پاتریک بوکانان، دستیار ارشد سه نفر از رؤسای‌جمهور پیشین آمریکا با اشاره به خروج ترامپ از برجام و تهدید‌های ترامپ علیه  ایران نوشت: بستن تنگه هرمز می‌تواند باعث انفجار بهای جهانی نفت شود و اگر نیروی دریایی آمریکا وارد عمل شود، جنگ بزرگی به پا خواهد شد. حزب‌الله، سوری‌ها، عراقی‌ها و سایر متحدان ایران در منطقه وارد عمل می‌شوند که در آن صورت آمریکا تلفات سنگینی را تحمل خواهد کرد و ریاست‌جمهوری ترامپ را هم نابود می‌کند‌.

گزارش صبح صادق از بازتاب‌های مواضع اخیر رئیس‌جمهور آمریکا درباره ایران

  امین پناهی/ پس از آنکه فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهدید رئیس‌جمهور ایالات متحده را پاسخ داد، ترامپ نیز با چرخشی آشکار موضع متفاوتی گرفت و در نشست خبری مشترک با نخست‌وزیر ایتالیا در پاسخ به خبرنگاری که پرسیده بود آیا حاضر است با حسن روحانی، رئیس‌جمهوری ایران دیدار کند، گفت: «من به ملاقات کردن اعتقاد دارم. اگر آنها بخواهند، من قطعاً با [مقامات] ایران ملاقات خواهم کرد.» اما مهم‌تر از اعلام آمادگی ترامپ برای ملاقات آن بود که او اعلام کرده بود حاضر است بدون هیچ پیش‌شرطی این ملاقات را انجام دهد. 
همان‌طور که ترامپ و کابینه‌اش از ابتدای روی کار آمدن‌شان ثابت کرده‌اند به هیچ عنوان حتی برای شرکای سیاسی و تجاری خود قابل اعتماد نیستند، این بار هم پمپئو در کمتر از دو ساعت از صحبت‌های ترامپ در اظهاراتی متناقض برای گفت‌وگو با ایران شروطی را تعیین کرد و گفت: «اگر ایران بتواند بپذیرد که وارد توافق هسته‌ای جدیدی شود، دونالد ترامپ آماده است با این کشور
 مذاکره کند.»
پمپئو با بیان اینکه از این ابراز تمایل ترامپ حمایت می‌کند، گفت: «در صورتی رئیس‌جمهور با ایرانی‌ها پای میز مذاکره خواهد نشست که ایرانی‌ها تعهد به اعمال تغییرات در نحوه رفتار با مردم این کشور را نشان دهند، از رفتار بد خود بکاهند و بتوانند بپذیرند که وارد توافقی هسته‌ای شوند که در عمل مانع اشاعه [تسلیحاتی] شود.»
البته این اولین بار نیست که پمپئو برای مذاکره با جمهوری اسلامی پیش‌شرط تعیین می‌کند، حدود دو ماه پیش نیز او با وقاحت دوازده پیش‌شرط را برای ایران تعیین کرده بود.

تغییر لفظ ملاقات به مذاکره
این اظهارات ضد و نقیض البته در درون کشور واکنش‌هایی را در پی داشت. تعدادی از روزنامه‌ها فردای آن روز با ذوق‌زدگی از اظهارات ترامپ و با تغییر لفظ «ملاقات بدون پیش‌شرط» به «مذاکره بدون پیش‌شرط» تلاش کردند چنین القا کنند که آمریکا خواهان مذاکره با ایران است و اگر چنین اتفاقی رخ ندهد، مقصر جمهوری اسلامی ایران است که از چنین فرصتی سود نجسته است.
هر چند محمدجواد ظریف هیچ واکنشی به این اظهارات دولتمردان آمریکایی نشان نداد؛ اما برخی از شخصیت‌های سیاسی از این اظهارات استقبال کردند؛ اولین واکنش به اظهارات رئیس‌جمهور آمریکا را «حمید ابوطالبی» مشاور رئیس‌جمهور کشورمان نشان داد؛ وی درباره آمادگی برای مذاکره با ایران در صفحه توئیتر خود نوشت: «احترام به ملت بزرگ ایران، کاهش خصومت‌ها و بازگشت آمریکا به برجام، هموارکننده مسیر سنگلاخ کنونی است.»

ملاقات برای ملاقات
اما علی نجفی خوشرودی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس در این باره گفت: «نسبت به این تناقض، دو تحلیل می‌توان ارائه کرد؛ اول اینکه این مسئله ناشی از آشفتگی در تنظیم سیاست خارجی در ایالات متحده آمریکاست و نشانه آن چیزی است که امروز در دنیا به دیپلماسی توئیتری معروف شده است، یعنی اینکه قبل از آنکه موضوعی به صورت رسمی اعلام شود، رئیس‌جمهور آمریکا یک موضع را مطرح می‌کند و مقامات‌شان حرف دیگری می‌زنند.»
وی افزود: «در مرحله دوم، این مسئله نشانه یک تاکتیک و نوعی تقسیم کار در هیئت حاکمه ایالات متحده آمریکاست؛ به گونه‌ای که رئیس‌جمهور این کشور یک حرف را می‌زند و وزیر خارجه‌اش حرف دیگری را و در نهایت تلاش می‌کنند وجهه از دست رفته آمریکا در ارتباط با خروج از برجام را ترمیم و بازسازی کنند.»
سیدکمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی نیز در واکنش به پیشنهاد رئیس‌جمهور آمریکا برای ملاقات با آقای روحانی گفت: «به نظر می‌رسد آقای ترامپ عاشق ملاقات برای ملاقات است و چندان به نتایج ملاقات‌های خود و سخنان متناقض خویش نمی‌اندیشد. ما با توجه به تجربه تلخی که از مذاکره با آمریکا و نقض مکرر تعهدات دولتمردان آن کشور داشته‌ایم، طبیعی است که ارزشی برای پیشنهاد وی قائل نباشیم. ترامپ باید قبل از هر چیز، خروج آمریکا از برجام را جبران کند و نشان دهد که برای تعهدات اسلاف خود و قوانین بین‌المللی احترام قائل است.»

منتقدان ترامپ
در پی اظهارات ترامپ شاهد واکنش‌هایی در میان برخی شخصیت‌ها و رسانه‌های خارجی نیز بودیم. محمد البرادعی، مدیرکل سابق آژانس انرژی اتمی در صفحه توئیتر خود خطاب به ترامپ نوشت: «تو نمی‌توانی قراردادی را که همه معتقدند توافق با ارزشی بوده، از بین ببری، آن کشور را تهدید و رهبرانش را تحقیر کنی و بعد با حالتی تهاجمی خواستار مذاکره شوی. توافقات بر اساس اعتماد، احترام و مصالحه متقابل استوار هستند و نه ارعاب و تهدید. رویکرد شما در قبال کره شمالی نمی‌تواند مدلی برای ایران باشد.»
«وندی شرمن» معاون وزیر خارجه آمریکا در دولت اوباما که تجربه مذاکره با ایران را در کارنامه خود دارد هم به اظهارنظر ترامپ مبنی بر آمادگی‌اش برای دیدار بدون پیش‌شرط با ایران واکنش نشان داد و تصریح کرد: «آقای رئیس‌جمهور، شاید ایران یک پیش‌شرط داشته باشد.»
از نظر این مقام سابقِ ارشد آمریکایی، پیش‌شرط ایران پایبندی مجدد آمریکا به برجام است؛ توافقی که ترامپ با وجود تعهد واشنگتن به آن، ۱۸ اردیبهشت سال جاری به بهانه‌های واهی از آن خارج شد. 
او با انتقاد از دیدار اخیر ترامپ با رئیس‌جمهور روسیه گفت: «شاید (ترامپ) خواهان گرفتن یک عکس یادگاری با ارائه جزئیات کم درباره آن، این بار در تهران باشد؟ واقعاً این‌طور است؟»
«جان گارمندی» نماینده مجلس آمریکا از حزب دموکرات هم در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی «سی‌ان‌ان» اختلاف‌ها با ایران را «بحران خودساخته» ترامپ دانست و در این باره تصریح کرد: «رئیس‌جمهور احتمالاً خودش را زرنگ می‌پندارد و گمان می‌کند که می‌تواند بدون هر گونه گفت‌وگوی قبلی، نشستی با رهبران ایران تدارک دهد.»
«باب منندز» سناتور ارشد دموکرات هم از جمله مقامات آمریکایی بود که به این موضوع توجه نشان داد و اظهارات ترامپ را به «یک نسخه ضررآفرین دیگر» تعبیر کرد. او به خبرنگاران گفت: «این هم مانند کره شمالی است؛ بدون پیش‌شرط و بدون آمادگی، نتیجه چه شد؟»
در همین حال، «تریتا پارسی» رئیس شورای ملی ایرانی‌های مقیم آمریکا(نایاک) در مقاله‌ای که بر روی وبگاه شبکه سی‌ان‌بی‌سی آمریکا قرار گرفت، نوشت: «پیشنهاد ترامپ برای دیدار با حسن روحانی باعث حصول به توافقی بهتر برای ما نمی‌شود، ما شانسی را که داشتیم از دست دادیم.»
وی افزود: «اگر دونالد ترامپ قائل به دموکراسی است، باید از لفاظی‌های بی‌اساس و تهدیدهای توئیتری ایران دست بردارد و دیپلماسی پیشه کند. ایران قبلاً توافق‌نامه‌هایی را در رابطه با پایان دادن برنامه هسته‌ای‌اش به آمریکا مطرح کرده بود؛ اما ما قلدری را به دیپلماسی ترجیح می‌دهیم.»

موافقان ترامپ
در مقابل این تفکر عده‌ای نیز بودند که از رویکرد جدید ترامپ درباره ایران استقبال کردند. یکی از این سیاستمداران آمریکایی «فرانک ویزنر» معاون وزیر خارجه پیشین آمریکا در امور امنیت بین‌المللی بود. او پیشنهاد ترامپ برای دیدار بدون پیش‌شرط با تهران را مثبت خواند و گفت: «اگرچه اعتماد به واشنگتن پس از عهدشکنی‌های دولت ترامپ مشکل بزرگی است؛ اما دو طرف باید به راه‌های گفت‌وگوی دیپلماتیک بیندیشند.» 
وی افزود: «این بازگشت به سوی دیپلماسی به جای زور در خصوص ایران، کاهش تنش‌ها و بازگشت به دیپلماسی خبرهای خوبی است. قاعدتاً این موضع‌گیری باید بر مبنای آمادگی بده بستان باشد، زیرا هیچ مذاکره‌ای بدون امتیاز دادن و امتیاز گرفتن نمی‌تواند به نتیجه برسد.»

رسانه‌های غیرآمریکایی
رسانه‌های بسیاری هم به پیشنهاد ترامپ برای ملاقاتش با رئیس‌جمهور ایران واکنش نشان دادند. روزنامه الشرق‌الاوسط، شبکه خبری المیادین، اسکای‌نیوز امارات، پایگاه مغربی احدث، خبرگزاری یونهاپ کره جنوبی و خبرگزاری شینهوا چین جزء رسانه‌های غیر آمریکایی بودند که تلاش کردند اظهارات اخیر ترامپ مبنی بر ملاقات بدون پیش‌شرط ترامپ با رئیس‌جمهور کشورمان را منتشر کنند و واکنش‌هایی به آن داشته باشند. 
در میان واکنش‌هایی که به آنها اشاره شد، برخی از چنین پیشنهادی استقبال و حمایت کرده‌اند و برخی دیگر با توجه به گذشته‌ای که از عملکرد ترامپ می‌شناسند، واکنشی آمیخته به کنایه از خود نشان دادند؛ اما در این میان شاهد یک واکنش منحصر به فرد بودیم؛ «خالدبن‌سلمان» سفیر عربستان سعودی در ایالات متحده، در مقاله‌ای که در یکی از نشریات آمریکایی منتشر شد، به رهبران جهان در برابر هرگونه توافق با رهبرانِ روحانیِ تهران هشدار داد!

حرف آخر
در نهایت اگر نگاهی دقیق‌تر به بازتاب‌های سخنان ترامپ و وزیر خارجه‌اش در میان شخصیت‌های گوناگون داشته باشیم، متوجه می‌شویم که اصولاً بیشتر شخصیت‌های غربی و حتی غرب‌گرایان داخلی به آمریکا بی‌اعتماد شده‌اند و این نشان از آن دارد که کاخ سفید در یکی دو سال اخیر جایگاه سیاستمدارانی بوده است که نه تنها روی حرف‌شان که حتی روی امضا و معاهدات‌شان نمی‌توان حساب باز کرد.
این در حالی است که هنوز عده کمی در کشور هستند که با شنیدن حرف‌های ترامپ ذوق زده شده و بدون نگاه به گذشته آمریکا در مقابل ایران و دیگر ملت‌های دنیا دل‌شان می‌خواهد این ملاقات اتفاق بیفتد و فکر می‌کنند حل مشکلات در گرو دیدار روحانی با ترامپ است
 و نه چیز دیگر!


دکتر محمدرضا پورابراهیمی
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس
یکی از موضوعات مهم و اساسی که امروز اقتصاد ایران از آن رنج می‌برد و اثر آن در مقاطع حساس مانند وضعیت کنونی بیشتر خودش را نشان می‌دهد، ساختار نامناسب اقتصادی کشور که به ساختار اقتصادی دوران پیش از انقلاب برمی‌گردد و هنوز در کشور جاری است و برخی از آن معلول اتفاقات و تصمیمات پس از دوران پیروزی انقلاب اسلامی است که شناخت هر یک می‌تواند در برطرف کردن معضلات مؤثر واقع شود.
بر اساس این، چند عامل مهم و اساسی در اقتصاد ایران نقش ایفا می‌کند که باید به آنها توجه اساسی شود؛ یکی از عوامل جایگاه نفت در بودجه عمومی کشور است. هر چه سهم نفت در توانمندی‌های کشور افزایش یافته، شکنندگی اقتصاد ما بیشتر شده است و امروز دشمن از همین وابستگی بودجه به فروش نفت برای ضربه زدن به اقتصاد ملی استفاده کرده است. یکی دیگر از عوامل، نبود شفافیت است. شاید بسیاری از این گلوگاه‌ها و نبود شفافیت‌ها شناسایی شده؛ اما متأسفانه برخی افراد صاحب منفعت در مقابل قوانین شفاف‌ساز مقاومت شدیدی را سامان می‌دهند. با همه این تفاسیر، باید بدانیم شفافیت افزایش کارایی در اقتصاد را به همراه دارد، در مقابل پیامد نبود شفافیت، فساد اقتصادی است و این چیزی است که امروز مردم کشور ما از آن گلایه می‌کنند.
در جهان کشورهایی که به دنبال شفافیت اقتصادی بودند، سراغ مبارزه مستقیم با مفاسد نرفتند؛ بلکه سراغ از بین بردن علل بروز مفاسد رفته‌اند؛ یعنی به جای درمان به خشکاندن ریشه‌ها و پیشگیری پرداخته‌اند.مبارزه با مفاسد اقتصادی اگرچه مهم است، اما در حال حاضر اهمیتش چندین برابر می‌شود. اخلالگران در اقتصاد کشور، اعتماد را از نظام جمهوری اسلامی ایران می‌گیرند. کسی که در وضعیت کنونی کشور از این نظام سوء‌استفاده کرده و اموال نظام و بیت‌المال را غارت کند، حتماً مفسد فی‌الارض است و کسی نباید امروز در این شک کند که اخلال در نظام اقتصادی برای منافع فردی، گروهی، حزبی یا فراتر از آن برای خدمت به اهداف دشمن یا هر چیز دیگر، محصول خیانتش از محصول دشمنی‌های آمریکایی‌ها و دشمنان کمتر نباشد، بیشتر هم است.
در امر مبارزه با فساد اصلی‌ترین پیشنهاد ما پیشگیری از بروز فساد است نه مواجهه با فساد،  اگر ما مسیر شفافیت در اقتصاد کشور را طراحی کنیم، اتوماتیک‌وار میزان فساد اقتصادی در کشور کاهش پیدا خواهد کرد.
اما با همه این توصیفات سوء مدیریت در اقتصاد را نباید فراموش کرد. یکی از عوامل مهم بروز وضعیت نامناسب اقتصادی کنونی ما هم همین است. تصمیماتی گرفته شده که منطبق با نگاه تخصصی و رویکرد علمی و استفاده از نگاه نخبگان اقتصادی نبوده است. امروز التهاب موجود در جامعه ناشی از وضعیت ارز است. جدای از دخالت خارجی در این وضعیت که به جنگ ارزی موسوم است، متأسفانه چون سیاست ارزی مناسب نبوده؛ این وضعیت تأثیر خود را در اقتصاد گذاشته است.

نکته: هفده سال داشت. پدرش مسلمان بود و از تاجرهای مراکش و مادرش، اهل فرانسه و مسیحی بود. «ژوان» دنبال هدایت بود. «ژوان کورسل» با دانشجوهای ایرانی کانون پاریس، آشنا شد، غروب شب جمعه‌ای، یکی از دوستانش «مسعود» لباس پوشید تا برای مراسم به کانون برود، «ژوان» پرسید: «کجا می‌روی؟» گفت: «دعای کمیل». ژوان گفت: «دعای کمیل چیه؟! اجازه می‌دهی من هم بیاییم؟» مسعود گفت: «بفرمایید.» ژوان چون پدرش مراکشی بود، عربی را خوب می‌دانست. با «مسعود» رفت و آخر مجلس نشست. آن شب ژوان توسل خوبی پیدا کرد. این را همه بچه‌ها می‌گفتند. هفته بعد از ظهر آمد با لباس‌های مرتب و عطرزده، گفت: «بریم دعای کمیل؟» گفتند: «حالا که دعای کمیل نمی‌روند!» تا شب خیلی بی‌تاب بود. یک روز بچه‌های کانون دیدند ژوان نماز می‌خواند، اما دست‌هایش را روی هم نگذاشته و هفته بعد دیدند که بر مُهر سجده می‌کند. «مسعود» شیعه شدن او را جشن گرفت. وقتی از «ژوان» پرسید: «چه کسی تو رو شیعه کرد؟» جواب داد: «دعای کمیل علی(ع).» گفت: «می‌خواهم اسمم رو علی بذارم.» کتاب «چهل حدیث» و «مسئله حجاب» را به زبان فرانسه ترجمه کرد. رفته بود لشکر بدر و به عنوان بسیجی، اسم نوشته بود و رفت عملیات مرصاد. هنوز یک هفته نشده بود که خبر شهادتش را آوردند. آن موقع، تقریباً 24 سال داشت. والدینش پس از سی سال از طریق اینترنت مزارش را پیدا کردند...
نظر: در شرایط فعلی دشمنان با تمام توان تلاش می‌کنند با تحریک جوانان تجمعاتی شکل دهند و شعارهایی علیه نظام سر دهند. یکی از شعارهایی که به آنها القا می‌شود این است؛ «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران»، واقعاً در دلم چقدر برای ژوان کورسل دعا کردم که با دعای کمیل اینگونه رستگار شد و چه بسیار افرادی که رگ گردن‌شان برای ایرانی بودن باد می‌کند، اما با وطن‌فروش‌ها، منافقین و ترامپ همدست می‌شوند که کشور را به آشوب بکشند.

دفاع از امر به معروف
چند روز پیش فیلمی در صفحه شخصی خانم علی‌نژاد منتشر شد که یک دختر جوان مانتویی نسبت به برهنگی و کشف حجاب اعتراض می‌کند. فیلم به غایت دلگرم‌کننده است. محسن مهدیان در این زمینه نوشت: «فیلم‌هایی که خانم علی‌نژاد با هشتگ «دوربین ما سلاح ماست» منتشر می‌کند، چندین سال کم‌کاری ستاد امر به معروف و نهی از منکر را جبران کرد. این فیلم‌ها که زنان و مردان متشرع و باغیرت را در حال نهی از منکر منتشر می‌کند، خون تازه‌ای در کالبد فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر ماست. این دستاورد را هم نباید دست کم گرفت. همین جا باید فرصت را غنیمت شمرد تا نسبت به سبک صحیح نهی از منکرها توجه بیشتری داشته و متوجه باشیم که ضد انقلاب در کمین تصویرسازی نادرست از این فرهنگ متعالی است.»
جمعیت فاقد شعور
رحیم‌پور ازغدی با اشاره به اینکه ایران به صددرصد تعهدات خود در برجام عمل کرده است، خاطرنشان کرد: «طرف مقابل به 10 درصد تعهدات خود هم عمل نکرد؛ با وجود این دوباره می‌گوید بیایید و برجام بهتری امضا کنیم و عده‌ای هم از داخل که شرف ندارند و تا کل ایران را تحویل ندهند دست‌بردار نیستند، می‌گویند برویم دوباره مذاکره کنیم. اگر کسی شعور سیاسی داشته باشد، نباید از مذاکره حرف بزند.» رحیم‌پور ازغدی افزود: «غربی‌ها می‌گویند موشک نداشته باش تا زمانی که ما حمله کردیم نتوانی از خود دفاع کنی و کل جهان اسلام را هم بفروش و دیگر کار را به جایی رساندند که می‌گویند اگر آب خوردن می‌خواهید باید آمریکا بیاید ایران، اینها اگر فاقد شرف نباشند، خائن یا فاقد شعور هستند.»
تله اطلاعاتی
کانال‌های ضد انقلابی روز ۱۱ مرداد را روز براندازی و اعتراض سراسری اعلام کرده بودند؛ اما کانال‌های انقلاب در این ماجرا سکوت کردند و نه تنها ضد انقلابیون را از حضور در خیابان‌ها منع نکردند؛ بلکه در پوشش برخی تجمعات تصاویری را هم برخلاف گذشته منتشر کردند. با استقبال نکردن مردم از برنامه ضد انقلاب فضا برای شناسایی لیدرهای ضدانقلاب در کف میدان بسیار آسان شد. تله اطلاعاتی سبب شد بسیاری از لیدرهای اعتراضات در میان جمعیت‌های اندکی که آمده بودند، شناسایی شوند. هیچ رسانه‌ای مانند آمدنیوز به تله اطلاعاتی کمک نکرد.
توانمندی‌های ایران
مجله «تایم» در گزارشی با اشاره به اهرم‌ها و توانمندی‌های ایران نوشت: «تهدیدهای ترامپ علیه ایران ممکن است نتیجه عکس داشته باشد. برخی دولت‌ها با افزایش نارضایتی‌های مردمی فلج می‌شوند، ولی ایران این‌گونه نیست. سپاه پاسداران ایران با 120 هزار عضو خود مدافع این نظام است و به رهبر معظم اعتقاد راسخ دارد و آماده اجرای همه دستورات اوست. همچنین ملت ایران مردمی پرافتخار هستند که احساس می‌کنند درباره برجام از سوی آمریکا با خیانت مواجه شده‌اند. حدود 67 درصد از مردم ایران گفته‌اند در صورت خروج آمریکا از برجام، کشور آنها نیر در اقدامی تلافی‌جوایانه، باید از این توافق خارج شود.»
تأدیب بی‌ادب
جاستین کینگ، سرباز آمریکایی و سردبیر نشریه تخصصی «ستون پنجم» می‌گوید: «اینکه ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات‌متحده، چنین توئیت تهدید‌آمیزی را با حروف بزرگ منتشر می‌کند، یک رفتار کودکانه است. وقتی ژنرال ایرانی در پاسخ به این توئیت می‌گوید دیگر با رئیس‌جمهور ما حرف نزن و طرف نشو و تو با من طرفی، برداشت مردم آمریکا از این رفتار فرمانده ایرانی شبیه این است که یک بچه بی‌ادب به یک بزرگ‌تر بی‌احترامی می‌کند و فردی دیگر می‌آید و به کودک تذکر و هشدار می‌دهد که رفتارش را تکرار نکند.»

   محمدباقر عباسی/ تکثر قومی از شاخصه‌های بافت جمعیتی ایران است و دشمنان نظام اسلامی، با آگاهی از این ویژگی و بهره‌برداری هدفمند از ابزارهای جنگ روانی، همسو با گسترش تهدیدهای برون‌مرزی، برنامه‌ریزی می‌کنند تا ناسیونالیسم قومی و حمایت مادی‌ـ معنوی خزنده از جریان‌های افراطی، همچون وهابیت و سلفی‌گری را نیز در جهت گسترش اختلاف میان شیعیان و سنی‌های داخلی و منطقه‌ای افزایش دهند. در وضعیت کنونی، هدف مطلوب ایالات ‌متحدۀ آمریکا، انگلیس و رژیم غاصب صهیونیستی از گسترش واگرایی‌های قومی‌ـ فرقه‌ای، تضعیف اقتدار و مشروعیت سیاسی‌ـ ایدئولوژیک حاکمیت، افزایش ناامنی در داخل و جلوگیری از شکل‌گیری یک نظام امنیت دسته‌جمعی از سوی کشورهای عربی‌ـ اسلامی خاورمیانه است. برای نمونه، یکی از ابزارهای تهاجم نرم‌افزاری انگلستان، از اوایل قرن بیستم تاکنون، ایجاد فرقه‌های جدید، مانند بهائیت در ایران، وهابیت در عربستان، قادریه در هندوستان و... یا گسترش ناسیونالیسم قومی مانند پان‌کُردیسم، پان‌تُرکیسم و پان‌ایرانیسم است و مشاهده می‌شود که در وضعیت حساس کنونی نیز، رگه‌هایی از این سیاست، به‌صورت هدفمند و مدیریت‌شده علیه امنیت ملّی و تمامیت ارضی کشور عزیزمان در حال برنامه‌ریزی است.
اهداف دشمنان از گسترش تنش‌های قومی‌ـ فرقه‌ای در ایران:
مهم‌ترین اهداف ایالات ‌متحدۀ آمریکا، انگلستان و رژیم غاصب صهیونیستی از گسترش واگرایی‌های قومی‌‌ـ فرقه‌ای در داخل کشور و منطقه عبارت است از:
1ـ افزایش شکاف سیاسی‌ـ فرهنگی میان جمهوری اسلامی ایران با کشورهای عربی سُنی منطقه
کشورهای غربی با اتهام‌هایی، همچون کمک جمهوری اسلامی ایران به شیعیان عراق، لبنان، بحرین، یمن و عربستان و همچنین حمایت ایران از جبهۀ مقاومت در سوریه و نقض اقلیت‌های قومی‌ـ مذهبی تلاش می‌کنند، کشورهای همسایه را به اقدام متقابل و دخالت در امور داخلی ایران، از طریق تحریک گروه‌های قومی استان‌های مرزی و تبلیغ فرقه‌هایی، همچون وهابیت ترغیب کنند.
2ـ تضعیف انسجام ملّی مردم ایران
ایالات ‌متحده و انگلستان، برنامۀ مدونی را برای افزایش واگرایی داخلی، با تأکید بر دو عامل قومیت و فرقه‌گرایی تدارک دیده‌اند تا از این طریق در جهت تضعیف انسجام ملّی ایران اسلامی گام بردارند.
3ـ بسترسازی برای حرکات افراطی و ایجاد آشوب‌های قومی‌ـ فرقه‌ای مسلحانه
افرادی که عضو فرقه‌های مذهبی الحادی‌ هستند، اعمال خشونت‌طلبانه خود را به ارزشی‌های ایدئولوژیک کاذب منشعب می‌کنند و از آغاز از طریق رهبران سیاسی‌ـ مذهبی خود شست‌وشوی مغزی داده می‌شوند تا آمادگی روانی لازم را برای اجرای خواست رهبران خود داشته باشند.
بی‌شک حفظ و حراست از نظام و حاکمیت ملّی ایجاب می‌کند نسبت به نقش عوامل خارجی در شکل‌گیری بحران‌های قومی توجه جدی داشته باشیم.

هزینه میلیاردی برای مزدوران در یمن
روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» گزارش داد سعودی‌ها برای «مزدوران» خود در جنگ یمن که بیشتر از جنوب آفریقا و آمریکای جنوبی هستند، ماهیانه پنج میلیارد دلار هزینه می‌کند.
عربستان سعودی از ابتدای جنگ علیه یمن در مارس 2015(فروردین 1394) تاکنون، ماهیانه میلیاردها دلار هزینه کرده است؛ هر چند با وجود هزینه هنگفت، نتوانسته اهداف خود را در یمن محقق کند.
این روزنامه صهیونیستی همچنین نوشت: ائتلاف ضد یمنی به رهبری عربستان سعودی مجهز به پیشرفته‌ترین سلاح‌های آمریکایی است و نیروهای سعودی خلبان‌هایی در اختیار دارند که در آمریکا آموزش دیده‌اند.
مسئولان وابسته به انصارالله اعلام کرده‌اند که از ابتدای بمباران و حملات عربستان سعودی و ائتلاف آن به یمن در مارس 2015 تاکنون، بیش از 36 هزار غیر نظامی یمنی شهید و زخمی شده‎اند. 
خیاط در کوزه افتاد!
حدود دو ماه پس از آنکه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، با پارچ آبی در دست در مقابل دوربین قرار گرفت و به مردم ایران توصیه کرد برای غلبه بر بحران بی‌آبی، از دانش و فناوری به روز رژیم صهیونیستی در این زمینه بهره ببرند، خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی از «وضعیت وخیم بی‌آبی» در سرزمین‌های اشغالی خبر داد و نوشت: «استراتژی آبی اسرائیل نتوانسته بر بحران کمبود آب در این منطقه غلبه کند.» 
تبعیت از بیانات رهبری در سفر حج
آخوند رهبر، امام‌ جمعه اهل سنت شهرستان آق‌قلا که قرار است به نمایندگی از اهل سنت ایران چند روز دیگر عازم حج شود، گفت: «رهبر معظم انقلاب در دیدار حجاج نسبت به حمایت از کالای ایرانی توصیه و تأکید لازم را کردند؛ بنده برای تبعیت از بیانات رهبر معظم انقلاب حتی یک دلار همراه خود به عربستان نخواهم برد و هیچ سوغاتی یا خریدی از عربستان نخواهم داشت؛ چرا که در شرایط کنونی که دشمنان برای ضربه به ایران اسلامی متحد شده‌اند، لازم است از ارزش پولی خود حراست کنیم، لذا ترجیح می‌دهم بعد از بازگشت، سوغاتی ایرانی برای دوستان و آشنایان تهیه کنم.» آخوند رهبر همچنین گفت: «یکی از بحث‌های حج، زیارت حرم پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) ایشان است؛ بنده به‌عنوان یک اهل سنت و مطابق آنچه از مبانی دینی اهل سنت آموخته‌ام، زیارت پیامبر را مکمل حج می‌دانم و کسانی که حج را بدون زیارت پیامبر(ص) بخواهند، تعریف‌شان از حج ناقص خواهد بود.»



فتح‌الله پریشان
روزنامه‌نگار
از بدیهیاتی که به مدد تلاش رسانه‌ای دشمن، ناکارآمدی در عملکرد دولت‌های جمهوری اسلامی ایران و ضریبی از ضعف آگاهی و قدرت تحلیل در عامه مردم، امروز به سؤال و شبهه‌ای مبهم و کشنده تغییر و تبدل یافته، سؤال از واکنش رهبر معظم انقلاب اسلامی در برابر مشکلات معیشتی و ناهمواری سامان اقتصادی کشور است. سؤال این است که چرا رهبری در برابر این وضعیت اقدامی نمی‌کنند؟ کمیت و کیفیت این نگرانی وقتی نگران‌کننده‌تر می‌شود که برخی از نیروهای ارزشی و انقلابی که بهره‌ای نیز از سواد و تحلیل دارند، به گونه‌ای دیگر و با ایجاد تردید در درستی مسیر انتقال این تلقی و مطالبه عمومی به ایشان، اثرگذار بودن این سؤال و شبهه و ضرورت تلاش برای تبیین موضوع و تمهید پاسخی مستدل و مستند را نشان می‌دهد. 
پرداختن به این مسئله در گرو تمهید پاسخ‌هایی برای چند پرسش دیگر است:
1ـ رهبری مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران اعم از قانون اساسی و قوانین موضوعه و عادی چه وظایف و اختیاراتی دارند؟  
2ـ مسئولیت ساماندهی به موارد و مصادیق مورد مطالبه در شرایط امروز جامعه که از سطح عمومی به سطوح نخبگی نیز تعمیم و تسری داده می‌شود، بر عهده کیست؟ 
3ـ اگر دشمن به این موضوع دامن می‌زند، ابایی ندارد چون دشمن است و اقتضای دشمنی‌اش ایجاب می‌کند که آخرین سنگر مهم صیانت از جمهوری اسلامی را به دلیل تأثیرگذار بودنش خلع سلاح کند، اما نخبگان و اصحاب قدرت و سیاست در دانشگاه، حوزه یا رسانه و سیاست چرا به این موضوع دامن می‌زنند؟ 
مروری بر اختیارات و وظایف حاکم اسلامی و ولایت فقیه در ادبیات دینی و اسلامی و نگاهی به اصل معروف 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد که رهبری نظام اختیارات و وظایف مشخصی در راستای سیاست‌گذاری‌های کلان، هدایت و راهنمایی مسئولان در جهت آنها، مطالبه انجام بهینه مسئولیت‌ها و هماهنگ‌سازی قوای مختلف حاکمیتی با یکدیگر بر عهده دارد تا با اجتناب از خنثی‌سازی آثار کارکردها و سیاست‌های ناسازوار مسئولان مختلف، از هم‌افزا و هماهنگ‌سازی توان و تخصص و خلاقیت آنها محملی برای خدمت به منافع و مصالح ملی بسازد و امور کشور را سامان دهد. ازاین‌رو، نظام اسلامی تلفیقی زیبا و مدرن از محتوای اسلامی با شکل پیشرفته حکومت جمهوری و پذیرش روندهای دموکراتیک برای قوا و نهادهای مختلف حاکمیتی است تا هم کشور از خدمات چرخه نخبگان برخوردار باشد و هم مردم آموزش سیاسی ببینند تا با پذیرش مسئولیت‌های سیاسی و اجتماعی پاسخگوی انتخاب‌ها و گزینش‌های خود باشند. 
تمام موارد و مصادیقی که امروز در مطالبه مردم قرار دارد، برعهده یکی از قوای سه‌گانه و سایر نهادها و سازمان‌های کشور است و رهبری هم مانند مردم در جلوت و خلوت از مسئولان بهبود شرایط جامعه را مطالبه می‌کنند، اما نمی‌توانند مانند نظام‌های دیکتاتوری خارج از چارچوب‌های مشخص شده و بیرون از اختیارات و وظایف اقدام کنند. ضمن اینکه رهبری فردی عادی نیست و موظف است مصلحت‌های کلان مردم را در نظر بگیرد. به صراحت در افهام مردم عادی گفته می‌شود که رهبری مثلاً فلان مسئول را برکنار کند، یا فلان متخلف را اعدام کند و... در حالی که از اهداف ایجاد نظام جمهوری اسلامی عبور از منش‌ها و رفتارهای مستبدانه و غیر قانونی بوده است و نظام اسلامی چگونه می‌تواند اهداف و آرمان‌های ملی و اسلامی و قانونی و شرعی را زیر پا بگذارد؟
البته امروز کسانی این سؤالات و شبهات را پردازش می‌کنند و سر زبان مردم و دانشجویان می‌اندازند که تا دیروز کف اختیارات را نیز برای جایگاه رهبری در نظام اسلامی زیاد می‌‌دانستند و عمده مباحث روشنفکری و دانشگاهی در رسانه‌های زنجیره‌ای جریانی خاص در دهه 70 مصروف تشکیک در مبانی و استدلال‌های اثبات آن می‌شد و لیدر سیاسی جریانی که رأی به تعامل با آمریکا را در سال 1392 «تَکرار» می‌کرد، در دولت موسوم به اصلاحات با ارائه لوایح دوگانه خواستار کاهش اختیارات ولی‌فقیه بود.   
اگر به توهم توطئه متهم نشویم باید بگوییم این سؤال در شرایط فعلی که بیشتر از رهبری کسی طرفدار مردم نیست و مشکلات آنها را در خفا و علن از مسئولان مطالبه می‌کند و خود طرح‌های خلاقانه می‌دهد، سؤالی انحرافی و پرداخته شبکه‌های معاند و مخالف است. نظر به اهمیت و خطیر بودن جایگاه رهبری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تجارب و کارویژه‌های عملی ولایت فقیه در عبور سلامت‌آمیز کشور و نظام از گردنه‌های مختلف مشکلات در طول چهار دهه گذشته، این جایگاه مطمح‌نظر دشمنان بوده تا با سایش مشروعیت و مقبولیت آن در زنجیره موفقیت‌های آن وقفه و گسست ایجاد کنند؛ چرا که برونداد اتاق‌های فکر آمریکایی این است که عامل اصلی خنثی‌سازی طرح‌ها و برنامه‌ریزی‌های غربی و آمریکایی جایگاه خطیر رهبری به مثابه مهندسی نظام سیاسی اسلامی است. اما گله از جامعه روشنفکری و نخبگی است که چگونه خودشان را به خواب می‌زنند که گویی این مسائل را فهم نمی‌کنند، یا طراحی دشمنان انقلاب را در این شرایط نمی‌بینند، یا برخی دیگر با سکوت خود به ترویج و توسعه آن کمک می‌کنند، یا برخی واقعیت را برای تنویر و تفهیم مردم و ارتقای فرهنگ عمومی به درستی تبیین نمی‌کنند. در پایان باید گفت البته رهبری را در کانون توجهات قرار دادن یک فرصت مغتنم برای نظام اسلامی است؛ چرا که مردم و نسل جدید شاهد هدایت داهیانه ایشان در برون‌رفت از مشکلات خواهند بود؛ زیرا معظم‌له، هم در تشخیص مطالبات مردم و شناخت دردها برآورد و تحلیل‌های دقیق و متقن دارند و هم ارائه رهنمودهای راه‌گشا مبین نسخه‌پیچی استوار برای درمان آنهاست. مسیر انتقال پیام مطالبات سطح عمومی جامعه به ایشان نیز به فضل الهی بزرگراهی است که کسی را توانایی مسدودسازی، ایجاد انحراف و کانالیزه‌سازی و خودداری از دادن اطلاعات میسور نیست؛ زیرا کانال‌های انتقال پیام‌ها به ایشان متعدد بوده و در نهایت اطمینان قرار دارند. همه اینها منوط به یک شرط است، همگان رهنمودهای حضرتش را فصل‌الخطاب قرار دهند.