آیت‌الله مجتهدی‌تهرانی می‌گفت: وقتی بعضی‌ها از قبرشان بیرون می‌آیند (فردی) به او می‌گوید: بیا! بشارت می‌دهیم تو را به کرامت و بهشت. یک دختری جهیزیه نداشت؛ تو جهیزیه او را تهیه کردی و حتی کسی هم نفهمید، من را که می‌بینی آن شادی‌ای هستم که در دل آن بنده خدا ایجاد کردی. راه را باز می‌کند و او را به بهشت می‌برد. آدم باید سعی کند نیازمندان را خوشحال کند.

منذربن‌جارود‌ـ 8‌‌

حضرت امیر(ع) در پایان نامه خود به منذر این‌گونه نوشت: «پس هنگامي كه اين نامه‌ام به تو مى‌رسد، نزد من بيا اگر خدا خواست.»
منذر نزد امام علی(ع) آمد و گروهی از او شکایت کردند که ۳۰ هزار دینار از بیت‌المال را برداشته است. امام(ع) از او سؤال کرد؛ اما او منکر آن شد. حضرت از او خواست سوگند بخورد که چنین نکرده است؛ ولی او سوگند یاد نکرد؛ از این رو منذر را از سِمتش عزل و بعد زندانی کرد. همچنین امام(ع) او را به پرداخت ۳۰ هزار درهم محکوم کرد و سپس با وساطت و ضمانت صعصعة‌بن‌صُوحان (كه از نيكان اصحاب اميرالمؤمنين(ع) و از بزرگان قبيله عبدالقيس بود)، آزادش کرد. 
قاطعیت حضرت امیر در برخورد با کارگزاران متخلف بسیار درس‌آموز است.
سيّدرضىّ می‌فرمايد: اين منذر كسى است كه اميرالمؤمنين علی(ع) درباره او فرمود: او به دو جانب خود بسيار مى‌نگرد و در دو برد (جامه يمنى پر بهاى) خويش مى‌خرامد و بسيار گرد و خاك از روى كفش‌هايش پاك مي‌كند. آنچه حضرت امیر درباره شخصیت منذر گفته است، نشان از این دارد که خوی اشرافی‌گری و تکبر و تفاخر در وجود او نهفته بوده و مقام و پست سبب شده است این امر بروز پیدا کند. 
 اما پس از این ماجراها عاقبت منذر چه شد؟ آیا او از نامه حضرت درس گرفت یا اینکه تغییر مسیر داد؟
 سال 60 هجری قمری، امام حسین(ع) پیش از قیام خود، هنگام خروج از مکه برای اشراف و بزرگان کوفه و بصره نامه نوشت و آنها را به یاری خود عودت و با آنها اتمام حجت کرد. 
متن نامه چنين بود: «بسم‌الله الرحمن‌الرحیم. از حسين‌بن‌علي به مالک‌بن‌مسمع و احنف‌بن‌قيس و منذربن‌جارود و مسعودبن‌عمرو و قيس‌بن‌هيثم. سلام بر شما!
امّا بعد؛ من شما را به زنده کردن نشانه‌ها و معارف دين و ميراندن بدعت‌ها فرامي‌خوانم. اگر پاسخ مثبت دهيد، به راه هدايت، رهنمون مي‌شويد. والسلام.»
او نامه را همراه با فرستاده امام(ع)، نزد عبیدالله‌بن‌زیاد بود که در آن موقع حاکم بصره بود؛ زیرا اولاً، به خیال خام خودش فکر می‌کرد این نامه دسیسه‌ای از سوی عبیدالله برای امتحان او باشد. البته این توجیه شاید درست نباشد؛ زیرا او مى‌توانست نامه را به رسول برگرداند و با تندى با او سخن بگوید تا اگر آن شخص فرستاده ابن‌زیاد هم باشد، این برخورد را به اطلاع امیر خود برساند. لزومى نداشت او را دستگیر کند و همراه نامه تحویل ابن‌زیاد دهد. عبیدالله فرستاده حضرت را دستگیر کرد و او را به دار زد.
ثانیاً، دخترش همسر عبیدالله بود؛ بنابراین نامه را افشا و عبیدالله را مطلع کرد و پس از این واقعه، همراه عبیدالله به کوفه رفت. این جریان‌ها نشان می‌دهد، منذر نه فرماندار خوبی برای امام علی(ع) و نه یاور خوبی برای امام حسین(ع) بود؛ بلکه از ترس عبیدالله مطیع امر و فرمان او بود. عبیدالله بعدها او را به حکومت ثغر (نواحی مرزی هند) فرستاد و او حدود سال 62 هجری قمری در همانجا درگذشت. 
البته اشرافیت، با خود ترس و تسلیم را می‌آورد و می‌تواند این عامل رفتار عجیب منذر باشد.
کسی که سال‌ها در رکاب امیرالمؤمنین علی(ع) در صفین و جمل جهاد کرده بود، هنگامی که به سمت مال حرام و رفاه‌طلبی سوق پیدا کرد، از یاری پسر علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) دست کشید و همراه دشمنان علی(ع) شد.
دو رذیله خانمان‌برانداز اخلاقی


در دعای هشتم صحیفه سجادیه آمده «اللّهُمّ إِنیّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ...» امام سجاد(علیه‌السلام) از خدای تعالی درخواست می‌کند که مجموعه‌ای از رذایل اخلاقی، از بدی‌های رفتاری که برای یک مؤمن مسلمان اهلِ تقوا امکان دارد واقع بشود، از او دور شود و از این صفات به خدای تعالی پناه می‌برد معلوم می‌شود ما گذشته از اینکه اقدام و عمل می‌کنیم، روح‌مان را مواظبت می‌کنیم که مبتلا به این صفات و پلیدی‌ها نشود، در عین ‌حال باید از خدا هم استغاثه‌ کنیم و به خدا پناه ببریم. معلوم است یک امر خطرناکی به سمت انسان می‌آید و ما باید خودمان را در پناه و سنگر خدا قرار دهیم و پشت سر خدای تعالی حرکت کنیم، اولینش را هم حرص می‌داند و دومی‌اش را غضب؛ خدایا به تو پناه می‌آورم از هیجان حرص و از طوفان خشم. «هَیَجَانِ الْحِرْصِ»؛ هیجان به معنای جوشش است، به معنای تکان خوردن شدید است، به وجد آمدن، به حرکت افتادن و برانگیخته شدن است، در جاهای مختلف معانی مختلف می‌دهد، ولی ریشه همه معانی آن، برانگیخته شدن و جوشش و تکان خوردن است. حرص هم به معنای علاقه شدید است، آن‌ وقتی که انسان به چیزی رغبت مذموم و میل بد و ناپسند داشته باشد، به آن حرص می‌گویند که از زیرشاخه‌های حب دنیاست. حب دنیا ۱۱ زیرشاخه دارد (که) یکی از آنها حرص است و حریص کسی است که تمام تلاش خودش را در جمع‌آوری ثروت و راه‌های به دست آوردن این ثروت و مسیری که به سمت به دست آوردن ثروت هست طی می‌کند. 

ویژگی‌های انسان حریص
آن چیزی که او را در مسیری قرار می‌دهد که آن مسیر او را به ثروت می‌رساند، (حریص) به آن توجه دارد و آن را جمع می‌کند، اگرچه به آن نیازی نداشته باشد. تلاش می‌کند فکرش را، تدبیرش را، آن قوه عاقله‌اش را، به‌کار بیندازد برای به دست آوردن چیزهایی که به آنها نیاز ندارد. چنین شخصی تمام عمر و فکرش، یعنی تمام سرمایه‌های خودش را در این راه قرار داده است، حالا من مال را گفتم، در مسائل دیگر هم هست؛ (این شخص) به خدا هم تکیه ندارد و مسیرش غیر خداست. کسی که مبتلا به حرص است در حقیقت شیفته دنیاست؛ دستش به سمت خدمت‌رسانی، کمک به همنوعان و دیگران اصلاً حرکت نمی‌کند؛ این شخص خودخواهی دارد، دگرخواهی و خیرخواهی ندارد و انسانی که رگه‌هایی از حرص در او باشد، هرگز دست‌ به ‌جیب نمی‌شود که بخواهد در جاهایی خدمتی برساند، یا کمکی کند.

میوه‌های حرص
خودبینی و خودخواهی از میوه‌های زشت حرص است، (حریص) می‌گوید تا خودم مانده‌ام، چرا دیگری؟! بعد مرتب برای خودش چیزهایی که نیاز ندارد جمع می‌کند، (این چیزها هم در نهایت) می‌ماند و (حریص) خودش از بین می‌رود؛ نه خودش خورده و نه گذاشته دیگری بخورد. حرص شدید «شح» نامیده می‌شود و یک مقدار کمترش «خساست» می‌شود؛ صفت بسیار بدی است که امام صادق(علیه‌السلام) از قول پدر بزرگوارشان امام باقر(علیه‌السلام) نقل می‌کنند: «مَثَلُ الْحَریصِ عَلَی الدُّنْیا کَمَثَلِ دودَهِ القَزِّ کُلَّما ازْدادَتْ مِنَ القَزِّ عَلی نَفْسِها لَفّاً کانَ أبْعَدَ لَها مِنَ الخُروجِ حتّی تَموتَ غَمّا»؛ یعنی حكايت حريص به دنيا، حكايت كرم ابريشم است؛ هرچه بيشتر ابريشم بر خود مي‌تند، با بيرون آمدن از پيله بيشتر فاصله مي‌‌گيرد، تا آنكه سرانجام دق‌مرگ مي‌شود.

مبارزه با حرص
امام سجاد(علیه‌السلام) در دعای چهاردهم می‌فرمایند: «وَ أَعِذْنِی مِنْ سُوءِ الرَّغْبَهِ وَ هَلَعِ أَهْلِ الْحِرْصِ»؛ یعنی خدایا مرا از رغبت بیجا، حرص و بی‌صبری آزمندان پناه بده؛ معلوم می‌شود با حرص، مبارزه هم که بکنی، باید از خدای تعالی کمک بخواهی. در دعای سی‌ونهم، می‌فرمایند: خدایا بر پیغمبر و آلش درود بفرست و خواست مرا به هر حرامی بشکن، به ‌طوری ‌که اصلاً من به سمت حرام میل نداشته باشم و حرص مرا از هر گناهی دور ساز. ما اگر بفهمیم گناه سم است به سمتش نمی‌رویم؛ لذا امام سجاد(علیه‌السلام) از خدا می‌خواهد که خدایا میل مرا نسبت به گناه بگیر، البته تمام اینها راجع به حرصِ مذموم است.

حرص ممدوح
حرص ممدوح هم داریم، رغبت و میل به کسب علم، تلاش و حرکت به سمت اینکه به دیگران خدمت کند، حریص علم باشد، حریص نیکوکاری باشد، حریص کار مفید باشد، اعمال صالح داشته باشد. در روایت از امام صادق(علیه‌السلام) است درباره حرص که هر دو مورد را شامل می‌شود، می‌فرمایند: دو گرسنه هستند که هیچ‌گاه سیر نمی‌شوند؛ گرسنه علم، آنکه طالب علم است تا یک‌ چیزی می‌بیند که مطلب علمی است می‌نشیند و حوصله می‌کند و گوش می‌دهد که انسان باید از خدا این را بخواهد که دائم دنبال علم باشد و گرسنه مال، کسی که حریص به مال است، کسی که دنبال مال و حرص به مال دارد هم هیچ ‌وقت سیر نمی‌شود. اگر انسان اهل مراقبه و حساب اعمالش نباشد، هرچه بیشتر بدود، بدتر هم می‌شود؛ یعنی (اگر) توجه نکند و دقت لازم را نداشته باشد و از همان اول جلوی بدی را نگیرد، بدتر می‌شود. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: آدم دائم پیر می‌شود (اما این) دو صفت در او جوان می‌شود.

خانمان‌سوزی حرص
حرص این‌طوری است؛ خدا نکند به جان کسی بیفتد؛ خانواده‌اش هر روز دعا می‌کنند این زود بمیرد، نه خودش می‌خورد، نه دست را باز می‌کند که کمک کند، می‌بینید دور و برش چه خبر است، بعضی وقت‌ها افراد این‌طور هستند. از علی(علیه‌السلام) چند روایت بخوانم تا ببینید این صفت چقدر بد است؛ از حضرت پرسیدند: «فأیّ ذُلٍ أذّل؟» چه ذلتی از همۀ ذلت‌ها خوارتر و پست‌تر است؟ فرمود: «الحریص علی الدنیا». فرمود کسی که نسبت به دنیا حریص است از همه ذلیل‌تر و خوارتر است. از ویژگی‌های منافق چند چیز است؛ یکی از آنها حرص است، در روایت آمده «می‌خواهی منافق را بشناسی؟!»؛ چند صفت دارد که یکی از آنها حرص است. در روایت دیگر، هنگامی‌ که از حضرتش پرسیدند حرص چیست؟ فرمود: به دست آوردن اندک به ازای از دست دادن بسیار. چیز زیادی از دست می‌دهی تا یک‌ چیز کمی را بگیری و آن عزّتت است! عزّت چیز بزرگی است، تو آن را می‌دهی که چه بگیری؟! یک مقدار متاع دنیا بگیری؟ عمرت را می‌دهی که یک ‌چیز عزیز و کثیر و قابل ‌اعتنایی است، در مقابل یک‌چیز پست و کم بگیری؟!

بیماری روحی و جسمی
رسول خدا در بیانی فرمودند: «مِنْ عَلَامَاتِ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَیْنِ وَ قَسْوَهُ الْقَلْبِ وَ شِدَّهُ الْحِرْصِ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الذَّنْبِ»؛ شقی یعنی قلب شقی که قاسیه شده، یعنی قلبی که سنگ است، این آدم چند نشانه دارد: 1ـ چشم خشک؛ چشم گریان ندارد، دلش رقیق نیست و اشک چشمش خشک ‌شده 2ـ حرص در طلب مطامع دنیا و اصرار بر گناه.


 محمدرضا قضایی/ قرآن کریم به یکی از آفت‌های جدّی برای جامعه اسلامی تحت عنوان «شایعه» اشاره می‌کند. شایعه خبری است که صحت و سقم آن روشن نشده باشد و در میان توده مردم پخش ‌شود و دهان به دهان در میان افراد و رسانه‌ها منتشر شود. این خبرها حتی اگر موجب یقین به محتوای خود نشوند، نوعی تردید را در مخاطب خود ایجاد می‌کند. در جنگ احد وقتی یکی از اصحاب پیامبر اعظم(ص) به شهادت رسید، دشمن به گمان اینکه او پیامبر(ص) است، در میان لشکریان فریاد زد: «محمد را کشتم»! انتشار خبر شهادت پيامبر(ص) به همان اندازه كه به بت‌پرستان روحيّه داد، در مسلمانان تزلزل ايجاد كرد و سبب شد از ميدان جنگ بگريزند و علّت سستى و فرارشان را شايعه قتل رسول خدا(ص) بيان كنند و حتّى برخی از آنان به فكر بازگشت به دين پيشين خود و گرفتن امان‌نامه از ابوسفيان افتادند. قرآن کریم شایعه‌پراکنان را در کنار منافقان نام برده و آنها را به برخورد تند اسلام در صورت ادامه به شایعه‌پراکنی تهدید می‌کند(سوره احزاب، آیه60).
شایعه سبب می‌شود در اثر گذر زمان، جامعه اسلامی تنها فرزند پیامبرش و خانواده او را «خارجی» به معنای از دین خارج شده تلقّی کنند و در شهر کوفه و شام به نظاره اسارت آنها بنشینند. موارد متعدد در تاریخ و اتفاقات اخیر در بازار ارز، طلا و... گواه این تذکر قرآنی است که برای در هم کوبیدن جامعه می‌توان از خبرهای بی‌پایه به منزله ستون پنجم بهره برد.
جامعه قرآنی باید هرگونه پذیرش خبر یا انتشار آن را مستند به علم و منبع معتبر بداند؛ «وَ لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولاً» (سوره اسراء، آیه36) از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن؛ چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند.

رازها و مرزهای چک کردن گوشی همراه همسر

 کبري فرشچي/ با صداي زنگ پيام کوتاه تلفن همراه گوش‌هاي خانم خانه از آقا تيزتر مي‌شود و دلش مي‌خواهد تلفن همراه آقا را بردارد و ببيند چه کسي در ميانه آرامش خانوادگي‌شان وارد شده و آقاي خانه را به سوي خود فرا مي‌خواند. حالا اگر به جاي پيامک اين بار صداي زنگ تلفن بلند شود و آقاي خانه هم براي پاسخ دادن به تلفن اتاق را ترک کند، ديگر ماجرا سخت و پیچیده مي‌شود و فکر خانم خانه تا ناکجاآباد می‌رود. اين حالت ممکن است براي آقاي خانه هم اتفاق بيفتد و روي تماس‌ها و پيامک‌هاي همسرش حساس شود. اما اگر شما هم جزو افرادي هستيد که دل‌تان مي‌خواهد گوشي تلفن همسرتان را چک کنيد و وارد حساب‌هاي شخصي‌اش در شبکه‌هاي اجتماعي شويد، يا هنگام يک تماس کاري ناشناس دل‌تان مي‌خواهد فالگوش بایستید و بدانيد چه کسي پشت خط تلفن است بايد بدانيد اين حرکت يکي از سمومي است که مي‌تواند زندگي مشترک شما و همسرتان را تلخ کند.
به یقین در يک خانواده سلامت که زن و شوهر نسبت به یکدیگر اعتماد کافي دارند، احتمال چک کردن گوشي تلفن همسر يا حتي تمايل به چنين کاري به حداقل مي‌رسد، اما اگر شما هم علاقه داريد گوشي تلفن همسرتان را چک کنيد اين نشان مي‌دهد يک جاي کار مي‌لنگد. 

نشانه‌اي از بي‌اعتمادي 
اگر متوجه شويد همسرتان گوشي تلفن شما را چک مي‌کند، چه حسي پيدا مي‌کنيد؟ بله طبيعتاً اين عمل مي‌تواند نشانه‌اي از بي‌اعتمادي باشد، اما چرا؟ شايد عامل اين بي‌اعتمادي خود شما باشید و نشان دهد شما نتوانسته‌ايد اعتماد طرف مقابل را به خوبي به خود جلب کنيد. اين موضوع گاه از رفتارهاي کوچکي نشئت مي‌گيرد که به نظر شما اهميتي ندارد، اما مي‌تواند حساسيت همسرتان را برانگيزد. برای نمونه اگر می‌خواهید تماس يک همکار را پاسخ بدهيد شايد هميشه الزامي نباشد که اين کار را در محيطي که همسرتان حضور ندارد انجام دهيد و مي‌توانيد در حضور همسرتان با همکارتان صحبت کنيد. گاهي هم يک توضيح کوتاه شما درباره اين موضوع مي‌تواند مشکل‌گشا باشد. اما حق بدهيد اگر زمان کمي که براي در کنار هم بودن داريد به جاي توجه به همسر و خانواده تلفن همراه به دست در شبکه‌هاي اجتماعي بگرديد، يا با دوست و همکارتان پيامک رد بدل کنيد، احساس ناخوشايندي به همسرتان دست مي‌دهد. ناخوشايندي اين احساس درست شبيه ناخوشايندي حسي است که شما متوجه شويد همسرتان در پنهان تلفن همراه شما را چک مي‌کند!

بهانه خوبي نيست
بي‌ترديد اگر نسبت به همسرتان اعتماد لازم را هم نداريد، نبايد اين موضوع بهانه‌اي شود که شما به دنبال چک کردن او باشيد. چک کردن تلفن همراه يا شبکه‌هاي اجتماعي يا حتي رفت‌وآمدهاي همسر به مدد انواع و اقسام اپليکيشن‌ها و دستاوردهاي تازه فناوري کار ناممکني نيست، اما آيا کسي که مدام در حال چک کردن طرف مقابل است، مي‌تواند از آرامش و سلامت فکري برخوردار باشد و اگر همسر شما بخواهد به شما خيانت کند، آيا چنين رفتارهايي مي‌تواند بازدارنده باشد؟
تلفن همراه، رایانامه، تلگرام، پیامک و... از مصادیق حریم خصوصی افراد است و سرک کشیدن در گوشی، پیدا کردن رمز تلفن همراه، چک کردن پیامک، رایانامه و تلگرام همه می‌تواند نقض حریم خصوصی بین زوجین باشد.
فراموش نکنيد اگر همسر شما متوجه شود که حریم خصوصی او چک شده دچار نوعی بی‌اعتمادی به طرف مقابل می‌شود؛ زیرا به لحاظ روانشناسی گفته می‌شود افرادی که دیگران را چک می‌کنند احتمالاً خودشان مشکلی دارند و فکر می‌کنند همسرشان نیز مانند آنها چیزی برای پنهان کردن دارد.
از سوي ديگر وقتی حریم خصوصی یکی از زوجین نقض می‌شود، ممکن است او اين حریم خصوصی را به جایی خارج از خانه ببرد، یا آن را بسیار محکم‌تر کند که سبب تقابل و اختلاف با همسرش نشود.
همان‌طور که شما رازهايي درباره خانواده، ‌کار و موضوعات ديگر داريد که دل‌تان نمي‌خواهد هيچ کس حتي همسرتان درباره آنها چيزي بداند، به همسرتان هم حق بدهيد موضوعاتي داشته باشد که فقط براي خودش است. در واقع هر فردی این اختیار را دارد که یک سری از موضوعات را برای خود نگه دارد، موضوعاتی که مربوط به خود او یا ارتباطش با والدین یا خواهر و برادرش است.
حریم خصوصی یک فرد تا زمانی به زندگی زناشویی آسیب نمی‌رساند که کوچک‌تر از زندگی دو نفره باشد و زندگی دو نفره را تحت شعاع قرار ندهد.حفظ حریم خصوصی اگر حدود درستی داشته باشد و مشکلی برای رابطه زناشویی ایجاد نکند، به هیچ عنوان آسیب‌رسان نیست.
در عین حال رفتار شما با همسرتان باید به گونه‌ای باشد که اعتماد میان شما طوری شکل بگیرد که محرم راز یکدیگر باشید و بتوانید حریم خصوصی دو نفره‌ای را شکل بدهید. مشکلاتی که برای هر یک از زوجین پیش می‌آید، در عمل چالشی برای تمام اهالی خانواده است و افراط در شکل‌دهی به حریم خصوصی زوجین می‌تواند موجب غفلت آنها از همراهی در مشکلات یکدیگر یا پیشگیری از بروز برخی انحرافات در زوجین شود. شما در زندگی مشترک باید به گونه‌ای رفتار کنید که صمیمی‌ترین دوست همسرتان باشید. در این صورت شما می‌توانید نقش یک مشاور دلسوز و همراه را برای همسرتان داشته باشید و در بزنگاه‌های زندگی او را راهنمایی کنید که مبادا دچار اشتباه در تشخیص شده و پایه‌های خانواده شما دچار تزلزل شود. اینجاست که باید درک مناسبی برای مرز میان حریم خصوصی و همراهی و همدلی در زندگی زناشویی قائل شد.

خاراندن جوش
با تمام اينها اگر شما هم گاهي وقت‌ها وسوسه مي‌شويد به سراغ تلفن همراه همسرتان برويد و آن را چک کنيد، بايد بدانيد با اولين چک کردن اين مسئله براي‌تان به يک عادت تبديل خواهد شد؛ عادتي که دير يا زود برملا مي‌شود و مي‌تواند موجب بروز اختلافات جدي ميان شما و همسرتان بشود. روانشناسان این عادت را به خاراندن جوش تشبیه کرده‌اند. خاراندن جوش‌ها ممکن است در ابتدا حس خوبی به شما بدهد، اما هرچه بیشتر این کار را انجام می‌دهید، میل بیشتری به آن پیدا می‌کنید، تا اینکه سرانجام از این عمل پشیمان می‌شوید. بهترین راهکار، اجتناب از خاراندن جوش است. روانشناسان معتقدند چک کردن گوشی همسر پس از مدتی برای افراد عادی می‌شود. بنابراین، زمانی که به همسر خود مشکوک نیستید، بهتر است از چک کردن پنهانی گوشی او بپرهیزید.

هميشه راه‌هاي بهتري وجود دارد
اگر به همسرتان شک کرده‌ايد و حس مي‌کنيد ديگر همان فرد گذشته نيست و تغيير کرده يا نسبت به شما بي‌توجه شده يا هر عامل ديگري که فکر مي‌کنيد موجب بروز بي‌اعتمادي شما به همسرتان شده است را بررسي کنيد و صادقانه بينديشيد که چقدر از اين بي‌اعتمادي واقعي است و شما در شکل‌گيري بي‌توجهي‌ها و تغيير همسرتان چه نقشي داشته‌ايد. خيلي وقت‌ها موضوعات به راحتي با صحبت کردن حل مي‌شود و پليس بازي نیاز نيست


مدیریت خانواده حق کیست و آیا اساساً یک خانواده باید مدیر داشته باشد؟ آیا اسلام عزیز در این زمینه حق را به کسی داده است؟ مردسالاری و زن‌سالاری به چه معناست؟ سرپرستی مرد بر خانواده آیا نوعی ظلم در حق زنان نیست؟ چگونه یک زندگی آرام و بدون مشاجره داشته باشیم؟ شیوه و روش مطلوب اداره و مدیریت منزل با کیست؟ مشارکت زن و مرد در امور منزل به چه معناست؟ قسمت کردن کار چه معنا و فوایدی دارد؟ پرسش‌های مذکور و مشابه آن که معمولاً برای خانواده‌ها پیش می‌آید، در این کتاب بررسی شده است.
کتاب «خود را به که بسپارم؟» با موضوع مدیریت خانواده نوشته مجتبی حیدری از سوي مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به بازار نشر آمده و به یک معضل امروزی در خانواده‌های ایرانی اشاره دارد و آن هم این مسئله که در خانه مرد باید حاکم باشد یا زن؟ اين کتاب در سه بخش کلی مطالب خویش را بیان می‌دارد؛ ابتدا با بررسی موضوع سرپرستی خانواده این اصطلاح را واکاوی کرده، در ادامه با بررسی روش‌های مدیریت خانواده به این نکته اشاره می‌کند که وظایف مرد و زن و فرزند در قبال مدیریت خانواده چیست و آخرین مباحث مطرح شده به مشکلات مدیریتی در خانواده برمی‌گردد. این مشکلات غالباً ناشی از نبود تفاهم و نگاه‌های متفاوت زن و شوهر به مسئله و مشکل خاص است. برخی زنان معتقدند، مردان ارزش آنان را نمی‌دانند و از طرفی برخی مردان نیز به این نکته اعتقاد دارند که زنان بی‌عرضه‌ هستند و از این قبیل مسائل که زمینه‌ساز مشکلات و اختلافات زناشویی می‌شود. سبک‌های مدیریتی خانواده از تنوع بسیاری برخوردار است، برخی از روش مستبدانه، برخی از روش آزادی مطلق و برخی از روش آزادمنشانه و مشارکتی برای پیش‌برد زندگی زناشویی خود بهره می‌برند که صحیح‌ترین روش در این روش‌ها روش آزادمنشانه و مشارکتی به شمار می‌آید که فواید و امتیازات آن در کتاب بیان شده است. از نکات جالب این کتاب اشاره مؤلف به برخی فعالیت‌هایی است که خانم‌ها می‌توانند در منزل برعهده بگیرند، مانند تدبیر امور منزل، رسیدگی به فرزندان و تربیت آنان، مشورت دادن به همسرشان و یاری رساندن به وی در مشکلات.


ملیکا دانائیان در صفحه شخصی خود نوشت:
« بسم‌الله الرحمن الرحیم؛
راستش را بخواهید بارها به نبود حجاب اندیشیده‌ام
فکر می‌کنم دختری که حجاب ندارد، همچون دختری بی‌مادر است
مادری حضرت زهرا(س) بوی بهشت می‌دهد
نبود حجاب یعنی دختری یتیم در کنج ویرانه
نبود حجاب یعنی اشک حسین(ع)
نبود حجاب یعنی جای خالی که با هیچ چیز پر نمی‌شود
نبود حجاب یعنی؛ هیچ چیز نداری
این درست است که تمام دختران تاج سرند
بین‌مان باشند ولی خب چادری‌ها بهترند»


 دکتر مجيد ابهري/در خانواده‌هايي با بيش از يک فرزند خيلي وقت‌ها پدر و مادر با حسادت و حساسيت بچه‌ها نسبت به يکديگر مواجه‌ می‌شوند. سؤال بسياري از خانواده‌ها اين است که چگونه باید رفتار کنند تا اين حساسيت‌ها برطرف شود و آيا رفتار پدر و مادر مي‌تواند تشديدکننده اين حساسيت‌ها باشد؟
به طور معمول در خانواده‌هايي که چند فرزند دارند گاهي شاهد اختلاف سليقه و رفتار بين والدين و فرزندان هستيم؛ ‌رفتارهاي تبعيض‌آميزي که به دلیل موضوعاتی همچون؛ جنسيت، ‌کوچک و بزرگ بودن بچه‌ها ‌و نکات ظاهري از سوی پدر و مادر شکل مي‌گيرد. اين چندگانگي رفتاري والدين مي‌تواند به روابط ميان فرزندان آسيب برساند. پدر و مادر بايد به خاطر داشته باشند توانمندي فرزندان‌شان در امور تحصيلي، هنر و ورزش نبايد سبب شود ميان آنها تفاوت قائل شوند. رفتار والدين نخستين کلاس آموزش يکرنگي و صداقت است. بچه‌ها رفتار پدر و مادرشان را با خواهرها و برادرها کاملاً زير نظر دارند و تمايز ميان آنها حتي در نگاه کردن يا ناز و نوازش يا رفتارهاي ديگر مي‌تواند موجب بروز احساس حقارت در بچه‌ها شود که اغلب تا دوره‌هاي بعدي زندگي ادامه مي‌يابد. 
معمولاً کوچک‌ترين فرزند خانواده برای سن و سال و شرايط خاصي که دارد نيازمند توجه و محبت بيشتري است، اما رفتار والدين در قبال اين فرزندشان بايد براي بچه‌هاي ديگر توجيه شود تا مبادا احساس تبعيض کنند. والدين بايد حواس‌شان باشد که عواملي همچون برخي ويژگي‌هاي ظاهري مانند چاق يا لاغر بودن،‌ کوتاه يا بلند بودن و بيان نکات تحقيرآميز درباره اين ويژگي‌ها حتي اگر در قالب شوخي باشد مي‌تواند سبب ايجاد حس تحقير و انتقام‌جويي و در نهايت کينه و بدبيني بچه‌ها نسبت به يکديگر و حتی نسبت به والدين شود. 
گروه «زندگی» صبح صادق آماده است تا پلی بین شما خوانندگان با مشاوران خبره و امین ایجاد کند. سؤالات خود را از طریق سامانه پیامک 3000990033 برای ما ارسال کنید.