مهدی سعیدی
روزنامه نگار
سه‌شنبه‌ای که گذشت، شاهد رخداد مهمی در سیاست داخلی و تعاملات قوای مجریه و مقننه بودیم که سرفصلی نو در توسعه سیاسی به حساب می‌آید. در حالی که بدخواهان نظام اسلامی تلاش داشتند ماجرای طرح «سؤال از رئیس‌جمهور» از سوی نمایندگان مجلس را به فرصتی برای ایجاد چالشی جدی میان مسئولان کشور تبدیل کنند، روند برنامه‌ها در بهارستان به نحوی پیش رفت که همه نقشه‌های دشمن را نقش بر آب کرد. تعامل رئیس‌جمهور و مجلس به گونه‌ای بود که با تحسین افکار عمومی و عصبانیت دشمنان ملت همراه بود و این‌گونه مورد تقدیر رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفت: «جلسه دیروز مجلس نمایش اقتدار و ثبات جمهوری اسلامی ایران بود و خداوند به آقای رئیس‌جمهور و قوه مقننه خیر بدهد که مشترکاً چنین نمایش اقتداری را نشان دادند.» در بررسی ابعاد این ماجرا می‌توان به موارد زیر توجه کرد:
۱ـ جمهوری اسلامی توانست تجلی دیگری از ماهیت مردم‌سالارانه خود را به نمایش بگذارد! رخداد سه‌شنبه تجلی کاملی از تعبیر مشهور بنیانگذار نظام اسلامی است که فرموده بودند: «مجلس در رأس امور است.» این حرکت نشان داد، نمایندگان مردم به خوبی مطالبات مردم از دولتمردان را دنبال کرده و بر وظیفه نظارتی خود عمل می‌کنند و این حقیقت را یادآوری کردند که حضور مردم در نظام جمهوری اسلامی تنها به روز انتخابات و پای صندوق رأی خلاصه نمی‌شود و مردم در همه مراحل در امور کشور نقش‌آفرین هستند.
۲ـ مواجهه دولت و مجلس از جمله مسائلی است که باید مبتنی بر تعامل و همگرایی شکل گیرد تا حاصل آن کارآمدی نظام سیاسی باشد. در این میان، سازوکارهای حقوقی چون سؤال از رئیس‌جمهور نیز با هدف کارآمدی‌سازی نظام سیاسی و تأمین حقوق مردم در قانون لحاظ شده است؛ از این رو عمل به قانون و بهره گرفتن از ابزارهای قانونی نباید به ایجاد اختلاف در کشور منجر شود. فهم این منطق بود که موجب شد آقای روحانی فارغ از نسخه‌های جنجالی که اطرافیان رادیکال ایشان در احزاب و گروه‌های سیاسی در این ایام پیچیده و ایشان را به موضع‌گیری افراطی و افشاگری علیه رقیب سیاسی در روز پاسخگویی در بهارستان دعوت می‌کرد، در کمال آرامش و مبتنی بر وظایف قانونی در جایگاه پاسخگویی برآمده و اسیر حاشیه‌سازی‌ها نشود.
۳ـ حل مشکلات کشور و روابط بین قوا نیازمند تدبیر و هوشمندی چندجانبه‌ای است که همه متولیان امر باید به نتایج آن پایبند باشند. ماحصل این تدبیر پذیرش این حقیقت است که موفقیت کشور با حرکت در مسیر قانون و فهم اوضاع کشور ممکن خواهد بود. تقلیل منافع ملی به مصالح جناحی و به خدمت گرفتن ابزارهای قانونی به فرصتی برای تسویه‌حساب سیاسی، آفت بزرگی است که پیامدهای آن بی‌اعتبارسازی نهادهای قانونی و کاهش اعتماد عمومی به نظام سیاسی خواهد بود. از آن‌رو هر گاه اقدام و تصمیمات سیاسی عاری از ملاحظات جناحی بوده، آثار و برکات آن را در سطح اجتماعی و رضایت مردم می‌توان مشاهده کرد.
بررسی نتایج اعلام شده در رأی‌گیری پایانی و تفاوت آرا نسبت به پرسش‌های گوناگون نشان می‌دهد، با وجود تبلیغاتی که برخی هواداران افراطی دولت علیه مجلس داشته و طرح سؤال از رئیس‌جمهور را جناحی و سیاسی تحلیل می‌کردند، مجلس در مواجهه با رئیس‌جمهور سیاسی عمل نکرده و هر یک از نمایندگان مطابق با تشخیص خود و رعایت مصالح کشور رأی داده‌اند.
به واقع، رأی منفی نزدیک به ۲۰۰ نفر از نمایندگان مجلس نشان می‌دهد، حتی همراهان و همفکران رئیس‌جمهور که تحت عنوان فراکسیون امید در مجلس فعالیت دارند، از پاسخ‌های آقای روحانی قانع نشده‌اند!
۴ـ منطق «پاسخگویی» یکی دیگر از ضروریات امروز جامعه است که از درون این رخدادها باید به گفتمانی فراگیر در سطح جامعه بدل شود. جلسه بهارستان نشان داد حتی عالی‌ترین مقام اجرایی در نظام جمهوری اسلامی را به سادگی می‌توان در معرض سؤال قرار داد و از ایشان خواست که به سؤالات مطروحه ملت پاسخ گویند و این پرسش و پاسخ نه تنها صوری نبوده، بلکه سؤال‌کنندگان ممکن است قانع نشده و در نهایت این مسئولان هستند که باید خط مشی خود را تغییر داده و مبتنی بر تدبیر صحیح اقدام و حرکت کنند.
۵ـ قانع نشدن نمایندگان از پاسخ‌های رئیس‌جمهور و واکنش‌هایی که افکار عمومی و کارشناسان اقتصادی به اظهارات رئیس‌جمهور نشان دادند، این حقیقت را نشان می‌دهد که برنامه‌های دولت برای حل مشکلات اقتصادی و مدیریت بازار چاره‌ساز نبوده و نتوانسته است کارشناسان و نمایندگان مجلس را قانع کرده و آرامش را به افکار عمومی بازگرداند، از این رو دولت برای مهار وضعیت، باید در تدابیر اقتصادی خود بازنگری اساسی داشته باشد که لازمه آن تغییر رویکردهای دولت و تغییرات جدی در تیم اقتصادی و برخی مشاوران و اعضای کابینه خواهد بود.


دیدار پس از غروب


در راستای توسعه فرهنگ کتاب و کتابخوانی و افزایش سرانه مطالعه در سپاه، انتشارات معاونت فرهنگی و تبلیغات نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه چهاردهمین کتاب صوتی با عنوان «دیدار پس از غروب» را تولید و برای استفاده فرماندهان، مسئولان، مدیران و کارکنان در خودروهای سواری و فضای مجازی ارسال کرد.
به گزارش صبح صادق، کتاب «دیدار پس از غروب»، سرگذشت زندگی شهید مدافع حرم مهدی نوروزی است که زندگی این شهید گرامی را از ابتدای زندگی تا شهادت، با قلمی روایی و داستانی از زبان همسر شهید، به تصویر کشیده و انتشارات روایت فتح آن را به چاپ رسانده است. این کتاب روایت رشادت‌های پاسدار شهیدی است كه مخالفان و معاندان نظام در بحبوحه فتنه 88 با انتشار تصاوير او در حین مقابله با آشوب‌های خیابانی، او را به دروغ يكي از اعضاي حزب‌الله لبنان و برادر شهيد منيف اشمر معرفي ‌كردند. شهید مهدی نوروزی در 20 دی 93 در حوالی شهر سامرا به شهادت رسید.
پیش از این 13 کتاب صوتی با عناوین زیر با تلاش معاونت فرهنگی و تبلیغات به کتاب صوتی تبدیل و به رده‌های سپاه ارسال شده است.
کتاب «ردپای روباه؛ نقش مأموران mi6 در ایران» و فعالیت جاسوس‌های انگلیسی و آلمانی در ایران در ایام کودتای 28 مرداد و جنگ جهانی دوم؛ کتاب «سلوک عارفان» شرح احوال تعدادی از عرفا و بزرگان اخلاق؛ کتاب «مأموریت در تهران؛ خاطرات ژنرال هایزر» از افسران عالی‌رتبه آمریکا و نقش او در حوادث پیش از انقلاب و زمینه‌سازی برای کودتا در ایران و حمایت از دولت بختیار؛ کتاب‌ «خاطرات مستر همفر»؛ خاطرات همفر جاسوس انگلیسی و مؤسس فرقه ضاله وهابیت و نقش او در ایجاد این فرقه ضاله؛ کتاب «موعظه خوبان» حاوی هشدارها و سفارش‌های کوتاه اخلاقی و معنوی بزرگان اخلاق و تعدادی از شهدا؛ کتاب «احکام روزه» مطابق با فتاوای رهبر معظم انقلاب(مدظله‌العالی)؛ کتاب «با کاروان حسینی جلد اول»، درباره حرکت کاروان امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا و چرایی قیام حسینی؛ کتاب «با کاروان حسینی جلد دوم» روایت حرکت کاروان امام حسین(ع) از کربلا تا شام و از شام تا مدینه؛ کتاب «جریان‌شناسی نفوذ در انقلاب‌ها»، بررسی عوامل و علل سقوط برخی انقلاب‌ها از جمله انقلاب حضرت موسی(ع) و رویدادهای سیاسی معاصر انقلاب اسلامی؛ کتاب «خاطرات فردوست جلد اول»، درباره وقایع و رویدادهای دوره اول رژیم پهلوی؛ کتاب «خاطرات فردوست جلد دوم» فسادهای اخلاقی رژیم پهلوی و وقایع تا پیروزی انقلاب اسلامی؛ کتاب «دشمن شدید» درباره نقش قوم یهود در پشت پرده حوادث و رویدادهای تاریخ؛ کتاب «آیین روزه‌داری، احکام روزه داران»، مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی) و توصیه های معظم‌له در موضوع اهمیت روزه و ماه مبارک.
علاقه‌مندان می‌توانند فایل‌های کتاب‌های صوتی مذکور را از بخش «همسفر دانا» در صفحه اصلی پایگاه اینترنتی پاسدار دریافت کنند.


فتح‌الله پریشان
روزنامه‌نگار
از نکات کلیدی سخنان رهبر معظم انقلاب برای پشت سر گذاشتن دوران خطیر وضعیت موجود اقتصادی کشور در دیدار اخیر هیئت دولت با معظم‌له، تأکید بر شکوفاسازی و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و امکانات داخلی است؛ توصیه‌ای که از پیشران‌های حرکت کشورهای گوناگون در پیمایش راه استقلال سیاسی، عزت و تولید ملی و قطع وابستگی از دیگران بوده و چندین سال است که در کانون توجهات و توصیه‌های رهبر فرزانه انقلاب قرار دارد.   
ما در پرتو توجه و امعان‌نظر به دو نکته اساسی، یعنی امکانات و ظرفیت‌های بی‌شمار داخلی و محدودیت‌ها و چالش‌های کنونی و پیش‌روی دشمنان و مخالفان انقلاب و نظام اسلامی می‌توانیم با تکیه بر داشته‌ها،‌ باورها و آنچه ما را به اینجا رسانده، از این مرحله نیز عبور کنیم، به شرط آنکه به الزامات و راهبردهای هوشمندانه با حداکثر قدرت همگرایی در داخل و دوری از واگرایی و فصل‌الخطاب قرار دادن رهنمودهای مسئولان دلسوز به ویژه رهبر حکیم انقلاب اسلامی عمل کنیم و اهداف آمریکا را در پروژه جدید که بر افزایش موج نارضایتی‌های مردمی، راه‌اندازی نافرمانی مدنی، ایجاد فشار روانی سنگین بر مسئولان، به فرسایش بردن منابع قدرت سیاسی ایران در منطقه، زدودن سرمایه اجتماعی اعتماد به نظام و بی‌اعتبار کردن پاسخ‌های دولت و دیگر قوای حاکمیتی به مشکلات، دامن زدن به جدایی مردم از حاکمیت و ایجاد رویارویی بین مردم‌ـ مسئولان و وادارسازی نظام به تمکین در مقابل آمریکا برای حاضر شدن بر سر میز مذاکره و تن دادن به اصلاح برجام هسته‌ای و قرار گرفتن در ریل پذیرش سلسله برجام‌های موشکی، منطقه‌ای، حقوق بشری و... استوار شده، خنثی کنیم.
آمریکایی‌ها با توجه به مؤلفه‌های قدرت جمهوری اسلامی ایران (انسجام ملی، انرژی، قدرت منطقه‌ای و بازیگری، دفاع بومی و توان علمی کشور) عملاً براندازی و فروپاشی در دوره فعلی را دور از ذهن می‌دانند. طرحی مانند عملیات پیشدستانه یا تهاجم گسترده با توجه به پیشینه گذشته و توان آمریکا از دستور کار خارج شده، از سوی دیگر با توجه به شکست فتنه 88، توانایی برای براندازی نرم نیز به محاق رفته است. اما در اوضاع کنونی آمریکا تلاش دارد سه نکته را در راستای جنگ روانی برای بازگرداندن ایران به میز مذاکره به منزله مسائل جدی در ذهن مردم مهندسی کند: بحران ناکارآمدی، بی‌اعتمادی به نظام، فاسدانگاری سیستم سیاسی کشور، تا به این وسیله بتواند نظام را با بحران مشروعیت مواجه کرده و امتیازات لازم را بگیرد. لذا تلاش می‌کنند از طریق سیاه و سفید کردن وضعیت، بزرگ‌نمایی مشکلات و کوچک‌نمایی راه‌ها و ابزارهای برون‌رفت از معضلات به صورت حلقه مکمل فشار اقتصادی، ابتدا مردم را در اذهان و افکارشان با تغییر ذهنیت و ادراک آنها شکست بدهند تا زمینه و فرصت زمانی حداقل تا آبان 97 که موعد دوم اعمال تحریم اقتصادی ترامپ برای به صفر رساندن خرید نفت ایران است، فراهم شود.
 این در حالی است که دشمنان انقلاب با بررسی‌های دقیق کارشناسی در حوزه‌های گوناگون می‌دانند که ایران قدرت تاب‌آوری در برابر موج فزاینده تحریم‌ها را دارد و از سوی دیگر، خودشان با چالش‌ها و محدودیت‌های فراوانی برای اجماع‌سازی علیه ایران در بین کشورهای اصلی خریدار نفت و رساندن آستانه تحریم‌ها به نقطه غیر قابل تحمل مواجهند و کشورهایی چون؛ چین، روسیه، هند، ترکیه و کشورهای اروپایی به دلیل رفتار عهدشکنانه و شالوده‌شکنانه بین‌المللی ترامپ با اقدامات وی موافق نیستند و به تصریح ریچارد هاس رئیس سابق شورای روابط خارجی آمریکا، شعار «نخست آمریکا» ترامپ به آمریکای تنها و منزوی در عرصه روابط بین‌الملل امروز تعبیر و تفسیر می‌شود. 
 اما همه گفته‌های فوق منوط به یک شرط اساسی است؛ اراده و مدیریت قوی برای انسجام‌بخشی را در داخل دنبال کنیم و باور داشته باشیم «می‌توانیم» در مقابل دشمنان بایستیم و از این مرحله عبور کنیم؛ چرا که ایران با ویژگی‌هایی که دارد قابل محاصره نیست.


تبیین رهنمودهای راه‌گشای امام خامنه‌ای به دولت برای مقابله با جنگ اقتصادی


 دکتر یدالله جوانی/ رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت روز چهارشنبه هفته گذشته به مناسبت «هفته دولت»، با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در این دیدار، ضمن تبریک هفته دولت، شاخصه‌های حکومت علوی، یعنی «عدالت»، «پاکدامنی»، «پارسایی» و «با مردم بودن» را، معیار ارزیابی و سنجش اقدامات مسئولان برشمردند و با توجه به اوضاع کشور در چهلمین سال انقلاب اسلامی، نکات بسیار مهمی درباره اقتصاد، سیاست خارجی و ضرورت حفظ اتحاد و انسجام داخلی بیان کردند. این نوشتار مهم‌ترین محورهای بیانات معظم‌له، به ویژه در حوزه مسائل اقتصادی را تبیین و تشریح می‌کند.
هفته دولت، هفته فرصت‌ها است
از دیدگاه رهبر حکیم انقلاب، هفته دولت که تداعی‌کننده نام ماندگار شهیدان رجایی و باهنر است، هفته فرصت‌ها برای توجه و پرداختن به امور زیر است:
۱ـ این هفته فرصتی است برای خداقوت گفتن به تمامی دولتمردان.
۲ـ این هفته فرصتی است برای اینکه مسئولان دولتی ارزیابی دقیقی از عملکرد خود داشته باشند.
۳ـ هفته دولت فرصتی است برای ارزیابی نقاط قوت و ضعف.
رهبر معظم انقلاب با توجه به تقارن هفته دولت با دهه ولایت و امامت و همچنین انجام این دیدار در آستانه سالروز عید سعید غدیر، انتخاب حضرت علی(علیه‌السلام) را به عنوان ولی امر امت اسلامی و جانشین پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، نعمت بزرگ الهی دانستند و فرمودند: «مهم‌ترین وظیفه ما به عنوان حکومت اسلامی، معیار و شاخص قرار دادن حکومت علوی است.»
حکومت علوی که باید معیار و ملاک ارزیابی عملکرد مسئولان در حکومت اسلامی قرار گیرد، دارای مجموعه‌ای از شاخصه‌ها است. «عدالت»، «پاکدامنی»، «پارسایی» و «مردمی بودن»، چهار شاخصه اصلی برای این ارزیابی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی برای تحقق آرمان‌ و اهداف والای خود، یک حرکت فرآیندی تکاملی دارد. تشکیل دولت اسلامی یکی از مراحل این حرکت پنج مرحله‌ای است. دولت اسلامی دولتی است که تمامی دولتمردان آن، از چهار ویژگی عدالت، پاکدامنی، پارسایی و مردمی بودن برخوردار باشند. این شاخصه‌ها نشان می‌دهد، فاصله وضع موجود تا وضع مطلوب، یعنی دولت‌سازی اسلامی بر اساس حکومت علوی، فاصله بسیار زیاد و قابل ملاحظه‌ای است.

دشمن بر ضعف‌ها 
تمرکز کرده است
تهدیدات جدی علیه یک کشور و ملت، زمانی پدید می‌آید که دشمن خارجی بر ضعف‌ها، خلأها و نقاط آسیب‌پذیر آن کشور و ملت متمرکز شده کرده و فشار وارد آورد. اکنون در جنگ ترکیبی آمریکا علیه ملت ایران و جمهوری اسلامی، آمریکایی‌ها با توجه به مشکلات و ضعف‌های اقتصادی کشور، یک جنگ تمام‌عیار را دنبال می‌کنند و به نتایج آن
 امیدوارند.
جنگ اقتصادی دشمن با «جنگ روانی» همراه است و در این جنگ مبتنی بر فریب و نیرنگ، دشمن تلاش می‌کند اقتصاد ایران را، یک اقتصاد فرو ریخته، اصلاح‌ناپذیر و تیره و تار از نظر آینده معرفی کند. در این جنگ روانی، آمریکا و متحدانش با استفاده از امپراتوری رسانه‌ای خود، تلاش می‌کنند در چهار محور روایت خود از شرایط و مسائل ایران را به مردم القا کنند و به رفتار ایرانیان جهت دهند. این چهار محور عبارتند از:
۱ـ ترسیم آینده‌ای مبهم و تیره و تار از اقتصاد ایران از طریق:
۱ـ۱ـ ترسیم آینده‌ای تاریک از اقتصاد ایران به بهانه کاهش درآمدهای نفتی و بازگشت تحریم‌های نفتی؛
۲ـ۱ـ ترسیم آینده‌ای تاریک از اقتصاد ایران به واسطه گرانی و کمبود برخی از کالاهای اساسی مانند دارو؛
۳ـ۱ـ برجسته‌سازی مشکلات جامعه کارگری و القای شرایط منفی برای این قشر در آینده.
۲ـ القای وجود فساد فراگیر در نظام اسلامی به عنوان عامل وضع موجود از طریق:
۱ـ۲ـ القای فساد گسترده در میان مسئولان رده بالای کشور؛
۲ـ۲ـ القای سیستمی شدن فساد در جمهوری اسلامی ایران؛
۳ـ۲ـ القای فساد در نهادهای مبارزه‌کننده با فساد.
۳ـ القای به بن‌بست رسیدن جمهوری اسلامی ایران در حل مشکلات معیشتی مردم از طریق:
۱ـ۳ـ القای اصلاح‌ناپذیر بودن وضع کنونی با وجود جمهوری اسلامی؛
۲ـ۳ـ القای ناتوانی جمهوری اسلامی ایران در کنترل اوضاع به بهانه التهابات بازار ارز و سکه و کالاهای اساسی؛
۳ـ۳ـ القای حل مشکلات کشور تنها از طریق تغییر نظام.
۴ـ تحریک برای ایجاد آشوب و اغتشاش در کشور از طریق:
۱ـ۴ـ تحریک جامعه و به ویژه جوانان و اقشار آسیب‌پذیر برای ایجاد تظاهرات، اعتصاب و اغتشاش به منزله تنها راه رهایی از وضع موجود و نابسامانی کنونی؛
۲ـ۴ـ بزرگنمایی از مشکلات معیشتی کارگران؛
۳ـ۴ـ پوشش گسترده و لحظه‌ای اخبار هر نوع تجمع و حرکت اعتراضی.
با تحلیل محتوای رسانه‌های جبهه استکبار با رویکرد عملیات روانی علیه ملت ایران و جمهوری اسلامی، می‌توان گفت؛ دشمنان خارجی و جریان ضد انقلاب به دنبال القای به بن‌بست رسیدن جمهوری اسلامی ایران در اداره کشور و حل مشکلات اقتصادی مردم ایران هستند. دشمن تلاش می‌کند مردم ایران را به مقابله با نظام برای اصلاح امور تشویق کند، جمهوری اسلامی را بر سر دو راهی فروپاشی یا تسلیم شدن در برابر غرب برای حل مشکلات مردم قرار دهد.

در اداره اقتصاد کشور
 بن‌بست نداریم
در مقابل نقشه شیطانی دشمن و تمرکز آنان بر فشارهای اقتصادی و روانی، رهبر معظم انقلاب با نگاهی عالمانه و کارشناسانه از اوضاع کشور و ظرفیت‌های داخلی، بر این نکته تأکید دارند که در پرتو کار و تلاش شبانه‌روزی مسئولان، کشور از این مرحله عبور خواهد کرد. معظم‌له با تأکید بر اینکه دشمن به دلیل برخی از ضعف‌ها و خلأهای اقتصادی، بر موضوع اقتصاد کشور متمرکز شده، فرمودند: «در زمینه اقتصادی باید قوی و پرحجم کار کرد و تمام خلأها را پر کرد که همه این موارد امکان‌پذیر و شدنی است و ما در اداره کشور بن‌بست نداریم.»
واقعیت ظرفیت‌ها و امکانات در ایران از جهات گوناگون، به گونه‌ای است که با اطمینان‌خاطر می‌توان گفت،
با اصلاح رویکردها و انجام کار شبانه‌روزی، به راحتی می‌توان از اوضاع سخت اقتصادی کنونی عبور کرد. رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی با توجه به همین واقعیات می‌فرمایند: «حجم و کیفیت فعالیت و عملکرد مسئولان اقتصادی کشور باید به گونه‌ای باشد که شب و روز نشناسند و محور فعالیت‌ها، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی باشد که اساس آن تکیه بر تولید داخلی است.»

باید از غرب 
قطع امید کرد
امید بستن به برجام و غفلت از ظرفیت‌های داخلی، دلایل اصلی مشکلات کنونی اقتصادی کشور است. دولت آقای روحانی بر این تصور بود که با برجام و ورود سرمایه کشورهای اروپایی به ایران، کشور به رشد اقتصادی بالای هشت درصد دست خواهد یافت و با این رشد اقتصادی، بسیاری از مشکلات مردم حل خواهد شد. با خروج آمریکا از برجام، این تصور مخدوش شد و عده‌ای چنین می‌پندارند که با اروپا می‌توان برجام را به پیش برد و از منافع اقتصادی آن بهره جست. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار، خطاب به دولتمردان تصریح کردند که برای گره‌گشایی از مشکلات اقتصادی کشور از این طریق قطع امید کنید: «ارتباط و ادامه مذاکره با اروپا ایراد ندارد، اما باید ضمن ادامه این کار، از آنها درباره مسائلی نظیر برجام یا اقتصاد قطع امید کنید.»
تأکید رهبر معظم انقلاب بر قطع امید از اروپایی‌ها، مبتنی بر تجربه تاریخی است. با تکیه بر اروپا‌یی‌ها هرگز نمی‌توان مشکلات اقتصادی کشور را حل کرد و آنان چنین کاری را نخواهند کرد.
معظم‌له در این دیدار با انتقاد از رفتار نامناسب اروپا در مسائلی نظیر برجام و تحریم‌ها تأکید کردند: «باید با نگاه شک‌آلود به وعده‌های آنها، از روند مسائل مراقبت جدی کرد.»
رهبر معظم انقلاب کلید حل مشکلات کشور را در داخل دیدند و طی سالیانی همواره مسئولان را به این نکته متذکر شده‌اند.

دولت باید اقتصاد کشور را مدیریت کند
ضعف مدیریتی دولت در مسائل اقتصادی، از جمله دلایل اصلی بروز مشکلات معیشتی برای مردم و بروز التهاب در بازار ارز، سکه و مسکن است. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی کشور، سهم تحریم‌ها و عوامل خارجی در پدیدآیی مشکلات اقتصادی کشور، حداکثر ۲۵ تا ۳۰ درصد بوده، نقش عوامل داخلی در این میان، یک نقش بالای ۷۰ درصدی است.
مشکل اصلی در داخل کشور، نه کمبود منابع و امکانات، بلکه در رویکردهای مدیریتی و ضعف‌های مدیریتی است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار، با اشاره به برخی از مشکلات مدیریتی و عوارض ناشی از ضعف‌های مدیریتی، به صراحت فرمودند: «وظیفه دولت، مدیریت اقتصادی است.» تصریح معظم‌له بر این وظیفه از آن نظر است که اگر اقتصاد کشور و امور اقتصادی در سال‌های اخیر به درستی مدیریت می‌شد، بسیاری از مشکلات کنونی پدید نمی‌آمد. از دیدگاه ایشان، مدیریت اقتصادی با تصدی‌گری اقتصادی کاملاً متفاوت است. معظم‌له تصریح دارند که هدف از سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی این است که دولت تصدی‌گری در اقتصاد نداشته باشد. مدیریت اقتصادی مورد نظر، همان اعمال جنبه‌های حاکمیتی در حوزه اقتصادی است که بیشتر به سیاست‌گذاری‌های کلان مرتبط است و حوزه عملیات اقتصادی در اختیار بخش خصوصی متعهد و متخصص قرار می‌گیرد.

اولویت‌ها
 در مدیریت اقتصادی کشور
زمانی که کشور با جنگ اقتصادی دشمن مواجه است، اقتصاد به خودی خود به اولویت اول کشور تبدیل می‌شود. در چنین وضعیتی اگر اقتصاد به درستی مدیریت نشود، بخشی از اهداف دشمن که همانا برهم زدن آرامش روحی و روانی جامعه است، تحقق پیدا می‌کند. در ماه‌های گذشته متأسفانه چنین وضعیتی در کشور پدید آمد و التهابات بازار ارز و سکه و گرانی کالاهای اساسی ‌تا حدودی تعادل جامعه را برهم زد.
دولت وظیفه دارد با مدیریت صحیح اقتصادی،‌ آرامش جامعه را حفظ کرده و نقشه دشمن را با هوشمندی مدیریتی خنثی کند. اقدام رهبر معظم انقلاب برای تشکیل دادن شورای اقتصادی یا جلسه هماهنگی قوای سه‌گانه چنین هدفی را دنبال می‌کند. معظم‌له در این باره می‌فرمایند: «هدف از تشکیل این جلسه،‌ تمرکز بر مسائل اصلی اقتصادی و هماهنگی جهت حل سریع‌تر آنها است و بر همین اساس باید در این جلسات، از طریق گفت‌وگو و رایزنی،‌ نقاط اشتراک را افزایش داد.»
با توجه به مختصات اقتصادی کشور، ‌زمینه‌ها و بسترهای پدیدآیی مشکلات و راهکارهای مؤثر برای برون‌رفت از وضعیت فعلی،‌ رهبر معظم انقلاب، در تبیین مدیریت اقتصادی و موارد اولویت‌داری که باید مورد توجه دولتمردان قرار گیرد، بر امور  زیر به صورت خاص تأکید کردند:
1ـ «باید تلاش همه‌جانبه‌ای برای جلوگیری از تعطیلی کارخانه‌ها و یا زیر ظرفیت ‌کار کردن آنها انجام گیرد.»
بسیار روشن است که دشمن با اعمال تحریم‌‌ها و مجموعه‌ای دیگر از اقدامات، تلاش می‌کند کارخانه‌های ایران را به تعطیلی کشانده، ‌با ملحق کردن کارگران به لشکر بیکاران در کشور،‌ بحران‌آفرینی کند. در نقطه مقابل این نقشه شیطانی،‌ دولت در مدیریت اقتصادی خود، باید اولویت اول خود را جلوگیری از تعطیلی کارخانه‌ها قرار داده، تولید داخلی را حمایت کند. مواردی از تلاش همه‌جانبه مورد نظر رهبر معظم انقلاب برای تحقق این هدف عبارت است از: 
الف‌ـ هدایت نقدینگی از سوی دولت به سمت تولید؛
ب‌ـ مبارزه جدی با کالاهای قاچاق؛
ج‌ـ جلوگیری از واردات کالاهایی که در داخل تولید می‌شود؛
د‌ـ فراهم کردن زمینه و شرایط مناسب برای صادرات محصولات ایرانی.
2ـ «باز کردن، ‌میدان برای فعالان سالم اقتصادی و جوانان مبتکر و پرتلاش»
با نهایت تأسف باید گفت، ‌برخی از زد و بندها و همچنین بوروکراسی اداری، میل و رغبت را از فعالان سالم اقتصادی گرفته، آنان در این عرصه کمتر فعال هستند. دولت باید میدان کار و تلاش و سرمایه‌گذاری را برای این افراد باز کرده، آنان را حمایت کند.
رهبر معظم انقلاب یکی از موارد ضروری برای بازکردن میدان برای این فعالان و همچنین جوانان مبتکر و پرتلاش را،‌ این‌گونه متذکر شدند: «یکی از راه‌های بهبود فضای کسب‌وکار، جلوگیری از بخشنامه‌های پی در پی و بعضاً متناقض است.»
3ـ «بستن منافذ فساد و برخورد با مفسد»
در کنار باز کردن فضا برای کسب‌وکار و حمایت از فعالان سالم اقتصادی، باید منافذ فساد بسته شود و با مفسدان اقتصادی برخوردی قاطع صورت گیرد. پدیده فساد در کشور، ‌از یک سو به اقتصاد کشور آسیب وارد می‌کند و از سوی دیگر،‌ موجبات نارضایتی مردم و کاهش اعتماد آنان نسبت به نظام و مسئولان را فراهم می‌آورد. رهبر حکیم انقلاب در خصوص موضوع فساد و مفسد و ضرورت مبارزه بی‌امان با این پدیده شوم و ویرانگر،‌ دیدگاه و مواضع بسیار روشن و صریحی دارند. فرمان هشت ماده‌ای معظم‌له که در سال 1380 خطاب به سران قوای سه‌گانه صادر شد، فرمان مبارزه قاطع با پدیده فساد است. ایشان در آن پیام تصریح دارند که، ‌در صورت مبارزه جدی با فساد و مفسدان، «نعره‌ها» به آسمان بلند خواهد شد، ولی نباید به این نعره‌ها اعتنا کرد. فساد را باید ریشه‌کن کرد. اکنون، ‌مطالبه رهبری از دستگاه اجرایی کشور،‌ بستن منافذ از یک‌سو و مبارزه با مفسدان از سوی دیگر با کمک دستگاه قضایی است.
4ـ «مشکلات تولید راه‌حل دارد و اقتصاددانان نیز برای آن راهکار ارائه داده‌اند که اگر به آنها عمل شود،‌ معیشت مردم که اکنون بخش مهمی از جامعه دچار مشکل هستند، بهبود خواهد یافت.»
برداشتن موانع از سر راه تولید در داخل کشور و رونق‌بخشی به فضای کسب‌وکار، یکی از اولویت‌های مهم در مدیریت اقتصادی برای عبور از اوضاع کنونی است. نکته بسیار مهم این است که در هر بخش تولیدی، مشکلات و موانع بر سر راه تولید شناخته شده و راه‌حل آن هم از نظر کارشناسان و صاحب‌نظران اقتصادی مشخص است. آنچه نیاز است برای برطرف کردن این موانع، ‌اصلاح رویکردهای مدیریتی و کار و تلاش شبانه‌روزی است.
 
الزامات موفقیت دولت 
در مدیریت اقتصادی
دولت برای موفقیت در مدیریت  اقتصادی کشور و غلبه بر چالش‌ها و موانع، باید به الزامات این کار در وضعیت کنونی توجه خاص داشته باشد.
 جنگ اقتصادی را با جهاد اقتصادی باید خنثی کرد. در صورتی که دولت و مردم در وضعیت جنگ اقتصادی علیه کشور ‌دست به مجاهدت و حماسه اقتصادی بزنند، ‌به یقین تهدیدات اقتصادی به یک فرصت طلایی برای شکوفایی اقتصادی تبدیل خواهد شد. از دیدگاه رهبر معظم انقلاب برخی از الزامات موفقیت دولت در مدیریت صحیح اقتصادی عبارت است از:
1ـ‌ «لازمه چنین مدیریت اقتصادی، اهتمام جدی، ورود مجاهدانه در وسط میدان و نظارت کامل و مستمر به منظور بستن منافذ فساد است تا دیگر نیازی به برخورد قوه قضائیه نباشد.»
2ـ «استفاده از ظرفیت‌های اقتصادی فراوان و برجسته کشور»
به جرئت می‌توان گفت، هیچ یک از دولت‌های پس از انقلاب، از تمامی ظرفیت‌های اقتصادی کشور به صورت صحیح و کامل استفاده نکردند. بر همین اساس رهبر معظم انقلاب در این دیدار، ‌با تأکید بر این نکته و با استناد به گزارشی از مراکز بین‌المللی فرمودند: «ایران از لحاظ ظرفیت‌های استفاده نشده در رده‌ اول جهان قرار دارد.»
3ـ «استفاده صحیح از ظرفیت‌های اقتصادی»
رهبر فرزانه و تیزبین انقلاب اسلامی؛ «بد استفاده کردن از ظرفیت‌ها و منابع داخلی» را یکی از مشکلات بزرگ در بحث مدیریت اقتصادی کشور دانستند، برای برجسته‌سازی‌ این مشکل از مسئولان دولتی در این دیدار پرسیدند: «ایران که جزو بزرگ‌ترین تولیدکنندگان نفت جهان است، چرا باید بنزین وارد کند؟ در حالی که می‌توان با ساخت پالایشگاه و تولید و حتی صدور فرآورده‌های نفتی، از نعمت بزرگ ذخائر نفتی، استفاده صحیح کرد.»
نکته مورد اشاره رهبر معظم انقلاب در این پرسش، یک نکته کلیدی در مدیریت اقتصادی کشور است. به راستی اگر در چهل سال گذشته، دولت‌ها رویکرد صحیحی را در استفاده از ذخائر نفتی اتخاذ کرده بودند، آیا امروز دشمن اساساً می‌توانست ایران را تحریم نفتی کند؟ اگر در داخل کشور نفت به فرآورده‌های گوناگون تبدیل می‌شد، امکان تحریم‌ نفتی ایران وجود نداشت و علاوه بر خارج شدن ابزار تحریم نفتی از دست دشمن، صادرات فرآورده‌های نفتی برای ملت ایران ارزش‌های بسیار فراوانی به جای خام‌فروشی نفت داشت.
۴ـ «لزوم مهار و مدیریت نقدینگی»
در اصلاح رویکردهای مدیریت اقتصادی دولت، یکی از الزامات موفقیت تمرکز دولت بر مدیریت نقدینگی است. رهبر معظم انقلاب در این باره خطاب به دولتمردان فرمودند: «نقدینگی سرگردان به هر سو که برود (سکه، ارز، مسکن یا هر زمینه دیگر) ویرانگر خواهد بود و باید مجموعه‌ای تمام وقت، فعال و جهادی مسئول کنترل و مدیریت آن شود.»
۵ـ «مدیریت و کنترل قوی بانک مرکزی به دیگر بانک‌ها»
رویکرد غلط بانک‌ها در کشور طی سالیان گذشته، از عوامل پدیدآیی نابسامانی اقتصادی کشور است. اصلاح این رویکردهای غلط بر عهده دولت است. رهبر معظم انقلاب در این دیدار با انتقاد از ادامه بنگاه‌داری بانک‌ها و کارهای هزینه‌آور دیگر نظیر افزایش شعبه‌های بانکی فرمودند: «بانک مرکزی باید با نظارت کامل و دقیق مانع بروز مشکلاتی نظیر مسائل سپرده‌گذاران برخی از بانک‌ها و مؤسسات مالی شود.»
نتیجه‌گیری
تأمل در مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، نشان می‌دهد دشمن با دادن نشانی غلط از ریشه‌های مشکلات اقتصادی، به دنبال ایجاد انحراف در مسیر ملت ایران است. در پرتو هوشمندی همه مردم، نخبگان و به ویژه مسئولان می‌توان از این انحراف جلوگیری کرد و با اصلاح رویکردهای اقتصادی، گره‌های اقتصادی کشور را در پرتو مدیریت جهادی و انقلابی و کار شبانه‌روزی مسئولان یکی پس از دیگری گشود.


 سیدحسین خاتمی
کارشناس فرهنگی
با رشد ارتباطات در فضای مجازی و حضور فعالان عرصه هنر در این فضا و نظرهای کارشناسانه یا غیر کارشناسانه آنها در این فضا که گاهی بحث‌برانگیز هم می‌شود، لازم است دقتی در نحوه تعامل هنرمندان محبوب کشورمان با مسائل روز صورت پذیرد. به همین دلیل ما برخلاف نظر بسیاری از مخالفان و نقادان که این قشر را بی‌سواد می‌خوانند و نظرها و دیدگاه‌های مخالف‌شان را به شدت رد می‌کنند و به خلاف بسیاری از موافقان که هر نظری را از جانب این گروه لازم و ضروری و صحیح می‌دانند، می‌خواهیم حد وسطی را به صورت منصفانه انتخاب و نکاتی را مطرح کنیم.
هنرمندان کشور ما که بعضی از آنها سال‌های سال برای مردم کشورمان زحمت کشیدند و انواع فعالیت‌های هنری را انجام دادند، قدرتی را در دست دارند که کمتر به آن توجه می‌کنند و آن قدرت فرهنگ‌سازی و الگوسازی به جای خود و فرهنگ‌ستیزی و الگوستیزی به جای خود است. این صنف هم می‌تواند اثر مثبت در جامعه بگذارد، هم می‌تواند اثر منفی بگذارد و هم می‌تواند با اثرات منفی موجود یا در حال ایجاد جامعه مبارزه کند. این گروه که خود را میراث فرهنگی کشور برای آیندگان می‌دانند، حتماً در جریان هستند که تاریخ همان‌طور که فتوحات فرهنگی و هنری را در ذهن دارد، شکست‌های فرهنگی و هنری را هم در ذهن دارد، برای نمونه همان‌طور که به فتوحات شاهان و مقاومت‌ها می‌بالد، از ترکمنچای‌ها و سلطان حسین‌ها می‌نالد. به همین دلیل هوشیاری هنرمندان برای به ارث گذاشتن فتوحات و کشورگشایی‌های فرهنگی و هنری مطلوب نظر مردم این کشور است. پس این صنف همان‌طور که در یک فرهنگ‌سازی مثبت باید مورد تقدیر قرار بگیرند، در یک فرهنگ‌سازی منفی هم باید مؤاخذه شوند.
 نیات پاک امّا عجولانه
پرسش‌هایی در ذهن وجود دارد که چرا گاهی یک هنرمند نظراتی می‌دهد که کارشناسان و اهل دقت آن را جاهلانه و عوامانه توصیف می‌کنند؟ چرا یک هنرمند با سابقه با انتشار شایعات بی‌اساس حیثیت صنف خود را خدشه‌دار می‌کند؟ چرا یک بازیگر خود بازی می‌خورد؟ و پرسش‌هایی از این قبیل که متأسفانه نشان از وجود شکاف‌های فکری میان هنرمندان و جامعه و حقیقت موجود دارد. برای این پرسش‌ها، پاسخ‌های متعددی وجود دارد؛ اما مهم‌ترین آن می‌تواند این باشد که هنرمندان به دلیل روح لطیف و ضمیر پاکی که دارند و دغدغه آسایش و امنیت و رفاه مردم کشور در ذهن‌شان است، گاهی نظراتی همسو با برخی رسانه‌ها یا برخی مردم ناآگاه یا حتی دشمن بیان می‌کنند که در مدتی کوتاه عجولانه و اشتباه از آب در می‌آید. به طور طبیعی هر نظر و هر حرفی خطایی دارد؛ امّا حداقل کاری که از اهالی این صنف توقع می‌رود، تصحیح اشتباهات پس از توجه به خطا بودن آن و عذرخواهی به جای اصرار بر خطا و اشتباه است. همان‌طور که ما از یک مسئول دولتی می‌خواهیم پس از ارتکاب یک خطای ناخودآگاه عذرخواهی کند و در یک خطای آگاهانه استعفا دهد، خودمان هم باید پایبند این اصل عقلی باشیم. هر عقل سلیمی این مهم را تشخیص می‌دهد که هنرمندان عزیز کشورمان خواسته‌ای جز امنیت خاطر و خوشحالی و عزت مردم کشورشان نخواهند داشت؛ اما این را باید بدانند در کنار آنها هموطنانی هم هستند که دغدغه اصلی‌شان حفظ و حراست از کیان معنوی و مادی این کشور است. به عبارتی، وقتی همه ما در یک کشور زندگی می‌کنیم و به اصطلاح در یک کشتی مسافر هستیم، نباید یکدیگر را دشمن خود بدانیم؛ زیرا همگی در حال تلاش برای حرکت و پیشبرد این کشتی هستیم. آنچه توقع نمی‌رود نظراتی برخلاف امنیت و حتی بر خلاف احساسات انسانی است که گاهی در یادداشت این عزیزان در فضای مجازی وجود دارد. برای نمونه، متهم کردن اهالی یک رسانه به قساوت قلب به دلیل تیتری علیه جنایتکاران جنگی و اقتصادی هرگز از یک هنرمند و یک فعال هنری پذیرفته نیست؛ زیرا برخلاف دستور قرآن است که می‌فرماید: «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم...» دلسوزی برای جان کافر خود قساوت است بر جان مسلمان. حتی گاهی دیده می‌شود برخی هنرمندان با به کار بردن الفاظ رکیک و قبیح، به یک اتفاق در جامعه واکنش نشان می‌دهند یا دیگران را به جهالت و بی‌سوادی متهم می‌کنند یا بدون در نظر گرفتن حدود الهی و اخلاقی به مسئول یا مخالفی تهمت می‌زنند و دروغ می‌گویند و یا بافته‌ها و دروغ‌هایی که به اصطلاح هنرمندان اپوزیسیون در آن طرف آب‌ها علیه انقلاب مردم ایران بیان می‌کنند، بازگو کرده یا مثال‌های دیگر که اثرات منفی فرهنگی را در جامعه ما به جا گذاشته و می‌گذارد و جامعه را با ناامیدی مواجه می‌کند.
 فقدان سازوکار فرصتی دیگر!
همه ما می‌دانیم کشور ما از فقدان سازوکار صحیح رنج می‌برد؛ اما مدیریت نکردن قلم، گفتار و رفتار، خودش ضد سازوکار رفتار کردن است، یعنی بعضی از رفتارهای ما خود سد راه ایجاد یک سازوکار صحیح در جامعه است. نبود یک سازوکار و نظارت نداشتن بر عملکرد هنرمندان، نویسندگان، کارگردانان و... سبب می‌شود پاسخگویی به آثار مخرب فرهنگی مغفول واقع شود؛ غفلتی که اول به اهالی این صنف آسیب می‌زند. نویسنده‌ای که برخلاف اخلاق و عرف سناریویی می‌نویسد و فکر می‌کند کسی این تخلف را تشخیص نمی‌دهد، کارگردانی که فیلمی می‌سازد، برخلاف قوانین اخلاقی و عرفی جامعه و به طور نامحسوس سعی در تغییر آیین و اخلاق یک جامعه دارد یا پیرو افکار منحط و سوخته غربی است و سعی در پیاده کردن افکار دشمن در جامعه دارد، نباید از جایگاه پاسخ‌دهنده به قانون، اخلاق و مردم به جایگاه پرسش‌کننده فرار کند. هر کسی در جامعه که فعالیتی انجام می‌دهد چه کسبی، چه اداری، چه شخصی، چه دولتی، چه فرهنگی یا اقتصادی یا هنری یا رسانه‌ای باید پاسخگوی رفتارهای خود باشد مگر آنان که عمدی نیست. اینکه قانون یا جامعه با برخی هنرمندان یا به اصطلاح برخی سلبریتی‌ها برخورد قهرآمیز نمی‌کند، فقط به دلیل این است که حس انسان‌دوستی و کشوردوستی و محبت به مردم را در وجود ایشان درک می‌کند و سعی در ایجاد فرصت برای جبران اشتباهات احتمالی دارد.
در کنار هم در مقابل دشمن 
همان‌طور که می‌دانیم قصد هنرمندانی که گاهی نظرهای‌شان دل اهل علم و فکر را می‌رنجاند، ایجاد دشمنی و کینه نیست و این را هم می‌دانیم که نگاه معترضان به این نحوه حضور هنرمندان در فضای مجازی از سر دشمنی و خباثت نیست و هنرمندان عزیزمان باید بدانند هیچ مخالفی و هیچ مخالفتی دشمنی نیست، پس اگر نگاه‌مان را به دوستی و محبت معطوف کنیم، می‌توانیم در یک سنگر روبه‌روی دشمن بایستیم و با یک صدای بلند علیه ظلم و ظالم در کشورمان و همه کشورهای جهان فریاد بزنیم.
پس همان‌طور که گفته شد، هوشیاری بیش از بیش هنرمندان ما مورد توقع است و انتظار نمی‌رود یک هنرمندی سرباز گوش به فرمان دشمن شود. از مطالبات فرهیختگان و اهل فکر و مردم عزیز حفظ و حراست هنرمندان از میراث گذشتگان است، همچنین حفظ و حراست از قانون و قانون‌پذیری در جامعه، این صنف اثرگذار و محبوب با کنترل احساسات و عواطف خود می‌توانند در پیشبرد اهداف عالی نظام و پیشرفت فرهنگی و اخلاقی و حتی علمی و صنعتی کشور کمک کنند. می‌توانند اولویت‌های موجود در جامعه را تشخیص داده و مطالبه‌گر آن باشند، می‌توانند به منزله سردارهای سواره نظام فرهنگی کشور دست دشمن را از فرهنگ و اخلاق جامعه قطع کنند و شادی و خرسندی بیشتری برای مردم فراهم آورند و به گزینه‌های فرهنگی مغفول مانده در هیاهوی سیاسی‌ـ فرهنگی توجه داشته باشند و مردم را با افکار متنوع و صحیح آشنا کنند، می‌توانند از جایگاه همیشه مطالبه‌گر به جایگاه کمی پاسخگو بودن بروند و نیت پاک خود را به مردم ثابت کنند تا هنر و هنرمند این سرزمین مانند پنج هزار سال گذشته الگوی هنر و فرهنگ و تمدن بشر باقی بماند.

آسمان در تسخير جنگنده ايراني


 اکبر ادراکی/ يکي از فناوري‌هاي برتر در ميان صنايع گوناگون، فناوري ساخت هواپيما است که جمهوري اسلامي ایران در سال‌هاي اخير با همه توان در مسير دستيابي به آن تلاش کرده است. در اين عرصه نيروي هوايي ايران پیش و پس از پيروزي انقلاب تفاوت‌هايي با يکديگر داشته‌اند. در زمان رژيم طاغوت اصل بر خريد ادوات و تجهيزات و استفاده نکردن از توان بومي براي توليد تجهيزات نظامي بود. هرچند در آن زمان در بين فرماندهان ارتش تفکر تکيه بر قدرت داخلي وجود داشت؛ اما نيروي هوايي با دستور شخص شاه، خريد صرف تجهيزات نظامي را دنبال مي‌کرد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي با تقويت روحيه خودباوري و استقلال‌طلبي، ميل به خودکفايي به اوج رسيد. ضمن آنکه نيروي هوايي در اين دوران سخت‌ترين و محدودکننده‌ترين تحریم‌ها را تجربه کرد و ضرورت خودکفايي دوچندان شد.
نيروي هوايي ارتش (نهاجا) اولين يگان در جمهوري اسلامي ايران بوده است که سازماني تحت عنوان جهاد خودکفايي را در داخل خود تشکيل داد و رهبر معظم انقلاب در زمان رياست‌جمهوري خود پس از اطلاع از اين امر ضمن تأييد اين ابتکار، دستور تشکيل سازمان‌هاي مشابه را در دیگر نيروها صادر فرمودند. اولين حرکت‌هاي جهاد خودکفايي نهاجا عملياتي نگه داشتن هواپيماهاي خود در همه انواع در طول جنگ تحميلي بود که با توجه به آسيب‌هاي ناشي از عمليات رزمي شامل تعميرات و بازسازي مي‌شد.
با دستور امير سرلشکر شهيد ستاري در سال ۱۳۶۵، مجتمع صنعتي «اوج» در نهاجا براي بازسازي هواپيماهاي آسيب‌ديده ايجاد شد تا ضمن عملياتي کردن مجدد اين پرنده‌ها، در آينده بتوان از طريق بازسازي هواپيماها به بستري براي ساخت هواپيماهاي جنگنده و آموزشي هم دست پيدا کرد. يک سال بعد اين مرکز با همت تعدادي از متخصصان دلسوز و تحت نظر فرماندهي نهاجا تشکيل شد. برنامه بازسازي و عملياتي کردن جنگنده‌هاي آسيب‌ديده با قوت به کار خود ادامه داد و در طول دو دهه ۷۰ و ۸۰ ده‌ها فروند هواپيماي بازسازي شده به نهاجا تحويل داده شد.
کار ارتقای تجهيزات و تسليحات هواپيماها نيز در دوران جنگ تحميلي آغاز شد که نصب موشک سطح به هواي «هاوک» روي جنگنده رهگير اف‌ـ۱۴، توسعه سامانه سوختگيري هوايي جنگنده به جنگنده، ايجاد تغييراتي روي رادار برخي هواپيماهاي رزمي و موارد بسيار ديگر از نمونه کارهاي جهاد خودکفایی نهاجا در دوران جنگ است.
اما يک گام مهم جهاد خودکفایی نهاجا، شکل‌دهي نهضت قطعه‌سازي بود که در این راستا تلاش‌هاي همه‌جانبه‌ متخصصان نيرو و بخش‌هاي پژوهشي کشور و صنعت دفاعي در اين زمينه آغاز شد.
به موازات اين کار براي تأمين هواپيماي جنگي نيز طرح‌هاي ميان‌مدت و بلندمدتي تعريف شد که اولین بار با مهندسي معکوس هواپيماي جنگنده اف‌ـ۵ تايگر در سال‌های ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۷ این فکر عملی شد.
نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران اوايل سال 1383 از ساخت جنگنده «صاعقه» با تلاش متخصصان توانمند داخلي خبر داد؛ اين جنگنده در شهريور 1385 با پرواز موفق در رزمايش «ضربت ذوالفقار» به طور رسمی به ناوگان هوايي ارتش پيوست و در دي ماه سال ۱۳۹۳ به توليد انبوه رسید.
از ويژگي‌ها و توانمندی‌های مهم اين جنگنده پشتيباني نزديک هوايي، حمل و شليک انواع راکت، پرتاب انواع بمب و موشک با بهره‌گيري از سامانه راداري پيشرفته، قدرت رزمایش هوايي، نيروي تخريب زياد، درصد خطاي بسيار پايين و نيز شتاب لحظه‌اي و سريع است.
آذرخش دومين هواپيماي جنگنده ساخت جمهوري اسلامي ايران، پس از صاعقه است. اين جنگنده که در جمهوري اسلامي ايران و به روش مهندسي معکوس بر روي جنگنده بمب‌افکن «اف‌ـ ۵» ساخته و در ۱۵ مرداد ١٣٨۶ در شاهين شهر اصفهان آزمايش شده است، بيشتر و در واقع براي حمله به اهداف زميني طراحي و ساخته شده است و توانايي جنگ هوايي را نيز دارد.
هواپیمای قاهر نیز یک هواپیمای نظامی و آموزشی سبک با قابلیت پشتیبانی نزدیک است. پروژه ساخت جنگنده قاهر پروژه‌ای برای ساخت نوعی جت جنگنده تک‌سرنشین و رادارگریز در ایران است که همه مراحل طراحي و ساخت جنگنده قاهر ۳۱۳ را دانشمندان و متخصصان ايرانی انجام داده‌اند. اولین پیش‌نمونه یا ماکت آن را آقای احمدی‌نژاد در ۱۴ بهمن ۱۳۹۱ رونمایی کرد. این جت جنگنده در روز ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ آزمایش‌های حرکت بر روی باند را انجام داد و در بهمن ماه همان سال انجام آزمایش سرعت‌گیری در باند تا پرواز آن را سردار دهقان تأیید کرد.
به گفته سردار احمد وحیدی این جنگنده قادر به حمل تسلیحات پیشرفته بومی بوده و از قدرت تهاجمی بالایی برخوردار است. وی قابلیت نشستن و پرواز با طول باند کوتاه، توانایی انجام عملیات پروازی در ارتفاع پست و تعمیر و نگهداری آسان و سریع را از دیگر ویژگی‌های این جنگنده برشمرد. مجید بکایی، جانشین وزیر دفاع ایران هم درباره تحلیل گفته‌ است: «وقتی جنگنده رونمایی شد دشمن ابتدا می‌گفت ماکت و مقوا است و بعد تجزیه و تحلیل کردند و گفتند جمهوری اسلامی آن را برای مقابله با بالگردها طراحی کرده است؛ زیرا نقاط قوت ما قایق‌های تندروست و دشمن برای مقابله با آن از بالگرد استفاده می‌کند و آنها تحلیل کردند این جنگنده قادر است در یکی دو متری سطح آب پرواز کند و بالگردهای‌شان را بزند.»
آخرین هواپیمای نظامی رونمایی شده جمهوری اسلامی «کوثر» است که در مرداد ماه امسال با حضور رئیس‌جمهور رونمایی شد. هواپیمای کوثر در نقش آموزشی و پشتیبانی نزدیک هوایی استفاده می‌شود. داشتن یک کابین با نمایشگرهای دیجیتالی، خلبانان را برای پذیرش جنگنده‌های مدرن آشنا کرده و در زمان و هزینه‌های آموزشی در هواپیماهای رزمی نسل بعد موجب صرفه‌جویی می‌شود. 
یک هواپیمای رزمی از بخش‌های کلی به اسم سازه، الکترونیک پروازی، پیشران و تسلیحات تشکیل می‌شود. اتفاق مهم آن است که اکنون در بخش ساخت سازه به خودکفایی صد درصد رسیده‌ایم. در بخش سیم‌کشی یا به اصطلاح وایرینگ این عدد در هواپیمای کوثر نیز صد درصد و در بخش سامانه‌های اویونیکی حدود ۹۰ درصد است. در داخل کابین هواپیما شاهد یک تغییر بسیار بنیادی نسبت به خانواده اف‌ـ ۵ هستیم و مشاهده می‌شود نمایشگرهای دیجیتالی مدرن، جایگزین آلات دقیق قدیمی شده‌اند.
یکی دیگر از ویژگی‌های جت رزمی کوثر، بهره‌گیری از رادار پیشرفته و چندمنظوره است که به طور خاص برای این هواپیما توسعه داده شده است؛ اما شاید حساس‌ترین و چالش‌برانگیزترین بخش در ساخت هر جنگنده‌ای مربوط به دستگاه پیشران آن باشد. در این هواپیما از دو دستگاه موتور توربوجت اوج استفاده شده که در حقیقت مدل ایرانیزه شده موتور آمریکایی 85-J  بوده و بر اساس اعلام مسئولان تا ۹۰ درصد آن بومی‌سازی شده است. کوثر با استفاده از دو موتور اوج توانایی دستیابی به سقف پرواز ۴۵۰۰۰ پا و حداکثر سرعت ۵/۱ ماخ را دارد.
امیر «بنی طرفی» رئیس سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع با بیان اینکه خط تولید جنگنده کوثر آماده بوده و هم اکنون نیز در حال تولید است، گفت: «با تولید این جنگنده، در کل هواپیما 16 و نیم میلیون دلار صرفه‌جویی می‌شود.» امیر «محمدحسین دادرس» جانشین فرمانده کل ارتش معتقد است: «جنگنده کوثر با مشابه‌های خارجی‌اش قابل قیاس نیست و به مراتب به‌روز شده و توانمندتر از آنها است. همچنین این پرنده مبنایی است که همه پرنده‌های ما که به نوعی نیازمند خارج بوده است، به نوعی مستقل شوند.»

گزارش صبح صادق از آغاز رسیدگی به جرایم مفسدان اقتصادی و حواشی آن


  امین پناهی/ در ماه‌های اخیر، شاهد شکل‌گیری یک فضای نوسانی مخرب در کشور بودیم؛ به این صورت که به دلیل مدیریت نادرست مسئولان ذی‌ربط و وجود برخی رانت‌خواران و دانه‌درشت‌هایی که با ورود کاریکاتوری در هر بخش از بازار نسبت عرضه و تقاضا را در آن بخش دچار مشکل می‌کردند تا بتوانند اجناس موجود خود را با چند برابر ارزش واقعی به فروش برسانند. از دریافت ارز دولتی برای وارد کردن گوشی گرفته تا احتکار اجناس مورد نیاز مردم و همچنین خرید طلا، خودرو و دیگر اقلام به مقدار بسیار زیاد که سبب ایجاد نوسانات قیمتی و کاهش ارزش پول و همچنین چند برابر شدن قیمت‌ها در بازار شده است که از سوی سودجویان و فرصت‌طلبان اقتصادی ایجاد شد و در مرحله اول فضای روانی جامعه و در مراحله بعدی آرامش اقتصادی را بر هم بزند.
کسانی که به این نوسانات و بی‌نظمی‌های بازار دامن زدند تا سود خود را ببرند، مفسد شناخته می‌شوند. پس از مدتی محاکمه مفسدان که خواسته مردم و البته وظیفه قوه قضائیه در جایگاه مدافع حقوق مردم در جامعه در دستور کار قرار گرفت. قرار شد دادگاه‌های ویژه‌ای برای محاکمه افرادی که چنین مشکلاتی را برای کشور و مردم ایجاد کرده‌اند، به زودی آغاز شود. برگزاری چنین دادگاهی از نظر ساختار کلی با دیگر دادگاه‌ها کمی متفاوت است؛ به همین دلیل هم آیت‌الله آملی‌لاریجانی نامه‌ای به محضر رهبر معظم انقلاب ارسال کرده و از ایشان درخواست کرد به دلیل وضعیت خاص اقتصادی کشور که در این نامه از آن تعبیر به «جنگ  اقتصادی» شده است، بتوانند اقدامات ویژه‌ای در برخورد با مفسدان اقتصادی به کار گیرند. که معظم‌له با آن موافقت کردند. ایشان در پاسخ به نامه رئیس قوه قضائیه تأکید کردند، باید «مجازات مفسدان اقتصادی سریع و عادلانه انجام گیرد.» بخشی که البته بسیار هم مورد توجه رسانه‌های خارجی به ویژه رسانه‌های مربوط به کشورهای مسلمان عربی قرار گرفت.

واکنش‌ها به استجازه 
دستگاه قضا
اما این نامه‌نگاری و استجازه رئیس دستگاه قضا از رهبر معظم انقلاب، واکنش‌هایی به دنبال داشت که در مهم‌ترین آن می‌توان به اظهارات علی مطهری، نایب‌رئیس مجلس اشاره کرد که گفته بود: «بهتر بود رئیس قوه قضائیه قوانین و احکام مورد نیاز را از طریق مجلس به دست می‌آورد. قوه قضائیه می‌توانست از راه لایحه یا طرح دوفوریتی به خواسته‌اش برسد و نباید کاری می‌کرد که مجلس را دور بزند.»
اما به نظر می‌رسد قوه قضائیه بهترین و سریع‌ترین و البته شرعی‌ترین آن را برگزیده تا بتواند اجازه‌های لازم برای اقدامات آتی خود در برخورد با متخلفان اقتصادی را به انجام رساند. این قوه بدون توجه به حواشی که برخی سعی دارند در روند دادرسی‌ها ایجاد کنند، کارش را شروع کرده و برخی از این مفسدان را به جرم ایجاد اخلال در نظام اقتصادی کشور دستگیر می‌کند. برگزاری دادگاه‌ها علنی است و نام متهمان در رسانه‌های گوناگون به صورت کامل ادا می‌شود و این یعنی قوه قضائیه تعارف و تشریفات سابق را در برخورد با متهمان اقتصادی در چنین شرایط خاصی کنار گذاشته و می‌خواهد قاطعانه با آنها برخورد کند.
یکی از نکات قابل توجه در دادگاه‌های اخیر وجود حدود 155 جلد پرونده برای 33 متهمی است که در جریان اخیر رسیدگی به اتهامات اخلالگران اقتصادی جمع‌آوری شده است. اتهاماتی که در آن افساد فی‌الارض برای چند نفر از این متهمان در نظر گرفته شده است و برخی دیگر متهم به اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق گران‌فروشی و احتکار کالاهای مصرفی مردم هستند. متهمانی که به دادگاه رفته و محاکمه می‌شوند و بیشتر بخش‌های آن نیز به صورت علنی از رسانه ملی و برخی رسانه‌های دیگر پخش می‌شود. علنی شدن دادگاه‌ها هر چه تمام و کمال صورت پذیرد، می‌تواند موجب افزایش اعتماد و امید مردم به نظام اسلامی و دستگاه قضایی شود.

حاشیه‌های
 دادگاه‌ها
اما جریان برگزاری دادگاه‌ها حاشیه‌هایی هم داشت. یکی از این حواشی‌ها که در فضای مجازی بسیار دیده شد، خنده برخی از متهمان در جلسه دادگاه بود. خنده‌هایی که به گفته کارشناسان می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد؛ اما بسیاری از کاربران فضای مجازی و مردم آن را دهن‌کجی به قاضی، دادگاه و مردم می‌دانند. اتفاقی که درباره افرادی چون شهرام جزایری و بابک زنجانی مسبوق به سابقه است، حالا در میان متهمان جدید اقتصادی نیز دیده می‌شود. با توجه به آنکه اصلاً موضوع نامه رئیس قوه قضائیه به رهبر معظم انقلاب همین بوده است که دستگاه قضا بتواند مماشات قانونی در برخورد با این متهمان را کنار بگذارد، باید در این زمینه و انتشار چنین تصاویری از دادگاه‌ها تدابیر لازم اتخاذ شود؛ چرا که چنین اقداماتی سبب عصبانیت بیش از پیش مردم می‌شود و آثار و پیامدهای روانی خود را به دنبال دارد. 
اما گذشته از حاشیه‌ها، دادگاه‌های مزبور به دلیل رسالت خود و همچنین به دلیل مأموریت جدیدی که از سوی رهبر معظم انقلاب دریافت کرده و همچنین به دلیل اینکه متهمان فضایی را در جامعه ایجاد کرده‌اند که مردم بیش از پیش در امر معیشت خود به زحمت بیفتند، دستگاه قضا وظیفه دارد سریع، عادلانه و علنی با این متهمان برخورد کرده و البته مجازات‌شان نیز در مقابل چشمان مردم صورت پذیرد. 

با همه مجرمان
 برخورد شود
حجت‌الاسلام محسنی‌اژه‌ای معاون اول قوه قضائیه هم در نشست خبری اخیر توضیحی درباره اطلاع‌رسانی از روند برگزاری دادگاه متهمان داد. وی گفت: «اطلاع‌رسانی به دو صورت است؛ اول اینکه خود دادگاه‌ها که برگزار می‌شوند تا جایی که علنی است، منتشر شوند؛ چون قبلاً این اجازه را نداشتیم، اما اکنون منتشر خواهند شد که این یک تغییر کامل اساسی است؛ دوم اینکه، سعی می‌کنیم اطلاعات را نوبه به نوبه و زودتر به استحضار مردم برسانیم، اعم از اینکه اگر حکمی صادر شد، اگر افرادی دستگیر شدند، یا احیانا اگر افرادی محکوم یا تبرئه شدند، مردم در جریان رسیدگی‌ها و احکام صادر شده قرار بگیرند که ان‌شاءالله با کمک رسانه‌ها بتوانیم مردم را در جریان این امور قرار دهیم.»
انتظار اصلی مردم از این دادگاه‌ها این است که اولاً، قوه قضائیه برخورد با مفاسد اقتصادی را ادامه دهد و منحصر به شرایط فعلی نباشد که مشکلات اقتصادی به وجود آمده است و ثانیاً، تنها با افراد عادی برخورد نشود، بلکه برخورد با مسئولانی که مرتکب جرم شده‌اند یا وابستگان آنها، با جدیت بیشتر انجام شود. 
در واقع باید بدانیم مردم بیش از آنکه از مشکلات اقتصادی موجود در کشور که البته تا حدی غیر قابل تحمل هم هست رنج ببرند، از وجود تبعیض و رانت‌هایی رنج می‌برند که سبب چنین مشکلاتی شده است و برخورد با چنین افرادی نه تنها اجرای قانون اساسی و عدالت الهی است؛ بلکه سبب از بین بردن نارضایتی مردم خواهد شد. البته هر چند در این باره قوه قضائیه جلودار مبارزه با فساد است، اما دیگر دستگاه‌ها هم باید در کنار این قوه قرار بگیرند و به روند رسیدگی هر چه بهتر به این مفاسد کمک کنند.
دو اتفاق 
قابل توجه دیگر
در کنار برخورد با چنین افرادی که اقتصاد کشور را دچار اخلال کرده‌اند،‌ قرار شد برخی دیگر از دادگاه‌ها نیز به صورت علنی برگزار شود. یکی از این دادگاه‌ها مربوط به رئیس دفتر دولت دهم بود که با حواشی بسیاری روبه‌رو شد. حواشی پیش، هنگام و پس از دادگاه چنان پررنگ شد که اصل داستان، یعنی برگزاری دادگاه علنی با حضور خبرنگاران به حاشیه رفت. 
هر چند برخی در این کشور همیشه خواسته‌اند مصداق مَثَل «مرگ خوبه ولی برای همسایه» عمل کنند؛ یعنی اگر قرار است عدالت اجرا شود این امر باید درباره دیگران اتفاق بیفتد و نه درباره نزدیکان آنها که البته این امر به یک اپیدمی تبدیل شده است. در روزهای پیش از دادگاه فرد مذکور فایل صوتی در فضا منتشر می‌شود که آن دادگاه را یک دادگاه سیاسی می‎دانند و پیش از شروع آن زیر سؤال برده می‌شود. همچنین ایجاد تشنج و درآوردن لباس در جلسه دادگاه یکی از کارهایی است که متهم در دادگاه به آن دست می‌زند. همین‌طور آنها سعی می‌کنند با زیر سؤال بردن صلاحیت دادگاه و همچنین قاضی پرونده مقاصد سیاسی خود را در این دادگاه پی بگیرند.
به علاوه در هفته اخیر شاهد اعلام اسامی دو نفر از قضات متخلف از سوی معاون اول قوه قضائیه بودیم. سال گذشته رئیس قوه قضائیه گفته بود که اسامی قضات متخلف را اعلام خواهد کرد، اما این اتفاق به دلایلی نیفتاده بود. این در حالی است که همواره مطالبه رهبر معظم انقلاب و همچنین مردم این بوده است که نه تنها قضات متخلف باید به مردم معرفی شوند؛ بلکه باید در انظار عمومی نیز مجازات شوند. معرفی این دو قاضی در هفته اخیر می‌تواند اقدام خوبی باشد تا دستگاه قضا راحت‌تر قضات متخلف را معرفی کند.

به بهانه مسابقه تلویزیونی «برنده باش»


 آرش فهیم/ این روزها در «رسانه ملی» برنامه‌هایی پخش می‌شود که کپی طابق نعل به نعل برنامه‌های شبکه‌های ضد ملی هستند! البته، تقلید از محصولات خارجی و دیگر شبکه‌ها همواره در رسانه‌های مختلف رایج بوده و هست، در صداوسیما نیز از سالیان گذشته تاکنون، برنامه‌ها یا سریال‌هایی که رنگ و بوی کپی‌برداری از شبکه‌های خارجی بودند، پخش می‌شد و این موضوع تازگی ندارد، اما در زمینه تقلید از رسانه‌های خارجی در تلویزیون، سه موضوع دارای اهمیت است: اول، تعداد برنامه‌های تقلیدی بسیار زیاد شده است، دوم، برخی جریان‌های انقلابی که باید پیشتاز خلاقیت و عبور از شیوه‌های غربی باشند، به این موضوع رو آورده‌اند و سوم اینکه، رنگ و لعاب تقلید در این برنامه‌ها بسیار شدید شده و اندکی خلاقیت و نوآوری در آنها دیده نمی‌شود!
مصداق بارز چنین برنامه‌هایی، مسابقه تلویزیونی «برنده باش» است که پنج‌شنبه شب‌ها‌، یعنی بهترین زمان پخش در تلویزیون‌ روی آنتن شبکه سوم سیما می‌رود. این برنامه، با محور سنجش اطلاعات عمومی شرکت‌کنندگان را محمدرضا گلزار اجرا می‌کند؛ بازیگری که به رغم توانایی نه چندان زیاد هنرپیشگی، یکی از گران‌ترین بازیگران سینمای ایران است. وی برای اجرای مسابقه «برنده باش» نیز مبلغ هنگفتی را دریافت کرده است. 
برنامه گلزار از دو منظر قابل نقد و تأمل‌برانگیز است؛ اول اینکه «برنده باش» از هر نظر شبیه یک مسابقه تلویزیونی خارجی است. چیدمان صحنه برنامه، صندلی‌ها، نحوه نشستن تماشاگران، حرکات مجری، مراحل مسابقه و... بدون اینکه کوچک‌ترین تغییری در اجرا و طراحی مسابقه نسبت به برخی نمونه‌های خارجی دیده شود! انتقاد دوم و مهم‌تر به جوایز این برنامه بر می‌گردد. اینکه افراد برای پاسخ دادن به چند پرسش، در عرض چند دقیقه به جوایزی با رقم‌هایی همچون 100 میلیون یا 200 میلیون تومان دست می‌یابند. این نوع جوایز و نحوه پرداخت آنها بخشی از جریانی است که طی سال‌های اخیر و تحت تأثیر مشکلات اقتصادی صداوسیما پیش آمده است. به دلیل ضعف مالی، صداوسیما تأمین سرمایه برخی برنامه‌های خود را به بنگاه‌های تجاری می‌سپرد، اما این بنگاه‌ها فراتر از اسپانسر و حامی مالی، نقش هادی برنامه را هم ایفا می‌کنند. در نتیجه طی سال‌های اخیر، برنامه‌هایی شبیه به کازینو و بلیت بخت‌آزمایی به صورت قارچ‌گونه رشد و خودنمایی کرده‌اند. تأثیر مخرب فرهنگی این نوع برنامه‌ها کاملاً آشکار است؛ مردمی که اغلب در این دوران درگیر تنگناهای معیشتی و اقتصادی هستند، افرادی را می‌بینند که با حداقل زحمت و توانایی پول‌های سرسام‌آوری به دست می‌آورند! مثل زن و شوهر سینماگری که هم برای ساخت یک سریال در حال پخش از تلویزیون دستمزد آنچنانی گرفتند و هم اینکه با شرکت در این برنامه جایزه‌ای 100 میلیون تومانی به آنها اعطا شد! به طور طبیعی، نوجوانان و جوانانی که هر هفته پای تماشای این برنامه و جوایز چشمگیر آن می‌نشینند، به فرهنگ و منش دستیابی به پول‌های بادآورده و رؤیایی آلوده می‌شوند.
اما به موضوع اصلی این نوشته برگردیم؛ تقلید در رسانه! اتفاقی که چند برنامه دیگری که این روزها از تلویزیون پخش می‌شود را هم انگشت‌نما کرده است. علاوه بر مسابقه «برنده باش» که عیناً از روی برنامه‌های خارجی کپی شده، برنامه «عصرانه» شبکه افق را هم می‌توان مثال زد که آن هم یادآور مجله خبری یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان است. دست‌اندرکاران این‌گونه برنامه‌ها معمولاً در واکنش به انتقادات دو دلیل می‌آورند؛ دلیل او‌ل‌شان این است که این برنامه حاصل استفاده از قالبی جهانی هستند و نمی‌توان این کار را تقلید و کپی‌کاری دانست. برای نمونه، می‌گویند برنامه «برنده باش» براساس یک الگوی اجرای مسابقه که همیشه در شبکه‌های تلویزیونی در سراسر جهان تکرار می‌شود، شکل گرفته است. قبول، در بهره گرفتن از الگوها و قالب‌های موفق جهانی تردیدی نیست و اصل موضوع، ایرادی ندارد. اما مشکل از آنجا شروع می‌شود که به کارگیرندگان چنین برنامه‌هایی هیچ نوآوری و خلاقیتی ندارند. همه چیز در این برنامه‌ها حتی در جزئیات، قابل مقایسه با نمونه‌های خارجی است. این موضوع را می‌توان ناشی از رواج نوعی تنبلی رسانه‌ای دانست. یک بیماری که در بسیاری از رسانه‌های ما حتی برخی روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها هم دیده می‌شود که صرف سرلوحه قرار دادن الگوهای دیگر به عنوان کلیشه کار خود پیش می‌روند و دیگر حوصله در هم آمیختن چند روش و شاخص جدید با این قالب‌ها را ندارند. برای نمونه، برنامه «عصرانه» قابل مقایسه با اتاق خبر یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای است که البته می‌توان این سبک را هم یک قالب جهانی و فراگیر در ارائه خبر دانست. اما همان شبکه ماهواره‌ای طی سال‌های اخیر، تغییرات فراوانی را در اتاق خبر خود ایجاد کرده و  بخش‌ها و جنبه‌های تازه‌ای یافته است. اما برنامه عصرانه هنوز مانند چند سال پیش اتاق خبر این شبکه مانده است! معمولاً نیز افرادی که قالب‌های جهانی را با حداقل ابداع و نوآوری در برنامه خود به کار می‌گیرند و به بیان صریح‌تر، کپی‌کار و مقلد هستند، رسانه‌های اصیل و دارای هویت را تحقیر و تمسخر می‌کنند! 
استدلال دیگری که این برنامه‌سازان می‌آورند این است که آنها اگرچه تقلید و کپی می‌کنند، اما محتوایی ارزشی را به کار می‌گیرند. این در حالی است که سال‌ها پیش شهید سیدمرتضی آوینی تصریح کرد که فرم‌های رسانه‌ای، ظرف‌هایی نیستند که هر مظروفی را پذیرا باشند؛ یعنی آنچه تأثیر خود را می‌گذارد، قالب وارداتی است و محتوای مدنظر در فرم‌های نامناسب، چندان دیده نمی‌شوند. 
یکی از مؤلفه‌های ملی بودن یک رسانه، نوآوری و خلق سبک‌ها و شیوه‌های خلاقانه و متناسب با هدف و پیام آن رسانه است. اگر چنین آرمانی دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد، استفاده از قالب‌ها و فرم‌های جهانی و غربی، حداقل باید با بومی‌سازی و نوآوری همراه شوند. ضمن اینکه باید از رویش‌های هنری انقلاب و نسل جدید که ذهن سرشاری از ایده و نوآوری دارند و سلایق ایران و اقتضائات جامعه را درک می‌کنند بیشترین بهره را گرفت.

واکاوی کمبود نیروی انسانی در مدارس کشور در آستانه مهر


   شهناز سلطانی/ نیروی کار در هر جامعه‌ای مهم‌ترین عامل برای رشد و توسعه آن جامعه است. اما اینکه این نیروی انسانی در کجا پرورش پیدا می‌کند پرسش مهمی است که باید به دنبال پاسخ مناسب برای آن باشیم. نهادهای متعددی همچون خانواده و مکان‌های آموزشی (آموزش و پرورش و دانشگاه) در چگونگی شکل گرفتن این نیرو اثر می‌گذارند. از بین اینها نقش نهاد آموزشی مدرسه تأمل‌برانگیز است؛ چرا که بچه‌ها در سال‌هایی که پشت نیمکت‌های مدرسه می‌نشینند بهترین زمان فراگیری آموزش‌ها را در اختیار دارند، به همین دلیل این موضوع که ما چه آموزش‌هایی را و چگونه به آنها ارائه دهیم، موضوع مهمی است که «معلم» این وظیفه خطیر را به دوش می‌کشد. توزیع نامتوازن نیروی انسانی در مدارس و کمبود آن یکی از چالش‌هایی است که هر ساله در آستانه بازگشایی مدارس از نو بازخوانی می‌شود.

معلم‌ها تأثیرگذارترین‌ها 
بهترین و به‌یادمانی‌ترین خاطره‌های سال‌های مدرسه ما به ویژه در دوره ابتدایی را کسانی می‌سازند که بر صندلی پر ابهت معلم تکیه می‌زنند. وقتی خاطره‌های آن روزها را در ذهن‌مان تداعی و بازگو می‌کنیم، معمولاً نخستین این تداعی‌ها اولین معلم‌ها در ذهن ماست که از خانم... یا آقای... شروع می‌شود.  
قدرت تأثیرگذاری معلم به اندازه‌ای است که بچه‌ها اغلب اوقات از او حرف‌شنوی بیشتری دارند تا والدین‌شان. گاهی کلام معلم برای بچه‌ها حجت می‌شود و روشن‌کننده راه آینده آنها. جایگاه و اهمیت معلم تا آنجاست که گاهی مهم‌ترین و تأثیرگذارترین افراد جامعه، معلم‌ و تعلیماتش را مسبب موفقیت‌ خود می‌دانند که اگر روشنگری‌ها و دلسوزی‌های معلم نبود، چه بسا آنها به جای قدم گذاشتن در راه موفقیت به بیراهه پا گذاشته بودند. 
اما این روزها یکی از مباحث مهم بحث بر سر مهم‌ترین مربیان بچه‌های ما در مدارس است. توزیع نامتوازن نیروی انسانی در مدارس و گاهی کمبود آنها رشته
 دراز دارد. 
گواهی آمارها 
«سیدمحمد بطحایی» وزیر آموزش و پرورش همین چند هفته پیش گفت: امسال 65 هزار نفر از نیروهای این وزارتخانه بازنشسته می‌شوند و در چهار سال آینده این شیب افزایش پیدا می‌کند.
«اسفندیار چهاربند» رئیس مرکز منابع نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش هم به تازگی درباره موضوع کمبود نیرو اینگونه اظهارنظر کرد: درباره کمبود نیرو در مدارس اجماع وجود دارد، اما بحث بر سر میزان و اندازه کمبودهاست. 
«رضوان حکیم‌زاده» معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش هم به تازگی تأکید کرد: «کمبود نیرو جدی است و تراکم بالای دانش‌آموزی کیفیت آموزش را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بر اساس آمارهای ما 49/12 درصد جمعیت دانش‌آموزی در کلاس‌های ۳۶ تا ۴۰ نفره و 15/1 درصد دانش‌آموزان ما در کلاس‌های ۴۱ تا ۴۵ نفر درس می‌خوانند که این موضوع وضعیت را برای آموزش دشوار می‌کند و سبب می‌شود یاددهی و یادگیری به شکل مطلوب اتفاق نیفتد.
نیم‌نگاهی به این اظهارنظرها کافی است تا ما بدانیم مدارس ما با کمبود جدی نیروی انسانی روبه‌روست و باید به راهکارهایی برای جبران این کمبودها اندیشید.

همراهی در نیمه راه
عقل و منطق حکم می‌کند قبل از شروع سال تحصیلی هر کس در مدرسه تعیین شده قرار بگیرد و شروع سال تحصیلی شروع دغدغه تازه‌ای نباشد، چه برای معلم که نمی‌داند این سال تحصیلی باید در کدام مدرسه خدمت کند و چه برای دانش‌آموز که شوق روز اول او بی‌معلم در نطفه خفه می‌شود و نبود معلم و چشم به راهی او مثل پتک بر سر او فرود می‌آید. اما کمبود معلم معضلی است در برخی مدارس، به ویژه در دوره ابتدایی که گریبان حتی دانش‌آموزان پایتخت‌نشین را هم گرفته است. متأسفانه گاهی شاهدیم که جبران کسری نیرو در یک مدرسه حتی تا نیمه‌های سال تحصیلی کش پیدا می‌کند.  کمی تأمل کافی است تا دریابیم معلمی که در نیمه راه با بچه‌ها همراه می‌شود چه حالی دارد و بچه‌ها را که حال تلخ‌تری دارند. ذوق و شوق یادگیری و هدف و انگیزه قطعاً دیگر همانی نیست که در ابتدای راه ترسیم شده بود. معلمی که باید در کمال آرامش کارش را شروع کند و دانش‌آموزانی که آرامش بیشتر را طالبند، پس چطور می‌شود بی‌تفاوت از کنارش رد شد و سال بعد روز از نو و روزی از نو. 

هفت خوان جابه‌جایی معلم 
جابه‌جایی معلم‌ها از یک نقطه به نقطه دیگر به ویژه از یک شهر به شهر دیگر موضوعی شبیه عبور از هفت خوان رستم است که کفش آهنی می‌خواهد و صبر و حوصله وافر. کافی است در فصل نقل و انتقالات فرهنگیان گذرتان بیفتد به جایی مثل سازمان آموزش و پرورش تهران، آن وقت دست‌تان می‌آید که هفت خوان رستم در این جا چه معنایی دارد. قوانین سفت و سخت با شرایط سخت‌تر پیش روی کسانی است که خواهان انتقال هستند و این در حالی است که در بعضی از شهرها و مناطق با انباشت نیرو و در برخی دیگر با کاهش نیرو رو‌به‌رو هستیم. اما پرسش بی‌پاسخ اینجاست که واقعاً این همه سخت‌گیری لازم است؟ یا از آن دست قوانین سالخورده است که روزگاری جواب می‌داده، اما حالا دیگر نه. 

معلمان حق‌التدریس دلسوز
از سوی دیگر هزاران معلم حق‌التدریس دلسوزانه با کمترین هزینه تحمیلی به این نظام آموزشی بخش سنگینی از بار آموزش را به دوش می‌کشند و سال‌هاست منتظر تغییری در وضعیت‌شان هستند، اما دریغ از ذره‌ای عجله برای تعیین تکلیف نه فقط آنها که جبران بخشی از کسری نیروی انسانی 
در مدارس.
افزایش جذب دانشگاه فرهنگیان 
دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در سال‌های گذشته تنها کانال‌هایی هستند که تأمین نیروهای جدید را بر عهده دارند، اما ظاهراً تعداد آنها با نیازهای آموزش و پرورش ناهمخوان است و همه کمبودها را در مدارس جبران نمی‌کند، بنابراین لازم است در افزایش آمار جذب این دانشجویان تجدیدنظر شود. 

دانشجو و سرباز معلم مشتاق 
از سوی دیگر دانشجویان مستعدی در سال‌های آخر دانشگاه در رشته‌های مورد نیاز مدارس مشغول به تحصیل هستند که به عنوان معلم علاقه‌مند به ورود به مدارس هستند. بنابراین می‌توان با برگزاری دوره‌های آمادگی برای ورود به مدارس در قالب نیروی انسانی از آنها استفاده بهینه کرد. همین‌طور احیای طرح سرباز معلم هم یکی دیگر از راه‌های جبران کسری معلم در مدارس است که می‌توان با برگزاری دوره‌های آموزشی لازم روی آن حساب باز کرد.  البته بخشی از این راهکارها نیازمند هماهنگی دستگاه‌های مسئول و تصمیم‌گیری آنهاست. در این بین مجلس شورای اسلامی و دولت در جایگاه دو نهاد تصمیم‌گیر باید هماهنگ عمل کنند تا نتایج بهتری حاصل شود.

مدیریت علمی 
متقاضیان بسیاری در آرزو و صف ورود به مدارس کشور هستند. بسیاری از آنها نیرو‌های تحصیلکرده و با تحصیلات مرتبط با نظام آموزشی هستند که ظرفیت بالقوه‌ای محسوب می‌شوند که باید از این فرصت نهایت استفاده را کرد، اما متأسفانه مدیریت نادرست در جذب نیروی انسانی مورد نیاز مدارس راه را برای ورود آنها بسته است. یک بازنگری اساسی، علمی و مطالعه شده از سوی پژوهشگران حوزه آموزش ضرورت دارد تا موانع از سر راه برداشته شود تا بلکه یک سال تحصیلی‌ آرمانی از راه برسد که در آن پیش از به صدا در آمدن زنگ مهر معلم بداند کدام دانش‌آموزان انتظار او را می‌کشند؛ انتظاری شیرین که ذوق و شوق‌ها را از تب و تاب نیندازد.




 حسین کارگر/ اظهارنظر بازیگری که طی 40 سال اخیر از نورچشمی‌های سینما و صداوسیما بوده و از این طریق به شهرت و جایگاهی رسیده، نمونه جدیدی از مانور سلبریتی‌ها بر ضعف سواد رسانه‌ای بر جامعه است. اینکه رضا کیانیان گفته؛ «در این 40 سال یک روز خوش ندیدیم»(!) یعنی هم خودش مبتلا به نوعی فراموشی و کم‌سوادی فرهنگی و اجتماعی است و هم عامل ترویج سطحی‌زدگی در جامعه است. متأسفانه طی سال‌های اخیر، این طیف برخوردار از امکانات مادی و تبلیغاتی کشور، به تخریب بی‌سوادی رسانه‌ای دامن
 زده‌اند.
بر اساس تحقیقات کارشناسان وضعیت سواد رسانه‌ای در ایران نامطلوب است. این موضوع سبب شده تا توجه برخی از مردم به زبان و قلم گروهی از چهره‌های سینمایی و تلویزیونی جلب
 شود.
البته، برخی از افراد مشهور و متعهد با بهره‌گیری از قابلیت فضای مجازی خدماتی را هم به مردم اعطا کرده‌اند. با این حال کمپین‌های بعضاً سطحی تعدادی از این سلبریتی‌های مشهور، اما بدون سواد کافی در اقتصاد و سیاست، این روزها گاه و بی‌گاه در فضای مجازی دست به دست می‌شود. در یکی از این کمپین‌ها راهکاری پوپولیستی و ساده‌انگارانه به مفهوم تخصصی و پیچیده اقتصاد، از سوی یک فوتبالیست صادر شد! هر چند در بین طرفداران  و اصطلاحاً دنبال‌کننده‌های این افراد هم چندان اعتنای جدی به اجرای این نوع کمپین‌ها نمی‌شود، اما آثار سوء اظهارات و کمپین‌های غیرعلمی می‌تواند سبب فراموشی اصل موضوع و غفلت اذهان عمومی از ریشه‌یابی مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور
 باشد.
امروز فناوری‌های ارتباطی، هرگونه پیامی را بدون هیچ حصاری وارد ذهن و روان مخاطبان می‌کنند و در برابر این بمباران خبری تنها سلاح ممکن، افزایش سطح مطالعه و تقویت سواد رسانه‌ای است. در این زمینه صداوسیما با تولید برنامه «رسانش» حرکتی را آغاز کرد که در مقابل این میزان از هجمه‌های هدفدار اصلاً کفایت نمی‌کند و بدیهی است که لازم است برنامه‌های بیشتری با هدف تمرکز بر تقویت سواد رسانه‌ای در شبکه‌های اصلی تلویزیون تولید و نمایش داده شوند.
ضمن اینکه خود سیما، گاهی به سلبریتی‌سالاری دامن می‌زند. برای نمونه، بارها شاهد بوده‌ایم که خبرنگاری به قصد گرفتن مصاحبه به دنبال یک بازیکن معمولی فوتبال می‌دود، اما در بسیاری از اوقات، نامی از یک معلم  نمونه کشوری یا داور مسابقات علمی حتی در شبکه‌های استانی هم برده نمی‌شود!