دکتر یدالله جوانی
مدیر مسئول
ایران با انقلاب اسلامی در مسیر رشد و بالندگی قرار گرفت و دلیل تمامی دشمنی‌های دشمنان با ملت ما، در همین یک نکته نهفته است. در یک کلام می‌توان گفت، انقلاب اسلامی بر آرمان پیشرفت مادی و معنوی تمرکز دارد و بر همین اساس، قدرت‌های شیطانی سلطه‌گر و در رأس آنها آمریکایی‌ها، با انقلاب اسلامی مقابله کردند. چنین دشمنانی هرگز نمی‌خواستند این انقلاب و حرکت اسلام‌خواهانه ملت ایران پا بگیرد، لکن اراده الهی، انقلاب و نظام دینی برخاسته از آن را، به پاس مقاومت‌ها، رشادت‌ها، مجاهدت‌ها و شهادت‌های مردم تابع ولایت، به چهل سالگی رساند. اکنون جمهوری اسلامی ایران به مرحله‌ای از بلوغ و پختگی دست یافته و درست در زمانی که دشمن پایان انقلاب را در چهل سالگی فریاد می‌کند؛ نقشه راه پنجاه سال آینده این نظام دینی را ترسیم می‌کند.
با اطمینان می‌توان گفت، انقلاب چهل ساله با عبور از همه موانع، روزی نود ساله خواهد شد و هیچ بن‌بستی برای انقلاب و جریان انقلابی در کشور وجود ندارد. سرسخت‌ترین دشمنان این انقلاب، همگی در سراشیبی سقوط قرار دارند. آمریکایی‌ها با سرپوش گذاشتن بر واقعیات و با پردازش تصویرهای دروغین، هرگز قادر به تغییر روندهای آینده‌ساز مبتنی بر مبانی، اصول، آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی در سطوح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی نخواهند بود. چند روز پیش، از الگوی پایه اسلامی‌ـ ایرانی پیشرفت رونمایی شد و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، برای تکمیل و ارتقای این الگو فراخوان داده و در مقدمه پیام خود آوردند: «خداوند جلّ و علا را سپاس می‌گزارم که با هدایت و توفیق او، تلاش نظام‌مند چند هزار تن از صاحب‌نظران و استادان دانشگاهی و حوزوی و فرزانگان جوان برای طراحی الگوی اسلامی‌ـ ایرانی پیشرفت پس از هفت سال در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی به نتیجه رسید. این سند، اهم مبانی و آرمان‌های پیشرفت را تدوین کرده و افق مطلوب کشور را در پنج دهه آینده ترسیم و تدابیر مؤثر برای نیل به آن را طراحی کرده است که با تحقق آن، که کاری عظیم‌ و دشوار، اما ممکن و شیرین است، کشور راه پیشرفت را خواهد پیمود و طلیعه مبارک تمدن نوین اسلامی‌ـ ایرانی در زیست بوم ایران رخ خواهد داد. ان‌شاءالله».
بی‌تردید این سند پس از اصلاح و تکمیل طبق فراخوان رهبر معظم انقلاب با مخاطب قرار دادن نهادها و سازمان‌های اصلی کشور مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی، دولت، شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه و مرکز الگوی اسلامي‌‌ـ ایرانی پیشرفت طی یک بازه زمانی دو ساله، به مهم‌ترین سند بالادستی بعد از قانون اساسی تبدیل خواهد شد. در پیام رهبر حکیم انقلاب خطاب به مجمع تشخیص مصلحت آمده است: «مجمع تشخیص مصلحت نظام سند پیوست را به عنوان چارچوب بالادستی سیاست‌های کلی مورد ملاحظه قرار دهد و پیشنهادهای تکمیلی برای حصول اطمینان از کفایت آن را در جایگاه یاد شده ارائه کند و پس از ابلاغ نسخه نهایی الگوی اسلامی‌ـ ایرانی پیشرفت، سیاست‌های کلی نظام را برای انطباق با الگو بازنگری نماید.»
معظم‌له بر همین مبنا در پیام خود خطاب به مجلس شورای اسلامی آوردند: «مجلس شورای اسلامی با نگاه ملی به بررسی سند حاضر بپردازد و نکات ضروری برای ارتقای آن را به عنوان سند بالادستی قوانین برنامه‌ای کشور پیشنهاد نماید و تمهیدات لازم را برای تهیه و تصویب طرح‌ها و لوایح برنامه‌ای در چارچوب نسخه نهایی آن مقرر سازد.»
از محتوای این سند و همچنین مطالبات رهبر معظم انقلاب از نهادها، قوا و نخبگان دانشگاهی و حوزوی برای ارتقای این سند، می‌توان دریافت که نسخه نهایی الگوی اسلامی‌ـ ایرانی پیشرفت، نقشه راه پنجاه سال آینده جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. بر اساس این نقشه راه و مبتنی بر مبانی خداشناختی، هستی‌شناختی، انسان‌شناختی، جامعه‌شناختی، ارزش‌شناختی و دین‌شناختی آرمان‌ها و ارزش‌ها تدوین شده است. با توجه به مبانی، آرمان‌ها و ارزش‌های تدوین شده، رسالت ملت و نظام ایران به این صورت مورد تصریح و تأکید واقع شده است: «رسالت ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران حرکت عقلانی، مؤمنانه و متعهدانه در جهت ایجاد تمدن نوین اسلامی متناسب با آرمان‌ها در زیست بوم ایران است.»
برخی از ویژگی‌های ایران در نود سالگی انقلاب بر اساس افق ترسیم شده در این سند عبارت است از:
۱ـ در سال ۱۴۴۴ هجری شمسی مردم ایران دیندار، عموماً پیرو قرآن کریم، سنت پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) و با سبک زندگی و خانواده اسلامی‌ـ ایرانی و روحیه جهادی، قانونمدار، پاسدار ارزش‌ها، هویت‌ ملی و میراث انقلاب اسلامی، تربیت‌یافته به تناسب استعداد و علاقه تا عالی‌ترین مراحل معنوی، علمی و مهارتی و شاغل در حرفه متناسبند و از احساس امنیت، آرامش، آسایش، سلامت و امید زندگی در سطح برتر جهانی برخوردارند.
۲ـ تا سال ۱۴۴۴ ایران به پیشتاز در تولید علوم انسانی اسلامی و فرهنگ متعالی در سطح بین‌المللی تبدیل شده و در میان پنج کشور پیشرفته جهان در تولید اندیشه، علم و فناوری جای گرفته است.
۳ـ تا سال ۱۴۴۴ ایران از اقتصادی دانش‌بنیان، خوداتکا و مبتنی بر عقلانیت و معنویت اسلامی برخوردار بوده و دارای یکی از ده اقتصاد برتر جهان است.
۴ـ تا سال ۱۴۴۴، سلامت محیط زیست و پایداری منابع طبیعی، آب، انرژی و امنیت غذایی با حداقل نابرابری فضایی در کشور فراهم شده، کشف منابع، خلق مزیت‌ها و فرصت‌های جدید و وفور نعمت برای همگان با رعایت عدالت بین نسلی حاصل شده است.
۵ـ تا سال ۱۴۴۴، فقر، فساد و تبعیض در کشور ریشه‌کن شده و تکافل عمومی و تأمین اجتماعی جامع و فراگیر و دسترسی آسان همگانی به نظام قضایی عادلانه تأمین شده است.
۶ـ در سال ۱۴۴۴ ایران از نظر سطح کلی پیشرفت و عدالت، در شمار چهل کشور برتر آسیا و هفت کشور برتر جهان شناخته می‌شود و دارای ویژگی‌های برجسته جامعه اسلامی و خاستگاه تمدن اسلامی‌ـ ایرانی است. به حول و قوه الهی

علی حیدری
سردبیر
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار هزاران نفر از نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی، تلاش و فعالیت ده‌ها هزار نخبه در سراسر ایران را ترسیم‌کننده تصویری امیدبخش و واقعی از کشور دانستند و با اشاره به نقش و تأثیرگذاری نخبگان جوان در برنامه‌ریزی صحیح برای آینده، پیشرفت علمی ایران و جلو بردن مرزهای دانش بشری، تأکید کردند: «تصویرسازی غلط و منفی و ناامیدکننده از اوضاع ایران، مهم‌ترین دستور کار امروز دشمن است، اما به فضل الهی تصویر واقعی کشور در مجموع، نقطه مقابل تصویرسازی نظام سلطه است.»
همان‌طور که در صحنه رویارویی نظامی؛ قدرت نظامی و تجهیزاتی و نیروی انسانی آموزش‌دیده و نقشه‌ها، کالک‌ها و تاکتیک‌های عملیاتی، تعیین‌کننده هستند، در عرصه مواجهه رسانه‌ای که با هدف تغییر باورها صورت می‌گیرد دشمن تلاش می‌کند با  فضاسازی، انگاره‌سازی و تصویرسازی برای القای یک هدف افكار عمومي را به سمت مقاصد مورد نظر خود هدايت و مديريت‌‌كند تا زمینه‌های تبدیل آن به تحلیل و تصمیم فراهم شود.  
برای رسانه‌‌ها در عمليات تصويرسازي ذهني دو کارکرد متفاوت متصور است؛
1ـ نقش مثبت با ارائه تصوير ذهني مطلوب، اميدبخش و در مسیر تقويت وحدت ملي و خنثي‌‌سازي و مقابله با اقدامات مخرب دشمن که مي‌توانند توليدکننده فرصت رشد و تعالي براي يک کشور باشند. 2ـ نقش منفی با ارائه تصوير ذهني نامطلوب، توليد نااميدي و يأس در مردم و تخريب وحدت ملي که يک عامل تهديدکننده محسوب شوند. 
در وضعیت امروز دشمن با به کارگیری همه توان رسانه‌ای خود درصدد است با بهره‌گیری از کارکرد دوم، تصویری وارونه از داخل کشور ارائه دهد و با نادیده گرفتن پیشرفت‌های صورت گرفته، زیرسؤال بردن آمارهای موجود، به کاهش تاب‌آوری اجتماعی مردم، ایجاد یأس و بدبینی مردم به نظام، القای شکاف میان مردم و حاکمیت، کاهش سرمایه اجتماعی و مشارکت و همکاری مردم با نظام، بدبین کردن مردم نسبت به یکدیگر و دستگاه‌های مسئول و همچنین بزرگ‌تر نشان دادن مشکلات اقتصادی در ذهن مردم دامن بزند. بزرگنمایی مشکلات و مبالغه در بیان آنها، سبب ایجاد اضطراب در افکار عمومی شده و موجب گسترش ویروس بدبینی در جامعه خواهد شد. حس بدبینی، کاهش اعتماد عمومی را در پی داشته و به مرور زمان آرامش روانی جامعه را مختل می‌کند.
با توجه به این وضعیت به نظر می‌رسد رهبر معظم انقلاب با تیزبینی خاص خود در صدد مهندسی معکوس این روند رسانه‌ای دشمنان انقلاب اسلامی است؛ فلذا دستگاه‌های تبلیغی و رسانه‌ای در داخل باید با بهره‌گیری از کارکرد نخست در کنار تقویت روح امید و تحکیم وحدت ملی، به موضوع اعتمادسازی به مثابه یکی از کارویژه‌های مهم رسانه‌ها در مقابله با تلاش‌های دشمن توجه ویژه داشته باشند. به این موضوع به ویژه باید از سوی رسانه‌هایی که وابسته به جریان‌های مختلف سیاسی هستند، به جد اهتمام شود؛ چرا که متأسفانه مناقشات و دعواهای سیاسی و جناحی در رسانه‌ها بدون توجه به منافع ملی می‌تواند به طور تدریجی سطح اعتماد و اطمینان مردم به ساختار دولت و حاکمیت را تضعیف کند.  
در کنار اینها نباید از ارتقای سواد رسانه‌ای به ویژه در عرصه فضای مجازی در سطوح مختلف افکار عمومی غفلت کرد؛ چرا که تجربه نشان داده است، دشمن با بهره‌گیری از تکنیک‌ها و شگردهای تبلیغی و عملیات روانی از ناآگاهی، ضعف شناخت و تحلیل نادرست افراد سوءاستفاده کرده و با جابه‌جایی درست و نادرست و راست و دروغ به دنبال تصویرسازی مغالطه و مبالغه‌آمیز مدنظر خود است. وقتی افکار عمومی واقعیت رخ داده در بسیاری از حوزه‌ها را که خود شاهد و ناظر آن است، با مقیاس شبکه‌ها و بلندگوهای دشمن بسنجد، روشن است که ما به عنوان رسانه در بیان واقعیت‌های موجود کوتاهی کرده و تصویرسازی درست نکرده‌ایم که باید این روند در عرصه جنگ نرم رسانه‌ای کشور به مثابه ضرورتی فوری در دستور کار تمام رسانه‌ها فارغ از چپ و راست قرار گیرد.


مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابوالقاسم شجاعی


حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابوالقاسم شجاعی متولد سال 1312 در محله مولوی تهران است و کمتر اهل هیئتی پیدا می‌شود که با نوای گرم و دلنشین او نگریسته باشد. او سال‌ها هیئت فاطمیون از قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین هیئت‌های تهران را هدایت کرد و این هیئت به برکت وجود او سبب بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی چشمگیر است.  آنچه در ادامه می‌آید مصاحبه‌ای است که مجله تخصصی خیمه در زمان حیات ایشان تهیه کرده است.
***

* حاج‌آقای شجاعی آیا گره عمیق زندگی شما با دستگاه حسینی(ع) داستانی داشته است؟
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم؛ من در خانواده‌ای روحانی متولد شدم. پدرم منبری بود و چون لحنی گرم و صدایی رسا داشت، شناخته شده و دوست‌داشتنی بود. به قول علاقه‌مندانش هم گل بود و هم بلبل. چون ریشه‌های اولیه‌ام با نمک حضرت حسین(ع) آمیخته شده بود و در آن مسیر شکل گرفته بودم، یک جرقه کوچک و سرنوشت‌ساز سبب شد ملبس به لباس روحانیت و البته نوکری آستان اهل‌بیت(ع) شوم.

* پس از سال‌های کودکی چگونه این مسیر را جدی‌تر ادامه دادید؟
موفق به بهره‌گیری از محضر حجت‌الاسلام والمسلمین حاج‌آقا جعفر خندق‌آبادی شدم و ایشان تربیت مرا بر عهده گرفت. مقدمات و فلسفه و به طور کلی سطح را خدمت ایشان خواندم.

* دوران همراهی شما با آقای فلسفی طولانی‌ترین دوره بهره‌گیری شما از استادی گرانقدر بوده است، لطفاً درباره این دوره توضیح بیشتری بدهید.
وقتی برای کنگره یکصدمین سال تولد آقای فلسفی خدمت رهبر معظم انقلاب بودیم، عرض کردم ایشان خطیبی بود که در سخن، بر اساس نوع مخاطب نوآوری می‌کرد و البته ما بر این اساس تربیت شدیم. پیش از آقای فلسفی این طور بود که گوینده سخن می‌گفت، حالا آن سخن مخاطب داشته باشد، یا نداشته باشد. آقای فلسفی سخنرانی مذهبی را به باب مفاعله آورد؛ یعنی شنونده را در جریان سخنرانی مؤثر دید و به او ارزش داد. به چهره مخاطب توجه کرد و چهره سخنرانان را بر آن اساس تعریف کرد. به نوع ادبیات مخاطب توجه کرد و بر آن اساس چیدن کلمات را آموزش داد. این اصول کلی آقای فلسفی بود.

 * ترتیب دیدارتان با آقای فلسفی چگونه بود؟
ما هر روز با آقای فلسفی جلسه داشتیم. بنده از نوجوانی با ایشان مأنوس بودم. شاید بین خطبا نزدیک‌تر از من به ایشان نبود. بعد از اینکه ممنوع‌المنبر شدند، محبت کرده بودند و منابر خاص را محول کرده بودند به من. خودشان هم گاهی پای منبر می‌آمدند و بعد از منبر که منزل می‌آمدیم، اشکالات من را گوشزد می‌کردند، به خصوص بعد از مجالس بزرگ و مهم مثل مجلس آیت‌الله شاهرودی.

* لطفاً از خاطرات‌تان با استاد بزرگوارتان بگویید.
همه زندگی من خاطراتم با آقای فلسفی است. یادم هست وقتی می‌خواستند فیلم حضرت محمد(ص) را بسازند؛ در حضور آیت‌الله بهبهانی و سفرای کشورهای اسلامی جلسه‌ای ترتیب داده شد. آقای فلسفی سخنی گفتند که از یاد من نمی‌رود، به سازندگان گفتند: «اگر می‌خواهید سوار و پیاده شدن پیامبر از اسب را نشان دهید و غذا خوردن و راه رفتن و جنگیدن و نشست و برخاست‌شان با مردم را به تصویر بکشید که اینها عادات بشری است و ما روی اینها تکیه نداریم که حالا شما بخواهید این را نشان ما بدهید. آنچه در مقام نبوت برای ما اهمیت دارد، ارتباط ایشان با پروردگار است و حالت وحی. اگر دستگاهی دارید که بتواند آن را ثبت کند و به مخاطب منتقلش کند، انجام بدهید، اما اگر نیست، به این تجربه بکر دست نزنید و سراغش نروید.» آنها هم البته معنای اصلی سخنان آقای فلسفی را متوجه شدند و در هیچ کجای مجموعه‌شان به طور مستقیم به وحی نپرداختند. 

* هیئت‌های متعددی از نفس شما بهره برده‌اند، مهم‌ترین‌شان کدام بوده است؟
کم هیئتی پیدا می‌شود که اصیل و معتبر باشد و من در آن حضور نیافته باشم. در میان همه هیئت‌های فاطمیون جایی بوده که من سال‌هاست در آن نقش داشته‌ام و همراه‌شان بوده‌ام. از عملکرد مثال‌زدنی هیئت‌مدیره این حسینیه یک دانشگاه در نراق، یک بیمارستان در افسریه، یک تالار در خیابان پیروزی و حدود 15 یا 16 مدرسه در تهران و بقیه نقاط کشور ساخته شد. هیئت ما به کوشش اعضای محترمش گره‌گشا بوده و به لطف حضرت صدیقه طاهره(س) آبرومند بوده است. به همین دلیل از معدود جلسات مورد وثوق علما، فاطمیون است که از هر افراط و تفریطی پرهیز دارد و بر اساس دستورهای معصومین و منویات مراجع دینی شعائر مذهبی را برپا می‌دارد. 

* خیلی‌ها علاقه‌مند به اهل بیت(ع) هستند و می‌خواهند بر اساس علاقه مجلس ذکر این بزرگواران را برپا کنند. چه کنند که از آسیب دور بمانند؟
در هیئت‌ها موضوعی که خیلی مهم است و گاهی مغفول می‌ماند، تفهیم اخلاق است. حتی در حوزه‌ها می‌بینیم موضوعی که می‌توانسته مایه نفاق بین علمای شیعی باشد، همیشه با رعایت اصول تقوا، از میان رفته است، نمونه‌ آن حوزه نجف و قم است که اتحاد مثال‌زدنی دارند. هیئتی که در آن سخن از اخلاق باشد و اعتقادی به این مسئله نگاه کند، ماندنی است. کسی که رهبر یک هیئت است باید متخلّق به اخلاق اسلامی باشد و همه بتوانند فضائل را در رفتار او جست‌وجو کنند. باید متواضع باشد. باید راستگو باشد. باید همراه باشد. اینها که اتفاق بیفتد، محبوب می‌شود. نتیجه محبوب شدنش این است که سدی می‌شود در برابر همه نفاق‌ها و دودستگی‌هایی که ناگزیر همه هیئت‌ها و اجتماعات را تهدید می‌کند.

* از حضرت امام خاطره‌ای به یاد دارید؟
بله، من خیلی خدمت ایشان رسیدم و خیلی خاطره دارم. یک صبحی رفتم خدمت‌شان، دست‌شان را ببوسم، تا دست‌شان را گرفتم، فرمودند: «آقای شجاعی! چه می‌کنی؟ عرض کردم نوکری جدتان اباعبدالله» تا گفتم جدتان، ایشان زدند زیرگریه و با دستمال سفیدشان شروع کردند به پاک کردن اشک‌های‌شان. صبیه آقای سعیدنژاد بعد از من آمد که امام سریع دستمال را گذاشتند روی دست‌شان، چشم‌های‌شان تا وقتی من بیرون آمدم تر بود. حساسیت همیشگی ایشان نسبت به نام مقدس حضرت حسین(ع) عجیب بود.

* آیا نکته‌ای باقی مانده که بخواهید به آن اشاره کنید؟
من چون عمری را به نوکری حضرت سیدالشهداء(ع) صرف کرده‌ام، به همه مستمعین و مستمعانم توصیه می‌کنم دست از دامان اهل بیت نکشند که هرچه هست، در این خانه است. سعادت دنیا و آخرت در مکتب اهل‌بیت(ع) است. خودتان را شاگرد مستعد این مکتب نشان دهید.

گزارش صبح صادق از تداوم شکست‌های آمریکا در قبال ایران از دی۹۶ تا آبان ۹۷

  امین پناهی/ تجربه 40 ساله دشمنان ملت ایران به سردمداری دولت ایالات متحده آنها را به این نتیجه رسانده که ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی را با برخورد سخت نمی‌توان شکست داد. آنها به خوبی دریافته‌اند که هرگونه تجاوز حتی در حد یک حادثه تروریستی کوچک در یکی از شهرهای ایران می‌تواند ملت ایران را به صورت یکپارچه در مقابل دشمنان‌شان متحد کند. از این رو در محاسبات خود به این نتیجه رسیده‌اند که تنها راه مقابله با جمهوری اسلامی ایران برخورد نرم است و این برخورد باید در دو شاخه سیاسی و اقتصادی به شکل موازی صورت گیرد تا به نتیجه مطلوب برسد.

موج‌سواری دشمن
از زمان بر روی کار آمدن ترامپ برنامه دولت آمریکا بر آن قرار گرفت که با جمهوری اسلامی ایران به صورت صریح و جدی مبارزه را شروع کند. سال گذشته در پی افزایش نرخ ارز در کشور و بالا رفتن قیمت اقلام مصرفی مردم، اعتراضات بحقی در میان آنها به وجود می‌آید که دشمن با سوار شدن بر موج این اعتراضات و نقش‌آفرینی پادوهای رسانه‌ای‌اش به طور علنی خشونت و ایجاد آشوب را آموزش می‌دهد، آشوبگری‌های محدودی در برخی شهرها شکل می‌گیرد که رسانه‌های مزدور دشمن تمام تلاش‌شان را به کار می‌بندند تا آن را به شکل عجیبی اغراق‌آمیز نشان دهند.
هر چند در ابتدا این موج‌سواری‌ها به ظاهر می‌تواند مؤثر واقع شود و عده‌ای را به کف خیابان بکشاند؛ اما در نقطه مقابل شاهد ورود آحاد مردم به صحنه هستیم که فتنه را در نطفه خفه می‌کند. 
پس از آن دشمنان ملت ایران تلاش می‌کنند تا این روند را جدی‌تر دنبال کنند. اردیبهشت ماه سال جاری دونالد ترامپ از معاهده برجام خارج می‌شود و خروج از برجام در واقع آغاز مقابله مستقیم دولت ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی و ملت ایران است.

رؤیای تابستان داغ
پس از آن برخی سیاستمداران آمریکایی از تابستان داغ برای ایران می‌گویند؛ تابستانی که قرار بود به واسطه اعتراضات و افزایش نارضایتی‌های مردم از وضعیت معیشتی و اقتصادی داغ شود. هر چند به واسطه نفوذی‌های دشمن در کشور به یکباره قیمت ارز شروع به افزایش کرد و در حالی که هر روز قیمت بالاتر می‌رفت و از سویی برخی اخلالگران اقتصادی شروع به احتکار کرده بودند، رسانه‌های مزدور دشمن هم بیکار نبودند و با وقاحت تمام به مردم آموزش احتکار می‌دادند تا مردم خود بازارها را از اجناس اساسی خالی کنند و این سبب فشار بیشتر به مردم و اعتراضات آنان به حاکمیت شود که خوشبختانه در این زمینه هم موفق نمی‌شوند و زمانی که عوامل روانی از بین می‌رود، جامعه آرامش خود را بازمی‌یابد.

به امید پاییز
پس از آنکه تابستان به اتمام می‌رسد، شاهد دعوت مردم به اعتصاب هستیم. 16 مهر ماه را روز آغاز اعتصابات سراسری اعلام می‌کنند و با انتشار تصاویری از در بسته مغازه‌ها در ساعات خاصی از روز می‌خواهند چنین القا کنند که همه در این اعتصابات شرکت کرده‌اند.
همزمان با اعتراضات صنفی کامیونداران، به برخی از مسائل کاری‌شان از جمله گران بودن اجناس و لوازم مصرفی رنگ و بوی سیاسی می‌دهند. تعدادی از پیاده‌نظام‌شان را به درون جاده‌های ترانزیتی کشور می‌فرستند تا این فضا را برای رانندگان ناامن کنند، به طوری که خسارت به کامیون و گاه ضرب و شتم رانندگان را می‌بینیم که به وسیله این گروه اتفاق می‌افتد. سپس از این اتفاقات معدودی که خود رقم زده‌اند، فیلم می‌گیرند و در فضای مجازی پخش می‌کنند و آن را یک حرکت خودجوش می‌دانند. این در حالی است که اگر در برهه‌ای کامیونداران دست به اعتصاب زده‌اند، آن را یک نوع اعتراض صنفی دانسته و حتی هیچ‌گاه نخواسته‌اند خود را خارج از نظام جمهوری اسلامی بدانند. حتی در تصاویری که خود همین کانال‌های معاند پخش می‌کنند، معترضان حامل تصاویر امام راحل(ره)، رهبر معظم انقلاب و پرچم جمهوری اسلامی ایران هستند و این یعنی اعتراضات این قشر با اعتصاباتی که دشمنان از آن دم می‌زنند، هیچ مبنای مشترکی ندارد و تنها معاندان سعی می‌کنند صدای این گروه باشند تا به نفع خود از آن سوءاستفاده کنند. اما از سوی دیگر رهبر حکیم انقلاب در سخنرانی خود این اعتراضات را به رسمیت می‌شناسند و اعلام می‌کنند باید به آنها رسیدگی شود؛ سخنانی که آب پاکی را روی دست دشمنان می‌ریزد.

اعتصاب‌های ساختگی
اما رسانه‌های ضد انقلاب سعی می‌کنند اعتصابات دیگری را رقم بزنند. روند کار به این شکل است که از چند روز پیش اعلام می‌کنند که برای مثال معلمان قرار است اعتصاب کنند و در کلاس‌ها حاضر نشوند. البته این تصمیم، موضوعی نیست که از دل فرهنگیان کشور برآمده باشد؛ بلکه چند نفر در آن سوی مرزها نشسته و چنین نقشه‌هایی را طراحی و برنامه‌ریزی می‌کنند.
تعدادی عکس از نشستن معلمان در دفتر آموزشگاه منتشر می‌شود که شاهد مثال‌شان برای شروع اعتصابات است. ادله‌شان بسیار احمقانه است؛ چرا که همه ما می‌دانیم معلمان در بین ساعت کلاس‌ها در دفتر آموزشگاه استراحت می‌کنند و این عکس‌ها نمی‌تواند موضوعی را اثبات کند. 

شتر در خواب بیند...
از زمانی که ترامپ از معاهده چندجانبه برجام خارج می‌شود، همه معاندان نظام به آن دل خوش می‌کنند که او وعده‌های دیگرش درباره ایران را عملی خواهد کرد. هر چند ترامپ نشان داده است که خیلی هم قابل پیش‌بینی نیست و خیلی زود زیر حرف‌هایش می‌زند. این در حالی است که این دلخوشی‌ها در حدی بود که یکی از رسانه‌های ضد انقلاب در گزارش خود نوشته بود: «از آنجا که می‌دانیم ترامپ به هر یک از وعده‌هایی که داده عمل کرده، به این وعده‌اش نیز عمل خواهد کرد.»
در واقع، تابستان داغی که قرار بود آمریکا با همکاری رسانه‌های مواجب‌بگیر و پیاده‌نظامش در ایران رقم بزند، به شکست منجر شد و نتوانستند وعده‌هایی که درباره جمهوری اسلامی داده بودند را محقق کنند؛ وعده‌هایی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان‌شان در ورزشگاه آزادی این‌گونه به آن واکنش نشان دادند: «با توجه به مشکلات اقتصادی خیالاتی را در سر کم مغزشان می‌پرورانند. اخیراً شنیدم به کشورهای اروپایی گفته بودند شما دو سه ماه صبر کنید، کلک‌شان کنده است. یاد 40 سال قبل افتادم که آمریکایی‌ها به نوکران‌شان می‌گفتند چند ماه صبر کنید تمام می‌شود؛ بنده یاد این شعر افتادم؛ شتر در خواب بیند پنبه‌‌دانه/ گهی لپ‌لپ خورد گه دانه‌‌دانه»

13 آبان هراسی
پس از شکست مرحله به مرحله سناریوهای دشمن، حالا سعی می‌کنند مردم را از 13 آبان آینده بترسانند. 13 آبانی که آمریکا وعده سخت‌تر شدن تحریم‌هایش را در آن روز داده است. به یقین انتخاب این روز برای شروع تحریم جز انتقام‌جویی رئیس‌جمهور قمارباز آمریکا به دلیل تسخیر سفارتی که به لانه جاسوسی تبدیل شده بود، نیست. اما اینکه ترامپ می‌تواند از این اعمال تحریم‌ها سود ببرد یا نه تا حدودی برای همگان آشکار شده است.
همان‌طور که رئیس‌جمهور کشورمان هم در سخنرانی خود گفت: «چیزی به اسم ۱۳ آبانی وجود ندارد که مردم نگران باشند.»
چند دلیل ساده برای تأیید این جمله می‌توان برشمرد؛ اول اینکه ترامپ هر تحریمی که می‌توانسته طی ماه‌های اخیر نه به صورت رسمی اما عملاً اجرا کرده است و بخشی از نوسانات قیمت ارز و گرانی‌های اخیر ناشی از اعمال تحریم‌ها و البته آمادگی نداشتن برخی مسئولان داخل کشور بوده و هست. دلیل دیگر خود تصمیم‌گیری‌های آمریکاست. ترامپ اعلام کرده که درباره تحریم‌های نفتی ایران محتاطانه عمل کرده و نگاهش به نمودار افزایش قیمت جهانی نفت خواهد بود.

انقلابی عمل کردن
دولت آمریکا به خوبی می‌داند که حذف ایران از جمع صادرکنندگان آن خلأیی را در این زمینه ایجاد خواهد کرد که این خلأ سبب افزایش قیمت نفت خواهد شد و این به ضرر خود آمریکایی است که با وجود داشتن منابع غنی نفت یکی از بزرگ‌ترین واردکنندگان نفت به شمار می‌رود.
از سوی دیگر با اعمال تحریم‌های نفتی به جز چند کشور اروپایی که اعلام کرده‌اند تابع آمریکا خواهند بود، بسیاری از مشتریان نفتی ایران اعلام کرده‌اند که از سیاست‌های ایالات متحده پیروی نخواهند کرد و این یعنی با آنکه آمریکا سبب کاهش فروش نفت خواهد شد، اما درآمد ایران از فروش نفت کاهش نخواهد یافت و در مجموع این اتفاق به سود جمهوری اسلامی و ملت ایران خواهد بود.
آنچه مشخص است این است که، همان‌طور که برنامه‌ریزی دشمن برای تابستان داغ به نتیجه نرسید، دیگر نقشه‌های آنها نیز نقش بر آب خواهد شد. این جمله را از روی تجربه‌ای که جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه اخیر به دست آورده به راحتی می‌توان گفت. حالا دشمن در موضع ضعف است و راه پیش‌روی ما برای عبور از چالش‌های پیش روی نظام اسلامی انقلابی عمل کردن 
است.

نگاهی به فیلم مغزهای کوچک زنگ زده


 مهدی امیدی/ فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» دنیایی را به تصویر می‌کشد که همه چیز در آن «نکبت» است. تازه‌ترین فیلم هومن سیدی، داستان خانواده‌ای است که در یک محله فقیرنشین، ظاهراً در حاشیه تهران زندگی می‌کنند. خانواده‌ای که برادر بزرگ‌تر آنها (فرهاد اصلانی) رئیس یک مافیای تبهکار است که در یک ساختمان خرابه و نیمه‌ساخته به انواع و اقسام جرم و جنایات، از جمله تولید و فروش مواد مخدر، آدم‌ربایی، قتل و... دست می‌زنند؛ در ادامه فیلم پلیس آنجا را محاصره می‌کند و برادر بزرگ‌تر بازداشت می‌شود. این اتفاق سبب می‌شود شاهین، دیگر فرزند خانواده (با بازی نوید محمدزاده) که همیشه از سوی برادر بزرگ‌ترش توسری می‌خورد و تحقیر می‌شد، تصمیم بگیرد قدرت را در گروه به دست گیرد و رئیس این مافیا شود و... .
فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده»، نکبت و پلشتی را زیبا و خوب نشان می‌دهد! به گونه‌ای که انسان‌های منفی و جنایتکار در این فیلم، جلوه‌ای قهرمانانه و دوست‌داشتنی یافته‌اند. البته این نوع تصویرسازی در فیلم‌های هالیوودی هم رایج است و هومن سیدی نیز از آن فیلم‌ها کپی‌برداری کرده است. با این تفاوت که در بیشتر فیلم‌های گانگستری و مربوط به مافیاها و گروه‌های تبهکار، در نهایت یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم با تماشای دنیای ضد انسانی این گروه‌ها، انسانیت را در پیش می‌گیرد و مخاطب به درکی جدید از زندگی دست می‌یابد؛ مانند فیلم «جاده تباهی» که فرزند یک گانگستر، پس از همراهی با پدرش و دیدن همه زشتی‌های زندگی او، به این نتیجه می‌رسد که باید راهی مغایر را در پیش بگیرد. در فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» از یک سو همه آدم‌ها مجرم و خلافکار هستند و همه چیز و همه جا غرق در پلیدی است و از سوی دیگر، گویی راهی برای رهایی از وضعیت بغرنج آدم‌های درون فیلم نیست و آنها مجبورند با همین وضعیت، خوش بگذرانند! به گونه‌ای که در پایان فیلم، شاهین مسیر برادر بزرگ خود را در پیش می‌گیرد و کودک بی‌سرپرستی را نزد خود می‌آورد تا راه او را ادامه دهد؛ یعنی به زعم فیلم، تیره‌بختی، جبری است و تیره‌روزی در زندگی چنین انسان‌هایی به طور تسلسل‌وار استمرار دارد. 
اما مشکل بزرگ فیلم نداشتن قصه استاندارد و منطقی است. گویی فیلم‌ساز به قدری به نمایش هر چه پلشت‌تر دنیای ذهنی خودش معطوف بوده که فراموش کرده است یک فیلم سینمایی به ساختار و داستان هم نیاز دارد! مشخص نمی‌شود برادر بزرگ‌تر خانواده چرا با وجود برخورداری از سرمایه و آن همه دلار و زمین، خانواده‌اش را در یک خانه ویران نگه داشته است؟ خانه‌ای که حتی یک دوش حمام معمولی و ساده هم ندارد! در این فیلم می‌بینیم که یک گروه تبهکار به طور آشکار و نه پنهانی و مخفی مشغول انجام انواع جرایم هستند، بدون اینکه کسی با آنها برخورد کند! حتی زمانی هم که پلیس سراغ‌شان می‌آید، چند نفر از آنها می‌گریزند و هیچ‌گاه مشخص نمی‌شود با وجود آن همه پلیس و محاصره محل، چگونه گریخته‌اند؟ جالب این است که معاونان برادر بزرگ‌تر مافیا که قاعدتاً باید پلیس آنها را شناسایی کرده باشد، دائم به ملاقات او به زندان می‌روند و هیچ کس متوجه نمی‌شود! اما از همه بدتر، مردن و زنده شدن دختر خانواده است. فرزند کوچک، به خواهرش که یک زن جوان است، هجوم می‌برد و به سادگی او را خفه می‌کند و پدر و مادر و دیگران هم می‌ایستند و فقط نگاه می‌کنند. بعد هم معلوم نمی‌شود دختری که این چنین گردنش فشار داده شده بود، چطور و چگونه احیا می‌شود و بدون اینکه حتی ذره‌ای دچار ناراحتی و گرفتگی صدا شود، به زندگی عادی خود ادامه می‌دهد؟!
«مغزهای کوچک زنگ زده» فیلمی موهن علیه مردم و به ویژه طبقات پایین جامعه است. دیالوگ ابتدا و انتهای فیلم درباره گوسفندهای بی‌مغزی که به چوپان نیاز دارند، اشاره‌ای به توده مردم و به ویژه قشر جنوب شهری است که جهان‌بینی فیلم ذاتی بودن بدبختی در انسان‌های حقیر را بازتاب می‌دهد. شخصیت ‌محوری فیلم در این دو بخش می‌گوید: «می‌گن اگه چوپان نباشه گوسفندها تلف می‌شن، یا گم می‌شن یا گرگ بهشون می‌زنه یا از گرسنگی می‌میرن، چون مغز ندارن. هر کی که مغز نداره به چوپان احتیاج داره، یه چوپان دلسوز... چوپان حکم پدر گوسفندهارو داره، آدم بدون پدر هیچی نیست. این چوپانه ما همه گوسفنداشیم، اون به ما می‌گه کِی بریم، کجا بریم، چی کار کنیم، کِی بشینیم، کِی پاشیم، کِی بمیریم.» هر برداشتی از این عبارات داشته باشیم در نهایت معنایی جز تحقیر جامعه، مردم و طبقات کم‌درآمد را متبادر نمی‌کند.
سیدی در مصاحبه‌ای و در پاسخ به پرسشی درباره آسیب‌شناسی و راه‌حل در این فیلم گفته بود: «... برای من خیلی اهمیتی ندارد که این مشکل چطور حل می‌شود، من سعی‌می‌کنم آیینه‌ای برای نمایش تلخی‌ها و سیاهی‌ها در سینما باشم و اینقدر به این نوع فیلم‌سازی ادامه می‌دهم که تلخی‌ها در جامعه کمتر و کمتر شوند.» در مواجهه با چنین دیدگاهی، این پرسش مطرح می‌شود که وقتی یک فیلم از نمایش واقعیت دور است، آدم‌ها و دنیایی باورناپذیر را نمایش می‌دهد و اساساً منفذی برای خروج از بدی را قائل نیست، چطور می‌تواند تلخی‌ها را در جامعه بکاهد؟! ضمن اینکه «مغزهای کوچک زنگ زده» یک فیلم اجتماعی نیست، چون در این فیلم جامعه به معنای واقعی کلمه دیده نمی‌شود؛ بلکه یک فضای مصنوعی و جعلی را شاهد هستیم که هویت و تاریخ و جغرافیای مشخصی ندارد. البته یک فیلم لزوماً نباید واقعی باشد، همچنان که بسیاری از آثار مهم تاریخ سینمای جهان در قالب‌های علمی، تخیلی و افسانه‌ای ساخته شده‌اند که نسبتی با واقعیت ندارند؛ اما هر فیلمی در هر ژانر و با هر شکلی، باید باورپذیر و منطقی به نظر برسد. فیلمی که ربطی به جامعه امروز ما ندارد و حتی روابط انسانی و مناسبات ابتدایی زندگی اجتماعی در آن وجود ندارد، نه تنها یک فیلم اجتماعی نیست؛ بلکه تأثیر اصلاح‌گرانه‌ای هم بر مردم ندارد.

گزارش صبح صادق از فعالیت‌های قرآنی سازمان فرهنگی خانواده پاسداران


 حسن ابراهیمی/ مرحله حضوری و نیمه‌نهایی مسابقات مفاهیم قرآن ویژه خانواده پاسداران ستاد نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه و ستاد فرماندهی کل سپاه در تالار اجتماعات شهید محلاتی بهانه‌ای شد تا گزارشی از روند فعالیت‌های مرکز فرهنگی خانواده سپاه و کمّ و کیف فعالیت‌های آن تهیه کنیم. بر اساس این، در حاشیه همین برنامه ضمن گفت‌وگو با برخی شرکت‌کنندگان درباره کمّ و کیف این برنامه و فعالیت‌های قرآنی آنها در خدمت حجت‌الاسلام کاظم زنگنه، مسئول سازمان فرهنگی خانواده پاسداران و سردار ناصر دهقان، جانشین این سازمان بودیم که در ادامه گزارشی اجمالی از این برنامه و فعالیت‌های سازمان فرهنگی خانواده پاسداران می‌خوانید.
***
مرحله حضوری
در ابتدای حضور با سرکار خانم لک، مسئول فرهنگی خانواده پاسداران نمایندگی ولی فقیه در سپاه در حوزه نمایندگی همراه شدیم تا کمّ و کیف آزمون را بررسی کنیم. آزمون شامل سؤالاتی بود که از کتاب هر روز تدبیر در قرآن و عترت، تالیف سید مهدی هاشمی احصا شده و در مرحله غیر حضوری هم از همین کتاب آزمون گرفته شده بود. در این مرحله شرکت‌کنندگانی که در مرحله غیر حضوری نمره بالای 81 درصد را آورده بودند، در مرحله حضوری پاسخگوی پرسش‌های دیگری از همان کتاب شدند. عمده شرکت‌کنندگان هم از فعالان حوزه قرآنی در محدوده خود بودند.

مادران و دختران کنار هم
خانم مطهره عباسی، یکی از شرکت‌کنندگان که مادرشان در نمایندگی ولی‌فقیه در ستاد فرماندهی کل سپاه شاغل شاغل بود، در این زمینه گفت: «من، مادر و خواهرم توانستیم در مرحله غیر حضوری نمره بالای 80 بیاوریم و امروز در این مسابقه شرکت کردیم.» وی که حافظ پنج جزء قرآن است، می‌گوید: «حفظ قرآن را به صورت غیر حضوری از طریق مؤسسه الزهرا که وابسته به سپاه است، دنبال کردم.»

همسری که الگو و معلم است
خانم مریم اکبری، شرکت‌کننده دیگری بود که به سراغ او رفتیم. وی همسر یکی از بازنشستگان نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه بود که ضمن اعلام رضایت از نحوه برگزاری مسابقات، گفت: «من در حوزه بانو امین شهرک شهید کلاهدوز فعالیت‌های قرآنی دارم و همسرم که روحانی است، استاد راهنما و الگوی من بوده است.»
یکی دیگر از شرکت‌کنندگان محمدحسین تربتی، فرزند یکی از کارکنان دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه بود که پس از تشریح روند شرکتش در مسابقه گفت: «فعالیت‌های قرآنی را با حمایت‌ها و تشویق پدر و مادرم در سن پیش دبستانی شروع کردم و موفق به حفظ جزء 30 و جزء اول قرآن شدم. الآن هم که در شهرری زندگی می‌کنیم، در محضر استاد برخورداری در حرم سیدالکریم تلمذ می‌کنم.» پس از بازدید از محل آزمون و صحبت با برخی شرکت‌کنندگان همراه با خانم لک به سراغ رئیس سازمان فرهنگی خانواده پاسداران، حجت‌الاسلام زنگنه و جانشین وی سردار ناصر دهقان رفتیم.

اولویت‌های سازمان
حجت‌الاسلام کاظم زنگنه در این جلسه در پاسخ به پرسش ما درباره فعالیت‌های سازمان فرهنگی خانواده پاسداران گفت: «ما نقشه راه سازمان را از بدو ورود در این مسئولیت تنظیم کردیم و بر اساس این اولویت‌های ما قرآن، سیره اهل بیت(ع)، احکام، مباحث مصون‌سازی در برابر تهاجم فرهنگی و... بود.»
وی ادامه داد: «در موضوع قرآنی اولویت ما مسابقات قرآنی در موضوعات حفظ، تحقیق، ترتیل و مفاهیم بود که جلسه امروز هم یکی از این برنامه‌ها، آن هم در سطح ستاد نمایندگی و حوزه مرکزی سپاه به صورت مشترک بود.»

هسته‌های خودجوش ازدواج
مسئول سازمان فرهنگی خانواده پاسداران در ادامه به عمده فعالیت‌های این سازمان اشاره کرد و توضیح داد: «انتشار مجله آشنا، فعالیت‌های مشاوره‌ای، مباحث فرهنگی شهرک‌های سازمانی، ایجاد هسته‌های خودجوش ازدواج و برگزاری برنامه فرهنگی‌‌ـ ورزشی از فعالیت‌های این سازمان است.»
وی ادامه داد: «ما در حوزه مشاوره برای ازدواج و برگزاری کارگاه‌های مهارت‌های همسرداری و هسته‌های خودجوش ازدواج فعالیت‌های خوبی داریم که نتایج اثربخشی را هم به همراه داشته است.»

جشنواره فرهنگی‌ـ ورزشی خانواده
سردار ناصر دهقان هم در تکمیل صحبت‌های حاج آقای زنگنه با اشاره به برگزاری جشنواره فرهنگی‌ـ ورزشی ویژه همسران و فرزندان پاسداران، گفت: «همسران و فرزندان پاسداران شاغل و بازنشسته جزء اهداف اصلی برنامه‌های این سازمان هستند و به همین منظور پس از وقفه‌ای چند ساله در حوزه برگزاری مسابقات ورزشی از سه سال گذشته ما جشنواره فرهنگی‌ـ ورزشی ویژه این عزیزان را اجرا کردیم.»
وی در ادامه گفت: «فرزندان و همسران پاسداران در سطوح نواحی و رده‌های صفی و سپس رده‌های استانی و رده‌های عمده در مسابقات ورزشی شرکت کرده و برگزیدگان هر مرحله در مرحله بعدی رقابت می‌کنند تا به مرحله نهایی برسند. این مرحله به صورت متمرکز به میزبانی یکی از رده‌ها و مدیریت سازمان فرهنگی خانواده پاسداران بر‌گزار می‌شود. گفتنی است، امسال سومین دوره جشنواره همسران و فرزندان دختر در شهریور ماه برگزار شد و حدود دو هزار شرکت‌کننده در رشته‌های آمادگی جسمانی، شنا، تکواندو، تیراندازی با تپانچه و با تفنگ، والیبال و دارت با هم رقابت کردند.»
سردار دهقان افزود: «استان‌های اصفهان، همدان و استان زنجان میزبان این مسابقات بودند.»
وی در زمینه جشنواره فرزندان پسر هم گفت: «این جشنواره دو سال است که برگزار می‌شود و سال گذشته به میزبانی نیروی دریایی سپاه برگزار شد و امسال قرار است دو هزار پسر در بهمن ماه در یکی از رده‌های عمده با هم رقابت کنند. گفتنی است، رشته‌های، آنها با رشته‌های خواهران مشترک است، به جز اینکه به جای دارت در حوزه رشته‌های پسران فوتسال را داریم.»
سردار دهقان تأکید کرد: «این جشنواره که با حضور و مشارکت همه خانواده‌ها برگزار می‌شود، می‌تواند نقش پر رنگی در حضور پویا و فعال خانواده در کنار پاسداران داشته باشد و انتقال‌دهنده روحیه و فرهنگ پاسداری باشد.»


   اکبر معصومی/  حذف یا ناپدید‌سازی جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار سرشناس و منتقد به سیاست‌های عربستان سعودی، به دست رژیم آل‌سعود به اقدامی هزینه‌ساز برای حیثیت سیاسی این کشور در جهان تبدیل شده است. وی که به نمایندگی از روزنامه‌نگاران سرکوب شده عربستان سخن می‌گفت، در حالی در کنسولگری این کشور در استانبول ناپدید شد که از گزارش‌های رسمی دولت ترکیه بر می‌آید، متهم اصلی این اقدام عالی‌ترین سطح دستگاه پادشاهی سعودی است. این شیوه جدید از آزار و قتل منتقدان از سوی عربستان سعودی معانی و پیامدهای مهمی را برای جامعه بین‌الملل دارد. رفتارهای حکومت آل‌سعود در سال‌های اخیر این نکته را تداعی می‌کند که نظام سیاسی عربستان از یک نظام سنتی مستبد به یک نظام سیاسی توتالیتر تبدیل شده است. به این معنا که حاکمان فعلی آل‌سعود، حاکمیت خود را بر مبنای قتل، سرکوب و حذف تمام‌عیار مخالف بنا می‌کنند. رژیم جدید سعودی که در حال متحول شدن است، رویه‌های کاملاً مدرن فاشیستی و حذفی مخالفان، مانند آنچه صدام حسین در عراق انجام داد، به کار بسته است. آل‌سعود به ویژه بن‌سلمان در برخورد و در ارتباط با مخالفان منطقه‌ای نیز به شیوه‌ای کاملاً افراطی عمل می‌کند. نگاهی به چند اپیزود از عملکردهای این رژیم در چند صحنه منطقه‌ای به خوبی روشن می‌کند روندها و سیاست‌گذاری‌های رژیم جدید آل‌سعود به ویژه بن‌سلمان بر خصوصیاتی افراطی استوار شده و درصدد تحکیم عرفی جدید بر روابط داخلی و منطقه‌ای است: 1ـ کودتا در مراتب پادشاهی و اسقاط برادران پادشاه، با هدف ولی‌عهدی بن‌سلمان؛ 2ـ بازداشت جمع کثیری از ثروتمندان و شاهزادگان به شکلی تحقیرآمیز و مصادره ثروت‌های آنان بدون هر گونه محاکمه؛ 3ـ سرکوب شخصیت‌های مذهبی، روشنفکر و دانشگاهی منتقد به خشن‌ترین شیوه ممکن؛ 4ـ اصلاحات افراطی در ساخت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی؛ 5ـ اعدام شیخ نمر روحانی مخالف با وجود هشدارهای جهانی آن هم به شیوه گردن زدن؛ 6ـ مسئولیت‌ناپذیری عربستان در فاجعه منا؛ 7ـ دنباله‌روی افراطی از سیاست‌های آمریکا و نزدیک شدن علنی به رژیم صهیونیستی؛ 8ـ محاصره همه‌جانبه و بی‌رحمانه قطر؛ 9ـ بمباران غیر نظامیان و کودکان یمنی به فجیع‌ترین شکل ممکن؛ 10ـ بازداشت و تحقیر سعد حریری، نخست‌وزیر لبنان؛ 11ـ ناپدیدسازی جمال خاشقجی در کنسولگری عربستان که قربانی توتالیتریسم بن‌سلمانی با هدف منکوب مخالفان تبعیدی این رژیم شد.
مجموعه این رفتارها که با محوریت بن‌سلمان نابخرد صورت گرفته، نشان می‌دهد عربستان سعودی در حال تبدیل شدن به یک دولت تروریستی دیکتاتوری با محوریت فردی خشن است. از سوی دیگر، آل‌سعود در حال گذار به سوی سکولاریسم و غربی‌سازی افراطی است. به این صورت که رژیمی که بر پایه دین  به دنیا آمد و با پشتوانه دینی توانست جایگاه خود را تحکیم بخشد، اکنون در موقعیتی قرار گرفته است که نهاد دین را به حاشیه می‌راند؛ از این رو در این وضعیت عربستان سعودی بخش زیادی از علمای دینی را که پشتوانه‌ای محکم برای این کشور بود، از دست خواهند داد. با گذر از نهاد دین و پشتوانه خانواده سلطنتی، اکنون بن‌سلمان چاره‌ای جز تکیه بر مؤلفه‌های سرکوبگرانه محض، توسعه ایدئولوژی جدید بر مبانی نژادپرستانه و پایه‌گذاری نوعی فاشیسم عربی شناخته شده در منطقه ندارد. تجربه رژیم بعث و معمر قذافی نزدیک‌ترین الگوهایی هستند که به نظر می‌رسد در بعد فاشیستی و سرکوبگرانه در منطقه سراغ داریم. بنابراین در چنین فضایی است که قتل یا ربایش در کنسولگری به علامت و شاخصی جدید در رفتارهای آتی این نظام معنا می‌یابد. دامنه پرداخت‌های سعودی‌ها تا آنجا نفوذ داشت که در نخستین روزهای ماجرای جمال خاشقجی، روزنامه‌های مدعی انگلیسی از کنار این تراژدی برای آزادی بیان به آرامی گذشتند و از سران انگلیس، آمریکا، فرانسه و اتحادیه اروپا‌ـ که برای موضوعات بسیار کوچک نسبت به دولت‌های مخالف‌شان به یکباره مواضع آتشین اختیار می‌کنند، از حقوق بشر و ارزش‌های جهانی سخن می‌گویند و سازمان ملل را به اجلاس اضطراری فرا می‌خوانند‌ـ خبری نبود و جز جملات مبهم چیزی شنیده نشد. بی‌توجهی به ابعاد این قضیه سبب می‌شود رژیم آل‌سعود در آینده نیز رفتارهای به مراتب بدتر از این موضوع را مرتکب شود. اقدامات سرکوب‌گرایانه عربستان از دید صاحب‌نظران در عرصه بین‌المللی کاملاً منطبق با یک دولت تروریست است و از این رو اطلاق یک دولت تروریست بر عربستان سخنی درست و بجا بوده است.

روايت صبح صادق از ابعاد و پیام‌های «حماسه پياده‌روي اربعين حسيني»


 مهدي سعيدي/ اي مسافرها! 
قافله‌اي حرکت مي‌کند، 
صداي زنگ اين کاروان از جنوب و غرب کشور به گوش مي‌رسد!
آماده حرکت باشيد!
امير قافله اين کاروان اباعبدالله است!
امير قافله اين کاروان، کرامت دارد، لطف و صفا دارد!
اي مسافران دنيا! برويم خود را به اين کاروان برسانيم!...
صداي زنگ اين کاروان از جبهه‌ها بلند است! حرکت کنيم به سوي اين کاروان! از کاروان عقب نمانيم! 
با نواي کاروان، بار بندید همرهان/ اين قافله عزم کرب‌وبلا دارد!...
اين نواي ملکوتي حاج‌صادق آهنگران نوستالژی جوانان دهه 60 است که آنان را به حضور در عرصه دفاع در برابر دشمن متجاوز بعثي دعوت مي‌کرد و از کارواني مي‌گفت که قافله‌سالار آن نايب بر حق حسين‌بن‌علي(ع) بود و همراهان و پا به رکابانش شهدا و مجاهدان راه حق! آنان که در شوق زيارت کربلا و ديدار اباعبدالله‌الحسين(ع) آسماني شدند و با چهره خونين به ديدار مولاي‌شان شتافتند! فرزندان حضرت روح‌الله(ره) مظلومانه در جبهه‌هاي جنوب و غرب کشور به شهادت رسيدند تا امروز راه زيارت کربلا براي جوانان دهه 80  و 90 باز باشد و با پیاده‌روی عاشقانه ايشان «حماسه اربعين» خلق شود!

از سنت پياده‌روي تا خلق
 «حماسه اربعين»
بنا بر منابع تاريخي، جابر‌بن‌عبدالله انصاري، نخستين زائر کربلا است كه از مدينه حرکت کرد تا در اربعين سال 61 هجري بر مزار حضرت اباعبدالله‌الحسين(ع) حاضر شود و در دوران پيري و فرسودگي و نابينايي، از تربت مطهر مزار حسين(ع) جواني و حيات طيبه و بينايي را طلب کند! از آن روز کربلا به دارالشفاي همه مشتاقان انسانيت و آزادگي بدل شده و آرزوي زيارت در صدر آمال مشتاقانش قرار گرفته است. اقدام او در طول تاريخ از سوی عاشقان حسيني تکرار و به سنت حسنه‌اي تبديل شده است. علماي شيعه در هدايت و ترغيب شيفتگان حسيني به پياده‌روي زيارت اربعين، نقشی اساسي داشته‌اند و ضمن ارائه رهنمود، خود نيز در اين مراسم شركت كرده‌اند. علاقه و اشتياق به اين مراسم معنوي در ميان مراجع تقليد، استادان، طلاب و روحانيون حوزه علميه نجف، از شور و حال ويژه‌اي برخوردار بوده و بیشتر استادان و حتي مراجع تقليد، از گذشته تاكنون در مراسم پياده‌روي و زيارت اربعين شركت كرده‌اند. بزرگاني چون؛ شيخ‌ميرزا‌حسين نوري، ميرزاجوادآقا ملكي‌تبريزي، مرحوم ‌سيد‌محسن امين‌عاملي، شيخ‌محمدحسين غروي، علامه اميني(ره) و...
اما واقعيت آن است که در عصر حاضر با نوعي تحول و شکل‌گيري پديده‌اي نو در اين زمينه روبه‌رو هستيم که پيش از اين روبه‌رو نبودیم. در گذشته اين زيارت و پياده‌روي به  صورت محدود بود، اما اينک به بزرگ‌ترين اجتماع بشري در جهان مبدل شده است! 
به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامي؛ «در گذشته راه‌پيمايي بود، امّا اين خبرها نبود. ما اطّلاع داريم که در ايام مختلف، چه اربعين، چه غير اربعين‌ـ در خصوص اربعين يا بعضي اوقات ديگرـ طلّاب از نجف و جاهاي مختلف عراق حرکت می‌کردند می‌رفتند، جمعيت‌هاي فراواني هم بودند. امّا اين جمعيتِ عظيمِ ميليوني از جاهاي مختلف دنياـ چند ميليون از ايران و ميليون‌ها[نفر] از خود عراق و از کشورهاي ديگرـ اين حرکت عظيم، با وجود تهديدهاي تروريستي‌اي که هميشه وجود داشته و امروز هم وجود دارد، يک پديده‌ فوق‌العاده عظيمي است؛ خيلي مهم است. اين نشان‌دهنده‌ اوج گرفتن همين تفکّر مبارزه‌ در راه خدا و در راه اسلام و آمادگي عمومي و همگاني در اين راه است.»(22/8/۱۳۹۶)
پياده‌روي اربعين را بايد يک پديده‌ الهي و معنوي دانست که ابعاد آن توصيف‌شدنی نيست؛ مانند خيلي از پديده‌هاي مهمّ الهي، درست قابل تفسير هم نيست؛ يعني نمي‌شود اين حادثه را همه‌جانبه تحليل کرد!
به فرموده رهبر معظم انقلاب؛ «شما ببينيد براي اينکه ده هزار نفر، پنجاه هزار نفر را يکجا جمع کنند، چقدر تلاش تبليغاتي در دنيا انجام مي‌گيرد، آخرش هم نمی‌شود! اينجا با وجود موانع فراوان، از ايران فقط دو ميليون نفر براي پياده‌روي ۸۰ کيلومتري‌ـ براي پياده‌روي، نه براي لذّت بردن و در هتل لميدن‌ـ بلند مي‌شوند مي‌روند کربلا؛ چند برابر آن [هم] از خود عراق و از مناطق ديگر؛ اين يک حادثه‌ الهي است، اين يک پديده‌ الهي است.»(3/9/۱۳۹۵)
پياده‌روي تنها ظاهر آن است، در باطن آن حقايقي عميق و ارزشمند نهفته است که آن را از يک تجمع انساني صرف، به حقيقتي عميق و الهي بدل کرده است.

پرچمداران اربعين
بی‌شک جوانان را بايد پرچمداران حماسه بزرگ راه‌پيمايي اربعين دانست که در طول سال‌هاي اخير با حضور پرشور خود ميداندار اين عرصه بوده‌اند. جوانان جهان اسلام که همه تحولات اين روزهاي منطقه غرب آسيا به اراده ايشان عملي شده و جبهه مقاومت در برابر دشمن از فلسطین و غزه و يمن تا سوريه و عراق و ايستادگي در برابر رژيم صهيونيستي و آل‌سعود و مبارزه با تکفيري‌های داعشي به همت ايشان به پا شده، ميداندار پياده‌روي اربعين هستند! به فرموده رهبر حکيم انقلاب اسلامي، جوان، سرشار از اميد و نشاط است و مايل است كاري به او محوّل كنند تا آن را با شجاعت و خطرپذيري انجام دهد و همين ويژگي است که موجب پيشگامي جوانان در تحولات گوناگون سياسي، اجتماعي، اقتصادي و... شده است.

تجليگاه شور و شعور حسيني
هر حرکت اجتماعي براي تداوم و بقا و ماندگاري و اثرگذاري، بايد با دو مؤلفه «شور» و «شعور» همراه شود. فقدان شور و عشق در فعاليت‌هاي اجتماعي مانعي است براي حرکت مؤثر و ايجاد خيزش عمومي که از جذابيت‌هاي آن خواهد کاست و از تبديل شدن آن به حرکتي فراگير و گفتماني عمومي جلوگيري خواهد کرد. به واقع، شور به مثابه انرژي مثبتي است که نمي‌گذارد حرکت‌هاي اجتماعي از تاب و توان بيفتد و به تدريج به حرکتي محافظه‌کارانه، خنثي و بي‌اثر تبديل شده و در نهايت به محاق و فراموشي سپرده شود!
از سوي ديگر شعور و عقلانيت تضمين‌کننده درستي عمل و تطابق جهت حرکت با آرمان‌ها و اهداف است. فقدان شعور نيز عاملي است تا حرکت‌هاي اجتماعي دچار آفات و انحرافات عدیده شده و به اقدامي ضد ارزش تبديل شود! چه بسيار نهضت‌ها و جنبش‌هاي اجتماعي که در طول تاريخ با کم‌رنگ شدن شعور و عقلانيت، از مسير حق خارج شده و حتي به ضد خود تبديل شده‌آند! 
امروز پديده پياده‌روي ميليوني اربعين حسيني عالي‌ترين تجلي حضور توأمان شور و شعور است که در گام‌هاي استوار جوانان جهان اسلام تجلي يافته است. به تعبير رهبري؛ حضور ميليون‌ها جوان مشتاق زيارت حضرت اباعبدالله(ع) در اين حماسه تاريخي، نشان‌ می‌دهد که اين راه، راه عشق است؛ منتها نه عشق مجنونانه، عشق همراه با بصيرت؛ مثل عشق اوليا به خدا؛ اَللهُمَّ ارزُقني حُبَّکَ وَ حُبَّ مَن يحِبُّکَ وَ حُبَّ کُلِّ عَمَلٍ يوصِلُني اِلي قُربِک؛ اين حبّ و اين عشق، عشق همراه با بصيرت است؛ مي‌داند، مي‌فهمد و اين جاذبه او را می‌کِشد، اين مغناطيس او را مي‌کِشد.(3/9/۱۳۹۵)
حاصل اين شور و شعور توامان تحول و تعالي ماهوي اربعين و تحقق ابعاد متعالي اين حماسه بزرگ است. امروز اين حرکت از يک مراسم معنوي صرف فراتر رفته و مرزهاي سياست و فرهنگ را نيز درنورديده است. 

پیام‌های حماسه اربعين
بررسي ابعاد و جوانب گوناگون اين حماسه بي‌نظير تاريخ بشريت، واجد اهداف و پیام‌های بزرگی است که بازخوانی برخی از آنها بر حلاوت و لطف زیارت ارباب می‌افزاید:
1ـ امروز اربعين به بزرگ‌ترين اجتماع جوانان انقلابي براي تقويت روحيه انقلابي و مبارزه با ظلم و جور استکبار جهاني بدل شده است. اين باور را مي‌توان در شعارها و نمادهاي موجود در راه‌پيمايي اربعين مشاهده کرد. همچنين براي فهم بهتر بايد گام به گام در اين مسير قدم زد تا به عينه دید که چطور روحيه انقلابي در اين اعتکاف چند روزه در جان جوانان مؤمن حک مي‌شود و آنان را براي حضور در ميدان‌هاي سخت و بزرگ آماده مي‌کند.
2ـ اربعين امروز به مثابه موتور محرک جبهه ايستادگي و مقاومت در منطقه عمل مي‌کند. از دل اربعين است که اردوگاه مبارزان و مجاهدان در برابر جريان تکفيري و سردمداران جنگ نيابتي مملو از جوانان پرشور و انقلابي شکل می‌گیرد. به واقع، اربعين به مثابه کارخانه مجاهدپروري در طول سال‌هاي اخير عمل کرده است. کافي است به تصاويري که از شهداي مدافع حرم در طول سال‌هاي اخير منتشر شده توجه کنیم، حکايت از حضور اغلب ايشان در پياده‌روي اربعين دارد.
3ـ اربعين ميعادگاهي جهاني براي طرح و بررسي مصائب بزرگ جهان اسلام و شناخت دشمنان امت اسلامي، اعم از صهيونيسم بين‌الملل با محوريت رژيم صهيونيستي، استکبار جهاني با محوريت آمريکا و ايادي وابسته آنان در جهان اسلام با محوريت آل‌سعود است. جوانان جهان اسلام با محوريت امام آزادگان گرد هم مي‌آيند تا براي حل معضلات فلسطين، يمن، سوريه، عراق، افغانستان، بحرين و... چاره بیندیشند!
4ـ امروز مراسم اربعين، بزرگ‌ترين تجليگاه وحدت مسلمين جهان است؛ وحدتي که در طول ساليان اخير دشمنان جهان اسلام تلاش کرده‌اند با ايجاد تفرقه مانع تحقق آن شوند! اين دستاورد کم‌نظير محصول محور قرار دادن امامي است که معرفت ايشان مي‌تواند همه آزادگان عالم را با همه تفاوت‌هاي سني، جنسيتي، زباني و قوميتي در مدار نام حسين(ع) متحد و همدل کند و چه زيبا گفته‌اند که؛ «حب الحسين يجمعنا».
5ـ اربعين را مي‌توان فرصتی براي تفهيم جايگاه امام(ع) در زندگي مؤمنانه دانست! به فرموده حضرت زهرا(س) به نقل از پدر بزرگوارشان؛ مَثَلِ امام به مانند کعبه است که بايد بر گردش بگردند! «اِذْ تُؤْتي ولا تأتي!» و اربعين تجلي اين حرکت و رجوع امت به امامت به قصد قربت و بيعت است. امامت راه نجات بشريت در عصر جاهليت ثاني است و اين حقيقتي است که انسان قرن بيست‌ويکم بيش از هر عصري به آن نيازمند است. اگر امامت الهي فهم شود، همه ارزش‌هاي مطلوب بشري، اعم از اخلاق و معنويت و عدالت و آزادي نيز در جامعه جاري و ساري خواهد شد. اين راه نجات  از طريق رسانه ممتازي چون اربعين تبليغ و به جهانيان ارائه و معرفي مي‌شود! 
6ـ امروز اربعين به رسانه انحصاري اسلام ناب محمدي(ص) تبديل شده است. در زمانه‌اي که دشمنان اسلام با به خدمت گرفتن رسانه‌هاي فراگيرشان تلاش دارند اسلام‌هاي تقلبي، اعم از اسلام آمريکايي، اسلام التقاطي، اسلام تکفير و تحجر و... را به منزله اسلام ناب معرفي کنند، اربعين به مثابه رسانه‌‌ای بي‌مانند و نمايشگاهي بزرگ است که همه شاخصه‌هاي اسلام حقيقي را در خود جمع کرده است.
7ـ در این پياده‌روي چند روزه با سبک جديدي از زندگي اسلامي آشنا مي‌شويم که در گستره هژموني رسانه‌ای سبک زندگي غربي کمتر مجال تجلي و بروز يافته است. در اين زندگي چند روزه همه مفاهيم و آموزه‌های سبک زندگي اسلامي همچون؛ محبت، معنويت، صميميت، ايثار و ازخودگذشتگي، تقوا، پرهيزکاری، مراقبت معنوي، تعاون و همکاري، قناعت و ساده‌زيستي، مقاومت و ايستادگي و... را مي‌توان تجربه کرد. همه آمده‌اند تا طور ديگري زندگي کنند! آن نوع زندگي که در کوچه پس‌کوچه‌هاي غبارگرفته شهر! (به مثابه نماد تمدن نوين بشر غربي) خبري از آن نيست! زندگي ممتازي که از دل سلوکي عاشورايي متولد مي‌شود!
۸ـ اربعين گام برداشتن در سلوکي عاشورايي با هدف خودسازي انقلابي است. در اين سلوک هر قدمي که برمي‌داري قرار است از گناهي فاصله بگيري و پاک و مطهر به وادي حيرت در سرزمين بين‌الحرمين برسي! پاي پياده مي‌روي تا در هر گام عهدي با خداي خود ببندی و روح خود را از اسارت زخارف دنيايي برهاني و آسماني شوي. مي‌روي و مي‌روي و مي‌روي تا با عبور از حصارهاي تنگ جهل و نفس و عادات سخيف زندگي مادي، حتي حجاب‌هاي نور را نيز درنوردي و آماده درک مقام حضور و ظهور موعود(عج) شوی!
۹ـ در یک کلام، پياده‌روي اربعين جلوه‌اي از دوران ظهور و زندگي مهدوي در زمانه تحقق حکومت الهي است که وعده آن به همه مستضعفان عالم داده شده است؛ حکومتي که براي تحقق معنويت و عدالت و آزادي اقامه خواهد شد و مسير هدايت و سعادت و حيات طيبه بشر را هموار خواهد کرد. اربعينيان آمده‌اند تا مقدمه‌ساز ظهور منجي موعودي باشند که وعده آن پيش از اين در زبور و تورات و انجيل داده شده است!

حال و هواي اربعين 1397
اما اربعين امسال حال و هوايي ديگر دارد و با مسائل و مناقشات خاص خود روبه‌رو است و حوادث مختلفي موجب شده تا بر حساسيت آن افزوده شود.
1ـ از يک سو نابساماني در بازار ارز و افزايش چند برابري قيمت دلار و دينار موجب شده هزينه‌هاي سفر بيش از دو برابر شود! و اين افزايش هزينه عده بسیاری از زائران حسيني را که اغلب از توده‌هاي مردم و از طبقات محروم جامعه هستند در تأمين هزينه سفر دچار سختي کند! اما حضور پرشور مردم در اربعين امسال اين پيام را خواهد داشت که؛ «زائران حسيني با وجود همه دشواري‌ها دست از اباعبدالله(ع) بر نخواهند داشت!»
2ـ از سوی دیگر دشمنان جهان اسلام و ملت شيعه در ماه‌هاي اخير سناريوهاي گوناگوني را براي ايجاد اختلاف بين ملت ايران و عراق آغاز کرده‌اند! همان‌هايي که از خلق اين حماسه ميليوني و شکل‌گيري بزرگ‌ترين تجمع جهاني هراسانند و «شيعه متحد» خواب راحت از چشمان‌شان ربوده است، پشت پرده حوادث بصره و شايعه‌پراکني عليه زائران عراقي در مشهد بوده‌اند. حضور باشکوه ايرانيان که بی‌شک با میهمان‌نوازي ملت عراق همراه خواهد بود، همه نقشه‌هاي دشمن را نقش بر آب خواهد کرد و پرچم وحدت دو ملت را برافراشته خواهد کرد!
3ـ جنگ تمام‌عيار اقتصادي جديدي که استکبار جهاني عليه ملت ايران کليد زده نيز وضعیت ممتازي را براي پياده‌روي اربعين امسال ايجاد کرده است. حضور باشکوه ميليون‌ها ايراني، پيام مهمي براي دشمن خواهد داشت: «ملتي که با حسين(ع) بيعت کرده است، تسليم يزيديان زمان نخواهد شد.»
4ـ با وجود همه تلخی‌ها و ناملایمات و طراحی‌ها، ملت ايران و عراق دست به دست هم داده‌اند تا اربعين امسال را باشکوه‌تر از سال‌هاي گذشته برگزار کنند. براي رونق بخشيدن به اربعين و غلبه بر موانع و مشکلات، شاهد تولد خيزشي مردمي براي مقابله با دشمنان اربعين هستيم. شکل‌گيري پويش‌هاي مردمي براي کاهش هزينه‌هاي اربعين برخی از اين اقدامات است که به طور خودجوش در شهرهاي مختلف و به همت مجموعه‌ها و گروه‌های مردمي ایرانی و عراقی دنبال مي‌شود. انتشار نماهنگی ارزشمند از يکي از مداحان عراقي که خود را ميزبان فرزندان ايراني حضرت علي‌بن موسي‌الرضا(ع) معرفي مي‌کند، از جمله اقدامات ارزشمندي است که در شکست سناريوي دشمن نقش مؤثري خواهد داشت. اين‌گونه اقدامات بايد با حمايت معنوي همه‌جانبه همراه شود تا روز به روز گسترش یابد و در قالب الگوهايي مشابه تکرار شود.
***
پس از سه دهه از پایان حماسه یاران خمینی(ره) در جبهه‌های جنوب و غرب کشور، همچنان این ندای ملکوتی سيدمرتضي آويني در مجموعه روايت فتح، ایمان‌بخش قلب‌هایی است که آرمان و حیات‌شان را از شهدای شلمچه، اروند، فکه و طلائیه گرفته‌اند و بهشت زهرا(س) و مزار شهدای گمنام معبد و میعادگاه آنهاست؛ همانها که هنوز در آرزوی شهادتند و به آن به مثابه تنها ره سعادت مي‌نگرند:
بسيجي عاشق كربلاست و كربلا را تو مپندار كه شهري است در ميان شهرها و نامي است در ميان نام‌ها. نه، كربلا حرم حق است و هيچ‌كس را جز ياران امام حسين راهي به سوي حقيقت نيست. كربلا، ما را نيز در خيل كربلاييان بپذير. ما مي‌آييم تا بر خاك تو بوسه زنيم و آنگاه روانه‌ ديار قدس شويم.
برخيز اي چاووش شهر عشق برخيز 
غسل زيارت كن ز نهر عشق برخيز 
بربند محمل را و برپا كن علم را 
آواز ده، آواز عشاق حرم را 
هر سر كه پيمان بلا دارد بيايد 
هر كس هواي كربلا دارد بيايد