وزیر آموزش و پرورش درباره تخلفات برخی مدارس در نام‌نویسی‌ها گفت: به لطف خدا و همکاری مدیران آموزش و پرورش، تخلفات در ثبت‌نام‌ها کاهش یافته است و این موضوع را من ناشی از بگیر و ببندها نمی‌دانم؛ بلکه درک درستی که مدیران مدارس از وضع اقتصادی مردم داشته‌اند سبب کاهش این موضوع بوده است. در روزهای باقی‌مانده تا مهر ماه نیز تیم‌های نظارت همچنان فعالیت می‌کنند و تلاش می‌کنیم در روزهای پایانی سال هم اگر خطاهایی در این زمینه وجود دارد، کاهش یابد.

نگاهی به نذری‌هایی متفاوت در شب‌ها و روزهای محرم

   شهناز سلطانی/ چای و شربت، غذا و قربانی گوسفند، خرما و شیرینی، آش و حلیم فقط بخشی از نذری‌هایی است که این روزها و شب‌ها فراوان بذل و بخشش می‌شود. نذوراتی که از ساده‌ترین‌ها شروع می‌شود و به تجملاتی‌ها ختم می‌شود. در این بذل و بخشش‌ها بسیاری از مردم از برکات این نذرها بهره می‌برند. برخی از آنها سخت نیازمندند، حتی به یک وعده غذای گرم و برخی دیگر از زمره آنهایی هستند که دست‌شان خوب به دهان‌شان می‌رسد. لذت نوشیدن فقط یک استکان چای تلخ در یک ایستگاه صلواتی بر هیچ یک از ما پوشیده نیست، اما ای کاش این روزها که سخاوتمندانه از داشته‌های‌مان می‌گذریم، بیش از گذشته نیازمندان واقعی را دریابیم. 

وجهی مشترک در ادیان مختلف 
در معانی فقهی نذر گفته می‌شود، نذر یعنی انجام کاری برای رضای خدا، یا پرهیز از انجام کاری نادرست باز هم برای رضای خدا؛ یعنی عهد و پیمانی بین خدا و بنده‌اش. نذر نه فقط در دین اسلام که در همه ادیان الهی وجود دارد. اگر کمی دقت کنیم می‌بینیم که در همین ایام ماه محرم و عزاداری برای سیدالشهداء(س) چه بسیار هموطنان ارامنه‌ای که دست به ادای نذر می‌زنند و متوسل به امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) می‌شوند. نذر قدمتی دیرینه دارد. در قرآن کریم به دفعات از نذرکردن نام برده شده است و علمای دین هم همواره بر این عمل خداپسند تأکید کرده‌اند. برای مثال  قرآن کریم درباره نذر در آیه 27 سوره بقره چنین آورده است: «هر چه انفاق کنید، یا به نذر صدقه دهید، همانا خداوند می‌‌داند و ستمکاران را در دو جهان یار و معینی نخواهد بود.»
همچنین در آیه 7 سوره دهر، بر وفای به نذر چنین تأکید می‌‌کند: «بندگان خدا، وفا به نذر کرده، می‌‌ترسند از روزی که شرّ آن گسترده است.» در تفسیر این آیه، مفسران معتقدند که این آیه در مورد خانواده عصمت و طهارت، امیرالمؤمنین علی(ع) و حضرت زهرا(س) و دو فرزند گرامی آنان امام حسن(ع)، امام  حسین(ع) نازل شده است. آنگاه که حسن و حسین‌ مریض شده بودند، همگی نذر کردند که اگر خداوند بر آنان شفا کرامت کند، سه روز روزه بگیرند. پس از آنکه حاجت‌شان برآورده شد، سه روز متوالی روزه گرفتند. البته در اینکه نذر چه آثار مثبتی دارد، چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی جای تردید نیست. 

رد پای تجمل در نذری‌ها
در دهه اول ماه محرم به ویژه در روزها و شب‌های تاسوعا و عاشورای حسینی انواع و اقسام نذورات در بین مردم توزیع می‌شود که بخش فراوانی از این نذورات غذاست. سفره بابرکت نذری‌ها وسعت دارد و بسیاری را بر سر این خوان می‌نشاند. اما در سال‌های اخیر از سادگی این سفره‌های پر مهر در برخی مناطق کشور کمی کاسته شده و شاید بتوان گفت تجمل به این سفره‌ها پا گذاشته است. اگر تا همین چند سال پیش در تعداد زیادی از مساجد و حسینیه‌ها آبگوشت بار می‌گذاشتند، حالا دیگر کمتر از این دست غذاها خبر است. خورشت قیمه و قورمه‌سبزی و عدس‌پلو و لوبیاپلو و زرشک پلو پای ثابت سفره‌های نذری محرم شده است و با خلوصی که در تهیه مواد اولیه و پخت آنها دیده می‌شود، پر طرفدارند و مشتری‌خواه. اما چند سالی است حداقل در برخی مناطق مرفه‌نشین پایتخت فهرست غذاهای دهه اول محرم دچار رنگ و لعاب متفاوتی شده و از سادگی معمول تا حد قابل توجهی فاصله 
گرفته است.
میگوی سوخاری، باقالی‌پلو با ماهیچه، چنجه و... فهرست خوراکی‌های یک رستوران نیستند؛ بلکه به منوی غذای ایام سوگواری در ماه محرم اضافه شده است. البته که در کنار این غذاها سالادهای متنوع‌ با نوشیدنی‌های متنوع‌تر هم سرو می‌شود. غذاهای گران‌قیمت و پرهزینه‌ای که در بین مردم همان مناطق توزیع می‌شود و بی‌تردید همه ساکنان این محله‌ها جز همان اقشاری هستند که خدا را شکر دست‌شان خوب به دهان‌شان می‌رسد. در نیت خیر و خالصانه این بانیان نباید تردید کرد که اگر غیر از این باشد در زمان دیگری این سفره‌های سخاوت را پهن می‌کنند، اما موضوع چیز دیگری است. بحث بر سر این است که نیازمندان واقعی بسیاری سخت محتاج سخاوت آنها هستند، البته نه با غذاهای آنچنانی؛ چه لزومی دارد از سادگی و زیبایی این سادگی در سفره‌های عزاداران حسینی بکاهیم. 

اسراف در نذری‌ها 
حتماً شما هم به دفعات دیده‌اید که در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی در شهرها و روستاهای  مختلف کشور به قدری غذا توزیع می‌شود که به یقین بخشی از این غذاها دور ریخته می‌شود. این در حالی است که در این وضع نابسامان اقتصادی قدرت خرید بسیاری از مردم در طبقات پایین جامعه به شدت کاهش یافته است و این روزها فرصت مغتنمی است که ما این غذاها را به دست نیازمندان واقعی برسانیم، نه آنهایی که قرار است در مصرف این غذاها اسراف را پیشه کنند. 
از این دست افراد نیازمند در همه شهرها و روستاها به سهولت پیدا می‌شود. فقط کافی است قصد آن کنیم که نیازمندان واقعی را با ادای نذرمان دستگیری کنیم. اگر نیازمندان واقعی را شناسایی کنیم آن وقت می‌بینیم که یک وعده غذای نذری ما تا چه اندازه کمک حال آنهاست و روی آن حساب باز می‌کنند. ضمن آنکه بخش قابل توجهی از نذر‌ها در ماه محرم ادا می‌شود، اگر این امکان برای‌تان فراهم است آن را به وقت دیگری موکول کنید، باز هم کمک حال محرومان شده‌اید. 

نذری غیر از غذا
اغلب نذری‌ها در این روزها و شب‌ها در نذر غذا خلاصه می‌شود. چه بهتر که اگر ممکن است آن را به اشکال دیگری تبدیل کنید. برای مثال نذر شیر خشک کنید برای بچه‌هایی که در خانواده‌های بی‌بضاعت رشد می‌کنند. نذر کنیم بخشی از اجاره خانه چند خانواده را که با مشکل روبه‌رو هستند، تأمین کنیم، یا برای دانش‌آموزان تنگدست نوشت‌افزار و پوشاک گرم برای فصول سرد سال مهیا کنیم.
فرد بی‌سوادی را خواندن و نوشتن بیاموزیم. در حد مقدورات‌مان برای کمک به جهیزیه یک دختر دم‌بخت، اما نیازمند آستین‌ها را بالا بزنیم. در فراهم کردن مقدمات عروسی یک پسر جوان دستش را بگیریم. وقتی قرار است نذر ما خشنودی و رضایت خدا را به همراه داشته باشد، راه‌های فراوانی می‌توان برای رسیدن به این رضایت پیدا کرد. 

صدای رسای نذری‌ها 
نذری‌های محرم مانند دست‌هایی است که اگر کنار هم باشند صدای بلند و رسایی دارند و با آنها می‌شود قدم‌های بزرگ برداشت و کارهای بزرگ کرد. پس به هیچ وجه آنها را دست کم نگیرید. کارهایی که بعضی وقت‌ها بی‌شک از ماندگاری بیشتری برخوردارند و به تبع تأثیرات بیشتری هم دارند. بنابراین نذر کردن و ادای نذر به ویژه در این شب‌ها و روزها فراتر از قربانی کردن دارایی‌های مادی است، پس امکان آن برای هرکس به شکلی متفاوت وجود دارد. اما در این بین آنهایی که با صرف مبالغ زیاد نذرشان را ادا می‌کنند شاید ندانند که راه‌های بهتر و اثربخش‌تری هم از شیوه معمول مثل غذا دادن، آن هم با تشریفات و تجملات وجود دارد که اگر بدانند به طور حتم در شکل و شیوه اجرای آن بازنگری می‌کنند، پس کمک‌های فکری درست و هدایت شده ما هم دست کمی از ادای نذر نیست؛ آن را از هم دریغ نکنیم. 



 صحرا محمدی/ بوی ماه مهر نه از پاییز که از تابستان به مشام می‌رسد، آن هم از هفته‌های آخر تابستان، دقیقاً همان وقت که خرید لوازم مورد نیاز مدرسه برای شروع یک سال تحصیلی جدید آغاز می‌شود. شور و شوق بچه‌ها برای فراهم کردن بساط مشق و مدرسه تماشایی است. آنقدر که ذوق و شادی آنها موجی از شعف به راه می‌اندازد. حتی گاهی آرزو می‌کنیم کاش ما جای آنها پشت نیمکت‌های چوبی کلاس و رو به معلم و تخته سیاه می‌نشستیم  و از این همه مداد و دفتر و خط‌کش و... پر از رنگ و طرح و زیبایی بهره می‌بردیم. 
کافی است این روزها مشتری خرید نوشت‌افزار برای بچه‌های مدرسه‌ای باشید، فرقی نمی‌کند چه از مغازه محل یا از فروشگاه‌های عریض و طویل زنجیره‌ای. این اشتیاق تماشایی را به کرات و در همه جا خواهید دید؛ البته اگر این مشتری‌ها در سنین دبستان باشند که شادمانی آنها افزون‌تر است. 
 در این خریدها ما در جایگاه پدر و مادر اغلب با دل بچه‌ها همراه می‌شویم. گاهی بیش از نیازشان هزینه متحمل می‌شویم. گاهی بابت لوازم غیر ضروری هزینه می‌کنیم. گاهی برای خرید نوشت‌افزار گران و لوکس دست به جیب می‌شویم. خلاصه دلبخواه بچه‌های‌مان رفتار می‌کنیم که مبادا در دل‌شان آب تکان بخورد. 
اما یادمان باشد بچه‌های بسیاری مانند بچه‌های ما دل‌شان می‌خواهد برای شروع سال تحصیلی جدید نوشت‌افزار نو بخرند، کسی با آنها به خرید این لوازم برود. وسایل خوش رنگ و لعاب داشته باشند درست همانند بچه‌های ما، ولی بنا به هزار و یک دلیل از این همه موهبتی که بچه‌های ما دارند، بی‌نصیبند؛ یا سایه پدر و مادری بالای سرشان نیست یا هست و توان و قدرت خرید حداقل‌های بچه‌ها را هم ندارند، چه برسد به خرید نوشت‌افزار فانتزی و لوکس و جذاب دلخواه بچه‌ها.  
از خودمان شروع کنیم. خودمان را بگذاریم جای آن پدر و مادری که دستش از تأمین مایحتاج مدرسه کودکش کوتاه است و شرمسار. آن وقت کودک‌مان هم خودش را جای هم‌نوع خودش خواهد گذاشت. 
حالا که خدا را شکر دست‌مان به دهان‌مان می‌رسد و با بچه‌های‌مان برای خرید مدرسه به فروشگاه و مغازه  می‌رویم، نیم‌نگاهی هم به بچه‌هایی داشته باشیم که از این نعمت محرومند. بچه‌ها احساس و استدلال و منطق خودشان را دارند و نباید آنها را دست‌کم بگیریم. به آنها توضیح بدهیم که کمی از هزینه‌های خریدشان کم کنند تا دوستان‌شان هم طعم نوشت‌افزار مورد نیاز و جدید را بچشند. از بچه‌ها بخواهیم خود آنها کیف و دفتر و مدادرنگی و... انتخاب کنند. بخواهیم خودشان را بگذارند جای آنها و همان طور که خودشان دوست دارند یک کیف پر از نوشت‌افزار داشته باشند، برای آنها هم یک کیف پر کنند.  
در هر شهر و روستا که باشیم، بی‌شک نیازمندانی هستند که ما می‌توانیم نور امید آنها باشیم. لذت خرید مدرسه را به آنها هم بچشانیم، درست مانند بچه‌های خودمان و دعای خیر آنها را بدرقه راه خودمان و فرزندان‌مان کنیم. 
خرید لوازم مدرسه برای بچه‌های نیازمند درست همان وقت که برای بچه‌های خودمان خرید می‌کنیم و از آنها می‌خواهیم برای دوستان‌شان هم دست به انتخاب بزنند، حکایت یک تیر و چند نشان است. با این کار بچه‌ها قدرشناس والدین خود می‌شوند، همین طور درک می‌کنند که نعمتی مانند پدر و مادر دارند که برخی از آن محرومند. افزون بر این بچه‌ها کمک به هم‌نوع را یاد می‌گیرند. آنها از برخی خواسته‌های غیر ضروری‌شان برای رسیدن به یک هدف با ارزش و مهم‌تر کوتاه می‌آیند و از حصار فردی و خودبینی و خواستن فقط برای خود بیرون می‌آیند. موضوعی که امروزه به واسطه تک‌فرزندی یا کم‌فرزندی، کودکان فراوانی با آن دست به گریبانند.




 کیومرث کوثری‌مقدم/ امروزه رسانه‌ها تأثیر فراوانی بر شکل‌گیری افکار عمومی در جامعه دارند. رسانه‌ها اذهان عمومی را جهت‌دهی و در نهایت برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده مدیریت
 می‌کنند. 
در چنین شرایطی دیگر محدودیت زمان و مکان در برقراری ارتباط معنا ندارد؛ چرا که پیشرفت فناوری رسانه‌ای حتی کشمکش‌ها و نزاع‌ها را به سوی جنگ نرم سوق داده است. جنگ رسانه‌ای، یکی از جنبه‌های جنگ نرم است که امروزه همه کشورها از جمله ایران را هدف قرار داده است. 
جنگی آرام و بدون خون‌ریزی، که از طریق شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها در فضای مجازی اهداف دشمن علیه انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف را در این زمینه هدایت می‌کند. جنگ رسانه‌ای حتی در شرایط صلح نیز بین کشورها به صورت غیر رسمی وجود داشته و هر کشوری از حداکثر توان خود برای پیشبرد اهداف سیاسی‌اش از آن بهره می‌گیرد. گردانندگان جنگ بر این باور هستند که اگر بتوان اذهان و افکار عمومی را نسبت به یک پدیده قانع و آن را جهت‌دهی کرد، به دنبال آن می‌توان دولت‌ها را نیز تحت تأثیر فشار این افکار عمومی قرار داد. بارزترین نمونه آن امروز در فضای مجازی علیه آرمان‌های انقلاب اسلامی در 
جریان است.
از این رو دشمن یک جنگ همه‌جانبه‌ای را علیه ما شروع کرده است و پیش می‌رود. اگر جنگ رسانه‌ای را جنگی با فضاسازی عمومی بدانیم، زمینه‌ساز جنگی تمام‌عیار از طریق بازنمایی رسانه‌ای (تصویری دستکاری شده از واقعیت) می‌باشد و به وسیله زاویه انعکاس دوربین حقایق را به صورت معکوس بیان می‌کند که تأثیرات منفی آن می‌تواند چنین باشد:
1ـ نشانه‌های امید را مورد خدشه قرار می‌دهند و آن را به یأس و ناامیدی تبدیل
 می‌کنند.
2ـ ایجاد نفاق و تفرقه می‌کنند تا وحدت و انسجام عمومی را در بین مردم کم‌رنگ
 کنند.
3ـ اخبار و اطلاعات غیر واقعی را با هدف القای بار منفی در اذهان عمومی برجسته
 می‌کنند.
اما برای مقابله با جنگ رسانه‌ای راهکارهایی نیز وجود دارد که مهم‌ترین آنها 
عبارتند از:
1ـ اتخاذ سياست رسانه‌اي برای مصون‌سازي مخاطب در برابر اثرات مخرب شبکه‌هاي اجتماعی و ماهواره‌اي؛
2ـ تقویت اعتماد مخاطب به رسانه ملي و سایر پیام‌رسان‌های داخلی از طریق پاسخگويي به نيازهاي سياسي، اقتصادی، اجتماعي و اطلاعاتي؛
3ـ افزايش اعتماد مخاطب به رسانه با ارائه اخبار و اطلاعات شفاف، دقيق و روشن
 به مخاطب؛
4ـ تقویت اعتماد مخاطب به رسانه ملي با تهيه و توليد اخبار و گزارش‌هاي بهنگام و غیر جانبدارانه.
5ـ ارزيابي مداوم برای رسیدن به افزايش تطابق پيام رسانه ملي با نيازهاي اطلاعاتي و خبري مخاطب. 
بنابراین ارتقای آگاهی رسانه‌ای جامعه و آشنا کردن مردم با روش‌های القا و بازنمایی‌های رسانه‌ای در این حوزه، می‌تواند سدی پولادین در برابر دسیسه‌های دشمن ایجاد کند و ملت ایران را همچون دیگر عرصه‌ها، از این میدان و فضای مه‌آلود سربلند خارج کند.

نشانگانی از پذیرش واقعیت در یک جریان سیاسی


 سید فخرالدین موسوی/ اگر چه هنوز هستند شخصیت‌های تندرویی چون مصطفی تاج‌زاده که آنقدر از ماجرا پرت هستند و همچنان نسخه‌های تکراری مذاکره با آمریکا را در حالی که دیگر نه بین سیاسیون و نه در جامعه اعتباری برای آن باقی مانده است، می‌پیچند، یا هنوز افراد اندکی هستند که با این واقعیت روبه‌رو نشده‌اند که تلاش برای  دور کردن نگاه‌ها از نقش و سهم دستگاه‌ها و مسئولان مورد حمایت جریان خاص در مشکلات کشور و ناکارآمدی‌های موجود به سمت نیروهای انقلابی و ولایت فقیه برای جامعه قابل باور نیست و این تاکتیک‌ها و بازی‌های رسانه‌ای برای شانه خالی کردن از مسئولیت و پاسخگو نبودن بی‌فایده است و سعی برای گرفتن ژست‌های منتقد و تقابل با مسئولان شخصیت‌هایی که خود حامی انتخاباتی آنها بوده‌اند، رنگ باخته است، اما نشانه‌هایی که در فضای رسانه‌ای و سیاسی کشور وجود دارد و قابل رؤیت‌ هستند از یک تغییر رویکرد خبر می‌دهند؛ تغییری که شاید اولین نشانه آن گفت‌وگوی «سعید لیلاز» از شخصیت‌های ‌اصلاح‌طلب با یورونیوز بود که گفت: «اختیاراتی که آقای خامنه‌ای به روحانی و سران سه قوه داده اگر به چوب داده بود تا الآن یک کاری کرده بودند. من مسئولیت را اساساً متوجه آقای روحانی می‌دانم.» کمتر از یک هفته پس از آن شاهد نوعی مطالبه برای حل مشکلات از دولت بودیم. مانند این جملات؛ «آقای روحانی هم با توجه به رویکردی که مقام معظم رهبری داشتند و دارند و معتقدند که دولت را باید تقویت کنیم و بارها هم از دولت در برابر مخالفان حمایت کردند و شورای هماهنگی اقتصادی با حضور سران سه قوه تشکیل شده است و ریاست آن بر عهده آقای روحانی است، شرایط بسیار خوبی دارند که بتوانند مشکلات کشور را رفع کنند. واقعیت این است که این هماهنگی‌ها تقریباً کم‌نظیر است و ما تا امروز در این سطح میان سران قوا و رهبری و رئیس‌جمهور کمتر شاهد چنین همراهی و هماهنگی‌ای بودیم. لذا استفاده نکردن از این موقعیت تا حدود زیادی به شخص آقای روحانی برمی‌گردد که چرا تا امروز از این ظرفیت و هماهنگی استفاده نکرده است.» موضوعی که علی صوفی وزیر تعاون دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه بهار بیان کرد.
 اذعان به مسئول بودن جریان اصلاحات در مقابل حمایت از آقای روحانی در انتخابات را هم در همین راستا می‌توان ارزیابی کرد. چنانکه «محمد عطریانفر» فعال اصلاح‌طلب در یادداشتی در روزنامه سازندگی می‌نویسد: «از سال ۹۶ به بعد به دلیل آنکه اصلاح‌طلبان حامیان جدی آقای روحانی بوده‌اند و با حضور پررنگ خود در تبلیغات از علل موجده پیروزی او محسوب می‌شدند، قهراً جامعه هر ناکارآمدی در حوزه دولتی را به پای نیروهای پشتیبان آن دولت می‌نویسد و حامیان را هم مورد نقد قرار می‌دهد. در این رابطه چه دولت مقصر باشد و چه ناکارآمدی‌ها با توجه به شرایط بین‌المللی معطوف به حوزه پیرامونی و فراتر از دولت باشد، فرقی نخواهد کرد. رویکرد جامعه نسبت به دولت و حامیانش و یکی انگاشتن آنها قطعی است.»
درخواست از دولت برای تحرک واقعی و غنیمت شمردن فرصت‌های پیش رو به اینها محدود نشده، بلکه «محسن هاشمی» رئیس شورای شهر تهران در مصاحبه با روزنامه ایران می‌گوید: «وضعیت امروز دولت مانند تیم فوتبالی است که یک گل خورده است، اما هنوز فضای وقت اضافه و کار هست و هنوز در دقیقه ۵۰ یا ۶۰ هستیم؛ زیرا هنوز سه سال از عمر دولت باقی مانده است.» هاشمی در ادامه می‌افزاید: «مسئله اصلی در تیم دولت، هماهنگی است. اگر تیم با هم هماهنگ نباشد، دچار مشکل خواهیم شد که اتفاقاً من معتقدم مسئله اصلی دولت آقای روحانی، نبود هماهنگی است». یا «محمد کیانوش‌راد» در یادداشتی با عنوان «بی‌عملی دولت، بی‌اعتمادی مردم» در روزنامه اعتماد می‌نویسد: «دولت باید تحرک بیشتری در جهت حل مسائل و دادن پاسخ‌های اقناعی به مردم داشته باشد. مردم این روزها در حل مشکلات اقتصادی با دولت همراهی نمی‌کنند... اگر اعتماد مردم به اقدامات دولت متوجه شود، در این صورت وضعیت روانی جامعه بهتر می‌شود و اعتماد بیشتری حاصل می‌شود. در غیر این صورت سیر صعودی افزایش قیمت‌ها طبیعی خواهد بود. دولت باید با قاطعیت، جدیت و ارتباط روزانه از طریق سخنگوی دولت که اکنون وضعیت تعلیق است، با مردم سخن بگوید. اتفاقاً همین امر یکی از ضعف‌های دولت در شرایط فعلی است. دولت باید به گفت‌وگو و اطلاع‌رسانی صریح در جهت اقدامات انجام شده به مردم مبادرت کند. بی‌عملی، انفعال یا حداقل بی‌اطلاعی مردم از اقدامات دولت می‌تواند به بی‌اعتمادی مردم منجر شود.»
این نوع موضع‌گیری‌های افراد شاخص اصلاح‌طلب نشان می‌دهد که آنها به این واقعیت پی برده‌اند که افکار عمومی فرار از مسئولیت و پاسخگویی را از این جریان که حامیان اصلی رئیس دولت دوازدهم بودند، نمی‌پذیرند.


  حمیدرضا حیدری/ ناآرامی در برخی از شهرهای عراق تا جایی ادامه پیدا کرد که عده‌ای پس از آنکه به برخی مراکز دولتی و حزبی در شهرهای گوناگون حمله کرده بودند، با حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران شروع به تخریب و آتش زدن این ساختمان کردند.
اتفاقی که البته واکنش‌های متفاوتی را در پی داشت. برخی سعی کردند این اتفاق را آغازی بر پایان ارتباط بین ایران و عراق بدانند. البته وقتی چنین اتفاقی را در کنار شایعات هفته‌های اخیر درباره سوءاستفاده جنسی زائران عراقی از زنان ایرانی در مشهد قرار می‌دهیم و ردّ پای دولت معلوم‌الحال سعودی و آخرین بازماندگان رژیم بعث عراق را مشاهده می‌کنیم، درمی‌یابیم که این اتفاق نمی‌توانست تصادفی و بدون برنامه‌ریزی قبلی صورت پذیرفته باشد. شعارهایی که برخی از این آشوب‌طلبان سر می‌دادند، گواه آن است که وقوع چنین حوادثی را نمی‌توان به پای ملت عراق و به ویژه مردم بصره که بیشتر آنها شیعه هستند، نوشت. شعارهایی از قبیل «جان و خون ما فدای صدام» نشان می‌دهد، کسانی که تلاش کرده‌اند با حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی به آن آسیب بزنند، چه تفکری داشته و از سمت کدام دولت‌ها مدیریت می‌شدند.
حیدر العبادی، نوری المالکی و سیدعمار حکیم جزء کسانی بودند که خیلی زود به این حادثه واکنش نشان دادند و خواستار برخورد با عاملان آن شدند. گروه‌ها و جریان‌های فعال در عراق هم این اقدام را محکوم کردند. البته در این میان همه متفق‌القول بودند که ضعف عملکرد نیروهای امنیتی عراق نیز در به ثمر نشستن نقشه دشمنان دو ملت بی‌تأثیر نبوده است.
این اتفاق در این سوی مرزها هم واکنش‌های فراوانی به دنبال داشت؛ جعفرزاده یکی از نمایندگان مجلس که از گذشته همواره حاشیه‌های گوناگونی داشته است، در این باره در یک اظهارنظر عجولانه چنین گفت: «باید کمک‌های‌مان را به عراق محدود کنیم، حتماً باید در ارتباط با کمک‌های‌مان به این کشور بازنگری کنیم.» این البته نشان از آن دارد که عده‌ای در داخل به دنبال بهانه‌ای برای از بین بردن روابط دو کشور هستند و از هر فرصتی برای رسیدن به خواسته‌های‌شان سود خواهند جست.
در مقابل امیرآبادی‌فراهانی، نماینده دیگر مجلس شورای اسلامی در صفحه توئیتر خود نوشته است: «هسته‌های بعثی و داعشی با سوار شدن بر موج اعتراضات بصره، کنسولگری ایران در بصره را به آتش کشیدند. برخی کشورها که دوستی ایران و عراق خار چشم‌شان بود، خوشحالند! ریاض و تل‌آویو بدانند، پروژه آشوب نیز شکست خواهد خورد، این آتش فتنه با پیاده‌روی میلیونی اربعین حسینی خاموش می‌شود.»
برخی از کاربران فضای مجازی هم به این واقعه واکنش نشان دادند. یکی از کاربران با انتشار تصویری دو نفره از صدام و محمدرضا پهلوی در کنار هم نوشت: «جریان حزب بعث با مقایسه عملکرد جنایتکار قرن، صدام با دولت فعلی عراق، برای جوانان عراقی از شکوه و رفاه خیالی دوران دیکتاتور می‌گوید. آن هم با شگردی شبیه به سلطنت‌طلبان ایرانی در شبکه‌های ماهواره‌ای!»
یکی دیگر از کاربران دلیل ایجاد آشوب و اختلاف‌افکنی بین دو ملت ایران و عراق را کم‌رنگ کردن حرکت اربعین دانست: «از فتنه و شایعات در مشهد علیه مردم عراق و فتنه و آشوب بصره و حمله به کنسولگری ایران نتیجه می‌گیریم که «راه قدس از کربلا می‌گذرد» را درست آمدیم و داریم می‌رویم. ان‌شاءالله اربعین امسال شعار لبیک یا حسین(ع) را محکم‌تر و پرشورتر خواهیم گفت.»
اما اتفاق شیرینی که هفته گذشته رخ داد و در فضای مجازی هم بازتاب‌های خوبی داشت، حضور جمعی از جوانان بصره در کنسولگری ایران و اقدام آنها برای تمیز کردن و آماده‌سازی آنجا برای حضور دوباره دیپلمات‌های ایرانی بود.