صدام به حسب آن مثلي که گفته شده است يک ديوانه سنگ را در چاه مي‌اندازد و پنجاه عاقل يا بيشتر نمي‌توانند بيرون بياورند، اين يک ديوانه‌اي بود که يک اقدامي کرد و يک سنگي را در چاه انداخت و موجب زحمت ملت خودش، ملت ما و ساير ملت‌ها گرديد، که حالا دست به دامن دولت‌ها شده است تا آنها بيايند و وساطت کنند و ميانجي‌گري کنند، او را نجات بدهند. او ديگر قابل نجات نيست و ما هم يک قدم عقب نخواهيم نشست. (امام خميني(ره)، صحيفه امام، ج 16، ص 88)

تکاپو براي چرخش ژنراتور


 اکبر ادراکی/ صنعت توليد و توزيع برق به مثابه انرژي مادري که چرخش چرخ بسياري از صنايع به آن وابسته است، در محور کانون زندگي امروز جوامع بشري قرار دارد و توسعه در اين صنعت به مثابه مؤلفه‌ای براي توسعه يک کشور محسوب می‌شود. صنعت برق از صنایعی است که هر لحظه با زندگي همه شهروندان سر و كار دارد. حتي چند لحظه قطع برق ممكن است سلامت و امنيت شهروندان را به خطر اندازد، يا خسارات سنگيني به زندگي آنها وارد آورد. ميليون‌ها چشم در هر لحظه فعاليت شبكه سراسري را زير نظر دارند. قطع برق زودتر از هر مشكل ديگري احساس مي‌شود و بيشتر از هر كمبود ديگري خطرآفرين است.
اولين بار در سال 1279 هـ.ش بود که يك موتور برق 12 اسبي 110 ولت از خارج از كشور خريداري و در «بالا خيابان مشهد» نصب شد تا روشنايي حرم مطهر حضرت‌ امام‌رضا(ع) را تأمین کند؛ اما اولين مجوز تأسيس يك كارخانه برق در كشور به يك بازرگان ايراني به نام «حاج‌حسين‌آقا امين‌الضرب» داده شد. حاج امين‌الضرب اولين كارخانه برق عمومي را در تهران تأسیس كرد. تهران تا سال 1283 هـ.ش برق نداشت. از اين زمان به بعد فقط چند خيابان عمده تهران برق داشتند. در اين هنگام شهرداري تهران مسئولیت تهيه، نصب، ‌تعمير و نگهداري تأسيسات مربوط به روشنايي معابر را برعهده داشت و به اين منظور در شهرداري تهران واحدي به نام «اداره روشنايي» ايجاد شد. تا اينكه در سال 1315 با تصويب اساسنامه مؤسسه برق شهرداري تهران، ‌اداره روشنايي شهرداري به مؤسسه برق تهران تبديل شد و به عنوان يك مؤسسه مستقل زير نظر شهرداري انجام وظیفه کرد.
تا سال 1341 براي مديريت برق كشور سازمان واحدي وجود نداشت و تصميمات كلان از طريق وزارت كشور و سازمان برنامه و بودجه به شهرداري‌ها و مؤسسات خصوصي يا دولتي متولي برق در شهرستان‌ها ابلاغ و اعمال مي‌شد. با افزايش تقاضا و خارج شدن توليد و مصرف برق از وضعيت محدود منطقه‌اي و به ویژه ايجاد نيروگاه‌هاي آبي در برنامه سوم عمراني كشور كه از مهر ماه 1341 به اجرا گذاشته شد، صنعت برق اهميت بيشتري يافت و ايجاد سازمانی مستقل براي توسعه اين صنعت لازم تشخيص داده شد و به اين منظور در دي‌ ماه 1341 سازمان برق ايران تأسيس شد.
توسعه سريع صنعت برق فكر وزارتخانه‌اي براي تأمين آب و برق مورد نياز كشور را ايجاد كرد و بر همين اساس در 22 اسفند 1342 وزارت آب و برق تأسيس شد. در تير ماه 1344 قانون توسعة مؤسسات برق غيردولتي به تصويب مجلسين شوراي ملي و سنا (مجلسين وقت)‌ رسيد. 
همين طور براساس ماده دو قانون سازمان برق ايران در سال 1346 به وزارت آب و برق اجازه داده شد كشور را از نظر تأمين برق،‌ بدون الزام به پيروي از تقسيمات كشوري به مناطقي تقسيم و به تدريج نسبت به تأسيس شركت‌هاي برق منطقه‌اي اقدام كند.
 در 28 بهمن 1353 با محول كردن برنامه‌ريزي جامع و هماهنگ‌كردن فعاليت انرژي در سطح كشور به وزارت آب و برق، اين وزارت به وزارت‌ نيرو تغيير نام يافت و در همان سال و سال بعد تغييراتي در اساسنامه شركت توانير ايجاد شد.
با پيروزي انقلاب اسلامي، بازنگري اساسي در خط‌مشي‌هاي صنعت برق و هماهنگ کردن آنها با هدف‌هاي عالي انقلاب ضرورت يافت. توجه به مفهوم خودکفايي، سرمايه‌گذاري در کارخانه‌هاي توليدکننده تجهيزات مورد نياز صنعت برق، کوتاه کردن دست مشاوران و پيمانکاران خارجي و توجه به بهره‌گيري بهينه از توانايي‌هاي داخلي، صنعت برق را در مسیری تازه‌ قرار داد؛ فراهم کردن امکان استفاده گسترده از انرژي برق براي توسعه اقتصادي، اجتماعي و رفع محروميت‌ها، افق‌هاي جديدي را فراروي مسئولان صنعت قرار داد.
از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۷ که هشت سال آن مقارن با جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران بود، صنعت برق ايران خود را موظف مي‌ديد افزون بر نگهداري و بهره‌برداري از تأسيسات موجود، براي حمايت از مردم و دفاع از پشت جبهه، توسعه‌هاي لازم را نيز چه در امر توليد و انتقال و چه در جهت توزيع و خدمت‌رساني به مشترکان انجام دهد. برق‌رساني به روستاها که تا پايان سال ۱۳۵۷ در ۴۲۳۷ روستاهاي نزديک شهرها تحقق يافته بود، به صورت يکي از محورهاي اساسي فعاليت‌هاي صنعت برق درآمد، به گونه‌آی که در دوران جنگ تحميلي، با وجود همه دشواري‌ها، سالیانه به طور متوسط بيش از ۱۸۰۰ روستا برق‌دار شد و به این ترتيب در انتهاي سال ۱۳۶۷، تعداد روستاهاي برق‌دار کشور از ۴۲۳۷ روستا به ۲۲۵۴۱ روستا رسيده بود. 
با پايان یافتن جنگ تحميلي، ابتدا ترميم خسارت‌ها و خرابي‌هاي دوران جنگ در کانون توجه مديران و مسئولان صنعت برق قرار گرفت. ترميم خسارت‌ها که از نيمه دوم سال ۱۳۶۷ آغاز شده بود، با سه سال کار شبانه‌روزي به انجام رسيد و تا پايان سال ۱۳۷۰ واحدها و تأسيسات آسيب‌ديده بار دیگر در مدار قرار گرفتند. پس از خاتمه جنگ، فعاليت‌هاي صنعت برق که تا آن زمان از دشواري‌هاي روز به روز جنگ تأثير منفي مي‌گرفت، سامان‌مندي بيشتري يافت و همگام با دو برنامه اول و دوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران پيش رفت. در نتيجه اين کوشش‌ها، صنعت برق توانسته است از نظر بين‌المللي در جايگاه درخوري قرار گيرد؛ به گونه‌آی که بر اساس آمارها، از سال ۱۳۷۴ خورشيدي ايران از نظر ابعاد صنعت برق در بين کشورهاي خاورميانه و غرب آسيا در مقام نخست قرار گرفته است.
هم‌اکنون شبکه برق کشور بزرگ‌ترين و قوي‌ترين شبکه برق در خاورميانه محسوب مي‌شود. ارتباط الکتريکي شبکه برق کشور با همه کشورهاي همسايه در مرز خاکي برقرار است و ايران محوريت تبادل انرژي برق در منطقه را برعهده دارد که اين موضوع از شاخص‌هاي بالاي کيفي صنعت برق کشور حکايت مي‌کند. به گفته قائم‌مقام محترم وزارت نيرو، ميزان صادرات برق کشور سالیانه حدود هشت ميليارد کيلووات ساعت و برابر دو تا سه درصد برق توليدي کشور است و در حال حاضر مجموعه قدرت نصب شده نيروگاهي کشور از مرز 70 هزار مگاوات فراتر رفته است. ايران از نظر ظرفيت نامي نيروگاهي رتبه چهاردهم ظرفيت نصب شده نيروگاهي دنيا را دارد. همچنين در زمينه بازدهی نيروگاه‌ها و ظرفيت تبادل انرژي برق در رتبه نخست کشورهاي منطقه قرار دارد. 
اقدامات انجام شده در چهار دهه اخير، سبب رونق اقتصاد و اشتغال کشور در صنعت برق شده است. 14 برابر شدن ظرفيت توليد انرژي الکتريکي در کشور و صادرات برق به کشورهاي ترکيه، عراق و پاکستان به خوبي مؤيد توان ايران پس از انقلاب در اين حوزه است. 
در حال حاضر، از كل توليد خالص برق در جهان حدود ٤٠ درصد از منابع زغال سنگ، ٢٣ درصد از منابع گاز طبيعي، ٢١ درصد از منابع تجديدپذير، ١٢ درصد از منابع هسته‌اي و ٤ درصد از نفت و فرآورده‌هاي نفتي است. در سال‌هاي اخير، توجه به حوزه‌هاي جديد توليد برق نيز رونق گرفته است. گسترش صفحه‌هاي خورشيدي در کشور و راه‌اندازي ايستگاه‌هاي توليد برق بادي و زمين گرمايي اشکال ديگري هستند که نشان‌دهنده توجه و عزم مجريان کشور براي تحقق توليد برق از منابع تجديدپذير و پاک است. ايجاد رشته‌هاي انرژي نو و مديريت انرژي در دانشگاه‌هاي تهران و شريف، راه‌اندازي دانشکده علوم و فنون نوين دانشگاه تهران و شکل‌گيري مجموعه‌هايي، نظير «ساتبا» نمادهاي روشني از رويکرد پاک به حوزه تأمين انرژي برق در کشور است که ان‌شاءالله در آينده‌اي نزديک آثار اين تلاش‌ها را به نحو گسترده‌اي مشاهده خواهيم کرد.


 مهدي دنگچي/ شهيد عماد مغنيه معروف به «حاج رضوان»، یکی از شاگردان نهضت امام خمینی(ره) است که در هفتم دسامبر سال ۱۹۶۲ در شهر صور واقع در جنوب لبنان به دنيا آمد. پدرش «فايز مغنيه» است و برادرانش «جهاد» و «فؤاد» هر دو به شهادت رسيدند.
خانواده مغنيه پس از مدتي از صور به ضاحيه جنوبي بيروت نقل مکان کردند و در اين منطقه بود که وي، تحصيلات ابتدايي و دبيرستانش را گذراند و پس از آن در جواني، وارد دانشگاه آمريکايي بيروت (AUB) شد. عماد مغنيه در اوايل دهه 1980 ميلادي به «نيروي ۱۷» شاخه نظامي جنبش آزاديبخش فلسطين پيوست. اين نیرو با هدف محافظت از مبارزاني مانند ابوعمار، ابوجهاد و ابود اياد تشکيل شده بود. او از همان زمان، در عمليات انتقال سلاح از جنبش آزاديبخش فلسطين براي مقاومت اسلامي لبنان (که عبارت بود از حزب‌‌الله و جنبش امل)، نقش اساسي داشت، هرچند به دنبال اشغال لبنان در سال ۱۹۸۲م از سوي رژيم صهيونيستي، مبارزان جنبش آزاديبخش فلسطين مجبور به ترک لبنان شدند.
او در ابتدا با خروج مبارزان فلسطيني و سازمان آزاديبخش فلسطين از لبنان، به رزمندگان جنبش امل پيوست، اما با انتقال سيدحسن نصرالله به حزب‌الله او نيز به اين حزب تازه تأسيس منتقل شد و پس از اجراي موفق چند عمليات، ‌ به فرماندهی گارد حفاظت مقامات بلندپايه حزب‌الله انتخاب شد.
يکي از بزرگ‌ترين ويژگي‌هاي وي درباره تدابير امنيتي اين بود که حتي در زمان ديدنش نيز کسي او را نمي‌شناخت، اين موضوع سبب شده بود او به صورت يک فرد عادي و ساده بدون ناظر و محافظ به فعاليت‌هايش ادامه دهد. وي در نشست‌هاي رسمي و عمومي حاضر مي‌شد، اما به عنوان يک فرد عادي در مقاومت مانند ديگر اشخاص حضور پيدا مي‌کرد، زياد در مناقشه‌ها شرکت نمي‌کرد؛ بلکه فقط گوش مي‌کرد. اين نحوه رفتار به روش عادي زندگي وي تبديل شده بود. وي به «مرد در سايه» مقاومت اسلامي شهرت داشت و بسياري او را مغز متفکر حزب‌‌الله می‌دانستند. دولت ايالات متحده براي دريافت هر اطلاعاتي از او جايزه تعيين کرده بود. 
روز ۱۲ فوريه ۲۰۰۸ ميلادي (۲۳ بهمن ۱۳۸۶) «عماد فايز مغنيه»، معاون دبيرکل حزب لبنان در کميته جهادي حزب‌الله به منطقه «کفر سوسه» در دمشق مي‌رسد و وارد آپارتماني مي‌شود که برخي از رهبران فلسطيني و مسئول يکي از بخش‌هاي جهادي حزب‌الله در آن حضور داشتند، پيش از پايان نشست مغنيه جلسه را ترک مي‌کند و دقايقي بعد صداي انفجار به گوش مي‌رسد و عماد مغنيه با توطئه تيم ترور رژيم صهيونيستي به شهادت مي‌رسد.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيامي به مناسبت شهادت ايشان مي‌نويسند: «صهيونيست‌هاي خونخوار و جنايتکار بدانند که خون مطهر شهيداني همچون عماد مغنيه صدها عماد مغنيه مي‌آفريند و مقاومت در برابر ظلم و فساد و طغيان را دوچندان مي‌کند. مرداني چون اين شهيد بزرگوار زندگي و آسايش و بهره‌مندي‌هاي مادي خود را در راه دفاع از مظلوم و مبارزه با ظلم و استکبار فدا کردند و اين ارزش والایي است که همه‌ وجدان‌هاي انساني در برابر آن سر تعظيم فرود مي‌آورند. رضوان خدا بر او و بر همه‌ مجاهدان راه حق باد.» (25/11/1386)

اصحاب انقلاب‌ـ ۱۶


 سید مهدی حسینی/ پاییز سال ۱۳۴۲ اوضاع به گونه‌ای دیگر رقم خورد. برخی از یاران امام در زندان و برخی دیگر محکوم به اعدام شده بودند و رژیم شاه و دستگاه‌های امنیتی تلاش می‌کردند ماجرا را تمام شده تلقی کنند. از سویی هم چون تغییر دولت در دستور کار بود، الزاماً برای‌شان ضرورت داشت به درگیری‌ها پایان دهند و تفاهم و سازش را تبلیغ کنند.
حضرت امام(ره) در موضع‌گیری‌ها خیلی قاطع و صریح مواضع‌شان را اعلام می‌کردند، در چنین فضایی ساواک و دستگاه‌های امنیتی مجبور بودند که باز هم عقب‌نشینی کنند. در این فرصت یاران امام تدبیری اندیشیدند تا در نزدیکی محل حصر امام منزل کوچکی برای اقامت خانواده امام اجاره کنند تا در رفت‌وآمد از قم به تهران و برعکس مشکلی نداشته باشند، از سویی ساواک هم رضایت داشت تا رفت‌وآمدهای خانوادگی امام بیشتر تحت نظارت باشد. در همین ایام رئیس ساواک وقت تهران به ملاقات امام می‌رود و خطاب به ایشان اعلام می‌دارد که می‌تواند به  منزلی که خانواده‌اش در حال حاضر در آن سکونت دارند تغییر مکان دهد، ولی تأکید می‌کند، تا دستور ثانوی نبایستی تغییری در وضع خود از لحاظ ملاقات با اشخاص و ارتباط با خارج بدهد.
امام فردای آن روز تغییر مکان می‌دهند، ولی محدودیت‌ها همچنان باقی می‌ماند. در این مدت که امام در حبس و حصر بودند، مرحوم آقا مصطفی خمینی مدیریت کارهای امام و پست‌شان را برعهده‌ داشتند و رابطه بین رهبری جنبش ۱۵ خرداد و مردم و حوزه‌ها را مدیریت می‌کردند. در این زمینه در گزارش ساواک آمده است: «پسر آیت‌الله خمینی مصمم می‌باشد به جای وی [امام خمینی(ره)] نشسته و دستورات او را به مورد اجرا گذارد و اعلامیه‌هایی تهیه [کرده] و برای روحانیون می‌فرستد.» به همین منظور نصیری، رئیس شهربانی وقت کل کشور و فرماندار نظامی تهران او را احضار می‌کند و چنین اخطار می‌دهد: «چنانچه در رویه خویش تجدیدنظری به عمل نیاورد و تماس و مراوده‌ را با روحانیون مزبور و افراد ناراحت قطع نکند، با عکس‌العمل شدیدی از طرف مقامات و مراجع مربوطه روبه‌رو خواهد شد.»
یکی از موضوعاتی که حاج‌آقا مصطفی به اطلاع امام می‌رساند که موجب اقدام بموقع امام می‌شود، سرمای بی‌سابقه زمستان آن سال در قم و آذربایجان و کمک به مردم سرمازده بود. فقر و فلاکت چنان گریبان مردم را گرفته بود که بسیاری توان خرید خاک زغال را که مصرف عمومی طبقات مستضعف مردم بود، نداشتند. امام خمینی(ره) هنگامی که از وضعیت مردم مطلع می‌شوند، با وجود مشکلات عدیده‌ای که داشتند دستور کمک‌رسانی و رسیدگی به امور فقرا را می‌دهند و با صدور نامه‌ای خطاب به آقا مصطفی می‌خواهند که به ثروتمندان تذکر دهند که «هر کس به مقدار مقدور خود به سادات محترم و سایر فقرا کمک کند که اگر خدای نخواسته کسی در سرما تلف شود، همه مسئول هستیم» و اجازه می‌دهند تا از وجوه ارسالی و جمع‌آوری شده خاک زغال و آذوقه و لباس تهیه شود و در اختیار مستمندان قرار گیرد.
این نامه را حاج‌آقا مصطفی در قم چاپ و منتشر می‌کنند و بسیاری از متمولان پای کار می‌آیند و کمک می‌کنند. به عبارتی، به درخواست امام پاسخ مثبت می‌دهند. در این باره حضرت امام در پاسخ به استفتائی به تجار آذربایجانی اعلام کردند: «وظیفه مسلمین ثروتمند و آقایان تجار و اصناف محترم است که با کمک‌های دسته‌جمعی نگذارند برادران ایمانی به سختی بگذرانند» و سپس اجازه دادند؛ «در صورتی که از وجوه خیریه و زکات رفع احتیاج مستمندان نمی‌شود، مجازند برای تهیه زغال و سایر ضروریات آنها از محل سهم مبارک امام(ع) صرف نمایند.» اگرچه حضرت امام در جایگاه رهبر نهضت و قیام مردم به شدت تحت مراقبت بودند و اجازه فعالیت به ایشان داده نمی‌شد، اما یاران‌شان در زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، خدماتی، اقتصادی و... گام‌های خیلی خوبی برمی‌داشتند. همان‌طور که اشاره شد، فرزند ارشدشان شهید مصطفی خمینی در آن ایام سخت از یاری رساندن هیچ دریغ نداشت و از شخصیت‌هایی بود که با روحیه خطرپذیری بالا در تمام امور ورود پیدا می‌کرد و بین علما و فضلا، مراجع تقلید و بازاریان از محبوبیت و نفوذ بالایی برخوردار بود و تا شهادت، یار و همراه امام(ره) بود.


 مهدي حسن‌زاده/  انقلاب اسلامي قيامي عليه نظام سلطه جهاني در عصر دوقطبي‌سازي ليبراليسم‌ـ کمونيسم بود که همه نقشه‌هاي استکبار جهاني را در منطقه خاورميانه بر هم ريخت! همين مسئله موجب شد دشمني‌ها با نظام نوپاي اسلامي از همان فرداي 22 بهمن ماه آغاز شود. اوج نقشه‌هاي براندازي آمريکايي‌ها تحريک و تجهيز ديوانه جاه‌طلبي بود که در رأس نظام سياسي کشور عراق از طريق کودتا و نظامي‌گري به قدرت رسيده بود.

غفلت‌ها
پس از ماه‌ها مناقشه سياسي‌ـ امنيتي، سرانجام در 31 شهريور ماه 1359 حمله همه‌جانبه ارتش عراق به صورت رسمی آغاز شد و هواپیماهای عراقی فرودگاه مهرآباد تهران را بمباران کردند. نکته قابل ذکر، بي‌توجهي مسئولان امر در آن مقطع حساس نسبت به تحرکات مشهودي بود که رژيم بعثي در مرزهاي مشترک از خود نشان مي‌داد و اخبار موثقي که چند ماه پیش از تهاجم همه‌جانبه، از تحولات و تغيير آرايش ارتش عراق به گوش مي‌رسيد. بني‌صدر که در آن مقطع رئیس‌جمهور و فرمانده کل قوا بود و نقش کليدي تصمیم‌گیری‌ها را برعهده داشت، ترجيح مي‌داد نسبت به اين تحولات بي‌توجه باشد؛ غفلتي مرموز که بوي خيانت از آن به مشام مي‌رسيد! 
رهبر معظم انقلاب اسلامي در شرح نتيجه غفلت مسئولان وقت کشور مي‌گويد: «جمله‌ خوبي را اين برادر عزيز اينجا گفتند. گفتند خانواده‌ها می‌گفتند اگر اين رزمنده را ما از خانه بيرون نفرستيم، فردا دشمن دم در خانه مي‌آيد، بايد بجنگيم. اين خيلي نکته‌ مهمي است؛ اين همان نکته‌اي است که اميرالمؤمنين(ع) فرمود: هر جماعتي که در داخل خانه‌ خودشان مورد تهاجم دشمن قرار بگيرند، غفلت کنند از اينکه دشمن دارد مي‌آيد، اينها شکست خواهند خورد، مغلوب خواهند شد. دشمن را از دور بايد ديد، از دور بايد شناخت؛ اين غفلتي بود که آن روز آن کساني که بايد مي‌ديدند، نديدند.
در تهران هي گفته می‌شد و خبر مي‌رسيد که در منطقه‌ کرمانشاه، در منطقه‌ ايلام بيشتر در اين مناطق دشمن مشغول آرايش نظامي است. آنجا که گفته مي‌شد، سياسيوني که مسئول کار بودند، انکار می‌کردند؛ می‌گفتند نه، چنين خبري نيست. تا وقتي تهران را بمباران کردند. در روز 31 شهريور 59 جنگ در واقع آغاز نشد. آن روز تهران بمباران شد و جنگ از پيش شروع شده بود. اگر مسئولاني که آن روز در رأس کار بودند همان کساني که بعد هم نشان دادند لياقت اداره‌ کشور را ندارند می‌فهمیدند، تشخيص می‌دادند و آمادگي خود را بالا مي‌بردند، نه خرمشهر آنجور می‌شد، نه قصرشيرين آنجور مي‌شد، نه برخي از مناطق ديگر مرزي. آن غفلت اوليه موجب شد بر اين منطقه و منطقه‌ خوزستان، آنطوري که من در برهه‌ کوتاهي از نزديک مشاهده کردم، آنچنان فضاي غم‌آلودي حاکم شود که بعضي از مناظر آن را که من از نزديک ديدم، نمی‌توانم فراموش کنم.»(21/7/1390)

مديريت حضرت امام(ره)
حضرت امام خميني(ره) در هفته اول جنگ تحميلي با هوشياري تمام و با پيام‌هايی که براي رزمندگان و مردم ايران و مردم و ارتش عراق صادر کردند، به خوبي توانستند هفته اول شروع جنگ را که يکي از مهم‌ترين و دشوارترين دوران دفاع هشت ساله ملت ايران در مقابل تجاوز ارتش عراق بود، مديريت کنند و ارتش و رژيم بعث عراق را که تصور مي‌کردند طي چند روز مي‌توانند بر ايران غلبه کنند، نااميد کردند.
با شروع حمله نيروهاي عراق به مرزهاي ايران، امام خميني(ره) در پيام‌هاي متعدد راديو و تلويزيوني ضمن هشدار به رژيم بعث در شروع تجاوز به خاک ايران، خطاب به ملت ايران همگان را به حفظ هوشياري و خونسردي دعوت کردند. همچنين امام(ره) با هوشياري تمام با فرستادن پيام‌هايي به ارتش و مردم عراق برخي از مسائل و انگيزه‌هاي مربوط به شروع جنگ را براي آنها روشن کردند.
امام(ره) در اولین پیام خود به رژیم عراق درباره شروع تجاوز به خاک ایران هشدار دادند و فرمودند: «بعضی نکات باید گفته بشود: یکی اینکه گمان نکند ملت ما که دولت ایران و ارتش ایران عاجز از این است که جواب به اینها بدهد. هر وقتی که مقتضی بشود من پیامی به ملت خواهم داد و به صدام حسین و امثال او ثابت خواهم کرد که اینها، این اذناب آمریکا قابل ذکر نیستند و ما همیشه بنا داریم که در این برخوردها، طوری برخورد بشود که جواب برخورد آنها داده بشود که به ملت عراق‌ـ خدای نخواسته‌ـ صدمه‏ای وارد نشود. لکن ما عازم بر این هستیم، مصمّم بر این هستیم که اگر عراق حدّ خودش را نداند و تجاوز را تکرار بکند، ما دستور بدهیم و ملت ما بسیج بشوند و آن وقت برای ملت عراق معلوم باشد که ما با آنها هیچ کار نداریم، بلکه این صدام حسین است که به واسطۀ تحریک آمریکا به ما تجاوز کرده است و ما اگر جوابی به او بدهیم، هرگز به ملت عراق، که برادر ما هستند، مربوط نیست.»
حضرت امام(ره) فرداي روز نخست تجاوز عراق به ايران در پيامي ديگر به ملت ايران در هفت بند درباره لزوم اطاعت از شوراي فرماندهي، وظيفه رسانه‌ها در نقل اخبار جنگ، تکليف مردم و نيروهاي انتظامي در برابر شايعه‌سازان تذکراتي دادند.
در روز سوم جنگ، يعني دوم مهر ماه 1359 امام خميني(ره) در پيامي ديگر خطاب به ارتش و ملت عراق، قيام همه‌جانبه بر ضد نظام بعثي عراق را تکليف شرعي، الهي و انساني ملت عراق دانستند.
روز بعد، پس از پخش شايعاتي به دنبال رزمایش هوايي ارتش در آسمان تهران، امام خميني(ره) براي رفع نگراني گروه‌هايي از مردم در پيامي راديو‌ـ تلويزيوني خطاب به ملت ايران فرمودند: «مسئله‌ای نبود که نگراني داشته باشد، ما قوي هستيم و... بر آنها غلبه خواهيم کرد.»
در چهارم مهر ماه اين بار حضرت امام(ره) در پيامي از جوانمردي‌هاي نيروهاي مسلح ايران تجليل کردند و در پاسخ به جنگ رواني دشمن و پخش شايعه درگذشت امام(ره)، فرمودند: «شنيدم که امروز هم شايعه مرگ فلاني شده است... شما بايد دعا کنيد خدا بميرد، خدا هست، من کي هستم. ملت ما، خدا دارد.» امام خميني(ره) در اين پيام ضمن برشمردن تفاوت‌هاي انگيزه ارتش و ملت ايران با انگيزه ارتش عراق، از مردم عراق و ارتش اين کشور خواستند بر ضد حکومت کافر بعثي قيام کنند.
در پنجم مهر ماه و در ششمين روز آغاز تجاوز عراق به خاک ايران، حضرت امام(ره) از علما و روحانيون و قاطبه مردم خواستند از بازماندگان شهداي جنگ بازديد و دلجويي کنند.
اين شيوه رهبري هوشمندانه امام(ره) در روزهاي آتي نيز ادامه پيدا کرد و با اين اقدامات بود که ارتش، نيروهاي مسلح و مردم ايران کم‌کم روحيه خود را بازيافتند و دشمن بعثي را به تدريج از خاک خود بيرون کرده و بر سر جاي خودش نشاندند.



 حميدرضا ميري/ در شماره گذشته بخشی از تحلیل سپهبد شهيد علي صيادشيرازي در کتاب «ناگفته‌هاي جنگ» با موضوع جمع‌بندي عمليات رمضان نقل شد. در ادامه این متن آمده است:
«عمليات رمضان، اولين جايي بود که (پس از فتوحات عظيم گذشته) عقب‌نشيني را شروع کرديم. تا به آن موقع (طي جنگ) خيلي عقب‌نشيني نداشتيم؛ يعني موردهاي عقب‌نشيني خيلي کم بود. ولي اينجا، وقتي کمي فشار به رزمندگان آمد، بلافاصله عقب‌نشيني کردند و برگشتند به جاي اول‌شان، به دشمن ضربه مي‌زدند، ولي برمي‌گشتند و اثري از اين پيشروي باقي نمي‌ماند. عمليات رمضان، نقطه عطفي هم بود. هم مي‌توانستيم به پيروزي نهايي برسيم، چون من مطمئن هستم اگر موفق مي‌شديم به نشوه و تنومه برسيم و از کانال پرورش ماهي عبور کنيم، عمده قوانين دشمن در منطقه نابود مي‌شدند. ديگر اتکايش را از دست مي‌داد. اتکا به نفس را از دست مي‌داد. نيروهاي انقلاب در عراق قدرت پيدا مي‌کردند و حتي احتمال کودتا شدت مي‌يافت. در نتيجه، از آن طرف هم کار شروع مي‌شد. اين طرف هم که ما بوديم. يک راهش هم اين بود که شد؛ يعني به دوران توقف و به دوران گسترش نبرد به سراسر جبهه‌ها رسيديم. عمليات رمضان يکي از دلايلي بود که نبرد از منطقه‌ خوزستان به طرف بالا رفت... عمليات از منطقه بصره رفت به طرف شمال و جنگ گسترش پيدا کرد. گسترش نبرد در سراسر جبهه هم يعني تقسيم نيروها! در اينجا ما از آزمايش خداوند ناکام درآمديم و مسير عمليات تغيير کرد. بعد از رمضان، مسير عمليات تغيير کرد و به صورت ديگري درآمد؛ يعني هر یک از عمليات‌های بعدي مي‌توانست به يک جاهايي برسد، ولي چون ما به يک نقطه‌ خاصي رسيده بوديم، عمليات‌هاي‌مان کم‌عمق‌تر و نسبت به سابق کم‌اثرتر بود و دشمن هم از اين عامل بهره‌برداري مي‌کرد و فرصت داشت تا نقطه ضعف‌هاي ما را شناسايي کند.»



در تأسيسات گرمايي، براي کاهش تلفات حرارتي سطوح مختلف ساختمان؛ لوله‌ها، کانال‌ها و مخازن و جلوگيري از نفوذ رطوبت و انتقال صدا، از مواد و مصالحي به نام «عايق حرارتي» استفاده مي‌شود. مخترع جوان همداني، «داوود هنري‌روشن» براي اولين بار در ايران موفق به ساخت نوعی عايق حرارتي شده است که مي‌تواند تا 3200 درجه سلسيوس گرما را تحمل کند. مهندس داوود هنري درباره ايده اوليه ساخت عايق حرارتي نسوز خود گفت: «سالیانه در کشورمان در اثر آتش‌سوزي در کارخانه‌ها، منازل، تصادفات رانندگي و... خسارت‌هاي جاني و مالي بسیاری به هموطنان‌مان وارد مي‌شود، برای نمونه آتش‌سوزي ساختمان پلاسکو که با دماي حدود 1000 درجه اتفاق افتاد، سبب شد عده‌ای از آتش‌نشانان کشورمان و همچنين مردم عادي جان خود را از دست بدهند و از سوي ديگر صدمات مالي فراواني وارد کرد.»
هنری روشن درباره موارد استفاده و کاربرد این عایق اظهار داشت: «عايق ساخته شده من از نوع عايق‌هاي دماي بسيار بالا (نسوز) است که اين نوع عايق توانايي تحمل دماي بسيار بالا را دارد و مي‌توان از آن در جداره دستگاه‌هاي حرارتي (کوره‌هاي ذوب، پخت، عمليات حرارتي) و مخازن حمل مذاب، صنايع نظامي، هوافضا، خودروسازي، ساختمان، صنعت نفت، آتش‌نشاني و مکان‌هايي که داراي آتش و حرارت بسيار بالا هستند، استفاده کرد.» وي درباره مزيت عايق خود نسبت به عايق‌هاي موجود در بازار افزود: «از مزيت‌هاي اين عايق نسبت به عايق‌هاي ساخته شده مي‌توان به ارزان بودن، قابل دسترس بودن مواد تشکيل‌دهنده اين عايق و همچنين قابل بازيافت بودن آن اشاره کرد. البته مزيت شاخص عايق اين است که مي‌تواند دو برابر عايق‌هاي ساخته شده در بازار حرارت را تحمل کند و در آزمايش‌هایی که در آزمايشگاه بر روي آن انجام داده‌ايم، اين عايق توانسته تا دماي 3200 درجه حرارت را به آساني تحمل کند. از آنجا که دماي سطح خورشيد 5800 درجه مي‌باشد، با اين عايق حتي مي‌توان تا نزديکي‌هاي خورشيد نيز سفر کرد.»