سرلشکر غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء(ص) گفت: نمادهای قدرت جمهوری اسلامی‌ ایران در ابعاد تجهیزاتی، مانند قدرت موشکی، پهپادی، دریایی و نفوذ منطقه‌ای برآمده از تجربه جنگ با عراق و زحمات توانفرسای نسل جنگ و انقلاب و نسل جدید است. توسعه و استحکام قدرت کنونی جمهوری اسلامی برآمده از این اصل تجربه شده و اعتقادی است که در این دنیایی که مناسبات ظالمانه بر آن حاکم است، تنها با اتکا بر قدرت خداوند و حمایت و مشارکت مردم می‌توان اهداف پلید دشمن را در هم شکست.


جانباز دفاع مقدس دزفولی و مبدع «موزه جنگ در خانه» در گفت‌وگو با صبح صادق


  فرهاد مهدوی‌ـ زهرا یعقوبی/ جانبازان شیمیایی گمنامان و قهرمانان جبهه‌های دفاع مقدس هستند، آنها که هر روز زندگی در میان شعله‌های آتش را تجربه می‌کنند، ردپایی از جبهه‌های مقدس در جسم خود به یادگار دارند و حکایت صبر و صلابت‌شان در تاریخ به یادگار خواهد ماند. اگر چه برخی از جانبازان به خیل عظیم شهدا نائل آمدند، اما هنوز هستند سوارانی چالاک و چابک که به سمت نور در حرکتند و بیرق فتح و پیروزی را در دستان‌شان به اهتزاز درآورده‌اند. 
جانباز 70 درصد شیمیایی غلامعباس جعفری از دزفول، قهرمانی از خیل جانبازان غیور و سرافراز کشورمان است که با وجود صدمات ناشی از جراحت‌های شیمیایی برای ماندگاری ایثار، فداکاری و حفظ کیان میهن اسلامی‌مان موزه‌ای از جبهه‌های جنگ تحمیلی در خانه خویش برپا کرده است. گفت‌وگوی ما با وی را بخوانید.
***
* آقای جعفری شما فرزند دزفول هستید و شاهد جنگ تحمیلی بودید، مختصری از خودتان و دفاع مقدس‌مان بگویید.
من اهل دزفول هستم و در طول هشت سال جنگ تحمیلی در تیپ و لشکرهای بسیاری خدمت کردم و اصل کارم در مهندسی رزمی در لشکر 7 بود. جانباز 70 درصد شیمیایی هستم و با تنفس از طریق دستگاه اکسیژن زنده‌ام. با جمهوری اسلامی بزرگ شده‌ام. جانم برای حفظ انقلاب اسلامی رفته و خواهد رفت.
سعی می‌کنم خانواده‌ام دارو خوردنم را نبینند، گاهی که نمی‌توانم کاری انجام دهم شرمنده خانواده‌ام می‌شوم. از میهن‌مان دفاع کردیم تا ناموس کشورمان محفوظ بماند. حسین علم‌الهدی‌ها در خوزستان تکه‌تکه شدند تا ایران اسلامی به دست دشمن نیفتد. کتاب «سنگرسازان بی‌سنگر» را نوشتم که در حال چاپ است. کتاب‌های دیگری به نام «سرباز پیاده» و کتاب «پرنده آبی» را نوشته‌ام. 

 * طرح ابتکاری موزه خانگی شهدا و دفاع مقدس را ایجاد کردید، لطفاً درباره موزه خانگی‌تان توضیح دهید.
موزه خانگی شهدا را «سرباز کوچک کربلای خوزستان دزفول» نا‌م‌گذاری کردم. پیشتر از برادران درخواست کمک کردم، مشکل جا داشتند. شروع به کار کردم و موزه را در زیر زمین خانه‌مان افتتاح کردیم.

* خوزستان موزه شهدای دیگری ندارد؟ با طراحی موزه خانگی دنبال چه اهدافی بودید؟
موزه‌های نیروی مسلح در خوزستان وجود دارد، اما موزه در خانه ندارند. پیشتر از فرمانده ارتش جنوب درخواست کردم و گفتم ما می‌توانیم در کل کشور برای اینکه مردم جذب شوند و درک بهتری از دفاع مقدس داشته باشند کاری را شروع کنیم تا فرزندان ایران بدانند در سال‌های دفاع مقدس چطور از مملکت‌مان دفاع کردیم و چگونه میهن‌مان را از چنگ دشمن درآوردیم. دشمن چگونه خط آتش را از ارومیه تا خلیج‌فارس بر میهن اسلامی‌مان گشود. ما آغازگر جنگ نبودیم، با هیچ کس هم جنگ نداشتیم؛ بلکه از خانه‌ و از وطن‌مان دفاع کردیم.

* موزه خانگی شما چقدر مساحت دارد؟
در حدود 24 متر است. محورهای جنوب تا غرب را روی دیوار انجام دادم. اگر وسعت موزه بیشتر بود، بهتر می‌شد جنگ را ترسیم کرد. موزه با لباس شهادت شروع شد، شهدایی که در دریا و باتلاق‌های جزیره مجنون و جزیره مینو مفقودالاثر شدند، پلاک نشانه‌شان بود. عینک، خودکار، چراغ قوه شهدا و رادیو کوچک از جنگ را به نمایش گذاشتم.
 عملیات فتح‌المبین را ترسیم کردم، عملیات کوهستانی ماهوت یا عملیات‌های هشت سال جنگ را شرح دادم. باید محور بزرگ‌تر باشد. به علت اینکه فضا کم است آنها را در ابعاد کوچک‌تری ترسیم کردم. مثلاً شرح دادم که مردم سردشت با چه گلوله شیمیایی به شهادت رسیدند. در والفجر 10 توپ شیمیایی را عوض کردم. دشمن با راکت و با بمب شیمیایی سیانور مردم بی‌دفاع را شهید کرد. دشمن با جنگنده‌های پی‌در پی مردم و همه هست و نیست‌شان را بمباران کرد. این صحنه‌های جنگ را ترسیم کردم. از پلاک شهید تا ترکش و کوله‌پشتی را در موزه نمایش داده‌ام.

* درباره نمادهای داخل موزه بیشتر توضیح دهید.
گلوله درست کردم. میدان مین را کشیدم. مردم را ترسیم کردم که در حال دفاع از کشور هستند و روز اول جنگ را به تصویر کشیدم. محور کانال در عملیات والفجر مقدماتی را ترسیم کردم. وقتی پیروز شدیم دشمن پشت سر ما کانال کشیده بود، ما از آن کانال رد شدیم، وقتی برگشتیم به عملیات، دشمن توی کانال سیم برق کار گذاشته بود. بچه‌ها نمی‌توانستند بپرند، افتادند پایین و دچار برق‌گرفتگی شدند و همانطور در گل ماندند، این ماجرا را به صورت ورق و کانال درآوردم که دشمن با چه امکاناتی پیشروی کرد و ما چه امکاناتی داشتیم. روز اول جنگ وقتی بر سر مردم بمب ریختند، زخمی‌ها را روی پتو به بیمارستان می‌آوردند، امکانات 
نداشتیم. 
 دشمن اینطور تصور کرده بود کشوری که تازه انقلاب کرده. تازه تأسیس است، سلاح سنگین آن موقع کلاش و آرپی‌جی 106 بود. جنگ از 30 شهریور 59 شروع نشده بود، بلکه دشمن زودتر به مرزها آمده بود. مردم جلوی عراق را گرفتند، عراق آن طرف کرخه مستقر شده بود. این طرف رود کرخه هم ایرانی‌ها مستقر بودند. عراق با دلار آمریکا و شیخ‌نشین‌های عرب پشتیبانی می‌شد، اما ایران با جانفشانی‌های بسیجی‌ها و پاسداران و ارتش توانست بر آنها غلبه کند.
استان خوزستان در کنار استان ایلام و کرمانشاه و کردستان همیشه زیر گلوله و راکت دشمن بود. فرزندان در جنگ و خانواده‌ها زیر گلوله بودند و دشمن دزفول را با توپ دوربرد می‌زد.
موزه «سرباز کوچک کربلای خوزستان دزفول» به کل استان خوزستان تعلق دارد، البته در کنار ایلام، کرمانشاه و کردستان که در کنار ما در جنگ بودند.

* نحوه جمع‌آوری مدارک برای موزه شهدا به چه صورت بود؟ 
هر کسی هر وسیله‌ای از جنگ داشت، آورد. مثلاً کسی قمقمه از جنگ داشت، یا من کلاه جنگی داشتم که در موزه گذاشتم. 
من کارم در جنگ مهندسی زرهی بود، با سیستم زرهی کمی آشنایی دارم. محور دشمن و محور ایران با تانک و توپ در حال  پیشروی را ترسیم کردم. سه دست لباس شهید در موزه دارم. سیستم‌های الکترونیکی و سه تا هواپیما هم درست کردم.

* در موزه عملیات‌ها را چگونه بازسازی کردید؟
هر عملیاتی را با تعداد شهدا و پیروزی و رمز عملیات برای مردم شرح دادم. فرماندهان و مهندسان جنگ را دعوت کردم که موزه را تأیید کردند. 

* موزه چه تاریخی افتتاح شد و معمولاً چه گروه‌هایی بیشتر بازدید می‌کنند؟
موزه از فروردین ماه امسال برای بازدید عموم آزاد شد. سرداران و فرماندهان دفاع مقدس از موزه خانگی شهدا بازدید کردند. قرار بود گروه‌های مدرسه هم برای بازدید بیایند. این موزه را با این هدف که یاد و خاطره شهدا و دفاع مقدس  زنده بماند درست کردم. اگر از کلاس اول ابتدایی شروع کنیم و از سنین پایین روی فرزندان‌مان کار کنیم و جبهه را شرح دهیم، فداکاری شهدا و ایثارگران کشورمان در ذهن‌شان ماندگار خواهد شد.


 علیرضا جلالیان/حادثه تروریستی اهواز به دلیل زمان و مکان آن حادثه تلخ و تأسفبار بود. اما درست 9 روز بعد از این حادثه مرکزیت برنامه‌ریزی و دست‌اندرکاران این حادثه در خارج از کشور طعم آتش انتقام را چشیدند. حمله موشکی و پهپادی نیروی هوافضای سپاه و وارد آوردن ضربه‌های دقیق به تروریست‌ها بار دیگر خاطره دو عملیات انتقام موشکی پیشین را زنده کرد. اما این حمله با دو حمله پیشین تفاوت‌هایی داشت. عملیات حمله به مقر داعش در دیرالزور سوریه که سال گذشته انجام شد، درست 12 روز بعد از حادثه تروریستی تهران بود. همچنین حمله موشکی سپاه به مقر تروریست‌های دموکرات در اقلیم کردستان که بعد از حادثه 30 تیرماه در پاسگاه مرزی مریوان و شدت یافتن اعزام تیم‌های تروریستی از این منطقه به داخل کشور 17 شهریور ماه صورت گرفت. در حملات پیشین نیروی هوافضای سپاه ضربات خود را تنها با حملات موشکی به تروریست‌ها وارد کرد و پهپادهای این نیرو تنها نقش رصد اطلاعاتی و فیلمبرداری از لحظه اصابت را داشتند و در این عملیات‌ها از پهپادهای رزمی استفاده نشد، اما در عملیات «ضربت محرم» در حمله موشکی به مواضع تروریست‌ها علاوه بر پهپادهای شناسایی، پهپادهای رزمی نیروی هوافضای سپاه نیز عملیات انهدام مواضع تروریست‌ها را بر عهده داشتند که به نظر می‌رسد با توجه به قدرت تداوم پروازی و برد پرواز، این پهپادها برای عملیات از خاک ایران بلند شده و بعد از اجرای موفق دوباره در خاک ایران نشسته‌اند. اما نکته‌ای که در هر سه عملیات‌ می‌توان به آن پی برد، قدرت رصد اطلاعاتی و اشراف اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران بر وضعیت تروریست‌ها است، به طوری که دقیقاً در زمان برگزاری جلسات محرمانه آنها و زمانی که وقت تجمع سران و مؤثران آنها بوده این عملیات‌ها صورت گرفته و افراد مؤثر و مهمی در این عملیات‌ها به هلاکت رسیده‌اند. در دیرالزور، قلعه دموکرات و شرق فرات این موضوع مشهود بوده و هیچ‌گاه هیچ یک از گروه‌های تروریستی که تحت ضربه قرار گرفته‌اند، اشاره‌ای به تلفات غیر نظامی و زنان و کودکان در این حملات نکرده‌اند. این امر مرهون دو موضوع است؛ اول توان اطلاعاتی نیروهای مسلح کشورمان که می‌توانند حتی در قلب و مرکزیت گروه‌های تروریستی از محرمانه‌ترین جلسات آنها در نزدیک‌ترین زمان ممکن اطلاع یافته و علاوه بر اطلاع از زمان و مکان دقیق این جلسات می‌توانند حضور یا عدم حضور افراد مؤثر در این جلسات را رصد کرده و به محض حضور مؤثران گروه‌های تروریستی اقدام به اجرای آتش کنند و این آتش دقیقاً در نقطه مورد نظر فرود بیاید و ضربه را وارد کند. وجه دوم این موضوع دقت موشک‌ها و توانایی تداوم پرواز پهپادها است، به صورتی که پهپادها در نقطه هدف آتش، حضور چند ساعته دارند و با اطمینان از حضور همه افراد و مساعد بودن شرایط حمله، این موشک‌باران و بمباران پهپادی صورت گرفته و نیرویی در منطقه توانایی رهگیری و شناسایی این موشک‌ها و پهپادها را نداشته است. البته تدابیر فرمانده معظم کل قوا در دستیابی نیروی هوافضا به این توان نقش اساسی را داشته است. با این اوصاف، سه عملیات راهبردی اخیر به خصوص عملیات «ضربت محرم» بنا به اذعان کارشناسان نظامی جزو به‌یادماندنی‌ترین عملیات‌های نظامی چند دهه اخیر است که البته پیام آن برای همه طرف‌های مورد نظر روشن و واضح است.

پدر و همسر شهید مدافع حرم «حسن رجایی‌فر»


 زینب محمودی‌/ حسن رجایی‌فر یکی از مدافعان بابلی حرم حضرت زینب(س) بود که به همراه 12 شهید کربلای خان‌طومان در 17 اردیبهشت 1395 به دست تروریست‌های جبهه النصره به شهادت رسید.
پدر شهید می‌گوید: «من پاسدار بازنشسته و جانباز هستم، 12 فرزند داشتم پنج پسر و هفت دختر، از پنج پسر، حسن سومین فرزند خانواده و متولد 1354 بود. حسن از کودکی علاقه زیادی به امام خمینی(ره) داشت. یادم هست حسنم شش ساله بود که یک شب دیدم در خواب می‌خندد. به همسرم گفتم حسن برای چه می‌خندد؟ گفت شاید با فرشته‌ها بازی می‌کند. تا سه شب همین‌طور در خواب می‌خندید. عاقبت بیدارش کردم و گفتم حسن جان چه خوابی دیدی؟ گفت آقا بزرگ(امام خمینی) به خوابم آمده بود. زمان کودکی امام خمینی(ره) را آقا بزرگ صدا می‌زد. عکس امام(ره) روی دیوار بود و حسن آن عکس را در خواب دیده بود. وقتی پسرم استخدام سپاه شد، دیپلمه بود. یک شب خواب دید امام خمینی(ره) به او می‌گوید برو درس بخوان، از فردای آن شب پسرم شروع به درس خواندن کرد تا اینکه کارشناسی‌ارشد را گرفت.
حسن همیشه لبخند به لب داشت. دنبال خیر رساندن به مردم بود. تا حد توان به دیگران از نظر مالی کمک می‌کرد. به نظر من ورود به جمع شهدا و پاسداری اسلام قسمت است. قبلاً خواب دیده بود لباس سپاه به تن می‌کند و قسمتش سپاهی شدن بود. به قرآن کریم خیلی علاقه داشت؛ حتی یک دارالقرآن تأسیس کرد تا جوان‌ها استفاده کنند و در شورای بسیج همه حرفش این بود که جوان‌ها را دریابید و با قرآن آشنا کنید.»
راضیه بیگلرنیا، همسر شهید هم می‌گوید: «من سال 75 با حسن آقا ازدواج کردم و قسمت و مقدر بود که همسر شهید شوم. سه فرزند ثمره زندگی‌مان است که پسر کوچک‌مان زمان شهادت پدرش پنج ماهه بود.
دوری‌اش برای‌مان سخت است؛ اما با رفتن همسرم به سوریه هیچ مخالفتی نکردم. حسن آقا می‌گفت اگر خود شما بروید سوریه و ببینید چه بلایی بر سر شیعیان می‌آورند، هرگز جلوی ما را نمی‌گیرید. اگر ما اینجا در حسینیه بنشینیم و بگوییم وای زینب وای زینب...! اما وقت عمل کاری نکنیم که نمی‌شود. همان‌طور که حضرت زینب(س) در حادثه عاشورا جز زیبایی ندیدند و صبر جمیل کردند، ما همسران شهدا به تأسی از ایشان صبر جمیل خواهیم کرد.
حسن به شهدا خیلی علاقه داشت و درباره‌شان کنکاش می‌کرد. همیشه تأکید می‌کرد در مراسم شهدا شرکت کنیم. می‌گفت اگر شرایط طوری نیست که به شهادت برسیم و لیاقت شهادت نداریم، کار شهدا را انجام دهیم و نام شهدا را زنده نگه داریم.
همسرم هر بار داوطلبانه به سوریه اعزام می‌شد. بار آخر به دلیل مجروحیتش قرار بود دیرتر از هم‌رزمانش برود و اردیبهشت 95 اعزام شود؛ اما نمی‌دانم چه شد که یک دفعه اواخر فروردین خبر داد که به سوریه می‌رود. از هم‌رزمانش شنیدم ساعت 12 شبی که شهید شد، چند نفر از دوستانش مجروح می‌شوند. مسئول‌شان می‌گوید: کی اینها را برمی‌گرداند که حسن به اتفاق شهید بلباسی می‌روند تا پیکر شهدا و مجروحان را برگردانند که با توپ 23 خودروی‌شان را می‌زنند. هنوز پیکرشان از خان‌طومان سوریه برنگشته است. به نظرم شهدا را حضرت زینب(س) انتخاب و شهادت‌شان را بانوی مقاومت امضا می‌کند.»



کتاب «کتیبه‌ای بر آسمان» حاصل خاطرات خلبانی است که پس از سال‌ها رنج اسارت در اردوگاه‌های عراق به کشور بازگشت و 16 خرداد 1393 در حالی که کتاب خاطراتش را ندیده بود، بر اثر بیماری سرطان، دار فانی را وداع گفت. سرتیپ دوم خلبان، اکبر صیادبورانی در حالی که فقط چهار روز از آغاز رسمی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران می‌گذشت، در سوم مهر ماه 1359 بر اثر اصابت موشک به هواپیمای جنگنده‌اش در حوالی سرپل ذهاب و سقوط هواپیما، به اسارت بعثی‌ها درآمد و 10 سال در اردوگاه‌های عراق مفقودالاثر بود و بعد از آن هم در ایران، گمنام ماند. خاطرات او را میرعمادالدین فیاضی در 60 ساعت ثبت کرد و از مرداد 1390 که آغاز آشنایی بود، تا اسفند 1391 توانست نسخه اولیه کتاب را آماده کند. این کتاب را انتشارات سوره مهر در 1110 نسخه و با قیمت 27 هزار تومان منتشر کرده و حوزه هنری شهرستان بندرانزلی در تولید آن نقش بسزایی داشته است. نویسنده در این کتاب سعی کرده ضمن حفظ لحن راوی، با رعایت اصول زبان معیار، متنی خواندنی و روان را تدارک ببیند. در پایان کتاب نیز تصاویر و مدارک مختلفی آورده شده که به خواننده برای درک خاطرات راوی کمک می‌کند. 
در بخشی از متن کتاب می‌خوانیم: «نشستیم و خاطرات تعریف کردیم و نحوه اسیر شدن‌مان را گفتیم. دیگر توی حرف‌مان تلخی‌ای نبود. حسم را از اسیر شدن و ماجراهایی که بر من و بصیر گذشته بود با طنز و شوخی می‌گفتم. وقتی عراقی‌ها من و بصیر را اسیر گرفتند و داشتند ما را با آمبولانس منتقل می‌کردند، در مسیر، ماشین خفه کرد و ایستاد. عراقی‌ها شروع کردند به هل دادن ماشین. برای اینکه ماشین را روشن کنند، به من و بصیر هم گفتند هل بدهیم. من اعتنایی نکردم...»



محمد بيشتر دوران جوانى‏اش را در جبهه به سر برد. مادرش می‌گويد: «به ياد دارم يك شب كه از جبهه آمده بود، ديدم از خواب بلند شده و گريه می‌کند و يا زهرا می‌گويد. گفتم چه شده؟ گفت: خواب ديدم دستم را توى دست امام گذاشتم. مادر، من شهيد مى‌‌شوم.» 
به نقل از مادر شهید محمد بهاری
محمد در سال 1343 در مشهد به دنيا آمد. در كودكى قرآن را در مكتبخانه آموخت و از ذهن خوبى برخوردار بود. در كارهاى منزل كمك می‌کرد و بسيار پرجنب‌وجوش بود. تحصيلات ابتدايى را در مدرسه شاوكن مشهد با نمرات خوب به اتمام رساند. به مسجد می‌رفت و نمازش را می‌خواند. در كنار درس به پدرش نيز در قنادى يارى می‌رساند. با شروع فعاليت‌هاى انقلابى در سال 1357، فعاليت‌هاى خود را آغاز كرد و شب و روز از دستاوردهاى انقلاب پاسدارى می‌کرد. دوران نوجوانى محمد با پيروزى انقلاب مصادف بود. او با وجود استعداد خوب در فراگیری علم، درس را رها كرد و روانه میدان جنگ شد. البته در كنار مبارزه، درسش را در مقطع راهنمايى به اتمام رساند. در 15 سالگى وارد سپاه شد و همواره در همه عرصه‏هاى جنگ حضور چشمگير داشت. در سال 1363 با خانم فاطمه اخوان‌صفار طی یک مراسم ساده ازدواج كرد. ثمره اين ازدواج فرزند پسرى است به نام روح‏الله كه در 16 مرداد 1365 به دنيا آمد. دهم شهريور 1365 در عمليات كربلاى 2 در منطقه حاج‌عمران، پس از سال‌ها حضور مستمر در جبهه‌ها، در 22 سالگى در حين اجراى متهورانه اين عمليات، با انفجار گلوله به مقام رفيع شهادت نائل شد. پيكر مطهرش در مزار شهداى بهشت رضا(ع) مشهد‌ـ در مجاورت سردار رشيد اسلام شهيد محمود كاوه‌ـ در آغوش خاك قرار گرفته است.



حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی گفت تقابل بین ایران و استکبار نه بر سر موضوع سرزمینی و امکانات، بلکه بر سر باورها و اعتقادات است و چنین تقابلی تمامی ندارد و ما در دفاع از جبهه انقلاب و مقابله با جبهه استکبار ذره‌ای تردید نمی‌کنیم.
حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالله حاجی‌صادقی، نماینده ولی‌فقیه در سپاه در جمع مدیران شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی سراسر کشور در تبریز با بیان اینکه، در قرآن کریم بر پایان‌ناپذیر بودن تقابل جبهه استکبار با جبهه حق و حقیقت اشاره شده است، گفت: «تقابل بین ایران و استکبار نه بر سر موضوع سرزمینی و امکانات، بلکه بر سر باورها و اعتقادات است و چنین تقابلی تمامی ندارد و ما در دفاع از جبهه انقلاب و مقابله با جبهه استکبار ذره‌ای تردید نمی‌کنیم.»
 نماینده ولی‌فقیه در سپاه با اشاره به نقشه‌ها و توطئه‌های دشمنان اسلام و انقلاب طی سال‌های اخیر، گفت: «بر همین اساس تعداد 160 پروژه علمی که 60 مورد آن در مؤسسات رسمی وزارت خارجه آمریکا و 100 مورد نیز از سوی دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی این کشور مورد بررسی قرار گرفته است، براندازی جمهوری اسلامی را نه به وسیله جنگ سخت، بلکه از طریق جنگ نرم توصیه کرده‌اند.»
وی افزود: «در این مطالعات تصریح شده است که جمهوری اسلامی ایران به لحاظ جغرافیایی، مبانی فکری و ترکیب جمعیتی به اندازه‌ای قدرتمند شده است که عملیات سخت چاره‌ساز نیست و باید این کشور با جنگ نرم و با تضعیف ارکان آن در معرض چالش قرار گیرد.»
حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی، اسلام و ماهیت دینی، رهبری و ولایت فقیه، حضور و مشارکت مردمی و روحیه و فرهنگ مبارزه با استکبار و ظلم‌ستیزی را چهار رکن مهم انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی برشمرد و تصریح کرد: «استکبار جهانی امروز ارکان انقلاب اسلامی ما را نشانه رفته است.»
وی تلاش برای تغییر ذائقه مردم ایران را از جمله راهکارهای دشمنان برای ضربه زدن به ارکان انقلاب اسلامی دانست و گفت: «بر این اساس به تدریج مطالبات ارزشی جای خود را به تعلقات مادی‌گرایانه میان مردم می‌دهد.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه، افزایش روزافزون کینه‌توزی و دشمنی‌های استکبار با جمهوری اسلامی ایران را نشانه‌ای واضح از قدرتمندی نظام اسلامی ایران دانست و افزود: «اگر چنین نبود، هیچ‌گاه هزینه‌های کلان برای ضربه زدن به ایران صرف نمی‌شود.»
حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی با بیان اینکه، چهار دهه استقرار نظام الهی در ایران به هیچ وجه برای دشمنان قابل هضم نیست، گفت: «با این همه دشمنی در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، انقلاب اسلامی هنوز زنده و پویا به راه پرصلابت خود ادامه می‌دهد و روز به روز و بی‌وقفه به پیشرفت می‌رسد.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه در پایان با تأکید بر اینکه در آستانه 40 سالگی انقلاب اسلامی باید واقعیات و تکالیف مشخص شود، اظهار داشت: «باید روح امید را به جامعه تزریق کرد؛ زیرا این انقلاب الهی توانسته عرصه‌های جهانی را طی کند و به دستاوردهای عظیمی دست یافته که قابل چشم‌پوشی نیستند.»



پسرم از روی پله به زمین افتاد و دستش شکست، بیشتر از من عبدالحسین هول کرد. بچه را که داشت از شدت درد گریه می‌کرد، بغل کرد و از خانه به سمت بیرون دوید. چادرم را سرم کردم و دنبال‌شان رفتم. او رفت سر خیابان و تا من برسم یک تاکسی دربست گرفت تا بیمارستان. تعجب کردم، چون آن لحظه ماشین سپاه جلوی در منزل پارک بود. 
به نقل از همسر شهید عبدالحسین برونسی

جمع‌بندی تریبون 13

با نزدیک شدن به پایان چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی و در آستانه ثبت این موضوع در اذهان جهانیان و با همه دشمنی‌های پشت و روی صحنه مقابل ملت ایران شاید استکبار جهانی سخن از پایان انقلاب براند، اما ملت ایران در حال برنامه‌ریزی برای دهه‌های بعدی نیم قرن و یک قرن انقلاب هستند. بر همین اساس اولویت انقلاب اسلامی برای دهه پنجم از نگاه شما موضوع هم‌اندیشی تریبون 13 شد که در ادامه نظرات شما همراهان گرامی جمع‌بندی می‌شود.  
تحقق دولت اسلامی/ تحقق دولت اسلامی از مراحل پنج‌گانه انقلاب اسلامی تبیین شده از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی یکی از نظراتی بود که ظاهراً تمامی مواردی که بعداً به آنها اشاره خواهد شد را در خود می‌گنجاند. «امیری» از تهران و «پارسا بینایان» از سمنان بر این موضوع تأکید دارند.
اقتصاد مقاومتی/ تلاش در حوزه اقتصادی و تحقق اقتصاد مقاومتی و ابعاد گوناگون آن در پیام‌های «سیما ساریخانی» از خرمی، «مریم‌ وفایی» و «حامد شفیعیون» از اصفهان، «حسن مهربانی» از گالیکش، «بمونی شیرعلی» و «غلامرضا شولی» از هندیجان، «ابراهیم ترکمند» از بوئین‌زهرا، «یوسف صبحانی‌نسب» از بوشهر، «مجتبی خردمند‌شیرعلی» از هندیجان، «محمود عظمتی» از دلیجان، «علی حوائجی‌یگانه» از همدان و «فرامرز الیاسی» از سنقر مشهود بود.
مبارزه با فساد/ اما در نگاه دیگری مبارزه با مفاسد گوناگون در کشور به ویژه مفاسد اقتصادی و اخلاقی را «رحیمیان»، «جابر بینایان» و «عبدالله کیا» از نوشهر، «معصومه هراسانی» از سمنان و «جمال کشاورزی» از خرامه مطرح کردند.
افزایش توان دفاعی/ «محمدرضا زاهد» از بیرجند، «میرزا جان‌طالبی» از مشکان و «اله‌قلی» از صفاشهر بر تقویت قدرت دفاعی کشور تأکید داشتند.
جهاد علمی و فرهنگی/ «سیروس رضائی» از لالی، «حسین کوشکی» از صفاشهر، «محسن کوشکی» از خرم‌بید، «فاطمه طالبی» از مشکان و «خديجه ساريخاني» از خرمي ابعاد مختلف جهاد علمی، اجتماعی و فرهنگی را در این زمینه بر‌شمرده‌اند.
«الهام و عرفان عباسقلي‌پور» از املش تربیت و پرورش نیروی انسانی ولایت‌پذیر را مهم دانسته‌اند و «مهدی فانی» از سمنان اتحاد و انسجام ملت و مسئولان در مقام استکبار جهانی را بیان کرده است. تقویت بنیان آموزش و پرورش را «محمد فرخی» از قرچک و تقویت زیرساخت‌هاى اقتصادى، اعتقادى و بصیرتي جامعه را «سیدمحمد خدایى‌اردکان» مطرح کرده‌اند. توسعه در همه عرصه‌ها به ویژه اقتصاد را «مرتضی محمدنژاد» از ارومیه بیان کرده و «رسول پاک» از تبریز پاک‌سازی نظام از نفوذی‌ها را مهم دانسته است. رفع آسیب‌های اجتماعی «غانم و سمیه شنبدی» از هندیجان بیان شده و بهره‌برداری از داشته‌ها و پتانسیل‌های موجود در راستای تأمین و افزایش منافع ملی را «علیرضا صبحانی‌نسب» از بوشهر مطرح کرده است. اعتماد به جوانان را «محمد فرهنگیان» بیان کرده و «کاظم پیری» از آبدانان تقویت عوامل درونی با تعامل عزتمندانه با بیرون را مهم دانسته است. حفظ و ارتقای کارآمدی نظام موضوعی بود که «زهرا صحرایی» از کرمانشاه و حفظ فرهنگ و سنت اصیل محلی را «جواد شاه‌ولی‌بر» از ایرانشهر بیان کرده‌اند و «شاهچراغ» از دامغان تلاش برای احقاق حقوق مستضعفان را در این زمینه مهم و در اولویت دانسته است.
برندگان تریبون 13
«علی حوائجی‌یگانه» از همدان / «محمد فرهنگیان» 
 «میرزا جان‌طالبی» از مشکان
پرسش تریبون 14
وظیفه جوانان در جنگ تمام‌عیار اقتصادی چیست؟