گاهی مثل باران باید بارید گاهی نرم و گاهی تند
و گاهی خیس باید كرد گلبرگ‌های زیبای برون را
و گاهی باید شكست شاخه‌های زاید خشكیده را
تا سبز شوند جوانه‌ها
و بخوانند ترانه‌ها زیر نم‌نم باران
گاهی مثل باران
باید بخشید ترانه زندگی را
تا عاشقی كنند پروانه‌ها
امیرمؤمنان امام علی(علیه‌السلام) می‌فرمایند: هنگام آغاز هر کار کوچک و بزرگی بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم بگویید؛ یعنی برای این کار، از خدا مدد می‌جویم. خدایی که جز او کسی سزاوار پرستش نیست. پناه‌گاه پناه‌جو و فریادرس فریادخواه است. خداوند بخشنده‌ای که با گسترش روزی بر ما رحم می‌کند، مهربان است به ما در آیین و دنیا و آخرت‌مان. دین را بر ما آسان و سبک و سهل گرفت و به ما رحم می‌کند با جدا کردن ما از دشمنانش.
«التوحید، شیخ صدوق صفحه 232»

نگاهی به مجموعه تلویزیونی «دلدادگان»

 مهدی امیدی/ سریال «دلدادگان» که هر شب از شبکه سوم سیما پخش می‌شود، طی سه فصل تعامل و تقابل دو خانواده را روایت کرده است. این مجموعه تلویزیونی، ضمن توجه به برخی آسیب‌های اجتماعی از جمله اعتیاد، به ازدواج و بخشی از تاریخ معاصر کشورمان در انقلاب و دفاع مقدس توجه کرده است. برخلاف انتخاب موضوعات مهم، داستان، شخصیت‌پردازی و نحوه شکل‌گیری درام در این سریال به گونه‌ای اتفاق افتاده است که مضمون نهایی با وضعیت مطلوب فاصله دارد. 
«دلدادگان» روایت زندگی مالک و افسانه است؛ آنها با عشق آغاز کردند و در نهایت به نفرت و انتقام‌گیری رسیدند. داستان با برخورد دو جوان‌ـ که فرزند این دو هستند‌ـ شروع می‌شود. ارغوان، دختر جوانی است که به دلیل شکست عشقی تصمیم به خودکشی دارد؛ اما امیر او را به زندگی برمی‌گرداند و به همین دلیل افسانه از وی برای کار در شرکت دعوت می‌کند. رفته رفته ارغوان به امیر وابستگی عاطفی پیدا می‌کند و این موضوع سبب می‌شود به وی پیشنهاد ازدواج دهد و...؛ اما معلوم می‌شود همه این اتفاقات نقشه فرزانه برای از هم پاشاندن خانواده مالک است. در فصل دوم که همزمان با دوران انقلاب و دفاع مقدس است، مشخص می‌شود چرا فرزانه زندگی خود را بر انتقام‌گیری بنا می‌کند. وی قرار بود با مالک ازدواج کند؛ اما به علت فعالیت‌های انقلابی و دستگیری و تبعید مالک، این امر میسر نمی‌شود و او و خانواده‌اش در دوران نبودن مالک رنج بسیاری می‌برند. سرانجام وی با نادر ازدواج می‌کند. نادر که در زمینه مواد مخدر فعالیت می‌کرد، پس از انقلاب تحت تعقیب قرار می‌گیرد و طی یک درگیری با مالک و دوستانش، خانه آنها آتش می‌گیرد و زندگی فرزانه به سوی نابودی می‌رود. فرزانه که همه بدبختی‌های زندگی‌اش، از جمله مرگ همسر و فرزند و خواهرش را از چشم مالک می‌بیند، در پی انتقام است. او امیر را که فرزند واقعی مالک نیست، به سمت ارغوان می‌کشد تا از این طریق به وی آسیب بزند و همزمان تلاش می‌کند ازدواج دختر مالک را به هم بزند و پسر وی را نیز به دام اعتیاد بکشاند. 
اولین مسئله‌ای که در «دلدادگان» به چشم می‌خورد، نمایش تصویری آسیب‌پذیر و سست از یک خانواده انقلابی و مذهبی است. کژتابی در نمایش چنین خانواده‌هایی از اواسط دهه 70 در سینما و تئاتر کشورمان رواج یافت؛ اما مدتی است که این نوع تصویرسازی به سریال‌های تلویزیونی نیز راه یافته است. سریال «دلدادگان» حداقل تا اواسط فصل سوم، در متزلزل نشان دادن یک خانواده انقلابی و مذهبی افراط کرده است. تنها دختر خانواده که از قضا محجبه هم هست، از طریق روشی نامتعارف و در قالب دوستی، با همسرش آشنا می‌شود و سپس عقد می‌کنند و پس از آن هم پیش از برگزاری مراسم ازدواج باردار می‌شود! تنها دختر محجبه و مذهبی در این سریال که از قضا پدر و مادرش هم انقلابی بوده و هستند، به این شکل به تصویر درآمده‌ است. 
به طور کلی، زنان و دختران در این سریال به شدت تحقیر شده‌اند. «مرد ذلیلی» زنان یکی از مؤلفه‌های محتوایی این سریال است. این وضعیت در بخش‌هایی که ارغوان از خانواده امیر التماس می‌کند تا اجازه دهند سریع‌تر آنها با هم عقد کنند، پررنگ‌تر می‌شود. حتی دوست مالک که از قضا وی نیز یک شخصیت انقلابی بوده، فرزندی ناخلف دارد و در زمینه خانواده دچار بحران است.
فصل دوم این سریال که از نظر ساختاری، سر و شکل بهتری دارد، به دو مقطع مهم از تاریخ معاصر ایران، یعنی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی اختصاص یافته است. باز هم تصویر مبارزات انقلابی در سریال‌ها به چند صحنه درباره فعالیت‌های چریکی محدود شده است. در این سریال نیز هیچ تصویری از نقش باورهای دینی و فعالیت‌های مردمی در پیروزی انقلاب دیده نمی‌شود؛ برای نمونه، در بخشی که افراد انقلابی تحت محاصره ساواکی‌ها قرار می‌گیرند و تعدادی از آنها در خیابان به شهادت می‌رسند، مردم فقط ایستاده‌اند و تماشا می‌کنند و برای کمک به انقلابی‌ها نمی‌کوشند. هر چند در این بخش ظلم و پلیدی رژیم طاغوت را می‌بینیم؛ اما از سویی یک عامل ساواک، همچون نادر هم چهره‌ای بسیار مثبت و مردمی دارد! یکی از بدسلیقگی‌های سازندگان سریال این بود که دقیقاً در همان قسمتی که شاه از ایران فرار می‌کند، هر دو خانواده محوری داستان، پدر و مادر خود را از دست می‌دهند؛ یعنی در قسمتی که با پیروزی انقلاب همزمان شده، فضای غم و اندوه بر سریال غالب می‌شود. هر چند این موضوع، تعمدی نبوده و سازندگان این مجموعه قصد ضد تبلیغ نداشته‌اند؛ اما به هر حال، طرح داستان به این شیوه اشتباه است و تصویر خوبی از انقلاب و سرنگونی رژیم پهلوی را در ناخودآگاه مخاطب به جا نمی‌گذارد.
یکی دیگر از مشکلات «دلدادگان» نمایش بیش از حد روابط نامتعارف است. کم‌ و بیش در این سریال، همه ازدواج‌ها خارج از مدار سنتی و بیشتر در قالب دوست دخترـ دوست پسر اتفاق می‌افتد. حتی شخصیت‌های انقلابی سریال،‌ مانند مالک و مرضیه نیز در فصل دوم سریال، با چنین شیوه‌ای با هم تعامل می‌کنند. روند عادی‌نمایی روابط دختر و پسر پیش از ازدواج در سریال‌های صداوسیما رو به افزایش است. متأسفانه، طی سال‌های اخیر، بیشتر سریال‌های ما به جای الگوسازی در این زمینه و راهنمایی جوانان و خانواده‌ها به روش‌های اخلاقی ارتباط و تعامل دو جنس و همچنین همسریابی، برای ایجاد جذابیت بیشتر، به نمایش هر چه افراطی‌تر صمیمیت افراد نامحرم گرایش یافته‌اند!
«دلدادگان» سریال جذابی است که با داستان چند لایه و پرداختن به کشمکش‌های خانوادگی و عاطفی، توانسته است مخاطب گسترده‌ای را پای تماشای خود بنشاند؛ اما در این سریال نیز همچون بسیاری دیگر از مجموعه‌های نمایشی سیما از ظرفیت به وجود آمده، استفاده مناسبی نشده و مهندسی غلط فیلم‌نامه سبب شده است تأثیرگذاری فرهنگی آن کاهش یابد. با توجه به حضور مدیران جوان و متعهد در رأس امور شبکه سوم سیما، از این مدیران انتظار می‌رود در سریال‌های آینده شبکه سه، در کنار جذب مخاطب، بر محتوا و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی این محصولات نیز مدیریت شود.  



این روزها بسیاری از هموطنان عزیز که نگران آینده اقتصادی مملکت هستند، به خرید بیش از نیاز اقلام مورد نیاز زندگی دست می‌زنند که خدای ناکرده پس فردا گران‌تر نشود.
خب این عزیزان را می‌شود درک کرد؛ ولی یک عده هم اقلامی می‌خرند که هیچ نیازی به آنها ندارند، برای شناخت این دسته کمی تحلیل روان‌شناختی لازم است که در ادامه ارائه می‌دهیم:
خریداران پوشک در حالی که هنوز مجردند: این عزیزان بسیار وسواسی هستند و حتی از فکر کردن به اینکه روزی ممکن است نوزادی داشته باشند و این نوزاد پوشکی برای قضای حاجت نداشته باشد، چندش‌شان می‌شود. در علم روان‌شناسی به این اختلال پیف‌پیف فوبیا می‌گویند.
خریداران لاستیک کامیون در حالی که موتور گازی هم ندارند: این افراد در کودکی علاقه زیادی به ماشین سنگین داشته‌اند؛ اما در بزرگی پول خرید فرغون هم ندارند، در نتیجه دچار اختلال دوقطبی شده و وسط لاستیک‌ها نشسته و ژست کامیون‌سواری می‌گیرند. به این اختلال لاستیکوفرنی می‌گویند.
خریداران غذای مخصوص حیوانات خانگی در حالی که شعار می‌دهند پول هیئت‌ها را خرج فقرا کنید: نام این اختلال سندروم شکم سیری است و هنوز راه درمان مشخصی هم برای آن کشف نشده است. روان‌شناسان توصیه می‌کنند این افراد را تا می‏خورند، بزنید!
محمدرضا رضایی


ای دیو گرانی و تورم
ای عامل این فشار بی‌حد
بردار ز روی نای ما پای
بابا پدر همه درآمد
بابا که به یک طرف، جدیداً
درآمده از همه پدر جد
رحمی بنما اقل کم بر
اقشار ضعیف کم درآمد
از بار غم تو میل کرده
هر جمعیتی به صفر و مفرد
آن حجم عظیم آب و صابون
اینک همه‌اش حباب زاید
این خیل حباب سکه و ارز
کرده سر راه خلق را سد
ملت به امید تیر تدبیر
ماندند معطل و مجرد
این بین یکی سلبریتی
کمپین نمی‌خریم هم زد
فرموده به کل خرید ممنوع
داده‌ست دوباره بی‌گمان رد
از بس که گران شده همه چیز
این پول به هیچ هم نیارزد
بر روح هر آنکه بی‌شعور است
دائم بفرست بووووووق ممتد
یارب تو خودت نجات‌مان بخش
از شرّ هزار و... چار درصد
زهرا فرقانی

 آخرین سفر
تقدیم به سردار شهید حاج‌حسین همدانی
خوشم که دیدن تو شوق آخرین سفرم بود
فقط هوای تو در کوله‌بار مختصرم بود
به اشتیاق به سوی تو آمدم که بهشتی
تمام پیشکشم‌ـ گرچه اندک است‌ـ سرم بود
کنار مرقد تو آفتاب خانه‌نشین بود
همیشه پرچم گنبد ستاره سحرم بود
چه افتخار به از اینکه در کنار تو بودم
اگر چه کوچه به کوچه گلوله دور و برم بود
«مشق امن و امان است» اولین خبرم بود
«دمشق امن و امان است» آخرین خبرم بود
کنار گنبد تو پر زدم، به اوج رسیدم
اگر چه نیزه مداوای زخم بال و پرم بود
قرار داشتم این‌بار خانه امن بماند
اگر بقیع کماکان دلیل چشم ترم بود
گذشتم از وطنم، از تنم، گذشتم از اینها
منی که غربت شیعه همیشه در نظرم بود
تمام فخر من این است روی سنگ مزارم
نوشته‌اند یکی از مدافعان حرم بود



ای کاش رو به خیمه بیایی تو 
آتش کشید چشم تو صحرا را، روزی که شانه‌های زمین لرزید
باران دلش برای خودش می‌سوخت، وقتی‌که چشم‌های تو را می‌دید
 می‌دید عاشقانه پریدن را، رگبار و تیرها و دویدن را
گفتی که سنگ‌ها همه تاریکند، باید به عشق آینه‌ها جنگید
 «یکتا جوان معرکه‌هایی تو، آرامش سپاه خدایی تو
ای کاش رو به خیمه بیایی تو»... اما به سوی حادثه‌ها چرخید
 وقتی که فصل غربت لیلا شد، چشم فرشته‌ها همه دریا شد
جشن شهادت تو مهیا شد، صد نیزه در طواف سرت رقصید
حالا که روز روشن دیدار است، تفسیر چشم‌های تو دشوار است
نام تو چیست؟ یوسف لیلا یا آیینۀ تمام‌قد خورشید

 افشاگری مدیر جوان شبکه سه
مدیر جوان شبکه سه سیما پس از پنج ماه حضور در این سمت، از تخریب‌های سازمان‌یافته علیه این شبکه خبر داد.
علی فروغی، مدیر شبکه سوم سیما تصریح کرد: «در شبکه سه در مسائل مرتبط با دولت صریح حرف زده می‌شود، کسانی که منافع‌شان به خطر می‌افتد، اقداماتی می‌کنند. ما خبر داریم که یک عده پول می‌دهند که شبکه سه را بزنند و تخریب کنند. خبر داریم که در برخی اتاق‌های فکر علیه شبکه سه طراحی و عملیات می‌کنند. البته شکر خدا یک جایی زمین خوردند و آن در آخرین نظرسنجی‌ای بود که مخاطب شبکه نسبت به فصل قبل چهار درصد بیشتر
 شده است.»
وی همچنین درباره استفاده پررنگ شبکه سه از چهره‌های مشهور گفت: «من اصلاً به دنبال این نیستم که آنتن شبکه را با چهره‌های شاخص پر کنم، ولی اگر چهره شاخصی داریم که حاضر است برای این کشور و نظام قدمی بردارد چرا استفاده نکنم.»

استقبال مردم سوریه از یک نمایش ایرانی
«خورشید از حلب طلوع می‌کند» عنوان نمایشی است که این روزها «کوروش زارعی» در حلب سوریه روی صحنه می‌برد.
این نمایش با استقبال فراوان مخاطبان سوری مواجه شده است و مورد توجه گروه‌ها و طیف‌های مختلف در حلب قرار گرفته است.
در این نمایش که تازه‌ترین اثر «مهنا» مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی است، بازیگران مطرح سوری نقش ایفا می‌کنند.
«خورشید از حلب طلوع می‌کند»، به ماجرای مواجهه راهب نصرانی با سر مبارک امام حسین‌(ع)‌ اشاره می‌کند. سمیر الطویل، مروان غربوان، یاسین عدس، حسان الفیصل و محمد سقا از جمله بازیگران این نمایش هستند. علمای اهل سنت، مسیحی و شخصیت‌هایی از طیف‌های مختلف با حضور در این نمایش از عوامل‌ آن قدردانی کردند. گفتنی است، این نمایش در روزهای آینده در دمشق نیز روی صحنه خواهد رفت.

خاطرات رزمندگان افغانی منتشر شد
کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» به قلم محمدسرور رجایی، نویسنده و شاعر افغانی منتشر شد.دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی این کتاب را که حاصل 10 سال تحقیق و پژوهش است، منتشر کرده است. «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» در 528 صفحه و با ارائه مستندات تصویری، خاطرات رزمندگان افغانی دفاع مقدس را روایت می‌کند. محمدسرور رجایی، پیش از این، کتاب «در آغوش قلب‌ها» را با موضوع ‌اشعار و خاطرات مردم افغانستان درباره امام خمینی(ره) منتشر کرده بود، اما کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» را می‌توان اولین اثر پژوهشی جدی درباره حضور رزمندگان افغانی دفاع مقدس دانست که براساس آمار منتشر شده، بیش از دو هزار شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرد‌ه‌اند.
کارگردان «قلاده‌های طلا»
 به نمایش خانگی رفت
ابوالقاسم طالبی نویسنده و کارگردان، نگارش فیلمنامه «طلاق» را به پایان رساند و قصد دارد آن را برای شبکه نمایش خانگی بسازد. کارگردان «قلاده‌های طلا» و «یتیم‌خانه ایران» در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر گفت: «از خرداد سال ۹۵ تا امروز مشغول تحقیق و نگارش فیلمنامه یک سریال با نام موقت «طلاق» بودم که کار نگارش آن به تازگی به پایان رسیده است.»
وی افزود: «داستان این سریال کاملاً به‌روز است و یک قصه اجتماعی را دنبال می‌کند. این مجموعه برای تلویزیون ساخته نمی‌شود و در تلاش هستم آن را برای شبکه نمایش خانگی آماده کنم. هنوز زمان دقیق آغاز تولید این پروژه مشخص نیست، ولی در نظر دارم هرچه سریع‌تر تولید این پروژه را آغاز کنم.»

پولاد کیمیایی
 درباره سوریه فیلم می‌سازد
پولاد کیمیایی در دومین تجربه کارگردانی خود، درباره سوریه و داعش فیلم می‌سازد. این بازیگر و کارگردان سینما درباره جدید‌ترین پروژه سینمایی خود به خبرگزاری فارس گفت: «این روزهای در حال تکمیل یک فیلمنامه جدید هستم که درباره جنگ‌زده‌ها و‌ آوارگان سوریه‌ است و به نوعی، فیلمی فراملّی محسوب می‌شود. داستان این فیلمنامه به هیچ عنوان به ایران مربوط نمی‌شود؛ اما من تأکید دارم که بخش‌های سوریه این فیلم در کشور خودمان ضبط شود. البته اگر موقعیت فراهم شود و بتوانیم در سوریه فیلمبرداری کنیم، خیلی خوب می‌شود.» وی اظهار داشت: «این فیلم سعی دارد چهره سیاه داعش را به تصویر بکشد و راوی مظلومیت مردم سوریه باشد.»

فصل دوم «آوای باران» 
تولید می‌شود
قرار است فصل دوم سریال «آوای باران» در شبکه یک سیما ساخته شود. الهام چرخنده در این فیلم نقش متفاوتی را ایفا می‌کند.
سریال «آوای باران» به کارگردانی حسین سهیلی‌زاده و تهیه‌کنندگی محمد هاشمی‌اصل سال ۹۲ از شبکه سه سیما پخش شد.
قرار است فصل دوم این مجموعه نیز در ۸۰ قسمت و در قالب دو فاز ۴۰ قسمتی ساخته شود که به شبکه یک کوچ خواهد کرد.
در این فصل بازیگرانی اضافه خواهند شد و از جمله بازیگران فصل پیش که در این فصل هم حضور دارد الهام چرخنده است که نقش متفاوتی را ایفا 
خواهد کرد.


این همه حرص برای چیست؟!
مگر تو چند صباح دیگر روزهای خوبِ خدا را نفس خواهی کشید
مگر نشنیده‌ای که دنیا محل گذر است
رها کن صد من یه غاز دنیا را
دنیای آب و رنگ‌ها تمامی ندارد
زیاده‌خواهِ کوچک!
پاهایت را به اندازه گلیمت دراز کن
افکارت را بتکان
دلت را جارو کن از هر چه غیر خدا
مراقب گام‌هایت هم باش
حریص جیفه دنیا که شوی
دیگر دل نمی‌دهی جز به آن
بیا و بنده‌ی خدا باش
نه دلت!
نه دنیایت!
دل بسپار به بندگی
و چشم بدوز به راه خورشیدی که صبورانه در انتظار طلوع است
بیا و راضی شو به یک زندگی بی‌دغدغه و آبرومند
نگذار حواست پرتِ دنیا شود
بیا و سبک زندگی‌ات را مهدوی کن



 جبار آذین/افزون بر سینمای بیمار، اوضاع دیگر هنرها از جمله موسیقی، هنرهای تجسمی و به ویژه تئاتر هم ناامیدکننده است. در حالی که تئاتر ملی و ایرانی رو به فراموشی است و هنرمندان حرفه‌ای و جوانان اندیشمند تئاتر، بیکار هستند و پایمردان برای به روی صحنه بردن نمایش، کفش‌های آهنین به پا کرده و از شخصیت، احترام، جایگاه، توانایی و زندگی خود، برای دریافت بودجه و گرفتن سالن به منظور تمرین و اجرا هزینه می‌کنند، جماعتی کار دیگر انجام می‌دهند. 
این عده که به برخی مدیران وصل هستند، تئاتر را از فرهنگ ایرانی و مردم دور کرده و بر سر سفره‌های اشراف و پولداران سرو می‌کنند. این هنرمندنماها که در واقع کاسبان تئاتر هستند، با یاری حامیان مالی خاص و ابداع تئاتر اشرافی و اجراهای لوکس و بهره‌بری از چهره‌ها و عروسک‌های سینمایی، تئاتر تجارتی و اشرافی را در ایران زینت داده و از این راه به مال و منال رسیده‌اند. این افراد، با بلیت‌های گرانبهای نمایش‌های لاله‌زاری خود و میزبانی از مرفهان بی‌درد، عزت و حرمت هنر تئاتر و هنرمندان تئاتر را لکه‌دار کرده‌اند. مدیران غافل تئاتر کشور هم که وظایف اصلی آنها دفاع و ارتقای تئاتر ملی و ایرانی است، با همکاری و میدان دادن به دلالان و کاسبکاران تئاتر اشرافی به میلیاردر شدن آنها و نابودی تئاتر ایرانی کمک می‌کنند، جالب آنکه تاجران و «بانوایان» تئاتر اشرافی، از راه سرگرم کردن و به غلیان درآوردن احساس آقا و خانم‌زاده‌های اشراف که برای تفریح و سرگرمی و پز روشنفکرنمایی، زوج زوج به تماشای تئاترهای اشرافی می‌نشینند، زندگی «پسر بچه‌های یتیم» و «بینوایان» را دستمایه کاسبی قرار می‌دهند. حال خود ارتباط بینوایان روی صحنه و بانوایان جامعه را پیدا کنید! چنانچه یتیم‌ها و بینوایان می‌دانستند داستان غم‌انگیز زندگی آنها، اسباب کاسبی و بانواشدن جماعتی می‌شود که تئاتر کشور را به مسلخ تجارت و اشرافیت برده‌اند، خود زودتر دست به کار می‌شدند یا کاسه به دست در مقابل سالن‌ها و هتل‌های اشرافی محل اجرای این قبیل نمایش‌ها صف می‌بستند. اگر روزگاری، هنرمندان و جوانان دغدغه‌مند و فرزانه، از راه هنر فاخر تئاتر با مردم و فرهیختگان جامعه سخن می‌گفتند؛ امروزه در غیبت هنرمندان متعهد و اجراهای شاخص و بامحتوا، دلالان و تاجران و کاسب‌ها از راه تئاتر با مخاطبان مال‌دار خود حرف می‌زنند و به قیمت پرکردن کیسه‌های‌شان، با بزک و دوزک و ادا و اطوار و دلقک‌بازی، آنها را سرگرم کرده و اسباب عیش‌شان را فراهم می‌کنند.