چهره ايران امروز گلگون است و دلاوري و نشاط در تمام اماکن به چشم مي‌خورد. آري اين چنين است راه اميرمؤمنان علي و سرور شهيدان امام حسين. اي کاش «خميني» در ميان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع براي خداي تعالي کشته مي‏‌شد. ملت ايران! مطمئن باشيد که دير يا زود پيروزي از آن شماست. شاه با حکومت آشتي ملي مي‏‌خواست روحانيت شريف ايران و سياسيون محترم را در کشتار خود سهيم گرداند، ولي فريب او خيلي زود برملا گرديد؛ انَّ کَيدَ الشَّيطانِ کانَ ضَعيفاً. (پيام حضرت امام خميني در حمايت از شهداي مظلوم 17 شهريور 1357)

آسمان در تسخير جنگنده ايراني


 اکبر ادراکی/ يکي از فناوري‌هاي برتر در ميان صنايع گوناگون، فناوري ساخت هواپيما است که جمهوري اسلامي ایران در سال‌هاي اخير با همه توان در مسير دستيابي به آن تلاش کرده است. در اين عرصه نيروي هوايي ايران پیش و پس از پيروزي انقلاب تفاوت‌هايي با يکديگر داشته‌اند. در زمان رژيم طاغوت اصل بر خريد ادوات و تجهيزات و استفاده نکردن از توان بومي براي توليد تجهيزات نظامي بود. هرچند در آن زمان در بين فرماندهان ارتش تفکر تکيه بر قدرت داخلي وجود داشت؛ اما نيروي هوايي با دستور شخص شاه، خريد صرف تجهيزات نظامي را دنبال مي‌کرد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي با تقويت روحيه خودباوري و استقلال‌طلبي، ميل به خودکفايي به اوج رسيد. ضمن آنکه نيروي هوايي در اين دوران سخت‌ترين و محدودکننده‌ترين تحریم‌ها را تجربه کرد و ضرورت خودکفايي دوچندان شد.
نيروي هوايي ارتش (نهاجا) اولين يگان در جمهوري اسلامي ايران بوده است که سازماني تحت عنوان جهاد خودکفايي را در داخل خود تشکيل داد و رهبر معظم انقلاب در زمان رياست‌جمهوري خود پس از اطلاع از اين امر ضمن تأييد اين ابتکار، دستور تشکيل سازمان‌هاي مشابه را در دیگر نيروها صادر فرمودند. اولين حرکت‌هاي جهاد خودکفايي نهاجا عملياتي نگه داشتن هواپيماهاي خود در همه انواع در طول جنگ تحميلي بود که با توجه به آسيب‌هاي ناشي از عمليات رزمي شامل تعميرات و بازسازي مي‌شد.
با دستور امير سرلشکر شهيد ستاري در سال ۱۳۶۵، مجتمع صنعتي «اوج» در نهاجا براي بازسازي هواپيماهاي آسيب‌ديده ايجاد شد تا ضمن عملياتي کردن مجدد اين پرنده‌ها، در آينده بتوان از طريق بازسازي هواپيماها به بستري براي ساخت هواپيماهاي جنگنده و آموزشي هم دست پيدا کرد. يک سال بعد اين مرکز با همت تعدادي از متخصصان دلسوز و تحت نظر فرماندهي نهاجا تشکيل شد. برنامه بازسازي و عملياتي کردن جنگنده‌هاي آسيب‌ديده با قوت به کار خود ادامه داد و در طول دو دهه ۷۰ و ۸۰ ده‌ها فروند هواپيماي بازسازي شده به نهاجا تحويل داده شد.
کار ارتقای تجهيزات و تسليحات هواپيماها نيز در دوران جنگ تحميلي آغاز شد که نصب موشک سطح به هواي «هاوک» روي جنگنده رهگير اف‌ـ۱۴، توسعه سامانه سوختگيري هوايي جنگنده به جنگنده، ايجاد تغييراتي روي رادار برخي هواپيماهاي رزمي و موارد بسيار ديگر از نمونه کارهاي جهاد خودکفایی نهاجا در دوران جنگ است.
اما يک گام مهم جهاد خودکفایی نهاجا، شکل‌دهي نهضت قطعه‌سازي بود که در این راستا تلاش‌هاي همه‌جانبه‌ متخصصان نيرو و بخش‌هاي پژوهشي کشور و صنعت دفاعي در اين زمينه آغاز شد.
به موازات اين کار براي تأمين هواپيماي جنگي نيز طرح‌هاي ميان‌مدت و بلندمدتي تعريف شد که اولین بار با مهندسي معکوس هواپيماي جنگنده اف‌ـ۵ تايگر در سال‌های ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۷ این فکر عملی شد.
نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران اوايل سال 1383 از ساخت جنگنده «صاعقه» با تلاش متخصصان توانمند داخلي خبر داد؛ اين جنگنده در شهريور 1385 با پرواز موفق در رزمايش «ضربت ذوالفقار» به طور رسمی به ناوگان هوايي ارتش پيوست و در دي ماه سال ۱۳۹۳ به توليد انبوه رسید.
از ويژگي‌ها و توانمندی‌های مهم اين جنگنده پشتيباني نزديک هوايي، حمل و شليک انواع راکت، پرتاب انواع بمب و موشک با بهره‌گيري از سامانه راداري پيشرفته، قدرت رزمایش هوايي، نيروي تخريب زياد، درصد خطاي بسيار پايين و نيز شتاب لحظه‌اي و سريع است.
آذرخش دومين هواپيماي جنگنده ساخت جمهوري اسلامي ايران، پس از صاعقه است. اين جنگنده که در جمهوري اسلامي ايران و به روش مهندسي معکوس بر روي جنگنده بمب‌افکن «اف‌ـ ۵» ساخته و در ۱۵ مرداد ١٣٨۶ در شاهين شهر اصفهان آزمايش شده است، بيشتر و در واقع براي حمله به اهداف زميني طراحي و ساخته شده است و توانايي جنگ هوايي را نيز دارد.
هواپیمای قاهر نیز یک هواپیمای نظامی و آموزشی سبک با قابلیت پشتیبانی نزدیک است. پروژه ساخت جنگنده قاهر پروژه‌ای برای ساخت نوعی جت جنگنده تک‌سرنشین و رادارگریز در ایران است که همه مراحل طراحي و ساخت جنگنده قاهر ۳۱۳ را دانشمندان و متخصصان ايرانی انجام داده‌اند. اولین پیش‌نمونه یا ماکت آن را آقای احمدی‌نژاد در ۱۴ بهمن ۱۳۹۱ رونمایی کرد. این جت جنگنده در روز ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ آزمایش‌های حرکت بر روی باند را انجام داد و در بهمن ماه همان سال انجام آزمایش سرعت‌گیری در باند تا پرواز آن را سردار دهقان تأیید کرد.
به گفته سردار احمد وحیدی این جنگنده قادر به حمل تسلیحات پیشرفته بومی بوده و از قدرت تهاجمی بالایی برخوردار است. وی قابلیت نشستن و پرواز با طول باند کوتاه، توانایی انجام عملیات پروازی در ارتفاع پست و تعمیر و نگهداری آسان و سریع را از دیگر ویژگی‌های این جنگنده برشمرد. مجید بکایی، جانشین وزیر دفاع ایران هم درباره تحلیل گفته‌ است: «وقتی جنگنده رونمایی شد دشمن ابتدا می‌گفت ماکت و مقوا است و بعد تجزیه و تحلیل کردند و گفتند جمهوری اسلامی آن را برای مقابله با بالگردها طراحی کرده است؛ زیرا نقاط قوت ما قایق‌های تندروست و دشمن برای مقابله با آن از بالگرد استفاده می‌کند و آنها تحلیل کردند این جنگنده قادر است در یکی دو متری سطح آب پرواز کند و بالگردهای‌شان را بزند.»
آخرین هواپیمای نظامی رونمایی شده جمهوری اسلامی «کوثر» است که در مرداد ماه امسال با حضور رئیس‌جمهور رونمایی شد. هواپیمای کوثر در نقش آموزشی و پشتیبانی نزدیک هوایی استفاده می‌شود. داشتن یک کابین با نمایشگرهای دیجیتالی، خلبانان را برای پذیرش جنگنده‌های مدرن آشنا کرده و در زمان و هزینه‌های آموزشی در هواپیماهای رزمی نسل بعد موجب صرفه‌جویی می‌شود. 
یک هواپیمای رزمی از بخش‌های کلی به اسم سازه، الکترونیک پروازی، پیشران و تسلیحات تشکیل می‌شود. اتفاق مهم آن است که اکنون در بخش ساخت سازه به خودکفایی صد درصد رسیده‌ایم. در بخش سیم‌کشی یا به اصطلاح وایرینگ این عدد در هواپیمای کوثر نیز صد درصد و در بخش سامانه‌های اویونیکی حدود ۹۰ درصد است. در داخل کابین هواپیما شاهد یک تغییر بسیار بنیادی نسبت به خانواده اف‌ـ ۵ هستیم و مشاهده می‌شود نمایشگرهای دیجیتالی مدرن، جایگزین آلات دقیق قدیمی شده‌اند.
یکی دیگر از ویژگی‌های جت رزمی کوثر، بهره‌گیری از رادار پیشرفته و چندمنظوره است که به طور خاص برای این هواپیما توسعه داده شده است؛ اما شاید حساس‌ترین و چالش‌برانگیزترین بخش در ساخت هر جنگنده‌ای مربوط به دستگاه پیشران آن باشد. در این هواپیما از دو دستگاه موتور توربوجت اوج استفاده شده که در حقیقت مدل ایرانیزه شده موتور آمریکایی 85-J  بوده و بر اساس اعلام مسئولان تا ۹۰ درصد آن بومی‌سازی شده است. کوثر با استفاده از دو موتور اوج توانایی دستیابی به سقف پرواز ۴۵۰۰۰ پا و حداکثر سرعت ۵/۱ ماخ را دارد.
امیر «بنی طرفی» رئیس سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع با بیان اینکه خط تولید جنگنده کوثر آماده بوده و هم اکنون نیز در حال تولید است، گفت: «با تولید این جنگنده، در کل هواپیما 16 و نیم میلیون دلار صرفه‌جویی می‌شود.» امیر «محمدحسین دادرس» جانشین فرمانده کل ارتش معتقد است: «جنگنده کوثر با مشابه‌های خارجی‌اش قابل قیاس نیست و به مراتب به‌روز شده و توانمندتر از آنها است. همچنین این پرنده مبنایی است که همه پرنده‌های ما که به نوعی نیازمند خارج بوده است، به نوعی مستقل شوند.»


رئيس هيئت‌مديره پالايشگاه کرمانشاه از ساخت انواع کاتاليست‌هاي تزريقي لجن‌هاي نفتي در پالايشگاه کرمانشاه براي اولين بار خبر داد. با ساخت انواع کاتاليست‌هاي تزريقي لجن‌هاي نفتي، پالايشگاه کرمانشاه به عنوان تنها مجموعه توليدکننده اين محصول، مرجع تمامي لجن‌هاي نفتي صنعت نفت شد.
وي با بيان اينکه، صنايع نفت در سراسر جهان روزانه بيش از ۱/۴ ميليون بشکه لجن‌هاي نفتي مخاطره‌آميز براي محيط زيست توليد مي‌کنند، افزود: ميليون‌ها بشکه لجن نفتي بدون هيچ توجيه اقتصادي درون مخازن ذخيره موقت، گودال‌ها و حوضچه‌ها نگهداري مي‌شود. لجن‌هاي نفتي در تمامی محل‌هاي ذخيره نفت خام مانند مخازن ذخيره، ايستگاه‌هاي انتقال، کشتي‌هاي نفت‌کش، تانکرها و پالايشگاه‌ها تشکيل شده و مشکلات بسياري را ايجاد مي‌کند.
اکنون لجن‌هاي نفتي در جهان به دو روش امحا يا دفن در سايت‌هاي لندفيل يا روش سوزاندن در کوره زباله سوز امحا مي‌شود و در هر دو حالت آلودگي زيست‌محيطي بسياري به بار مي‌آيد. برای نمونه، دفن اين لجن‌ها در خاک، سبب نفوذ آلودگي‌هاي آن به لايه‌هاي زيرين آب‌ها و سفره‌هاي آبي زيرزميني مي‌شود.
رئيس هيئت‌مديره شرکت پالايش نفت کرمانشاه گفت: اين پالايشگاه با جذب نخبگان برجسته کشور، روشي نوين براي فرآوري لجن‌هاي نفتي ابداع کرده که اين اقدام براي اولين بار است که در سطح جهان صورت می‌گیرد.
 اين مهم ضمن ايجاد ارزش افزوده براي پالايشگاه کرمانشاه، موفقيتي کم‌نظير در حفاظت از محيط زيست به شمار مي‌آيد.
با اين روش، لجن‌ها تا 85 درصد آنها فرآوري و با پيوند مولکولي تغيير ترکيب شده و به مازوت با کيفيت بهتر تبدیل مي‌شود.



 مهدي دنگچي/ حسين ممتحني، متخلص به حميد در سال ۱۳۰۴ در سبزوار متولد شد و بعدها به «حميد سبزواري» شهرت يافت. اصول شاعري را از پدر آموخت و در هفت سالگي به مدرسه شيخ‌حسن داورزني رفت. وي افزون بر آن مطالعات خارج از درس نيز داشت و نزد ميرزاحبيب جويني، جامع‌المقدمات را خواند و مدتي نزد روحاني ديگري با نام محمدعلي محمدي درس آموخت.
حميد سبزواري از 14 سالگي شروع به سرودن شعر کرد و اشعارش را در دفتري با نام «فريادنامه» مي‌نوشت که بيشتر اشعارش اجتماعي و متأثر از حوادث سياسي دهه 1320 بود. وي در آن سال‌ها به انجمن‌هاي شعر سبزوار مي‌رفت و با برخي شاعران قديمي و معلمان بازنشسته ادبيات سبزوار آشنايي نزديکي برقرار کرد. آقايان شاهرخي، مروجي، مجمع‌الصنايع، فاضل و... از دوستان دوران جواني حميد در سبزوار بودند.
حميد سبزواري به دليل روحيه آزادگي و ظلم‌ستيزي که داشت، فساد سياسي و اوضاع بد اجتماعي دوران طاغوت را برنمي‌تابيد و از همان ابتداي جواني، وارد مبارزات سياسي شد و به دلیل فعاليت‌هاي انقلابي‌اش پس از کودتاي 28 مرداد 1332 و در حالي که يک سال از ازدواج و تشکيل زندگي مشترکش مي‌گذشت، از آموزش و پرورش اخراج شد، اما مدتي بعد به استخدام بانک تجارت سبزوار درآمد و سپس زندگی‌اش را به تهران انتقال داد و به این ترتيب خود را به کانون فعاليت‌هاي انقلابي و سياسي آن زمان نزدیک کرد.
با شروع نهضت امام(ره) در سال 1342 اشعار وي هم حال و هواي تازه‌اي پيدا کرد. براي خلاصي از شر ساواک، اشعارش را با نام حميد سبزواري امضا مي‌کرد. امام که در تبعيد بود اولين شعرش را براي او سرود. حميد بعد از انقلاب، براي انقلاب شعر و شعار مي‌ساخت که در راه‌پيمايي‌ها و نمازجمعه خوانده مي‌شد. يکي از اين شعرها  «آمريکا، آمريکا، مرگ به نيرنگ تو...» بود. حميد سبزواري بعدها احساس کرد که بايد کاملاً در خدمت انقلاب باشد و از طريق شعر و سرودهای انقلابي اقدام کند، به همین دليل خود را بازنشسته کرد و به صداوسيما رفت و از آن زمان در شوراي شعر مشغول خدمت شد. از مرحوم سبزواري ده‌ها سرود انقلابي بر جا مانده است که در مقاطع مختلف انقلاب،  انقلابيون را به وجد آورده است و همين امر موجب شده تا از او به «شاعر انقلاب اسلامي» ياد کنند.
رهبر معظم انقلاب اسلامي درباره مرحوم حميد سبزواري مي‌فرمايد: «اولاً، ايشان قريحه‌ شعري‌اش خيلي خوب بود؛ واقعاً شاعر بود؛ يعني شاعر بالذّات بود، متصنّع نبود. ثانياً، تسلّط بر انواع شعر داشت، تسلّط بر گستره‌ واژگاني داشت، يعني واژگان وسيعي در اختيارش بود، تنوّع در شعر داشت، به‌ روز بود، مهم اين است که به ‌روز بود؛ يعني از وقتي من شناختم آقاي حميد را. بنده از اوايل انقلاب‌ـ از همان ماه‌هاي اوّل انقلاب‌ـ با آقاي حميد آشنا شديم و مراوده‌ ادبي و شعري با ايشان پيدا کرديم. در آن گرفتاري‌ها و اشتغالات عجيب و غريب آن روزِ ما؛ او يک دريچه‌اي بود که يک هواي آزادي را به ما مي‌رساند و بنده مغتنم مي‌شمردم. از آن‌وقت تا آخر عمر، همواره اين مرد به‌روز بود؛ يعني شعرش شعر روز بود.»(31/3/۱۳۹۵)
حميد سبزواري داراي مدال درجه يک هنر در رشته ادبيات است و اولين شاعري است که کتاب شعرش با عنوان «سرود درد» در سال 1375 کتاب سال شناخته شد. مرحوم سبزواري در ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ در ۹۱ سالگي درگذشت.



 حميدرضا ميري/ مرحله دوم عمليات رمضان در محور مياني با همان يگان‌ها و تقويت دو تيپ ديگر صورت گرفت كه چندان موفقيت‌آميز نبود و تنها کمی خسارت به دشمن وارد آمد و عده‌ای از آنان كشته، زخمي و اسير شدند. در مرحله سوم دشمن با تجمع نيروهاي زرهي قصد ترميم خطوط دفاعي خود را داشت، در اين مرحله تيپ 27 محمدرسول‌الله(ص) به فرماندهي حاج‌همت به منطقه آمد، برای انهدام زرهي دشمن قرار شد سپاه زرهي را وارد عمل نکند تا با هجوم به تانک‌هاي دشمن يگان‌هاي زرهي دشمن منهدم شود. عمليات از جنوب پاسگاه زيد آغاز شد و نيروهاي ايراني به طور خيره‌كننده‌اي مواضع دشمن را در هم شکستند. رزمندگان اسلام توانستند در اين مرحله مهم، در زميني به وسعت 180 كيلومتر مربع، نزديك به 70 دستگاه تانك و نفربر را منهدم کنند و 14 دستگاه تانك و نفربر دشمن را كه دو دستگاه از نوع پيشرفته تي 72 بود به غنيمت بگيرند.
مرحله چهارم عمليات از محور جنوبي منطقه عملياتي شلمچه آغاز شد. دشمن اقدام به ايجاد يک آبگرفتگي در شلمچه کرد و از اين مسير عمليات به جايي نرسيد. مرحله پاياني كه تلاش نهايي و اصلي اين عمليات نظامي بود، از شمال پاسگاه زيد و در حد فاصل دژ مرزي عراق و خاكريزهاي مثلثي آغاز شد. در آغاز درگيري و نبرد، همه برنامه‌ها طبق طرح فرماندهان ايراني پيش رفت و نيروهاي ارتش و سپاه توانستند گذشته از پاك‌سازي و الحاق، خاكريزي مناسب و دو جداره در جناح شمالي دشمن ایجاد کنند، ولي از آنجا كه دقت كافي در احداث خاکريز صورت نگرفت، دشمن توانست پنج كيلومتر در آن رخنه كند. در اين مرحله 13 دستگاه تانك و نفربر منهدم و 6 دستگاه نيز به غنيمت گرفته شد و همچنين 50 نفر از نيروهاي دشمن كشته و زخمي شدند.
بنابراين اين عمليات با انهدام تعدادي تانك و نفربر و اسارت نيروهاي بعثي عراقي به پايان رسيد و منطقه‌اي به وسعت 400 كيلومتر مربع در پاسگاه زيد عراق به تصرف رزمندگان درآمد و لشکر 9 زرهي عراق به طور كامل منهدم شد.


شکست «آشتي ملي» در اولين گام


 احسان سلماني/يکي از نقاط عطف تاريخ مبارزات ملت ايران که در سقوط رژيم پهلوي نقش کليدي داشت، حوادث روز «جمعه سياه» در 17 شهريور ماه 1357 بود. کشتار وحشيانه‌اي که در اين روز به دست مأموران رژيم پهلوي صورت گرفت، با چند پيامد عمده براي اين رژيم توام بود:
1ـ اين کشتار راه مخالفان و مبارزان را براي هميشه از حکومت جدا کرد و درست در زماني که کابينه موسوم به «آشتي ملي» با تبليغات فراوانش استقرار ‌يافت، امکان هر گونه آشتي ميان حاکميت و مردم ناممکن شد. در واقع، فاجعه 17 شهريور 1357 در تهران اولين عمليات برنامه‌ريزي شده دولتي بود که با شعار «آشتي ملي» به قدرت رسيده بود.
2ـ حادثه 17 شهريور 1357 احساسات عمومي را نسبت به شاه بيش از پيش تحريک کرد و موقعيت ميانه‌روهايي را که هنوز بر اساس باورهاي خويش به دنبال رسيدن به نوعي مصالحه و سازش بين انقلابيون و سلطنت‌طلبان بودند، بيش از پيش تضعيف کرد.
3ـ جنايت 17 شهريور برخلاف همه تلاش‌هايي که براي سانسور ابعاد گسترده آن صورت گرفت، بازتاب وسيعي در جهان يافت و رسوايي جهاني شاه و رژيم پهلوي و متوليان کاخ سفيد آمريکا را که پرچم حقوق بشر در دست گرفته ولي از اين جنايت حمايت مي‌کردند، در پي داشت. 
4ـ به دنبال کشتار 17 شهريور اراده رژيم در رويارويي با ملت سخت به تزلزل افتاد؛ چرا که شيوه سرکوب در عمل شکست خورده بود. اجراي طرح حکومت نظامي که بر اساس نظريه مشاوران امنيتي و ساواک، بهترين سياست ممکن برای برقراري امنيت تلقي مي‌شد، نتيجه عکس داد.
5ـ حادثه 17 شهريور 1357 و کشتار دسته‌جمعي مردم، مدار مبارزه و مقاومت و فداکاري را تغییر داد. به جاي اينکه مردم بترسند و به خانه‌هاي‌شان بروند، به انتقام و خون‌خواهي برخاستند. اين حادثه ترس از مرگ را در مردم از بين برد و در اين جان‌باختگي و از خودگذشتگي و فداکاري، زنان سهمي عظيم داشتند.
6ـ حوادث 17 شهريور و ادامه حکومت نظامي، انسجام ارتش را متزلزل و اراده آن را با ترديد مواجه کرد. استقرار طولاني‌مدت ارتش در ميدان‌ها و مراکز مهم شهرها در برابر مردم، فلسفه وجودي ارتش را زير سؤال برد؛ چرا که ارتش اساساً به منظور حفظ امنيت مرزها و پاسداري از کشور در برابر تهديدات خارجي به وجود آمده بود؛ اما باید سلاح خود را به سوي هموطنان خود نشانه می‌گرفت. اين واقعيت با توجه به ساختار ارتش شاهنشاهي که شکاف عميقي ميان کادر فرماندهي با نيروهاي مسلح از نظر گرايش‌هاي سياسي و تمايلات ملي و مذهبي وجود داشت، موضع ارتش را به منزله سرکوبگر مخالفان سخت تضعيف کرد و موج فرار سربازان از پادگان‌ها را موجب شد. امام خميني(ره) يک روز پس از 17 شهريور در اعلاميه‌اي در نجف خطاب به ملت ايران، شاه را عامل حکومت نظامي و مسئول کشتار مردم دانستند و به ارتشيان هشدار دادند در کنار مردم قرار گيرند و از همين زمان، بسياري از ارتشيان به ملت پيوستند.
7ـ از مهم‌ترين پيامدهاي 17 شهريور توسعه اعتصابات به شکلي فراگير در کشور بود که ضربه‌اي مهلک بر پيکره اقتصادي و حيات رژيم وارد آورد. مهم‌ترين ويژگي دوره تازه اعتصابات ماهيت سياسي آن بود که با هدف از پا درآوردن رژيم و فلج کردن آن صورت پذيرفت. با توسعه اعتصابات، آثار ضعف و دوگانگي در مجموعه نظام سياسي آشکارا چهره نمود و رژيم را درمانده کرد؛ زيرا در همان حال صاحبان سرمايه سخت به هراس افتاده و از هرگونه سرمايه‌گذاري جديد ترس داشته و خودداری مي‌کردند. در نتيجه بحران بيکاري رو به افزايش نهاد، فرار سرمايه‌ها و خروج ذخاير ارزي تشديد شد و رژيم در سراشيبي سقوط قرار گرفت.
8ـ شريف امامي در آغاز تصدي نخست‌وزيري درباره بازگشت امام خميني(ره) اعلام کرده بود که بازگشت ايشان به کشور بلامانع است. وی از اعزام هیئتی به منظور مذاکره و بازگشت ايشان به نجف خبر داد؛ اما امام(ره) در همان روز اول، نخست‌وزيري شريف امامي را «نيرنگ شيطاني شاه» خواندند و پيشنهاد آشتي با روحانيون را «وعده پوچ و فريبکارانه» دانستند و مردم را به مقاومت و مبارزه تشويق کردند. با وقوع حادثه 17 شهريور، امام(ره)، شاه را مسئول کشتار مردم دانستند و خواستار انهدام رژيم پهلوي شدند. شکست دولت شريف امامي در پيشبرد سياست آشتي ملي و ناکامي در جلب همکاري و مشارکت نيروهاي سياسي و مذهبي مخالف، رژيم را به اخراج امام(ره) از نجف تحريک کرد تا ايشان را به تصور خود در انزوا قرار دهد؛ از این رو با تباني دولت‌هاي ايران و عراق، مأموران امنيتي حکومت بعث، منزل امام(ره) را به محاصره گرفتند. اين فشار که به منظور سکوت اجباري امام(ره) صورت گرفت، نتيجه معکوس داد و ایشان که حاضر به تمکين از سياست‌هاي دولت عراق نشده بودند، با عزيمت به پاريس، در مواجهه مستقيم با محافل خبري و سياسي جهان قرار گرفتند و توانستند در سطحي گسترده‌تر، آرمان‌ها و مواضع انقلاب را براي همه جهانيان بازگو کنند. اين مسائل موجب شد همه نيروهاي ملي و مذهبي چاره‌اي جز پيوستن به صفوف انقلاب تحت زعامت حضرت امام(ره) را نداشته باشند و اين معنايي جز تحکيم رهبري بلا منازع امام نداشت.
9ـ متعاقب واقعه 17 شهريور، رؤساي‌جمهور مصر، رژیم صهیونیستی و آمريکا روز 19 شهريور با شاه گفت‌وگو کردند. شاه در گفت‌وگو با کارتر واقعه 17 شهريور را طرحی شيطاني از سوي کساني دانست که از برنامه ايجاد فضاي بازسازي کشور بهره‌مند شده و از آزادي‌هاي اعطا شده عليه وي سوءاستفاده کردند. او خواستار ادامه حمايت‌هاي آمريکا شد و هشدار داد در غير اين صورت دشمنانش او را غافلگير کرده و از وي پيشي خواهند جست. کارتر نيز در پاسخ به درخواست‌هاي شاه او را از جنبه‌های گوناگون مطمئن و حمايت صريح خود را از اقدامات سرکوب‌گرانه شاه اعلام کرد.
واقعه 17 شهريور نخستين زنگ خطر را براي زمامداران آمريکا به صدا درآورد. از همين زمان گروهي از سران آمريکا به بررسي دقيق‌تر و بازنگري کارشناسانه در حوزه مسائل ايران ترغيب شدند که ماحصل اين بررسي‌ها چيزي جز سردرگمي هر چه بيشتر آمريکا در امور ايران نبود که با توصيه‌هاي ضد و نقيض به شاه همراه مي‌شد و در نتيجه مسير انقلاب را هر چه بيشتر هموار مي‌کرد.

اصحاب انقلاب‌ـ ۱۴

 سید مهدی حسینی/ در مبحث گذشته به ماجرای یک روزه زندگی امام در داوودیه به صورت مختصر اشاره و گفته شد ساواک نتوانست هجوم دیدار مردمی را تحمل کند، به همین دلیل روز بعد امام را به قیطریه منتقل کرد. امام خمینی(ره) حدود سه ماه در منزلی در قیطریه در حصر به سر بردند و تحت کنترل ساواک قرار داشتند. رفت و آمدها ممنوع شده بود، یاران امام تدابیری اندیشیدند تا روند نهضت امام خمینی(ره) ادامه پیدا کند، به همین منظور در شهرهای مختلف علما، فضلا و شاگردان امام ضمن حمایت از مواضع امام، روند اعتراضات به رژیم شاه را دنبال می‌کردند که در این مختصر به دو نمونه آن به اختصار اشاره می‌شود.
* احیای کانون مبارزه در مشهد با محوریت مرحوم آیت‌الله میلانی
مردم مشهد در منزل آیت‌الله میلانی اجتماع می‌کردند و شخصیت‌‌هایی چون؛ آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای و مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی و شهید سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد با سخنرانی‌های افشاگرانه خود مردم را به پایداری فرا می‌خواندند همچنین در مراسم بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد فیل (یکی از مساجد مشهور و بزرگ مشهد) شهید سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد که به تازگی از زندان آزاد شده بود سخنرانی می‌کرد، ده‌ها هزار نفر از مشهد برای شنیدن سخنان انقلابی این عالم مجاهد تجمع می‌کردند و هر شب به جمعیت افزوده می‌شد؛ از این رو نیروهای امنیتی رژیم شاه اقدام به کنترل مسجد کردند، روز 22 مهر پس از نماز مغرب و عشا شهید هاشمی‌نژاد به منبر رفت و مسجد به محاصره پلیس و نیروهای امنیتی درآمد و مردم که متوجه نقشه ساواک شده بودند، پس از اتمام سخنرانی متفرق شدند. پلیس روی مردم آتش گشود، عده‌ای را مجروح کرد و دو نفر به نام‌های مهدی مهذب‌یوسفی و حسین ‌پوراحمدی‌ به شهادت رسیدند و به همین مناسبت فردای آن روز مردم مشهد دست به اعتصابی اعتراض‌آمیز زدند و آیت‌الله‌ میلانی به همین منظور مجلس ختمی در منزل خود برگزار کرد که پلیس از آن ممانعت کرد و این اقدامات نیروهای امنیتی مورد اعتراض علما و مراجع تقلید قرار گرفت.
* پس از ۱۵ خرداد علمای تبریز به رهبری شهید آیت‌الله قاضی‌طباطبایی مبارزه علیه رژیم را ادامه دادند. مقامات امنیتی رژیم شاه به این نتیجه رسیده بودند که برای خاموش کردن صدای اعتراض مردم تبریز باید روحانیون فعال را دستگیر کرد. کمیسیون امنیت تبریز با حضور مقامات تشکیل شد و تصمیم گرفتند آیت‌الله قاضی‌طباطبایی را دستگیر و به نقطه‌ای دور تبعید کنند. با انتشار این خبر بازار تبریز تعطیل شد و تظاهرات گسترده‌ای در روز 27 مرداد در حمایت از شهید قاضی‌طباطبایی صورت گرفت و ایشان هم به فعالیت خود ادامه داد و علما و روحانیون تبریز با محوریت شهید قاضی، طی پیامی به مراجع تقلید در آستانه افتتاح مجلس (14/7/۱۳۴۲) دو مجلس شورا و سنا را فاقد مشروعیت اعلام کردند و تعطیلی بازار تبریز را به اطلاع مردم ایران رساندند.
لذا بار دیگر کمیسیون امنیت تبریز تصویب کرد که آیت‌الله قاضی، حاج سیداحمد خسروشاهی، حاج سیدمهدی دروازه و دو نفر از وعاظ به نام‌های ‌حاج میرزاحسین انزابی و حاج‌میرزا حسن ناصرزاده را دستگیر و به تهران اعزام کنند. روز دوازدهم آذرماه نامبردگان دستگیر و به تهران اعزام و در زندان قزل‌قلعه بازداشت شدند.
دستگیری علمای تبریز اعتراضات گسترده‌ای را به دنبال داشت و بار دیگر رژیم هشت نفر دیگر از روحانیون تبریز را بازداشت کرد.این دستگیری‌ها بازتاب گسترده‌ای در بین علما و مراجع تقلید داشت، به طوری که آیت‌الله‌‌العظمی نجفی با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «حقیر از غائله اخیر آذربایجان شدیداً ‌متأثر و به جهت این پیشامد ناگوار حوزه درس را روز سه‌شنبه تعطیل و روز مبارک مبعث، عید بزرگ اسلامی را جلوس نخواهم نمود.»
آیت‌الله میلانی با صدور اعلامیه‌ای، این اقدام رژیم را جنایت و تجاوز دانست و نوشت: «با اینکه هنوز حضرت‌ آیت‌الله خمینی و آیت‌الله قمی در بازداشت غیر قانونی به سر می‌برند.... بزرگان دینی یک منطقه را توقیف کرده و در تبریز و تهران زندانی می‌کنند.»
اعتراضات به نحوی به داخل دانشگاه‌ها کشیده شد و یک جریان جنبش دانشجویی را رقم زد. دانشجویان دانشگاه‌های تهران در اعتراض به دستگیری علمای تبریز دست به تظاهرات زدند، پلیس عده‌ای از آنها را دستگیر کرد. اعتراضات روز به روز روند سازمان‌یافته‌تری به خود می‌گرفت و دستگاه‌های امنیتی رژیم تعدادی از مردم در شهرهای مختلف را قتل‌عام کرده بود و فاجعه خونینی را به وجود آورده بود و در این قضایا عده‌ای دستگیر و زندانی شده بودند، در محاکمات از تعیین متهم حادثه درمانده بودند و بهترین فرصت برای تسویه حساب‌ها، بردن انگشت اتهام به سمت افرادی بود که نقش چندانی در این ماجرا نداشتند.