه چطور، کی، با چه کسی و کجا سفر کنیم، مهارت می‌خواهد و برای یاد گرفتن مهارت هم باید آستین‌ها را بالا زد، آموزش دید و مطالعه کرد و وقت گذاشت. 
اگر فکر می‌کنید سفر یعنی با جیب پر پول به هر جا که دل‌تنگ‌مان خواست راه کج کنیم، سخت به بیراهه رفته‌اید. هنر سفر کردن این است که با کمترین هزینه بیشترین لذت را از راهی که در پیش می‌گیریم، ببریم. اگر جیب و حساب فربه‌مان را در سفر خالی کنیم، مطمئن باشید معلوم نیست سفر بعدی ما کی باشد، به همین راحتی و وضوح. اما اگر با هزینه کم سفر کنید، شک نکنید که برنامه سفر بعدی را در همین سفر می‌چینید.
سفر ما را با آدم‌های تازه و فرهنگ‌های ناشناخته برای ما آشنا می‌کند. آدم‌هایی که هر یک نگاه مختص خودشان را برای زندگی دارند و از هر یک می‌توان نکته تازه‌ای آموخت. آن وقت است که می‌فهمیم گاهی چه قدر نگاه ما به زندگی و مشکلات و سختی‌های آن متفاوت با دیگران است و حتی چه بسا نقطه مقابل هم. این سبب می‌شود بفهمیم آنچه ما اسمش را دشواری‌های زندگی گذاشته‌ایم، چطور دیگران به سهولت هضمش می‌کنند، اما ما هنوز اندر خم یک کوچه گرفتار آنیم. 
می‌شود بی‌حساب و کتاب مالی زندگی کرد؟ قطعاً نه. سفر هم حساب و کتاب خود را دارد، بلکه بیشتر. چرا که از نظر بسیاری از ما سفر در فهرست نیازهای اساسی ما تعریف نمی‌شود، اگر سفر باشد که چه بهتر و اگر نباشد که هیچ. البته از نظر بسیاری دیگر هم سفر دست کمی از نان شب ندارد. واجب است و لازم که اگر نان شب جسم‌مان را سیر می‌کند، سفر نه فقط جسم ما که روح و روان ما را از گرسنگی رها می‌کند. 
یکی از بهترین وقت‌های سفر در کشور ما تابستان است؛ یعنی خیلی از جاهایی که شهره هستند و شناخته شده، شلوغند و طبیعتاً گران! اما ما راه دیگری را در پیش می‌گیریم؛ یعنی انگشت می‌گذاریم روی جاهای کم مسافر و کمتر شناخته شده. کافی است چند ساعت در دنیای مجازی با هدف! وقت صرف کنید. پایگاه‌‌هایی هستند که تخصص‌شان سفر است و بس. آنها کمک خوبی هستند تا ناشناخته‌ها را به شما معرفی کنند. پس نقاط پر آوازه را بگذاریم برای وقتی که سر خلوتند؛ یعنی شما درست در جهت خلاف بیشتر مسافران حرکت کنید. این مستلزم یک برنامه‌ریزی زمانی است و اینکه از فرصت‌های حتی محدودتان هم باید درست و بجا استفاده کنید.
پس از انتخاب مقصد سفر نوبت به انتخاب همسفر می‌رسد. به این نکته توجه داشته باشید هر مقصدی همسفر خود را می‌طلبد. انتخاب همسفر هم از آن دست واجبات سفر است که باید با شناخت دست به انتخاب بزنید که اگر درست انتخاب کرده باشید، لذت سفر دوچندان خواهد شد؛ در غیر این صورت سفر کسالت‌بار خواهد بود؛ برای نمونه اگر قرار را بر این گذاشته‌اید که با هزینه مشخص و مقدار محدود سفر را سر کنید، اما همسفرتان دوست دارد برای هر لذت و تفریح کوچک و بزرگ پول خرج کند و حساب و کتاب مالی شما را به هم بزند، پس در انتخاب‌تان اشتباه کرده‌اید؛ اما اگر همان ابتدا راه را برای همدیگر روشن کردید و به توافق رسیدید که طبق برنامه مالی پیش می‌روید. 
برای اقامت در سفر حق انتخاب‌های زیادی دارید. از هتل‌های چند ستاره گرفته تا هتل آپارتمان و خانه‌های محلی و چادر مسافرتی و این شما هستید که باید با احتساب وضعیت جیب‌تان دست به انتخاب بزنید. قطعاً برای کسی که سفر به دفعات و با هزینه کمتر را برگزیده، اسکان در جایی کم‌هزینه مهم است. گاهی لذت بودن یک شب در یک کلبه روستایی را نمی‌شود با هیچ هتلی عوض کرد. پس همیشه بهترین، گران‌ترین نیست. امروزه، در جهان توریست‌های حرفه‌ای راه‌های جدیدی برای اقامت باز کرده‌اند. یک نمونه از آن این است که شما در یک گروه بزرگی عضو می‌شوید که اعضای آن از سراسر جهان هستند. (فقط از شهر تهران 2 هزار و 500 نفر در آن فعالند) شما به هر کشوری که قصد دارید سفر کنید از پیش میزبانی داوطلب شده تا در مدت اقامت در آن کشور و شهر پذیرای شما باشد آن هم به طور رایگان.
وسیله سفر هم از جمله مهم‌ترین‌های هر سفر است. گاهی وسیله شخصی، گاهی قطار و گاهی وسیله دیگر  و گاهی حتی بی‌وسیله خودتان را می‌سپارید به سفر گروهی با تور. بسته به زمان و هزینه‌ای که به آن سفر اختصاص داده‌اید، متفاوت است. حتی وسیله سفر هم گاهی با آنچه ما فکر می‌کنیم، فرق می‌کند. توریست‌های حرفه‌ای به همان اندازه که به اقامت رایگان فکر کرده‌اند، به وسیله سفر رایگان هم فکر کرده‌اند. برخی از آنها در جاهایی که امکان دارد کنار جاده و خیابان می‌ایستند و دست بلند می‌کنند و به هر وسیله نقلیه‌ای که توقف کرد، توضیح می‌دهند آنها توریستی هستند که بابت سوار شدن پولی نمی‌دهند. اگر قبول کردند او به هدفش رسیده و اگر نه امیدوارند راننده بعدی با آنها همراه باشد. ببینید کلیشه‌های بسته شده در ذهن‌مان را پس بزنیم که همیشه باید با وسیله نقلیه خودمان یا هواپیما سفر کنیم.
وعده‌های غذایی در سفر هم یکی دیگر از پایه‌های سفر است، چرا که بخشی از پول اختصاص داده شده به سفر را در چشم برهم‌زدنی می‌بلعد. این ما هستیم که حجم و سرعت! بلعیدن پول‌مان را تعیین می‌کنیم. رفتن به رستوران‌های گران‌قیمت یا رستوران‌های محلی کدام را ترجیح می‌دهیم یا نه اصلاً هیچ کدام. ترجیح می‌دهیم خودمان غذا تهیه کنیم. تجربه پرسفرها نشان می‌دهد اگر در مقصد به سوپر‌مارکت‌ها سری بزنیم و مایحتاج خود را از آنها خرید کنیم تا 70 درصد در هزینه‌های خورد و خوراک صرفه‌جویی کرده‌ایم. 
در سال‌های اخیر، در کشور ما امکانات خوبی برای سفر به هر نقطه از جغرافیای‌مان مهیا شده است؛ چرا که زیرساخت‌های خوبی برای سرمایه‌گذاران در حوزه گردشگری فراهم شده است تا جایی که برخی سرمایه‌گذاران خارجی هم از شرایط مهیا شده و امنیت مثال‌زدنی کشور ما در قلب خاورمیانه پر التهاب اطمینان پیدا کرده‌اند و راه را برای خودشان باز دیده‌اند. بنابراین، در چنین فرصت‌های کمیاب این ما هستیم که دست به انتخاب می‌زنیم. سفر یا خانه‌نشینی و اگر سفر، چگونه؟ گزینه‌ها روی میز! است. فقط کافی است یکی را برگزینیم و این‌گونه است که سفر آغاز می‌شود...

فیشینگ و حمله به امنیت‌ـ ۲

 مهدی فرهادی/ در حملات فیشینگ نوعی حس ارتباط با یک مرکز قانونی در انسان یا رایانه ایجاد می‌شود و کاربر در نگاه اول بر این فرض است که با یک مؤسسه قانونی تماس گرفته است، اما هنگامی که در کمین گرفتار می‌شود، راه خروج بسیار باریک و غیر محتمل است. طبق اعلام کارشناسان صاحب‌نظر، روش‌های گوناگونی برای برقراری امنیت سایبری وجود دارد، اما بیشتر مدیران و کارشناسان برقراری امنیت سایبری پایدار را موضوعی پیچیده و پرهزینه می‌دانند. شرکت Cybereason که در زمینه تجزیه و تحلیل امنیت سایبری فعالیت دارد، در این باره چنین اظهار داشت که در امنیت سایبری دو نکته بسیار مهم وجود دارد؛ یکی آموزش و دیگری حفاظت.
در گزارش منتشر شده از فیشینگ در سه ماهه اول سال 2018 از سوی شرکت امنیتی RiskIQ به منظور ترسیم گرایش‌های سال جاری از داده‌های فصل آخر سال 2017 برای مقایسه استفاده شد.
در طول سه ماهه اول، 299 هدف منحصربه‌فرد از طریق فیشینگ مورد حمله قرار گرفت، که در مقابل 259 هدف فصل نهایی 2017، رشد کمی را نشان می‌دهد.
اهداف مورد حمله واقع شده شامل: 40 درصد مؤسسات مالی؛ 20 درصد ارائه‌دهندگان معاملات دیجیتالی؛ 10 درصد شرکت‌های عظیم (بزرگ) فناوری؛ 10 درصد تأمین‌کنندگان اصلی بیمه درمانی؛ 10 درصد ارائه‌دهندگان خدمات ذخیره‌سازی ابری؛ 10 درصد بسترهای رسانه‌های اجتماعی.
روش‌های فیشینگ
۱ـ در روش فیشینگ (Phishing) معمولاً نفوذگران در مرحله اول با اسپم‌کردن ایمیل‌هایی با تعداد بالا، ده‌ها هزار یا حتی چندین میلیون ایمیل را برای تعداد زیادی از کاربران ارسال می‌کنند که دارای مطالب فریبنده از طرف پایگاه‌های آشنا مانند بانک، فروشگاه، شرکت‌های معتبر و... هستند، که البته در مواردی نیز افراد خاصی با تعداد کمی ایمیل مورد هدف قرار می‌گیرند.
۲ـ سوءاستفاده از ناآگاهی و طمع کاربران. برخی از کاربران برای دستیابی به سود بادآورده در تبلیغات سایت‌ها و شبکه‌ها گرفتار می‌شوند؛ برای نمونه یک وبگاه اعلام کرده که بلیت رایگان هواپیما ارائه می‌کند، اما از ناآگاهی افراد سوء‌استفاده کرده کاربران هنگامی که وارد این سایت شده و نام‌نویسی می‌کنند و هنگامی که به درگاه بانکی تعبیه شده در سایت مراجعه می‌نمایند و اطلاعات بانکی را وارد می‌کنند به ناگاه پیام غلط دریافت می‌کنند و از آنجا که فکر می‌کنند ممکن است شماره عبور و حروف امنیتی را اشتباه وارد کرده‌ باشند، چندین مرتبه این عمل را تکرار می‌کنند، در همین حین قربانی، رمز بانکی، شماره کارت،ccv  کارت خود را در معرض دستبرد قرار داده است.
۳ـ یکی دیگر از روش‌ها تشویق کاربران به نصب نرم‌افزارهای خاص از شرکت‌های تقلبی است که تبلیغ می‌کند مهاجمان از طریق پیام‌های فیشینگ در تلگرام، واتس‌آپ، فیس‌بوک اقدام به تشویق کاربران برای دانلود و نصب برنامه جاسوسی می‌کند. پس از اتصال، اطلاعات گوشی یا دستگاه قربانیان هک می‌شود و تمامی رمزها در اختیار مهاجمان قرار می‌گیرد. به بیانی دیگر، پس از نصب برنامه کاربردی پیشنهادی، بدافزار جاسوسی روی دستگاه قربانی مستقر می‌شود و اطلاعات را به صورت آنلاین مخابره می‌کند.
۴ـ درگاه‌های جعلی بانک‌های معتبر؛ در این روش سارقان نوین یا همان هکرها یک سایت که از نظر ظاهری کاملاً مشابه سایت‌های بانک‌هاست طراحی کرده و ضمن فریب افراد، اطلاعات‌شان را به سرقت می‌برند و به طبع آن حساب فریب‌خوردگان خالی می‌شود. راه اول: درگاه‌های پرداخت صرفاً در نشانی‌های معرفی شده از سوی شرکت شاپرک باشد که در این نشانی و به صورت زیردامنه‌هایی از shaparak.ir معتبر می‌‌باشند. دومین راه تشخیص سایت‌های فیشینگ هم در قسمت URL سایت کاملاً واضح است. حتماً دقت داشته باشید که در کنار نشانی سایت عبارت //:https ذکر شده باشد. سوم؛ کارشناسان وجود علامت قفل در کنار صفحات آدرس اینترنتی را هم در تشخیص اعتبار سایت مؤثر می‌دانند.

ماهیت‌شناسی و نحوه استمرار انقلاب اسلامی‌ـ 8


 دکتر عباسعلی عظیمی‌شوشتری/  در دو شماره گذشته این نکته را متذکر شدیم که یکی از راه‌های تبیین و آشکارسازی ویژگی‌های ذاتی انقلاب اسلامی مقایسه آن با انقلاب‌های دیگر به ویژه انقلاب‌های بزرگ جهان همچون انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه است که علل و اهداف وقوع آن دو انقلاب بررسی شد. در ادامه به مقایسه آن دو با انقلاب اسلامی می‌پردازیم. با مقایسه انقلاب اسلامی با دو انقلاب بزرگ فرانسه و روسیه، متوجه می‌شویم که این انقلاب‌ها داراى وجوه اشتراك و افتراق هستند كه آشنایی اجمالی با آنها می‌تواند برای حفظ و تقویت مؤلفه‌های قدرت انقلاب اسلامی و تعمیق بنیان‌های معرفتی نظام اسلامی برآمده از آن مفید باشد.  

وجوه اشتراک
1‌ـ بى‏سابقه بودن و نو بودن انقلاب و نحوه قيام مردم و اهداف آن؛
2ـ اعتراض به بى‏عدالتى و تبعيض و مبارزه با هدف برقرارى عدالت اجتماعى؛
3ـ مبارزه با رژيم‏هاى استبدادى و آداب و رسوم و نظامات منحط گذشته؛
4ـ دارا بودن زيربناى ايدئولوژيك (با شدت و ضعف)؛
5ـ مردمى بودن و برخوردارى از حمايت وسيع توده‏ها؛
6ـ ايجاد تحول بنيادين در همه عرصه‏هاى سياسى، فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى؛
7‌ـ پايه‏گذارى نظامى ‌نوين كه در گوشه و كنار جهان مورد حمايت و تقليد مردم كشورهاى ديگر قرار گرفت؛
8‌ـ مبارزه و مخالفت قدرت‏هاى بزرگ زمان با آن و طراحى توطئه‏هاى مختلف براى سرنگونى دولت انقلاب به دست آنها و شكست همه توطئه‏ها.
وجوه افتراق
وجوه اشتراك فوق اين پرسش را به ذهن متبادر می‌کند که پس چه تفاوتى ميان این سه انقلاب، یعنی انقلاب اسلامی با دو انقلاب فرانسه و روسیه وجود دارد؟ در پاسخ بايد گفت، وجوه اشتراك فوق جنبه شكلى دارند، ولى اين انقلاب‌ها از نظر ماهوى و محتوايى تفاوت‏هاى عمده‏اى دارند که به شرح زیر می‌توان به برخی از آنها اشاره کرد:
1ـ تمایز در رهبری انقلاب؛ در انقلاب اسلامی مردم ايران برخلاف انقلابات روسيه و فرانسه كه نقش اصلى را قشر بورژوازى و نظريه‏پردازان متأثر از فلاسفه اروپايى بازى مى‏كردند و روحانيت يا در حاشيه قرار داشت يا مورد اعتراض بود، رهبرى و هدايت انقلاب را روحانيت مستقل برعهده داشتند و تربيت‌يافتگان غرب در اواخر نهضت و براى جمع‏آورى غنايم و تصاحب انقلاب (آنگونه كه بلشويك‏ها عمل مى‏كردند) وارد ميدان مبارزه شدند. اين دسته در عمل از حركت انقلابى مردم عقب افتادند.
2ـ تفاوت در ايدئولوژى انقلاب؛ دومين تفاوت انقلاب اسلامى با دو انقلاب ديگر در آن است كه در ايران، ايدئولوژى بنيادين انقلاب، دين رسمى كشور، يعنى اسلام بود. در حالى كه در روسيه و فرانسه به دليل عملكرد روحانيت، حركت مردم عليه كليسا و مبانى ايدئولوژيك آن صورت گرفت و مبارزه با فرهنگ منحط حاكم كه تظاهر به مسيحيت مى‏كرد، نشانه شجاعت و آزادگى بود.
3ـ تمایز در رویکرد مذهبی انقلاب؛ در ايران انقلاب از مساجد آغاز شد. صف‏هاى طولانى نماز جماعت نماد مبارزه بود. جوانان پاك‏باخته و عاشق، نماز را بالاترين فريادها عليه سلطه مى‏دانستند و با چشمانى اشكبار راز و نياز مى‏‌کردند. جلسات قرائت قرآن و تفسير و درس‏هاى نهج‏البلاغه، كلاس مبارزه بود و اشتغال به قرآن و نهج‏البلاغه و حضور در مساجد نشانه آزادگى و شجاعت و انقلابى‏گرى تلقى مى‏شد. حال آنكه اشتغال به انجيل و حضور در كليسا و گوش دادن به مواعظ روحانيون در دو انقلاب ديگر از عوامل انحطاط، ارتجاع و بازدارندگى انقلاب محسوب مى‏شد.
4ـ تفاوت در هستی‌شناسی انقلاب؛ انقلاب فرانسه به دنبال ايجاد جامعه‏اى نوين بر مبناى انسان‌محورى و ليبراليسم و انقلاب روسيه در نهايت به دنبال برقرارى نظامى بر پايه جامعه محورى و سوسياليسم بود. ولى انقلاب اسلامى هدف خود را تشكيل و تأسيس نظامى براساس اسلام و خدامحورى اعلام کرد.(اصل دوم قانون اساسی)
5ـ تمایز در نگاه فرهنگی؛ در انقلاب ايران عامل اصلى حركت عمومى گستاخى به مبانى ارزشى و اعتقادى جامعه بود.(مقدمه قانون اساسی) به عبارت ديگر، با وجود نقش مؤثر دیگر عوامل، عامل فرهنگى نقش‏محورى را ايفا مى‏کرد، در حالى كه در دو انقلاب ديگر خشم عمومى ناشى از فقر مالى و تبعيضات ناروا نقش محورى در حركت مردم داشت.
6ـ تغییر در نقش خودآگاهانه مردم؛ مهم‏ترين تفاوت بين انقلاب ايران و دو انقلاب ديگر در اين بود كه ملت ايران نسبت به ايدئولوژى انقلاب علم و آگاهى كافى داشتند و حركت آنها يك حركت آگاهانه و حساب شده بود. از اهداف انقلاب و آنچه مطالبه مى‏كردند، اطلاع كافى داشتند (مى‏دانستند چه مى‏خواهند). حال آنكه حركت مردمى در دو انقلاب ديگر، يك سرى شورش‏هاى عمومى بود كه از بى‏عدالتى‏هاى حاكم بر جامعه و مشكلات شديد مالى به وجود آمده بود كه با رهبری رهبران انقلاب به سمت و سوى مورد نظر هدايت شد.
مردم ايران رهبرى انقلاب و آرمان‏هاى او را مى‏شناختند، به همين دليل در اثر اهانت به وى به خشم آمده و قيام خود را آغاز کردند.(مقدمه قانون اساسی) اما در فرانسه و روسيه، قيام مردم در ابتدا براى تحقق آرمان‏هاى مورد نظر رهبران انقلاب نبود؛ زيرا مردم شناختى نسبت به آنها نداشتند و هرگز نسبت به نظامى كه در آينده بايد برقرار شود، فكر نكرده بودند و اصولاً، هم در انقلاب فرانسه و هم در انقلاب روسيه مردم در ابتدا خواستار حذف نظام سیاسی و بركنارى خاندان سلطنتى نبودند و تا مدت‏ها نيز حضور آنها را در صحنه سياسى كشور پذيرفتند، حتى در قضيه يكشنبه سياه انقلاب اکتبر روسیه براى تزار دعا مى‏كردند و بركنارى آنها زمانى بود كه رهبران موقعيت خود را مستحكم كرده و از نارضايتى مردم براى خلع سلطنت استفاده كردند و در واقع، اين رهبران بودند كه با استفاده از موقعيت، نارضايتى مردم را به سمت اهداف مورد نظر خود سوق دادند. به عبارت بهتر، سوار بر موجى شدند كه پیشتر ايجاد شده بود. به همين دليل هر كس كه توان بهره‏گيرى بهتر از موقعيت‏ها را داشت توانست از حركت مردم بهره بهترى ببرد. با همین نگاه بود كه در روسيه بلشويك‏ها توانستند انقلاب را از چنگ رقباى خود خارج کنند. 
اما بررسی مقایسه‌ای همین عامل در انقلاب اسلامی، نشان می‌دهد که برخلاف آن دو انقلاب، در انقلاب اسلامی مردم ايران از همان آغاز شعار نابودى حكومت سلطنتى را سر دادند و رهبرى انقلاب خود عامل و پديدآورنده موج بود.  
 نتيجه اينكه؛ مشخصات ممتاز انقلاب ايران، دينى بودن، رهبرى روحانيت و ايمان و آگاهى و اعتقاد صادقانه مردم نسبت به اهداف حضرت امام(قدس‏سره) مى‏باشد. چنانکه هر يك از اين مشخصات را از انقلاب ايران منفك كنيم، ماهيت آن را دچار دگرگونى كرده‏ايم و نتيجه چنين امرى نابودى انقلاب خواهد بود.

مروری به وارونه‌انگاری رسانه‌های اصلاح‌طلب


 سید فخرالدین موسوی/ «فضای رابطه ایران و آمریکا بیش از حد آتشین و خطرناک است و پتانسیل هر نوع درگیری فیزیکی بالا رفته است... مشکل این است که خود ما نیز جو سنجی نکرده و واقعیت‌های موجود جامعه خود را در نظر نمی‌گیریم. در چنین شرایطی با توجه به نارضایتی عمومی که هر روز در گوشه و کنار کشور شاهد هستیم، باید حساب شده‌تر موضع‌گیری و اقدام کنیم. با مشکلات داخلی گسترده‌ای از جمله متضرر شدن طلبکاران مؤسسات مالی، اختلاس و کلاهبرداری‌های گسترده، مشکلات محیط‌زیست، آب، برق و... مواجه هستیم و همه اینها به آمریکا این امید را می‌دهد که در وهله اول بتواند ما را بدون دخالت دست به فروپاشی از درون برساند؛ اما همان‌طور که پمپئو در سخنرانی خود گفت، ممکن است به طور غیرمنتظره حادثه‌ای رخ دهد و شاهد یک صحنه دیگر باشیم. به عبارتی در عین حال که منتظر فروپاشی هستند و... حلقه را تنگ‌تر می‌کنند، ابایی ندارند که جرقه‌ای زده شود و درگیری فیزیکی نیز پیش آید... از آنجایی که شرایط روابط بین دو کشور خیلی خطرناک و آتشین است هر آن ممکن است یک جرقه اعم از خودآگاه یا ناخودآگاه به انبار کاه بیفتد، بنابراین باید سنجیده‌تر عمل کنیم لازم است که به تجربیات گذشته خود نیز توجه داشته باشیم. به عنوان مثال سال ۶۶ نیز بگو مگوهایی با رئیس‌جمهور آمریکا داشتیم. در آخرین مرحله بعد از سخنرانی رئیس‌جمهور ما در سازمان ملل، آمریکا تحریم‌های خود را مصوب و اجرایی کرد. در مرحله دوم نیز اول سکوی‌های نفتی و بعد ناوچه‌های ایران را از بین برد. کمتر از ۹ ماه کار به زدن ایرباس کشید و نهایتاً ما قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفتیم.» شاید از نظر   اصول یادداشت‌نویسی آوردن بخشی طولانی از یک مطلب دیگر در ابتدای یادداشت کاری غیر حرفه‌ای  به شمار بیاید؛ اما این عبارات و جملات که عیناً در روزنامه اصلاح‌طلب «اعتماد» به قلم «علی خرم» نوشته شده، آنقدر عجیب و قابل تأمل بود که نمی‌توان از آن صرف نظر کرد! نوشتاری که در دل خود نوک پیکان تقصیر را از آن سوی مرزها و از روی ایالات متحده می‌چرخاند و به سوی  داخل کشور می‌گیرد و آنقدر در این موضع خود افراط به خرج می‌دهد که حتی جمهوری اسلامی ایران را مسبب و عامل اصلی حمله موشکی ناو آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج‌فارس می‌داند! تحلیلی که حتی در رسانه‌های غربی هم به سختی می‌توان نمونه‌اش را یافت! آنها حداقل برای احترام به فهم مخاطب خود از ارائه چنین تحلیل‌های وارونه‌ای خودداری می‌کنند!
اما ماجرا به همین یادداشت ختم نمی‌شود و همچنان شاهد جورچینی از مطالب برای القای این مطلب که راهی جز عقب‌نشینی و پذیرش شروط دشمن نداریم، وجود دارد؛ چنانکه یکی از دیپلمات‌های ارشد دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه «ایران» گفت: «در مقطع کنونی در عین نگه داشتن چین و روسیه باید به کم کردن اختلافات با اروپا هم توجه ویژه‌ای داشت. امنیت اروپا برای آنها بسیار حائز اهمیت است و اگر موضوعاتی مانند فعالیت موشکی ایران آنها را نگران می‌کند، باید در قالب یک سری گفت‌وگوهای سازنده این دغدغه‌ها را رفع کرد». «صادق زیباکلام» هم در یادداشتی در روزنامه «اعتماد» نوشت: «اخیراً رئیس‌جمهور سعی می‌کند شعارهای ضد آمریکایی و تندی علیه آمریکا بیان کند. تهدید به بستن تنگه هرمز و اینکه اگر ایران بشکه نفت صادر نکند، نمی‌گذاریم کشورهای دیگر نیز نفت صادر کنند، به نوعی دور شدن از میانه‌روی و اعتدال است... آقای روحانی به خوبی می‌داند که آنچه روز گذشته بیان کرده است، آب به آسیاب ترامپ، نتانیاهو و پادشاه عربستان ریختن برای تحت فشار قرار دادن کشور است... رئیس‌جمهور قطعاً می‌داند که اتخاذ مواضع تند و رادیکال سودی برای کشور ندارد.» روزنامه «آفتاب یزد» هم در سرمقاله خود با عنوان «درباره درخواست مذاکره ترامپ» به قلم «فریدون مجلسی» نوشت: «محمود واعظی رئیس دفتر رئیس‌جمهور پس از چند ماه از خروج آمریکا از برجام اکنون از درخواست مذاکره رئیس‌جمهور این کشور از روحانی سخن به میان می‌آورد و می‌گوید که ترامپ هشت بار درخواست مذاکره با رئیس‌جمهور کشورمان در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد را کرده است، از این رو باید اذعان داشت که سکوت و پنهان‌کاری دولت نسبت به این مسئله مهم بیانگر عدم شفافیت دولت روحانی است... عدم پاسخگویی به یک کشور حتی اگر ترامپ در رأس آن قرار گرفته باشد، باز هم قابل قبول به نظر نمی‌رسد... فراموش نکنیم دولت روحانی قبلاً به خاطر برجام با آمریکا وارد مذاکره و موفق به گشایش اعتبار شد؛ اما امروز بعد از ۱۰ ماه به مردم ایران خبر داده می‌شود که ترامپ هشت بار درخواست ملاقات با روحانی را در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل کرده است.» روزنامه «شرق» در سرمقاله‌اش به قلم «داوود هرمیداس باوند» نوشت: «اروپا تا امروز بر حفظ برجام تأکید داشته، ولی در عین حال اعلام کرده دغدغه‌هایی دارد که مایل است در مذاکره با ایران درباره آنها تصمیم‌گیری شود. امروز تحریم‌های آمریکا که با عنوان تحریم‌های مضاعف یا ثانویه اعمال شده است، هر گونه تعامل مالی با ایران را بسیار دشوار می‌کند. اگر اروپایی‌ها با حفظ اتحاد، روی حفظ برجام باقی بمانند، این امر شکاف با ایالات متحده را واقعی می‌کند، ولی اگر تحریم‌های یکجانبه آمریکا را بپذیرند، شرایط برای ایران متفاوت می‌شود؛ چون این تحریم‌ها ناظر بر تمام نهادهای اقتصادی است.»


  حمیدرضا حیدری/ سرانجام پس از دو سال و اندی بحث و کشمکش، قانون جدیدی که قرار است راه را بر مدیریت نیروی جوان هموار کند در مجلس به تصویب رسید. «ممنوعیت به‌کارگیری بازنشستگان» قانونی است که اجازه نخواهد داد که بازنشستگان دوباره بتوانند در پست‌های مدیریتی کشور به کار گرفته شوند.
جامعه جوان ایرانی دارای متخصصان فراوانی است که می‌تواند با ورود به جایگاه‌ها و مناصبی که در کشور وجود دارد، عملکرد بسیار خوبی را از خود نشان دهد. اما یک چیز سد راه این جوانان بوده است و آن عدم خروج مدیران سالخورده از دستگاه مدیریت کشور و در بسیاری از موارد بازگرداندن کسانی است که بازنشسته شده بودند.
ابتدای سال 95 بود که طرح ممنوعیت به‌کارگیری بازنشستگان در مجلس به رأی گذاشته شد و تصویب شد و تا امروز که به تصویب نهایی برسد اشکالات آن برطرف شده و حالا نسخه‌ای قابل استفاده برای جوان‌سازی بدنه مدیریت کشور در دستگاه‌های مختلف به خصوص دولت است. این در حالی است که برخی از همان ابتدا با تصویب چنین قانونی در مجلس مخالف بودند. مخالفت‌ها نیز عمدتاً به این دلیل بود که با تصویب این قانون ممکن است افراد توانمندی که تجربیات فراوانی نیز در جایگاه‌های مدیریت خود دارند از کار منع شوند و دیگر نشود از تجربیات ‌آنان استفاده کرد.
اما باید بدانیم که بهترین نظام مدیریتی در کشور این است که جوانان را به کار گرفته و از بازنشستگان به عنوان مشاور استفاده شود. در این صورت، هم از نیروی جوانی و پویایی جوانان استفاده می‌شود و هم تجربیات مدیران گذشته بلااستفاده باقی نمی‌ماند؛ قانونی که اگر به صورت صحیح اجرا شود بسیاری از مدیران باید با صندلی‌های خود خداحافظی کنند. حاجی دلیگانی، عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس در این باره گفته است: «با اجرای این قانون حدود 15 استاندار و سه هزار مدیر و معاون باید در سراسر کشور برکنار شوند.» این تعداد نه تنها پست‌های مدیریتی را اشغال کرده‌اند، بلکه سد راه جوانان متخصص و بیکاری هستند که می‌توانند وارد ادارات مزبور شده و مشغول به کار شوند.
هر چند برخی نهادها از همین ابتدا با این قانون سرِ ناسازگاری گذاشته‌اند. یکی از کسانی که به موجب این قانون دیگر نمی‌تواند به فعالیت خود ادامه دهد، افشانی شهردار تهران است. در حالی که او یکی از مدیرانی است که پس از بازنشستگی به کار گرفته شده است، اما رئیس شورای شهر تهران گفته است که این قانون شامل حال شهردار تهران نمی‌شود!
قانون ممنوعیت به‌کارگیری بازنشستگان اتفاق بسیار خوبی است که می‌تواند کشور را به سوی استفاده از نیروی کار جوان و پویایی و پیشرفت سوق دهد. اما باید گفت این قانون، به‌کارگیری بازنشستگان را به طور کامل ممنوع نمی‌کند، بلکه آن را محدود می‌کند. رؤسای سه قوه،‌ معاون اول رئیس‌جمهور،‌ نواب رئیس مجلس شورای اسلامی، اعضای شورای نگهبان، وزرا، نمایندگان و معاونان رئیس‌جمهور جزو استثناهایی هستند که در قانون مزبور دیده شد‌ه‌اند.
با نگاهی به گذشته و تجربه مدیریت کشور در سال‌های اول انقلاب در می‌یابیم که بیشتر پست‌های مزبور که در قانون مورد استثنا قرار گرفته‌اند جایگاه جوانانی بوده که پیش از پیروزی انقلاب سابقه حتی یک روز مدیریت یا حتی حضور در ادارات دولتی را نیز نداشتند، اما به خوبی توانستند کشور را از بحران‌ها عبور دهند. اکنون نیز جوانانی با انگیزه‌تر در کشور وجود دارند که می‌توانند بسیار بهتر از گذشته مدیریت کلان را در کشور بر عهده بگیرند، اما حلقه مفقوده این زنجیره اعتماد به جوانان است و نکته دیگری که نباید فراموش کرد اینکه؛ بخشی از مشکلات امروز کشور حاصل مدیریت گروه مدیریتی سالخورده‌ای است که باید دوران بازنشستگی‌اش را سپری کند.