آیت‌الله سعادت‌پرور(ره) می‌گوید: محاسبه و مراقبه را در تمام اعمال و گفتار و كردارتان باید داشته باشید...، نه ماهی یك مرتبه؛ بلكه شبانه‌روزی یك مرتبه؛ در مقابل پدر و مادر مراعات ادب و احترام كنید؛ زیرا ایشان واسطه هستی و هر سعادتی كه نصیب شما شود شده‌اند؛ ادب در زندگی را زینت هر عملی قرار دهید كه به عزت و سعادت دنیا و آخرت زندگی كنید. 


گفتاری از حجت‌الاسلام محمدعلی جاودان


ائمه ما، برای امامت بر همه امور زندگانی انسان‌ها آمده‌اند. امام کسی است که بر همه امور امامت دارد، دقت کنید. از ائمه ما دستورهای متعدد و فراوانی در زمینه کسب‌وکار وجود دارد.
عبد‌الاعلی مولی آل‌سام می‌گوید: یک روز بسیار گرم، حضرت اباعبدالله را زیارت کردم. حضرت داشت به طرفی می‌رفت، عرض کردم، حال شما نزد خدا معلوم است. شما بنده مقرب خدا و فرزند رسول خدا(ص) هستید، چرا در این گرما این همه زحمت می‌کشید؟ چه لزومی دارد شما سر کار بروید؟ حضرت فرمود: من در این گرما برای رزق بیرون آمده‌ام و دنبال کسب‌وکار می‌روم. اگر روز گرم باشد، نباید به دنبال کسب بروم؟! در خانه بخوابم؟ به دنبال کسب بروم، ننگ و عار است؟ من به دنبال رزق و روزی آمده‌ام، برای اینکه دستم جلوی امثال تو دراز نباشد. 
يك روايت ديگر اینکه، شخصي به نام محمدبن‌عذافر می‌گوید امام سجاد(ع) به پدر بزرگ من هزار و هفتصد دينار مرحمت فرمود و گفت: با اين به تجارت برو. مثلاً مثل ما که پول مي‌دهيم تا كسي كار كند و سودش هم تقسيم شود. اگر به شما پول بدهيم تا كار كني و تمام سودش را به من بدهي، نمي‌شود. مگر اينكه شما از طرف من براي اين كار وكيل باشي و آن وقت بايد مزد بگيري. اگر پول بدهيم شما كار كني مضاربه است و سود بايد تقسيم شود. اگر هم پول مي‌دهيم و ماهیانه يك مقدار مشخصي دريافت مي‌كنيم، اين سود پول است و ربا محسوب مي‌شود. اگر پول مي‌دهم شما كار كني و مي‌گوييم سودش نصف به نصف يا شصت به چهل، صحيح است. در هر صورت امام(ع) به پدر ايشان پول دادند، بعد فرمودند: نه اينكه فكر كني من به خاطر سود تجارت عاشق پول هستم، البته سود را همه دوست دارند، امّا من علاقه‌اي به آن ندارم. پس چرا اين كار را مي‌كنم؟ من دوست دارم كه خدا مرا به دنبال فواید و سودهايي كه از جانب او مي‌رسد، ببيند؛ يعني اين يك كار مستحب است. آنچه خدا دوست دارد را دوست دارم. او هم رفت به دنبال كار و تجارت كرد و صد دينار سود برد. بعد خدمت امام آمد، به ايشان عرض كرد: براي شما صد دينار سود بردم؛ يعني حدود شش درصد سود. امام خيلي خوشحال شد. چرا خيلي خوشحال شد، می‌گوییم؟ فرمود كه اين را به سرمايه اضافه كن و باز هم با آن كار كن. 
امام يك غلام آزادكرده داشتند، در شرح احوال حضرت سجاد(ع) عرض كرديم كه ايشان در طول سال معمولاً بين سي يا چهل برده مي‌خريدند و روز عيد فطر آنها را آزاد مي‌كردند و به هر یک كه آزاد مي‌شدند، سرمايه زندگي مي‌دادند. برده از يك شهر و ديار دوري آمده و هيچ چيز ندارد. اگر ما رهايش كنيم مجبور است برود گدايي كند. امّا امام(ع) به آنها سرمايه مي‌دادند كه كار کنند. در هر صورت گويا اين شخص از غلامان آزادكرده امام بوده و حالا خودشان به صورت مضاربه به او سرمايه داده‌اند تا برود كار كند. هزار دينار به او دادند و فرمودند: براي تجارت به مصر برو. نان‌خورهاي من زياد شده‌اند، آخر يك مقدار زيادي از خويشاوندان امام هم تحت تكفل ايشان بودند. يك مقداري كالا خريد و همراه ساير تاجران به مصر رفت. 
مي‌گويد: به شهر نزديك شديم. قبل از اينكه وارد شهر شويم يك قافله داشت از شهر بيرون مي‌آمد، پرسيديم در اين شهري كه ما به آن وارد مي‌شويم چه چيزي كم دارند؟ اين اجناسي كه ما به همراه داريم وضعش در قاهره چگونه است؟ فرض كنيد ما پارچه آورده‌ايم. وضع چگونه است؟ آنها خبر دادند كه از اين چيزهايي كه همراه شماست در مصر نيست. الآن بازار كاملاً خالي است. اينها با همديگر قسم خوردند و قرارداد بستند كه كمتر از يك دينار به دينار ندهند. سود كاملاً صد درصد. خوب رفتند و كارشان را انجام دادند و سودشان را گرفتند و برگشتند. خدمت حضرت صادق(ع) آمد و دو كيسه بزرگ آورد كه هر یک هزار دينار درونش بود. گفت: اين اصل سرمايه شماست و اين هم سود آن است. امام(ع) فرمود: اين سود خيلي زياد است! چگونه؟ عرض کرد كه آقا اين كارها را انجام داديم. حضرت(ع) فرمود چگونه عمل كرديد؟ چطور قسم خورديد كه كمتر ندهيد؟ شما در مورد مردمي كه مسلمانند قسم خورديد كه سودي كمتر از دينار به دينار نگيريد؟ صد درصد؟ اينگونه قسم خورديد؟ امام رأس‌المال را برداشت و فرمود من اين را نمي‌خواهم و به اين پول احتياجي ندارم. گران فروخته بود، مردم هم راضي بودند. امّا امام فرمود كه آدم با دست خالي مقابل شمشير برود و بجنگد راحت‌تر از اين است كه حلال طلب كند و حلال به دست آورد. يك جهاد بزرگ است. آدم يك ذرّه از كارش كم بگذارد مالش حرام مي‌شود. ببينيد حالا مشخص مي‌شود كه چرا امام آنجا آنقدر خوشحال شد؛ زيرا سودش بسيار عادلانه و با انصاف بود. برای هزار و هفتصد دينار، صد دينار سود برده بود. البته آن هم شرايط دارد. مثلاً كسي كه در كارهاي عمده‌فروشي است بايد يك درصد سود ببرد. يك درصد هم گاهي براي معاملات بزرگ زياد است. مثلاً من كمي در كار كتاب هستم. پرسيديم گفتند پنجاه درصد از قيمت روي جلد كمتر. نصف. خوب شما چند مي‌فروشيد؟ چقدر تخفيف مي‌دهيد؟ گفتند ما هم ده درصد تخفيف مي‌دهيم. حالا آيا اين انصاف است؟ نمي‌دانم.
اينجا مي‌خواهم بگويم: آقا براي كسب‌وكار فكر كن. نه اينكه همين‌طور بگويي برويم مغازه باز كنيم. مردي خدمت امام صادق(ع) آمد و مي‌خواست ايشان را نصيحت كند! گفت: آقا من ديده‌ام كه شما سرمايه‌تان را در ده كار تقسيم كرده‌ايد. چطور شده در جاهاي مختلف كار مي‌كنيد؟ اگر يك جا بود زحمتش كمتر بود و سودش هم بيشتر بود. امام فرمودند: من در ده جا سرمايه‌گذاري كردم که اگر يك وقت ضرري به يكي خورد ديگري سالم بماند. ببينيد نمي‌خواهم بگويم روش اين است. مي‌خواهم بگويم آدم بايد فكر كند كه چگونه كار كند. همين‌طوري نباشد. حالا اين براي آن شرايط است، به ویژه ما نبايد در يك نمونه كار بايستيم؛ زيرا ممكن است شرايط زمان ما به گونه ديگر باشد. من بايد شرايط زمان خودم را بسنجم و فكر كنم و مشورت كنم. متعدد پيش آمده كه دوستان براي كارهاي‌شان پيش من آمده‌اند و استخاره كرده‌اند و استخاره درست جواب نمي‌دهد. اين راه اصلاً جاي استخاره كردن نيست. تو بايد فكر كني و از ده جا از متخصصش بپرسي.

منذربن‌جارود‌ـ 2

پس از رحلت پیامبر(ص) پدر منذر، با سخنان و روشنگری‌های خود توانست در برابر ارتداد قبیله عبدالقیس بایستد و آنها را با دلایل منطقی، به ادامه اسلام راضی کند. 
او تا پایان عمر مسلمان معتقدی بود و نقل است در زمان خلیفه دوم به دستور حاکم بحرین در نبرد با ایرانیان حاضر بود و تا منطقه استخر فارس پیش آمدند. گفته شده در این جنگ جارود شهید شد. 
 آنچه روشن است اینکه، پدر جارود فردی صالح و شجاع و مورد قبول قبیله خود بوده است و صلابت و مهابت جارود به حدی بوده است که نقل شده است خلیفه دوم درباره او گفته است: اگر از پیغمبر نشنیده بودم که مى‌فرمود خلافت در قریش خواهد بود، من «جارود» را براى خلافت پیغمبر برمى‌گزیدم! 
همچنین نقل شده است روزى خلیفه ثانی نشسته بود و تازیانه‌اى در دست داشت و مردم در اطراف او بودند. ناگهان جارود وارد شد، کسى با صداى بلند گفت: این بزرگ طایفه «ربیعه» است. عمر و اطرافیانش این سخن را شنیدند و هنگامى که جارود به عمر نزدیک شد، تازیانه را حواله او کرد. جارود گفت: چرا چنین مى‌کنى؟ گفت: شنیدى آنچه را درباره تو گفته‌اند؟ گفت: آرى شنیده‌ام، گفت: ترسیدم در میان جمعیتى بنشینند و بگویند امیر تویى؛ لذا خواستم ابهت تو را بشکنم.
منذر در دامان چنین پدری رشد کرد. او در زمان حیات رسول‌اکرم(ص) به دنیا آمد، اما موفق به ملاقات پیامبر(ص) نشد؛ لذا او را جزء صحابه نمی‌دانند. 
منذربن‌جارود در زمان امام علی(ع) از سپاهیان ایشان بود و در جنگ‌های جمل و صفین در رکاب ایشان جنگید. او در جنگ جمل فرماندهی بخش کوچکی از سپاه اسلام را بر عهده داشت.
حضور فعال او در این دو جنگ نشان می‌دهد او به امیرمؤمنان علی(ع) وفادار بوده و در فتنه‌های سخت نیز دست از یاری مولایش نکشیده است. اما این همه ماجرای زندگی او نبود و در ادامه متأسفانه بر صراط مستقیم باقی نماند!
در تاریخ آمده است که روزی پس از پایان جنگ جمل منذربن‌جارود از حضرت علی(ع) درباره فتنه آخر زمان سؤال کرد. امیرالمؤمنین شرح فتنه‌ای که در آخرالزمان وقوع می‌یابد را برای منذر و دیگران گفت و ایشان بسیار گریستند. در جریان آمادگی سپاهیان برای عزیمت به جنگ صفین گروهی از یاران معاویه نسبت به عملکرد و سیاست‌های او اعتراض کردند. لشکریان امام علی(ع) این خبر را شنیدند و برای اعلام وفاداری خود نسبت به امام، منذربن‌‌جارود به نمایندگی ایشان برخاست و گفت: یا علی! معاذالله که ما با تو از آن نوع سخن گوییم که لشکر معاویه با معاویه سخن می‌گویند. اگر ما بر تو سخنی بگوییم از آن روی است که خدای تعالی تو را به ما و اهل اسلام ارزانی دارد و بر کرامت و مسرت و حشمت و دولت تو بیفزاید. هر چه تو فرمایی صلاح و سعادت ما به آن مقرون
 باشد.
 اگر جماعتی را به جنگ معاویه مقدم گردانی و اگر طایفه‌ای را باز پس داری تقدیم و تأخیر از جانب تو امری است که گردن نهادن بر آن بر ما واجب است. تو ما را به منزله پدری مشفقی و ما تو را به مانند فرزندانی مطیع. خداوند روزی را نیاورد که ما شاهد ناراحتی و رنج تو
 باشیم. 



علی‌بن‌ابوحمزه بطائنی می‌گوید: روزی به ملاقات حضرت امام موسی‌کاظم(علیه‌السلام) رفتم، حضرت مشغول کار بودند و عرق از بدن مبارک‌شان سرازیر شده بود. بسیار تعجّب کردم و اظهار داشتم: یابن رسول‌الله! من فدای شما گردم، مردم کجا هستند تا مشاهده کنند که شما این چنین در این گرمای سوزان مشغول کار هستید؟ امام(ع) فرمود: ای علی آنهایی که از من بهتر و برتر بودند، مرتّب تلاش و کوشش داشتند و هر یک به نوعی کار می‌کردند. 
عرض کردم: منظور شما چه کسانی است؟ حضرت فرمودند: منظورم رسول‌الله، امیرمؤمنان علی و دیگر پدرانم (صلوات‌الله علیهم اجمعین) می‌باشند که خود کار و تلاش می‌کردند.1 
کار و تلاش ائمه معصوم(ع) و اولیای خدا برای امرار معاش و صدقات و دستگیری از محرومان جامعه زبانزد مردم عصرشان بود. کار و تلاش ضامن حیات مادی و معنوی یک جامعه است. حتی ثروت‌های معنوی با کار و کوشش و درآمدزایی به دست می‌آید. کار به هر صورت و کیفیتی که به رشد ثروت بینجامد مورد تحسین خداوند و اولیای خدا بوده و خواهد بود. نگاه ائمه اطهار(ع) به کار فقط کار بود، نه یک شخصیت و شأن اجتماعی. کشاورزی، چاه‌کنی، چوپانی، نجّاری، قصّابی و... همگی نام‌شان کار است و البته مؤمنان آخرت‌شان را با کار آباد می‌کنند. چاه‌هایی که حضرت علی(ع) حفر و وقف کردند هنوز مورد استفاده مردم مدینه است، چون کار برای ایشان نگاه آخرتی داشت، نه دنیایی.
به طور طبیعی، تلاش برای ترقی و پیشرفت مورد قبول عقل است، ولی معطل ماندن برای یک کار خاص پسندیده نیست، به ویژه در جامعه‌ای که دچار مشکلات اقتصادی است و به تقسیم نیروی کار در بخش‌های مختلف نیاز دارد.
پی‌نوشت‌:
1ـ عوالی‌اللئالی، ج 3، ص 200.

نگاهي به روابط همسران پس از تولد نخستين فرزند


 مريم زاهدي/ يک زندگي دو نفره هر قدر هم که شيرين باشد با حضور يک بچه مي‌تواند دل‌انگيزتر، شيرين‌تر و مستحکم‌تر شود. با وجود اين اما اضافه شدن نفر سوم به خانواده‌ گاهي اوقات با چالش‌هايي در روابط زن و شوهر همراه است. اين چالش‌ها مواقعي شکل مي‌گيرد که همسران نتوانند با نقش‌هاي تازه‌اي که در قبال اين عضو جديد خانواده براي‌شان تعريف مي‌شود خود را مطابقت بدهند و در کنار نقش‌هاي همسري نتوانند در نقش تازه، يعني پدري و مادري هم به خوبي ظاهر شوند.
دست‌هاي کوچک و نگاه معصومش مي‌تواند پايه‌هاي زندگي مشترک را گرم و گرم‌تر کند. از همان ابتدايي که خانم خانه متوجه بارداري‌اش مي‌شود اضافه شدن نفر سوم به خانواده روابط ميان زن و شوهر را تحت تأثير قرار مي‌دهد و اين تأثیر به خانواده و اطرافيان نيز نفوذ مي‌کند. انگار همه اهل خانواده برای اضافه شدن اين مهمان کوچک و دوست‌داشتني هيجان‌زده‌اند. اما بارداري خانم و بعدتر به دنيا آمدن نوزاد در کنار تمام زيبايي‌ها و احساس خوشايندي که در خانواده به خصوص همسران ايجاد مي‌کند دردسرهاي خاص خودش را هم دارد. از شب‌بيداري‌ها براي آرام کردن و خواباندن بچه گرفته تا زحمات مرتبط با شير دادن و عوض کردن پوشک و صد البته مريض شدن‌هاي گاه و بي‌گاه بچه که پدر و مادر را در هر ساعتی از شبانه‌روز روانه دکتر و داروخانه و بيمارستان مي‌کند. اين زاویه پنهان اضافه شدن عضو تازه به خانواده دو نفره بسياري از زوج‌هاي جوان را با چالش مواجه مي‌کند؛ ‌چالشي که خيلي‌هاي‌شان به راحتي با آن کنار مي‌آيند و به خوبي از پس ايفاي نقش‌هاي جدید خود، يعني پدري و مادري برمي‌آيند و حضور اين کوچولوي تازه‌وارد و گاهي وقت‌ها پر دردسر نه تنها گزندي به روابط‌شان وارد نمي‌کند، بلکه موجب مستحکم‌تر شدن آن هم مي‌شود. اما گاهي وقت‌ها بعضي زوج‌ها با مديريت فضاي به وجود آمده مشکل دارند و همين موضوع سبب مي‌شود کوچولوي تازه‌وارد به جاي کمک به بهبود روابط موجب بروز برخي اختلاف‌ها و کشمکش‌ها در ميان همسران شود.

همه آثار حضور
 اين مهمان کوچک
براي مديريت حضور مهمان تازه‌وارد خانه، هم خانم و هم آقاي خانه بايد نکاتي را رعايت کنند. به دنيا آمدن نوزاد تغييرات مهمي در خانواده ايجاد مي‌کند. اول اينکه حضور نوزاد در خانواده به عنوان موجودي کوچک و ضعيف که به مراقبت‌هاي فراوانی نیاز دارد، بخش مهمي از وقت مادر را مي‌گيرد. اين مهم به خصوص در مادران جوان و کم‌تجربه بيشتر ديده مي‌شود. اما اين صرف وقت بيشتر براي نوزاد ممکن است گاهي اوقات اين حس را در آقا ايجاد کند که از سوي همسرش مورد بي‌مهري و کم‌توجهي قرار گرفته است، حس ‌کند همسرش  دیگر عشق و علاقه پیشین را نسبت به او ندارد. بنابراين لازم است تازه‌مادرها علاوه بر فرو رفتن در نقش مادري حواس‌شان به آقاي خانه نيز باشد و از توجه و نشان دادن علاقه‌شان به وي غافل نشوند؛ چراکه برخلاف تصور آقا هرگز از محبت خانم به او کاسته نشده است. اما اغلب خانم‌ها هم بعد از زايمان دچار افسردگي مي‌شوند و براي عبور از اين مرحله به توجه و همراهي آقا نیاز دارند. اصولاً هم يکي از دلايل کم‌رنگ شدن روابط زن و شوهرها بعد از تولد نخستين فرزندشان همين افسردگي بعد از زايمان خانم‌هاست؛‌ چالشي که  تنها راهکار برون‌رفت از آن همراهي مرد خانه است. 
اما اين تنها تغيير در خانواده نيست؛‌ اين عضو تازه‌وارد تعادل اقتصادي خانواده را نيز به هم مي‌ريزد و با کلي خرج و مخارج از هزينه لباس و وسايل گرفته تا پوشک و شير خشک سبب مي‌شود دخل و خرج زوجين ديگر مانند گذشته جور نشود و آنها مجبور باشند تا از برخي نيازهاي‌شان چشم‌ بپوشند.

ناجي بهبود روابط
 پس از تولد نخستين فرزند
مردها نسبت به پدر شدن خود رفتارهاي متفاوتي دارند. برای برخی مردان، حس پدري بلافاصله پس از دیدن جواب مثبت آزمایش همسر ایجاد می‌شود، اما برای برخی دیگر به آغوش کشیدن فرزند چنین حسی را در پی
 خواهد داشت.
در هر صورت آقاي خانه نبايد فراموش کند که همسرش در دوران بارداري به همراهي و صبوري او نيازمند است. بررسی‌ها و تحقیقات حالت عاطفی مادر و تأثیر آن روی جنین نشان می‌دهد، اگر مادر آرام باشد، کودک نیز آرامش خواهد داشت. نگرانی مداوم مادر در دوران بارداری، موجب ترشح هورمون‌هایی می‌شود که عامل فشار روحی هستند و بر اثر نفوذ این هورمون‌ها درون جفت، حالت مادر به کودک منتقل می‌شود. حضور همسر در کنار یک زن باردار و همراهي با وي به مادر احساس امنیت‌خاطر می‌بخشد. اين همراهي در کنار اينکه به خانم کمک مي‌کند تا دوران بارداري بهتري را سپري کند به آقا هم کمک مي‌کند تا خود را در مسير نقش تازه‌اي که مي‌خواهد بپذيرد، يعني پدر شدن قرار دهد. همين‌طور اگر آقا در دوران بعد از زايمان در انجام امور مرتبط با فرزندش با خانم همراهي کند، هم بخشي از بار اضطراب و مسئوليت‌هاي جديد خانم خانه را کم مي‌کند و هم کمک مي‌کند تا خانم وقت آزاد بيشتري داشته باشد و بتواند اين وقت را در کنار همسرش بگذراند. 

فرزندان 
محور اصلي خانواده 
در نهايت بايد بدانيد در بیشتر موارد اوضاع خانواده به پیش از تولد بچه بازنخواهد گشت و این روند طبیعی زندگی است. فرد تازه‌اي به خانواده اضافه شده که به حمایت و آموزش نیاز دارد و يکي از اعضاي اصلی خانواده شماست و رفته‌رفته نيازها و آينده‌اش به محور اصلي تلاش‌ها و تنش‌هاي شما تبديل خواهد شد. در حقیقت بچه جریان عادی زندگی را که زن و مرد به آن عادت کرده‌اند به کلی به هم مي‌ريزد و زندگی به برنامه‌اي جدید نیاز پیدا می‌کند.


 دکتر مجيد ابهري/ وقتي بچه‌ها کار بدي انجام مي‌دهند و مطابق آنچه پدر و مادر از آنها مي‌خواهند رفتار نمي‌کنند، اغلب والدین به دنبال آن هستند تا کودک را متوجه اشتباه خود کنند و در اين مسير از روش تنبيه کردن کودک استفاده مي‌کنند که گاهي وقت‌ها اين تنبيه بدني است. اما چقدر مجاز به استفاده از تنبيه هستيم و اين تنبيه چگونه بايد باشد؟
تنبیه بدنی کودکان می‌تواند ماده خاکستری موجود در مغز کودکان را کاهش داده و سطح آی‌کیو را پایین بیاورد و سبب می‌شود تا رشد شناختی متناسب با سن کودک پیشرفت نکند.
تنبیه و آموزش رفتارهای غیر تربیتی از سوی خانواده معضلی بزرگ در فرآیند تربیتی کودکان است. متأسفانه در برخی از خانواده‌ها تربیت صحیح کودکان جدی گرفته نمی‌شود و والدین به جای ساختن شخصیت کودک با توسل به تحقیر و تنبیه آثار روانی نامطلوبی بر تربیت پایه‌ای کودکان می‌گذارند. برخی از خانواده‌ها با آموزش مستقیم دروغگویی به فرزندان و دادن وعده‌های بلاعمل عوارض و آسیب‌های جبران‌ناپذیری بر روحیه و شخصیت کودک وارد می‌کنند که در آینده می‌تواند بر نحوه رفتار و کردار فرد تأثیرات سوئی داشته باشد.
بی‌شک کودکان باید با نگاه عاطفی و نوازش ضمن برقراری فضایی برای آموزش‌های تربیتی رشد کنند. کودکان تا دو سالگی باید پدر و مادر را بشناسند و با معانی مختلفی از جمله دادن و ندادن، مفاهیم خوب، بد، زشت و زیبا و آنچه به آنها یا دیگران تعلق دارد، آشنا شوند. خانواده اولین نهاد تربیتی برای رشد کودک است.
 گروه «زندگی» صبح صادق آماده است تا پلی بین شما خوانندگان با مشاوران خبره و امین ایجاد کند. سؤالات خود را از طریق سامانه پیامک 3000990033 برای ما ارسال کنید.


زمانی که کودکی به دنیا می‌آید مانند فرشته‌ها چهره‌ا‌ی پاک و معصوم‌ دارد. با دیدنش شاد و با نشاط می‌شویم و ممکن است ناخودآگاه با خود بگوییم؛ چه سرنوشتی در انتظار او است؟ تا چه حد از نعمت حیات و زندگی بهره‌مند خواهد شد؟ مراحل رشدش را چگونه طی خواهد کرد؟ آیا صالح و نیکوکار خواهد شد، یا خدای نکرده اهل گناه، جرم و جنایت و...؟
اما زمانی که فرزند خودمان به دنیا می‌آید، موضوع فرق می‌کند، او بخشی از وجودمان است و هیجان زیادی به ما می‌بخشد. اگر چه از ما جدا است، اما بخشی از صفات و ویژگی‌های ما در او تجلی کرده است. او را در اوج خوبی و زیبایی می‌بینیم و جز خوشبختی و سعادت برایش عاقبت دیگری را نمی‌توانیم تصور کنیم. در ویژگی‌های مثبتش اغراق می‌کنیم و هر لحظه حرکات و سکناتش را به اطرافیان گزارش می‌دهیم. شب‌ها از گریه‌ و بی‌تابی‌اش نگران و بی‌خواب می‌شویم و به جای گله و شکایت، باز هم در فکر راحتی و آسایش بیشتر او هستیم. زمانی که آسایش دارد یا در خواب است، مدام درباره‌ آینده‌اش می‌اندیشیم و در ذهن خود برای مدرسه، دانشگاه، همسر و زندگی آینده‌اش برنامه‌ریزی می‌کنیم.
ما باید ریشه‌ مشکلات فرزندان‌مان را در خودمان جست‌وجو کنیم. آینه‌های شفاف، نگاه ما را از فرزندان به خودمان معطوف می‌کند و رفتار آنها را بازتاب رفتار خودمان می‌داند؛ لذا ما برای اصلاح رفتار فرزندان‌مان چاره‌ای جز پرداختن به خود نداریم؛ زیرا فرزندان ما در حقیقت، مانند آینه‌های شفافی هستند که افکار و رفتارهای ما را به خودمان منعکس می‌کنند.
کتاب «آینه‌های شفاف: چگونه فرزندان خود را تربیت نکنیم!» نوشته سیدمسعود راد، با کتاب‌های تربیتی دیگری که تا به حال مطالعه کرده‌اید، متفاوت است؛ زیرا هدف اصلی این کتاب، تغییر و اصلاح فرزندان نیست؛ بلکه در حقیقت، راه و روشی برای تغییر والدین است.
اين مجموعه را انتشارات نسل نواندیش و برادری در سال 90 براي نخستين بار روانه بازار نشر کرد. 


تیم ملی کبدی بانوان ایران در فینال بازی‌های آسیایی مقابل تیم هندوستان به پیروزی رسید و عنوان قهرمانی این مسابقات را کسب کرد. این تاریخ‌سازی بانوان ورزشکار ما در حالی رقم خورد که هندوستان چندین سال قهرمان بلامنازع این رشته محسوب می‌شد و حتی از آمدن مربی هندی به تیم ایران به دلیل ترس از انتقال تجارب جلوگیری می‌کرد.
حرکت زهرا کریمی ملی‌پوش کبدی در تقدیم مدالش به عموی شهیدش و رهبر معظم انقلاب و بوسه زدن اعضای تیم بر پرچم مقدس جمهوری اسلامی بازتاب فراوانی در فضای مجازی داشت. «علی مهرزاد» در صفحه شخصی خود نوشت: «وقتی بعد از ۴۰ سال تهاجم وحشیانه فرهنگی و اعتقادی، دختران نسل چهارم انقلاب با حجاب قهرمان می‌شوند، بر پرچم الله سجده می‌کنند، آیت‌الکرسی می‌خوانند و مدال‌شان را به رهبر معظّم انقلاب تقدیم می‌کنند، یعنی انقلاب زنده است و پیش می رود.... #رهبری #انقلاب_اسلامی #مسیح_علی‌نژاد»