گزارش صبح صادق از تداوم شکست‌های آمریکا در قبال ایران از دی۹۶ تا آبان ۹۷

  امین پناهی/ تجربه 40 ساله دشمنان ملت ایران به سردمداری دولت ایالات متحده آنها را به این نتیجه رسانده که ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی را با برخورد سخت نمی‌توان شکست داد. آنها به خوبی دریافته‌اند که هرگونه تجاوز حتی در حد یک حادثه تروریستی کوچک در یکی از شهرهای ایران می‌تواند ملت ایران را به صورت یکپارچه در مقابل دشمنان‌شان متحد کند. از این رو در محاسبات خود به این نتیجه رسیده‌اند که تنها راه مقابله با جمهوری اسلامی ایران برخورد نرم است و این برخورد باید در دو شاخه سیاسی و اقتصادی به شکل موازی صورت گیرد تا به نتیجه مطلوب برسد.

موج‌سواری دشمن
از زمان بر روی کار آمدن ترامپ برنامه دولت آمریکا بر آن قرار گرفت که با جمهوری اسلامی ایران به صورت صریح و جدی مبارزه را شروع کند. سال گذشته در پی افزایش نرخ ارز در کشور و بالا رفتن قیمت اقلام مصرفی مردم، اعتراضات بحقی در میان آنها به وجود می‌آید که دشمن با سوار شدن بر موج این اعتراضات و نقش‌آفرینی پادوهای رسانه‌ای‌اش به طور علنی خشونت و ایجاد آشوب را آموزش می‌دهد، آشوبگری‌های محدودی در برخی شهرها شکل می‌گیرد که رسانه‌های مزدور دشمن تمام تلاش‌شان را به کار می‌بندند تا آن را به شکل عجیبی اغراق‌آمیز نشان دهند.
هر چند در ابتدا این موج‌سواری‌ها به ظاهر می‌تواند مؤثر واقع شود و عده‌ای را به کف خیابان بکشاند؛ اما در نقطه مقابل شاهد ورود آحاد مردم به صحنه هستیم که فتنه را در نطفه خفه می‌کند. 
پس از آن دشمنان ملت ایران تلاش می‌کنند تا این روند را جدی‌تر دنبال کنند. اردیبهشت ماه سال جاری دونالد ترامپ از معاهده برجام خارج می‌شود و خروج از برجام در واقع آغاز مقابله مستقیم دولت ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی و ملت ایران است.

رؤیای تابستان داغ
پس از آن برخی سیاستمداران آمریکایی از تابستان داغ برای ایران می‌گویند؛ تابستانی که قرار بود به واسطه اعتراضات و افزایش نارضایتی‌های مردم از وضعیت معیشتی و اقتصادی داغ شود. هر چند به واسطه نفوذی‌های دشمن در کشور به یکباره قیمت ارز شروع به افزایش کرد و در حالی که هر روز قیمت بالاتر می‌رفت و از سویی برخی اخلالگران اقتصادی شروع به احتکار کرده بودند، رسانه‌های مزدور دشمن هم بیکار نبودند و با وقاحت تمام به مردم آموزش احتکار می‌دادند تا مردم خود بازارها را از اجناس اساسی خالی کنند و این سبب فشار بیشتر به مردم و اعتراضات آنان به حاکمیت شود که خوشبختانه در این زمینه هم موفق نمی‌شوند و زمانی که عوامل روانی از بین می‌رود، جامعه آرامش خود را بازمی‌یابد.

به امید پاییز
پس از آنکه تابستان به اتمام می‌رسد، شاهد دعوت مردم به اعتصاب هستیم. 16 مهر ماه را روز آغاز اعتصابات سراسری اعلام می‌کنند و با انتشار تصاویری از در بسته مغازه‌ها در ساعات خاصی از روز می‌خواهند چنین القا کنند که همه در این اعتصابات شرکت کرده‌اند.
همزمان با اعتراضات صنفی کامیونداران، به برخی از مسائل کاری‌شان از جمله گران بودن اجناس و لوازم مصرفی رنگ و بوی سیاسی می‌دهند. تعدادی از پیاده‌نظام‌شان را به درون جاده‌های ترانزیتی کشور می‌فرستند تا این فضا را برای رانندگان ناامن کنند، به طوری که خسارت به کامیون و گاه ضرب و شتم رانندگان را می‌بینیم که به وسیله این گروه اتفاق می‌افتد. سپس از این اتفاقات معدودی که خود رقم زده‌اند، فیلم می‌گیرند و در فضای مجازی پخش می‌کنند و آن را یک حرکت خودجوش می‌دانند. این در حالی است که اگر در برهه‌ای کامیونداران دست به اعتصاب زده‌اند، آن را یک نوع اعتراض صنفی دانسته و حتی هیچ‌گاه نخواسته‌اند خود را خارج از نظام جمهوری اسلامی بدانند. حتی در تصاویری که خود همین کانال‌های معاند پخش می‌کنند، معترضان حامل تصاویر امام راحل(ره)، رهبر معظم انقلاب و پرچم جمهوری اسلامی ایران هستند و این یعنی اعتراضات این قشر با اعتصاباتی که دشمنان از آن دم می‌زنند، هیچ مبنای مشترکی ندارد و تنها معاندان سعی می‌کنند صدای این گروه باشند تا به نفع خود از آن سوءاستفاده کنند. اما از سوی دیگر رهبر حکیم انقلاب در سخنرانی خود این اعتراضات را به رسمیت می‌شناسند و اعلام می‌کنند باید به آنها رسیدگی شود؛ سخنانی که آب پاکی را روی دست دشمنان می‌ریزد.

اعتصاب‌های ساختگی
اما رسانه‌های ضد انقلاب سعی می‌کنند اعتصابات دیگری را رقم بزنند. روند کار به این شکل است که از چند روز پیش اعلام می‌کنند که برای مثال معلمان قرار است اعتصاب کنند و در کلاس‌ها حاضر نشوند. البته این تصمیم، موضوعی نیست که از دل فرهنگیان کشور برآمده باشد؛ بلکه چند نفر در آن سوی مرزها نشسته و چنین نقشه‌هایی را طراحی و برنامه‌ریزی می‌کنند.
تعدادی عکس از نشستن معلمان در دفتر آموزشگاه منتشر می‌شود که شاهد مثال‌شان برای شروع اعتصابات است. ادله‌شان بسیار احمقانه است؛ چرا که همه ما می‌دانیم معلمان در بین ساعت کلاس‌ها در دفتر آموزشگاه استراحت می‌کنند و این عکس‌ها نمی‌تواند موضوعی را اثبات کند. 

شتر در خواب بیند...
از زمانی که ترامپ از معاهده چندجانبه برجام خارج می‌شود، همه معاندان نظام به آن دل خوش می‌کنند که او وعده‌های دیگرش درباره ایران را عملی خواهد کرد. هر چند ترامپ نشان داده است که خیلی هم قابل پیش‌بینی نیست و خیلی زود زیر حرف‌هایش می‌زند. این در حالی است که این دلخوشی‌ها در حدی بود که یکی از رسانه‌های ضد انقلاب در گزارش خود نوشته بود: «از آنجا که می‌دانیم ترامپ به هر یک از وعده‌هایی که داده عمل کرده، به این وعده‌اش نیز عمل خواهد کرد.»
در واقع، تابستان داغی که قرار بود آمریکا با همکاری رسانه‌های مواجب‌بگیر و پیاده‌نظامش در ایران رقم بزند، به شکست منجر شد و نتوانستند وعده‌هایی که درباره جمهوری اسلامی داده بودند را محقق کنند؛ وعده‌هایی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان‌شان در ورزشگاه آزادی این‌گونه به آن واکنش نشان دادند: «با توجه به مشکلات اقتصادی خیالاتی را در سر کم مغزشان می‌پرورانند. اخیراً شنیدم به کشورهای اروپایی گفته بودند شما دو سه ماه صبر کنید، کلک‌شان کنده است. یاد 40 سال قبل افتادم که آمریکایی‌ها به نوکران‌شان می‌گفتند چند ماه صبر کنید تمام می‌شود؛ بنده یاد این شعر افتادم؛ شتر در خواب بیند پنبه‌‌دانه/ گهی لپ‌لپ خورد گه دانه‌‌دانه»

13 آبان هراسی
پس از شکست مرحله به مرحله سناریوهای دشمن، حالا سعی می‌کنند مردم را از 13 آبان آینده بترسانند. 13 آبانی که آمریکا وعده سخت‌تر شدن تحریم‌هایش را در آن روز داده است. به یقین انتخاب این روز برای شروع تحریم جز انتقام‌جویی رئیس‌جمهور قمارباز آمریکا به دلیل تسخیر سفارتی که به لانه جاسوسی تبدیل شده بود، نیست. اما اینکه ترامپ می‌تواند از این اعمال تحریم‌ها سود ببرد یا نه تا حدودی برای همگان آشکار شده است.
همان‌طور که رئیس‌جمهور کشورمان هم در سخنرانی خود گفت: «چیزی به اسم ۱۳ آبانی وجود ندارد که مردم نگران باشند.»
چند دلیل ساده برای تأیید این جمله می‌توان برشمرد؛ اول اینکه ترامپ هر تحریمی که می‌توانسته طی ماه‌های اخیر نه به صورت رسمی اما عملاً اجرا کرده است و بخشی از نوسانات قیمت ارز و گرانی‌های اخیر ناشی از اعمال تحریم‌ها و البته آمادگی نداشتن برخی مسئولان داخل کشور بوده و هست. دلیل دیگر خود تصمیم‌گیری‌های آمریکاست. ترامپ اعلام کرده که درباره تحریم‌های نفتی ایران محتاطانه عمل کرده و نگاهش به نمودار افزایش قیمت جهانی نفت خواهد بود.

انقلابی عمل کردن
دولت آمریکا به خوبی می‌داند که حذف ایران از جمع صادرکنندگان آن خلأیی را در این زمینه ایجاد خواهد کرد که این خلأ سبب افزایش قیمت نفت خواهد شد و این به ضرر خود آمریکایی است که با وجود داشتن منابع غنی نفت یکی از بزرگ‌ترین واردکنندگان نفت به شمار می‌رود.
از سوی دیگر با اعمال تحریم‌های نفتی به جز چند کشور اروپایی که اعلام کرده‌اند تابع آمریکا خواهند بود، بسیاری از مشتریان نفتی ایران اعلام کرده‌اند که از سیاست‌های ایالات متحده پیروی نخواهند کرد و این یعنی با آنکه آمریکا سبب کاهش فروش نفت خواهد شد، اما درآمد ایران از فروش نفت کاهش نخواهد یافت و در مجموع این اتفاق به سود جمهوری اسلامی و ملت ایران خواهد بود.
آنچه مشخص است این است که، همان‌طور که برنامه‌ریزی دشمن برای تابستان داغ به نتیجه نرسید، دیگر نقشه‌های آنها نیز نقش بر آب خواهد شد. این جمله را از روی تجربه‌ای که جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه اخیر به دست آورده به راحتی می‌توان گفت. حالا دشمن در موضع ضعف است و راه پیش‌روی ما برای عبور از چالش‌های پیش روی نظام اسلامی انقلابی عمل کردن 
است.


دکترنورالله قیصری
 استاد دانشگاه تهران
پس از پیروزی انقلاب اسلامی تغییرات و تحولات چشمگیری در حوزه آموزش عالی به وقوع پیوست. بنابراین، اگر بخواهیم درباره آینده کشور سخن بگوییم، باید گفت خطوط آرمانی آینده، همان خطوطی است که ملت ایران در انقلاب اسلامی تصمیم گرفته و آن را به رأی و انتخاب عمومی گذاشته است. البته در قانون اساسی، سند چشم‌انداز و سیاست‌های کلی نظام، همچنین در اسناد کلانی که شورای عالی انقلاب فرهنگی و دیگر نهادها تصویب کرده‌اند تا حدودی آینده جامعه ایران ترسیم شده است. با تمرکز بر سند چشم‌انداز متوجه می‌شویم در آینده ایران باید کشوری توسعه‌یافته، دارای هویت ملی مستحکم با اقتصادی درون‌زا و متکی بر توانایی خودش و برخوردار از نسل جوان کارآمد باشد. همچنین طبق بیانات رهبر معظم انقلاب، در افق آینده کشور باید به سمت ساختن یک تمدن نوین حرکت کنیم. برای ایرانی که هویت اسلامی و گرایش انقلابی دارد و این‌گونه چشم‌اندازی برای خود ترسیم کرده است، به طور طبیعی جایگاه دانشگاه با آنچه در حال حاضر است، باید تفاوت‌های اساسی داشته باشد. بر اساس این، ابتدا باید وضعیت موجود نظام دانشگاهی کشور را مورد توجه قرار داد. 
در زمینه وضعیت موجود باید گفت، یکی از معدود کشورهایی هستیم که از نظر تراکمی، دانشجویان زیادی داریم.(بالغ بر چهار میلیون نفر)؛ اما مسئله این است که آیا تعداد زیاد دانشجو منطبق با آرمان‌ها و نیازهای کشور در آینده است؟ آمارها نشان می‌دهد، بیش از 70 درصد از دانشجویان ما در نظام آموزش عالی، در حدود 20 رشته دانشگاهی متمرکز هستند و در پنج رشته دانشگاهی، مانند مدیریت و نرم‌افزار نزدیک به دو میلیون و پانصد هزار دانشجو مشغول تحصیل هستند. این مسائل نشان می‌دهد، در کشور آمایش خاصی نداریم؛ یعنی پذیرش دانشجو منطبق با چشم‌انداز آینده‌ کشور نیست.
ضمن اینکه پس از پایان جنگ تحمیلی، یک تحول منفی به تدریج وارد محیط دانشگاه شده و دانشگاه به یک ابزار تولید سود برای مقاصد فردی تبدیل شده است. از سوی دیگر، گرایش عجیبی در جامعه به وجود آمده و تعداد زیادی از افراد به تحصیلات عالیه روی آورده‌اند. کارکرد خسارت‌بار این وضعیت آن است که به هویت و کارکرد اصلی جامعه دانشگاهی و دانشگاه‌ـ که قرار است نیروهای مفید و آینده‌سازان کشور را برای کسب فنون، تخصص، مهارت و همچنین فرهنگ و روحیه‌ای که نیازمند بقای یک کشور در یک محیط چالشی است، آماده کندـ آسیب رسانده است. 
به عبارتی، کشوری که در جریان انقلاب تحول بزرگی را تجربه کرده و دوران جنگی را پشت سر گذاشته و برای رسیدن به وضعیت کنونی هزینه‌های بسیاری را پرداخت کرده، در آینده می‌خواهد آرمان‌های خودش را محقق کند، حال آیا واقعاً دانشگاه‌های ما چنین ظرفیت‌هایی را ایجاد می‌کنند؟ یعنی مهارت‌ها و دانشی که در دانشگاه فرا گرفته می‌شود، می‌تواند همان دانشی باشد که کمک کند کشورمان ارتقای منطقه‌ای پیدا کند. آیا هویتی که ما در دانشگاه‌ها به دانشجوها آموزش می‌دهیم، همان هویتی است که استقلال ملی، سرزمینی، روحیه خوداتکایی، روحیه خطرپذیری، روحیه شجاعت در مقابل خطرها، روحیه استقامت و مقاومت در مقابل بحران‌ها، روحیه مقابله با ظالم و ستمگر و دفاع از مظلوم را در نهاد و وجدان این دانشجویان نهادینه و ساختارمند کند. تجربه نشان داده است در این حوزه‌ها با کاستی و نقصان مواجهیم. حتی در فرایندهای بین‌المللی می‌بینیم که دانشگاه‌ها به سمت تحول بنیادین و کارآفرینی رفته‌اند. حال در این وضعیت، انتظار داریم در آینده نزدیک بتوانیم مطابق فرایندهای بین‌المللی از ابزارهای علم و دانش برای رفع نیازهای خودمان و تولید قدرت استفاده کنیم. یکی از شیوه‌های مناسب برای رسیدن به این هدف، بحث آموزش است که باید بازنگری شود؛ اگر در این حوزه تغییرات صورت نگیرد، دانشگاه‌های ما مصرف‌کننده باقی می‌مانند و نمی‌توانند در فرایندهای آینده، رسالت‌های خود را ایفا کنند. 
افزون بر این، در نگاه به آینده، لازمه مقاومت، استقلال کشور و همچنین تقویت هویت ملی این است که حداقل در قسمت‌های مربوط به علوم بومی، استقلال نسبی پیدا کنیم؛ زیرا در غیر این صورت، در ورودی‌هایی که برگرفته از اقتصاد سرمایه‌داری مبتنی بر اقتضائات بازار مصرف اروپا، آمریکا و نظم بین‌المللی اقتصادی است، هیچ وقت به استقلال اقتصادی نخواهیم رسید و اقتصاد مقاومتی تحقق پیدا نخواهد کرد؛ از این رو باید نحوه مواجهه با وضعیت پیچیده را یاد بگیریم و بتوانیم با حفظ روحیه، احساسات، عواطف و مؤلفه‌هایی که هویت واقعی جامعه را می‌سازد، ادامه مسیر دهیم. دانشجویان ما باید چنین حالتی داشته باشند و ماحصل فعالیت دانشگاه باید بتواند چنین نیروهایی را به جامعه تحویل دهد.