آیت‌الله مشکینی می‌گفت: هدف خداوند از فرود آوردن آدم و حوا به زمین، بخشیدن مقام و کمال واقعی به آنها بود؛ پس از آنکه به شجره خبیثه نزدیک شدند، کمال و مرتبه واقعی خویش را از دست دادند، به طوری که دیگر با آن جایگاه شریف سنخیت نداشتند؛ پس به زمین منتقل شدند تا خود و فرزندان‌شان در یک فرصت بسیار اندک در این دنیا کمال از دست داده را کسب کنند؛ لذا انسان به طور فطری موجودی کمال‌جو آفریده شده و همیشه در پی کمال است.

حجت‌‌الاسلام والمسلمین احمد عابدی


اگر قیام امام حسین(علیه‌السلام) و فداکاری‌ها نبود و اگر خون‌هایی که برای تنومند شدن درخت اسلام ریخته شد نبود، خدا می‌داند که بنی‌امیه با این دین چه می‌کردند. بنی‌امیه فقط با اسلام مخالف نبودند؛ بلکه با ارزش‌های اخلاقی و کمالات روحی مخالف بودند، اگر قیام امام حسین(علیه‌السلام) نبود، دیگر احترام به پدر و مادر، درس خواندن، راستی و درستی، عدالت و قسط اینها هم از بین می‌رفت.
این جمله یکی از جملات مبارک زیارت عاشورا است که اگر کسی بخواهد زیارت عاشورا را کامل بخواند، باید صد بار این قسمت را تکرار کند، ولی یک بار خواندن نیز فی‌نفسه ارزش و ثواب دارد. کسی که این جملات را می‌خواند، می‌خواهد خودش را در افق فکری امام حسین(ع) قرار دهد، کسی که این زیارت‌ها را می‌خواند، کسی که عزاداری می‌کند، کسی که در ایام محرم سیاه می‌پوشد، می‌خواهد یک ارتباط و پیوند روحی بین خودش و امام حسین(ع) و خاندان پیامبر(ص) ایجاد کند.
زهد، یکی از ارزش‌های دین ماست. زهد یعنی انسان از خیلی خوبی‌ها که می‌تواند استفاده کند دست بکشد؛ یعنی ممکن است کسی پول حلال داشته باشد و غذایی را بتواند از راه حلال تهیه کند و بخورد؛ اما وقتی یک عده گرسنه در جامعه وجود دارد، دین می‌گوید شما این کار را نکنید، امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) وقتی که می‌خواست غذایی را بخرد و به منزل ببرد، غذا را زیر لباس می‌گرفت، برای اینکه ممکن بود یک عده گرسنه چشم‌شان به غذا بیفتد که شاید نتوانند آن غذا را تهیه کنند.
دین می‌گوید غذایی را که فقرایی که نمی‌توانند بخورند، دیده‌اند و آه کشیده‌اند، اگر شما بخورید، اثر بد روی شما می‌گذارد، پس معنای زهد این است که انسانی که می‌تواند، مرفه زندگی کند، به فقرا نشان دهد که من هم مثل شما زندگی می‌کنم اثر روانی برای فقرا دارد، که اگر من فلان چیز را نمی‌توانم بخورم، فلان کس هم نمی‌خورد، اگر من فلان لباس را ندارم، فلان کس هم نمی‌پوشد؛ یعنی هماهنگی روحی بین انسان و دیگران، این معنای زهد است.
همین معنا در بحث عزاداری هم وجود دارد؛ یعنی کسی که سیاه می‌پوشد می‌خواهد بگوید من هم عزادارم، من هم مصیبت‌زده هستم، مشکلی که بنی‌امیه برای خاندان امام حسین(ع) پیش آورد، مشکل من است، من هم عزیز خودم را از دست داده‌ام، یعنی هم‌افق فکری شدن با اهل بیت(علیهم‌السلام) و انسان خودش را از نظر روحی و معنوی شبیه خاندان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) قرار دهد. یکی از مسائلی که در عزاداری بسیار مهم است، دفاع از محرومان است.
خاندان بنی‌امیه بسیار به اهل بیت(علیهم‌السلام) ظلم کردند، بنی‌امیه مجرم و ظالم و ستمگرند؛ اما فقط در همان مقدار که ظلم کرده‌اند، در جنگ صفین امیرالمؤمنین علی(ع) دید لشکر معاویه دارند به لشکر امیرالمؤمنین(ع) فحش می‌دهند و لشکر امیرالمؤمنین(ع) هم دارند فحش می‌دهند، امیرالمؤمنین(ع) به لشکریانش فرمود: اگر آنها پا را از حق فراتر گذاشته‌اند و دارند ظلم می‌کنند و ناسزا می‌گویند شما این کار را نکنید، به عبارت دیگر، مقابله به مثل در همه جایز نیست و فقط جاهای خاصی وجود دارد اگر کسی فحش داد و اگر کسی غیبت کرد، اگر کسی دروغ گفت، ما حق نداریم بگوییم چون او دروغ گفته، من هم به او دروغ می‌گویم، ما حق نداریم بگوییم و مقابله به مثل کنیم و بگوییم اگر او آبروی من را برد، من هم آبروی او را می‌برم، این کارها جایز نیست و حرام است و مقابله به مثل جاهای خاصی دارد، اگر لشکر بنی‌امیه بی‌ادبند و توهین می‌کنند و جسارت می‌کنند و پا را از حق فراتر می‌گذارند و زبان‌شان زبان بی‌ادبانه است، لشکر امام حسین(ع) همیشه خیرخواهانه و به خوبی حرف می‌زدند، آنها فحش می‌دادند و اینها دعا می‌کردند و همیشه دم از خوبی و سعادت می‌زدند، یکی از مسائلی که در عزاداری وجود دارد این است که ما از خاندان امام حسین(ع) این را یاد بگیریم که متهم یک حقوقی دارد و یک مجرم در عین اینکه مجرم است یک حقوقی دارد، یک انسان خلافکار درست است که خلاف کرده است، اما به مقدار خلافش مجرم است و در جاهایی دیگر انسان است و انسان احترام دارد.
ما باید از عاشورا این را فرا بگیریم که مجرم شاید جرمی مرتکب شده و باید هم مجازات بشود، اما در جاهای دیگر یک انسان است و احترام و آبرویش و جایگاهش محفوظ است، هیچ وقت حق نداریم به کسی توهین کنیم، حتی اگر مجرم باشد، مجرم را قاضی می‌تواند مجازات بکند، نه ما، مجرم خلاف کرده است، اما خلافش در جهت جرمش است و در جاهای دیگر این شخص خلافکار نیست. امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) فرمودند: «بین عمل یک انسان و خود یک انسان تفاوت بگذارید، ممکن است عمل، عمل زشت باشد، اما خود او انسان است و احترام دارد.»
بنی‌امیه این مسائل را نمی‌دانستند؛ بلکه شخصیت افراد را پایمال می‌کردند، اینکه می‌بینیم، بنی‌امیه شخصیت افراد را پایمال می‌کردند، اینکه می‌بینیم بدن سیدالشهداء(علیه‌السلام) را زیر سم اسب له می‌کنند، معنایش این است که به هیچ ارزش و قانونی پایبند نبودند، اما سیدالشهداء(علیه‌السلام) و امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) اینگونه‌اند که مثلاً اینگونه فرمود، اگر من با این ضربت ابن‌ملجم از دنیا رفتم شما فقط یک ضربه به او بزنید، چون او یک شمشیر به من زد، نه دوتا؛ یعنی کسی را که می‌خواهید بکشید حق ندارید دو شمشیر به او بزنید.
این ویژگی‌ها فقط در خاندان اهل‌بیت(علیهم‌السلام) یافت می‌شود، آنها برای انسان احترام قائلند، ممکن است در جنگ یک کسی را بخواهید بکشید، می‌توانید آن را بکشید، اما نمی‌توانید شخصیتش را از بین ببرید و نباید به او توهین کنید و فحش دهید، ولو اینکه می‌توانید او را بکشید. پس عزاداری به معنای هم‌افق فکری شدن با اهل‌بیت(علیهم‌السلام) است؛ آنها که راهبان شب و شیران روز بودند، در شب اهل راز و نیاز و استغفار و نماز و عبادت بودند و در روز نیز مرد جنگ، شجاعت، فداکاری و ایثار و شهامت و این معنای هم‌افق فکری بودن با اهل بیت(ع) است.
شخصی می‌گوید رفتم خدمت امام صادق(ع) و ایشان به من فرمود هروقت حاجتی داری سه بار بگو خدایا تو را به خون مظلوم قسم می‌دهم، عرض کردم، شما همه مظلوم بوده‌اید و اهل بیت(علیهم‌السلام) همه مظلومند، خون مظلوم یعنی چه که من خدا را سه بار به خون مظلوم قسم بدهم، امام صادق(ع) فرمود این مظلوم علی‌اصغر امام حسین(ع) است و خدا را سه بار به این مظلوم قسم بدهید تا حاجت شما برآورده شود.


منذربن‌جارود‌ـ 3

در‌ بحران جنگ صفین هنگامی‌ که گروهی با پیشنهاد حکمیت معاویه فریفته شدند، نام منذربن‌جارود در‌ بین وفاداران به امیرالمؤمنین علی(ع) به چشم می‌خورد. ابن‌جارود در‌ هنگامه‌ای که بسیاری از یاران امام ساز جدایی می‌زدند، به امام علی(ع) گفت: «ما سخن معاویه و عمرو عاص را شنیدیم و بر باطن و ظاهر ایشان واقف گشتیم. اکنون اگر دل تو چنان می‌خواهد که با این قوم جنگ کنی، هنوز لشکر ما قدرت ایستادگی دارد و ما نیز همگی مطیع و فرمان‌بردار توایم.»
زندگی منذر تا اینجا همراه با جهاد و بصیرت و وفاداری است. در فتنه‌هایی مانند جنگ جمل و حکمیت حتی برخی بزرگان دچار لغزش شدند، اما منذر پا در رکاب ماند و از مولا حمایت کرد. 
حال فردی با این خصوصیات شخصیتی و سابقه درخشان جهاد و طرفداری از حق در بین یاران حضرت امیر(ع) وجود دارد. اگر قرار باشد در این حکومت استاندار یا فرمانداری انتخاب شود، آیا منذر در ظاهر شایستگی آن را ندارد؟
به  سبب همین سوابق و امتیازات بود که پس از جنگ صفین امام علی(ع) منذربن‌جارود را حاکم شهر اصطخر(استخر) استان فارس کرد. استخر از شهرهای تاریخی و مهم ایران است که حکمرانی بر آن از هر کسی ساخته نبود.
با در نظر گرفتن وضعیت زمان و مکان و نیز توجه به ظواهر و سوابق منذر، این انتخاب حضرت را مي‌توان از بهترین انتخاب‌های ایشان دانست. 
اما قرار گرفتن در این منصب بود که زندگی منذر را در مسیری دیگر انداخت. پست و مقام یکی از بزنگاه‌هایی است که افراد را ممکن است به سقوط یا اوج برساند. به گفته اولیای الهی، لذیذترین لذت‌ها مقام است و شیطان برای سقوط مردان خدا به پست و مقام بسیار امید بسته است! حتی گفته شده در میان رذایل اخلاقی آخرین رذیله‌ای که از قلب خارج می‌شود، حب مقام است. یکی از عرصه‌های مهم جهاد اکبر و مبارزه با نفس زندگی سالم در جایگاه‌ها و مناصب بالاست.
شخصی مانند منذر در مواقع مهمی، مانند ایام پس از رحلت پیامبر(ص)، جنگ جمل و ماجرای حکمیت، که فضای غبارآلود بسیاری از خواص را زمین زد، توانست سر بلند کرده و محکم بر مواضع اصولی خود پا فشاری کند. در ایامی که بزرگانی مانند طلحه و زبیر در امتحان بصیرت نمره قبولی نگرفتند یا عده‌ای از مسلمانان اهل تهجد و عبادت بر مولا علی(ع) شوریدند و خوارج را تشکیل دادند، امثال منذر بودند که دست به روشنگری زده و با جان و زبان خود مدافع ولایت بودند؛ اما این همه ماجرا نبود و از آن روزی که منذر به استخر رفت، وجهه پنهان او بروز پیدا کرد. 
نقل است که او در این دوران کم‌کم به زندگی اشرافی رو آورد! او فراموش کرد، در حکومت علوی بر کرسی فرمانداری تکیه زده است. گفته شده است، او وقت زیادی را به تفریح و شکار می‌گذراند و سگ‌بازی می‌کرد. در واقع کارهای مردم را وامی‌گذاشت و به امور شخصی خود مشغول بود!
چنین مدیریتی در نظام علوی جای ندارد؛ از این رو هنگامی که اخبار این اقدامات منذر به امیرالمؤمنین علی(ع) رسید، حضرت در نامه‌ای عتاب‌آمیز به شدت علیه او موضع‌گیری کردند!

 سیدحسین خاتمی‌خوانساری/ هنگامی که پیامبر(ص) دستور ابلاغ جانشینی امیرمؤمنان علی(ع) را دریافت کرد، دشمنان اسلام فتنه را برای غصب خلافت ایشان شروع کردند؛ از برهم زدن نظمِ جمع برای نیمه‌تمام ماندن ابلاغ پیامبر(ص) تا شایعات، جعل حدیث و تحریک نو مسلمانان تا ترور شخصیتی علی(ع) و ایجاد یک جنگ نرم تمام‌عیار برای مغفول ماندن حقایق. منافقان با وارد کردن اتهامات بی‌شمار به علی(ع) سعی کردند دست او را از خلافت کوتاه کنند. گاهی می‌گفتند؛ علی جوان است و خام و بدون تجربه، گاهی می‌گفتند؛ خلافت او ایجاد اختلاف می‌کند و گاهی می‌گفتند؛ بزرگان قریش نمی‌توانند او را قبول کنند. یکی دیگر از دلایل آنها برای عدم شایستگی علی(ع) جنگ‌های او بود، ابن‌ابی‌الحدید می‌نویسد: «قریش، علی را قاتل عزیزان خود می‌دانستند و این خون‌ها اگرچه برای اسلام ریخته شده بود، اما از شمشیر علی چکیده بود.۱»
منافقان به تقابل مردم و علی(ع) با شایعه دامن زدند و گفتند که اگر علی(ع) خلیفه شود: 1ـ دنیای شما خراب می‌شود. 2ـ در امور دینی سختگیری شدیدی می‌کند. مردم در یک اقدام روانی باید بین دنیا و علی(ع) یکی را انتخاب می‌کردند و طبیعتاً علی(ع) تنها می‌ماند. آری طبق فرمایش امام حسین(ع)؛ مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبان‌شان می‌چرخد، تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند۲.
یکی از بلاهای آن زمان فتنه و بازی‌های روانی بود، تا جایی که مردم پس از چند صد سال فهمیدند تنها در کنار علی(ع) می‌توانستند هم دنیا و هم آخرتی آباد داشته باشند و جنگ‌های متعدد و کشته‌های بی‌شمار حاصل دوری آنان از ولایت علی(ع) بود.
منابع:
۱- شرح نهج‌البلاغه، ج 13، ص 300.
۲- بحارالانوار، ج 44، ص 383.


بدیهی است هر یک از ما دوست داریم برای همسرمان دوست‌داشتنی‌ترین همسر روی زمین باشیم. زن و مردش هم فرقی نمی‌کند. هم مردها دوست دارند خانم‌شان احساس کند با بهترین مرد روی زمین ازدواج کرده و هم خانم‌ها دل‌شان می‌خواهد مرد زندگی‌شان احساس کند بهترین زن دنیا را دارد. برای دستیابی به چنین احساسی نیاز است هم خانم‌ها و هم آقایان سعی کنند همسری دوست‌داشتنی باشند. کتاب «همسر دوست‌داشتنی» تلاش می‌کند به همسران بیاموزد چگونه می‌توانند همسری دوست‌داشتنی باشند. 
این کتاب در دو فصل تنظیم شده است و نگاهی نو به آموزه‌های دینی و اسلامی دارد. آقایان با خواندن فصل اول، می‌توانند مرد بهتری برای همسرشان باشند و خانم‌ها با خواندن فصل دوم می‌توانند زن بهتری برای شوهرشان باشند.
اگر شما برای بهتر زندگی کردن برنامه‌ای دارید، باید بدانید چگونه می‌توانید محیط خانه خود را از عشق و صمیمیّت پر کنید و در این زمینه به آموزش و بالا بردن اطلاعات خود نیاز دارید. آیا تا به حال به این نتیجه رسیده‌اید که همه ما نیازمند آموزش در زمینه زندگی زناشویی هستیم؟
این کتاب به خانم‌ها اطلاعاتی درباره آقایان می‌دهد و از آنها می‌پرسد آیا اتاق تنهایی شوهر خود را می‌شناسید؟ هنگامی که شریک زندگی‌تان از شما فاصله می‌گیرد، به چه فکر می‌کنید؟
آیا خواهان کمال معنوی هستید؟ آیا می‌خواهید خدا به شما نظر مرحمت بکند؟ آیا دوست دارید ثواب هزار شهید را داشته باشید؟
همچنین خطاب به آقایان پرسش‌هایی را مطرح می‌کند، از جمله اینکه آیا می‌دانید همسر شما چگونه به شما امتیاز می‌دهد؟ آیا می‌دانید شریک زندگی شما به سخن گفتن نیاز دارد؟ وقتی همسر شما در حالت یأس قرار می‌گیرد، چه می‌کنید؟ آیا خیر دنیا و آخرت را می‌خواهید؟
این کتاب نوشته مهدی خدامیان آرانی است و انتشارات بهار دل‌ها آن را روانه بازار نشر کرده است.

همزمان با نزدیک شدن به ماه محرم و رسیدن ایام سوگواری سالار شهیدان امام حسین(ع)، کاربران فضای مجازی سلام‌ها و ارادت‌های خود را به مقام امام حسین(ع) و یاران با وفایش در صفحات شخصی در فضای مجازی نشان داده و خود را آماده ماه محرم کرده‌اند. در میان کاربران عده‌ای هم چادر خود را تقدیم به مقام حضرت زینب(س) کرده و خود را ادامه‌دهنده راه آن حضرت دانستند. بانویی با نام کاربری mahsa در صفحه شخصی خود نوشت: «چادرم تلافی غروبی است
که در آن روز به زور چادر از سر زنان حرم پیامبر(ص) ‌کشیدند...
چادرم میراث خون دل‌های خیمه‌نشینان ظهر عاشوراست...
و چادر سر کردنم به همین سادگی انتقام کربلاست...
#دختران‌_چادری
#ظهر_عاشورا 
#یا زینب




 دکتر مجيد ابهري/ بعد ازدواج مهم‌ترين دغدغه زوجين تولد فرزند است. برخی زوج‌ها به واسطه نگراني درباره ميزان شناختي که از يکديگر دارند، يا مسائل مادي و نگراني‌هاي اجتماعي فرزند آوردن را به تعويق مي‌اندازند. از منظر روان‌شناختي بهترين زمان براي فرزندآوري که زندگي مشترک به ثبات رسيده باشد و مشکلي در زندگي پيش نيايد چه زماني است؟
معمولاً بعد از سه سال زندگی، باید شناخت زوجین از یکدیگر کامل شده باشد. سن بارداری برای بانوان نیز بستگی به آمادگی روحی و روانی و بر اساس درک فرد از خود بوده و معمولاً از ۱۸ سالگی نوعروسان می‌توانند خود را آماده کسب افتخار مادری کنند. بعد از سه سال اگر هنوز شناخت کامل نشده باشد، مراجعه به مشاور از ضروریات اساسی است. در بسیاری از کشورها، به ویژه کشورهای اروپایی، نوزادان از لحظه تولد تحت پوشش خدمات رفاه اجتماعی قرار می‌گیرند.
متأسفانه تغییر سبک زندگی تحت تأثیر شبکه‌های ماهواره‌ای همراه با دلایل محیطی، فرزندآوری را در سایه تردید و دودلی قرار داده و آن را به یک نیاز یا مقصد جنبی و حاشیه‌ای تبدیل کرده است. تفکرات منتقل شده از نظام گذشته و حتی افزودن شعار «دو تا بچه کافیه»، سبب کاهش موالید و بروز «نوزادهراسی» شد و درآمد ناکافی، نداشتن مسکن و هزینه‌های فرزندآوری به تحکیم این هراس کمک کرد.
نگرانی برای تأمین مخارج نوزاد نشانه کم‌رنگ شدن توکل و اعتماد به خداوند سبحان است. مراجعه به مشاوران خانواده برای بررسی و ارزیابی صلاحیت و توانایی والدین برای فرزندآوری و نیز آموزش مهارت فرزندآوری و فرزندپروری از اصلی و اساسی‌ترین اقدامات برای زوج‌های جوان و نوخانمان است.
 گروه «زندگی» صبح صادق آماده است تا پلی بین شما خوانندگان با مشاوران خبره و امین ایجاد کند. سؤالات خود را از طریق سامانه پیامک 3000990033 برای ما ارسال کنید.

نقش پدر و مادر در کاهش يا تشديد اختلافات خواهر و برادري


 يگانه شريعت/ تا همين چند لحظه پيش صداي دلنشين خنده‌هاي‌شان به گوش مي‌رسید و از بازي و همراهي دوستانه‌شان خبر مي‌داد، اما به یکباره صداي خنده و شادي به صداي فرياد و بحث تبديل شد و با درگيري ادامه پيدا کرد و اين بار صداي گريه و فريادهاي خشمناک به گوش مي‌رسد. در اين مرحله است که هر قدر هم پدر و مادر خويشتن‌داري باشيد، ناگزير از دخالت مي‌شويد و سرآسيمه به سراغ بچه‌ها مي‌رويد تا بدانيد چه خبر شده و اوضاع از چه قرار است. واقعيت اين است که فرزندان شما با هم دعواي‌شان شده و تا اينجاي کار موضوع تا حد زيادي طبيعي است، اما اينکه اين دعوا تا چه اندازه ختم به خير شود و رابطه خواهر و برادري آنها پس از اين دعوا چگونه ادامه يابد، کاملاً به نوع رفتار شما و آموزشي که شما براي حل اختلافات به آنها مي‌دهيد، بستگي دارد؛ حتي اينکه چقدر اين دعواها ادامه يابد يا به حداقل ممکن برسد. 
حتي دوقلوهاي همسان که از نظر ژنتیکی نزديک‌ترين انسان‌هاي روي زمين به همديگر هستند هم گاهي وقت‌ها دچار اختلاف مي‌شوند. اختلاف سليقه، ‌اختلاف نگاه يا بي‌توجهي به حساسيت‌هاي طرف مقابل در بچه‌ها هم مي‌تواند اتفاق بيفتد و اين سرآغازي باشد براي شروع يک دعوا!

کلاس درسي به نام دعوا! 
همه ما نخستين دعواها و اختلاف سليقه با ديگري را از خانواده و از اختلافاتي که با خواهر و برادرهاي‌مان داشته‌ايم، آغاز کرده‌ايم؛ نقطه قوتي که معمولاً تک فرزندها از آن محرومند و تنها در خانواده‌هايي با تعداد فرزندان بیشتر از دو نفر اتفاق مي‌افتد. همين دعواها و اختلافات خواهر و برادری به فرزندان ما ياد مي‌دهد که هنگام ورود به جامعه و بروز اختلاف با هم‌کلاسي،‌ همکار و همشهري خود بايد چگونه اين اختلافات را مديريت کنند و در جامعه بزرگ‌تر دچار مشکل نشوند؛ البته به شرطي که پدر و مادر بتوانند در خلال همين اختلافات و دعواهاي خواهر و برادري شيوه درست حل اختلاف را به فرزندان‌شان ياد بدهند.

شناسايي منشأ اختلاف  
دعوا و اختلاف بين بچه‌ها تا جايي طبيعي است، اما از يک جايي به بعد اگر ديديد فرزندان‌تان بيش از اندازه با همديگر دعوا مي‌کنند، بدانيد يک جاي کار مي‌لنگد. اولين مرحله از دخالت شما در اين زمينه شناخت علت دعواي بچه‌هاست. خيلي وقت‌ها بچه‌ها در پي جلب توجه والدين با همديگر دعوا مي‌کنند، حتي اگر اين جلب توجه منفي و سرزنش يا داد کشيدن شما بر سر فرزندان‌تان باشد. اگر اين‌گونه حس کرديد راهکار اين حل اختلاف توجه مناسب شما به آنهاست که مي‌تواند دعواهاي آنها را با همديگر کاهش دهد.
اما گاهي اوقات اختلاف و دعواي بچه‌ها سرمنشأ ديگري دارد. برای نمونه، وقتی يکي اسباب‌بازي ديگري را بدون رضايتش برداشته، شما در نقش پدر و مادر بايد به فرزندان‌تان ياد بدهيد که چگونه بايد احساسات‌شان را کنترل کنند. البته طبيعي است در ميانه دعوا نمي‌توانيد اين کار را انجام دهيد، اما حالا که سرمنشأ اختلاف کودکان‌تان را متوجه شديد، در زماني که بچه‌ها آرام‌تر شده‌اند سعي کنيد حق و حقوق‌شان را به آنها ياد بدهيد و در کنار آن به آنها بیاموزید اگر اين حق و حقوق از طرف کسي رعايت نشد، چطور مي‌توانند احساس‌شان را بدون دعوا و جار و جنجال بيان کنند و چقدر بهتر به نتيجه مي‌رسند. 

الگوي خوبي باشيد 
بچه‌ها با حساسيت ويژه‌اي رفتار والدين را زير نظر دارند و از آنها الگو مي‌گيرند. اين مسئله به طور خاص در روابط ميان فرزندان شما هم تأثيرگذار است. به اين معنا که فرزندان بزرگ‌تر شما همان الگوي رفتاري را که شما با آنان داريد، بر روي فرزندان کوچک‌تر خانواده اعمال مي‌کنند.  
شما زماني مي‌توانيد براي فرزندان‌تان در اين زمينه‌ها مربي خوبي باشيد که خودتان هم اين مدیریت احساس خشم و هيجانات و رعايت حريم و حق و حقوق ديگري را بلد باشيد! اگر شما هم در زمان اختلاف با همسر يا در صورت بروز کوچک‌ترين اشتباه از سوي فرزندان‌تان قادر به مدیریت خشم خود نيستيد و به سرعت شروع به داد و بيداد و درگير شدن مي‌کنيد يا با بچه‌ها به تندي رفتار مي‌کنيد و خيلي راحت در برابر کوچک‌ترين اختلافي آنها را تنبيه مي‌کنيد، انتظار نداشته باشيد فرزندان شما در هنگام بروز اختلاف با همديگر رفتار معقول‌تري از رفتار شما اتخاذ کنند.
در هنگام دعوا و اختلاف ميان فرزندان‌تان تا حد امکان سعي کنيد دخالت نکنيد و اجازه دهيد خودشان از پس حل اختلافات‌شان بر بيايند؛ اما اگر حس کرديد لازم است دخالت کنيد، اين دخالت به طور مستقيم نباشد به اين معنا که طرف يکي را نگيريد. گاهي پدر يا مادر براي حل‌وفصل اين دعواها خودشان هم وارد درگيري مي‌شوند و با سرزنش يا تنبيه يکي از طرفين دعوا که اغلب فرزند بزرگ‌تر است، سبب شعله‌ور شدن آتش اختلاف و حسد در ميان بچه‌ها مي‌شوند؛‌ آتشي که ممکن است تا سال‌ها روابط فرزندان‌تان را تحت تأثير قرار دهد. 

آموزش شيوه‌هاي حل اختلاف مدیریت احساسات
شايد بهتر باشد وقتي بچه‌ها آرام شدند، در کنار همديگر قرار بگيرند و از آنها بخواهيد درباره اختلافات‌شان صحبت کنند و سپس به آنها ياد بدهيد که چقدر ساده مي‌شد با حرف زدن درباره موضوعی که آزارشان داده، اختلاف‌شان را حل کنند. يادتان باشد هميشه بر دوستي و همراهي آنها با يکديگر تأکيد کنيد و هنگامي که با هم مهربان و همراه هستند، با تشويق يا به نوعي نمايش رضايت از آنها به فرزندان‌تان نشان بدهيد در هنگام صلح و آشتي بيشتر مي‌توانند حمايت و محبت شما را به خود جلب کنند.

فرق گذاشتن ممنوع!
بچه‌ها به رفتار پدر و مادر و بزرگ‌ترها حساسند و اين حساسيت در برخي از آنها شديدتر است. پس حواس‌تان باشد در هنگام خريد لباس و اسباب‌بازي يا در تقسيم خوراکي و از همه مهم‌تر در جلب توجه و محبت يکي از بچه‌ها را به ديگري ترجيح ندهيد و مساوات را بين‌شان رعايت کنيد. 
بچه‌هايي در زندگي آينده‌شان موفق‌ترند که در خانواده‌اي سالم و با تربيتي درست براي ورود به جامعه آماده شده‌اند و موفقيت همه بچه‌ها آرزوي هر پدر و مادري است؛ اما براي پدر و مادر خوب بودن بايد آموزش ديد و مطالعه کرد.