اگر خوشبختی یک برگ است
من درختی برایت آرزو می‌کنم!
اگر امید یک قطره است
من دریا را برایت آرزو می‌کنم!
اگر زندگی یک لحظه است
من سال‌ها برایت آرزو می‌کنم!
اگر مهربانی یک لبخند است
من خنده‌های از ته دل برایت آرزو می‌کنم!
و اگر دوست سرمایه است
من خدا را برایت آرزو می‌کنم
که داشتنش بزرگ‌ترین سرمایه است...


حضرت علی(علیه‌السلام) فرمودند: بدان‌ که‌ میان‌ بازرگانان‌ بسیار کسانند که‌ معاملتى بد دارند، بخیلند و در پى احتکارند، سود خود را مى‌کوشند و کالا را به‌ هر بها که‌ خواهند مى‌فروشند و این‌ سودجویى و گرانفروشى زیانى است‌ بر همگان و عیب‌ است‌ بر والیان. پس‌ بایدت‌ از احتکار منع‌ نمود که‌ رسول‌ خدا(صلی‌الله علیه‌وآله) از آن‌ منع‌ فرمود. باید خرید و فروش‌ آسان‌ صورت‌ پذیرد و با میزان‌ عدل‌ انجام‌ گیرد.
نهج‌البلاغه،‌ نامه‌ 53


چند وقتی است که «وزیر کار» و «وزیر اقتصاد» هم به فهرست بیکاران اضافه شده‌اند. رئیس‌جمهور هم اعلام کرده که وزرای پیشنهادی را به مجلس معرفی خواهد کرد؛ لذا به علت ضیق وقت چند نفر را به ایشان جهت گزینش معرفی می‌کنیم:
۱ـ آقای نوبخت: از آنجا که ایشان از چندی قبل برای انجام استعفا! مانند افراد ایستاده در صف اجابت مزاج! یک پا دو پا می‌کنند، به عنوان وزیر پیشنهادی معرفی شوند که هم از وسواس در استعفا خلاص شوند و هم اینکه در مقام توجیه، بهترین گزینه برای توجیه بیکاری و اقتصاد در جامعه
 هستند!
۲ـ ولی‌الله سیف: ایشان در سمت قبلی خود نشان دادند که حضورشان در هر پستی سبب رونق می‌شود؛ لذا با توجه به سبقه ایشان در افزایش قیمت دلار و سکه، می‌توان شاهد افزایش بیکاری، ببخشید! کار در جامعه شویم.
۳ـ مهندس نعمت‌زاده: ممکن است کمی فرسوده به نظر برسد، اما به قول معروف؛ لنگه کفش در بیابان نعمت است!(این نعمت با آن نعمت فرق دارد، دقت کنید!)
۴ـ محمدرضا عارف: یکی از مشکلاتی که جامعه بعد از بیکاری و رکود با آن درگیر است، اظهارنظر بی‌مورد مسئولان است؛ لذا با توجه به اینکه ایشان در مدت حضور سه ساله خود در مجلس لام تا کام حرفی نزده‌اند؛ به طوری که چندین بار، زبانم لال! فکر منفی به ذهن مردم خطور کرده، می‌تواند با سکوت خود در این پست، آرامش حداقلی را در جامعه
 ایجاد کند!
۵ـ محمود صادقی: به نظر نگارنده ایشان یکی از گزینه‌های ممتاز برای تصدی این جایگاه است؛ زیرا با توجه به افزایش بیکاری در جامعه و اعتراضات مردمی، ایشان می‌توانند با بغض‌ها و توئیت‌های مکرر خود سبب التیام و تخلیه روحی بیکاران جامعه شود.
یاسر قاسمیان



 آرش فهیم/  یکی از محورهای سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در شب خاطره دفاع مقدس، ترجمه بود. ایشان بر ترجمه کتاب‌های دفاع مقدس به زبان‌های دیگر و انتشار آنها تأکید فرمودند. البته طی سال‌های اخیر، کتاب‌های دفاع مقدس به زبان‌های بسیاری ترجمه و در اقصی نقاط جهان نیز منتشر شده‌اند. اما هیچ‌گاه یک جریان مستمر و جهت‌دار و تأثیرگذار نبوده است. به همین بهانه با احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبیات داستانی به گفت‌وگو نشستیم شاکری ضمن فعالیت در حوزه نقد، خودش نیز رمان‌هایی چون؛ «انجمن مخفی»، «عریان در برابر باد» و... را نوشته است.
***
* یکی از آرمان‌های فرهنگی در کشور ما، جهانی شدن آثار ادبی است که آن هم از مسیر ترجمه این آثار می‌گذرد. ترجمه و انتشار کتاب‌های دفاع مقدس چه ملاحظاتی دارد؟
ابتدا باید تعریف جهانی شدن آثار ادبی را مشخص کنیم. آیا منظور ما از جهانی شدن، توجه و اقبال جشنواره‌ها و محافل ادبی است؟ آیا هدف‌مان مخاطب خاص و منتقدان است؟ آیا مرادمان از جهانی شدن، فروش بالای یک اثر در کشورهای مختلف جهان است؟ یا اینکه منظورمان، ارائه یک حرف جهانی از طریق آثار ادبی است؟ ابتدا باید پاسخ به این پرسش روشن شود؛ چون اگر جهانی شدن را با هر یک از این معیارها بسنجیم، ممکن است نتیجه متفاوتی بگیریم. 
پیش از هر موضوع معتقدم که ما برای جهانی شدن نباید از معیارهای‌مان دست بکشیم. پس از آن باید دید آیا حرفی برای گفتن در سطح جهانی داریم، یا اصلاً آثار ما قدرت جهانی شدن دارند؟

* منظور شما از اینکه ادبیات ما حرفی برای گفتن به جهانیان داشته باشد، چیست؟
اگر بخواهیم برای جهانیان حرفی داشته باشیم، این حرف از دل سنت، فرهنگ و معارف خودمان، همان فرهنگ اسلامی-ایرانی، قابل استخراج است. براساس این رویکرد، تا ادبیات ما بومی نشود و در این زمینه نظریه‌پردازی صورت نگیرد، قدرت جهانی شدن هم نمی‌یابد. موضوع این نیست که مردم کشورهای دیگر آثارمان را می‌خوانند یا نه، بلکه موضوع این است که تا زمانی که ما به یک بنیان نظری نرسیم نمی‌توانیم برای جهانیان حرفی داشته باشیم. بدون توجه به مبانی فرهنگ بومی، اگر آثار ما در سطح جهانی مخاطب هم پیدا کند، آن اثر دیگر حرف ما نخواهد بود، بلکه حرفی است که دیگران زده‌اند و ما هم تکرار کرده‌ایم. بنابراین مبنای جهانی شدن، فرهنگ و باورهای خودمان است. پس از ترسیم و تعیین این مبانی، باید مشخص شود که کدام آثار با آنها هماهنگ‌تر هستند تا برای ترجمه و انتشار در سطح جهانی انتخاب شوند. 

* به طور مشخص، در حوزه رمان بفرمایید آیا رمان‌های دفاع مقدسی که ترجمه و در کشورهای غربی و ازجمله آمریکا منتشر شده‌اند، حرفی برای گفتن دارند؟
کتاب‌هایی چون «سفر به گرای 270 درجه»، «شطرنج با ماشین قیامت»، «فال خون» و... از جمله آثار درباره جنگ تحمیلی هستند که در کشورهای غربی ترجمه و منتشر شده‌اند. این سه کتاب، یک وجه مشترک دارند؛ در هیچ یک از آنها غنای فرهنگی و معارفی که ما به عنوان نقطه تمایز دفاع مقدس با دیگر جنگ‌ها می‌شناسیم، دیده نمی‌شود. یعنی در هیچ یک از این رمان‌ها، نگاه روشن نسبت به موضوع دفاع مقدس وجود ندارد. انتخاب چنین آثاری برای ترجمه و انتشار در دیگر کشورها به این معناست که ما برای جذب مخاطب خارجی به جای آنکه از آنها اسیر بگیریم، خودمان را اسیر آنها کرده‌ایم تا ما را بپذیرند. در حالی که باید برعکس باشد. غربی‌ها اگر در آثار ادبی یا سینمایی خود می‌توانند مخاطبان جهانی را جذب کنند به این دلیل است که در اغلب اوقات، فرهنگ خودشان را برتر و غالب نشان می‌دهند.
آنچه سبب انتخاب چنین آثاری برای ترجمه شده، فقط بینش یا دیدگاه متفاوت آنها به جنگ تحمیلی است. اگر از متولیانی که برای ترجمه این آثار سرمایه‌گذاری کرده‌اند بپرسیم که دلیل‌شان برای گزینش چه بوده، همین موضوع را بیان خواهند کرد. این در حالی است که نگاه متفاوت، به خودی خود یک ارزش تلقی نمی‌شود؛ بلکه اگر این تفاوت، همراه با عمق فکری باشد، ارزش می‌یابد.

* اکنون چه کتاب‌هایی نماینده راستین ادبیات و فرهنگ بومی دفاع مقدس هستند؟
شاید بتوان برخی آثاری که در قالب خاطرات منتشر شده‌اند را ذکر کرد. این آثار به مراتب در عمق تجربه، شخصیت، نوآوری و تفکر از بسیاری از رمان‌هایی که در این عرصه نوشته و ترجمه شده‌اند، بالاترند و صلاحیت بیشتری برای انتشار در سطح جهانی دارند.

* آیا نهاد خاصی موظف است این جریان را اصلاح کند، یا خود نویسندگان؟
ترجمه ادبیات برای به بار نشستن نیازمند برخورداری از مسئولانی بصیر و روشن‌اندیش است. به نظر می‌رسد که در این زمینه‌ـ گزینش آثار برای ترجمه و انتشار در غرب‌ـ بیشتر به نام آدم‌ها توجه می‌شود تا خود آدم‌ها و این سیاست درستی نیست، چون برخی از آدم‌هایی هم که معرفی می‌شوند، نویسندگان طراز اول نیستند. اما برایم جای سؤال است که برای ترجمه، چرا سراغ داستان کوتاه نمی‌رویم؟ چون تعداد آثار مهم که ظرفیت جهانی شدن هم دارند، در این عرصه بیشتر است. ضمن اینکه ما همیشه در زمینه داستان کوتاه از رمان موفق‌تر بوده‌ایم.

*چطور می‌توانیم رمان و داستان دفاع مقدس و به طور کلی، ادبیات داستانی خود را بومی‌تر کنیم؟ 
رسیدن به چنین اتفاق مهمی، به کار نظری گسترده و عمیق نیاز دارد. بخش عمده‌ای از این کار باید در حوزه نقد انجام گیرد و برعهده منتقدان است. به حاشیه رفتن منتقدان تنها به خود آنها محدود نمی‌شود؛ بلکه سبب می‌شود که حوزه نظریه‌پردازی به حاشیه برود و در نتیجه ادبیات ما دچار فقر اندیشه شود. وقتی کار فکری و نظری انجام نشود، ادبیات همچون فرد نابینایی می‌شود که حتی اگر راه را هم درست برود، دچار مشکلات و آسیب‌هایی خواهد شد. نقد و کار نظری مثل یک راهنما و دستگیر است که احتمال خطا را کاهش می‌دهد.

به مردان سرمست قدرت سلام
به ناآشنایان خدمت سلام
به آنها که بر صندلی‌های‌شان
لمیدند شنگول و راحت، سلام
به آنها که در ساعت کار خود
بخوابند بر طبق عادت، سلام
به آنها که در گفتن نام لوور
نمایند قاطی به شدت، سلام
به صلح‌آورانی که در وقت جنگ
فروشند از حق ملت، سلام
به آنها که مجذوب موگرینی‌اند
و دارند بدجور غیرت، سلام
گلابی‌فروشان سلفی‌بگیر
به جوگیرهای عدالت، سلام
به آنها که کردند خونم کثیف
نکردند دیگر حجامت، سلام
غرض صرفاً عرض ادب بود و بس
به جمع وکیلان دولت سلام
امیر معظمی‌گودرزی



 مهدی امیدی/ سال‌هاست که هنر هفتم گرفتار نوعی از فیلم‌هاست که تلفیقی از فیلم فارسی و سینمای شبه روشنفکرانه هستند. فیلم‌هایی که از یک سو ادعاهای حقوق بشری‌ـ-شبیه به آنچه غربی‌ها علیه ایران می‌بافندـ دارند و بر موج طعنه‌های سیاسی قرار می‌گیرند و از سوی دیگر، سطحی و مبتذل هستند. فیلم «عرق سرد» به کارگردانی سهیل بیرقی مصداق بارز چنین آثاری است؛ فیلمی که به ظاهر از یک اتفاق واقعی الهام گرفته است، اما در عمل، به هیچ واقعیتی پایبند نیست. 
همان‌طور که در خبرها آمده، «عرق سرد» بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده است؛ یعنی دقیقاً یکی از بازیکنان فوتسال بانوان از سوی شوهرش که دقیقاً همانند همین فیلم مجری تلویزیون بود، ممنوع‌الخروج شده بود؛ اما سهیل بیرقی، در فیلم جدید خود حتی به ماجرایی که از آن الهام گرفته نیز وفادار نمانده و واقعیت را کاملاً وارونه بازتاب داده است؛ چون ورزشکاری که «عرق سرد» بر اساس زندگی او ساخته شده، در نهایت و با حمایت دستگاه‌های حاکمیتی، حق خروج از کشور برای شرکت در مسابقات بین‌المللی را می‌یابد؛ اما «عرق سرد» برای محکومیت این حاکمیت و تحمیل نگاه خود به مخاطب، سرنوشت دیگری را برای شخصیت محوری خود رقم زده است. دروغ بزرگ دیگر فیلم، تغییر ظاهر و هویت مجری مذکور است! یعنی نگاه فیلمساز تا این حد مغرضانه و ریاکارانه است که حتی به این واقعیت هم متعهد نمانده و ضمن نمایش تصویری بیمار و ظالم از مجری، او را با چهره مذهبی نمایش داده است! البته همه آدم‌های متدین و با ظاهر مذهبی در این فیلم، منفی به تصویر کشیده شده‌اند؛ مانند کاراکتری که سحر دولتشاهی نقش آن را بازی می‌کند و یکی از سرپرست‌های تیم ملی فوتسال بانوان است و در قالب یک زن چادری و متدین، چهره‌ای نفرت‌انگیز یافته است.
در «عرق سرد» حتی واقعیت‌های ساده دیگری هم رعایت نشده است؛ مانند نحوه ورود و خروج به سازمان صداوسیما یا برقراری ارتباط تلفنی با برنامه زنده تلویزیونی. مؤلفه دیگری که سبب شده است تا «عرق سرد» به یک فیلم قلابی تبدیل شود و دور از واقعیت به نظر برسد، شخصیت افروز است. کاراکتر افروز با بازی باران کوثری یک بازیکن خوب و قهرمان در فوتسال بانوان معرفی می‌شود، اما دچار اضافه وزن است! چون سازندگان فیلم، صرفاً دغدغه مطرح کردن چند شعار و طعنه سیاسی داشته‌اند، از ساخت یک فیلم به معنای واقعی غافل شده‌اند.

 سلبریتی‌هایی که فقط در فضای مجازی به فکر مردمند
بازیگران مطرحی در فضای مجازی که هزینه‌ای ندارد از مردم حمایت می‌کنند، ولی در عمل با گرفتن دستمزدهای بالا گران شدن بلیت‌های تئاتر را رقم زده‌اند.
وقتی صحبت حمایت از مردم به میان می‌آید، سلبریتی‌ها به ویژه چهره‌های مطرح بازیگری در صف اول اظهارنظر در فضای مجازی حضور دارند؛ حضوری که برای آنها هزینه که ندارد هیچ، بلکه فایده نیز دارد؛ زیرا آنها را بین مردم محبوب‌تر می‌کند، اما وقتی زمان عمل فرا می‌رسد دیده می‌شود که گاهی نفع شخصی بر نفع مردم و حمایت از آنها غلبه می‌کند.
این روزها که بحث تعیین قیمت‌های غیر استاندارد برای بلیت‌های تئاتر داغ شده، این موضوع جدی‌تر مطرح می‌شود که سلبریتی‌ها برای حضور در این نمایش‌ها دستمزدهای بسیار بالایی دریافت می‌کنند و این امر در بالا رفتن هزینه تولید یک تئاتر تأثیر مستقیم دارد. از سوی دیگر این امر هم بهانه‌ای برای افزایش قیمت بلیت‌ها شده است، چرا در چنین وضعیتی و برای حمایت از مردم به ویژه اقشار متوسط و متوسط رو به پایین حاضر به اقدام عملی نیستند؟

استقبال سینماگران 73 کشور از جشنواره فیلم مقاومت
سینماگران 73 کشور جهان با ارسال 906 عنوان فیلم سینمایی و مستند متقاضی حضور در پانزدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت شدند. این در حالی است که حتی از داخل سرزمین‌های‌اشغالی هم به دبیرخانه بین‌الملل جشنواره آثاری ارسال شده است که مطابق آیین‌نامه جشنواره پذیرفته نمی‌شود. برپایه این خبر، جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت در دوره‌ گذشته شاهد شرکت فیلمسازان 67 کشور جهان بوده که در دوره پانزدهم آمار کشورهای متقاضی به 73 کشور رسیده است. شرکت 691 فیلم مستند و 215 اثر سینمایی در این دوره جشنواره چشمگیر است و متقاضیان شرکت در بخش فیلم‌های سینمایی این دوره جشنواره بیش از دو برابر در مقایسه با دوره‌های پیشین شده‌اند. کشورهایی چون؛ سوریه، آمریکا، اسپانیا، فرانسه، کانادا، سوئد، نروژ، استرالیا، هند، قطر، چین، بوسنی و هرزگوین، عربستان، شیلی، لبنان و... از جمله کشورهای شرکت‌کننده هستند و دو کشور فرانسه و آمریکا بیشترین آثار را برای دبیرخانه بین‌الملل جشنواره ارسال کرده‌اند. پانزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت امسال در دهه اول آذر (همزمان با هفته گرامیداشت بسیج) برگزار می‌شود.

استقبال از یک رمان
 مذهبی
با وجود سیطره رمان‌های بازاری، ترجمه‌ای و شبه‌روشنفکرانه، یک رمان مذهبی با استقبال چشمگیری مواجه شده است.
مظفر سالاری، نویسنده «رؤیای نیمه‌شب» که بر اساس یک ماجرای واقعی، داستان وصلت یک پسر سنی‌مذهب با دختری شیعه را روایت می‌کند، گفته بود: «رؤیای نیمه‌شب، ترسیم شیوه معاشرت و همزیستی مسالمت‌آمیز مردمی است که معتقد به دو مکتب متفاوت می‌باشند، اما در زیر چتر مشترکات اعتقادی خود چون خدا، قبله، کتاب و پیامبر(ص) با صمیمیت و دوستی به مراوده با یکدیگر
 می‌پردازند.»
این کتاب را انتشارات کتابستان معرفت برای هفتادو‌یکمین بار منتشر کرد.

«به وقت شام»
 راهی لبنان شد
فیلم سینمایی «به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا در ادامه اکران‌های بین‌المللی، از روز پنجشنبه ۱۱ اکتبر (۱۹ مهر ماه) به مدت یک ماه در کشور لبنان به نمایش درخواهد آمد.
مراسم افتتاحیه فیلم «به وقت شام» در این کشور، دوشنبه ۸ اکتبر (۱۶ مهر) با حضور مسئولان و هنرمندان در شهر بیروت برگزار می‌شود.
این فیلم سینمایی که به سه زبان بین‌المللی ساخته شده است، در شهرهای مختلف کشور لبنان به صورت گسترده اکران خواهد شد.
پیش از این، جدیدترین اثر ابراهیم حاتمی‌کیا در کشورهای سوریه و عراق با استقبال مردم، مسئولان و هنرمندان این دو کشور همراه شده بود.

انتشار مستندی
 درباره فرنگیس
همزمان با انتشار تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «فرنگیس»، مستند «حماسه تبر» که روایتی از حماسه فرنگیس حیدرپور، شیرزن کرمانشاهی و قهرمان کتاب «فرنگیس» است، عرضه شد.
مستند «حماسه تبر»، روایتی از مواجهه فرنگیس حیدرپور، شیرزنی گیلانغربی با دو سرباز بعثی است که به وسیله یک تبر با آنها درگیر شده، یکی را از پای درمی‌آورد و دیگری را اسیر
 می‌کند.
این مستند به کارگردانی سیدمجتبی سادات و تهیه‌کنندگی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تولید شده است و علاقه‌مندان برای دریافت و تماشای آن می‌توانند به پایگاه عماریار ammaryar.ir مراجعه کنند.

«پایی که جا ماند»
 سریال می‌شود
نویسنده «پایی که جا ماند» از ساخت سریالی درباره این کتاب خبر داد.
سیدناصر حسینی‌پور نویسنده، خاطره‌نویس ایرانی و دیپلمات فرهنگی درباره ابراز تمایل سیروس مقدم برای ساخت سریال «پایی که جا ماند» به باشگاه خبرنگاران گفت: «مصاحبه آقای سیروس مقدم را خواندم، علاقه داشتم دیداری با او داشته باشم تا اینکه گفتم چه بهتر که از طریق رسانه‌ها این عشق و علاقه من برای ساخت این کار به گوش ایشان برسد که الحمدلله محقق شد.»
حسینی‌پور درباره همکاری با سیروس مقدم افزود: «قطعاً خیلی از ناگفته‌هایی که در کتاب نیامده به سیروس مقدم می‌گویم و به دلیل علاقه خاصی که به ایشان دارم، پرقدرت کنارشان خواهم بود.»

مولای من!
عبور کن نه از خیالم که از همه جانم
از همه تار و پود این تن
از بند بند این وجود
بیا و در من جاری شو
بگذار نمی از یم وجودت آرامم کند
می‌خواهم ژاله چشمانم فقط در هوای تو بر گونه‌ام جاری شود
بگذار غرق خیالت شوم
بگذار این دل فقط در هوای تو حالی به حالی شود
بگذار روز و شبم را با تو و یاد تو گره بزنم
می‌خواهم فقط از تو بگویم
و هرچه با تو در پیوند است
بگذار از نوک این قلم فقط نام تو بتراود
و بر سینه سپید این کاغذ فقط از تو نگاشته شود
مولای نجیبم!
کوره سوادی هست برای به بند کشیدن واژگان در وصف جمال و کمال تو
بیا و سرمشق تمام صفحات خاطرم شو
بیا که می‌خواهم بی‌دغدغه در سایه مهرت بنشینم
و آنقدر با تو بگویم تا بار دلم سبک شود
آقا جان! همه دارایی‌ این دل!
نعمت نگاهت را از من نگیر
و برکت دستانت را نیز
و صد البته فروغِ سیمایت را...

 شب‌شکاران
نه تنها تک‌سواران یمانی شب‌شکارانند
که از خاک سیاووشان به راهش سر بدارانند
روایت کرده‌اند از جاده می‌آیند این شب‌ها
سوارانی که بر صبح ظهور آیینه‌دارانند
در استقبال‌شان سر می‌دهم شعر شکفتن را
زلال آهنگ چون گل‌نغمه‌های جویبارانند
به دریا خیره می‌مانم دعای ندبه می‌خوانم
تمام موج‌ها غرق تماشای سوارانند
خبرها پشت هم خاک خراسان را می‌آشوبد
که هنگام ظهور آن سو فراوان جان‌سپارانند
سواری نامه در دست است پیشاپیش آن لشکر
سواران یمانی پشت دیوار جمارانند


سفیر موشک ایران
عزیز، رهبر ایران زمین، چه خوش فرمود
خطاب، بر همه حامیان آل‌یهود
گمان مبر، بزنی ضربه‌ای فرار کنی
بدان، به دست خداوند می‌شوی نابود
زنیم سیلی و آه از نهادتان آید
کلام نافذ حق را، به گوش جان نشنود
سپاهیان سرافراز، قد علم کردند
سفیر موشک ایران، جواب دشمن بود