سعدالله زارعی، تحلیلگر مسائل منطقه گفت: حداقل ۳۰ سال است که کشور را در بیشتر پست‌های مدیریتی به دست نیروهایی سپرده‌ایم که به توانمندی داخلی در حل مسائل باور ندارند و مسائل ایران را بدون مشارکت غرب، قابل حل نمی‌دانند. برای حل مشکل ایران باید به جمهوری اسلامی بازگردیم، مدیرانی مسئولیت بگیرند که خود جمهوری اسلامی را «مشکل» ندانند. اگر مدیران انقلابی بودند، مردم برای کمک کم نمی‌گذاشتند، اگر روحیه انقلابی در مدیران پیدا شود، مشکل نقدینگی کنونی که گره اول است، به دست همین مردم باز می‌شود.
گزارش صبح صادق از طرح‌ریزی آمریکایی‌ها برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران

  امین پناهی/ جنگ ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران تمام شدنی نیست. در طول 40 سال گذشته همواره شاهد اشکال مختلفی از رویارویی آمریکا علیه ایران بوده‌ایم. جنگ نظامی که در گفتار رؤسای‌جمهور آمریکا همیشه یکی از گزینه‌های روی میز آنها بوده است، این روزها به یکی از غیر محتمل‌ترین اتفاقات آینده روابط این دو کشور تبدیل شده است. این در حالی است که طی چند هفته اخیر شاهد تهدیدات توئیتری دونالد ترامپ علیه ملت ایران بودیم که با پاسخ دندان‌شکن سردار سلیمانی در یک چرخش آشکار این تهدیدها به دعوت به ملاقات از سوی ترامپ تبدیل شد. اما این به معنای آن نیست که جنگ بین این دو کشور به پایان رسیده است؛ بلکه دشمن به سبب آنکه به شدت از ورود به جنگ نظامی با جمهوری اسلامی ایران واهمه دارد، تمام تلاش خود را به جنگ در حوزه اقتصادی و روانی معطوف خواهد کرد. این همان موضوعی است که رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگران به آن چنین اشاره کردند: «امروز آنچه مطرح است برای دشمنان ما، جنگ اقتصادی است. اتاق جنگ آمریکا علیه ما عبارت است از وزارت خزانه‌داری آمریکا که همان وزارت اقتصاد و دارایی‌شان است؛ آنجا اتاق جنگ با ما است.»
مباحث فوق و آنچه در بیانات رهبر معظم انقلاب می‌بینیم یک بحث تحلیلی سیاسی بر مبنای حدس و گمان نیست؛ بلکه همان موضوعی است که در رفتار و گفتار دولتمردان آمریکایی دیده می‌شود که می‌توان آن را ناشی از نظریه‌پردازی اندیشکده‌های آمریکا دانست که تلاش می‌کنند راهی پیدا کنند که دولت‌شان بتواند با کمترین هزینه نظام حاکم در ایران را به تغییر رفتار خود مجبور کند.
کارشناسان اندیشکده «رَند» در مقاله‌ای با عنوان «قدرت اجبار: مقابله با دشمنان بدون رفتن به جنگ» به بخش‌هایی از برنامه جدید آمریکا برای مقابله با کشورهای دشمن خود، به خصوص جمهوری اسلامی ایران اشاره می‌کند.

قدرت اجبار
منظور نویسندگان این گزارش از سیاست «قدرت اجبار» با توجه به پرسشی قابل درک است که در ابتدای این گزارش پرسیده شد، مبنی بر اینکه: «چه جایگزین‌هایی برای زور و اقدام نظامی وجود دارد که بتوانیم به کمک آنها کشورهای نادوست را مجبور کنیم به خواسته‌های آمریکا تن بدهند؟»
نویسندگان گزارش ادامه می‌دهند: «در همین حال، جهانی شدنِ تجارت، سرمایه‌گذاری، امور مالی، اطلاعات و انرژی گزینه‌های «قدرت اجبار» آینده‌داری را در اختیار آمریکا می‌گذارد، به ویژه در برابر دشمنانی که وابسته به دسترسی به این بازارها و نظام‌ها[ی مالی و غیره] هستند.»
اندیشکده رند پس از توضیح درباره علت نیاز آمریکا به استفاده از گزینه‌های غیرنظامی، «جذاب‌ترین گزینه‌های «قدرت اجبار» آمریکا را چنین معرفی می‌کند: «تحریم‌های مالی، حمایت از اپوزیسیون سیاسی غیرخشن مقابل رژیم‌های متخاصم و عملیات‌های تهاجمی سایبری.» نویسندگان گزارش توضیح می‌دهند که «قطع دسترسی به نظام بین بانکی جهانی می‌تواند رنج‌های شدید و فزاینده اقتصادی [به دشمن] وارد کند و با توجه به واکنش [کشور] هدف، کالیبره شود: از هدف قرار دادن اشخاص، تا آسیب زدن به بخش‌های مدنظر، تا کاهش سرعت فعالیت‌های اقتصادی [یک کشور] در کل.»
البته، باید توجه شود که برنامه مقابله اقتصادی آمریکا با دشمنانش موضوع جدیدی نیست. گزارشی که اندیشکده رَند آن را برای مقابله با ایران، چین و روسیه تنظیم کرده، نزدیک به دوسال پیش منتشر شده است؛ زمانی که هنوز رئيس‌جمهور جدید آمریکا دونالد ترامپ حتی انتخاب هم نشده بود.
شواهدی وجود دارد که می‌توان گفت دولت آمریکا از سال‌ها پیش جنگ اقتصادی را به مثابه یک گزینه تأثیرگذار در مقابله با دشمنانش برگزیده است. یکی از این شواهد ایجاد «معاونت اطلاعات مالی و تروریسم» وزارت خزانه‌داری آمریکا پس از یازده سپتامبر است. تشکیل این سازمان نوپا برای تحریم افراد و نهادهای ایرانی در قالب «لیست تحریمی آمریکا» یا  SDN و تحریم بیش از 230 شخصیت حقیقی و حقوقی ایران از جمله اقدامات ضد ایرانی این اتاق جنگ اقتصادی طی 15 سال گذشته بوده است.

اتاق جنگ ساکت
نخستین بار شبکه خبری سی‌ان‌ان شواهد چنین اهدافی را در گزارشی در سال 2010 منتشر کرد. سی‌ان‌ان در این گزارش «دفتر تروریسم و اطلاعات مالی» را «اتاق جنگ ساکت» علیه ایران توصیف کرده و درباره آن نوشته است: «آنها در واقع، مسئول فلج کردن اقتصاد ایران هستند.» سی‌ان‌ان نوشته فعالیت‌های این دفتر معمولاً بدون جار و جنجال انجام می‌شوند؛ اما تأثیرگذار هستند.
«متیو لویت»، یکی از کسانی که سابقاً در این دفتر مسئولیت داشته، گفته است: «سال‌ها پیش اگر کسی می‌گفت وزارت خزانه‌داری آمریکا در مرکز تمامی این موضوعات امنیت ملی قرار خواهد گرفت کسی حرف شما را باور نمی‌کرد.»
در واقع، این تنها یک وجه سیاست‌های اعمالی آمریکا در مقابل ایران است. وجه دیگر و شاید مهم‌تر و تأثیرگذارتر که البته وجه اولی را نیز می‌تواند کارگر سازد، تهاجم رسانه‌ای آمریکا به وسیله مزدوران خویش است. اندیشکده محافظه‌کار شورای سیاست خارجی آمریکا در گزارشی که به سفارش دولت برای ارزیابی عملکرد رسانه‌های فارسی‌زبان آمریکایی علیه ایران تهیه کرده، می‌نویسد: «نتیجه تحقیقات ما نشان می‌دهد پوشش خبری رسانه‌های فارسی‌زبان آمریکا درباره رویدادهای ایران بسیار گسترده بوده، اما به موضوعات پیش پا افتاده و سطحی پرداخته و به اندازه کافی منتقدانه نبوده که بتواند روی مخاطب ایرانی تأثیر بسزایی که مد نظر دولت آمریکا است، داشته باشد، در حالی که رسانه‌های فارسی‌زبان آمریکا باید بیشتر اوضاع ایران را تحلیل می‌کردند و برای تأثیرگذاری تحریم‌ها آماده‌سازی فکری می‌کردند.»
شبکه المانیتور نیز در گزارشی ضمن اذعان به ناکارآمدی شبکه‌های معاند فارسی‌زبان در جنگ رسانه‌ای با ایران، از افزایش فشارها بر این شبکه‌ها برای تشکیل یک جبهه رسانه‌ای قوی‌تر در مقابل جمهوری اسلامی ایران خبر داد.
بر اساس گزارش این پایگاه آمریکایی، کنگره آمریکا در راستای راهبرد جدید دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور این کشور در قبال ایران، به دنبال اثربخشی بیشتر رسانه‌های فارسی‌زبانی است که از بودجه دولت آمریکا ارتزاق می‌کنند.

پیشنهادهای سه‌گانه
اندیشکده رَند که در ابتدای این گزارش به بخشی از مقاله آن با عنوان «قدرت اجبار» اشاره شد، در ادامه پیشنهادهای سه‌گانه خود برای مقابله با ایران می‌نویسد: «عملیات‌های سایبری تهاجمی نیز گزینه‌ای با نتیجه زیاد و ریسک بالا هستند. اگر این عملیات‌ها ماهرانه [به سوی دشمن] هدف گرفته شوند، می‌توانند عملکرد و اعتبار دولت‌ها و بازارها را مختل کنند و در نتیجه ارزش «اجبار» را داشته باشند.»
به خوبی می‌توان فهمید اعمال تحریم‌های اقتصادی و جنگ رسانه‌ای در برابر ملت ایران دو روی یک سکه هستند. راهی که هم‌اکنون دولت آمریکا در مقابل ملت ایران در پیش گرفته هم نشان از این دارد که بر مسئله دوم، یعنی تهاجم رسانه‌ای به مواضع حاکمیت در ایران حتی بیشتر از اولی تکیه شده است، به طوری که از همین حالا هم نشانه‌های اجرای سیاست‌های فوق در جامعه پدیدار شده است. در اینجا ذکر این نکته لازم است که بدانیم رسانه‌هایی که از آنها یاد می‌شود تنها رسانه‌های آمریکایی نیستند. هر چند در این جنگ، رسانه‌هایی همچون رادیو فردا و صدای آمریکا به عنوان فرماندهان این جنگ در حال فعالیت هستند اما آنها روی رسانه‌های مزدور خود و حتی برخی رسانه‌های داخلی ایران برای ایفای نقش پیاده‌نظام آمریکا در ایران حساب باز کرده‌اند.
البته، تا حدی هم دشمن در این مبارزه موفقیت‌هایی را کسب کرده است. این روزها بیش از آنکه تحریم‌ها اثری در زندگی مردم داشته باشند و بتوانند معیشت مردم را تحت‌الشعاع قرار دهند، این رسانه‌ها هستند که وانمود می‌کنند وضعیت اقتصادی مردم به دلیل تحریم‌های آمریکا دچار مشکلات فراوانی شده است. هر چند امروزه اقتصاد و معیشت به دلیل برخی ناکارآمدی‌های مسئولان دچار مشکلاتی شده است، اما برخلاف القائات رسانه‌های خارجی و داخلی غربگرا برخی این‌طور تصور می‌کنند که این مشکلات ناشی از تحریم‌های خارجی است، اما واقعیت چیز دیگری است.

وظیفه دولت 
اما راه‌حل این اندازه از هجمه‌های اقتصادی، سیاسی و رسانه‌ای چیست؟
«دشمن ما اتاق جنگ را برده است در وزارت خزانه‌داری؛ [اتاق] جنگ علیه ما به جای وزارت دفاع، وزارت خزانه‌داری آنها است، به شکل فعّال هم مشغولند. قبلاً هم همین‌جور بود؛ سال 90 و 91 [هم] که آن تحریم‌ها را شروع کردند‌ـ به خیال خودشان تحریم‌های فلج‌کننده که به کوری چشم آنها نتوانست جمهوری اسلامی را فلج کندـ فعّال بودند؛ حتّی وزیر آمریکایی می‌رفت با یکایکِ رؤسای بانک‌های مختلف در کشورهای مختلف تماس می‌گرفت؛ یعنی این‌جور فعّال بودند؛ شب و روز مشغول بودند. من عرض می‌کنم اینجا هم بایست ستاد مقابله‌ با شرارتِ این دشمن در مجموعه‌ اقتصادی تشکیل بشود؛ وزارت خارجه باید پشتیبانی کند، باید به‌صورت همراه کمک کند، لکن بایست در مرکز اقتصادی دولت این ستاد تشکیل بشود و این کار را دنبال کنند...» این بخش دیگری از بیانات رهبر حکیم انقلاب است که به وظیفه دولت در مقابل جنگ تمام‌عیار دشمن علیه ملت ایران اشاره دارد.
پاسخ روشن است، راه‌حل اساسی برای حل چنین معضلی در اتحاد مردم در مقابل دشمن و صداقت گفتار و رفتار مسئولان در مقابل مردم است. هرگاه مردم در یک جنگ احساس کنند فرماندهان‌شان دوشادوش آنان می‌جنگند، تا پای جان از اهداف‌شان دفاع می‌کنند و در مقابل دشمن ذره‌ای نقطه ضعف از خود نشان نمی‌دهند. در این جنگ جدید هم وظیفه دولت این است که بیش از همیشه در این مبارزه ثابت قدم باشد و بتواند کشور را از این پیچ تاریخی عبور دهد.

سؤال از رئیس‌جمهور تضعیف وی نیست

مجلس شورای اسلامی ابزارهای گوناگونی برای نظارت بر دستگاه‌های اجرایی کشور دارد. مجلس صدای ملت است و نمایندگان وکیل مردمند و باید به مطالبات مردم پاسخ بدهند. در وضعیت فعلی مردم سؤال می‌کنند که مجلس چه کاره است و چرا نسبت به بهبود وضعیت اقتصادی مردم و در نتیجه کشور اقدامی انجام نمی‌دهد. مگر نه این است که در چنین شرایطی مجلس باید تبلور خواست و صدای واقعی مردم باشد؟ آیا مجلس فقط تماشاگر وضع موجود است؟! مجلس شورای اسلامی برای اینکه بتواند به وظیفه خود عمل کند، باید اقدامات عملی را سرلوحه کار خود قرار می‌داد. بنابراین در این زمینه نسبت به ورود مجلس برای حل مشکلات اقتصادی مردم سه دیدگاه وجود داشت: 1‌ـ برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی معتقد بودند مجلس کاری انجام ندهد و نظاره‌گر وضع موجود باشد که البته این موضوع در شأن مجلس ناظر و قوی نبود، بنابراین پذیرفته نشد. 2‌ـ دیدگاه دوم که در واقع طیف لیست امید و اصلاح‌طلبان پیگیر بودند که وضع را کشور را آشفته‌تر کنند؛ بحث بررسی بی‌کفایتی رئیس‌جمهور بود. خب طبیعی بود که استیضاح آقای روحانی سبب بدتر شدن اوضاع کشور می‌شد و این اقدام هیچ کمکی به وضع معیشتی مردم نمی‌کرد و در نتیجه کشور را به سمت هرج و مرج پیش می‌برد. بنابراین بحث استیضاح یا نداشتن کفایت سیاسی نیز چندان مورد توجه نمایندگان با گرایش‌های گوناگون قرار نگرفت.
3‌ـ دیدگاه سوم این بود که مجلس نباید نسبت به التهابات ارزی و... سکوت کند. بنابراین طرح سؤال از رئیس‌جمهور مطرح شد که این کار یک اقدام متعادل است. سؤال از رئیس‌جمهور هم یک فرصتی فراهم می‌کند مبنی بر طرح موضوعات و ابهامات نمایندگان محترم و هم یک فرصتی است برای رئیس‌جمهور محترم که بیاید پاسخ مردم را بدهد، با ما مردم صحبت کرده و افکار عمومی را نسبت به موضوعات ابهام‌آلود آگاه کند. این موضوع حق قانونی نمایندگان مجلس است و نباید اینطور با فضاسازی رسانه‌ای آن را به یک مسئله تبدیل می‌کردیم. قانون می‌گوید هرگاه نمایندگان ملت درباره هر یک از موضوعات داخلی و خارجی لازم بدانند از رئیس‌جمهور و وزرا سؤال کنند، آنها موظفند به پرسش‌ها پاسخ داده و نمایندگان را قانع کنند. بنابراین در شرایط آشفته فعلی که گرانی‌ها به مردم فشار می‌آورد و زندگی عادی مردم دچار اختلالاتی شده است و از سوی دیگر پایین آمدن ارزش پول ملی سبب نگرانی جامعه شده است، اقدام مجلس می‌تواند گامی مثبت در تحرک بخشیدن به دولت برای حل سریع مشکلات معیشتی مردم باشد. 
در پایان باید گفت، طرح سؤال از رئیس‌جمهور از سوی مجلس، تضعیف رئیس‌جمهور نیست؛ بلکه هدف حمایت از دولت برای حل مشکلات و روشن کردن ابهامات موجود در جامعه است؛ بنابراین آمدن آقای روحانی به مجلس و پاسخگو بودن در برابر مردم و نمایندگان بدون شک به بهبود وضعیت فعلی خواهد انجامید. 


 تعجب روس‌ها!
فناوری ساخت و پرداخت ماهواره در آمریکا و روسیه چندین سال طول کشیده است؛ اما در ایران کمتر از هشت سال به این فناوری دست پیدا کردیم که این موفقیت صرفاً با برخورداری از روحیه جهادی امکان‌پذیر شد. رضا تقی‌پور، وزیر اسبق ارتباطات گفت: «در سال 77 در سفر به روسیه توانستیم 20 مرکز پرتاب ماهواره را ببینیم که برای خود ما جنبه آموزشی داشت و همین تیم در سال 87 اولین ماهواره بومی را با پرتابگر داخلی در مدار قرار داد و زمانی که یکی دو هفته پس از پرتاب به روسیه رفتیم، متعجب بودند که ما چطور توانستیم به این دانش دست پیدا کنیم؛ چرا که آنها فکر می‌کردند ما را پشت دیوار فنی نگه داشتند.»

پاسخ منفی روحانی
یک نماینده اصلاح‌طلب مجلس از پاسخ منفی روحانی به تقاضای نمایندگان اصلاح‌طلب برای حضور غیرعلنی وی در مجلس، خبر داد. محمدرضا تابش، از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس در مصاحبه‌ای  پیرامون ماجرای سؤال از رئیس‌جمهور در مجلس گفته است: «آقای رئیس‌جمهور باید پیش از این سخن می‌گفت.» وی می‌افزاید: «یک اشکال بزرگ به آقای رئیس‌جمهور وارد است؛ ایشان باید قبل از اینکه سؤالی از ایشان پرسیده می‌شد، در مجلس حضور پیدا می‌کرد.» تابش همچنین گفته است: «آقای روحانی باید حداقل تقاضای دوستان خود در مجلس را جواب می‌دادند و یک جلسه غیر علنی در خانه ملت با نمایندگان مردم می‌گذاشتند و مسائل و مشکلات را بازگو می‌کردند.»

هر سال یک رفراندوم
سخنگوی شورای نگهبان گفت: «ما تا چند سال گذشته هر سال در کشور یک انتخابات داشتیم، اما چند سالی است که با تجمیع انتخابات تقریباً هر دو سال یک بار، انتخابات در کشور برگزار می‌شود، ولی در هر صورت ما هیچ نگرانی از آرای مردم و حضور مردم نداشتیم و نخواهیم داشت و آن را وجه قدرت نظام می‌دانیم.» کدخدایی با بیان اینکه؛ اگر رفراندوم در چارچوب قانون اساسی انجام شود می‌تواند عامل تقویت نظام باشد، تصریح کرد: «نظارت مجلس هم آن گونه که در قانون اساسی ذکر شده و اگر در چارچوب قانون اساسی انجام شود، نباید سبب نگرانی شود.»

طلاق صوری!
«تعدادی از زوج‌ها برای کسب درآمد بیشتر، دست به‌ طلاق صوری می‌زنند تا ماهیانه مبلغی را به‌ عنوان مستمری زنان سرپرست خانوار دریافت کنند.» این خبری بود که «علی رستمیان»، یکی از اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس به یکی از خبرگزاری‌ها اعلام کرد و گفت: «برخی از بند ۳ ماده ۴۸ قانون حمایت از خانواده، سوء‌استفاده کرده و با طلاق صوری حرمت خانواده را از بین می‌برند تا درآمدشان افزایش پیدا کند.» مشاور امور بانوان رئیس سازمان بهزیستی نیز می‌گوید، در گذشته برخی برای معافیت سربازی به طلاق صوری، رو آورده بودند؛ موضوعی که با پیگیری مسئولان مربوطه، متوقف شد. 

مسئولیت قالیباف
یکی از سؤالاتی که این روزها مطرح می‌شود، درباره شغل یا فعالیت شهردار سابق تهران آقای قالیباف است که وی در این باره می‌گوید: «الان بیشتر وقت بنده در جایگاه نایب‌رئیس کمیسیون اقتصاد کلان بازرگانی و اداری مجمع تشخیص مصلحت نظام به پرداختن به موضوعات اقتصادی و برنامه‌ریزی برای حل مشکلات با پیشنهادهای روشن و مشخص می‌گذرد. با اطمینان می‌گویم که کنترل رشد نقدینگی در کشور قابل اجرا بوده و می‌توان آن را مدیریت و هدایت کرد.»

کشتار بی رحمانه کودکان جنایت جدید رژیم سعودی در یمن

جهان 11 آوریل 1996 را هرگز فراموش نخواهد کرد؛ روزی که جنگنده‌های رژیم صهیونیستی در عملیاتی با نام «خوشه‌های خشم» روستای «قانا» و یک مرکز سازمان ملل که کودکان و زنان برای حفظ جان خود به آن پناه برده بودند را بمباران کردند و تصاویری هولناک و دلخراش از به خون غلتیدن کودکان منتشر شد. رفتار غیر انسانی‌ای که مردم در سراسر جهان به آن واکنش نشان دادند و در اعتراض به صهیونیست‌ها تظاهرات کردند، اما مجامع جهانی ترجیح دادند از کنار ماجرا با سکوت عبور کنند، همچون جنایت صبرا و شتیلا و... .
۹ آگوست 2018 یک بار دیگر تصاویری منتشر شد که در نگاه اول همه ذهن و گمان‌ها را به سرزمین‌های اشغالی و جنایات رژیم صهیونیستی برد! چرا که قساوت و ددمنشی‌ای در تصاویر وجود داشت که پیشتر از سوی رژیم صهیونیستی مشاهده شده بود! تصاویری که روایت حمله هوایی جنگنده‌های رژیم سعودی به اتوبوس دانش‌آموزان یمنی در استان صعده بود! فاجعه‌ای که تعداد کودکان جانباخته در یمن را به ۶ هزار و 669 نفر رساند. این تعداد از کودکان قربانی جاه‌طلبی سعودی‌ها در کنار سه سال بمباران بی‌وقفه بیمارستان‌ها و مراکز درمانی، مدارس و مراکز آموزشی، تأسیسات و زیرساخت‌ها، سه سال محاصره مردم یمن و جلوگیری از رسیدن کمک‌ها و امدادهای بشردوستانه و در نتیجه گسترش بیماری‌های واگیردار و... از یک فاجعه انسانی حکایت دارد، شبیه آنچه سال‌هاست در غزه رخ داده است، اما این همه اشتراک رژیم سعودی و رژیم صهیونیستی نیست! بزرگ‌ترین وجه اشتراک واکنش مجامع غربی، آمریکایی و... این موضوع است؛ چشم بستن بر حقوق انسانی مردم یمن و حمایت از متجاوزان! چنانکه هیثر نوئرت، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به اینکه آمریکا چرا اقدامات عربستان و حمله به اتوبوس دانش‌آموزان را محکوم نمی‌کند؟ می‌گوید: «این حوثی‌ها هستند که همچنان به حمله علیه عربستان ادامه می‌دهند.»

نکته: جاستین کینگ، سرباز آمریکایی و سردبیر نشریه تخصصی «ستون پنجم» نوشت: «اینکه ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات‌ متحده، چنین توئیت تهدید‌آمیزی را با حروف بزرگ منتشر می‌کند، یک رفتار کودکانه است. وقتی ژنرال ایرانی در پاسخ به این توئیت می‌گوید دیگر با رئیس‌جمهور ما حرف نزن و طرف نشو و تو با من طرفی، برداشت مردم آمریکا از این رفتار فرمانده ایرانی شبیه این است که یک بچه بی‌ادب به یک بزرگ‌تر بی‌احترامی می‌کند و فردی دیگر می‌آید و به کودک تذکر و هشدار می‌دهد که رفتارش را تکرار نکند.»
نظر: پس از سخنان سردار سلیمانی، فرماندهان نظامی لحن خود را درباره ایران تغییر دادند و به تهدیدات ترامپ علیه ایران جاخالی دادند؛ اما در این میان برخی از عناصر داخلی کاسه داغ‌تر از آش شده و به فلسفه‌بافی درباره لحن و سخنان فرماندهان نظامی کشورمان دست زده و به عبارتی سینه‌چاک ترامپ شدند. این حرف‌ها در حالی بود که مردم و رسانه‌های آمریکا از شیوه ادب کردن سردار سلیمانی نه تنها عصبانی نشدند، بلکه به نوعی خوشحال هم شدند که این قمارباز ادب می‌شود.

اتهامات در قالب بیانیه
حزب منحله سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی خطاب به مردم راهکارهای انحرافی در اوضاع موجود کشور را اعلام کرد. نکته موجود در بیانیه زیر سؤال بردن نظام در همه‌ جنبه‌هاست؛ از شیوه حکومت و ولی‌فقیه گرفته تا اصول سیاست خارجی و حمایت از برجام. این افراد در بخشی از بیانیه هدف از انرژی هسته‌ای را رسیدن نظام به بمب اتم می‌دانند. این بیانیه سر تا پا دارای نقص بوده و تنها هدفش زیر سؤال بردن نظام، ناکارآمدی حکومت و شیوه کشورداري است. در این بیانیه آمده است: «ظرفيت‌ها و امکانات جمهوري اسلامي اگرچه قابل توجه، اما محدود است. بنابراين اولاً، بايد اهداف منطقه‌اي و جهاني متناسب با اين ظرفيت‌ها و امکانات تعريف شود و ثانياً، در استفاده از آنها بايد با آگاهي دقيق از واقعيات منطقه‌اي و بين‌المللي و درک صحيح از منافع و مصالح واقعي ملي و به دور از توهمات کاذب، براساس منطق هزينه و فايده عمل کرد. این در حالی است که آمریکایی‌ها بارها اعلام کرده‌اند قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه روز به روز در حال افزایش است.»



گام اول آشوب
برخی شبکه‌ها و افراد همچون ربع پهلوی مزدور، قصد دارند اعتراض‌ها را این بار نه در کف خیابان، بلکه در ورزشگاه‌ها و همزمان با مسابقات لیگ برتر انجام دهند و از فضای ورزشگاه‌ها استفاده کنند. این بار استراتژی ليدرهای آشوب استفاده از گسل‌های قوميتي و شعارهای ضد قوميتي است که در دیدار پرسپولیس و استقلال خوزستان و تراکتورسازی و استقلال نمونه‌هایی از آن را شاهد بودیم.


فقط در انتخابات فعال می‌شویم!
سیدمحمد حسینی سخنگوی «جمنا» گفت: «متأسفانه ما فقط در مقاطع انتخابات فعال می‌شویم. در حالی که کار سیاسی یک کار مداوم است و نمی‌شود تنها به یک مقطع اکتفا کرد. باید مثلاً در فاصله چهار ساله دو انتخابات ریاست‌جمهوری فعالیت کرد، نه اینکه از فردای انتخابات به کما برویم تا دور بعدی آغاز شود.» وی افزود: «اصولگرایان از سال 92 به بعد شاهد عدم موفقیت در انتخابات ریاست‌جمهوری، مجلس، شوراها و باز هم ریاست‌جمهوری بودند؛ یعنی نتیجه 4 انتخابات را در طول شش سال به رقیب خود واگذار کرده‌ایم. البته انتخابات مجلس کمی فرق دارد، اما به هرحال در آن هم، اکثریتی نداریم که بتوانند تعیین‌کننده باشند. تجربه نشان می‌دهد که به هر دلیل در انتخابات متعدد افراد نظامی مقبولیت چندانی ندارند. مهم کاندیدایی است که قاطعیت و اقتدار داشته باشد و با مدیریت جهادی و روحیه انقلابی بتواند بر چالش‌ها فائق آید، چه این فرد نظامی و چه غیر نظامی باشد. مردم نمی‌پذیرند که مسئولان کشور آدم‌های واداده‌ای باشند و تصور کنند که کشور به شیوه شاه‌سلطان حسینی اداره شود. صلابت و اقتدار لازم است.»  



مهدی سعیدی

روزنامه نگار

«اصلاح‌طلبان به میدان آمدند!» جمله‌ای بود که این روزها با آب و تاب فراوان در روزنامه‌های اصلاح‌طلبان انتشار یافت. وقتی به محتوای خبرها با این مضمون مراجعه می‌شود، مشاهده می‌کنیم که تریبون در اختیار برخی از چهره‌های مشهور اصلاح‌طلب قرار دارد تا درباره وضعیت کنونی کشور سخن بگویند و به زعم خود راهکارهایی را برای حل مشکلات اقتصادی ارائه دهند. محوریت این خط خبری جدید، با بازتاب سخنرانی سیدمحمد خاتمی در دیدار نمایندگان ادوار مجلس آغاز شد که به ظاهر راهکاری با ۱۵ محور برای خروج از وضعیت فعلی ارائه کرده بود. در حمایت از این سخنان بلافاصله جمعی از شخصیت‌های شناخته شده اصلاح‌طلب همچون؛ بهزاد نبوی، محمد سلامتی، محسن آرمین، مصطفی تاجزاده، فیض‌الله عرب‌سرخی، محمد کیانوش‌راد، عبدالله ناصری و… با صدور بیانیه‌ای راهکارهایی را پیشنهاد دادند؛ راهکارهایی که رسانه‌های این جریان آنها را بازتاب گسترده‌ای دادند. همچنین یادداشت‌های متفاوتی نیز در روزنامه‌های منسوب به این جریان با همین مضمون و خط خبری انتشار یافت.
درک اوضاع کنونی و تلاش همه جریان‌های سیاسی برای مشارکت در حل مشکلات کشور را هر چند باید به فال نیک گرفت و به استقبال آن رفت، اما توجه به چند نکته درباره ابعاد خط جدید رسانه‌ای اصلاح‌طلبان حائز اهمیت است:
۱ـ آنچه از مطالب منتشر شده این روزهای اصلاح‌طلبان برمی‌آید آن است که این خط جدید، تنها یک «مانور رسانه‌ای» است که جریان اصلاحات در پیش گرفته تا خود را «ناجی» مشکلات کشور معرفی کند! معمولاً اینگونه است که در وضعیت خطیر و به هم ریختگی اوضاع اقتصادی، جریان‌های سیاسی با هدف کسب محبوبیت به میدان می‌آیند، نه آنکه واقعا حرف قابل ملاحظه‌ای برای حل مشکلات داشته باشند. این تهی بودن ادعای اصلاح‌طلبان را می‌توان در متن راهکارهای خاتمی مشاهده کرد که حتی یک توصیه اقتصادی برای مهار بازار در آن دیده نمی‌شود!
۲ـ مروری بر آنچه تحت عنوان راهکارهای اصلاح‌طلبان برای حل مشکلات کشور آمده، ما را به این حقیقت راهنمایی می‌کند که این اظهارات بیش از آنکه حلّال مشکلات کشور باشد، با هدف رفع چالش‌های اردوگاه اصلاح‌طلبان طرح‌ریزی شده است. پرداختن به موضوعاتی چون؛ رفع حصر سران فتنه، اعلام عفو عمومی، آزادی زندانیان سیاسی و… بیش از آنکه مسئله جامعه باشد، چالش‌های اصلاح‌طلبانی است که سال‌هاست خود را به موضوعات دسته چندمی مشغول کرده‌اند! لذا طرح این مباحث در حالی که مسئله اکثر مردم نابسامانی در بازار ارز و سکه و کالا است، به خوبی نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبان فرصت‌طلبانه اهداف خود را دنبال می‌کنند!
۳ـ ملاحظه جدی دیگر در باب رویکرد جدید اصلاح‌طلبان، طرح این سؤال است که مگر تاکنون اصلاح‌طلبان در حاشیه بوده‌اند که اینک برای حل مشکلات کشور به میدان آمده باشند؟! مگر آقای روحانی بدون حمایت اصلاح‌طلبان می‌توانست پیروز انتخابات سال‌های ۹۲ و ۹۶ باشد؟! وزرای مؤثر در کابینه دولت یازدهم و دوازدهم تا چه اندازه تفاوت فکری با اصلاح‌طلبان دارند؟ مگر سیاست‌های اقتصادی دولت در اتاق‌ها و مجموعه‌های فکری متفاوتی از اردوگاه اصلاح‌طلبان بسته شده است؟! مگر سیاست خارجی دولت اعتدال در حل پرونده هسته‌ای از طریق امضای برجام، مورد تأیید و حمایت همه‌جانبه اصلاح‌طلبان نبوده است؟
مگر به تعبیر اصلاح‌طلبان «لیست امید» فاتح انتخابات مجلس نبوده و فراکسیون اکثریت مجلس را شکل نداده است؟ مگر اکثریت شورای شهرها و روستاها از جمله شورای شهر پایتخت در انتخابات اردیبهشت ماه سال گذشته در اختیار اصلاح‌طلبان قرار نگرفته است؟ کدام تدبیر و اندیشه اقتصادی و معیشتی اصلاح‌طلبان بوده که امکان پیگیری آن از طریق دولت وجود نداشته است؟
حال چطور است که به نحوی موضع‌گیری می‌شود که گویا این جریان در طول این سال‌ها در حاشیه سیاست و اداره کشور بوده است؟ واقعیت آن است که اصلاح‌طلبان شریک همه‌جانبه دولت در شکل دادن به وضع موجودند و القای اینکه خلق وضعیت کنونی ارتباطی با اصلاح‌طلبان نداشته و اصلاح‌طلبان به مثابه یک ناجی به تازگی وارد میدان شده‌اند تا رافع مشکلات و حلّال معضلات کشور باشند، نوعی فرافکنی و ژستی غیر واقعی و فریبکارانه‌ بیش نیست که با هدف فرار از پاسخگویی طرح‌ریزی شده است!
سخن آخر آنکه، اصلاحات مدت مدیدی است که حرفی برای گفتن ندارد و این مانورهای رسانه‌ای تنها به این کار می‌آید که چند روزی صفحات اول روزنامه‌ها و پایگاه‌های خبری اصلاح‌طلبان را تزیین کند، اما مشکلی از مشکلات مردم را حل نخواهد کرد! اصلاح‌طلبان برای تبدیل شدن به یک نیروی اثرگذار در توسعه کشور و محبوب نزد افکار عمومی نیازمند تحولات و دگرگونی بنیادین هستند!



فتح‌الله پریشان
روزنامه‌نگار
هفته گذشته شاهد افزایش تنش میان آنکارا و واشنگتن بر سر کاهش ارزش لیر، واحد پول ترکیه در برابر دلار آمریکا بودیم که به اذعان کارشناسان اقتصادی ظرف 12 ماه گذشته حدود 50 درصد از ارزش لیر در برابر دلار کاسته شده و قدرت مانور بانک مرکزی ترکیه برای مقابله با بحران ارزی محدودتر شده است. پیامد اولیه این معضل آزاردهنده اقتصادی، ایجاد نوسان و تنش کلامی در مناسبات سیاسی بین دو کشور بود که حاصلی جز افزایش تعرفه واردات آلومینیوم و فولاد از سوی ترامپ به منزله آخرین اقداماتش تا کنون نداشته و به شدت اعتراض ترک‌ها را برانگیخته است. 
رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه طی مقاله‌ای با عنوان «ترکیه به بحران روابط با آمریکا چگونه می‌نگرد؟» که در شماره روز شنبه(20/5/97) روزنامه «نیویورک‌تایمز» منتشر شده، با بیان اینکه دو کشور از 60 سال پیش تاکنون شرکای استراتژیک بوده و در دوره‌های حساس گوناگونی نظیر جنگ سرد، مبارزه با تروریسم و... در کنار هم قرار داشته‌اند، نوشت: «در صورتی که مقامات آمریکا رویکرد خودمحورانه و عاری از نزاکت خود در قبال ترکیه را به کناری نگذارند، ما نیز شروع به یافتن گزینه‌های جدیدی در سیاست خارجی خواهیم کرد.» پیش از این نیز رئیس‌جمهور ترکیه در واکنش به کاهش ارزش پول ملی کشورش، در صحبت‌هایی از مردم خواست: «برادران من که دلار و یورو و طلا در زیر بالشت‌های خود نگه داشته‌اید، بروید و این ارزها را به پول ملی (لیر) تبدیل کنید.»
اگرچه به زعم کارشناسان نوسانات ارزی دنباله‌دار ترکیه معلول عوامل اقتصادی است؛ اما آنچه تا حدودی مورد پذیرش اجماعی ترک‌ها قرار گرفته، این است که نباید از تأثیر انکارناپذیر مؤلفه سیاسی در شکل‌گیری التهابات اقتصادی استانبول و نقش بسزایی که سیاست‌های مداخله‌جویانه اقتصادی مرد پیش‌بینی‌ناپذیر کاخ سفید در این معضل مالی ایفا می‌کند، غفلت کرد. 
اما این نوسان وضعیت لیر ترکیه که این روزها سرنوشتی کم و بیش یکسان با ریال ایران پس از خروج ترامپ از برجام پیدا کرده، واجد نکات عبرت‌آموز مهمی برای مردم ما است که می‌تواند تا حدودی در شناخت بهتر امپریالیسم و سلطه جهانی و چگونگی برون‌رفت از وضعیت فعلی نیز کمک کند:
یک‌ـ وضعیت ترکیه در موضوع نوسان قیمت ارز خارجی در برابر پول ملی در وهله اول نشان داد وضعیت اقتصادی جهان ناخوش است و از تحولات سیاسی، اجتماعی و منطقه‌ای بسیار تأثیرپذیر شده است. بر اساس این، این وضعیت تنها به آنکارا یا تهران در روزهای اخیر معطوف نیست و مجموعه‌ای از علل و عوامل که به بخش‌هایی از آنها در گزارش وضعیت اقتصادی جهانی در 2017 اشاره شده، این موقعیت شکننده را در بازار اقتصاد منطقه و جهان به وجود آورده و اساساً بسیاری از کارشناسان سازمان‌های جهانی اقتصاد را نگران کرده است. بر اساس گزارش «وضعیت و چشم‌انداز اقتصادی جهانی در سال 2017 میلادی»، با توجه به تغییرات فضای سیاسی بین‌المللی، سیاست پولی نامتعارف، برآمدگی بدهی در اقتصادهای نوظهور و جریان‌های مالی ناپایدار، اقتصاد جهان همچنان با نااطمینانی‌های قابل توجه و ریسک‌های کاهنده رشد روبه‌رو خواهد بود. به همین دلیل، در سال‌های اخیر بسیاری از اقتصادهای جهان کاهش قابل توجهی را در سرمایه‌گذاری خصوصی و دولتی تجربه کرده‌اند. جالب است همان طور که در نوشته اردوغان در نیویورک‌تایمز آمده، آمریکایی‌ها چه بسا تحت تأثیر همین عوامل پس از 60 سال شراکت استراتژیک وارد چالش با اقتصاد ترکیه شده‌اند و دستگیری «آندرو برونسون» کشیش آمریکایی در شهر ازمیر ترکیه به اتهام همدستی با گروه گولن و پ.ک.ک و جاسوسی و پاسخ منفی آنکارا به درخواست آمریکا برای آزادی این کشیش تنها بهانه و جرقه این بحران اقتصادی فیمابین بوده است. 
 دو‌ـ آمریکا به هیچ وجه قابل اعتماد نیست؛ زیرا رفتار این کشور با رفیق و متحد 60 ساله‌اش نشان داد، در دنیای آقای ترامپ تنها قدرت و زور مطرح است که اگر از آنها برخوردار بودی، هر کاری خواستی می‌توانی انجام بدهی، ولو با متحد و همراه سالیان دراز خود و هموار کننده اولیه حضور نیروهای نیابتی آمریکا در جنگ‌های منطقه‌ای. به طور مسلم در مقابله با چنین کسی که تنها ابزارش قدرت است، زبان مقاومت قدرتمندانه پاسخگوست. 
سه‌ـ نحوه مواجهه دولتمردان و مردم ترکیه با کارشکنی ترامپ و روند سیاست تنزل قیمت لیر در برابر دلار نیز در خور توجه است؛ اردوغان ضمن رایزنی دیپلماتیک و اعزام هیئتی برای مذاکره و حل موضوع، قاطعانه پاسخ آمریکا را می‌دهد و حاضر نیست از مواضع اصولی و استقلال قضایی کشور در برابر دستگیری یک جاسوس کوتاه بیاید و به تبع رفتار وی، عِرق ملی مردم ترکیه نیز که دلار و ارزهای خارجی خود را برای تقویت قدرت لیر در جلوی دوربین‌ها آتش زدند، پاسخ ملی مناسبی بود.  
درست مانند مردم ایران که این روزها،‌ با واکنش منفی به توطئه‌های آمریکا برای بر هم زدن بازار ارز و سکه، از ارزش پول ملی خود مراقبت کرده و تلاش می‌کنند ثبات و امنیت روانی را به بازار برگردانند.