سردار سرلشکر پاسدار حاج‌قاسم سلیمانی در آغاز فیلمبرداری مجموعه آن ۲۳ نفر گفت: اکسیر غیرت، معنویت، شهامت، شجاعت و دینداری علاج اصلی خانواده‌ها، ملت، کشور و جوان‌های ماست، به همین دلیل مقام معظم رهبری به رغم اینکه ولی‌فقیه است، هم عمامه پیغمبر(ص) را بر سر دارند و هم چفیه جبهه را بر گردن دارند و مهم‌ترین کتاب‌هایی که مورد تفقد قرار می‌دهند، کتاب‌های جبهه است. ایشان می‌خواهند ما‌ را به تجربه موفق واقعی و راستینی که در ملت ما اتفاق افتاده است، توجه دهند.

صبح صادق رهنمودهای راه‌گشای امام خامنه‌ای در اجتماع بزرگ بسیجیان را تبیین می‌کند

 دکتر حسن خدادی/  حضور و سخنرانی امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در همایش ده‌ها هزار نفری «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی در روز پنج‌شنبه(12 مهر 1397)، هم به دلیل ساختار همایشی و حضور گسترده بسیجیان و جوانان و هم به دلیل محتوای بیانات رهبر معظم انقلاب، در آینده به‌ مثابه یکی از به یاد ماندنی‌ترین همایش‌های کشور از آن یاد خواهد شد.
ارائه مطالب متنوع، عمیق و راهبردی از ویژگی‌های بیانات معظم‌له در مقاطع گوناگون و حساس کشور است. در همایش اخیر نیز ضمن بیان ضعف‌های گوناگون و تلاش دشمن برای به بن‌بست کشاندن جمهوری اسلامی ایران، رهبر حکیم انقلاب ضمن امیدبخشی و بیان شیوه‌های مقابله با دشمن و پیشبرد نظام مقدس اسلامی راهکارهایی ارائه دادند. اکنون سؤالی که به ذهن متبادر می‌شود این است که از دیدگاه ایشان چه ضعف‌ها و پیش‌نیازهایی در کشور وجود دارد و علت شکست‌ناپذیری جمهوری اسلامی ایران و راه‌حل پیروزی در تقابل با نظام سلطه چیست؟ برای پاسخ به این پرسش دو وجهی نوشتار پیش رو در دو بخش تبیین می‌شود، یک بخش تبیین ضعف‌ها و بخش دیگر تحلیل موفقیت‌ها و امیدهای عبور از اوضاع فعلی.

ضعف‌های داخلی؛ پیران دگراندیش بست‌نشین و اقتصاد وابسته 
در پاسخ به پرسش پیش‌گفته، در مجموع می‌توان دو موضوع کلی را به‌ مثابه ضعف‌های موجود در کشور بیان کرد؛ یکی نگرش محافظه‌کارانه پیران دگراندیش متأثر شده از تغییر و تحولات ملی و جهانی و دیگری برخی ضعف‌های ساختاری در اقتصاد کشور است؛ یعنی از یک سو نوع نگاه به دشمن متخاصم از سوی برخی مسئولان خسته از راه انقلاب که متعلق به نسل اول انقلاب هستند و از سوی دیگر مشکلات گوناگون اقتصادی، موضوعاتی هستند که باید مورد توجه بسیجیان قرار گرفته و نسبت به رفع آنها اقدام شود.
درباره نقطه‌ ضعف اول، دشمن متخاصم در طول چهل سال گذشته به شکل‌های گوناگون سعی کرده است ضمن شکاف نسلی بین نسل اول و نسل سوم انقلاب اسلامی، در حوزه نگرش به مبانی انقلاب اسلامی، بر تغییر رفتار و کنش مسئولان نسل اول انقلاب اسلامی تغییر ایجاد کند. ریزش‌های مربوط به همین نسل در طول سال‌های گذشته و به خصوص در فتنه‌های دهه‌های بعد از انقلاب اسلامی از همین حیث قابل ‌فهم و درک است. بر مبنای رفتار، کنش و گفتار همین افراد محافظه‌کار، ضعیف‌النفس و دگراندیش است که از سال گذشته تمام رسانه‌های ضد انقلاب معتقدند جمهوری اسلامی ایران رنگ چهل ‌سالگی را به خود نخواهد دید. آنها با تعریف کلاسیک از سن نسلی به این نتیجه رسیده‌اند که از یک سو نسل دوم و سوم انقلاب اسلامی به ‌هیچ‌ وجه با نسل اول انقلاب همسویی ندارد و از سوی دیگر دگراندیشی و ریزش‌های موجود در نسل اول انقلاب یا همان پیران جامانده از تحولات گسترده نظامی و امنیتی دهه 1360، ساختار فکری و سیاسی جمهوری اسلامی ایران را متحول و ‌دفاع‌ناپذیر کرده است.
 دشمنان بیرونی و همسویان داخلی آنها در تریبون‌ها و رسانه‌های خود برای تأیید و تأکید بر این مدعای اثبات نشده، قرائن و نشانگانی را نیز در رسانه‌های وابسته به خود ارائه می‌دهند. برای نمونه اندک انحرافات موجود و عملکردهای متفاوت در بین جوانان را که چه بسا به اقتضای سن و زمانه زیست بوم جهانی آنها طبیعی نیز به نظر برسد، «عبور» آنها از انقلاب اسلامی و ریزش‌های انقلابیون گذشته در فتنه‌های مختلف را «بن‌بست» جمهوری اسلامی ایران قلمداد می‌کنند. واقعیت این است که همانند هر کشور دیگری همه جوانان نسل دوم و سوم انقلاب اسلامی را نمی‌توان به ‌صورت صد درصدی همراه و یاریگر جمهوری اسلامی ایران به شمار آورد؛ بلکه به دلایل گوناگون داخلی و خارجی در بین این اقشار نیز ریزش‌هایی وجود دارد که رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند: «بعضی‌ها می‌گویند فلانی از برخی جوان‌های منحرف اطلاعی ندارد، نه، بنده از آنها هم مطلع هستم، آنها ریزش‌های ما هستند؛ اما رویش‌های ما بر ریزش‌های ما رجحان و غلبه دارد.»
پیران بست‌نشین نیز افرادی هستند که نسبت به اوایل انقلاب اسلامی دچار دگراندیشی و بست‌نشینی شدند و جمهوری اسلامی ایران را به بن‌بست رسیده تعریف کردند. آنها همان کسانی هستند که در اوایل انقلاب معتقد به صدور انقلاب به شیوه فیزیکی بودند که امام خمینی(ره) در مقابل آنها ایستاد، ولی در فاصله دو دهه دیدگاه آنها تغییر یافته و اکنون معتقدند که باید در آغوش رژیم صهیونیستی و آمریکا قرا گرفت. آنها کسانی بودند که در مقابل سیاست درهای باز اقتصادی رهبر معظم انقلاب، اقتصاد دولتی و وابسته به نفت را پایه‌ریزی کردند، اما در فاصله دو دهه گذشته با عبور از اقتصاد دولتی بر لیبرالیسم اقتصادی افسارگسیخته تأکید کردند و سیاست‌های ابلاغی معظم‌له برای خصوصی‌سازی را با شخصی‌سازی و ولنگاری در عرصه اقتصادی به فساد و تباهی کشاندند.
همچنین موضوع دیگری که معظم‌له از آن به ‌یک ضعف یاد کردند، مسائل و ضعف‌های گوناگون اقتصادی است. ایشان در سال‌های گذشته، چه در دیدارهای علنی و غیرعلنی با مسئولان و چه در دیدارهای عمومی با مردم و انتخاب شعارهای سال همواره نسبت به این مشکلات، دیدگاه‌ها و راهکارهای خود را بیان کرده‌اند و معتقد به وجود برخی ضعف‌ها، کاستی‌ها و کم‌کاری‌ها در این عرصه هستند. معظم‌له در همین رزمایش اقتدار عاشورایی بسیجیان سپاه محمد رسول‌الله(2) نیز فرمودند: «البته ما مشکلات اقتصادی و عیوبی همچون؛ «اقتصاد نفتی»، «ضعیف بودن فرهنگ صرفه‌جویی» و «اسراف» در جامعه داریم.» واقعیت این است که با وجود چنین مشکلاتی که ایشان نیز آنها را پذیرفته‌اند، دشمن سعی دارد ضمن برجسته کردن مشکلات اقتصادی، نه ‌تنها تصویری بحرانی از جمهوری اسلامی ایران ارائه دهد؛ بلکه با تعمیم دادن مشکلات اقتصادی به حوزه‌های دیگر سیاسی، امنیتی و دفاعی، پیشرفت‌ها و دستاوردهای عظیم این حوزه‌ها را نیز مورد خدشه قرار دهد و ذهن و افکار جامعه و حتی مسئولان را نسبت به کارآمدی جمهوری اسلامی ایران زیر سؤال ببرد.
نقاط قوت کشور؛ جوانان بن‌بست‌شکن و ظرفیت‌های داخلی
اما با وجود این مشکلات و ضعف‌های موجود در بین انقلابیون گذشته و ساختار اقتصادی کشور، مهم‌ترین ضعفی که رهبر فرزانه انقلاب از آن یاد می‌کنند، «بن‌بست» است. ایشان از نبود «بن‌بست» در کشور خرسند به نظر می‌رسند و به همین دلیل است که می‌فرمایند: «عیب واقعی بن‌بست است که البته در کشور بن‌بست وجود ندارد.» بخش دوم سؤال در مقدمه این مقاله به موضوع بن‌بست‌شکنی و راه‌حل‌های مربوط به آن اختصاص دارد. معظم‌له در برابر ضعف اول، یعنی وجود پیران محافظه‌کار و بست‌نشین، وجود جوانان مؤمنِ انقلابی و بن‌بست‌شکن را راه‌حل عبور از مشکلات فعلی دانستند و در مقابل ضعف‌های اقتصادی موجود و وابستگی اقتصادی به نفت، شکوفاسازی ظرفیت‌های موجود در داخل کشور را راهکار برون‌رفت از وضعیت موجود بیان کردند و راه‌حل‌های امیدوارکننده‌ای ارائه دادند که در ادامه برخی از آنها را تبیین خواهیم کرد. 
امید اول بن‌بست‌شکنی در دیدگاه رهبر معظم انقلاب، جوان مؤمن انقلابی است که ایشان درباره آنها فرمودند: «تصویر واقعی کشور همین جوانان مؤمنی هستند که در صحنه‌های مختلف، توانایی‌های دفاعی، علمی، فرهنگی و اجتماعی خود را بروز داده‌اند.» ایشان بخش مهمی از سخنان‌شان را به تبیین نقش جوانان در تحولات چهل سال اخیر اختصاص دادند و تأکید کردند: «جوانان عزیز بدانید که شما نوک پیکان حرکت عظیم ملی هستید، شما باید راه را باز کنید. پیران مجرب هم اگر خسته و بی‌حال و از کار افتاده نباشند، می‌توانند شما را راهنمایی کنند؛ اما موتور پیش‌برنده این قطار شما جوانان هستید.»
بیانات ایشان درباره جوانان، هم به لحاظ تاریخی اثبات‌شده است و هم در شرایط فعلی کشور نیز برای رسانه‌های واقع‌بین و افراد بصیر عیان و آشکار است. به لحاظ تاریخی؛ جوانان در جهاد با طاغوت پیش از پیروزی انقلاب، مقطع پیروزی، جهاد با تجزیه‌طلبان در سال‌های اول انقلاب، ارائه خدمات فراوان به ملت در جهاد سازندگی، جهاد با تروریسم منافق و خائن در اوایل دهه ۶۰، هشت سال جنگ تحمیلی و... خود را اثبات کرده‌اند. وجود 20 فرمانده جنگ زیر 26 سال بزرگ‌ترین نشانه افتخار به جوانان در جمهوری اسلامی ایران است. آنها در سال‌های اخیر نیز همواره در قالب ترمیم خرابی‌های بعد از جنگ، جهاد فرهنگی در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن در دهه ۷۰ و جهاد علمی و جهش‌وار در آغاز دهه ۸۰ و حضور در جبهه‌های مقابله با تکفیری‌های تروریست وابسته به مثلث «غربی‌ـ عبری‌ـ عربی» در دهه 90، توانمندی‌ها و شایستگی‌های خود را ثابت کرده و بارها تشویق و تمجید رهبر عزیز را برانگیخته‌اند.
به نظر می‌رسد، اشاره رهبر فرزانه انقلاب به بن‌بست‌شکنی جوانان موضوعی فراتر از توصیف صرف توانمندی‌های اثبات ‌شده ایشان باشد. فرموده‌های معظم‌له در کنار انتصاب‌های اخیر در حوزه‌های انتصابی همانند نیروهای مسلح و سازمان‌های فرهنگی مانند تعیین ریاست سازمان تبلیغات اسلامی و حتی ائمه جمعه کشور نشان‌دهنده راهبردی بلندمدت در نگرش ایشان است و آن، واگذاری مدیریت‌های اجرایی کشور به جوانان و جوان‌گرایی در عرصه‌های گوناگون است.
اما با وجود شعارهای انحرافی در انتخابات به خصوص در عرصه ریاست‌جمهوری و تلاش برخی افراد برای بهره‌برداری از ظرفیت‌های جوانان برای کسب رأی از طریق شعارهای سیاسی و اجتماعی، به نظر می‌رسد در مهم‌ترین بخش اجرایی کشور، یعنی قوه مجریه جوانان هیچ‌گاه به جایگاه اصلی خود دست نیافته‌اند و کابینه‌های پیر و کم‌تحرک که هر دوره نسبت به دوره‌های پیشتر مسن‌تر می‌شود، نشان‌‌دهنده بی‌توجهی جدی به موضوع حضور جوانان در عرصه اجرایی کشور است. هر چند در حوزه‌های گوناگون سیاسی و اقتصادی در سال‌های اخیر عده‌ای فضا را برای حضور همه‌جانبه آنها مهیا ندانسته و کابینه‌های اجرایی و مدیریت اجرایی در کشور همواره به نسل‌های گذشته تعلق داشته است، ولی همین جوانان، هم در حوزه نظامی در جهاد با تروریسم تکفیری پیشتاز بوده‌اند و هم با احساس انگیزه و تکلیف در جهادی فکری و عملی و با هدف گشودن گره‌های اقتصادی، پیشنهادهای پخته و کارگشا می‌دهند.

گام‌هایی برای غلبه
 بر مشکلات 
بیانات و انتصاب‌های اخیر رهبر معظم انقلاب در این عرصه نشان‌‌دهنده امیدِ معظم‌له به بن‌بست‌شکنی از سوی جوانان است و امید است دستگاه‌های اجرایی کشور در این زمینه به بیانات رهبر فرزانه انقلاب لبیک گفته و خود را موظف به همکاری و مساعدت با آنها کنند. نهادهای اجرایی کشور برخلاف آنچه در اواخر دهه 1370، یعنی حذف جهاد سازندگی اتفاق افتاد، باید ضمن همکاری با فعالیت‌های بسیج و اردوهای جهادی نسبت به اتکا و واگذاری مدیریت‌های اجرایی به جوانان متعهد و متخصص در بسیج اقدام کرده و از گرایش‌های محافظه‌کارانه و بست‌نشین عبور کنند.
جوانان بن‌بست‌شکن برای غلبه بر ضعف‌ها و شکست اهداف دشمنان انقلاب اسلامی ضمن تکیه ‌بر نیروی جوانی، تحرک و خلاقیت و همچنین توجه جدی به ظرفیت‌های اقتصادی، جغرافیایی، امنیتی و... در کشور، برای پیمودن مسیر پیشرفت و برداشتن موانع این مسیر باید با بهره از تجارب افراد نسل اول انقلاب اسلامی(کسانی که تحت تأثیر فضای بین‌المللی و داخلی در دهه‌های پس از انقلاب اسلامی دگراندیش نشدند و در حوزه عملکردی نیز تنبل و سست نیستند) گام‌های جدی بردارند.
۱ـ درک و احساس وجود و حضور دشمن؛ اولین قدم در این مسیر دشمن‌شناسی عمیق و واقعی است. «درک و احساس وجود و حضور دشمن» باید در جامعه نهادینه شده و گروه‌های گوناگون اجتماعی و سیاسی در کشور در وهله اول نسبت به وجود آن آگاه شوند تا زمینه‌های بعدی برای هماوردی و مقابله با آن فراهم شود.
۲ـ تقویت اعتمادبه‌‌نفس و عزم بر ایستادگی؛ گام بعدی و مهم دیگری که جوانان برای غلبه بر مشکلات باید بردارند و مسیر پیشرفت و تعالی در کشور را هموار کنند، «تقویت اعتمادبه‌نفس و عزم بر ایستادگی» است. از دیدگاه رهبر معظم انقلاب انسان‌های بی‌روحیه، ترسو، مأیوس، تنبل، فرصت‌طلب و خودکم‌بین، در این میدان اگر خود مانعی برای دیگران نشوند، نمی‌توانند هیچ هنری از خود نشان دهند. این ویژگی‌های منفی دقیقاً تعریف جامعی از پیران بست‌نشین است که جوانان انقلابی با هدایت و راهنمایی رهبران معنوی و سیاسی خود باید بر آنها غلبه کرده و جمهوری اسلامی ایران را بر مبنای عزت، حکمت و مصلحت مدیریت کنند.
۳ـ فهم درست از تهدید دشمن و شناخت صحیح از عرصه نبرد؛ از دیگر شروط و گام‌های ضروری در این عرصه است که باید برای جامعه تبیین شود. اینکه تهدیدات دشمن و میدان نبردی که تعریف کرده است در چه حوزه‌هایی وجود دارد، نقاط قوت آن عرصه‌ها تقویت و نقاط ضعف مرتفع شود، از وظایف اصلی جوانان برای پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی ایران است.
۴ـ فهم درست از واقعیت‌های ایران و جهان؛ برای تحقق مدیریت بن‌بست‌شکنانه جوانان و غلبه بر بست‌نشینی برخی از پیران، «فهم صحیح از واقعیت‌های ایران و جهان و گرفتار نشدن در تصویرسازی‌های غلط» از شرایط لازم و ضروری برای پیشرفت و تعالی نظام است. به همین منظور جوانان باید در عرصه تبلیغات و رسانه‌های داخلی و بین‌المللی حضوری فعال و همه‌جانبه داشته باشند و بر تبلیغات مسموم نظام سلطه غلبه کنند. تعریف رسانه به ‌مثابه سلاح شیمیایی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب برای جوانان و مدیران رسانه‌ای در کشور درسی آموزنده و عبرت‌آمیز است تا از همین طریق بتوانند بر برنامه‌ها و اهداف تبلیغی دشمن غلبه یابند.

نکته پایانی
به ‌طور کلی به نظر می‌رسد که «عظمت ایران، اقتدار جمهوری اسلامی و شکست‌ناپذیری ملت ایران» در کلام رهبر حکیم انقلاب سه واقعیت انکارناپذیر هستند که برای تحقق آنها بیشترین امید به جوانانی است که در عرصه‌های گوناگون در طول چهل سال گذشته خود را ثابت کرده‌اند. پیران دگراندیشی که بر کرسی‌های مسئولیت در کشور تکیه کرده و بست نشسته‌اند که امور بدون کار و تلاش شبانه‌روزی بسامان شود، نه‌ تنها رویکرد انحرافی آنها به ‌نظام آسیب می‌زند؛ بلکه یادآوری برخی خاطرات و ملاحظه برخی عملکردهای ناصحیح آنها در جامعه چنین القا می‌کند که ساختار جمهوری اسلامی ایران دچار کج‌روی شده است. 
واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌های مختلف در حال پوست‌اندازی است و برمبنای اندیشه‌های رهبر عالیقدر نظام اسلامی و عطف به انتصاب‌های اخیر ایشان در برخی عرصه‌های اجرایی و فرهنگی کشور، جوانان متعهد و متخصص جایگزین افرادی می‌شوند که باید به ‌تدریج عرصه‌‌های مدیریتی کشور را ترک کنند. این جوانان ضمن تکیه ‌بر ظرفیت‌های داخلی و برخورداری از روحیه علمی، جهادی، پرتحرک و پویا باید از راهنمایی‌های افراد مجرب و ثابت‌قدم انقلابی همانند رهبر فرزانه انقلاب بهره‌مند شده و بسان چراغ راهنمای هدایت به فرموده‌های گوهربار ایشان گوش فرا دهند.


دکتر یدالله جوانی
مدیر مسئول
ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی، یک بار دیگر حضور ده‌ها هزار نفری جوانان بسیجی، مؤمن، ولایتمدار و انقلابی کشور را تجربه کرد. پیامد حضور اول که همانا اعزام یکصد هزار نفری سپاهیان محمدرسول‌الله(ص) در تاریخ دوازدهم آذر ماه ۱۳۶۵ به جبهه‌های نبرد بود؛ پیروزی‌های بزرگ در جبهه‌ها بود. به یقین پیامد حضور دوم که در تاریخ دوازدهم مهر ماه ۱۳۹۷ رخ نمود، پیروزی بزرگ‌تری خواهد بود که در راه است. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، درباره پیامد مشترک این دو حضور حماسی در ورزشگاه آزادی به فاصله ۳۲ سال چنین فرمودند: «این اجتماع عظیم امروز، این جمعیت جوان و پرشور و بسیجی که یادآور اجتماع در همین عرصه و ورزشگاه در دهه ۶۰ است که آنجا جوان‌ها رفتند و به پیروزی رسیدند و ان‌شا‌ءالله شما هم در عرصه‌هایی که در پیش رو دارید؛ به پیروزی کامل خواهد رسید.»
در این میان، مهم‌ترین سؤال آن است که با توجه به اوضاع کنونی، بزرگ‌ترین پیروزی کدام است و عوامل تضمین‌کننده‌اش چیست؟ رهبر معظم انقلاب در عبارتی کوتاه، از عوامل اصلی تضمین‌کننده پیروزی‌ها، چنین یاد کردند: «جان کلام من در صحبت امروز عبارت است از؛ اول عظمت ایران، دوم اقتدار جمهوری اسلامی و سوم شکست‌ناپذیری ملت ایران.» آری این سه ویژگی‌ مهم که هر یک دارای زمینه‌ها، علل و عواملی است؛ پیروزی‌های بزرگ را برای ملت ایران در طول چهل سال گذشته پدید آورده است. نقطه کانونی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار ده‌ها هزار نفری جوانان بسیجی در این روز تاریخی، توجه دادن مردم و به ویژه جوانان به این ویژگی‌ها و واقعیت‌های ارزشمند بود. این تأکید رهبری، به دلیل تلاش دشمنان برای دور کردن ملت و جوانان از واقعیات است. معظم‌له درباره این سه ویژگی بی‌نظیر و بعضاً بی‌بدیل فرمودند: «اینها رجزخوانی نیست، شعار محض نیست، سخن توخالی مثل بعضی‌ از شعارها و حرف‌هایی که بعضی دیگر می‌زنند، نیست؛ اینها واقعیاتی است که دشمنان ملت ایران آرزو می‌کنند که ما اینها را نداشتیم، یا از آنها غفلت کنیم و گمان دیگری در مورد خودمان و کشورمان و ملت‌مان ببریم؛ ولی این حقایق واضح‌تر از این است که کسی بتواند آنها را انکار کند.»
با این واقعیات مورد تأکید رهبر حکیم انقلاب اسلامی، کدام پیروزی بزرگ را باید رقم زد و دشمن را شکست داد. به یقین پیروزی در آن صحنه و میدانی باید رقم بخورد که، دشمن اصلی، یعنی آمریکای جنایتکار به آن دل بسته است. آن عرصه مورد امید دشمن را رهبر معظم انقلاب این‌گونه یادآور می‌شوند: «دشمن برای مقابله با جمهوری اسلامی، بعد از کنکاش فراوان رسیده به تحریم؛ یعنی راه‌های دیگر در مقابل او بسته است، جز راه تحریم اقتصادی، راه‌های دیگری ندارد و بقیه راه‌ها در مقابل او مسدود است.» بنابراین جنگ اقتصادی، عرصه اصلی و سرنوشت‌ساز میان جبهه انقلاب اسلامی و جبهه استکبار است. به همین دلیل ترامپ رئيس‌جمهور آمریکا، متوهم پیروزی در این عرصه و شکست دادن انقلاب و فرو ریختن جمهوری اسلامی، یا به تسلیم کشاندن ملت ایران با جنگ اقتصادی است. او بر اساس چنین توهمی به چند مقام اروپایی گفته، سه چهار ماهی صبر کنید کار جمهوری اسلامی ایران تمام است! رهبر حکیم انقلاب با اشاره به این نوع توهمات دشمن می‌فرمایند، این نوع پندارها انسان را به یاد ضرب‌المثلی قدیمی می‌اندازد که، «شتر در خواب بیند پنبه‌دانه، گهی لپ‌لپ خورد گه دانه‌دانه»!
مقاومت چهل ساله ملت ایران با پیروزی‌های پی‌درپی از یک سو و افت قدرت آمریکا همراه باشکست‌های پی‌درپی او از سوی دیگر، از پیروزی‌ قطعی ملت ایران در جنگ اقتصادی با توجه به واقعیات کشور خبر می‌دهد. این واقعیت پیش رو را رهبر معظم انقلاب این‌چنین بیان ‌می‌دارند: «تحریم اقتصادی شکننده‌تر از اقتصاد ملی ما است. اقتصاد ملی ما می‌تواند تحریم را شکست بدهد و به لطف الهی، به حول و قوه الهی تحریم را شکست می‌دهیم و شکست تحریم، شکست آمریکا است و آمریکا از ملت ایران با شکست تحریم، یک سیلی دیگری باید بخورد.» نکته قابل توجه اینکه، بسیاری از خبرگزاری‌های جهان از جمله، واشنگتن‌پست، آسوشیتدپرس، رویترز، المیادین، شینهوا، ترند آذربایجان، ان‌.دی.تی.وی هندوستان و اسپوتنیک عربی، همین فراز از بیانات رهبر فرزانه انقلاب را برجسته کردند و بازتاب دادند. برای نمونه آسوشیتدپرس، این عبارت را تیتر کرد: «رهبر ایران وعده سیلی به آمریکا داد.»


 قاسم حبیب‌زاده/   
۱ـ دشمن احمق
 رهبر معظم انقلاب در سخنان ارزشمند خود در ورزشگاه صد هزار نفری آزادی، به احمق بودن دشمنان نظام اسلامی اشاره کردند. راستش هر چه فکر می‌کنیم. علتی برای درک نکردن صحیح واقعیات ایران از سوی آمریکا و برخی دشمنان خود نمی‌یابیم، آخر چگونه ممکن است آمریکا با آن دستگاه‌های وسیع اطلاعاتی و اندیشکده‌های متعدد راهبردی از درک واقعیات مردم ایران عاجز است. به هر حال حماقت و ساده‌اندیشی آنها در تحلیل اوضاع ایران و تصمیم‌گیری بر مبنای آن تحلیل‌های بی‌پایه خودش نعمتی است!
۲ـ خواب و رؤیای شتری!
 شتر حیوان عجیبی است و صورت آن از جلو بامزه است! حال تصور کنید یک شتر به خواب رفته، هر از گاهی دهان خود را می‌جنباند یا ناگهان هوای اطراف خود را به یکباره می‌بلعد! این تعبیر واقعی از ادعاهای دشمنان ایران است، شما بهتر از این تعبیر درباره واقعیات این ۴۰ سال گذشته که دشمنان کوچک و بزرگ ما وعده سرنگونی نظام را داده و زمان آن را مدام تغییر می‌دهند، سراغ دارید؟
۳ـ روشنفکر راحت‌طلبِ ریاکارِ منافق
 برخی از روشنفکران باید کیفور باشند که سه مدال دریافت کردند! هرچند ممکن است ابرو در هم کشند، اما اگر این روزها به نوشته‌های آنها در برخی از روزنامه‌ها توجه کنید، چه بسا شما هم آنها را به چند مدال دیگر مفتخر کنید، مانند مدال خیانت! اما چرا می‌گوییم مدال؟ زیرا این جماعت از بس پوست کلفت تشریف دارند؛ به شما اطمینان می‌دهم در روزهای آینده از راه‌حل‌های تحقیرآمیز برای برون‌رفت از مشکلات دم می‌زنند و اصلاً هم به روی مبارک خویش نمی‌آورند که به چه مدال‌هایی مفتخر شدند!
۴ـ شیمیایی می‌زنند!
 رسانه رکن مهم و خیلی مفید است؛ اما وقتی به مثابه یک ابزار در دست دشمن قرار می‌گیرد، بسیار خطرناک می‌شود. بمباران شیمیایی برای مسموم کردن و خفه کردن افراد است، تشبیه ضربه زدن دشمن با ابزار رسانه به بمباران شیمیایی خیلی جالب و قریب به ذهن است؛ چون ذهن جامعه را مسموم می‌کنند. پدافند مقابله با این بمباران شیمیایی رسانه‌ای در وزارت‌خانه‌های ارشاد و ارتباطات است، می‌ترسم آنها خود تحت تأثیر این بمباران شیمیایی مسخ شده و توان حرکت نداشته باشند! ظاهراً باید هم آنها را نجات دهیم و هم خودمان به فکر پدافند شیمیایی باشیم.
۵ـ نگاه به تحریم
 نگاه افراد به تحریم چند گونه است؛ عده‌ای از آن خوشحال می‌شوند که اینها خود دو دسته‌اند، دسته اول تولیدکنندگانی که مورد بی‌مهری مسئولان قرار گرفته و توجه آنان را به سوی خارج می‌بینند، این افراد وقتی توجه اجباری مسئولان را به خاطر تحریم به سوی خود می‌بینند، از تحریم خوشحال می‌شوند! دسته دوم محتکران و سوءاستفاده‌کنندگانی هستند که به دلیل تحریم زمینه را برای مکیدن بیشتر خون مردم مهیا می‌بینند! اما عده‌ای دیگر از تحریم‌ ناراحت می‌شوند که اینها هم دو دسته هستند؛ دسته اول افرادی که در تعاملات خارجی مدام به فرنگ سفر می‌کنند و مزه پورسانت و سفر خارجی و... همیشه در دهان‌شان است که آنها جداً از تحریم بیزارند. اما دسته دوم برخی از جنابان مسئول در دولت هستند که عمده اعتبار خود را به جلسات مذاکره با غرب گره زده و به امضای جان کری اطمینان کرده بودند؛ آنها پس از تحریم احتمالاً خود را مغبون می‌بینند!
اما به هر حال جناب شتر(ببخشید جناب ترامپ) در رؤیای خود می‌بیند که نظام ایران بر اثر تحریم‌ها فرو ریخته و همه در حال التماس به او هستیم! طبعاً این برای او رؤیای شیرینی است؛ اما ما اطمینان داریم که او این آرزو را به گور خواهد برد و ملت بزرگ ایران این دوران را هم با گردن‌فرازی پشت سر خواهد گذاشت، ان‌شاءالله


حسین عبداللهی‌فر 
کارشناس سیاسی 
رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ بسیجیان با اشاره به اینکه، دشمن می‌خواهد ملت ایران را به این نتیجه برساند که بن‌بست ایجاد شده و راه‌حلی وجود ندارد، مگر زانو زدن و تسلیم شدن در مقابل آمریکا، فرمودند: «من صریحاً اعلام می‌کنم کسانی که در داخل کشور، این فکر را که مطلوب و محبوب دشمن است، ترویج می‌کنند، اینها خیانت می‌کنند. این خیانت به کشور است. اینکه بر طبق میل دشمن، ترویج کنیم که راهی جز پناه بردن به دشمن نداریم.» اگرچه معظم‌له تأکید کردند: «این اتفاق نمی‌افتد. من به حول و قوه‌ الهی و به کمک شما، تا جان و توان در بدن دارم نخواهم گذاشت این اتفاق در کشور بیفتد.» اما شناخت خائنان بزرگ، آبشخور فکری، جریان سیاسی حامی و رسانه‌های آنها، برای کاهش هزینه‌های مقابله و مهار آنها اهمیت فراوانی دارد.  
یک‌ـ مرزوقان سیاسی/ اولین گروه خائنان بزرگ را باید کسانی دانست که از راه همسویی با دشمن و بزرگنمایی در قدرت آنها ارتزاق سیاسی می‌کنند. کسانی که به ظاهر فلسفه می‌گویند و در قالب روشنفکر مطالب خود را ترویج می‌دهند، اما در واقع مبلّغ فکری و سیاسی ناتوانی برای غرب هستند. عمل این عده اگرچه ممکن است در درازمدت به مفهوم کندن قبر خودشان باشد‌ـ چرا که با بزرگنمایی غرب در واقع خود را کوچک می‌شمرند‌ـ اما نان امروزشان را همین رفتار می‌بینند؛ زیرا بدون آن حرفی برای گفتن و طرح خود ندارند. البته باید حساب آن دسته که به واسطه مأموریت به شکل مستقیم از این راه روزی وافر می‌خورند به جهت آنکه نفوذی سیاسی هستند، جدا کرد و به دنبال شناسایی آنها بود.
دو‌ـ مرعوبان فکری/ در دسته دوم کسانی قرار دارند که با شناخت خود از غرب و آمریکا، باور به مقابله در برابر آنها را از دست داده یا نسبت به عواقب این راه بیمناکند. این افراد خود را به ظاهر دلسوز ایران و ملت می‌دانند، اما در تشخیص راه به دلیل ترسی که در دل دارند دچار اشتباه می‌شوند، یا با معادله هزینه و فایده، قائل به هزینه بالای ایستادگی و مقاومت در مقابل هزینه اندک عقب‌نشینی و تعامل هستند. درحالی‌که گذشته این رفتار، هم در کشور ایران و هم در همه نقاط دنیا نشان می‌دهد که اتفاقاً همه هزینه‌های تعامل با استکبار بیهوده بوده و آنها به دلیل همین خوی برتری‌طلبی خود را ناگزیر به تعامل و مذاکره با کشورهای دون خود نمی‌بینند؛ رفتاری که نمونه بارز آن را می‌توان در پاره کردن برجام به دست دولت آمریکا مشاهده کرد.
سه‌ـ بریده‌‌های داخلی/ این دسته افراد که بعضاً سابقه انقلابی نیز داشته و عنوان خط امامی و چپ‌گرایی را نیز یدک می‌کشند، با استحاله فکری تغییر رویه داده و به جای استکبارستیزی، آمریکاستایی را پیشه کرده‌اند. اگرچه نمی‌توان تأثیر دو گروه قبلی بر استحاله این گروه را نادیده گرفت، اما ترجیح منافع شخصی و گروهی بر منافع ملی بزرگ‌ترین دلیل آنها برای عبور از نظام و همسویی با بیگانگان است. مشکل اساسی این عده آن است که حقانیت راه نظام را باور دارند، اما موفقیت آن را به پیروزی تفکر انقلابی، بسیجی و ولایی می‌دانند که آنها در برابرش قرار داشته‌اند. 
زیان بزرگ گروه سوم این است که نه تنها تریبون و رسانه‌های بزرگی در داخل دارند؛ بلکه در سایه ارتباطات سیاسی که با برخی دولتمردان و گروه‌های سیاسی درون قدرت دارند، هم ایده‌های خود را تبلیغ و هم بعضاً اعمال می‌کنند.