آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد ضمن اذعان به اینکه اوضاع «ادلب» و حضور تروریست‌ها در آن قابل تحمل نیست، از روسیه، ایران و ترکیه خواست از هیچ تلاشی برای محافظت از غیرنظامیان در این استان سوریه فروگذار نکنند. وی گفت: «می‌دانم که اوضاع فعلی در ادلب قابل ادامه نیست و حضور گروه‌های تروریستی را نمی‌توان تحمل کرد، اما مبارزه با تروریسم، طرف‌های درگیر جنگ را از تعهدات اساسی‌شان ذیل قوانین بین‌المللی معاف نمی‌کند.»

نگاهی به تأثیر حادثه ۱۱ سپتامبر در معادلات جهانی


 رضا اشرفی/ حفظ امنیت و مقابله با تهدیدات امنیتی یکی از مؤلفه‌های مطرح در نظام جهانی است که در منشور سازمان ملل متحد نیز به آن اشاره شده است. بر اساس قوانین بین‌المللی، کشورها حق دارند از خود در برابر تهدیدها دفاع کرده و از هر گزینه‌ای از جمله نظامی استفاده کنند. 
خطر تروریسم در طول چند دهه اخیر یکی از مؤلفه‌های مهم در امنیت جهانی است که بسیاری از کشورها را به اقدامات نظامی وادار کرده است. در این میان، یک نکته قابل توجه مشاهده می‌شود و آن، اینکه نظام سلطه رفتاری خاص در قبال این تهدیدات داشته و تاوان‌دهندگان به بحران‌های امنیتی آنها مغایر با تهدیدکنندگان امنیت کشورهای مذکور و نظام جهانی است. 
برای نمونه، در طول جنگ جهانی دوم ادعا شد، آلمان‌ها یهودیان بسیاری را قتل‌عام کرده‌اند و برای جبران این مسئله باید برای یهودیان سرزمینی در نظر گرفته شود. رفتاری منطقی و صادقانه حکم می‌کند که برای یهودیان سرزمینی در اروپا در نظر گرفته شود؛ چرا که جنگ و کشتار در کشورهای اروپایی بوده و از این رو آنها باید تاوان این جنایت‌های ادعایی را بپردازند؛ اما اقدامی که غرب صورت داد، اشغال سرزمین فلسطین و واگذاری آنها به ساختاری به نام رژیم صهیونیستی بوده که با ادعای حمایت از یهودیان شکل گرفت. در طول این چند دهه رژیم صهیونیستی با حمایت غرب جز کشتار و نابودسازی سرزمین فلسطینی‌ها که بخشی از جهان اسلام است هیچ اقدامی نداشته‌اند و در اصل تاوان جنگ اروپا را مسلمانان و ملت فلسطین داده‌اند. 
این رویکرد اشغالگرایانه در سال ۲۰۰۱ نیز دوباره تکرار شد. حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در حالی در آمریکا روی داد که محور آن را گروه‌های تروریستی تشکیل می‌دادند که ساختارهای امنیتی آمریکا و انگلیس ایجاد کرده بودند.
۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ معادل با ۲۰ شهریور ۱۳۸۰ آنچه حادثه تروریستی در برج‌های ساختمان تجارت جهانی در نیویورک نامیده شده، موجب شده است فضایی جدید در صحنه سیاسی و امنیتی جهان ایجاد شود. آمریکا با ادعای اینکه امنیت، اقتصاد و هژمونی جهانی آن با این اقدام به خطر افتاده، اقدام به اجرای گزینه نظامی علیه آنچه تروریسم نامیده بود، کرد. حاصل این رویکرد اجرای عملیات نظامی با ناتو در افغانستان بود که به اشغال این کشور منجر شد. آمریکا آن زمان اعلام کرد، این جنگ، جنگ صلیبی است و مسلمانان باید تاوان این حملات را بدهند. آنها ادعا کردند، هر مسلمانی تروریست نیست؛ اما هر تروریستی مسلمان است. 
اکنون ۱۷ سال از آن زمان می‌گذرد؛ در حالی که کارنامه آمریکا و متحدانش در این سال‌ها نکات قابل توجهی را نشان می‌دهد. در حوزه اقتصادی آمریکا میلیاردها دلار هزینه آنچه مبارزه با تروریسم و برقراری امنیت در افغانستان کرده است؛ چنانکه وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد این کشور از زمان حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تاکنون در سه جنگ افغانستان، عراق و سوریه بیش از ۵/۱ تریلیون دلار هزینه کرده است. 
این هزینه‌ها در حالی صورت گرفته که بررسی کارنامه افغانستان نشان می‌دهد، نه تنها امنیت و آبادی به این کشور نیامده؛ بلکه همچنان در اوج بحران قرار دارد و هر روز نیز بر میزان آن افزوده می‌شود، چنانکه زمانی فقط القاعده و طالبان بودند و امروز ده‌ها گروه‌ تروریستی از جمله داعش در این کشور فعالند و به کشتار مردم دست می‌زنند. هزاران انسان بی‌گناه در عملیات نیروهای خارجی جان خود را از دست داده و از افغانستان یک ویرانه بر جای مانده است. 
در حوزه مبارزه با تروریسم نیز تروریسم نه تنها نابود نشده؛ بلکه در سراسر جهان گسترش یافته است، چنانکه دامنه آن را در اروپا و آمریکا نیز می‌توان مشاهده کرد. آمریکا موجب شده است تروریسم به پدیده‌ای جهانی مبدل شود؛ در حالی که به اذعان سران آمریکا بسیاری از این گروه‌ها تحت حمایت دستگاه‌های امنیتی این کشور و انگلیس ایجاد شده‌اند؛ اما نکته مهمی که در ۱۷ سال اخیر مشاهده می‌شود، تحقق شعار هر مسلمانی تروریست است و جنگ افغانستان جنگ صلیبی است. غربی‌ها پس از افغانستان عراق و لیبی را اشغال کردند و غرب آسیا را نیز با تروریسم اجاره‌ای به آتش کشیدند که نمونه آن را در سوریه و عراق می‌توان مشاهده کرد.  هر چند سران غرب ادعا دارند به دنبال تحقق صلح و امنیت جهانی هستند؛ اما در عمل نه تنها اقدامی در این عرصه نداشته، بلکه خود زمینه‌ساز بحران‌های گسترده‌ای شده‌اند که پیامدهای آن تا سال‌های سال ادامه خواهد یافت. برای نمونه، آنها در حالی زندان گوانتانامو و ابوغریب و ده‌ها زندان مخفی دیگر را ایجاد کرده‌اند که بسیاری از زندانیان این زندان‌ها هرگز جرم‌شان مشخص نشده و صرفاً به جرم مسلمان بودن بازداشت شده‌اند. جالب توجه آنکه همین زندان‌ها به پایگاهی برای اتحاد و همگرایی تروریست‌هایی نیز منجر شد که نمود سران گروه داعش بوده‌اند که در زندان‌های آمریکا در عراق گرد هم آمدند. البته آمریکایی‌ها برای حفظ ظاهر اقدام به ترور بن لادن، سرکرده القاعده در خاک پاکستان کردند که این اقدام نیز صرفاً یک ژست انتخاباتی از سوی اوباما بود که با نقض حاکمیت پاکستان صورت گرفت.
همزمان با این جنایت‌های مستقیم و غیرمستقیم علیه مسلمانان در جوامع اروپایی و آمریکایی نیز به شدت اسلام‌ستیزی اجرا می‌شود که کوچک‌ترین بخش آن ممنوعیت حجاب در بسیاری از کشورهای غربی و محرومیت مسلمانان در برخورداری از حداقل حقوق شهروندی است. جالب توجه آنکه در این سال‌ها در جوامع غربی داشتن حجاب یا رعایت اصول دینی از سوی زنان مسلمان ضد آزادی عنوان شده و با آن مقابله شده است؛ در حالی که در همین کشور اهانت به مقدسات اسلامی از جمله انتشار کاریکاتورهای موهن در نشریات برگرفته از آزادی بیان عنوان شده است. آمارها نشان می‌دهد، سیاست‌های دولتمردان غرب سبب شده است اسلام‌ستیزی در میان شهروندان رشد چشمگیری داشته باشد؛ به گونه‌ای که حتی مسلمانان از انجام فعالیت‌های اجتماعی باز مانده‌اند. 
در جمع‌بندی نهایی می‌توان گفت، ۱۱ سپتامبر آمریکایی برابر با کشتار و نابودی بوده که در کنار هزینه‌های مالی و انسانی برای مالیات‌دهندگان آمریکایی زمینه‌ساز ویرانی‌ها و کشتارها و البته آواره شدن میلیون‌ها انسان بی‌گناه شده است.
حادثه ۱۱ سپتامبر بار دیگر نشان داد، غرب سرزمین و ملتی دیگر را که بخشی از جهان اسلام است، قربانی بحران‌های خود کرده که نتیجه آن سرزمین ویرانه‌ای به نام افغانستان است. رفتاری که نشان می‌دهد، غرب هرگز جایگاهی برای بشریت قائل نیست و به راحتی دیگران را قربانی جاه‌طلبی‌های خود می‌کند. البته باید به این امر نیز اشاره داشت که پس از 17 سال دیگر تروریسم نتوانسته است بهانه پیوند میان دو سوی آتلانتیک، یعنی آمریکا و اروپا باشد؛ چنانکه این کشورها بارها از پذیرش طرح آمریکا برای افزایش بودجه ناتو خودداری کرده و عملاً در قبال رؤیاهای نظامی آمریکا صف‌بندی کرده‌اند. به هر تقدیر، سرنوشت سوخته افغانستان الگویی از سرنوشت کشوری است که تسلیم آمریکا شده و به جای حل مشکلات با الگوی داخلی به آمریکایی چشم دوخته که جز جنایت و کشتار در کارنامه خود کارکرد دیگری ندارد. 


  محمدرضا مرادی/گفت‌وگوهای سیاسی برای حل بحران یمن تاکنون بارها به دلیل کارشکنی عربستان و متحدانش با شکست روبه‌رو شده است. پنج‌شنبه 15 شهریور ماه قرار بود با تلاش‌های مارتین گریفیتس، نماینده سازمان ملل در امور یمن مذاکرات ژنو برای صلح یمن برگزار شود؛ اما این نشست برگزار نشد و بار دیگر به تعویق افتاد. انصارالله یمن سه شرط را برای حضور در این نشست اعلام کرد که البته ائتلاف سعودی با این شروط مخالفت کرد. حمید عاصم از اعضای هیئت مذاکره‌کننده انصارالله یمن اعلام کرد، نیرو‌های جنبش انصارالله برای شرکت در مذاکرات ژنو خواستار آن بودند که با یک هواپیمای عمانی به این شهر بروند، زخمی‌های آنها به مسقط، پایتخت عمان منتقل شوند و همچنین تضمین‌هایی داده شود که بتوانند پس از پایان یافتن مذاکرات ژنو به صنعا که تحت سلطه آنهاست، بازگردند. عربستان و امارات با این سه شرط مخالفت کردند و در نتیجه مذاکرات با شکست مواجه شد. «عبدالملک بدرالدین الحوثی» رهبر جنبش انصارالله یمن با بیان اینکه اقدام متجاوزان در به شکست کشاندن مذاکرات ژنو، عمدی و برنامه‌ریزی شده بود، تصریح کرد: «آمریکایی‌ها به شکل‌های مختلف از جمله اقتصادی و سیاسی از بحران یمن سود می‌برند، از این رو خواهان پایان جنگ در یمن نیستند.»
اما چرا ائتلاف سعودی از شرکت هیئت انصارالله در مذاکرات هراس دارد؟
گزارش سازمان ملل: به تازگی گزارش 41 صفحه‌ای سازمان ملل درباره یمن منتشر شد. در این گزارش به صراحت عربستان و امارات به جنایت جنگی متهم شده بودند و بسیاری از جنایت‌های این دو کشور در یمن مستند شده بود. این مسئله برای ائتلاف سعودی یک شکست بزرگ بود؛ چرا که عربستان با لابی‌گری بسیار به دنبال جلوگیری از انتشار این گزارش بود که در نهایت موفق نشد. در چنین شرایطی که سازمان ملل نیز از جنایت‌های عربستان در یمن انتقاد کرده، برگزاری هر گونه مذاکره‌ای به زیان عربستان خواهد بود و انصارالله می‌تواند به صورت مشروع در مذاکرات به مثابه شاکی ظاهر شود و ائتلاف سعودی به هیچ عنوان این را نمی‌خواهد.
شکست‌های میدانی: عربستان در 41 ماه گذشته همواره به دنبال این بوده است تا پس از یک پیروزی مؤثر در یمن، مذاکرات صلح را برگزار کند تا بتواند از موضع برتر و به اصطلاح با دست پُر در مذاکرات ظاهر شود؛ اما هیچ‌گاه این پیروزی برای ائتلاف سعودی مهیا نشده و بنابراین در وضعیت کنونی نیز که ائتلاف سعودی در نبرد الحدیده شکست خورده است، انجام مذاکره از نگاه ائتلاف سعودی عاقلانه نیست.
هراس از مشروعیت یافتن انصارالله: مهم‌ترین دلیل ائتلاف سعودی از به شکست کشاندن مذاکرات ژنو این است که عربستان و امارات از مشروعیت یافتن انصارالله یمن از طریق شرکت در مذاکرات واهمه دارند. عربستان و امارات بارها اعلام کرده‌اند، انصارالله نسخه‌ای از حزب‌الله لبنان است و نباید این نسخه در یمن قدرت یابد. شرکت انصارالله در مذاکرات صلح ژنو که تحت حمایت سازمان ملل است، دقیقاً به معنای مشروعیت جهانی انصارالله خواهد بود. ائتلاف سعودی از این مسئله هراس دارد. البته کشورهای گوناگون انصارالله را به منزله قدرتمندترین و مشروع‌ترین گروه یمنی به رسمیت شناخته و ائتلاف سعودی نیز در نهایت چاره‌ای جز این ندارد.
در نهایت باید گفت، عربستان از این مسئله هراس داشت که انصارالله یمن در مذاکرات ژنو بسیاری از اسناد جنایت‌های یمن را رونمایی کرده و بیش از پیش‌ زمینه را برای فشار بر عربستان مهیا کند. البته همان‌طور که رهبر انصارالله تأکید کرد، نباید از نقش آمریکا در به شکست کشاندن مذاکرات غافل بود؛ چرا که بحران یمن سبب شده است شرکت‌های ‌اسلحه‌سازی، ذخایر ارزی امارات و عربستان را خالی کرده و از سوی دیگر زمینه را برای سرسپردگی بیشتر عربستان و امارات به آمریکا مهیا کند. بنابراین، دولت ترامپ به طور قطعی یکی از مخالفان پایان جنگ یمن است.



  قاسم غفوری/ هر چند که افکار عمومی به تحولات غرب آسیا معطوف است، اما در شمال آفریقا نیز کشورهایی هستند که سال‌هاست در وضعیت بحرانی به سر می‌برند و حتی وضعیتی به مراتب بدتر از عراق و سوریه دارند؛ چرا که هیچ دولت مستقل و متمرکزی در آنها نیست و سراسر آشوب و ناامنی هستند. 
لیبی سرزمینی است که با مجموعه‌ای از بحران‌های امنیتی مواجه است، به ‌گونه‌ای که حتی برخی ناظران از چند پاره شدن این کشور در جنگ‌های داخلی سخن می‌گویند. طرابلس پایتخت لیبی مدت‌هاست که شاهد درگیری مسلحانه بین گروه موسوم به «اللواءالسابع» معروف به «الکاینات» و گردان «ثوار طرابلس» به فرماندهی «هیثم التاجوری» با پشتیبانی گردان موسوم به «کتیبة‌النواصی» وابسته به وزارت کشور است. با وجودی که گفته می‌شود گردان اللواءالسابع وابسته به دولت وفاق ملی است، اما «فائزالسراج» رئیس دولت وفاق ملی به تازگی اعلام کرده است که این گروه مدت‌هاست منحل شده و مشروعیت ندارد. در همین حال گفته می‌شود، خلیفه حفتر که مدعی حاکمیت بر لیبی است با توسعه روابط با کشورهایی مانند امارات زمینه‌ساز تشدید بحران‌ها و به نتیجه نرسیدن مذاکرات سیاسی شده است. 
حال این سؤال مطرح است که ریشه این بحران‌ها چیست و چرا لیبی به ثبات لازم دست نمی‌یابد؟ بررسی تحولات لیبی نشان می‌دهد، ریشه بحران‌های این کشور از سال ۲۰۱۱ است؛ زمانی که کشورهای غربی با ادعای حمایت از مردم در برابر حکومت قذافی اقدام به اجرای گزینه نظامی کردند. جنگی که ناتو به پا کرد و در کنار سرنگون‌سازی نظام قذافی اقدام به کشتار بیش از ۳۰ هزار لیبیایی در بمباران‌های هوایی کرد. هر چند که بخش عمده‌ای از امور در دستان دولت وفاق ملی است و بخشی از کارها را نیز خلیفه حفتر ژنرال نظامی که از زمان کشته شدن قذافی به لیبی آمده برعهده دارد، اما همچنان انسجام سیاسی در لیبی وجود ندارد و جریان‌ها و گروه‌های مختلف قدرت کسب می‌کنند که نتیجه آن نیز ادامه بحران در این کشور است. 
بسیاری از ناظران سیاسی معتقدند که سرنگونی نظام قذافی در حالی که ساختار نخبگانی در لیبی وجود نداشته یکی از مؤلفه‌های هرج‌ومرج در این کشور است که ساختار قبیله‌ای حاکم بر لیبی نیز به آن دامن زده و آن را تشدید کرده است، با وجود این برخی مسائل در این روند تأثیرگذار است که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. 
کشورهای غربی در حالی با ادعای بشردوستی لیبی را اشغال کرده‌اند که از یک ‌سو رقابتی شدید میان این کشور برای غارت منابع نفتی لیبی در جریان بوده و از سوی دیگر لیبی را سکویی برای اجرای اهداف خود در آفریقا قرار داده‌اند. این موضوع موجب شده که عملاً غرب اقدامی برای بهبود اوضاع لیبی صورت ندهد و این وضعیت نابسامان را مؤلفه‌ای برای رسیدن به اهداف خود قرار داده‌ است.
نکته قابل توجه آنکه، گروه‌های تروریستی نیز که در سوریه و عراق با شکست مواجه شده‌اند، لیبی را منطقه‌ای امن می‌دانند که حضورشان در این منطقه بر بحران‌های این کشور افزوده است؛ حضوری که بسیاری آن را برگرفته از طرح آمریکا برای ایجاد مرکزی امن برای تروریست‌ها برای اهداف آینده‌اش می‌دانند.
به هر حال می‌توان گفت که بحران‌های سال‌های اخیر لیبی بیش از آنکه ریشه در درون داشته باشد، برگرفته از دخالت‌های خارجی و طرح‌هایی است که بیگانگان در قبال این کشور و آفریقا پیاده کرده‌اند که نتیجه آن بحران‌ها و ناامنی سراسری است که میلیون‌ها نفر را قربانی و آواره کرده است.

نفوذ آل‌سعود در جهان اسلام‌ـ ۳۰

  عبدالله عبادی/بورکینافاسو کشوری است در غرب آفریقا که پایتخت آن آواگادوگو نام دارد، این کشور فقیر که در جنوب صحرا واقع شده است کشوری است محصور در خشکی که دشت‌های پهناور آن، هیچ‌گونه پوشش گیاهی مناسب ندارد. این کشور متشکل از فلات‌های با ارتفاع تقریبی ۵۰۰ متر است.
بورکینافاسو یکی از فقیرترین کشورهای جهان، در دو دهه گذشته گرفتار خشکسالی شدید بوده است. دامداران چادرنشین و کشاورزانی که در حد معیشت زراعت می‌کنند و عمدتاً کشت ذرت خوشه‌ای، نیشکر و ارزن را انجام می‌دهند، قسمت اعظم جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند. بورکینافاسو اقتصاد خود را بر پایه کشاورزی و دامپروری بنا کرده است.
محصور بودن در خشکی و دسترسی نداشتن به آب‌های آزاد جهان، نباریدن باران‌های موسمی به حد کافی، بروز خشکسالی‌های متعدد، نبود سرمایه‌گذاری خارجی، گسترش بیابان‌زایی که موجب از بین رفتن روستاها و زمین‌های کشاورزی شده، مجموعه عواملی است که سبب شده این کشور بر اساس آمارهای جهانی جزو پنج کشور فقیر جهان به شمار آید.
این وضعیت موجب شده تا سازمان‌های به ظاهر بشردوست سعودی زمینه را برای فعالیت‌های تبلیغی خود مناسب دیده و در پوشش فعالیت‌‌های انسان‌دوستانه هر چه بیشتر ایدئولوژی وهابیت در این کشور فقیر و عقب‌مانده را ترویج کنند. یکی از معروف‌ترین آنها مؤسسه ولیدبن‌طلال میلیاردر سعودی است که فعالیت‌های به ظاهر بشردوستانه بسیاری در سراسر جهان  انجام داده است.
در سال 2008 با توجه به افزایش تعداد کودکان بی‌سرپرست و یتیم در این کشور، بن‌طلال با حضور در بورکینافاسو مبلغ 500 هزار دلار برای ساخت یک روستا با هدف اسکان کودکان و نوجوانان یتیم اختصاص داد، ساخت این روستا سه سال طول کشید و در سال 2011 به بهره‌برداری رسید. در مراسم افتتاح این روستا که روستای بن‌طلال نامیده شده است، همسر بن‌طلال به اتفاق همسر رئیس‌جمهور شرکت کردند. در این روستا افزون بر ساختن اتاق برای کودکان، مکان‌های دیگری چون؛ مدرسه، سالن ورزشی، کلینیک و... احداث شده، البته این تمامی اقدامات مؤسسه بن‌طلال نیست؛ بلکه در دیگر نقاط این کشور فقیر غرب آفریقا فعالیت‌های عمرانی فراوان دیگری،‌ مانند ساخت جاده، درمانگاه، حفر چاه آب، ایجاد سرویس بهداشتی در مدارس، برق‌رسانی نیز انجام شده است.
یکی دیگر از سازمان‌های سعودی حاضر در این کشور سازمان رابطه العالم الاسلامی است که بیش از چهار دهه هست که در این کشور فعالیت دارد. برگزاری مسابقات قرآنی در ماه مبارک رمضان یکی از برنامه‌های مدون و سالیانه‌ای است که این سازمان برگزار می‌کند که با توجه به هدایا و جوایزی که از سوی متولیان پرداخت می‌شود، طرفداران بسیاری در بین جوانان این کشور پیدا کرده است، به طوری که هر ساله صدها نفر از جوانان این کشور که در فقر به سر می‌برند برای کسب این جوایز در این مسابقات شرکت می‌کنند.
احداث مساجد در روستاها و شهرها یکی دیگر از اقدامات این سازمان سعودی است. این سازمان طی چند دهه گذشته ده‌ها مسجد در شهرها و روستاهای مسلمان‌نشین بورکینافاسو احداث کرده است، این مساجد که مراکز اصلی تبلیغ آیین وهابیت در نظر گرفته شده‌اند را شیوخ وابسته به سعودی اداره می‌کنند.
تأسیس سازمان‌های اسلامی وابسته به وهابیت از دیگر اقدامات سازمان رابطه العالم الاسلامی است. این سازمان طی دو دهه گذشته اقدام به تأسیس چند سازمان وابسته به خود در این کشور کرده است تا در مواقع لزوم و در صورت ایجاد مشکل در روابط دو کشور بتواند از این سازمان‌ها برای پیشبرد مقاصد خود بهره‌برداری کند. این سازمان‌ها که از وضع مالی خوبی برخوردار هستند و تمامی هزینه‌های آنها را مراکز وابسته به عربستان پرداخت می‌کند، معمولاً در برنامه‌های خود، از جمله برگزاری مراسم و مناسبت‌های دینی به صورت مستقیم آیین وهابیت را تبلیغ و از آن حمایت می‌کنند، افزون بر آن سازمان رابطه العالم الاسلامی با صرف هزینه‌های کلان از نفوذ چشمگیری در شورای عالی امور مسلمانان برخوردار شده است و رؤسای این سازمان که نماینده رسمی مسلمانان در مقابل دولت هستند در زمره هواخواهان وهابیت قرار دارند.
حضور در شبکه‌های رادیو و تلویزیونی: حضور در شبکه‌های رادیو تلویزیونی از دیگر شیوه‌های تبلیغی وهابیون در بورکینافاسو است، در این راستا طی دو دهه گذشته دفاتر رابطه العالم الاسلامی چند شبکه رادیویی در این کشور و کشورهای همسایه ایجاد کرده و به صورت غیر مستقیم این آیین ضاله را تبلیغ می‌کنند، افزون بر آن برخی از شیوخ وهابی به بهانه‌های مختلف در میزگردها و برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی شرکت کرده و سعی می‌کنند چهره خوشایندی از آیین وهابیت ترسیم کنند.
فعالیت‌های عمرانی یکی دیگر از زمینه‌های حضور شرکت‌های رژیم سعودی در کشور فقیر و عقب‌مانده بورکینافاسو است، وضع بد اقتصادی و نبود بودجه در این زمینه سبب شده تا انجام فعالیت‌های عمرانی از سوی دولت تقریباً در حد صفر باشد و تقریباً هیچ پروژه سالیانه‌ای در دستور کار دولت نباشد از این رو سازمان‌های بشردوست یا فرصت‌طلب از این موقعیت سوءاستفاده کرده و با انجام فعالیت‌های عمرانی زمینه نفوذ خود را در این کشور مهیا می‌کنند، یکی از این شرکت‌ها، شرکت صندوق توسعه سعودی است، این صندوق طی یک دهه اخیر در بسیاری از کشورهای فقیر جهان، از جمله کشورهای غرب آفریقا و به ویژه بورکینافاسو حضوری فعال داشته و چندین پروژه عمرانی را به سرانجام رسانده است.
توزیع هزاران بسته مواد غذایی و خرما در ماه رمضان: بنیاد ملک فهد و سازمان رابطه العالم الاسلامی از جمله سازمان‌های وهابی هستند که هر ساله و در آستانه ماه مبارک رمضان با ارسال ده‌ها تن مواد غذایی و خرما و توزیع آن از طریق عمال خود نقش مهمی در ترغیب مسلمانان این کشور به آیین ضاله وهابیت دارند.

 دونالد ترامپ دنبال تغییر حکومت ایران است
خبرگزاری مهر: وزیر خارجه پیشین آمریکا در جدیدترین مصاحبه خود گفت: «دولت دونالد ترامپ به دنبال تغییر نظام ایران است و به تصمیم خطرناکی رسیده‌ که برای منافع ملی ما فوق‌العاده خطرناک و غیرسازنده است.» جان کری اظهار داشت: «دونالد ترامپ دنبال تغییر حکومت ایران است.» وزیر خارجه اسبق آمریکا در پاسخ به پرسشی درباره خروج آمریکا از برجام، اهداف دونالد ترامپ از این تصمیم و اینکه آیا اتحادیه اروپا می‌تواند این توافق را حفظ کند، گفت: «من فکر می‌کنم که آنها(دولت ترامپ) به طور اساسی به راهبرد تغییر نظام ایران دست یافته‌اند و به تصمیم خطرناکی رسیده‌اند که برای منافع ملی ما فوق‌العاده خطرناک و غیرسازنده است.»
ادعای ضد ایرانی کاخ سفید
خبرگزاری فارس: کاخ سفید در بیانیه‌ای ادعاها علیه ایران را تکرار کرد و گفت: «این کشور را مسئول هر گونه حمله به اماکن دولت خود در عراق می‌داند.» در این بیانیه آمده است: «در چند روز گذشته، شاهد حملاتی با خطرات جانی در عراق به اماکن گوناگون از جمله کنسولگری ایالات متحده در بصره و سفارت آمریکا در بغداد بوده‌ایم.» کاخ سفید ادعا کرده است این حملات به دست گروهی موسوم به «نایبان ایران» انجام شده و تهران اقدامی برای مقابله با آنها نکرده است. در این بیانیه آمده است: «ایران، اقدامی برای متوقف کردن این حملات از سوی نایبانش در عراق که با پول، آموزش و سلاح از آنها حمایت می‌کند، انجام نداد.»
قاضی آمریکایی ایران را محکوم کرد
خبرگزاری ایرنا: یک قاضی فدرال در واشنگتن، حکمی مبنی بر پرداخت ۷/۱۰۴ میلیون دلار از سوی ایران به قربانیان حمله ادعایی 1996 در ظهران عربستان سعودی که در آن 19 نظامی آمریکایی کشته شدند، صادر کرده است. این حکم به صورت غیابی با ادعای دست داشتن ایران و سپاه پاسداران در بمب‌گذاری پایگاه نظامیان آمریکایی در نزدیکی برج‌های خُبَر در عربستان صادر شده است. در ۲۵ ژوئن سال ۱۹۹۶ میلادی بر اثر انفجار یک کامیون بمب‌گذاری‌ شده در پایگاه نیروهای آمریکایی در شهر خُبَر عربستان، ۱۹ سرباز آمریکایی کشته و حدود ۴۰۰ نفر زخمی شدند.
تمدید هشدار سالیانه به هواپیماهای عبوری از ایران
خبرگزاری فارس: اداره هوانوردی آمریکا با تمدید هشدار سالیانه به هواپیماهای عبوری از ایران، به آنها توصیه کرده است در عبور از آسمان ایران احتیاط به خرج دهند. در بیانیه «اداره خدمات هوایی» که زیرمجموعه «اداره فدرال هوانوردی» آمریکاست، با اشاره به افزایش تنش در روابط میان ایالات متحده و ایران، گفته شده است خطوط هوایی باید این مسئله و همچنین احتمال تردد هواپیماهای نظامی در آسمان ایران به واسطه درگیری‌های سوریه را در نظر بگیرند.
اتهام‌زنی نیکی هیلی علیه ایران
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان: نماینده آمریکا در سازمان ملل که کشورش از حامیان اصلی تروریست‌های مسلح سوریه است، در نشست شورای امنیت علیه ایران، روسیه و سوریه گزافه‌گویی کرد. هیلی ایران، سوریه و روسیه را به حمایت نکردن از راهکارهای سیاسی برای پایان جنگ سوریه متهم کرد و مدعی شد: «ما هیچ اقدامی که بیان‌کننده علاقه ایران، روسیه و اسد به راه‌حل سیاسی باشد، مشاهده نکرده‌ایم.»
واکنش معاون ترامپ به حمله موشکی ایران
خبرگزاری ایسنا: معاون رئیس‌جمهور آمریکا در ادامه دخالت‌های مقامات آمریکایی در امور داخلی ایران، در پیامی توئیتری حمله موشکی ایران به گروهک‌های تروریستی وابسته به استکبار جهانی از اقلیم کردستان عراق را محکوم کرد. مایک پنس حمله موشکی اخیر ایران را تلاشی برای تهدید و بی‌ثبات کردن نزدیک‌ترین همسایه‌ ایران خواند.