حافظ بدون شک، درخشان‌ترين ستاره‌ فرهنگ فارسي است‌ـ شعر فارسي‌ـ در طول اين چندين قرن تا امروز نداريم هيچ شاعري را که به قدر حافظ، در اعماق و زواياي جامعه‌ ما و ذهن و دل ملت ما نفوذ کرده باشد و حضور داشته باشد. شاعرِ همه‌ قرن‌هاست و همه قشرهاست.
 (امام خامنه‌اي، 28/8/1367)


خودکفايي در محصولات استراتژیک


 اکبر ادراکی/ حوزه زراعت و کشاورزي يکي از مهم‌ترين و شايد راهبردي‌ترين عرصه‌های اقتصادي است که پيشرفت و توسعه در اين عرصه مي‌تواند مادر همه توسعه‌هاي ديگر قرار گيرد. تأمين غذاي يک جامعه همواره با فوري‌ترين دغدغه هر نظام سياسي است که در صورت خودکفايي و تضمين آن توجه به عرصه‌هاي ديگري چون؛ صنعت، معدن و... ممکن خواهد شد. با مطالعه روند توسعه و شکوفايي اقتصادي کشورهاي قدرتمند جهان به اين واقعيت پي مي‌بريم که اکثر آنها، با تلاش برای خودکفايي و توانمندسازي در بخش زراعت و کشاورزي موفق به فتح قله‌هاي پيشرفت و موفقيت شده‌اند. بی‌ترديد، براي کشور پهناوري چون ايران با 80 ميليون نفر جمعيت و قرارگرفتن در منطقه‌اي راهبردی در جهان، موفقيت هر چه بيشتر در بخش کشاورزي و زراعت، ضرورتي است که اجتناب و گريز از آن ناممکن است. در اين عرصه جمهوري اسلامي ایران توانسته است اقدامات چشمگیری را به ثبت برساند که يکي از دستاوردهاي مهم نظام اسلامي است.
ايران مساحتي بیش از ۱۶۴ ميليون هکتار دارد که بيش از ۵۱ ميليون هکتار آن از اراضي خوب و مستعد براي توليد محصولات کشاورزي است. تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي به دليل سياست‌هاي نادرست رژيم پهلوي، کشاورزي کشور با ورشکستگي روبه‌رو بود. بسياري از محصولات مهم و استراتژيک کشاورزي نظير گندم و برنج از خارج وارد مي‌شد و کسري فزاينده مواد غذايي سبب تورم قيمت اين مواد در داخل کشور شده بود.
رژيم پهلوي در دهه 1340 شمسي با راهبرد نادرست خود تحت عنوان اصلاحات ارضي، سبب بيمار شدن اقتصاد ايران شده بود که نشانه‌هاي اين بيماري را در عرصه‌هاي مختلف اقتصاد مي‌توانستيم به وضوح ‌مشاهده کنيم. رژيم شاه در برنامه‌هاي توسعه خود بر اولويت صنايع وابسته به ويژه صنايع مربوط به کالاهاي مصرفي اتکا داشت که نتيجه آن نبود توازن بين بخش کشاورزي و بخش‌هاي ديگر اقتصادي شد؛ به گونه‌اي که در بخش کشاورزي، توليد محصولات کشاورزي نه تنها در روند رشد قرار نداشت؛ بلکه با سيري نزولي از ۲۹/۱ درصد توليد ناخالص ملي در سال ۱۳۳۹ به ۰۹/۱ درصد در سال ۱۳۵۶  (يک سال پیش از فروپاشي حکومت پهلوي) تنزل يافت. اين وضعيت فاصله گرفتن امکانات شهري و روستايي و مهاجرت روزافزون روستاییان به شهرها را به دنبال داشت.
بخش کشاورزي همواره يکي از بخش‌هاي اقتصادي مورد توجه دولتمردان جمهوري اسلامي ايران بوده است، به گونه‌اي که امروز بیش از ۹۰ درصد از نياز کشور به محصولات کشاورزي در داخل تأمين مي‌شود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و به دنبال تأکيدات امام‌خميني‌(ره‌) مبني بر ضرورت خودکفايي کشور در زمينه محصولات استراتژيک نظير گندم، برنج و جو، حرکت‌هاي چشمگیری در راستاي توليد اين محصولات صورت گرفت.
برای نمونه در زمينه گندم با سرمايه‌گذاري‌هاي مناسب انجام شده، ميزان توليد آن نسبت به پیش از انقلاب اسلامي پنج برابر شده است. همچنين توليد برنج دومين محصول استراتژيک و پرمصرف کشور (پس از گندم ) رشدي بالغ بر ۶۰ تا ۷۰ درصد نسبت به پیش از انقلاب اسلامي داشته است که تا حد بسيار بالایی از واردات آن کاسته شده است. ضمن آنکه بايد يادآوري کرد در طول سال‌هاي پس از انقلاب با دو برابر شدن جمعيت ايران و افزايش مصرف سرانه مواد غذايي روبه‌رو هستيم.
خودکفايي در توليد گندم به مثابه يک محصول استراتژيک و تأمين امنيت غذايي جمعيت ۷۰ ميليوني کشور از مهم‌ترين اقدامات وزارت جهاد کشاورزي در طي سال‌هاي پس از انقلاب است. آمار موجود حاکي از توليد ۵ ميليون و ۶۰۰ هزار تن گندم در سال‌های ۵۶ و ۵۷ است، به طوري که ميزان واردات گندم در سال‌هاي پیش از انقلاب متناسب با جمعيت آن روز به بيش از يک ميليون و ۱۴۰ هزار تن مي‌رسيد.
جمهوري اسلامي ایران در سال 1383 با خودکفايي در توليد گندم، جشنی برپا کرد و روز 26 آبان را با نام روز خودکفايي گندم در تقويم ثبت کرد. اکنون ايران نه تنها از واردات بالاي گندم بي‌نياز شده است؛ بلکه با افزايش توليد گندم به بيش از 13 ميليون تن ضمن قطع وابستگي شاهد صادرات چند ميليون تني گندم به کشورهاي گوناگون جهان است. از نکات مهم در اين بخش اين است که ايران در کنار بحث خودکفايي گندم به کيفيت مطلوب اين محصول هم دست يافته است.
عباس کشاورز معاون امور زراعت وزير جهاد کشاورزي در تير ماه امسال (1397) گفت: «برآورد توليد گندم کشور در سال زراعي جاري 13 ميليون و 300 هزار تن گندم است که نسبت به توليد سال زراعي قبل بيش از يک ميليون تن افزايش دارد. با اين روند توليد امسال کشور به واردات گندم نیاز ندارد و در توليد اين محصول استراتژيک خودکفا است. اين ميزان محصول گندم از 2 ميليون و 60 هزار هکتار سطح زيرکشت آبي و سه ميليون و 700 هزار هکتار اراضي ديم برداشت مي‌شود.»
خودکفايي در ديگر محصولات کشاورزي نيز چشمگیر است، چنانکه اکنون مرکبات، انار، کيوي، انبه، خرمالو، خرما، پسته، زعفران، کشمش و... همچنين ميوه‌هايي چون؛ هلو، شليل، زردآلو و سيب و انواع سبزيجات از ايران به کشورهاي مختلف صادر مي‌شود. در اين زمينه ايران نخستين توليدکننده محصولاتي چون؛ پسته، زعفران و انار در جهان است. به گزارش کارشناسان، ۳۵ محصول کشاورزي ايران جزو رتبه‌هاي يک تا ۱۰ جدول جهاني اين محصولات است و اين آمار نشان مي‌دهد که مي‌توان بر روي صادرات اين محصولات تمرکز بيشتري داشت. خرماي ايران داراي محبوبيت در کشور هندوستان است و افزايش مشتريان از جمله آمريکا و استفاده از حقوق گمرکي اوراسيا مي‌تواند حجم صادرات خرماي ايران را افزايش دهد. پسته ارزآورترين محصول صادراتي کشاورزي ايران بوده و ميزان مصرف زعفران در بازارهاي جهاني ۳۰۰ تن است که ايران مي‌تواند تنها تأمين‌کننده اين محصول باشد. خربزه يکي دیگر از محصولات ارزآور و داراي محبوبيت در کشور عراق بوده و انواع کلم قرمز و سفيد در زمره پرفروش‌ترين و ارزآورترين محصولات کشاورزي ايران است. نمونه‌های فراواني از محصولات کشاورزی مي‌توان در زمینه صادرات مثال زد؛ محصولاتی که می‌توانند براي کشور ارزآوری داشته باشند.
گياهان دارويي داراي مقبوليت بين‌المللي، ارزآوري، اشتغال‌زايي و داراي ارزش‌افزوده براي توليدکنندگان اين محصول است و ظرفيت بسياري براي افزايش ميزان صادرات دارد. عراق، امارات، افغانستان، روسيه، ترکيه، پاکستان، اسپانيا، چين، هنگ‌کنگ، هند و قزاقستان از کشورهاي هدف صادراتي محصولات کشاورزي هستند. بازاريابي محصولات کشاورزي ايران مي‌تواند حجم و تنوع کشورهاي مقصد صادراتي را افزايش دهد. 
از نکات ديگر تأثير پيروزي انقلاب اسلامي توجه به صنايع تبدیلی و تکميلي بخش کشاورزي است. پیش از انقلاب با توجه به سياست‌هاي وابستگي واردات به خارج، به اين صنعت اهميت داده نمي‌شد، اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي اقدامات بسيار خوبي در اين زمينه صورت گرفت، به طوري که در سال ۱۳۸۵ با تأمين سرمايه لازم از طريق تسهيلات کم‌بهره، اعطاي زمين و کمک‌هاي ديگر، صنايع مرتبط با بخش کشاورزي توسعه‌ يافته است، به گونه‌اي که ظرفيت فرآوري محصولات کشاورزي کشور در سال ۱۳۸۵ به حدود ۳۳ ميليون تن و تا پايان برنامه چهارم به رقم ۴۲ ميليون تن افزايش يافت.



کربن فعال (زغال فعال) شکلي از کربن است که بر اثر عمليات پردازش، پوکي و سطح داخلي آن افزايش مي‌يابد. کربن فعال به عنوان يک جاذب با ظرفيت جذب بالا و قيمت پايين، کاربردهاي بسيار فراواني در صنايع مختلف دارد. از اين ماده در استخراج فلز، تصفيه گاز، تصفيه آب، تصفيه هوا، کشاورزي، صنايع غذايي، صنايع شيمیايي، صنعت نفت و عرصه توليد دارو استفاده می‌شود.
مواد اوليه مختلفي را مي‌توان به عنوان ماده خام براي توليد اين محصول به کار گرفت که از ميان آنها مواد خام سلولزي نظير چوب، پوست نارگيل، هسته ميوه‌ها و دیگر ضايعات کشاورزي، مواد خام کربني نظير زغال سنگ، کک نفتي، قير قطران زغال سنگ و مواد خام پليمري شامل ضايعات انواع لاستيک‌ها و پلاستيک‌ها را مي‌توان نام برد.
اولين واحد توليد کربن فعال از قير طبيعي کشور در کرمانشاه افتتاح شده است. خليل جليلي سرپرست معاونت پژوهشي سازمان جهاد دانشگاهي کرمانشاه با اشاره به نياز فراوان کشور به کربن فعال گفت: «آمار غير رسمي مي‌گويد کشور به سالیانه 14 هزار تن کربن فعال نياز دارد که از اين ميزان تنها دو هزار تن آن در کشور توليد مي‌شود که آن هم از ضايعات بخش کشاورزي از جمله پوست گردو تهيه شده است. در مرحله اول پروژه توليد سالیانه 100 تن کربن فعال را در برنامه داريم و در مرحله توسعه اين ميزان تا هزار تن در سال افزايش خواهد یافت.»
بهره‌گيري از قير براي توليد کربن فعال موجب خواهد شد تا از خام‌فروشي قير که 80 درصد معادن آن در کرمانشاه قرار دارد، جلوگيري شود. همچنين کربن فعال توليدي از قير طبيعي به ميزان يک‌هشتم قيمت وارداتي آن توليد مي‌شود که صرفه‌جويي ارزي خوبي براي کشور دارد.



 مهدي دنگچي/ حسين همداني در سال ۱۳۲۹ از پدر و مادري همداني‌الاصل در شهر آبادان زاده شد. شرکت در هيئت‌هاي مذهبي او را با خط فکری گروه‌هاي انقلابي آشنا کرد و مسير زندگي‌اش را تغيير داد. پس از ترک تحصيل راهي تهران و مشغول به‌کار شد و با اوج گرفتن انقلاب به صف انقلابيون پيوست.
با آغاز جنگ ايران و عراق، راهي کردستان شد و فرماندهي عمليات‌هاي مطلع‌الفجر و جبهه مياني سرپل‌ذهاب را بر عهده گرفت. از فرماندهان منطقه عملياتي «بازي‌دراز» در جبهه غرب بود و خاطرات خود را از اين نبرد در کتابي با نام «تکليف است برادر» تدوين کرد. وي نخستين فرمانده «لشکر ۳۲ انصارالحسين سپاه» و فرمانده «لشکر ۱۶ قدس گيلان» در دوران جنگ بود و علاوه بر همدان در شهرهاي پاوه و مريوان نيز خدمت کرد. همدانی همچنين به‌همراه احمد متوسليان، محمدابراهيم همت و محمود شهبازي در تشکيل و سازماندهي لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله(ص) نقش بسزايي داشت؛ لشکري که بعدها فرماندهي آن را عهده‌دار شد.  با آغاز بحران سوريه و درخواست کمک دولت اين کشور از ايران، با توجه به تجارب و شايستگي‌هاي سردار همداني،‌ وي براي اعزام به جبهه سوريه انتخاب مي‌شود.
سردار همداني در سوريه موفق مي‌شود با ارائه همان الگويي که در ايران ابداع شده و در مقاطع حساس و بحراني به کمک کشور آمده بود، يعني بسيج مردمي، تشکيلات دفاع وطني را در سوريه راه‌اندازي کند که هم‌اکنون بسياري از پيروزي‌هاي سوريه در نبرد با تروريست‌هاي تکفيري مرهون وجود همين نيروها است. در اسفند ماه سال ۹۱ وضعیت بحران سوريه به مرحله خطرناکي مي‌رسد، تا جايي که کاخ رياست جمهوري اين کشور در آستانه سقوط قرار مي‌گيرد. اما در اين هنگام پيشنهاد سردار همداني سوريه را از سقوط حتمي نجات مي‌دهد.
شهيد همداني نحوه ارائه اين پيشنهاد را به بشار اسد اينگونه تعريف مي‌کند: «اسفند 1391 تروريست‌ها کاملاً به نقطه پيروزي نزديک شده بودند، آنها با حمايت همه‌جانبه عربستان، قطر، امارات و کشورهاي غربي توانسته بودند حلقه محاصره را تنگ‌تر[کنند] و به کاخ رياست جمهوري سوريه در دمشق نزديک‌تر شوند، طوري که عن‌قريب کاخ را به اشغال خود درآوردند. آن شب وضعيت بسيار بغرنجي پيش آمده بود، البته خانواده‌ها را فرستاده بوديم به جاهاي امن، بشار اسد هم کار را تمام شده مي‌دانست و دنبال رفتن به يک کشور ديگر بود. 
آخرين پيشنهاد آن شب به بشار اسد داده شد، گفتم حالا که همه چيز تمام شده و کاخ رياست جمهوري در آستانه سقوط مي‌باشد، شما بايد اين آخرين پيشنهاد ما را عملي کنيد. گفتند، چه کنيم؟ گفتم، در اسلحه‌خانه‌ها را باز کنید و مردم را با اسلحه‌هاي موجود در آن مسلح کنيد تا خود مردم جلوي اين تروريست‌ها را بگيرند.
شکر خدا با اين پيشنهاد موافقت کردند و همان شب با اين اقدام، سوريه از سقوط حتمي نجات پيدا کرد و مردم تروريست‌هاي تکفيري را از اطراف کاخ رياست‌جمهوري و بعد هم شهرهاي سوريه عقب راندند. همين نيروها، هسته اوليه تشکيلاتي به نام دفاع وطني را شکل دادند که الان در سوريه با داعشي‌ها، النصره‌‌اي‌ها و... مي‌جنگند.»
سرانجام در 16 مهرماه سال 94 حسین همدانی پس از سال‌ها جهاد و رشادت در حومه شهر حلب سوریه و در حین انجام مأموریت مستشاری به درجه رفیع شهادت نائل آمد.


 حسين علايي/ همانطور که اشاره شد عمليات رمضان نتوانست به اهداف تعيين شده خود برسد و منطقه مورد نظر تصرف نشد. اين عمليات، دستاوردهاي مورد انتظار را نداشت. در اين عمليات، نيروهاي ايران از پاسگاه زيد و منطقه کوشک به طرف يک بيابان خالي از سکنه رفتند، ولي با استحکامات، موانع و مواضع مستحکم ارتش عراق مواجه شدند.
در اين عمليات روحيه رزمندگان بالا بود و امکانات آنها نسبت به قبل افزايش پيدا کرده بود، دشمن هم در اضطراب به سر مي‌برد، ولي با اين حال موفقيتي حاصل نشد؛ زيرا دشمن در تاکتيک‌هاي دفاعي خود تغييراتي ايجاد کرده بود که فرماندهان جنگ، تا پیش از اجراي عمليات متوجه آنها نشده بودند. اين عمليات براي کساني که فشار مي‌آوردند تا با انجام عمليات بي‌تأخير، کار جنگ يکسره شود، روشن ساخت که کار به اين آساني نيست و ارتش عراق، در خاک خود با انگيزه قوي‌تري مي‌جنگد.
پيروزي‌هاي قبلي رزمندگان اسلام، مسئولان کشور را بيش از حد به خود اميدوار کرده بود. اگر اين عمليات موفق مي‌شد، عمده قواي ارتش بعثي منهدم مي‌شد و احتمال ظهور انتفاضه در مردم عراق به‌وجود مي‌آمد. امام انتظار شورش مردم جنوب عراق عليه صدام حسين را داشتند. بر همين اساس در حين انجام اين عمليات، خطاب به مردم و عشاير بصره پيامي صادر کردند و از آنها خواستند با فرصت پيش آمده، عليه رژيم بعثي قيام کنند. 
ناکامي در اين عمليات سبب شد طرح‌ريزي عمليات جديد در جبهه جنوب متوقف شود. از اين زمان مسير عملياتي جنگ تغيير يافت. رزمندگان اسلام در مناطق بالايي جبهه نبرد طرح‌ریزی کردند و عمليات‌هایی چون؛ محرم، والفجر مقدماتي، والفجر1، والفجر 2، والفجر3 و والفجر4 را انجام دادند و به مناطق سومار، مهران و پنجوين روي آوردند. اين عمليات‌ها سبب شد جبهه جنگ با دشمن به سراسر مرز گسترش يابد.



 محسن رخش‌خورشيد/ اين روزها که اوضاع اقتصادي کشور چندان بسامان نيست و نوسانات غير منطقي قيمت‌ها حکايت از آن دارد که مسئولان اقتصادي کشور تدابير درستي اتخاذ نمی‌کنند، ناخودآگاه در ذهن‌ها اين سؤال ایجاد مي‌شود که در دوران دفاع مقدس کدام مغزهاي متفکر بودند که توانستند اقتصاد کشور را در آن وضعیت دشوار مديريت کنند؟ بی‌شک نام مرحوم استاد «ميرمصطفي عالي‌نسب» به مثابه ستاره درخشان در اين عرصه مي‌درخشد.

حسابدار جوان و تيزبين
مصطفي در سال ۱۲۹۸ در شهر کاظمين به دنيا آمد. خانواده او اصالتاً تبريزي بودند و اندکي پس از تولد او، به تبريز بازگشتند. مصطفي تا مقطع ابتدايي را در تبريز گذراند. پس از آن به علت مشکلات مالي خانواده، به شاگردي در مغازه‌هاي مختلف مشغول شد. در همين دوره به امور حسابداري براي کسبه مي‌پرداخت که امري مهم در ميان اهالي بازار بود. 
او براي تقويت ديدگاه‌هاي اقتصادي خود، بارها در دوره‌هاي آموزشي مختلف شرکت کرد و معروف است که در زمینه اوضاع اقتصادي کشورهاي پيشرفته، مطالعات فراوانی داشت. خودش مي‌گفت که مطالعه مکتب‌هاي اقتصادي را از نظريه افلاطون آغاز کرد و هنگامي که به مکتب تاريخي آلمان رسيد، مجذوب استحکام نظري و راه‌گشايي‌هاي عملي آن شد. 
دينداري يکي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي عالي‌نسب بود که شايد بتوان يکي از دلايل موفقيت او در حوزه اقتصاد را همين تدين و داشتن مطالعات اسلامي دانست. وی با مراجع هم‌عصر خود، مانند آيت‌الله بروجردي، آيت‌الله حجت و آيت‌الله ميلاني، جلسه‌هاي منظم داشت. سال‌ها مشاور آيت‌الله بروجردي بود و آنقدر نزد ايشان مقام داشت که اگر عالي‌نسب به يکي از ملاقات‌های هفتگي خود با اين زعيم عاليقدر جهان تشيع نمي‌رفت، خود آيت‌الله بروجردي شخصاً جوياي حال ايشان مي‌شد. با شهيد بهشتي و شهيد مطهري جلسات بحث و گفت‌وگو داشت و از همه بيشتر با علامه محمدتقي جعفري در ارتباط بود. نکته جالب اين ارتباط اين بود که سال‌ها علامه به عالي‌نسب علوم اسلامي تعليم مي‌داد و عالي‌نسب معلم اقتصاد علامه بود. 

فريادرس صنعت ملي نفت
عالي‌نسب به اين نتيجه رسيده بود که کمک به استمرار يک رابطه يک‌طرفه با کشورهاي پيشرفته و تبديل شدن به يک واردکننده صرف، با اصول اقتصاد اسلامي سازگاري ندارد. با اين حساب گام برداشتن در مسير توليد ملي را به هدف اصلي خود تبديل کرد. او به همين دليل از سال ۱۳۲۸ ديگر کارت بازرگاني‌اش را تمديد نکرد. در حقيقت، غيرت ديني و ايراني او مانع از اين شد که يک واردکننده صرف باشد. پس از ملي شدن صنعت نفت، تحريم‌ها عليه ايران آغاز شد تا نفت ايران توان عرضه در بازارهاي جهاني را نداشته باشد.
در اين وضعیت مصدق به دنبال راهي براي ايجاد تقاضاي داخلي براي فروش نفت بود تا از بسته شدن لوله‌هاي نفت جلوگيري شود. شوراي مشاوران اقتصادي مصدق مسئول پيدا کردن صنعتگراني شد که بتوانند محصولاتي نفت‌سوز توليد کنند. چراغ‌هاي نفتي که آن زمان از شرکت والور انگلستان به ايران مي‌آمد به دليل تحريم‌ها ديگر در دسترس نبود. در اين اوضاع حساس ميرمصطفي عالي‌نسب تصميم مي‌گيرد با سرمايه شخصي خود، وارد ميدان توليد سماور و اجاق خوراک‌پزي نفتي شود. برند «عالي‌نسب» که بر روي اولين سماورهاي نفتي ايران حک شده است، اينگونه خلق شد و تأثير شگفت‌آوري بر بقاي صنعت ملي نفت در آن روزها گذاشت.
يک مدير کاملاً انقلابي
کمتر از يک هفته از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته بود که امام خميني(ره) به توصيه آيت‌الله بهشتي، هشت نفر را براي مديريت اتاق بازرگاني مأمور کردند که نام ميرمصطفي عالي‌نسب نيز در ميان آنها بود. عالي‌نسب به واسطه رابطه خوبي که با انقلابيون داشت، بلافاصله در سمت مشاور اقتصادي دولت موقت به کار گرفته شد و سمت‌هايي را در شوراهاي اقتصادي پذيرفت. يکي از مهم‌ترين کارهايي که او برعهده گرفت و به سرانجام رساند، مديريت ايران‌خودرو بود. او اولين مدير ايران‌خودرو پس از انقلاب بود. عالي‌نسب مانع تعطيلي اين کارخانه شد و آن را به‌گونه‌اي پيش برد که وضعيت مناسبي در توليد خودرو رقم خورد.

پايه‌ريزي بسيج اقتصادي
همزمان با آغاز جنگ تحميلي، تشکيل ستاد بسيج اقتصادي در دستور کار دولت قرار گرفت که راه‌اندازي اين ستاد، به مطالعات عالي‌نسب در موضوع تحولات جنگ جهاني بي‌ارتباط نبود. او در خاطرات خود آورده است: «از نزديک مشاهده کردم که چگونه در يک دوره زماني نه‌چندان طولاني قيمت نان تا ۴۰ برابر قيمت قبل از جنگ افزايش مي‌يافت و به اين ترتيب هر روز بيش از روز قبل، دسترسي به نان براي فقرا ناممکن‌تر مي‌شد. آثار اين محروميت بلافاصله بر روي سلامت جسمي و فکري فقرا انعکاس مي‌يافت و به موازاتِ گسترش و تعميق اين مسئله، شرايط براي بروز انواع بيماري‌ها مهيا مي‌گشت. اين چنين بود که به محض شروع جنگ تحميلي خدمت آيت‌الله شهيد دکتر بهشتي رسيدم و منطق رفتاري و مباني نظري و نيز شواهد خود را درباره آثار اقتصادي جنگ با ايشان در ميان گذاشتم. براي ايشان توضيح دادم که چگونه در شرايط جنگي از يک سو عرضه کل اقتصاد به دلايل متعدد با شوک منفي روبه‌رو مي‌شود و از طرف ديگر قسمت تقاضاي کل اقتصاد به طرز غير متعارفي متورم مي‌شود و اين شکاف فزاينده ميان عرضه کل و تقاضاي کل، در صورت عدم مداخله دولت، کار را تا آنجا جلو مي‌برد که عدم دسترسي به نيازهاي اوليه، تداوم حيات براي بخش قابل توجهي از جمعيت ناممکن مي‌شود و فاجعه‌هاي انساني بزرگ به بار مي‌آورد. شهيد بهشتي پس از آنکه سخنان مرا شنيدند و چندين سؤال درباره وجوه مختلف مسئله مطرح کردند، بلافاصله با شهيد رجايي که آن موقع در مقام نخست‌وزيري مشغول فعاليت بودند، تماس گرفتند و جلسه‌اي طولاني در حضور شهيد بهشتي و شهيد رجايي در اين زمينه داشتيم که نتيجه آن، شکل‌گيري ستاد بسيج اقتصادي از همان اولين روزهاي آغاز جنگ بود.»
استاد عالی‌نسب در سال ۸۴ پس از ۸۶ سال زندگي، از دنيا رفت. رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیت‌شان آورده بودند: «آن مرحوم، انساني دانا، مديري مبتکر، مؤمني روشن‌بين، مردي نيکوکار و دلسوز و پرتلاش بود. حضور فعال ايشان در مباحثات دشوار اقتصادي دولت در دوران جنگ تحميلي، يادگاري فراموش نشدني و صبر ايشان در برابر مصائب سنگين، نمونه‌اي فراگرفتني است.» (10/4/1384)


اصحاب انقلاب‌ـ 19


 سید مهدی حسینی/ در بین یاران و اصحاب امام خمینی(ره) با چهره‌ای پرشور، انقلابی و توانمند در امور انقلاب برخورد می‌کنیم. شهید حاج‌مهدی عراقی یار باوفای حضرت امام بود. به عبارتی، او سر حلقه اتصال بین امام و مبارزان و نیروهای انقلابی و جمعیت‌ها و هیئت‌های مذهبی و دسته‌ها بود، ‌امام به طور کامل به او اعتماد داشت و خیلی از برنامه‌ها را با وی مطرح و او را برای انجام امور توجیه می‌کرد. از جمله برنامه‌های مورد توجه امام، به خصوص پس از فاجعه مدرسه فیضیه، تشکیل یک اجتماع عظیم و همایش قدرت و یک همه‌پرسی حقیقی با بهره از حضور گسترده و فراگیر مردم مسلمان در عاشورای حسینی و دسته‌های سینه‌زنی بود. ‌برنامه‌ریزی برای این حرکت وسیع مردمی در بین بازاریان، کسبه خیابان و میدان سبزی و تره‌بار بر عهده او بود. علاوه بر آن با اصناف مختلف مانند کوره‌پز‌خانه‌ها و صنف‌های دیگر ارتباط داشت. شهید عراقی با تمامی سران دسته‌های سینه‌زنی و هیئات عزاداری در محله‌های گوناگون تهران صحبت می‌کرد و همچنین با ائمه جماعات مساجد و وعاظ و اهل منبر هم ارتباط می‌گرفت و با برخی از افراد مؤثر در دانشگاه‌ها در راستای پیشبرد اهداف انقلاب هماهنگ می‌شد.
در بین برنامه‌ها و فعالیت‌های او در تاریخ تحولات ایران در راستای برگزاری مراسم‌ها و چاپ و توزیع اعلامیه‌ها از توانمندی و ابتکار خاصی برخوردار بود. صحبت‌های شنیدنی او در نشست‌های پاییز سال 1357 در پاریس در جمع دوستانش در واقع تاریخ شفاهی انقلاب است که به نام ناگفته‌ها به چاپ رسیده که در این مختصر به گوشه‌ای از آن که مربوط به برگزاری مراسم اولین سالگرد شهدای 15 خرداد در سال 1343 می‌باشد اشاره می‌شود؛ ایامی که امام به تازگی از زندان و حصر آزاد شده بود. که او نقش ویژه‌ای را ایفا می‌کند. او در این گفت‌وگو می‌گوید: «ما 70 الی 75 روز در زندان بودیم، ولی مسئله‌ای که در اینجا مطرح بود اینکه، قرار بود حاج‌آقا[امام خمینی] یک اعلامیه‌ای به مناسبت 15 خرداد صادر کنند. سه روز یا چهار روز به 15 خرداد مانده بود، حاج‌آقا [امام خمینی] فرستاد عقب یکی دو تا از بچه‌ها،‌ وقتی رفتند آنجا گفت من یک چیزی نوشته‌ام پیش مصطفی است، بروید ببینید. ما رفتیم دیدیم دو تا اعلامیه نوشته شده، لحن یکی از آنها تند است و دیگری نسبتاً ملایم‌تر است و بعد گفتند که من این اعلامیه‌ها را نوشتم دادم بردند و آقایان [علما و مراجع تقلید وقت] هیچ کدام حاضر نشده‌اند امضا بکنند، ‌دومی هم نوشته‌ام باز هم حاضر نشده‌اند، نمی‌دانم چه کار کنم.
پیشنهاد شد در آن موقع به حاج آقا که اگر آقایان مشهد، یعنی آقایان میلانی و حاج‌آقا حسن[قمی] امضا بکنند نظر شما تأمین است؟ حالا آقایان اینجا هم امضا نکردند که نکردند... فوراً کاغذ و قلم خواستند و یک نامه برای آقای میلانی نوشتند و یک نامه هم برای حاج‌آقاحسن[قمی]... ما اعلامیه را گرفتیم و شبانه آمدیم دادیم حروف‌چینی کردند... فردا صبح دو تا از برادران را فرستادیم رفتند مشهد. 
آقای میلانی دو تا نامه نوشته بود، یکی برای امام خمینی و یکی هم برای شریعتمداری، ما فوراً نامه را گذاشتیم جلوی آقا[امام خمینی] با امضا. آقا فرمودند که تلفن بزنید به آقای شریعتمداری یا ایشان تشریف بیاورند اینجا، یا من بروم خدمت‌شان. حاج‌آقا مصطفی خدا بیامرز گفت که احتیاج ندارد، من خودم می‌برم و می‌دهم به حاج‌آقا[شریعتمداری] امضا بکند... [که او با ترفندی امضا نمی‌کند].
من به آقا مصطفی گفتم ‌اول ببریم آقای نجفی[مرجع تقلید وقت] هم امضا بکند. ما بردیم پیش آقای نجفی و ایشان زود امضا کرد...
تقریباً‌ ساعت یازده‌ونیم شب بود. حاج‌آقا [امام] این جور فرمودند به من که از این ساعت مواظب خودت باش، چون این اعلامیه را آقای شریعتمداری امضا نکرده، از این در که می‌خواهی بروی بیرون احتمال خطر هست برای تو تا تهران. توجه داشته باش، ما گفتیم که خوب شما دعا بکنید خدا کریم است، ‌درست می‌شود... قریب 30 هزار اعلامیه برای آقا آورده بودیم که ایشان هم بفرستند برای شهرستان‌ها.
متن اعلامیه مشترک آیات عظام به مناسبت سالگرد 15 خرداد با امضای امام خمینی(ره) محمدهادی میلانی، ‌شهاب‌الدین نجفی‌مرعشی، ‌حسن طباطبائی‌قمی در جلد اول صحیفه امام خمینی(ره) در صفحه 335 درج شد.