فرمانده کل سپاه گفت: مجموعه سپاه با کار اطلاعاتی و به‌کارگیری تجهیزات دقیق در اختیار، توانست انتقام خون شهیدان مظلومی که در مریوان به شهادت رسیدند و بقیه شهیدان منطقه کردستان را بگیرد. این توانمندی پیام بسیار تعیین‌کننده‌ای برای همه دشمنان داشت. آنهایی که در اطراف و در شعاع دو هزار کیلومتری خاک مقدس ایران، نیرو، پایگاه و تجهیزات دارند باید بدانند که همه موشک‌های سپاه پاسداران از دقت بالایی برخوردار است.

صبح صادق سیلی سخت موشکی سپاه به گروه‌های تروریستی را واکاوی می‌کند

 هادی محمدی/ تقریباً از دو سال پیش به موازات اقدامات ایذایی، تروریستی، بی‌ثبات کردن مناطق حاشیه‌ مرز در دو استان آذربایجان غربی و کردستان به دست پژاک و کومله، حزب منحله دموکرات کردستان در دو شاخه حدک و حدکا (مخفف حزب دموکرات کردستان و حزب دموکرات کردستان ایران) وارد مرحله ماجراجویی و اقدامات تروریستی در داخل ایران شدند. شاید مشکلات مالی، پروژه منطقه‌ای آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان در کنار طراحی رقابت مسعود بارزانی برای کنار زدن کردهای ترکیه(پ‌ک‌ک) و به رهبری اوجالان از کوه‌های قندیل را بتوان عامل رویکرد جدید و اقدامات تروریستی این حزب منحله عنوان کرد.

۲۰ سال امنیت پایدار
شرایط و اقدامات دو سال اخیر حزب دموکرات کردستان را باید با اقدامات و شرایط سال ۷۵ قیاس کرد که این حزب پس از پایان جنگ تحمیلی، اوضاع بی‌ثبات، ناآرامی را در سه استان کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی ایجاد کرده بود. این وضعیت در آن سال به قدری تحمل‌ناپذیر بود که تأمین امنیت‌ و آرامش مردم مناطق کردی در حاشیه مرز در دستور کار سپاه و دستگاه‌های مسئول قرار گرفت. سردار شهید احمد کاظمی این مسئولیت را برعهده گرفت و در اولین گام با ساماندهی جدید پایگاه‌‌ها و پاسگاه‌های مرزی و درون‌استانی، فعالیت این حزب تروریستی را به حداقل ممکن رساند و آنها ابتدا در کوه‌های قندیل مستقر شدند سپس با اجرای اقدامات مناسب نظامی، نیروهای حزب دموکرات به پشت کوه‌های قندیل منتقل شدند و در قلعه معروف به دموکرات مستقر شدند. این قلعه را ارتش شوروی برای نیروهای صدام ساخته بود تا یگان‌های نظامی به استعداد یک لشکر را پذیرا باشد و در پیرامون آن، پایگاه‌های آموزشی و حتی شهرک استقرار خانواده نظامیان هم در نظر گرفته شده بود. حزب دموکرات با خروج ارتش صدام از این مناطق، در قلعه دموکرات استقرار یافته و به اقدامات تروریستی مبادرت می‌کردند. عملیات بزرگ سردار شهید احمد کاظمی با اعزام واحدهای بزرگ نظامی و به محاصره درآوردن قلعه دموکرات که ۴۸ ساعت به طول انجامید اجرا شد و با آتش‌بازی بسیار شدید بر روی این منطقه، سران حزب دموکرات پس از ناامید شدن از دریافت هرگونه کمک خارجی، تسلیم خواسته‌های بازدارنده سردار کاظمی شدند. رابط شهید کاظمی در مذاکره با این حزب، فؤاد معصوم رئیس‌جمهور فعلی عراق بود که تعهدنامه کتبی از آنها دریافت کرد که به اقدامات تروریستی خود پایان دهند و وارد مرحله سیاسی شوند. نکته آموزنده این عملیات بازدارنده و مقتدرانه، به جز بازدارندگی و ثبات امنیتی در استان‌های کردی، واکنش مسعود بارزانی در مسیر بازگشت نیروهای شهید کاظمی بود که با شش تیپ بر بلندی‌های یک دره در داخل عراق، قصد حمله به نیروهای شهید کاظمی داشتند. بیان این نکته برای امروز و بازخوانی رفتار برخی مقامات کرد در اقلیم کردستان عراق، مفید و تأمل‌برانگیز است. با اینکه دو حزب بارزانی و طالبانی همواره در سال‌های مبارزه با صدام از حمایت‌های مشفقانه ایران بهره‌مند بودند، اما بلافاصله پس از تعیین منطقه پرواز ممنوع در شمال عراق به دست آمریکایی‌ها در جنگ صدام با کویت، بارزانی‌ها رفتاری غیر عادی از خود نشان داده و این احزاب تروریست را علیه ایران مورد حمایت قرار دادند که شاید بخشی از تفاهمات آنها در واشنگتن برای تعیین منطقه پرواز ممنوع و تشکیل حکومت در اقلیم کردستان بود. تعهدات حزب دموکرات بیش از دو دهه، شرایط امنیت پایدار را تضمین کرده بود تا اینکه از دو سال پیش به این سو، رویکرد و رفتار حزب دموکرات در داخل ایران تغییر کرد. بدیهی است که باید دلیل این تغییر رویکرد با شاخصه‌ها و معادلات و وضعیت امنیتی و زمانی دو سال پیش مورد توجه قرار گیرند. شاخصه‌هایی، مانند ارتباط ویژه خاندان بارزانی با صهیونیست‌ها، وضعیت پروژه تروریستی داعش که آمریکا برای نابودی منطقه طراحی کرده بود و با تأسیس حشدالشعبی دچار شوک و شکست‌های محاسبه نشده گردیده بود و برنامه‌ها و مواضع آشکار ضد ایرانی آمریکا و آل‌سعود و شکست پروژه تروریستی غربی در سوریه که با یک شراکت روشن روسی، ایرانی، سوری و مقاومت در حال نابودی تروریست‌ها بود. در واقع ماهیت رفتاری رویکردهای شرارت‌گونه، چه در مرزهای جنوب شرقی و چه در مرزهای غربی، از ماهیت موازنه‌سازی و مشغول‌سازی در برابر ایران تبعیت می‌کرد.

انشعاب حزب دموکرات
از سال ۲۰۰۶، یک شکاف و انشعاب در درون حزب دموکرات کردستان ایران (حدکا) شکل گرفت که مصطفی هجری رهبر این گروه متهم به خودمحوری و دیکتاتوری درون‌حزبی بود و جناح خالد عزیزی به نام حدک در آن شکل گرفت. با اینکه هر دو جناح از مقامات اربیل و خاندان بارزانی تأثیر می‌پذیرند، ولی جناح خالد عزیزی، با اتحاد میهنی نیز ارتباطاتی دارد. نکته مهم این است که جناح خالد عزیزی (حدک) که مبارزه مسلحانه را در ظاهر کنار گذاشته، تیم‌های عملیاتی خود را به داخل ایران گسیل می‌دارد و به تازگی نیز برای تقویت شاخه عملیاتی خود از نیروهای ریزش کرده پژاک که در وضع نامناسبی به سر می‌برند، استفاده کرده و آنها را جذب می‌کند. ریزان جاوید و تعداد دیگری از افراد پژاک از این جمله هستند. هر دو جناح حزب دموکرات در درون قلعه دموکرات که در شرق اربیل واقع است، حضور دارند و در یک منازعه و مشاجره مستمر و رقابت جدی قرار دارند، که در فرازهای بعدی به آن خواهیم پرداخت.
با سفر مسعود بارزانی به عربستان و آمریکا و فعال‌تر شدن آمریکایی‌ها در اقلیم کردستان عراق (به دلیل شکست و پایان سلطه داعش) و دستور کار آمریکا و سعودی بر این قرار گرفت که تمامی ظرفیت‌های تروریستی علیه ایران در اقلیم به کار گرفته شده و دو جناح حزب دموکرات نیز وحدت را دنبال کنند که این مأموریت به مسعود بارزانی سپرده شده است. انگیزه و دلایل دیگری که تغییر رویکرد حزب دموکرات و نقض تعهد ۲۲ ساله را توجیه می‌کند، به جز پروژه آمریکا و سعودی و طراحی صهیونیستی، به توهم آنها از رخدادهای داخلی در ایران از یک سو و شرایط مالی ناگوار از سوی دیگر مرتبط است. با اینکه مسعود بارزانی از بودجه اقلیم کردستان عراق، یک بودجه مستقل سالیانه برای احزاب تروریستی کرد ایرانی در نظر گرفته و طی سال‌های گذشته به اجرا گذاشته، این منابع مالی طی یک سال اخیر دچار تزلزل شده و بارزانی امکان بودجه‌دهی کافی ندارد؛ لذا برای تأمین مالی این تروریست‌ها و عقب راندن نیروهای پ‌ک‌ک از کوه‌های قندیل، جناح حدک (خالد عزیزی) هم همانند جناح مصطفی هجری که از پیش اقدام کرده، حضور نظامی در قندیل و اعزام تیم‌های تروریستی به داخل ایران را فعال کرده است؛ لذا طی یک سال اخیر بر شدت عملیات‌های تروریستی این حزب افزوده شده و به موازات فعال‌تر شدن تروریست‌های کومله، بر تعداد هسته‌های خفته و اجرای عملیات‌های تروریستی افزوده‌اند. گزارش‌های وزارت اطلاعات مبنی بر تعداد زیاد اعزام تیم‌های تروریستی و دستگیری و سرکوب آنها در کنار دیگر اقدامات قرارگاه حمزه‌ سیدالشهداء سپاه، گواه این وضعیت جدید است.

انتقام سپاه از تروریست‌ها
ترور پسر امام جمعه مریوان و دو نفر از همراهان وی، شهادت ۱۱ بسیجی روستای دری در پایگاه مرزی، کشتن دختر ۱۳ ساله کرد(سمیرا حسین‌پناهی)  به دست امجد حسین‌پناهی به دلیل   حمایت پدرش از نظام صورت گرفته، بخشی از جنایات رامین ‌حسین‌پناهی، زانیار مرادی و لقمان مرادی از تروریست‌های کومله است که در ۱۶ شهریور پس از یک سال دستگیری و صدور حکم، اعدام شدند. نیروهای تروریستی پژاک نیز با اخاذی از روستاییان، کارگاه‌ها و مرغ‌داری‌ها و ساکنان نقاط مرزی، شرایط ناامن و تحمل‌ناپذیری را بر این روستاها حاکم کرده و در کنار تیم‌های عملیاتی حزب دموکرات که بیشتر آنان دستگیر، متواری، یا کشته شده‌اند،‌ گوشه‌ای از کارنامه این گروه تروریستی است. 
در پاسخ به این شرایط تروریستی و ناامنی، ‌براساس یک اشراف اطلاعاتی کامل فنی و شبکه منابع، ‌نیروی هوافضای سپاه با 7 فروند موشک فاتح Bـ 110 رأس ساعت 10 صبح شنبه 17 شهریور از فاصله 220 کیلومتری، قلعه دموکرات را هدف قرار داد و نشست سران حزب دموکرات در کنگره جدید خود را با سیلی محکم روبه‌رو کرد. این اقدام اولیه سپاه پس از تذکر مکرر به مقامات اقلیم کردی و عراقی مبنی بر ضرورت کنترل مرزهای مشترک با ایران و اجرای تعهدات حزب دموکرات و قرار نگرفتن در پروژه‌های آمریکایی‌ـ ‌صهیونیستی و سعودی در ناامن کردن مناطق مرزی، ‌انجام گرفت. چهار موشک به قلعه،‌ دو موشک به مرکز آموزش آنها در 500 متری قلعه و یک موشک در نقطه‌ای دیگر که  نوعی پیام‌رسانی را در بر داشت، در نزدیکی یک پادگان آمریکایی که تربیت نیروهای ویژه تروریستی را عهد‌ه‌‌دار بود،‌ اصابت کرد. براساس گزارش‌های موجود، 15 نفر از افراد کادر مرکزی حزب دموکرات و احتمالاً‌ دبیر کل کومله کشته و حدود 40 نفر از کادر و نیروهای آنها زخمی شدند. نکته جالب اینکه، مصطفی هجری و چند نفر دیگر از مسئولان این حزب نیم ساعت پیش از اصابت موشک، قلعه را ترک کرده و بلافاصله برای چند روز در نقطه‌ای نامعلوم پنهان شدند. اگر این موضوع را در کنار تیم‌های عملیاتی اعزامی و تروریست مصطفی هجری که عمدتاً سرکوب یا دستگیر شده و به تازگی‌ یک تیم دیگر آنها در اشنویه ناپدید شده و ارتباط تلفن ثریا را از دست داده‌اند، قرار دهیم، ‌مصطفی هجری باید به مقامات درون‌جناحی خود و جناح خالد عزیزی به شبهات موجود پاسخ دهد، به ویژه آنکه فساد مالی و اخلاقی و سوءاستفاده از خانم‌های جوان و جذب شده جدید را باید به ماجراجویی‌های رهبران این حزب افزود. ترورهای درون‌حزبی مانند امیر ستوده از حدک، سه ترور از کادر حدکا(جناح هجری)، ترور قادر قادری از حدک در سلیمانیه و انفجار ماشین فرمانده نظامی حدکا، ‌فرار جمال کریم‌پور که قصد ورود به ایران با یک تیم ویژه داشت به فرانسه پس از دیدن ضربه موشکی به قلعه دموکرات، نشان‌ می‌دهد که بدگمانی نیروهای حدک به اینکه لو رفتن تیم‌های تروریستی و عملیاتی آنها با مصطفی هجری مرتبط است، چندان بی‌ربط نیز نیست.

تروریست‌ مسلح یا فعال سیاسی!
دو نکته مهم این است که شاخه‌های عملیاتی پژاک، کومله و هر دو جناح حزب دموکرات در ارتباط و پیوند با یکدیگر هستند و دیگر اینکه،‌ حزب کومله در بیانیه مورخ شنبه 24 ژوئن 2017 برابر با دوم مرداد 1396 اذعان کرده است که رامین حسین‌پناهی یک تروریست مسلح بوده که با یک تیم ترور چهار نفره در سنندج هدف قرار می‌گیرند و رامین حسین‌پناهی دستگیر و بقیه کشته می‌شوند. زانیار و لقمان مرادی نیز که به دست یک افسر اطلاعاتی انگلیسی در اقلیم کردستان با وعده زندگی در اروپا در مریوان دست به ترور پسر امام جمعه شهر زدند،‌ سال گذشته دستگیر شدند و این دو نیز از اعضای تروریست‌های کومله می‌باشند. این افراد همان‌هایی‌ هستند که بی‌بی‌سی و برخی روزنامه‌ها و چهره‌های داخلی یا شبکه‌های مجازی، ‌آنها را فعال سیاسی! معرفی می‌کنند.
واکنش‌های صورت گرفته از سوی مقامات اقلیم کردی که در سایت کردستان 24 و زیر نظر مسرور بارزانی متمکن شده‌اند، ‌تأمل‌برانگیز است. نکته جالب اینکه بلافاصله پس از سیلی موشکی سپاه به قلعه دموکرات‌ها، ‌ژنرال ژوزف اندرسون فرمانده آمریکایی در اقلیم با مسرور بارزانی دیدار کرده و یک هیئت نظامی را به محل اصابت موشک‌ها اعزام و درباره آن اظهارنظر کرده‌اند. این هیئت اعلام کرده موشک‌های ایرانی از منطقه اتحادیه میهنی شلیک شده‌ و پهپادهای ایرانی نیز از منطقه کرکوک هدایت شده‌‌اند! این موضع نظامیان آمریکایی حاکی از هدف‌گذاری‌ جدید آنها در اقلیم کردی و... است. در مواضع مقامات کردی، ‌حمله موشکی به قلعه کوی سنجق محکوم و اغلب اعلام کرده‌اند راه‌حل نظامی برای حل مشکل کردهای شرق(کردهای ایران) مؤثر نیست و حتی اتحادیه میهنی در بیانیه خود اعلام کرده که موجب افزایش حماسه خواهد شد. فؤاد معصوم که خودش 22 سال پیش در جریان تعهدات حزب دموکرات بوده،‌ این اقدام را نقض حاکمیت عراق دانسته و مسعود بارزانی خواستار راه‌حل صلح‌آمیز شده و کوسرت‌ رسول با کشته و زخمی‌های آنان همدردی کرده و گلوله‌باران و زندانی و اعدام را مانع خواسته‌های بر حق! مردم نمی‌داند. هیرو ابراهیم همسر جلال طالبانی از مبارزات مردم کردهای شرق (ایران) حمایت و آسو حسن‌زاده معاون دبیرکل حدک، ‌در مصاحبه اعلام کرده که اقلیم کردستان مسئولیت پاسخگویی دارد. مصطفی هجری در پاسخ به موضع فرمانده سپاه اعلام کرده؛ مرحله‌ای جدید از مبارزه علیه ایران را آغاز می‌کند. 

حاشیه‌سازی‌های دشمنان
اما به دلیل ارتباط با ثبات منطقه‌ای، ‌موضوع حمله موشکی سپاه باید در سطح وسیع‌تری مورد بررسی و توجه قرار گیرد و هدف سپاه، هشدار به آمریکا بود. بنگاه خبر پراکنی بی‌بی‌سی پس از هشت ساعت سرگردانی، خبر حمله موشکی به تروریست‌های حزب دموکرات را به حاشیه برده و بر روی رامین حسین‌‌پناهی به عنوان فعال سیاسی و حقوق بشری تکیه کرد و به آن پرداخت. جروزالم‌پست از جراید رژیم صهیونیستی، این حمله موشکی را پیام به واشنگتن، ریاض و تل‌آویو ارزیابی کرد. برخی طرف‌های داخل اقلیم کردی نیز تلاش کردند تا بر حضور خانواده‌ها و زنان و کودکان در منطقه کوی سنجق و قلعه دموکرات متمرکز شوند و آن را با چالش روبه‌رو کنند. با این حال تمامی تصاویر و نماهنگ‌های منتشر شده از محل‌های اصابت موشکی سپاه حکایت دارد که هیچ‌گونه تلفات و زخمی از شهروندان عادی وجود ندارد و موشک‌های نقطه‌زن و دقیق با لحاظ کردن تمامی ابعاد و جزئیات و دقت عملیاتی و اشراف کامل اطلاعاتی به اجرا درآمده و هیچ فرصتی را به سوءاستفاده و پنهان کردن تروریست‌ها در پشت سر شهروندان عادی نخواهد داد. 
برخی مقامات اقلیمی کردی اعلام کرده‌اند که به دلیل اینکه عده زیادی از اعضای حزب دموکرات به عنوان پناهنده در عراق بوده و تحت نظر سازمان ملل هستند، امکان بازگرداندن آنها وجود ندارد، یا اینکه خاک اقلیم کردستان نباید محل تسویه حساب با گروه‌های موجود قرار گیرد. موضوع کاملاً‌ روشن است که اولاً‌، مواضع رسمی و اقدامات این تروریست‌ها در داخل ایران برای ناامنی و ترور و تخریب کاملاً‌ روشن است و تیم دستگیر شده تروریست‌ها برای انفجار در مراسم روز قدس،‌ تدارک و به داخل ایران اعزام شده‌اند. 
حال اگر این تروریست‌ها زیر نظر اقلیم یا سازمان ملل دست به ترور و ناامنی در ایران می‌زنند،‌ آن‌هاپیش از تروریست‌ها باید پاسخگو باشند. ثانیاً‌ اینکه چگونه است که بمباران‌های روزانه ارتش ترکیه و حضور و اشغال مناطقی از خاک عراق و اقلیم کردستان چرا از نگاه نیچروان بارزانی و مسعود بارزانی،‌ مورد اعتراض قرار نمی‌گیرد و آن را تسویه حساب با گروه پ‌‌ک‌ک قلمداد نمی‌کنند. البته روشن است که خاندان بارزانی از اینکه بتوانند با کنار زدن اوجالان یا مسلط شدن بر تروریست‌های حزب دموکرات و کومله و پژاک، رهبری کاریزماتیک برای خود در کردستان‌های منطقه ایجاد کنند، در نوعی بده‌بستان با اردوغان هستند. ثالثاً اینکه تروریست‌های حزب دموکرات براساس تعهد سال 1375، بنا به کدام پروژه و سیاست و رشوه‌های مالی سعودی صورت گرفت که حاضر به نقض آن شده‌‌اند؟ در دیدارهای مقامات اقلیم با نظامیان آمریکایی کدام هماهنگی ضد امنیت ملی ایران صورت گرفته و چرا در پنج کیلومتری قلعه دموکرات آمریکایی‌ها، آموزش تروریست‌های ویژه را برعهده گرفته‌اند؟ توجیه مضحک پناهندگی تروریست‌هایی که حتی به مردم کرد و خانواده‌های خود و رهبران دینی کرد رحم نمی‌کنند، ‌سؤال‌برانگیز است و مانند پناهنده شدن داعش‌های فراری از مقابل حشدالشعبی به مناطق اقلیم کردی و دقیقاً اربیل است! که هنوز از سوی اربیل هیچ توضیحی درباره آنها داده نشده است.
پیام حمله موشکی سپاه
پاسخ موشکی سپاه یک سیلی اولیه و مقدماتی است و با لحاظ کردن رخدادهای راهبردی در سطح منطقه که پیام آن را، کسانی که باید، دریافت کرده‌اند. فتنه بصره، فعال‌تر شدن آمریکایی‌ها در اقلیم و به ویژه اربیل برای اقدامات ضد امنیتی در عراق و علیه ایران در یک کمیته مشترک با سعودی و رژیم صهیونیستی و مداخله‌گری آشکار در مسیر انتخابات پارلمانی و تشکیل کابینه عراق و ماجراجویی‌های متعدد در تنف، ‌شرق فرات و به ویژه ادلب سوریه و برعهده گرفتن فرماندهی مستقیم جنگ در یمن و چنگ و دندان نشان دادن‌های ترامپ و کاخ سفید به ایران،‌ از جمله زوایایی است که موشک‌های هفت‌گانه ایران با خود در قلعه دموکرات کوی سنجق با خود همراه داشت. اقدام موشکی سپاه اقدامی راهبردی با ماهیت بازدارندگی و با پیام‌های متعدد بود. مقامات اقلیم و کسانی که صلح و ثبات و آرامش را در عمق باورهای‌شان پذیرفته‌اند، باید به هشدارهای مربوط به ادامه اقدامات تروریستی و تحویل تروریست‌ها با جدیت نگاه کنند و برای ایجاد یک رویه با ثبات از همسایگی نیازمند تفاهمات جدید هستیم. بودجه‌دهی به تروریست‌ها، بورسیه دادن به جوانان کرد ایرانی و به کارگیری آنان در پروژه‌های مشکوک و تروریستی منطقه‌ای و استکباری،‌ تشویق تروریست‌ها به عهدشکنی و ناامن‌سازی مناطق مرزی ایران و بسیاری امور دیگر باید در تفاهمات جدید مورد توجه قرار گیرند. آنچه از سوی جمهوری اسلامی دنبال شده و حتی در 22 سال گذشته در قبال حزب دموکرات کردستان و گاه با اغماض اعمال شده گواه رویکرد ثبات‌ساز ایران است و مسئولیت‌ناپذیری تمامی طرف‌ها، به معنای مجوز و مشروعیت اقدامات دفاعی از امنیت ملی و منطقه‌ای‌ ایران خواهد بود.




ابوالحسن سلطانی‌زاده 
معاون سیاسی نیروی هوا فضای سپاه
کمتر از دو ماه پیش بود که تروریست‌های حزب دموکرات کردستان ایران با حمله به یک پاسگاه مرزی قرارگاه حمزه سیدالشهداء(ع) نیروی زمینی سپاه در روستای دری مریوان 11 نفر از مرزبانان غیور این نیرو را به شهادت رسانده و بلافاصله به پناهگاه خود در اربیل کردستان عراق متواری شدند. از همان زمان پیام اقدام متقابل از سوی فرماندهان و مسئولان کشور به منزله یک مطالبه مردمی برای گرفتن انتقام این خون‌های به ناحق ریخته شده اعلام شد که این وعده صادق در 17 شهریور به تحقق انجامید و قدرت الهی در پس موشک‌های اقتدارآفرین نیروی هوافضای سپاه نمایان شد و لانه تروریست‌ها در کوی سنجق از توابع اربیل در شمال کردستان عراق با خاک یکسان شد.
ماجرا از این قرار بود که پیرو یک تعامل و هماهنگی مؤثر و هم‌افزا بین رزمندگان سپاه در نیروی زمینی و یگان موشکی نیروی هوافضای سپاه پیش از ظهر 17/6/1397، مقر ستاد فرماندهی این حزب تروریستی و یک پادگان آموزشی آنها هدف هفت موشک میان‌برد فاتح B-110 واقع شد و با مشاهده عکس‌های ماهواره‌ای معلوم شد، بحمدالله نقطه‌زنی فاتح 110 همانند عملیات سال گذشته در استان دیرالزور که آنجا نیز لانه تروریست‌های تکفیری بود، به ثمر نشسته و براساس آمارهای اولیه حدود 21 نفر کشته و 45 نفر زخمی شده‌اند که در میان به هلاکت‌رسیدگان نام چند نفر از سرکردگان اصلی این حزب تروریستی به چشم می‌خورد. پیشتر به مقامات محلی اقلیم کردی یادآوری شده بود، در صورت تداوم شرارت‌های این گروهک در مناطق استان‌های کرمانشاه یا کردستان، باید منتظر پاسخ کوبنده باشند و برای نظام اسلامی ایران قابل قبول نیست که تروریست‌های دموکرات از خاک و پایگاه داخل اقلیم کردی برای عملیات ایذایی استفاده کرده و خود را مصون از هر گونه پاسخی بدانند.
درباره  این عملیات غرورآفرین چهار نکته مهم به چشم می‌خورد که عبارتند از:
1ـ توان اطلاعاتی بالا: عملیات موشکی در زمان و مکان ویژه‌ای انجام شد؛ یعنی در ساعتی که سران این حزب تروریستی گرد هم آمده و مشغول توطئه‌چینی بودند، پس از یک کار اطلاعاتی دقیق هدف نقطه‌زنی فاتح 110 قرار گرفته و هیچ‌گونه مجالی برای فرار پیدا نکردند.
2ـ توان بالای نقطه‌زنی موشکی: موشک زمین به زمین فاتح 110 با ویژگی‌های برخوردار از سوخت جامد و سرعت بالا و نقطه‌زنی و سرجنگی مناسب نشان داد چه در دیرالزور و چه در اقلیم کردی، چه در سوریه و چه در عراق، همواره یک سلاح مطمئن و دقیق برای نقطه‌زنی است و برای آن فرقی نمی‌کند که 700 کیلومتر را طی می‌کند یا 300 کیلومتر، بلکه مهم اراده الهی است که به مصداق «و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی» این خدای متعال است که اسباب این پیروزی شیرین را مهیا می‌کند که فرموده «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.» 
3ـ توان بالای پهپادی برای رهگیری موشک‌های نقطه‌زن: این نکته نیز بسیار حائز اهمیت است که همزمان با پرواز پهپادهای رزمندگان نیروی زمینی سپاه در آسمان، موشک‌های شلیک شده رصد شده و با فیلم‌برداری و عکس‌برداری به صورت دقیق محل اصابت موشک‌ها در لحظه تعیین می‌شود. 
4ـ شادی و رضایت‌مندی مردم از این اقدام موشکی نکته مهم دیگری است و برای هر ایرانی وطن‌پرست نیز موجب افتخار است که با وجود آسیب‌ها و ضعف‌های ناشی از مدیریت‌های غیر جهادی در داخل، چرخ پیش‌برندگی این نظام در بیرون از مرزها همچنان اقتدار می‌آفریند و هر گونه تعرض احتمالی خارجی را در عرصه نظامی با بن‌بست و چالش جدی مواجه کرده و این پیام را مخابره می‌کند که «دوران بزن و در رو تمام شده و اگر دشمن یکی بزند، ده تا خواهد خورد.»


 اکبر معصومی/ اگرچه تا پیش از روی کار آمدن دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا، دولت‌های آمریکا راهبرد تغییر نظام (Regime Change) را به صورت رسمی اعلان نکرده بودند، اما همه طرح‌ریزی‌های آمریکا در طول 40 سال گذشته به این سمت‌وسو بوده است. در عین حال دولتمردان آمریکا به موازات راهبرد تغییر نظام، راهبرد مهار جمهوری اسلامی ایران را دنبال کرده‌اند. راهبرد مهار به این معنا که آنها درصددند تا اولاً، جمهوری اسلامی ایران نتواند ایده و افکار انقلابی و ضد استکباری خود را در منطقه و جامعه بین‌المللی اجرا و پیاده کند. ثانیاً، ایران نتواند از امکانات خود (سیاسی، نظامی، اقتصادی و...) علیه آنچه آمریکا به منزله منافع حیاتی خود تعریف کرده بهره‌برداری
 کند. 
به بیانی دیگر، هدف آمریکا در اتخاذ راهبرد مهار نسبت به ایران، افزایش هزینه و کاهش قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران است. این راهبرد از زمان بیل کلینتون با ایجاد تحریم‌های اقتصادی شروع شد و در زمان جرج بوش با لشکرکشی به عراق و افغانستان و ایجاد پایگاه‌های نظامی متعدد در اطراف کشورمان با هدف حمله به ایران ادامه یافت. باراک اوباما نیز با سیاست فشار سعی کرد به صورت مرحله‌ای سیاست مهار را اجرایی کند. سیاست مهار اوباما تحت عنوان برجام‌های 1و 2 و... پیگیری شد که در نهایت به برجام هسته‌ای منجر شد. 
دونالد ترامپ نیز با ادبیاتی متفاوت درصدد تکمیل سیاست باراک اوباما بود. به این صورت که برجام منطقه‌ای و موشکی نیز به امضای جمهوری اسلامی ایران برسد. البته ترامپ بر روی گزینه‌های نیمه‌سخت همچون ایجاد آشوب در داخل کشور و ایجاد اتحاد یا ناتوی عربی با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نیز درصدد مهار جمهوری اسلامی ایران است. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ سیاستی واقع‌بینانه توانست با معکوس‌سازی سیاست مهار، خود آمریکایی‌ها را در دامن این راهبرد قرار دهد و هر روز آنها را نسبت به دیروز شکننده‌تر کند.
 سیاست مهار جرج بوش سبب شد که آمریکا دو دشمن منطقه‌ای ایران در شرق و غرب را از بین ببرد و در نتیجه موجب نفوذ فزاینده ایران در خاورمیانه شود؛ اتفاقی که همواره کارشناسان بین‌المللی به آن اذعان کرده‌اند. امروز قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه به صورتی است که رهبر معظم انقلاب در دیدار با پوتین، به مهار ایالات متحده آمریکا از سوی جمهوری اسلامی ایران اشاره کردند.
 ایران نشان داد که با سیاست معقول خود در سوریه و ایجاد اتحاد سه‌گانه با حضور روسیه و ترکیه می‌تواند بحران‌های بین‌المللی را بدون آمریکا حل‌وفصل کرده و به نوعی آمریکا را مهار کند و در انزوا قرار دهد. رزمایش بزرگ نظامی بین روسیه و چین در وستوگ با هدف مقابله با آمریکا، ایجاد پیمان‌های اقتصادی و پولی بین کشورهای شرق، همه نشان از آن دارد که جامعه بین‌المللی نیز به دنبال مهار ایالات متحده آمریکا از طرق مختلف است. مقابله با سیاست‌های آمریکا از جانب جمهوری اسلامی ایران، سبب شده است که اگر زمانی جامعه بین‌المللی مقابله با آمریکا را ناممکن یا آن را یک ریسک بزرگ تصور می‌کردند، امروز تابوی آن شکسته شود. به بیان ساده؛ ظهور یک ایران پیروز در خاورمیانه و فرو ریختن هیمنه راهبردی آمریکا نیروهایی را در سراسر جهان آزاد و فعال کرده است که پیش از این با وجود آمادگی نظری، هرگز رویارویی عملی با آمریکا را آغاز نکرده بودند.




محمدرضا فرهادی
کارشناس بین الملل
مردم بصره و برخی شهرهای جنوبی عراق طی سه ماه گذشته تظاهرات‌های گوناگونی را برگزار کرده‌اند که غایت آنها نبود وضع مطلوب اقتصادی و رفاهی است. در کنار این مسئله تشکیل نشدن دولت نیز مزید بر علت شده است.
حال پشت صحنه اعتراض‌ها در بصره چه بود؟ چه بازیگران داخلی و خارجی روند تحولات موجود در بصره را هدایت می‌کردند؟ 
اعتراض‌ها در جنوب عراق از تیر ماه سال جاری شروع شد و سه عامل این اعتراض‌ها در عراق را تشدید کرد که عبارتند از:
1ـ گرمای هوا: دمای بالای 50 درجه سبب بروز مشکلاتی در بصره شد و عده‌ای مشکلات ناشی از آن را به قطع صادرات برق ایران مرتبط کردند. به دنبال تشدید این اعتراض‌ها،‌ برخی مردم به خیابان‌ها آمدند و دیگر استان‌ها به تبعیت و حمایت از مردم بصره، همچون نجف و کربلا نیز اعتراض کردند.
2ـ قطع اینترنت: به دنبال تشدید اعتراض‌ها، اینترنت در این مناطق قطع شد و پس از حضور نیروهای امنیتی اعتراضات مهار شد.
3ـ آلودگی و شوری آب بصره: یک فضاسازی رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران اعلام شد که شوری آب بصره به علت قطع آب کارون از ناحیه ایران است و در همین راستا عده‌ای تلاش کردند به اختلاف‌افکنی خود ادامه دهند.
سه عامل مذکور از عوامل اصلی اعتراض‌ها در بصره بود؛ اما شبکه‌های اجتماعی و برخی کانال‌های زرد و خاکستری عراق عامل کاتالیزور یا تسریع‌کننده در اعتراض‌ها بودند. القای شبهات گوناگون در کنار تهییج مردم و دعوت به تظاهرات از ابزارهای گوناگون این رسانه‌ها بود. آغاز حمله به مراکز دولتی و کشته شدن شش تا هفت نفر از مردم بصره دو روز پیش از حمله به کنسولگری ایران بود؛ به گونه‌ای که حتی دو تک‌تیرانداز از برخی ساختمان‌های مجاور مرکز تظاهرات دستگیر شدند که هویت آنها وابستگی به حزب بعث عراق را نشان می‌داد.
با کشته شدن این چند نفر شاهد گسترش اعتراض‌ها بودیم.مردم معترض ابتدا به استانداری بصره و سپس به برخی مراکز اداری وابسته به گروه‌های مقاومت، همچون حشد الشعبی حمله کردند. در حوادث بصره آنچه مشهود و معلوم است، حضور عوامل برخی کشورهای خارجی همچون عربستان، امارات و کنسولگری آمریکا در کنار برخی عوامل داخلی عراق است. سرویس‌های جاسوسی عربستان و امارات از دو ماه پیش با حمایت برخی عوامل داخلی مترصد ایجاد بحران در داخل عراق با هدف ضربه زدن به ایران بودند. این اتفاقات از طریق برنامه‌ریزی‌های نرم، نظیر سرمایه‌گذاری‌ها و پروژه‌های عمرانی و اعانه‌های مالی و تبلیغاتی و گاه از طریق خرید شخصیت‌های مطرح استان از سوی دلال‌های داخلی انجام شده است. بعثی‌ها را باید ضلع دیگر ماجرا به شمار آورد که نقش پیاده‌نظام معرکه را عهده‌دار بودند و نقش مشابهی همچون منافقین در ایجاد اغتشاش در ایران دارند. مردم بصره در انتخابات پارلمانی بیشترین رأی را به گروه‌های مقاومت دادند و در واقع بصره را پایگاه اجتماعی حشد الشعبی نامیدند که بیشترین شهدای حشد هم از استان بصره است. در کنار این باید به این پرسش پاسخ داد که چرا دفاتر احزاب و جریان‌های حامی مقاومت و کنسولگری ایران هدف حمله قرار می‌گیرد و به دفاتر برخی احزاب دیگر هیچ آسیبی وارد نمی‌شود؟!
حوادث بصره نشان از فعالیت سرویس‌های جاسوسی برخی کشورها در عراق، همچون آمریکا دارد که هدف خود را انشقاق میان دولت‌ـ ملت ایران و عراق در نظر گرفته است. 
سناریوی گردشگران عراقی و سفر به مشهد، اعتراضات در آبادان و حمله به کنسولگری ایران را باید یک جورچین هماهنگ از سوی دشمن دانست که هدف خود را مقابله با حرکت عظیم اربعین حسینی و تفرقه میان خود شیعیان قرار داده است.