ایوان دوکه، رئیس‌جمهور جدید کلمبیا تأکید کرد: تصمیم رئیس‌جمهور قبلی در به رسمیت شناختن فلسطین به منزله یک کشور و دولت مستقل به قوت خود باقی خواهد ماند و این تصمیم برگشت‌ناپذیر است. تصمیم دولت کلمبیا درباره به رسمیت شناختن فلسطین از سوی خوان مانوئل سانتوس، رئیس‌جمهور سابق این کشور در روزهای پایانی مسئولیتش اعلام شده است. در مقابل، سفارت رژیم صهیونیستی در بوگوتا این تصمیم کلمبیا را یک سیلی به صورت خود توصیف کرده است.


نگاهی به انتخابات پارلمانی عراق و اتفاقات پس از آن


 رضا اشرفی/ انتخابات پارلمانی عراق در 12 ماه می میلادی (22 اردیبهشت 1397) برگزار شد که طی آن هر یک از گروه‌ها و جریان‌ها میزان کرسی‌های مشخصی را در پارلمان این کشور به دست آوردند؛ جریانی که مقتدی‌صدر رهبری می‌کند، 54 کرسی، نهاد حامی هادی العامری 48 کرسی، حیدر العبادی 42 کرسی و نوری المالکی 25 کرسی.
مشکلات پیش آمده در شمارش مجدد آرا سبب شد انتخاب دولت و کابینه به طول بینجامد؛ اما این همه ماجرا نیست؛ زیرا اختلافات شکل گرفته به راحتی این اجازه را نمی‌دهد که روند سیاسی و تشکیل دولت گام‌های مؤثر خود را بردارد. البته این مسئله متعلق به عراق یا کشورهایی از این دست نیست. در آلمان نیز دیده شده اختلافات بین احزاب و گروه‌ها روند تشکیل دولت را چندین ماه به تعویق انداخت. در یک نگاه کلی می‌توان گفت، جهان دوران آشفتگی را طی می‌کند که این مسئله می‌تواند در هر یک از کشورها تأثیرات و پیامدهای خود را داشته باشد. 
در حال حاضر، اگر پارلمان عراق به ائتلافی مشخص دست پیدا کند و بتواند اکثریت یعنی نصف به علاوه یک (329 کرسی) را تعیین کند، روند ایجاد دولت ساده‌تر پیش خواهد رفت. در جریان‌های موجود در پارلمان، ائتلاف‌ها تقریباً مشخص شده‌اند. مقتدی‌صدر در کنار حیدر العبادی ایستاده و هادی العامری نیز با نوری المالکی همراه است. در این میان، جریان‌ها و شخصیت‌های تأثیرگذاری حضور دارند که هر یک از آنها می‌توانند در شکل‌گیری دولت یا تشکیل نشدن آن مؤثر باشند. با وجود این، هنوز هیچ یک از ائتلاف‌ها نتوانسته‌اند میزان لازم را به دست بیاورند و هر یک معتقد هستند اکثریت با آنها است؛ به ویژه اگر بتوانند طیف کردها را با خود همراه کنند. طیفی که اگر چه خواسته‌های مشخصی دارند، اما لزوماً یکدست نیستند و در خود اختلافاتی دارند. این موضوع نشان می‌دهد، تمایلات و خواسته‌های منفعت‌محورانه و سهم‌خواهانه در دولت آینده نیز جایگاه دارد. 
در این میان، مقتدی‌صدر که به واقع نمی‌توان به راحتی گفت رویکرد تعریف شده و مشخص و با ثباتی در سیاست عراق دارد، با نخست‌وزیر کنونی متحد شده است که در زمان‌ها و مواضع گوناگون نشان داده است به آمریکا تمایل دارد و واشنگتن نیز از او حمایت می‌کند. یکی از اختلافات اساسی وی با رهبری حشد الشعبی در همین زمینه است. از این رو العبادی تأکید دارد، باید ریاست این گروه تأثیرگذار را برعهده بگیرد؛ به ویژه آنکه حشد الشعبی در کنار ارتش در شکست داعش و اخراج آن از خاک عراق نقش محوری داشت. تلاش برای به دست گرفتن و هدایت این جریان نشان می‌دهد، با توجه به تازه تأسیس بودن، چقدر جایگاه در ساختار سیاسی عراق و به چه میزان استقبال در میان شهروندان عراقی دارد. 
به همین منظور العبادی سعی دارد هدایت آن را به دست بگیرد؛ مسئله‌ای که به چالش با هادی العامری و همچنین نوری المالکی تبدیل شده است؛ زیرا حشد الشعبی در جایگاه بسیج مردمی عراق نمی‌تواند زیرمجموعه طیفی قرار بگیرد که با آمریکا متحد است. این مسئله از نظر ساختاری ناممکن و از نظر رویکردی شکست خورده است. تداوم این مسیر نه تنها کار دولت‌سازی را در عراق بیش از این به تعویق می‌اندازد؛ بلکه نارضایتی ایجاد کرده و جایگاه العبادی را با سقوط مواجه می‌کند. ضمن اینکه تأثیرات منفی در نوع ارتباط با جریان مقتدی‌صدر دارد.
بر اساس رویکردهای غربی شکل گرفته،‌ عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی نیز در ادامه سیاست‌های آمریکا در کنار العبادی قرار می‌گیرند که مقتدی‌صدر را تاکنون با خود همراه کرده است. حال با این رویکرد حتی اگر این طیف بتواند دولت تشکیل دهد، باز هم با چالش‌های جدی در ادامه حیات سیاسی خود مواجه خواهد بود. تنها منفعت آن فقط می‌تواند این باشد که در کوتاه‌مدت از کمک‌های مالی آنها نصیب ببرد. این در حالی است که مردم عراق طی سال‌های گذشته چنان با مشکلاتی مواجه شده‌اند که مسبب آنها آمریکا،‌ رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی بوده‌اند که تمایلی برای روی کار آمدن جریان‌های مورد حمایت آنها ندارند. 
با این چشم‌انداز می‌توان گفت، روند دولت‌سازی در عراق به راحتی پیش نخواهد رفت و تداوم این مسئله حتی می‌تواند چالش‌ها و اختلافات را افزایش دهد. موضوعی که منافع ملی عراق را خدشه‌دار کرده و همچنین مردم را با مشکلات بیشتری مواجه خواهد کرد؛ در حالی که این کشور طی سال‌های گذشته با چالش‌های جدی مواجه بوده و نیازمند ثبات بر مبنای منافع ملی است. نبود انسجام داخلی و درگیری‌های سیاسی و البته رویکرد برخی از جریان‌ها برای دست به دامن برخی کشورهای عربی و غربی شدن موجب شده است از یک سو روند سیاسی با چالش همراه شود و از سوی دیگر دخالت این کشورها در امور عراق را دامن زده است. چنانکه همزمان با این درگیری‌ها آمریکا در کنار افزایش پایگاه‌های نظامی‌اش در مناطق گوناگون عراق بار دیگر با همگرایی با اقلیم کردستان عراق به دنبال فتنه‌انگیزی جدید است؛ چنانکه برخی سران اقلیم از جمله بارزانی بار دیگر ادعای آمادگی برای جدایی از عراق واحد را مطرح کرده‌اند. این فضای بحران چنان بوده که حتی آمریکا اقدام به بمباران و آتش زدن انبارهای مهمات حشد الشعبی کرده است که ادامه حمایت آمریکا از گروه‌های تروریستی است. 
 به هر حال اگر عراق به دنبال رسیدن به ثبات سیاسی است، از یک سو باید در روند سیاسی برای تشکیل دولتی مردمی تلاش کند و از سوی دیگر مانع ادامه دخالت‌های برخی کشورهای عربی و غربی شود که برای رسیدن به منافع خود حاضر به نابودی کل عراق هستند. جریانی‌ که نمونه عینی رفتارش را در بحران‌های امنیتی و خطر تحمیلی تروریسم به این کشور و تقلاهای صورت گرفته برای ایجاد شکاف میان عراق و جمهوری اسلامی ایران می‌توان مشاهده کرد. طرحی که هدف از آن جدایی متحدانی است که در زمینه مبارزه با تروریسم و برقراری امنیت در منطقه همگرایی قابل توجهی داشته‌اند و با این رویکرد در کنار دیگر جریان‌های مقاومت، همچون سوریه و مقاومت لبنان برای تثبیت امنیت و پایان دادن به دخالت‌های بیگانگان در امور منطقه گام بردارند. 



  محمدرضا مرادی/ ارتش میانمار در دو سال اخیر حملات خود علیه مسلمانان روهینگیا را شدت بخشیده است. در هشت دهه اخیر ظلم و ستم علیه مردم روهینگیا در جریان بوده است، به طوری که در سال 1942 حدود ۱۵۰ هزار نفر از مسلمانان کشته شدند. در دهه 60 میلادی نیز بیش از 20 هزار نفر از مسلمانان به دنبال جنایت‌های ارتش میانمار از بین رفتند. پس از این جنایت‌ها در سال 1992، نیز 200 هزار نفر از مسلمانان میانمار به بنگلادش پناهنده شدند. دور جدید حملات نیز از سال 2011 شروع شده و از مهر ماه 95  شدت گرفته است. در این حملات بیش از 700 هزار نفر از روهینگیایی‌ها به بنگلادش پناهنده شدند و ارتش میانمار به همراه بودایی‌های افراطی به صورت وحشیانه به مسلمانان حمله می‌کنند. بارها سازمان‌های حقوق بشری مستنداتی از تجاوز به زنان روهینگیایی، آتش زدن مسلمانان و کشتن با وحشیانه‌ترین روش‌ها منتشر کرده‌اند. مسلمانان میانمار در یک مثلث شوم، یعنی مرگ، تجاوز یا فرار گرفتار شده‌اند. روهینگیایی‌ها چهار درصد جمعیت میانمار را تشکیل می‌دهند و بیشتر آنها در ایالت راخین در سواحل غربی میانمار ساکن هستند. استان راخین یکی از محروم‌ترین استان‌های میانمار است. اغلب مسلمانان روهینگیا در اردوگاه‌ها زندگی می‌کنند و بدون اجازه دولت مرکزی اجازه خروج از استان راخین و سفر را ندارند. بر اساس آمارها جمعیت روهینگیا شش میلیون نفر اعلام شده است.
نکته جالب این است که این کشتار در سرزمینی اتفاق می‌افتد که رهبر دوفاکتوی آن آنگ‌سان سوچی برنده جایزه صلح نوبل است. سوچی که بین سال‌های 1989 تا 2010، یعنی بیش از 21 سال در حصر به سر برده است و پس از آزادی با شعار دفاع از اقلیت‌ها و آزادی توانست به پیروزی برسد، اکنون به یکی از حامیان ظلم تبدیل شده است. اما سوچی همواره دست داشتن در این جنایت را رد کرده است. سرانجام پس از دو سال جنایت، گزارش جدید سازمان ملل به نقش سوچی در این جنایت اذعان کرده است. بازرسان سازمان ملل نیز به تازگی اعلام کرده‌اند که ارتش میانمار با هدف نسل‌کشی به کشتار جمعی مسلمانان روهینگیایی و تجاوز گروهی به زنان آنها دست زده است؛ به همین دلیل «مین آنگ هلاینگ» فرمانده کل ارتش و پنج ژنرال دیگر میانماری باید به دلیل انجام جنایات بیرحمانه محاکمه شوند. این بازرسان در گزارش خود آورده‌اند: «آنگ‌سان سوچی رهبر حزب حاکم میانمار، اجازه داده است تنفر همه جا را فرا بگیرد، مدارک را از بین برده و از اقلیت‌ها در مقابل جنایات جنگی و بشری در ایالت‌های راخین، کاچین و شان محافظت نکرده است. به این ترتیب، سوچی در ارتکاب این جنایات همکاری کرده است.»
سال 2017 بیش از ۴۰۰ هزار نفر با امضای طوماری اینترنتی خواستار پس گرفتن جایزه صلح نوبل از آنگ‌سان سوچی، رهبر دوفاکتوی میانمار به دلیل سکوتش در برابر کشتار مسلمانان روهینگیا شدند. اکنون نیز سازمان ملل عملاً وی را به اتهام مشارکت در نسل‌کشی علیه روهینگیایی‌ها محکوم کرده است. این در حالی است که سوچی یکی از بزرگ‌ترین جنایت‌های سال‌های اخیر در میانمار را رقم زده است. حدود ۷۰۰ هزار روهینگیایی در پی حملات افراطی‌ها از میانمار گریختند و در اردوگاه‌های پناه‌جویان در بنگلادش ساکن شدند. ارتش میانمار ۳۶۲ روستا که روهینگیایی‌ها در آنها ساکن بودند را تخریب و برخی از روستاها را با خاک یکسان کردند. در پی انتشار گزارش بازرسان سازمان ملل، «زید الرعد الحسین» کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل نیز اعلام کرد، آنگ‌سان سوچی رهبر دوفاکتوی میانمار به دلیل حملات وحشیانه ارتش این کشور علیه مسلمانان روهینگیا باید استعفا دهد. 
سوچی که از طرف کشورهای غربی و به ویژه آمریکا به عنوان نماد آزادی و صلح در شرق آسیا معرفی شده است، اکنون به یکی از عاملان جنایت جنگی در میانمار تبدیل شده است. حمایت‌های غرب از وی سبب شده که سوچی بدون دغدغه به فشار بر مسلمانان میانمار ادامه دهد.


  قاسم غفوری/فلسطین از جمله مناطقی است که در طول چند دهه گذشته از محورهای مطرح در نهادهای بین‌المللی بوده و گاهی ساختارهای ویژه‌ای برای آن ایجاد شده است. از جمله این نهادها «آنروا» یا همان آژانس امداد و کار ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک است. آنروا که پس از جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی در ۱۹۴۸ تشکیل شد، مسئولیت تأمین تسهیلات و ارائه کمک‌های انسانی به میلیون‌ها آواره فلسطینی را برعهده دارد. 
وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد، این کشور همه کمک‌های مالی به «آژانس امداد و اقدام سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک» را که مسئولیت تأمین تسهیلات و ارائه کمک‌های انسانی به میلیون‌ها آواره فلسطینی را برعهده دارد، قطع کرده است. 
پیش از این، روزنامه «نیویورک‌تایمز» به نقل از منابع آگاه گزارش داده بود «جارد کوشنر» داماد رئیس‌جمهور آمریکا و مشاور او در مسائل غرب آسیا بیشترین تلاش را برای قطع حمایت مالی آمریکا به آنروا انجام می‌دهد. سخنگوی تشکیلات خودگردان فلسطین، تصمیم آمریکا در قطع کمک‌های مالی به یک نهاد حامی آوارگان فلسطینی را «حمله‌ای وقیحانه» به مردم این کشور توصیف کرد. در همین حال، «سامی مشعشع» سخنگوی رسمی آنروا اعلام کرد اقدام آمریکا در قطع کمک‌ها به این نهاد مایه تأسف عمیق و ناامیدی است. 
حال این پرسش مطرح می‌شود که هدف آمریکا از این اقدام چیست و چرا طرح حذف کمک‌ها به آنروا را مطرح کرده است؟ بخشی از این اقدامات را در قالب تحولات درونی آمریکا می‌توان مشاهده کرد؛ در حالی در ماه‌های آتی انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره برگزار می‌شود که از یک‌سو ترامپ نتوانسته است چنانکه باید کارکردی در تحقق مطالبات اقتصادی مردم داشته باشد و از سوی دیگر دموکرات‌ها از هر ابزاری برای پیروزی در انتخابات بهره می‌گیرند؛ در همین حال مسئله استیضاح ترامپ در کنگره نیز مطرح است. در این شرایط او با سوق دادن افکار عمومی به مسائل حاشیه‌ای برون‌مرزی سعی دارد در کنار نمایش چهره‌ای مقتدر از خود افکار عمومی را به مسائل حاشیه‌ای منحرف کند تا در آستانه انتخابات بحران‌های درونی و ناکارآمدی سیاست‌هایش را پنهان کند. 
نکته دیگر به سیاست خارجی ترامپ معطوف است. او از ابتدای رسیدن به قدرت تلاش دارد چهره‌ای کارآمد از خود به نمایش گذارد که توانسته است پرونده‌های ناتمام آمریکا را به پایان رساند. خروج از برجام، رویکرد به مذاکره با کره شمالی، تقابل با روسیه و چین و نیز اقدام در غرب آسیا نمودی از آن است. نکته مهم آنکه وی از ابتدا طرحی قابل توجه در قبال مسئله فلسطین در پیش گرفته است که بخشی از آن در قالب انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس بوده که به منزله پذیرش پایتختی قدس برای این رژیم است. بعد دیگر سیاست آمریکا را اقدام برای حذف حق بازگشت آوارگان فلسطینی می‌توان دانست. این طرح در قالب حذف کمک‌های آمریکا به آنروا صورت می‌گیرد. هدف از ایجاد آنروا کمک به آوارگان فلسطینی است و با حذف این نهاد جهانی عملاً ماهیت آوارگان فلسطینی حاشیه شده و طرح آمریکا برای حذف مسئله آوارگان فلسطینی محقق می‌شود. در اصل آمریکا با این اقدامات به دنبال پایان دادن به مسئله آوارگان فلسطینی است که معنای‌ آن نادیده گرفتن حق پنج تا هفت میلیون فلسطینی برای بازگشت به سرزمین‌شان است که می‌توان از آن با عنوان حذف حقوق یک ملت برای حق حیات یاد کرد. 

نفوذ آل‌سعود در جهان اسلام‌ـ ۲۹

  عبدالله عبادی/ جمهوری سیرالئون کشوری است در غرب آفریقا به پایتختی فریتاون که جمعیت آن بیش از شش میلیون نفر اعلام شده است. زبان رسمی این کشور انگلیسی است و بیش از 60 درصد از جمعیت آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند. سیرالئون با وجود داشتن بهترین معادن الماس و طلا در آفریقا و در سطح جهان در اثر سیاست‌های امپریالیستی و استعماری به یکی از فقیرترین کشورهای جهان تبدیل شده است، به طوری که درآمد سرانه هر فرد کمتر از دو دلار در روز اعلام شده است. جنگ داخلی سیرالئون بین سال‌های 1990 تا 2002 که دلیل اصلی آن تصاحب معادن الماس از سوی شورشیان طرفدار آمریکا بود، سبب شد علاوه بر اینکه بیش از 200 هزار نفر از مردم بی‌گناه کشته شوند، بخش بسیاری از زیرساخت‌های این کشور نیز نابود شود.
این وضعیت سبب شد تا پس از پایان جنگ مسئولان این کشور به فکر دریافت کمک از کشورهای ثروتمند از جمله عربستان بیفتند، به دنبال درخواست کمک از سوی مقامات سیرالئونی، بانک توسعه اسلامی (IDB) که مقر آن در جده است، موافقت کرد با ارائه وام‌های درازمدت و کم‌بهره از پروژه‌های مختلف عمرانی و رفاهی نظیر ساخت فرودگاه، جاده، بیمارستان و دانشگاه 
حمایت کند.
در سال 2010 و با افزایش جمعیت این کشور و نیاز به منابع انرژی از جمله الکتریسیته، دولت بار دیگر دست خود را به سوی مقامات عربستانی دراز کرد و این بار نیز رژیم سعودی با ارائه یک وام 800 میلیون دلاری زمینه ساخت یک نیروگاه برق در این کشور را فراهم آورد.
 در سال 2015 و با گسترش ویروس ابولا در غرب آفریقا که به کشته شدن هزاران نفر در این منطقه انجامید، عربستان با سوءاستفاده از وضعیت سیرالئون و با هدف ترمیم چهره منفور خود را با ارسال چندین محموله دارو، مواد غذایی، پتو و دیگر اقلام مورد نیاز سعی کرد چهره مقبولی از خود به مردم این کشور نشان دهد. عربستان افزون بر ارسال مواد غذایی و دارویی، یک گروه از پزشکان خود را نیز به سیرالئون اعزام کرد که فعالیت‌های آنها به طور دائم از سوی رسانه‌ها منتشر می‌شد.
در سال 2016 و با وقوع سیل ویرانگر در بسیاری از مناطق سیرالئون که به تخریب هزاران خانه و مفقود شدن صدها نفر منجر شد، دولت عربستان با ارائه یک کمک 300 میلیون دلاری به سیل‌زدگان خود را حامی و طرفدار محرومان قلمداد کرد. این اقدامات موجب شد تا در سال 2017 «ارنست کروما» رئیس‌جمهور این کشور برای تشکر از مقامات سعودی و تضمین ادامه کمک‌ها عازم ریاض شود و با مقامات عالی‌رتبه این رژیم و از جمله شخص ملک‌سلمان دیدار و گفت‌وگو کند، ملک‌سلمان بعد از دیدار با کروما اعلام کرد که ما همچنان از پروژه‌های عمرانی، آموزشی و ورزشی در سیرالئون حمایت می‌کنیم.
اکنون علاوه بر دولت سعودی، سازمان‌ها، نهادها و شرکت‌های بسیاری در سیرالئون مشغول فعالیتند که این حضور کمک فراوانی به توسعه فرهنگی و مذهبی در این کشور کرده است، از جمله مؤسسات حاضر در سیرالئون مؤسسه ولیدبن‌طلال میلیاردر معروف است مکه از محبوبیت فراوانی در این کشور برخوردار می‌باشد. در سال 2013 مؤسسه بن‌طلال موافقت کرد با اعطای 1 میلیون دلار برای ساخت مراکز بهداشتی و فنی و حرفه‌ای به کمک دولت سیرالئون بشتابد، این اقدام و دیگر اقدامات عام‌المنفعه موجب شد تا دولت این کشور از شخص بن‌طلال برای سفر به سیرالئون دعوت کند و طی مراسمی مدال عالی شهروندی این کشور را به وی اهدا کند. اکنون مؤسسه بن‌طلال در حال انجام چند پروژه در سیرالئون می‌باشد و از حمایت دولت این کشور برخوردار است.
 
اقدامات تبلیغی وهابیون در سیرالئون
1‌ـ ساخت مسجد: همانطور که گفته شد، سیرالئون با وجود داشتن بهترین معادن طلا و الماس جهان جزو فقیر‌ترین کشورهای غرب آفریقا است؛ از این‌رو دولت هیچ بودجه‌ای برای امور مذهبی و فرهنگی مردم در اختیار ندارد. از سوی دیگر وضعیت اقتصادی مردم به حدی نامطلوب است که از اداره امور معیشتی خود نیز ناتوان هستند. بنابراین کشورهای مسلمان از جمله عربستان با صرف دلارهای نفتی ده‌ها مسجد در این کشور احداث کرده‌اند. لازم به ذکر است که تمامی مساجد ساخت عربستان را افرادی اداره می‌کنند که خود در این کشور تحصیل کرده باشند، مسجد مرکزی فریتاون یکی از این مساجد است.

2‌ـ احداث کلینیک‌های بهداشتی: در 15 سال گذشته، یعنی از زمان پایان جنگ داخلی در این کشور‌ـ سال 2002‌ـ رژیم سعودی ده‌ها کلینیک در نقاط مختلف این کشور احداث کرده است، در این مراکز که به صورت رایگان بیماران را پذیرش می‌کنند،‌ خدمات گوناگونی ارائه می‌شود. در واقع، وهابیون از طریق این کلینیک‌های بهداشتی تلاش می‌کنند خلأ کمبود بیمارستان و مراکز بهداشتی و درمانی در مناطق استقرار مسلمانان را مرتفع و خود را حامی پیروان دین اسلام معرفی کنند. بهترین نمونه احداث چند کلینیک سیار در نقاط سیل‌زده پس از وقوع سیل در این
 کشور بود.

3‌ـ توزیع بلیت رایگان حج: سیرالئون کشور قبیله‌هاست، قبایلی نظر ماندینکا، ولوف، سرر، تتمه و منده از بزرگ‌ترین قبایل این کشور هستند که اعضای آن در دیگر کشورهای منطقه نیز حضور دارند، در این قبایل ریش‌سفیدان و رهبران و علمای مذهبی از محبوبیت و احترام خاصی برخوردارند، با توجه به فقر حاکم بر این کشور بسیاری از این افراد توانایی سفر به مکه را ندارند؛ از این رو سفارت عربستان با هدف تأثیرگذاری بر این قبایل هر ساله با دعوت از بزرگان و ریش‌سفیدان و علمای طرفدار خود اقدام به توزیع بلیت رایگان حج کرده تا چهره خوشایندی از خود برای آنان ترسیم کند و آنها را بیش از پیش به وهابیت متمایل
 سازد.


 برجام بدون آمریکا هم دارد کار می‌کند
خبرگزاری فارس: وزیر خارجه اسبق آمریکا با بیان اینکه آنچه ایران برای پایبندی به برجام انجام داده در جهان سابقه نداشته، گفت: «این توافق بدون حضور آمریکا هم دارد کار می‌کند و کشورهای دیگر در تلاش هستند تا آن را حفظ کنند.» «جان کری» گفت: «کارشناسان دولت ترامپ هم معتقد بودند او باید برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را حفظ کند.» وی در پاسخ به پرسشی درباره اینکه ترامپ برجام را «بدترین توافق» توصیف کرده، گفت: «بله، اما گفتن این حرف باعث نمی‌شود که واقعاً اینطور باشد. این توافق‌نامه از منظر بازرسی‌ها، پاسخگویی و آنچه ایران باید انجام می‌داد، سختگیرانه‌ترین توافق بود و برای مدتی طولانی‌تر از هر توافق‌نامه هسته‌ای روی کره زمین، بیشترین شفافیت را ایجاد می‌کرد. هیچ کشوری، آن کاری را که ایران کرده تا به این [توافق] پایبند باشد، انجام
 نداده است.»
از نفوذ طولانی‌مدت ایران در منطقه نگرانیم
خبرگزاری فارس: دنی کوتس، مدیر اطلاعات ملی آمریکا در نشستی ادعاهای همیشگی علیه ایران را تکرار و از گسترش نفوذ تهران در سوریه ابراز نگرانی کرد. وی گفت: «فعالیت‌های ایران در سوریه نگرانی‌ها درباره سیر نفوذ طولانی‌مدت ایران در منطقه را تشدید کرده و سبب انجام حملات هوایی از سوی اسرائیل[رژیم صهیونیستی] علیه برخی اهداف معین ایران در سوریه شده است.» دنی کوتس ایران را به انتقال سامانه‌های تسلیحاتی پیشرفته به سوریه متهم کرد و مدعی شد: «تلاش‌های ادامه‌دار ایران برای انتقال سامانه‌های تسلیحاتی پیشرفته به داخل سوریه که با هدف تقویت توانمندی‌های نظامی حزب‌الله انجام می‌شوند، احتمال وقوع درگیری را افزایش
 داده است.»
آمریکا رزمایش‌های نظامی‌اش را تغییر داده است
خبرگزاری تسنیم: وزارت دفاع آمریکا در گزارشی به کنگره با اشاره به چالش‌های نظامیان این کشور در خاورمیانه و در مقابل اقدامات سیاسی‌ـ نظامی ایران، از اعمال تغییراتی در تمرین‌های نظامی واحدهایش برای تطابق با آنچه «تهدیدهای ایران» خوانده، خبر داده است. وزارت دفاع آمریکا، برای مقابله با آنچه «تهدیدهای ایران» خوانده، تمرین‌های نظامی خود را در منطقه تغییر داده است. این گزارش پس از آن ارائه شده که در راهبرد دفاع ملی سال 2018 آمده بود، پنتاگون باید به دنبال ایجاد ائتلافی نظامی از هم‌پیمانانش در خاورمیانه برای «ایجاد موازنه در برابر ایران»
 باشد.
خیال‌بافی فرمانده آمریکایی
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان: یک افسر ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا گفت: «واشنگتن قصد دارد با وجود هشدار‌های ایران در زمینه بسته شدن تنگه هرمز، از این آبراه برای تردد نفتکش‌ها استفاده کند.»سرگرد جاش ژاکس، افسر ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا مدعی شد: «آمریکا با بسیاری از کشورها برای برقراری و «ارتقای امنیت و ایجاد ثبات در منطقه» همکاری می‌کند.» سرگرد ژاکس در ادامه ادعاهایش افزود: «ما همه به آزادی ناوبری و جریان آزاد تجارت در هر کجا که قوانین بین‌المللی اجازه می‌دهد، اطمینان می‌دهیم.»