مبارزات چشمگیر برادر شهیدمان دکتر سیدحسن آیت که مردی جوشیده از متن مردم و شریک درد و رنج و محرومیت آنان بود، در راه افشای چهره واقعی منافقین و ماهیت ضد انقلابی خط گرایش به غرب، واقعیتی است آشکار و عریان. دکتر آیت از نخستین روزهای اوج‌گیری حرکات خط گرایش به غرب با هشیاری اعلام داشت که سرانجام این خط چیست و اتحاد پلید نفاق و کفر چگونه در مقابل انقلاب اسلامی ایران موضع می‌گیرد و ملی‌گرایان چگونه برای حفظ مواضع خود، به دامن آمریکا می‌غلتند و دیدیم که تمام آن پیش‌بینی‌ها درست بود. (بیانیه حزب جمهوری اسلامی)

توسعه فناوری بومي و دنياي شبيه‌سازي


 علی زمانی/ یکی از اقدامات مهم انقلاب اسلامی تشکیل نهادهایی بود که بخشی از کارهای بر زمین مانده کشور را با مدیریت جهادی و روحیه انقلابی بر عهده گرفتند. در پی فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی، ستاد مزبور به منظور تحقق بخشیدن به اهداف انقلاب فرهنگی، جهاد دانشگاهی را به عنوان یک نهاد انقلابی و برخاسته از انقلاب فرهنگی تأسیس کرد. جهاد دانشگاهي، يکي از مهم‌ترين دستاوردهای علمي و اجتماعي ايران پس از انقلاب بود که توانست کشور را در بسياري از عرصه‌هاي علم و فناوري، در فهرست کشورهاي صاحب نام قرار دهد. مؤسسه رويان جهاد دانشگاهي را بايد يکي از اين دستاوردهاي شگرف در تاريخ معاصر کشور قلمداد کرد. جايي که در عرصه سلول‌هاي بنيادي و به خصوص شبيه‌سازي حيوانات، کارهايي انجام داد که حيرت محافل علمي شرق و غرب عالم را برانگيخت و هزاران بار مقالات و يافته‌هاي پژوهشگران آن، رفرنس معتبرترين مقالات علمي جهان در دو دهه اخير شد.
پژوهشگاه رويان هشتم خرداد ماه سال ۱۳۷۰ به عنوان مرکز جراحي محدود با هدف ارائه خدمات درماني به زوج‏هاي نابارور و پژوهش و آموزش در زمينه علوم باروري و ناباروري از سوی زنده‌ياد دكتر سعيد كاظمي‌آشتياني و گروهي از پژوهشگران و همکارانش در جهاد دانشگاهي علوم پزشکي ايران تأسيس شد.
اين مرکز تحقيقاتي در سال‏هاي ۱۳۷۷ و ۱۳۸۷ به ترتيب مجوز مراکز تحقيقات علوم سلولي و مرکز تحقيقات پزشکي توليد مثل را از شوراي گسترش دانشگاه‏هاي علوم پزشکي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي دريافت کرد. دستاوردهاي فوق‌العاده رويان در ربع قرن اخير به اجمال عبارتند از: باروري آزمايشگاهي در انسان، شبيه‌سازي توليد مثل در حيوانات اهلي از گوسفند تا قوچ و بز، انجماد سلول جنسي و جنين انسان، تشخيص ژنتيکي قبل از لانه‌گزيني، مهندسي بافت، توليد پروتئين‌‌هاي نوترکيب، توليد و جداسازي انواع سلول‌‌هاي بنيادي جنيني بزرگسالان و بند ناف، توليد بزهاي تراريخته، توليد جنين‌‌هاي دامي، طب پيوند با استفاده از سلول درماني، بانک‌هاي خصوصي و عمومي سلول‌هاي بنيادي بند ناف، بانک سلول‌‌هاي بنيادي جنيني و پرتوان القايي. گفتني است، برخي از اين دستاوردها بازتاب رسانه‌اي بين‌المللي یافته است.
فرآيند شبيه‌سازي با در نظر گرفتن اصول اخلاقي و استانداردهاي علمي مصوب و مورد قبول مجامع علمي جهان، فوايد فراوانی براي انسان امروزي و آينده و حتي کره زمين خواهد داشت. از جنبه‌هاي اقتصادي شبيه‌سازي، مي‌توان به شبيه‌سازي و اصلاح نژاد حيوانات اهلي اشاره کرد. مثلاً می‌توان اسبي با بدن تنومند و ژن خوب را با تکنيک‌هاي شبيه‌سازي تکثير کرد. يا مثلاً گوسفند، بز يا گوساله‌اي توليد کرد که در شير آن، آلبومين يا انسولين انساني وجود داشته باشد. يا براي حفظ و نجات گونه‌هاي در حال انقراض در طبيعت مانند يوزپلنگ ايراني و حتي شير ايراني، فعاليت‌هاي گسترده‌اي انجام داد. همچنين مي‌توان گونه‌هاي تراريخته به وجود آورد. به اين شکل که يک گونه حامل ژن‌هايي از گونه‌هاي ديگر باشد، مثلاً گاوها، گوسفندان و بزها مي‌توانند به اين طريق توليدکننده مواد لبني دارويي باشند. 
با پيشرفت چشمگيري که در سلول‌هاي بنيادي رويان انسان حاصل شده است مي‌توان با کشت اين سلول‌ها بافت‌ها يا اعضاي مصدوم را ترميم يا جايگزين کرد، مي‌توان پوست براي قربانيان سوختگي و سلول‌هاي مغزي و طناب نخاعي براي افرادي که از گردن به پايين فلج شده‌اند پديد آورد.

رويانا، نخستين گوسفند شبيه‌سازي شده ايران
تولد رويانا اولين گوسفند شبيه‌سازي شده خاورميانه در هشتم مهر ماه سال 85 طليعه حركت نوين دانش بيوتكنولوژي كشور در جهت توليد داروي‌هاي نوتركيب بود. رويانا زندگي خود را همانند دیگر حيوانات شبيه‌سازي شده در لوله‌هاي آزمايشگاهي آغاز كرد و زماني كه جنين اوليه رويانا توان تكوين طبيعي خود را روز هفتم زندگي آزمايشگاهي خود اثبات كرد به رحم مادر جایگزین خود منتقل شد و آبستني مادر رويانا پنجاه روز  بعد از انتقال جنين قطعی شد.
145 روز بعد از انتقال جنين، برخلاف بسياري از حيوانات شبيه‌سازي شده و نيز همتاي قبلي خود كه در بدو تولد به علت مشكلات نوزادي قادر به ادامه حيات نبوده‌اند، رويانا با عمل سزارين متولد شد و به ‌رغم شرايط ناپايدار بدو تولد توانست زندگي خود را به صورت يك بره سالم و شاداب آغاز کند.
اين گوسفند شبيه‌سازي شده، در تاريخ ۳ اسفند همان سال از بين رفت و گفته مي‌شود که دليل مرگش، نارسايي مزمن کبدي بوده است. جسد رويانا نخستين حيوان شبيه‌سازي شده در خاورميانه، پس از تاکسي‌درمي، در مؤسسه رويان نگهداري مي‌شود تا نماد توانمندي ايران در دانش زيست فناوري باشد. 

از شنگول و منگول 
تا آبگون و آبگينه
شنگول و منگول اولين بزهای تاگ‌سازي شده تراريخته است که در صبح روز شنبه ۱۹ دي ۱۳۸۸ در پژوهشکده رويان اصفهان متولد شدند. تراريخته يا ترانس ژن، به جانداراني گفته می‌شود که از نظر ژنتيکي دستکاري شده باشند. در اين فناوري يک يا چند ژن به ژنوم طبيعي جاندار اضافه مي‌شود. جانداران تراريخته کاربردهاي بسياري در پزشکي و زيست فناوري چون توليد انسولين، فاکتور ۸ و ۹ انعقاد خون و هورمون‌هاي رشد دارند. علاوه بر شنگول و منگول، دو حيوان ديگر به نام آبگون و آبگينه نيز وجود دارد که گوساله‌هاي شبيه‌سازي شده کشور هستند. آبگون و آبگينه اولين گوساله‌هاي حاصل از انجماد جنين‌هاي آزمايشگاهي هستند که در ۱۷ بهمن ۸۹  در شرکت کشت و دامداري فکا وابسته به سازمان تأمین اجتماعي با مطالعه و بررسی پايگاه تحقيقاتي پژوهشکده رويان اصفهان متولد شدند.
تولد آبگون و آبگينه فصلي نوين در صنعت اصلاح نژاد دام شيري کشور است. تولد اين گوساله‌ها که هر دو ماده بوده و از عيار ژنتيکي بالايي برخوردارند، به دنبال تحقيقات دامنه‌دار پژوهشگران کشور در به کارگيري فناوری‌های نوين آزمايشگاهي در توليد انواع دام‌هاي اهلي از طريق لقاح آزمايشگاهي، شبيه‌سازي و مهندسي ژنتيک صورت گرفته است.

حنا اولين بز همانندسازي‌ شده در ايران
اولين بز شبيه‌سازي شده کشور ساعت 1 و 30 دقیقه بامداد ۲۶ فروردين ۱۳۸۸ در پايگاه تحقيقاتي علوم سلولي اصفهان پژوهشکده رويان پس از عمل سزارين در سلامت کامل متولد شد. اين بز زيباي حنايي‌ـ سفيد دو‌رگه که به‌ واسطه شکل ظاهري با ديگر بزهاي گله متمايز بوده است، دوران آبستني ۱۴۷ روزه خود را به سلامت طي کرد. تولد اين بز شبيه‌سازي شده به دنبال سلسله تحقيقات موفق پژوهشگران پژوهشکده رويان و پس از تولد اولين گوسفند شبيه‌سازي شده «رويانا» که از آرزوهاي ديرينه مرحوم دکتر سعيد کاظمي‌آشتياني بود به تحقق پيوست. هدف نهايي اين تحقيقات دامنه‌دار دستيابي به توانمندي داخلي در توليد داروهاي نوترکيب است.
براساس اطلاعات موجود، تاکنون فقط در چند کشور معدود، از جمله آمريکا، انگلستان، کانادا و چين شبيه‌سازي بز انجام شده است.


 مهدي دنگچي/ حسن عضدي فرزند محمدعلي دوم شهريور سال ۱۳۲۵ ه.ش در يك خانواده متدين از طبقه متوسط در شهر رشت ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاهش به پايان رساند و در طول تحصيل از شاگردان ممتاز به شمار مي‌رفت. از كودكي به اسلام عشق مي‌ورزيد و در مساجد اذان می‌گفت. از همان دوران جواني شيفته معارف اسلامي بود و با وجود مشكلات فراوان، كتاب‌هاي مرحوم دكتر شريعتي و همچنين استاد شهيد مرتضی مطهري را مطالعه مي‌كرد. حسن پس از دریافت مدرك تحصيلي ديپلم، براي ادامه تحصيل عازم تهران شد و در دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي به تحصيلات خود ادامه داد و موفق به دریافت دانشنامه ليسانس در دو رشته روزنامه‌نگاري و روابط عمومي و تبليغات شد. پس از آن با علاقه‌اي كه به مسائل سياسي داشت، وارد دانشكده علوم سياسي شد و تحصيلات خود را تا مقطع كارشناسي‌ارشد در اين رشته دنبال كرد. سپس راهي آمريكا شد و در رشته مديريت بازرگاني با تخصص مديريت بين‌الملل از دانشگاه دالاس موفق به دریافت مدرک كارشناسي‌ارشد شد و پس از آن تحصيلات عاليه خود را تا مرحله دكتراي اقتصاد سياسي در دانشگاه تگزاس ادامه داد. حسن عضدی از زمان تحصيل در دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي با الهام از انديشه‌هاي امام راحل(ره) به مبارزه با مظاهر ظلم و ستم رژيم پهلوي پرداخت و به طرق مختلف حمايت خود را از آرمان‌هاي والاي انقلاب اسلامي اعلام کرد. طي مدتي كه در آمريكا به سر مي‌برد با انجمن‌ها‌ي اسلامي دانشجويان آمريكا و كانادا همكاري مي‌كرد. با شدت يافتن مبارزات مردم انقلابي به رهبري امام خميني، او نيز به وطن بازگشت. او در تظاهرات و تهيه اعلاميه‌هاي ضد رژيم پهلوي شركت مي‌كرد و با سخنراني و پخش اعلاميه، راه را به جوانان نشان مي‌داد. دکتر حسن عضدی پس از پيروزي انقلاب اسلامي در جایگاه يكي از نمايندگان مردم استان گيلان به مجلس خبرگان قانون اساسي راه يافت و در آن مجلس نيز به عضويت هيئت‌رئيسه درآمد و در كنار شهيد بهشتي همه همت خود را براي تدوين قانوني بر اساس اسلام ناب محمدي(ص) به كار گرفت. با آغاز فعاليت‌هاي حزب جمهوري اسلامي، يكي از ياران نزديك بنيانگذاران حزب شد و با تلاش‌های پيگير شاخه اين تشكيلات را در گيلان پايه‌گذاري كرد و به عضويت ستاد انقلاب اسلامي استان گيلان نيز نائل شد. دكتر عضدي به تقاضاي دانشجويان مدرسه عالي ترجمه، سرپرستي آن مدرسه را بر عهده گرفت و همزمان در دانشكده انقلاب اسلامي دانشگاه ملّي تدريس کرد. پس از اجراي طرح ادغام دانشگاه‌ها، سرپرستي مجتمع دانشگاهي ادبيات و علوم انساني را عهده‌دار شد و فعاليت مستمر خود را در كميته‌هاي مختلف ستاد انقلاب فرهنگي آغاز كرد و يكي از اعضاي كميته پنج نفره ادغام دانشگاه‌ها و مؤسسات عالي شد. شهيد عضدي يكي از بنيانگذاران جامعه دانشگاهيان ايران و يكي از اعضاي فعال شوراي وحدت حوزه و دانشگاه بود. آخرين مسئوليت وي در كنار مسئوليت‌هاي پيش‌گفته، معاونت وزارت فرهنگ و آموزش عالي و رئيس سازمان امور دانشجويان و سازمان سنجش آموزش كشور بود. دكتر حسن عضدي سرانجام در هفتم تير ماه سال ۱۳۶۰ به همراه ۷۲ يار صديق حضرت امام خميني(ره) به دست منافقین بدسرشت، در انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي به شهادت رسيد و با خون خود حيات انقلاب را استمرار بخشید.



محققان ايراني با طراحي و ساخت بزرگ‌ترين پالايشگاه غلات کشور توانستند افزون بر ساخت شيرين‌کننده‌هاي طبيعي، مکمل‌هاي غذايي دام و انسان را توليد کنند. اين پالايشگاه که بزرگ‌ترین پالايشگاه غلات خاورميانه به شمار می‌آید، از سال 1394 فعاليت خود را آغاز کرده است. محصول اصلي اين پالايشگاه توليد قندهاي مايع بر اساس گلوکز و فروکتوز است که از نشاسته ذرت استحصال مي‌شوند. نشاسته ذرت پس از جداسازي طي فرآيندي در آسياب مرطوب به روش‌هاي آنزيمي به شربت گلوکز و فروکتوز تبديل مي‌شود و به منزله شيرين‌کننده ساکاروز در اختيار صنايع مختلف دارويي و غذايي قرار مي‌گيرد.
شربت گلوکز توليدشده در اين پالايشگاه محلول قندي غليظ شده‌اي است که می‌تواند يکي از بهترين جايگزين‌هاي شکر باشد؛ چراکه ميزان شيريني آن معادل ۷ درصد شکر است. از تبديل بخشي از گلوکز به فروکتوز طي عبور از ستون‌هاي آنزيمي گلوکز ايزومر از شربت گلوکز به دست مي‌آيد و اين شربت مايعي بي‌رنگ، شفاف و بدون طعم مزاحم و ارزان‌تر از شکر است و در صنايع غذايي کاربرد دارد.
در فرآيند آسياب مرطوب که هدف آن استحصال نشاسته است، از نشاسته استحصال شده براي توليد گل حفاري، صنايع لاستيک‌سازي،‌ نساجي، کارتن‌سازي، شوينده‌ها و صنعت چسب استفاده مي‌شود.
افزون بر نشاسته، دیگر اجزاي ذرت نيز جداسازي مي‌شود؛ به گونه‌اي که پوسته ذرت براي مصارف خوراک دام و انسان جداسازي مي‌شود. پروتئين گلوتن دامي (زئين) از ديگر مواد تهيه شده از ذرت در اين پالايشگاه است. پس از جدا کردن نشاسته و دیگر اجزا از ذرت، پروتئين آبگيري‌شده‌اي به نام گلوتن در قالب پودر به دست مي‌آيد که اين پودر حاوي ۶۰ درصد پروتئين است و خوراک اصلي گاوهاي شيري به شمار می‌آید. گفتنی است، ظرفيت روزانه پالايشگاه غلات در توليد قندهاي مايع، ۴۰۰ تن است و می‌تواند نيازهاي داخلي را برطرف کند. 

فقيه اسلام‌شناس در مسند قضاوت

 محمدجواد صراف‌زاده، نوه آيت‌الله محمدي‌گيلاني/ درباره شخص مرحوم آيت‌الله گيلاني که رياست دادگاه اميرانتظام را برعهده داشتند، به دلیل آنکه در خط مقدم مبارزه با دشمنان انقلاب اسلامي قرار گرفته بودند، شايعات متعددي از سوی آنان و عوامل مزدورشان رواج يافت.
داستان محکوميت فرزندان به اعدام و حتي اجراي آن به دست خود پدر هم در اين راستا ساخته و پرداخته شد و متأسفانه با وجود توضيحات مکرر خانواده و دوستان و همراهان، نظير آنچه جناب حجت‌الاسلام‌ والمسلمين آقاي نيري، قائم‌مقام وقت رياست دادگاه‌هاي انقلاب اسلامي در روزنامه جمهوري اسلامي هشتم مهر ۱۳۹۱ به آن اشاره کردند، هنوز هم به دلايل خاص سياسي اين دروغ بزرگ روايت مي‌شود.
حضرت آيت‌الله گيلاني در پاسخ به اين پرسش که در صورت مواجهه با فرزندان شما در خانه تيمي يا درگيري چه عکس‌العملي نشان دهيم، گفته بودند همان کاري که در حال انجام وظيفه و در موارد مشابه انجام مي‌دهيد بدون اينکه در نظر بگيريد طرف‌تان فرزند چه کسي است. در نهايت هم عمر فرزندان آيت‌الله به محاکمه نرسيد تا حکمي صادر شود و اعدام شوند و هر دوي آنان در درگيري مسلحانه کشته شدند. از سوي ديگر در صورت دستگيري هم بسيار بعيد بود، پدر آنها را محاکمه کند؛ چرا که پيش از آن و در قضيه سعادتي به دليل دوستي وي با فرزندان‌شان و دوري از هر گونه شائبه به پيشنهاد شهيد آيت‌الله قدوسي محاکمه وي به دست شخص ديگري انجام شد.
امروزه، موج شديد حملات ناجوانمردانه رسانه‌اي به حدي رسيده که سکوت بيش از اين از جانب کساني که در متن برخي جريان‌ها بودند، قابل توجيه نیست. نگارنده نيز به دليل نسبت خود با مرحوم آيت‌الله محمدي‌گيلاني و نزدیک دو دهه همراهي با ايشان و با توجه به اينکه در جريان برخي از رويدادهاي معاصر در رابطه با او قرار داشتم، بر خود واجب ديدم به منظور تنوير افکار عمومي و ثبت در تاريخ آنچه را که شخصاً ديدم و شنيدم، به اشتراک گذارم.
بیشتر کساني که حضرت آيت‌الله گيلاني را از نزديک مي‌شناختند، بر اين باورند که شأن و شخصيت علمي و اخلاقي ايشان اجل از آن بوده که وارد پست‌هاي حکومتي شوند. اعتماد و اطمينان رهبر کبير انقلاب به علم و عمل او موجب شد تا به دستور معظم‌له رياست دادگاه‌هاي انقلاب را در برهه‌اي حساس که خشم انقلابي بر تمام شئون جامعه حکمفرما شده بود و بيم تسري آن به حيطه قضاوت و عدالت مي‌رفت، بر عهده گيرند.
با وجود جديت در اجراي احکام الهي، رويه خاص توأم با رأفت اسلامي آيت‌الله محمدي‌گيلاني سبب شد بسياري از افراد مؤثر و بي‌گناه گرفتار در آن دوران تبرئه شده و جامعه اسلامي از خدمات‌شان بهره‌مند شود.
حکايت منتشره از استاد دکتر مهدوي‌دامغاني در روزنامه اطلاعات دوم تير ماه ۹۴ يکي از صدها موردي است که نحوه برخورد حکيمانه اين عالم بزرگوار را در دادگاه نشان مي‌دهد. همچنين ماجراي استخلاص افرادي چون استاد دکتر جلالي‌نائيني و دکتر همايون جابري‌انصاري، وزير کار پهلوي، طاهر احمدزاده و... يا حتي نحوه مواجهه با دستگيري و بازداشت استاد دکتر بهروز برومند که از قضا پزشک معالج مرحوم اميرانتظام هم بوده‌اند، شواهدي هستند بر اين مدعا که جناب ايشان تا چه ميزان متخلق به اخلاق حکيمانه و انصاف بوده است.
شايد دادگاه آقاي اميرانتظام را بتوان يکي از حساس‌ترين محاکمات تاريخ معاصر برشمرد؛ چرا که نخستين محاکمه يک دولتمرد پس از انقلاب اسلامي است؛ آن هم در شرايط بسيار خاص و پيچيده‌اي که در آن احساسات ضد آمريکايي مردم در پي تسخير لانه جاسوسي و ماجراي صحراي طبس و کودتاي نوژه شعله‌ور شده و در اوج خود بود. از سوي ديگر، آغاز جنگ تحميلي، تشديد درگيري‌هاي خياباني ميان منافقين و معاندين با انقلابيون و ترور شخصيت‌هاي انقلاب و تنش‌هاي صورت گرفته ميان بني‌صدر با شوراي انقلاب و شهيد رجايي و عزل رئيس‌جمهور هم بر پيچيدگي اوضاع آن دوران افزوده بود... .
حضور در سه واقعه نگارنده را بيشتر با قصه مرحوم اميرانتظام و ماجراي دادگاهش آشنا کرد. ... سومين بار و در واپسين روزهاي حيات مرحوم آيت‌الله گيلاني بود که دست تقدير مرا با خود مرحوم اميرانتظام روبه‌رو کرد.
در بخش مراقبت‌هاي ويژه بيمارستان پارس بودم که شنيدم يک آقا و خانم قصد عيادت از آيت‌الله محمدي‌گيلاني را دارند، اما مأموران حفاظت ممانعت مي‌کنند. از پشت پنجره که به بيرون نگاهي انداختم، سريع چهره آقاي اميرانتظام را شناختم و براي سپاسگزاري به نزدشان شتافتم. آقاي اميرانتظام که بسيار مبادي آداب به نظر مي‌آمدند، گويا از طريق دکتر معالج خود که اتفاقاً پزشک معالج آيت‌الله هم بودند از بستري شدن ايشان مطلع شده و براي احوال‌پرسي آمده بودند. با وصف اينکه ايشان در بيهوشي کامل بودند، به رسم احترام و ادب تا بالين آيت‌الله گيلاني همراهي‌شان کردم. آقاي اميرانتظام که با ديدن ايشان منقلب شده بود پس از سکوت چند لحظه‌اي حضرت آيت‌الله را به نام صدا زدند و ضمن معرفي خود براي‌شان آرزوي بهبودي کردند. اينجانب هم ضمن تشکر از لطف و مهرشان تلاش کردم با حداکثر احترام مشايعت‌شان کنم. هر چند بعدها شاهد اين بوديم که اين ملاقات تا چه حد مورد سوءاستفاده براي تاخت‌وتازهاي بي‌رحمانه قرار گرفت و دستاويزي براي موج‌سواري‌هاي بيشتر شد.
من در اينجا در مقام قضاوت نسبت به گذشته و آدم‌هايش نيستم؛ اما ساليان سال از نزديک با مردي زندگي کردم که با وجود همه شايستگي‌هاي علمي و اخلاقي خودش را فداي اين انقلاب و آرمان‌هاي آن کرد. او همه چيزش را داد تا اين انقلاب پا بگيرد و بماند، با وجود همه دلبستگي‌هايش کرسي پررونق درس فلسفه و فقه را به کناري نهاد تا دستور مقتدايش را اجرا کند. سه فرزند پسرش را به فاصله کمتر از سه سال از دست داد، تهمت‌ها را شنيد، اما دم برنياورد؛ چرا که از خود گذشته بود تا آرمان‌هايش بمانند.

اصحاب انقلاب‌ـ ۹

 سید مهدی حسینی/ یاران نهضت امام خمینی در مجموعه مراجع تقلید و علما در ایام پس از واقعه 15 خرداد از جایگاهی ویژه موضع قاطع و انقلابی گرفتند، به خصوص اینکه با دستگاه‌های امنیتی رژیم شاه در رابطه با دستگیری و زندانی شدن امام وارد کشمکش‌های تعیین‌کننده‌ای شدند. در آن ایام اسدالله علم نخست‌وزیر وقت در موضع‌گیری‌هایی که داشت با لحن تند و تهدیدکننده از الفاظی چون «اعدام» استفاده می‌کرد و به همین دلیل علما نسبت به آن حساس شده بودند، به طوری که اعتراضات‌شان ادامه‌دار شد و از شهرهای خود به تهران مهاجرت کردند که برخی از آنها به مدت چهار ماه به همراه خانواده‌‌شان در این شهر اقامت کردند تا تکلیف امام روشن شود. این همصدایی علما در حمایت از امام خمینی به یک جنبش فراگیر در سطح ایران تبدیل شد و حامل دستاوردهای خوبی بود.
هدف علمای مهاجر فقط حفظ جان امام و آزادی ایشان از زندان بود، به طوری که در گزارش ساواک آمده است: «فعالیت روحانیون و طرفداران آقای [امام] خمینی برای آزادی ایشان به شدت ادامه دارد.»
طبق همین گزارش، اعلام کردند که روحانیون از سراسر کشور به تهران آمده‌اند و گفتند: «در رأس این عده آقای [آیت‌الله‌العظمی] میلانی قرار دارد که از مشهد وارد شده، مردم و روحانیون دسته‌دسته با ایشان تماس می‌گیرند تا هر چه زودتر قبل از فرارسیدن اربعین ترتیبی داده شود آقای [امام] خمینی آزاد گردد.»
در این رابطه مذاکرات، ‌گفت‌وگوها، جلسات، طرح‌ها، پیشنهادها و رفت‌وآمدهایی انجام گرفت و موضوع آزادی امام در دستور کار بود. با همه قدرت‌نمایی که رژیم نسبت به علما می‌کرد، ‌در نهایت نخست‌وزیر وقت با یک عقب‌نشینی آشکار محاکمه امام خمینی را کان‌لم‌یکن اعلام کرد تا روحانیون مهاجر به شهرهای خود بازگردند. رژیم تصمیم داشت امام خمینی(ره) و آقایان محلاتی، دستغیب و قمی را به نقاطی مختلف تبعید و دیگر روحانیون را آزاد کند. اما خبر تبعید امام موجب نگرانی شدید شد. بار دیگر علما با حضور آیت‌الله‌العظمی‌ میلانی تشکیل جلسه دادند و ضمن مخالفت شدید با تبعید امام خمینی، پشتیبانی عموم را از آیت‌الله خمینی اعلام داشتند و خاطرنشان کردند اگر چنین امری انجام شود، ‌دیگر وضع مانند 15 خرداد نخواهد شد که مردم ندانستند چه‌کار بکنند، این بار طبق دستور علما عمل خواهند کرد. علاوه بر این مراجع تقلید وقت هر یک با صدور اطلاعیه‌ای جداگانه مواضع خود را اعلام کردند. آیت‌الله میلانی محکم نوشت: «اولیای امور می‌خواهند این مملکت جعفری را به خاک و خون کشیده، با کشتن جوانان غیور با ایمان، کشور را به دست دشمنان اسلام و قرآن بسپارند.» ایشان در دومین اطلاعیه خود در تاریخ 14/4/42 اعلام کرد: «افرادی زمام امور را به دست گرفته‌اند که به هیچ وجه صلاحیت عقلی و اخلاقی در آنها نیست. به هر گناه فردی و اجتماعی دست می‌زنند. این مملکت شیعه و اسلامی ماست که نمونه‌ حکومت‌های قرون وسطایی غرب در آن جلوه‌گر بوده... باید حکومت مردم را به مردم سپرد و حق مردم را باید به خودشان واگذار کرد. قانون باید حکومت کند نه فرد. در هیچ آیینی افراد حق ندارند به میل خود قانون وضع کنند...»
آیت‌العظمی مرعشی‌نجفی نیز با صدور اعلامیه‌ای ضمن تشریح اهداف علمای مهاجر و مشکلاتی که رژیم برای آنها در تهران به وجود آورد، اعلام کرد: «تا انحلال امور نامشروع و استخلاص حضرت آیت‌الله خمینی و آیات دیگر و سایر طبقات از رجال و دانشمندان و کسبه و محصلین‌،‌ استقامت خواهند ورزید و از هیچ‌گونه ارعاب و تهدید و توقیف از مقاصد شرعی خود دست نخواهند کشید.»
علمای مهاجر که فهرست بلندبالایی را شامل می‌شود، هر یک با استقامت با صدور اطلاعیه‌هایی جداگانه، افشاگرانه با تهدید به برپایی تظاهرات و با استفاده از القاب علمی و اخلاقی در سطح عالی نسبت به امام خمینی موفق شدند رژیم را از محاکمه حضرت امام منصرف کنند و با پافشاری بیشتر رژیم را مجبور کردند در تاریخ 12 مرداد حبس امام به حصر تبدیل شود، که خود ماجرای دیگری دارد.


 حميدرضا ميري/ بسیاری از کارشناسان نظامی و تحلیلگران رسانه‌های خارجی، در برابر سرعت عمل و ویژگی‌های عملیاتی نیروهای ایرانی به هنگام فتح خرمشهر، غافلگیر، مبهوت و شگفت‌زده شدند. پس از پخش گزارش‌های مستند و خبری و تصاویر تهیه شده از جبهه خرمشهر از طریق رسانه‌های داخلی و خارجی که در آنها شکست نیروهای عراقی در قالب صفوف هزاران نفره اسرا و انبوه ادوات و تجهیزات منهدم شده یا به غنیمت درآمده دشمن، به گویاترین وجهی به نمایش درآمد، دیگر حتی کشورهای جنوب خلیج‌فارس نیز که همواره از صدام حمایت می‌کردند، به واهی بودن ادعاهای حکام بغداد اذعان داشتند.
رادیو دولتی انگلیس که در شامگاه نهم اردیبهشت 1361 اعلام کرده بود؛ «چنانچه ایرانی‌ها درصدد بازپس گرفتن خرمشهر برآیند، سخت‌ترین گردو را برای شکستن برگزیده‌اند»، سرانجام ناچار شد سکوت خود را بکشند و طی گزارشی در روز پنجم خرداد ماه سال 1361، یعنی دو روز پس از آزادسازی خرمشهر به دست رزمندگان اسلام حیرت‌زده اعلام کند: «از زمانی که خبرنگاران غربی از نیروهای عراقی در خرمشهر دیدن کرده و از روحیه خوب آنها گزارش داده‌اند، بیش از سه یا چهار روز نمی‌گذرد که ناگهان همه شهر از دست عراقی‌ها بیرون کشیده شد.»
رادیو دولتی صدای آمریکا پس از پنج شبانه‌روز سکوت در ادعایی اعلام کرد: «با وجود مشکلات تدارکاتی، ناآرامی‌های ناشی از انقلاب و کاهش تدریجی قدرت عملیات نیروهای هوایی ایران، ماشین نظامی ایران به گونه‌ای اعجاب‌آور عمل کرد.»
روزنامه گاردین چاپ انگلستان درباره سقوط (فتح) خرمشهر نوشت: «سقوط خرمشهر یعنی سقوط آخرین و مهم‌ترین افتخار جنگی عراق که ایرانی‌ها با بازپس گرفتن آن، این برگ برنده را که به وسیله آن عراق می‌کوشید ایران را به پای میز مذاکره بکشاند، از دست بغداد ربودند.»