بازنگاهی به ابعاد حماسه عظیم و مردمی پیاده‌روی اربعین


   شهناز سلطانی/ «پیاده‌روی اربعین» برای آنهایی که آن را تجربه کرده‌اند، یک عطش و برای آنهایی که تجربه‌اش نکرده‌اند، یک آرزوست. آنهایی که در این وادی پر رمز و راز قدم می‌گذارند به استقبال سفری پر بار می‌روند و با کوله‌باری از معرفت بازمی‌گردند. آن‌قدر پربار که حضور در هیچ سفر و کلاس درس و دانشگاهی تا این حد نمی‌تواند به آنها شناخت بدهد. شور این حماسه هر سال بیش از سال گذشته تکثیر می‌شود؛ چرا که به نظر می‌رسد این آگاهی خیل عاشقان حسینی است که هر سال فزونی می‌گیرد. 
صفحات تقویم هر سال که به اینجا می‌رسد، ورق بر‌می‌گردد. میلیون‌ها انسان خداباور کار و زندگی روزمره‌شان را رها می‌کنند و یک نقشه مشترک می‌کشند برای یک سفر مشترک و بی‌بدیل و آن موضوعی نیست جز پیاده‌روی نجف تا کربلا در سرزمین عراق در جغرافیای جهان اسلام. درست همانجایی که نام آن ظاهراً در اذهان مردم جهان لرزه به اندام می‌اندازد، اما میلیون‌ها انسان بی‌تفاوت از کنار آن می‌گذرند تا این سفر آغاز شود و نه فقط مسلمان، بلکه از ادیان مختلف و از سراسر جهان از پیر و جوان و زن و مرد پا می‌گذارند در مسیری که نقطه آغاز و پایانش سرشار از ثمره است، چه از بعد فردی، چه از بعد اجتماعی، چه از بعد هویتی و دینی و...

توشه‌ای برای زندگی
 امام صادق(ع) درباره ثواب زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده می‌فرمایند: «کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند برای هر قدمى که برمى‏دارد یک حسنه می‌نویسد، یک گناه از او محو می‌کند، یک درجه مرتبه‏اش را بالا مى‏برد، وقتى به زیارت رفت، حق‌تعالی دو فرشته را مأمور او مى‏‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏‌گویند: اى ولی خدا! گناهانت آمرزیده شد، تو از افراد حزب خدا، حزب رسول او و حزب اهل‌بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید، آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد.» همین فرموده امام صادق(ع) به تنهایی کافی است تا انگیزه ایجاد کند در کسی که به دنبال تزکیه نفس خود است. بنابراین رنج این سفر را به جان می‌خرد و پا در سفر می‌گذارد. 
افزون بر این، ارادت و خلوصی که میزبانان در سفر اربعین نثار زائران می‌کنند سبب می‌شود تا حد بسیاری باورهای دینی در آنها عمیق‌تر و ریشه‌دارتر شود. تماشای صحنه‌هایی از ارادت عملی به اهل بیت(ع) که در این سفر به وفور دیده می‌شود، بیش از حضور در مجالس وعظ و خواندن کتاب و ادعیه اثر می‌گذارد.

فردیتی که رنگ می‌بازد
وقتی ما در یک جامعه زندگی می‌کنیم نمی‌توانیم نسبت به هم بی‌تفاوت باشیم، از سویی حضور ما در یک جامعه شبیه حضور ما در یک کشتی بزرگ است که اگر به مقصد برسیم با هم می‌رسیم و اگر در راه رسیدن به مقصد دچار خطر شویم، همه متضرر می‌شویم. حضور در پیاده‌روی اربعین درس‌های فراوانی دارد. همه آنهایی که آن را تجربه می‌کنند، هر یک به فراخور حال خود از آن بهره می‌گیرند. یکی از مهم‌ترین این بهره‌ها این است که در این مسیر نه تنها از حال هم بی‌خبر نیستیم که در صورت نیاز به یکدیگر مدد هم می‌رسانیم. این سفر بیش از هر سفر دیگری دسته‌جمعی است و این یعنی همه در کنار هم هستند. اینها تمرین خوبی است که در برگشت از سفر هم در جامعه تا حدی خود را نمایان می‌کند. در بسیاری از مواقع در چنین سفری فردیت تا حد بسیاری رنگ می‌بازد و جمع دوستی رنگ می‌گیرد. برخلاف آنچه زندگی ماشینی و صنعتی و شهری به ما دیکته کرده است. 

سبکی متفاوت از زندگی 
سفر اربعین تجربه جدیدی از سفر و زندگی است. در مواقع عادی برای رفتن به سفر، پربار مادی سفر می‌کنیم و سعی داریم احتمالات را هم پیش‌بینی و برای آن فکر و برنامه‌ریزی کنیم. در این سفر، سبکبار مادی توشه می‌بندیم و با توکل به حق راه می‌افتیم. صبر و گذشت و تحمل سختی‌ها را می‌آموزیم و سایه معنویات را روی سرمان حس می‌کنیم. زندگی چند روزه متفاوتی را پشت سر می‌گذاریم که بی‌شک اثرات آنها در زندگی روزمره هم رخ نشان می‌دهد. از تعلقات مادی‌ای که در زندگی روزمره به دست و پای ما بسته شده رها می‌شویم و می‌بینیم که بدون آنها هم می‌توان زندگی کرد. این شیوه زندگی هر چند کوتاه درس‌هایی دارد که در زندگی روزمره هم می‌توان آنها را پیاده کرد. 

فرصتی برای تشیع 
هیچ اجتماع عظیمی را نمی‌توان یافت که شیعیان جهان این چنین کنار هم قدم بردارند. تاریخ تشیع اذعان دارد که شیعیان همواره در طول تاریخ مورد دشمنی واقع شده‌اند و همیشه سعی بر این بوده که به حاشیه رانده شوند. سفر و پیاده‌روی اربعین بهترین فرصت است که شیعیان جهان در کنار هم تبادل افکار و اندیشه کنند و قدرتی که در این تجمع شیعه کسب می‌کند را غنیمت و فرصتی نایاب بدانند. هر چقدر هم که  غول‌های رسانه‌ای جهان نخواهند این تجمع عظیم به نمایش درآید، نمی‌توانند این حقیقت را کتمان کنند. 

نقشه‌های بی‌نتیجه 
حضور میلیون‌ها مسلمان شیعه که با هم همبستگی دارند در راه‌پیمایی عظیم اربعین یک پیام مهم دیگر هم دارد، آن هم برای قدرت‌های بزرگ جهان که همواره در پی تضعیف مسلمان‌ها به ویژه در منطقه مهم خاورمیانه هستند؛ منطقه‌ای که همیشه منابع غنی آن سبب می‌شود چشم طمع به دنبال آن داشته باشند. جنگ و تهدید به کرات در کشورهای این منطقه آزمون و خطا شده است، ولی با این پیاده‌روی‌ها در سال‌های اخیر و حضور پررنگ‌تر آن سال به سال اتحاد و همبستگی مسلمان‌ها در یک صحنه تمام‌عیار به نمایش درمی‌آید و رعب و وحشت به اندام آنها می‌اندازد و نقشه‌های جدید آنها را نقش بر آب می‌کند. 
بنابراین پیاده‌روی عاشقانه و آگاهانه اربعین در نوع خود به مثابه تصویری خیال‌انگیز است که هر یک از ما به شکلی آن را در جان و دل‌مان ثبت می‌کنیم و هریک به فراخور حال‌مان از آن جرعه‌ای می‌نوشیم، پس باید قدر بدانیم. به فرموده رهبر فرزانه انقلاب؛ «ایام اربعین است و خوشا به حال آن کسانی که در حال پیاده‌روی هستند، یا پیاده‌روی خواهند کرد و به زیارت اربعین خواهند رسید و آن زیارت خوش مضمونِ روز اربعین را إن‌شاءالله خطاب به حضرت خواهند خواند.
ما هم اینجا با شوق و با حسرت نگاه می‌کنیم به این گام‌هایی که:
هزاران گام در راه است و دل مشتاق و من حیران
که چون ره می‌توانم یافتن سوی درون من هم
الحمدلله جوان‌های ما راه را پیدا کردند و میلیون‌ها نفر از مردم ما و مردم غیر ما، مردم عراق و دیگران، در این راه حرکت می‌کنند، این هم یکی از حوادث بسیار برجسته‌ای است که خدای متعال منّت گذاشته بر ما و این حادثه را برای ما خلق کرده است؛ این شد یک نماد.
همیشه اربعین پیاده‌روی بود، امّا این حرکت عظیم که یک نماد بسیار زیبا و پرشکوهی از حضور پیروان اهل‌بیت و علاقه‌مندان به اهل‌بیت هست؛ این نبود، ما این را نداشتیم، این را خدای متعال در اختیار ما گذاشت، خدا را بایستی شاکر باشیم.»

اکنش رسانه‌ها به سخنان رئیس‌جمهور در دانشگاه تهران بررسی می‌شود
 و

 سید فخرالدین موسوی/ حجت‌الاسلام حسن روحانی برای حضور در مراسم آغاز سال تحصیلی به دانشگاه تهران رفت و این بار نیز مانند همه حضور رؤسای‌جمهور حواشی وجود داشت، تجمعاتی شکل گرفت، شعارهایی سر داده شد که بررسی سخنان آقای روحانی و اجازه ندادن به دانشجویان برای صحبت، شعارها، تجمعات و برخورد طیف‌های گوناگون دانشجویی در حاشیه حضور رئیس‌جمهور جذاب و مورد توجه است؛ اما آنچه در این نوشتار به آن توجه خواهیم کرد، واکنش روزنامه‌های کثیرالانتشار به آن چیزی است که 22 مهر ماه در دانشگاه تهران رخ داد. در چگونگی واکنش روزنامه‌های کشور می‌توان یک دسته‌بندی ارائه کرد؛
1ـ روزنامه‌هایی که مواضع رئیس‌جمهور در مقابل آمریکا و تحریم‌ها را مورد توجه قرار داده بودند؛ از جمله روزنامه «جوان» از رسانه‌های منصوب به جریان انقلابی که با درج تیتر درشت «همه زور آمریکا همین بود، نگران نباشید» بر روی تصویری خندان از آقای رئیس‌جمهور به استقبال گفته‌های حسن روحانی رفته بود. روزنامه دیگر که به این بخش از گفته‌های روحانی توجه کرده بود، روزنامه «سازندگی» وابسته به جریان کارگزاران بود که عنوان «مردم نگران 13 آبان نباشند» را بر صفحه اول خود قرار داده بود.
2ـ دسته دیگر روزنامه‌هایی بودند که تحلیل‌ها و تیترهای‌شان بر حول موضوع انتقاد و تحمل مخالفت طرح شده بود. روزنامه «آرمان امروز» از رسانه‌های اصلاح‌طلب با تیتر «اعتراض دانشجويان تحمل روحاني» صبوری رئیس‌جمهور را در برابر انتقادها ستایش کرده؛ اما روزنامه «اعتماد» در تیتری به نقل از رئیس‌جمهور در صفحه اول خود آورد: «نقد بيش از حد مفيد نيست.» این روزنامه در ادامه این کنایه در صفحه اول، نوشت: «آنچه بيش از اين ارتباط يك‌سويه در جريان مراسم آغاز تحصيلي با حضور رئیس‌جمهوري به چشم آمد، سخنراني حسن روحاني بود. رئيس‌جمهوري كه متن سخنراني‌اش در صحن سازمان ملل توجه دنيا را به ايران جلب كرد و او را برنده نبرد روحاني‌ـ ترامپ؛ اما اين‌بار آيا روحاني برنده اين سخنراني بود؟»؛ روزنامه دیگر که از این زاویه به ماجرا نگریست و به نوعی به انتقادناپذیر بودن دولت اشاره داشت، روزنامه اصولگرای «وطن امروز» بود، چنانکه برای خبر حضور رئیس‌جمهور در دانشگاه تهران عنوان «نامه اساتید دانشگاه مفید نبود» را برگزید.
3ـ دسته دیگر شامل دو روزنامه «آفتاب یزد» و «کیهان» می‌شود که البته از زاویه نگاه خود و دغدغه‌های مشخص خود تردیدهایی را درباره اظهارات رئیس‌جمهور مطرح کردند. روزنامه «کیهان» با عنوان «اروپا با چه زبانی بگوید مقابل ماست نه پشت ما؟!» نوشت: «اظهارات روز گذشته آقای روحانی درباره حمایت اروپا از ایران، تکرار دوباره همان ادبیات و نگاه خوش‌باورانه دولتمردان و رسانه‌های حامی دولت پس از خروج رسمی آمریکا از برجام است. یعنی برگشتن به پله اول و چشم بستن به رویکرد خصمانه و توام با فریب و فرصت‌سوزی اروپا برای واداشتن ایران به انجام یک‌طرفه تعهدات برجامی طی پنج ماه گذشته.» روزنامه «آفتاب یزد» هم تیتر «آقای رئیس‌جمهور مردم خردسال نیستند» را در صفحه اول خود به چاپ رساند.
4ـ آن گروه از رسانه‌ها بودند که  از حضور رئیس دولت اعتدال در دانشگاه تهران عبور کردند. آنها تنها به یک خبر کوتاه از متن سخنرانی وی و حواشی آن با تیترهایی خنثی بسنده کردند؛ دسته‌ای که نام روزنامه «شرق» به مثابه یکی از مهم‌ترین رسانه‌های اصلاح‌طلب در کنار روزنامه اصولگرای «صبح نو»، روزنامه اصلاح‌طلب «قانون» و... نیز در آن دیده می‌شود. «شرق» در این روز ترجیح داده است همچنان موضوع  FATF یا  ماجرای انفصال از خدمت سیف، رئیس سابق بانک مرکزی را در صفحه اول خود
 بازتاب دهد. 
 اگر یک بار دیگر به دسته‌بندی فوق بازگردیم و روزنامه‌هایی را که رویکردها و جهت‌های یکسانی نسبت به حضور رئیس‌جمهور داشته‌اند، بررسی کنیم، به نکته قابل توجهی خواهیم رسید. کنار هم نشستن نام روزنامه «وطن امروز» با روزنامه «اعتماد»، کنار هم قرار گرفتن روزنامه‌های «شرق» و «صبح نو»، کنار هم قرار گرفتن روزنامه‌های «جوان» و «سازندگی»، زاویه دید مشترک «کیهان» و «آفتاب یزد» و... از این واقعیت در فضای سیاسی کشور پرده برمی‌دارد که خط‌کشی‌های سیاسی و جناحی در رویارویی با دولت تا حدود زیادی در حال از میان رفتن است! تیترهای حمایتی در رسانه‌های منتقد و تیترهای انتقادی در رسانه‌های حامی، مرزهای تازه‌ای را از تعامل رسانه‌ها و دولت ترسیم می‌کند، آرایشی که می‌تواند پیامدهای سیاسی مهمی داشته باشد.



 صحرا محمدی/ «سرانه مدارس» از آن قبیل مباحثی است که در سال‌های اخیر با شروع ماه مهر و بازگشایی مدارس به یک موضوع داغ تبدیل می‌شود. مبالغ ناچیزی که هر سال وزارت آموزش و پرورش به حساب مدارس واریز می‌کرد تا صرف هزینه‌های جاری مدارس شود؛ اما همین مبالغ کم هم چند سالی است که دیگر به بسیاری از مدارس داده نمی‌شود، آن هم با این استدلال که این مناطق برخوردار هستند و به این منبع مالی نیازی ندارند. (برای نمونه بخش قابل توجهی از این مدرسه‌ها در مناطق مرکزی و جنوبی تهران قرار دارند که در هیچ تقسیم‌بندی «برخوردار» محسوب نمی‌شود!) همین مسئله سبب شده است کمک‌های مردمی بیش از گذشته مطرح و مهم تلقی شود. کمک‌هایی که متأسفانه در بسیاری از اوقات با وجود توانایی خانواده‌ها در تأمین این منبع مالی با مقاومت رو‌به‌رو می‌شود. (البته باید تأکید کرد محور بحث ما در این یادداشت مدارسی است که هیچ عنوانی ندارند؛ مانند هیئت‌امنایی، نمونه، تیزهوشان، غیر دولتی و...؛ بلکه صرفاً مدارسی مد نظر ماست که عنوانی به جز مدارس دولتی ندارند.)
 این نکته را هم مدنظر داریم که در اصل 30 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.» اما کمک به تحصیل فرزندان‌مان و برداشتن بخشی از بار سنگین مسئولیت و مدیریت در مدارس دولتی به ویژه در اوضاع اقتصادی که به جامعه ما تحمیل شده، می‌تواند از دغدغه‌های اولیای مدارس تا حد قابل ملاحظه‌ای بکاهد. این کمک‌ها تا اندازه‌ای مهم هستند که اگر نباشند چه بسا در پرداخت هزینه‌های آب و برق و تلفن مدرسه هم مشکل به وجود می‌آید؛ اما کمک‌های والدین دانش‌آموزانی که در این مدارس تحصیل می‌کنند؛ در نوع خود قدم خیر و اثربخشی است که نباید آن را دست کم گرفت.
 البته وقتی از کمک مالی صحبت می‌کنیم، منظور ما کمک‌های زیاد و خارج از توان خانواده‌ها نیست. به گفته یکی از مدیران این مدارس دولتی در مرکز شهر پایتخت، اگر هر خانواده‌ای فقط 20 تا30 هزار تومان ماهیانه به حساب مدرسه واریز کند، به خوبی کفاف هزینه‌های جاری مدرسه را خواهد داد. بنابراین، این هزینه حداقلی را اگر در کنار هزینه‌هایی که هر ماه صرف می‌کنیم قرار دهیم، خواهیم دید که واقعاً ناچیز است؛ اما وقتی این کمک ناچیز روی هم جمع می‌شود، مبلغی قابل توجه است که گره‌های یک مدرسه را باز می‌کند. 
اگر مبالغی را که در طول یک ماه هزینه می‌کنیم بنویسیم، آن وقت تعداد دفعاتی که غیر ضروری هزینه کرده‌ایم؛ دست‌مان می‌آید. برای نمونه کم پیش می‌آید که در طول یک ماه به رستوران نرفته باشیم یا خریدهای غیر لازم انجام نداده باشیم یا در مصرف انرژِی جانب اعتدال را رعایت کرده باشیم. اینها سبب می‌شود ناخواسته و گاهی ناآگاهانه هزینه‌هایی به اقتصاد خانواده تحمیل شود. پس چه بهتر و منطقی و عقلانی‌تر که بخشی از این هزینه‌های غیر ضروری را به امورات آموزشی فرزندان در مدرسه اختصاص بدهیم که با این کار نه فقط کار خیر کرده‌ایم و قدم مثبت برداشته‌ایم؛ بلکه منشأ خیر شده‌ایم تا منابع مالی بیشتری صرف مدارس و مناطق و دانش‌آموزان نیازمندتر شود.


  حمیدرضا حیدری/ خبر کوتاه بود؛ «دکتر حسن عباسی به هفت ماه حبس محکوم شد.» آن هم به اتهام توهین به مسئولان که در پی آن دولت از وی شکایت کرده و این حکم قطعی حسن عباسی است.
حسن عباسی در سال ۱۳۹۵ انتقاداتی را به دولت و وزیر راه و شهرسازی مطرح کرده و پس از آن مورد شکایت قرار گرفته بود که به تازگی حکم آن صادر شده است. انتشار این خبر در فضای مجازی واکنش‌های بسیاری را به همراه داشت.
علیرضا زاکانی در صفحه توئیتر خود نوشت: «با شکایت دولت، حسن عباسی محکوم شد تا محکی بر سعه‌صدر مدعیان اعتدال باشد. رویه دولت در منکوب کردن مخالفان برخلاف ادعاهای آقای روحانی مایه تأسف است. به جای دوختن دهان منتقدان می‌توان با پاسخ‌های منطقی و شفاف به تنویر افکار عمومی پرداخت. کاش مسئولان به جای شکایت کردن، پاسخگو شوند.»
محمّدصادق کوشکی هم گفت: «آقای رئیس‌جمهور در اوایل شروع به کار خود، سخنی مبنی بر اینکه می‌خواهم قلم‌ها روان شوند و همه صریح‌القلم شوند، مطرح کرد. حال با توجه به حکمی که برای آقای عباسی صادر شده، فکر می‌کنم این اتفاق‌، مصداق تحقق وعده‌های آقای روحانی است.»
دیگر کاربران شبکه‌های اجتماعی هم به حکم زندان حسن عباسی واکنش نشان دادند. یکی از کاربران در صفحه توئیتر خود نوشت: «نکنه حسن عباسی در روزنامه صدای اصلاحات هتک حرمت به محرم کرده یا کاریکاتور ناجور کشیده یا به دروغ گفته علت مرگ دختری، تجاوز بوده، یا اختلاسی کرده که باید بره زندان؟!»
برخی هم این قسمت از صحبت‌های شهید آوینی را منتشر کردند که گفته بود: «حزب‌اللهی بودن را با همه تراژدی‌هایش دوست دارم.»
وحید یامین‌پور، مجری تلویزیون هم در واکنش به صدور حکم حسن عباسی نوشت: «به جان جبهه انقلاب افتاده‌اند؛ گروهی با تهمت و توهم؛ گروهی با شیطنت و دو بهم زنی و گروهی با تعقیب کیفری. همزمانی شدت یافتن این اتفاقات، اتفاقی نیست.»
برخی البته در این میان به عملکرد قوه قضائیه در قبال جرایم دانه‌درشت‌ها و بستگان مسئولان این‌گونه واکنش نشان دادند. یکی از کاربران نوشت: «منطق این گزاره که «قوه قضائیه بد است چون حسن عباسی را محکوم کرده ولی حسین فریدون را نه» به اندازه منطق موضع‌گیری‌های سلبریتی‌ها، روی هوا و بی‌پایه است... باید گفت: آقای قوه قضائیه که به شکایت از حسن عباسی رسیدگی کردی، به تخلفات حسین فریدون هم رسیدگی کن!»
تعدادی از کاربران هم در کنار این موضوع به جنجال‌های چند ماه اخیر برخی افراد در قبال احکامی که قوه قضائیه برای‌شان صادر کرده و حاشیه‌سازی‌های این عده واکنش نشان دادند: ‌«دکتر حسن عباسی به هفت ماه زندان محکوم شد؛ اما نه مثل بهاری‌ها با تحصن، اعتصاب غذا و نامه‌نگاری برای نظام هزینه درست کرد و نه مثل منفعت‌طلبان تهدید به براندازی و آشوب در نظام داشت؛ شخصیت نیروی حزب‌اللهی مثل مادری که از حق داشتن بچه‌اش می‌گذرد؛ در شرایط سخت نمایان می‌شود.»
خود دکتر حسن عباسی هم در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه نوشت: «محضر آیت‌الله آملی‌لاریجانی سلام علیکم؛ احتمالاً مستحضرید که اخیراً با شکایت رئیس دولت و برخی وزرای آن، حکم محکومیت من صادر و ابلاغ شده است، اما نمی‌دانم به کدام زندان مراجعه کنم. لطفاً بفرمایید که نشانی و ساعت معرفی به بازداشتگاه را نیز ابلاغ نمایند. ممنونم.»
واکنش‌های متعدد به حکم زندان حسن عباسی همچنان ادامه دارد و پیش از آنکه به حکم صادره از سوی دستگاه انتقاد شود، این نقد به مسئولان دولت وارد است که بستن دهان منتقدان و مسدود کردن راه انتقاد کمکی به حل مسائل کشور و مشکلات مردم نمی‌کند. سعه‌صدر و شنیدن حرف‌های مخالفان و تأمل در آنها فرصت‌هایی را برای عبور از وضعیت فعلی پیش روی دولتمردان قرار می‌دهد که نباید از آنها غافل شد.