ابراهیم بازیان، مدیرکل دفتر تأمین مسکن و امور مهندسی ساختمان کمیته امداد با بیان اینکه، توجه ویژه به اشتغال و مسکن روستاییان موجب کاهش حاشیه‌نشینی روستاییان در شهرها می‌شود، گفت: در اولویت قرار گرفتن مددجویان روستایی برای دریافت خدمات مسکن علاوه بر فعال نگه‌داشتن و توسعه طرح‌های اشتغال‌زایی، موجب محرومیت‌زدایی از چهره روستاها نیز می‌شود. وی افزود: هر خانوار مددجویی که تصمیم بگیرد به روستا بازگردد به‌ عنوان مشوق از 25 درصد سرانه بیشتر بهره‌مند می‌شود.

واکاوی کمبود نیروی انسانی در مدارس کشور در آستانه مهر


   شهناز سلطانی/ نیروی کار در هر جامعه‌ای مهم‌ترین عامل برای رشد و توسعه آن جامعه است. اما اینکه این نیروی انسانی در کجا پرورش پیدا می‌کند پرسش مهمی است که باید به دنبال پاسخ مناسب برای آن باشیم. نهادهای متعددی همچون خانواده و مکان‌های آموزشی (آموزش و پرورش و دانشگاه) در چگونگی شکل گرفتن این نیرو اثر می‌گذارند. از بین اینها نقش نهاد آموزشی مدرسه تأمل‌برانگیز است؛ چرا که بچه‌ها در سال‌هایی که پشت نیمکت‌های مدرسه می‌نشینند بهترین زمان فراگیری آموزش‌ها را در اختیار دارند، به همین دلیل این موضوع که ما چه آموزش‌هایی را و چگونه به آنها ارائه دهیم، موضوع مهمی است که «معلم» این وظیفه خطیر را به دوش می‌کشد. توزیع نامتوازن نیروی انسانی در مدارس و کمبود آن یکی از چالش‌هایی است که هر ساله در آستانه بازگشایی مدارس از نو بازخوانی می‌شود.

معلم‌ها تأثیرگذارترین‌ها 
بهترین و به‌یادمانی‌ترین خاطره‌های سال‌های مدرسه ما به ویژه در دوره ابتدایی را کسانی می‌سازند که بر صندلی پر ابهت معلم تکیه می‌زنند. وقتی خاطره‌های آن روزها را در ذهن‌مان تداعی و بازگو می‌کنیم، معمولاً نخستین این تداعی‌ها اولین معلم‌ها در ذهن ماست که از خانم... یا آقای... شروع می‌شود.  
قدرت تأثیرگذاری معلم به اندازه‌ای است که بچه‌ها اغلب اوقات از او حرف‌شنوی بیشتری دارند تا والدین‌شان. گاهی کلام معلم برای بچه‌ها حجت می‌شود و روشن‌کننده راه آینده آنها. جایگاه و اهمیت معلم تا آنجاست که گاهی مهم‌ترین و تأثیرگذارترین افراد جامعه، معلم‌ و تعلیماتش را مسبب موفقیت‌ خود می‌دانند که اگر روشنگری‌ها و دلسوزی‌های معلم نبود، چه بسا آنها به جای قدم گذاشتن در راه موفقیت به بیراهه پا گذاشته بودند. 
اما این روزها یکی از مباحث مهم بحث بر سر مهم‌ترین مربیان بچه‌های ما در مدارس است. توزیع نامتوازن نیروی انسانی در مدارس و گاهی کمبود آنها رشته
 دراز دارد. 
گواهی آمارها 
«سیدمحمد بطحایی» وزیر آموزش و پرورش همین چند هفته پیش گفت: امسال 65 هزار نفر از نیروهای این وزارتخانه بازنشسته می‌شوند و در چهار سال آینده این شیب افزایش پیدا می‌کند.
«اسفندیار چهاربند» رئیس مرکز منابع نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش هم به تازگی درباره موضوع کمبود نیرو اینگونه اظهارنظر کرد: درباره کمبود نیرو در مدارس اجماع وجود دارد، اما بحث بر سر میزان و اندازه کمبودهاست. 
«رضوان حکیم‌زاده» معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش هم به تازگی تأکید کرد: «کمبود نیرو جدی است و تراکم بالای دانش‌آموزی کیفیت آموزش را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بر اساس آمارهای ما 49/12 درصد جمعیت دانش‌آموزی در کلاس‌های ۳۶ تا ۴۰ نفره و 15/1 درصد دانش‌آموزان ما در کلاس‌های ۴۱ تا ۴۵ نفر درس می‌خوانند که این موضوع وضعیت را برای آموزش دشوار می‌کند و سبب می‌شود یاددهی و یادگیری به شکل مطلوب اتفاق نیفتد.
نیم‌نگاهی به این اظهارنظرها کافی است تا ما بدانیم مدارس ما با کمبود جدی نیروی انسانی روبه‌روست و باید به راهکارهایی برای جبران این کمبودها اندیشید.

همراهی در نیمه راه
عقل و منطق حکم می‌کند قبل از شروع سال تحصیلی هر کس در مدرسه تعیین شده قرار بگیرد و شروع سال تحصیلی شروع دغدغه تازه‌ای نباشد، چه برای معلم که نمی‌داند این سال تحصیلی باید در کدام مدرسه خدمت کند و چه برای دانش‌آموز که شوق روز اول او بی‌معلم در نطفه خفه می‌شود و نبود معلم و چشم به راهی او مثل پتک بر سر او فرود می‌آید. اما کمبود معلم معضلی است در برخی مدارس، به ویژه در دوره ابتدایی که گریبان حتی دانش‌آموزان پایتخت‌نشین را هم گرفته است. متأسفانه گاهی شاهدیم که جبران کسری نیرو در یک مدرسه حتی تا نیمه‌های سال تحصیلی کش پیدا می‌کند.  کمی تأمل کافی است تا دریابیم معلمی که در نیمه راه با بچه‌ها همراه می‌شود چه حالی دارد و بچه‌ها را که حال تلخ‌تری دارند. ذوق و شوق یادگیری و هدف و انگیزه قطعاً دیگر همانی نیست که در ابتدای راه ترسیم شده بود. معلمی که باید در کمال آرامش کارش را شروع کند و دانش‌آموزانی که آرامش بیشتر را طالبند، پس چطور می‌شود بی‌تفاوت از کنارش رد شد و سال بعد روز از نو و روزی از نو. 

هفت خوان جابه‌جایی معلم 
جابه‌جایی معلم‌ها از یک نقطه به نقطه دیگر به ویژه از یک شهر به شهر دیگر موضوعی شبیه عبور از هفت خوان رستم است که کفش آهنی می‌خواهد و صبر و حوصله وافر. کافی است در فصل نقل و انتقالات فرهنگیان گذرتان بیفتد به جایی مثل سازمان آموزش و پرورش تهران، آن وقت دست‌تان می‌آید که هفت خوان رستم در این جا چه معنایی دارد. قوانین سفت و سخت با شرایط سخت‌تر پیش روی کسانی است که خواهان انتقال هستند و این در حالی است که در بعضی از شهرها و مناطق با انباشت نیرو و در برخی دیگر با کاهش نیرو رو‌به‌رو هستیم. اما پرسش بی‌پاسخ اینجاست که واقعاً این همه سخت‌گیری لازم است؟ یا از آن دست قوانین سالخورده است که روزگاری جواب می‌داده، اما حالا دیگر نه. 

معلمان حق‌التدریس دلسوز
از سوی دیگر هزاران معلم حق‌التدریس دلسوزانه با کمترین هزینه تحمیلی به این نظام آموزشی بخش سنگینی از بار آموزش را به دوش می‌کشند و سال‌هاست منتظر تغییری در وضعیت‌شان هستند، اما دریغ از ذره‌ای عجله برای تعیین تکلیف نه فقط آنها که جبران بخشی از کسری نیروی انسانی 
در مدارس.
افزایش جذب دانشگاه فرهنگیان 
دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در سال‌های گذشته تنها کانال‌هایی هستند که تأمین نیروهای جدید را بر عهده دارند، اما ظاهراً تعداد آنها با نیازهای آموزش و پرورش ناهمخوان است و همه کمبودها را در مدارس جبران نمی‌کند، بنابراین لازم است در افزایش آمار جذب این دانشجویان تجدیدنظر شود. 

دانشجو و سرباز معلم مشتاق 
از سوی دیگر دانشجویان مستعدی در سال‌های آخر دانشگاه در رشته‌های مورد نیاز مدارس مشغول به تحصیل هستند که به عنوان معلم علاقه‌مند به ورود به مدارس هستند. بنابراین می‌توان با برگزاری دوره‌های آمادگی برای ورود به مدارس در قالب نیروی انسانی از آنها استفاده بهینه کرد. همین‌طور احیای طرح سرباز معلم هم یکی دیگر از راه‌های جبران کسری معلم در مدارس است که می‌توان با برگزاری دوره‌های آموزشی لازم روی آن حساب باز کرد.  البته بخشی از این راهکارها نیازمند هماهنگی دستگاه‌های مسئول و تصمیم‌گیری آنهاست. در این بین مجلس شورای اسلامی و دولت در جایگاه دو نهاد تصمیم‌گیر باید هماهنگ عمل کنند تا نتایج بهتری حاصل شود.

مدیریت علمی 
متقاضیان بسیاری در آرزو و صف ورود به مدارس کشور هستند. بسیاری از آنها نیرو‌های تحصیلکرده و با تحصیلات مرتبط با نظام آموزشی هستند که ظرفیت بالقوه‌ای محسوب می‌شوند که باید از این فرصت نهایت استفاده را کرد، اما متأسفانه مدیریت نادرست در جذب نیروی انسانی مورد نیاز مدارس راه را برای ورود آنها بسته است. یک بازنگری اساسی، علمی و مطالعه شده از سوی پژوهشگران حوزه آموزش ضرورت دارد تا موانع از سر راه برداشته شود تا بلکه یک سال تحصیلی‌ آرمانی از راه برسد که در آن پیش از به صدا در آمدن زنگ مهر معلم بداند کدام دانش‌آموزان انتظار او را می‌کشند؛ انتظاری شیرین که ذوق و شوق‌ها را از تب و تاب نیندازد.



 صحرا محمدی/ صنایع دستی در هر کشوری معرّف فرهنگ و تمدن و هنر آن کشور است. قدمت برخی از این هنرها هزاره‌ها و سده‌ها را پشت سر گذاشته تا به اینجا که ما هستیم رسیده است. هنرهایی که برخی از آنها  فقط مختص یک کشور است و بس. بنابراین می‌شود از صنایع دستی به یک مهر و نشان بر پیشانی آن کشور در عرصه جهانی یاد کرد. کشور ما هم از این قاعده مستثنی نیست و از این نشانه‌ها فراوان بر پیشانی روشن خود دارد. رقم 295 رشته صنایع دستی فعال در کشور آن قدر قابل توجه است که رتبه سوم صنایع دستی جهان را به خود اختصاص دهد و بی‌شک از این تعداد نشانه‌ها کم نیستند.
فرش تبریز، مس زنجان، فیروزه نیشابور، گلیم و گبه شیراز، پته کرمان، سوزن‌دوزی سیستان‌و‌بلوچستان، سفال همدان، قلمکاری و خاتم‌کاری اصفهان فقط چند نمونه شناخته شده‌تر از صدها نوع صنایع دستی مردمان خوش ذوق ماست. وجود و بقای همه این هنرها به یک موضوع بستگی دارد و آن هم داشتن مشتری است؛ مشتری‌هایی که نه تنها سبب بقای آنها می‌شود که ارتزاق 3 میلیون نفری( تولیدکنندگان صنایع دستی به اضافه خانواده‌های‌شان‌) را هم که در این راه به طور مستقیم و غیر مستقیم فعالیت می‌کنند، ضامن می‌شوند. بنابراین حمایت ما مردم از این صنایع اهداف بلندی را محقق می‌کند و کسب و کار هزاران و بلکه صدها هزار نفر را رونق می‌بخشد که سود و ثمر آن به اقتصاد کشور بر‌می‌گردد و اگر خدای نکرده یکی از این هنرها از دور خارج شود، بیکاری و پیامدهای منفی ناشی از آن دامن ما را هم می‌گیرد و اگر به این دیده نگاه کنیم که ما در برابر هم مسئولیم، آن وقت تصمیم‌های‌مان منطقی و درست خواهد بود. 
به بهانه‌های مختلف به خرید می‌رویم؛ گاهی برای رفع نیازهای‌مان و گاهی برای دلخوشی‌های‌مان. گاهی هم به بهانه‌ها و مناسبت‌های مختلف برای دیگران خرید می‌کنیم، مثلاً برای تولد یک دوست‌، هدیه ازدواج، برای چشم‌روشنی و... از این دست دلایل برای خرید کم نداریم. به جای اینکه انواع و اقسام اجناس خارجی در بازار را خریداری کنیم، آگاهانه دست به انتخاب بزنیم. 
تنوع صنایع دستی در کشور ما به اندازه‌ای است که با صرف مبالغی که مدنظر ماست هم می‌توان از این فهرست پر اقلام خرید کرد. کافی است عزم‌مان را جزم کنیم تا کمکی کنیم به فروش هر چه بیشتر صنایع دستی کشورمان. اگر به این مسئله فکر کنیم که قدمی که هر یک از ما برای گسترش تولید و فروش این محصولات ایرانی برمی‌داریم تا چه اندازه به کاهش بیکاری و افزایش رونق تولیدات ایرانی کمک می‌کند، به یقین قدم‌های‌مان را مستحکم‌تر برمی‌داریم. در خرید جهیزیه عروسی به وفور می‌توان اقلامی را یافت که مابه‌ازای داخلی و البته دست‌ساز داخلی دارند؛ یعنی همان صنایع دستی. این خرید ما مصداق یک تیر و چندان نشان است. 
هر از گاهی که به بازار سر می‌زنیم تا مایحتاج ضروری‌ یا غیر ضروری و لوکسی که مدنظرمان است را تهیه کنیم، بد نیست اهم و مهم کنیم و هنر دست صنعتگر هموطن‌مان را در اولویت خرید قرار دهیم و او را دلگرم هنری کنیم که به آن عشق می‌ورزد و با این کار جای پای هنر ایرانی را بر تارک هنرهای جهان محکم کنیم. البته این نکته را هم باید گفت که همه هنرهای ایرانی به وفور در همه شهرها در دسترس نیستند، برای اینکه مردم به سهولت به این محصولات دسترسی داشته باشند و آنها را خریداری کنند لازم است که دسترنج هنرمندان ایرانی در معرض نمایش قرار بگیرد، بنابراین عرضه آنها خارج از حیطه مشتری‌هاست و متولیان باید تدبیری برای آن بیندیشند. 


 مهدی فرهادی/یکی از ابزارهای جدید در اینترنت، بلاک‌چین(Blockchain) است، استفاده از این ابزار اگر چه هنوز عمومیت نیافته است، اما حضور مؤثر آن در چندین برنامه، حساسیت نسبت به آن را افزایش داده است. درباره بلاک‌چین تعریف‌های متفاوتی وجود دارد که با توجه به اهمیت و اثرگذاری آن در آینده نمی‌توان به سادگی از کنار آنها گذشت. بر این اساس همراه با تعریف بلاک‌چین، کارآیی این برنامه هم مورد مداقه قرار می‌گیرد.
1ـ بلاک‌چین از دو کلمه Block(بلوک) و Chain(زنجیره) ایجاد شده است. این فناوری در حقیقت زنجیره‌ای از بلوک‌هاست. به‌طور کلی بلاک‌چین یک سامانه ثبت اطلاعات و گزارش توزیع‌شده و به ‌صورت غیر متمرکز است. بیت‌کوین از این فناوری برای ذخیره اطلاعات دارایی کاربران بهره می‌برد. اگر بلاک‌چین یک سیستم‌عامل باشد، بیت‌کوین نرم‌افزاری روی این سیستم‌عامل است.
2ـ بلاک‌چین یک فناوری ویژه برای پلتفرم‌های معامله‌گر همتا به همتا است که از ذخیره‌سازی غیر متمرکز برای ضبط تمام داد‌ه‌های معامله استفاده می‌کند. اولین بار بلاک‌چین در سال ۲۰۰۹ در زیرساخت بخش مالی ارز رمزنگاری شده بیت‌کوین استفاده شد. 
3ـ فناوری بلاک‌چین یکی از فناوری‌هایی است که اینترنت را هرچه بیشتر از حالت عمودی و متمرکز و سلسله‌مراتبی به‌ سمت افقی شدن سوق می‌دهد. در این مدل تعداد زیادی کاربر امنیت اطلاعات به ‌جای یک یا چند مرکز مخصوص، را تأمین می‌کنند.
4ـ بلاک‌چین نوعی دیتابیس یا پایگاه داده است که روی یک یا چند سرور خاص قرار ندارد؛ بلکه روی تمام رایانه‌هایی که به شبکه متصل می‌شوند، توزیع شده است. بلاک‌چین در حقیقت یک دفتر کل برای ثبت رکوردها و گزارش‌ها است و به دلیل نوع رمزنگاری و ثبت آن در همه رایانه‌های شبکه، گزارش‌های ثبت شده قابل هک یا حذف نیستند.
5ـ برخی از کارشناسان فناوری اطلاعات معتقدند که در شبکه «بلاک‌چین» نظارت دولتی بر اینترنت محدود و امکان اعمال فیلتر ضعیف می‌شود.
6ـ در این بلاک‌چین افرادی خاص برای تأیید فعالیت‌ها انتخاب می‌شوند. این افراد می‌توانند یک مقام، کارمند ارشد، دولت، مؤسسه یا اشخاص دیگری باشند. داده‌ها قابل مشاهده برای عموم هستند، اما می‌توان از یک سری اطلاعات خاص محافظت کرد.
7ـ از فناوری بلاک‌چین می‌توان در زیرساخت‌های مالی موجود مانند سهام، اوراق قرضه و زمینه‌های بسیار دیگری استفاده کرد. استفاده از این فناوری بر سرعت دسترسی به اینترنت تأثیر می‌گذارد.
8ـ بلاک‌چین‌ها اگر چه در ابتدای راه هستند، اما همچنان در حال تکامل می‌باشند و صنایع متعددی که به طور فزاینده ظاهر می‌شوند را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند. همان ‌طور که اینترنت در طول زمان ابعاد مختلفی را تحت تأثیر قرار داد، بلاک‌چین نیز بر جنبه‌های متعدد زندگی ما به طرق مختلف تأثیر می‌گذارد و رسانه‌های دیجیتال جزء اولین مؤلفه‌هایی خواهند بود که تحت تأثیر واقع می‌شوند.
9ـ فناوری بلاک‌چین مانند اینترنت است که دارای یک استحکام داخلی است. با ذخیره بلوک‌های اطلاعاتی‌ که در سراسر شبکه آن یکسان هستند: الف‌‌ـ هیچ فرد یا سازمانی به تنهایی نمی‌تواند پایگاه داده را نگهداری کند، بلکه چندین هزار نفر این کار را انجام می‌دهند و هر فرد یک کپی از پایگاه داده را در اختیار دارد. ب‌ـ هیچ نقطه‌ شکست واحدی ندارد. 
10ـ بلاک‌چین یک فناوری غیرمتمرکز است. هر چیزی که روی آن اتفاق می‌افتد، حاصل از عملکرد شبکه به مثابه یک کل است. از این ویژگی بسیار بهره‌برداری می‌شود. با ایجاد یک روش جدید برای بررسی معاملات، برخی جنبه‌های تجارت سنتی ضرورت خود را از دست خواهند داد.


نگاهی به چگونگی واکنش رسانه‌های اصلاح‌طلب به سخنان ضد آمریکایی مسئولان


 سید فخرالدین موسوی/ تصویری سیاه و سفید از محمدجواد ظریف با تیتر درشت «درباره آمریکایی‌ها اشتباه می‌کردم»، 30 مرداد ماه در صفحه اول روزنامه وطن امروز به چاپ رسید. این روزنامه نوشت: «ظریف در گفت‌وگو با شبکه آمریکایی سی‌ان‌ان گفت فکر می‌کرده آمریکایی‌ها در سیاست‌‌های‌خود تجدیدنظر کرده‌‌اند، اما حالا فهمیده در این ‌باره اشتباه کرده است». وزیر امور خارجه در این مصاحبه گفت: «آمریکا به استفاده از تحریم‌ها علیه تهران اعتیاد پیدا کرده است. من بر این باورم یک بیماری در آمریکا وجود دارد و این بیماری اعتیاد به تحریم‌ است. حتی در دولت اوباما نیز ایالات متحده تأکید بیشتری بر حفظ تحریم‌ها داشت، به ‌جای آنکه تحریم‌ها را لغو کرده و به تعهدات خود در قبال برداشتن تحریم‌ها عمل کند.» وی افزود: «احساس می‌کردیم آمریکا حداقل این مسئله را یاد گرفته است که تحریم‌ها تنها موجب فشار اقتصادی بر ایران می‌شود و هیچ‌گونه دستاورد و نتیجه سیاسی مورد انتظار واشنگتن را به‌ همراه ندارد. من تصور می‌کردم آمریکایی‌ها این درس را گرفته‌اند، ولی متأسفانه اشتباه می‌کردم.» کیهان نیز در همان روز این جمله از وزیر امور خارجه دولت دوازدهم را تیتر کرد، جمله مهمی که در صفحه اول روزنامه جوان نیز جای گرفت.
روزنامه فرهیختگان در گزارشی با اشاره به اعلام اشتباه از سوی ظریف و جملات ظریف در انتقاد از طرف‌های اروپایی که گفته بود؛ وزیر خارجه ۷۰ روز بعد از خروج آمریکا از برجام و تعیین فرصت چند هفته‌ای از سوی حسن روحانی برای به نتیجه رسیدن مذاکره با اروپایی‌ها، با انتقاد از سه کشور اروپایی حاضر در برجام گفت که آنها تاکنون هیچ اقدام عملی برای حفظ توافق هسته‌ای و تأمین منافع ایران نکرده و صرفاً به بیان موضع پرداخته‌اند، به بازخوانی مواضع محمدجواد ظریف در دوران پسابرجام پرداخت و نوشت در طی این مدت  ظریف شش بار بر اعتمادناپذیر بودن غرب و آمریکا تأکید کرده است، اما همچنان بر این اشتباه خود اصرار دارد و رویکرد گذشته خود را دنبال می‌کند.
 نکته جالب و قابل توجه در این میان سانسور سخنان وزیر امور خارجه کشورمان در رسانه‌های اصلاح‌طلب بود، روزنامه‌های پر تعداد اصلاح‌طلب هیچ یک مصاحبه ظریف با شبکه آمریکایی سی‌ان‌ان را پوشش ندادند، اگرچه این اتفاق موضوع جدیدی نیست، رسانه‌های اصلاح‌طلب به تکرار این موضوع را به اثبات رساندند که حاضر نیستند مطالبی که به واقعیت غرب و اعتمادناپذیر بودن آمریکا اشاره دارد را به چاپ برسانند، همان‌طور که جمله «بسته پیشنهادی اروپا در برجام مأیوس‌کننده است» که در تماس تلفنی با آنکلا مرکل مطرح شده بود را نادیده گرفتند و پوشش ندادند، همان‌طور که سخنان حسن روحانی درباره پیشنهاد مذاکره آمریکا پس از خروج از برجام را پوشش ندادند و جمله «مگر کشورها دیوانه‌اند با شما(آمریکا) مذاکره کنند» را سانسور کردند! همان‌طور که جملات وزیر امور خارجه که در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس مطرح کرده و گفته بود: «من ‌اشتباه کردم، براساس یک توافقی که (با آقای کری) کردیم، ما استراتژی خودمان را کنار گذاشتیم و بر مبنای آن توافق آمدیم آن را اعلام کردیم که تبدیل شد به موضع جمهوری اسلامی. من این را می‌پذیرم من ‌اشتباه کردم... ما نباید براساس حرف این بابا (عمل) می‌کردیم... ولی این‌کار را کردیم.» پوشش ندادند درست برخلاف روزهایی که کوچک‌ترین جملات از سوی مسئولان دستگاه سیاست خارجی که نشان دهنده قابل اعتماد بودن آمریکا و غرب بود، مانند تیتر معروف «امضای کری تضمین است»، در این رسانه‌ها به تیتر یک تبدیل می‌شدند و از ساده‌ترین جملات‌ سران کشورهای اروپایی حماسه ایستادن اروپا در کنار ایران را می‌ساختند!
اما آنچه در این میان و فراتر از سانسورها و نادیده گرفتن‌ها به چشم می‌آید و نظر به خود جلب می‌کند این سؤال است که منافع ملی و حمایت از منافع نظام و کشور در نگاه این رسانه‌ها چیست؟ آیا نباید به موضوعی با این درجه از اهمیت، آن هم از زبان مسئول دستگاه دیپلماسی کشور پرداخت و نسبت به غرب هشدار داد؟ چرا هر مطلبی که بر تقویت بی‌اعتمادی ملت ایران به غرب و هوشیاری عمومی در برابر فریب دشمن کمک می‌کند از سوی این رسانه‌ها سانسور می‌شود!



  حمیدرضا حیدری/ سال‌هاست که دشمن با عملیات روانی در میان ملت‌های جهان مقاصد خود را به پیش می‌برد. البته استفاده از این تاکتیک نخ‌نما تنها مختص سال‌ها یا دهه‌های اخیر نیست. در زمان امیرمؤمنان علی(ع) هم اقدامی که توانست لشکر معاویه را از شکست کامل در مقابل سپاه مسلمانان نجات دهد، همین عملیات روانی دشمن بود که در میان لشکریان اسلام اختلاف و چنددستگی ایجاد کرد و ایمان‌شان را نسبت به مسیر حقی که در آن بودند، سست کرد.
امروز هم هر چند نام‌ها تغییر کرده‌اند، اما دشمن هنوز از آن حربه‌های سنتی علیه ما استفاده می‌کند و می‌بینیم که متأسفانه هنوز هم این حربه‌ها کارگر می‌افتد. دلیل آن هم این است که دشمنان ما حرف‌های‌شان را در قالب شایعه از زبان خودی‌ها تکرار می‌کنند.
نمونه‌ای که به تازگی بیش از همه به آن پرداخته می‌شود، بازپخش شایعه جنسی است که دشمن در موضوع عراقی‌هایی که برای زیارت به ایران می‌آیند، به آن دامن می‌زنند. این شایعه از زمانی ایجاد شد که با افت ارزش ریال در برابر دینار عراق، آمار سفرهای زیارتی عراقی‌ها به ایران رشد را نشان داد. این پرده از سناریوی دشمن وقتی در کنار شایعه دروغین تعرض ایرانی‌ها به زنان عراقی در ایام پیاده‌روی اربعین قرار می‌گیرد، فضای به شدت اختلافی و بی‌اعتمادی بین دو ملت مسلمان و برادر ایجاد می‌کند که مطمح‌نظر دشمن است و لذا حتماً طراحی چنین شایعات و عملیات‌های روانی در اتاق‌های فکر واحد و با سرمایه‌های آمریکایی‌ـ صهیونیستی‌ـ سعودی با هدف ضربه زدن به رابطه سیاسی محکم دو کشور مدیریت می‌شود.  دشمنان ایران اعم از آمریکا، عربستان سعودی و صهیونیست‌ها از اینکه ایران با همسایگان خود منافع مشترکی دارد، نگران و بیمناکند. از سوی دیگر، از رخنه و نفوذ در میان مقامات هم به دلیل نقش هدایتگرانه رهبر معظم انقلاب ناامیدند؛ فلذا سعی می‌کنند تا مردم دو کشور را رو در روی هم قرار دهند و بذر کینه از هم را در دل هر دو ملت بکارند.
پرده دیگری از این سناریوی نخ‌نمای دشمن را در موضوع اتفاق اخیر بین روسیه و ایران، یعنی تعیین رژیم حقوقی خزر شاهد بودیم. دشمن زمانی که ارتقای روابط دو کشور مهم منطقه را در بالاترین سطح همکاری‌های‌شان در سال‌های گذشته مشاهده می‌کند، سعی می‌کند با ایجاد شایعه فروش خزر یا بهتر بگوییم تسلیم ایران در مقابل روسیه و دست کشیدن از حق خود برای حکمرانی بر دریای خزر، مردم ایران را در مقابل دولت روسیه قرار دهد. یا مثلاً همین داستانی که گاه به گاه شروع می‌شود و آن هم اینکه گفته می‌شود مجاهدین فلسطینی از پذیرش خون‌های ایرانیان خودداری کرده‌اند. این در حالی است که جمهوری اسلامی و ملت ایران اکنون یکی از بزرگ‌ترین حامیان مبارزان فلسطینی هستند و همواره از آنان در هر شرایطی حمایت کرده‌اند.
اینها تنها چند نمونه خیلی واضح از سناریوهای عملیات روانی و شایعه‌سازی دشمن هستند که روزانه در میان مردم و در شبکه‌های اجتماعی به وفور می‌توان آنها را دید و شنید. اما مهم‌تر از این شایعات، سؤال از چرایی پذیرش آن از سوی مردم است. به نظر کارشناسان و رفتارشناسان اجتماعی زمانی دشمن می‌تواند این شایعات را در میان مردم به بار بنشاند که اغلب این موارد از زبان کسانی شنیده شود که کسی فکر نمی‌کند اینها از دشمن خط گرفته‌ باشند، اما واقعیت آن است که اینها آگاهانه یا ناآگاهانه به ابزارهای نفوذ دشمن در داخل تبدیل شده‌اند. اما اینها چه کسانی هستند؟ دسته اول سلبریتی‌های عمدتاً بی‌سوادی هستند که به دلیل جوزدگی و البته خودنمایی به آلت دست دشمن تبدیل می‌شوند و دسته دیگر برخی سیاستمداران و سیاست‌زدگانی هستند که با هدف فرار از پاسخگویی در برابر مشکلات ایجاد شده از سوی حزب و گروه‌شان به چنین شایعاتی دامن می‌زنند. شایعات همیشه بوده‌اند، اما در اوضاع خاص امروز که علاوه بر همه هجمه‌های رسانه‌ای، ملت ایران درگیر جنگ اقتصادی بزرگی با دشمنان انقلاب شده است، لازم است نسبت به شایعات و ترویج و تکثیر آن هوشیارتر برخورد کنیم و حلقه قطع این زنجیره مکر و دروغ باشیم.