ظرفيت‌هاي کم‌نظير صنايع معدني کشور

 مهدي حسن‌زاده/ منابع غني زيرزميني ايران اسلامي، جايگاه ممتازي را در اين زمينه براي کشور ايجاد کرده است. ايران از نظر توليد کل منابع طبيعي با سهم 3/2 درصد رتبه 10 جهان را دارد. از اين مقدار 2/86 درصد مربوط به سوخت‌هاي فسيلي (شامل نفت، گاز و زغال‌ سنگ) و 8/13 درصد مربوط به دیگر مواد معدني اعم از مواد معدني فلزي، غير فلزي و سنگ‌هاي قيمتي است.
جايگاه مناسب ايران زمينه‌ساز شکل‌گيري و تمرکز قابل توجه منابع طبيعي در اين مرز و بوم شده است. ايران با حدود یک درصد مساحت جهان حدود هفت درصد ذخاير کشف شده جهان اعم از مواد معدني، نفت و گاز را داراست که خود حاکي از وجود پتانسيل مناسب سرمايه‌گذاري در اين بخش است. توليد بيش از 64 نوع ماده معدني، ايران را جزء 15 کشور برتر معدن‌خيز جهان قرار داده است. رتبه ايران در توليد برخي مواد معدني خود گوياي اين مهم است.
بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌هاي مجلس حدود هفت درصد ذخاير شناخته شده مواد معدني جهان در ايران قرار دارد. سنگ آهن، سرب و روي، مس، تيتان، اورانيم، طلا، انواع سنگ‌هاي تزئيني و نما و... مشتي نمونه خروار از تنوع مواد معدني کشور است. 
جالب است که بدانيم تاکنون حدود 42 ميليارد تن ذخاير معدني شناسايي شده است که برخي از ذخایر معدني ايران در کلاس جهاني هستند. براي نمونه مي‌توان از معادن سرب و روي انگوران، مهدي‌آباد، معادن آهن چادرملو و گل‌گهر و بافق و از معادن مس مي‌توان معادن سرچشمه، سونگون و از معادن طلا مي‌توان معدن ساري‌گون و از مواد صنعتي و غير فلزي مي‌توان از ذخایر پتاس و املاح تبخيري و غيره نام برد. از سوی ديگر بايد بدانيم که انواع تيپ‌هاي کانساري طلا و آهن که در جهان وجود دارد، امروز در ايران شناسايي و کشف شده است که همه اينها حاکي از پتانسيل بالاي معدني ايران و ضرورت سرمايه‌گذاري و اکتشاف در آنها است. 
برخي از معادن در ايران وضعیت ويژه دارند، به نحوي که 12 معدن مهم جهان در ايران قرار دارد، هشت درصد ذخاير روي و سه درصد ذخاير سرب جهان در ايران جاي گرفته است. ايران چهارمين توليدکننده سنگ‌هاي تزئيني در جهان است و ذخاير شناسايي شده مس ايران به بيش از 30 ميليون تن مي‌رسد.
از ديگر توانايي‌ها در اين بخش مي‌توان به اين نکته اشاره کرد که بيش از 20 درصد ارزش اسمي بورس و سهم مواد معدني بدون نفت و گاز نزديک به یک درصد از توليد ناخالص داخلي کشور به بخش معدن (بدون احتساب صنايع معدني) تعلق دارد. شرکت‌هاي معدني در ايران بالاترين و با ثبات‌ترين حاشيه سود را از ميان 100 شرکت برتر در داخل کشور دارند و همچنين توليد برخي صنايع معدني،‌ مانند فولاد، مس، روي، سيمان و نيز پتروشيمي نه تنها نياز کشور را تأمين مي‌کند؛ بلکه به بازارهاي جهاني نيز صادر مي‌شود.
افزون بر اين، معادن کشور به جز پتانسيل‌هاي درآمدي و رشد اقتصادي از نظر اشتغال هم مي‌توانند نقش بسيار مهم و حياتي در کشور داشته باشند. برای نمونه، ضريب ايجاد شغل غيرمستقيم در بخش معدن به ازاي ايجاد هر شغل معدني 8 تا 10 شغل غير مستقيم در حوزه‌هايي مانند حمل‌ونقل است. براساس آمارهاي رسمي اکنون کمتر از 100 هزار نفر به صورت مستقيم در معادن کشور مشغول به فعاليت هستند و بر اساس اين آمار سهم معادن در اشتغال 21 ميليون نفري در کشور تنها حدود نيم درصد است.
نبود زيرساخت‌ها و فناوري روز سبب شده ميزان بهره‌وري در بخش معدن و صنايع وابسته به آن بسيار پايين‌تر از استانداردهاي جهاني باشد. از سوي ديگر يکي از مهم‌ترين مشکلات معادن کشور خام‌فروشي سنگ‌ها و مواد معدني است؛ زيرا در کشور به تعداد کافي کارخانه‌هاي فرآوري مواد و سنگ‌هاي معدني وجود ندارد؛ ازاين‌رو بسياري از مواد معدني پس از استخراج با قيمت پايين به کشورهاي ديگر فروخته مي‌شود و در آن کشور ضمن فرآوري به چندين برابر قيمت به فروش مي‌رسد.
بي‌شک بخش معدن و صنايع معدني، پيشران اقتصاد کشور است و با متحول شدن اين بخش، دیگر بخش‌هاي صنعتي و اقتصادي کشور فعال مي‌شوند. 
تأثير معدن بر صنعت به اندازه‌اي جدي است که مي‌توان ادعا کرد اگر صنايع مختلف به ويژه کارخانه‌هاي صنعت فولاد، کارخانه‌هاي سرب و روي و نظاير آن در ايران سودآور هستند، به دليل فعاليت معادن گوناگون در کشور است.
يک نکته را نباید فراموش کرد و آن اینکه؛ تأثير رشد معدن بر رشد اقتصاد ايران به طور مستقيم و غير مستقيم بسيار بيشتر از تأثير تجارت و حتي صنعت است؛ زيرا براساس آمار سازمان جهاني کار به ازاي هر شغل مستقيم در بخش معدن 17 شغل وابسته و تکميلي در اين بخش ايجاد مي‌شود. برای نمونه حجم فعاليت معدنکاري آنقدر چشمگير است که به تنهايي سبب رونق حمل‌ونقل در کشور مي‌شود.
مطابق با آمار سال 1396، بيش از 122 هزار نفر به صورت مستقيم در معادن کشور مشغول به کار هستند. هر واحد کوچک معدني حداقل براي 50 نفر شغل ايجاد مي‌کند. در واحدهاي متوسط معدني دست‌کم به 150 نفر نيروي انساني براي کار نياز است.
براساس آمارها، در بخش صادرات، صادرات بخش معدن نسبت به توليد ناخالص داخلي(GDP)، بسيار بالاتر از بخش صنعتي و دیگر بخش‌هاي اقتصادي است. در واقع، به نسبت سهم خود از توليد ناخالص داخلي، اين بخش بهترين عملکرد صادراتي را طي سال‌هاي گذشته داشته است. شايد يکي از بهترين روش‌هاي بازگشت از حاشيه شهرها که موجب دامن زدن به معضل بيکاري در کشور است، توسعه بخش معادن و ايجاد اشتغال پايدار از اين طريق باشد. معادن ايران بيشتر در مناطق کمتر رشد يافته واقع شده است و توسعه آن مي‌تواند بازگشت نيروي کار و رونق مناطق محروم را در پي داشته باشد.
فعاليت‌هاي بخش معادن و صنايع معدني ماهيتاً پايدارتر بوده و نوسان کمتري نسبت به دیگر فعاليت‌هاي اقتصادي دارد و لذا در صورت افزايش سهم آن در اقتصاد، مي‌تواند به پايداري رشد اقتصادي کمک کند.
دوره سرمايه‌گذاري در بخش معادن و صنايع معدني بسيار طولاني و حجم سرمايه‌گذاري‌ها بسيار گسترده است. اين موضوع مي‌تواند يک مزيت باشد؛ چرا که در صورت فراهم کردن شرايط مناسب براي سرمايه‌گذاري خارجي، امکان جذب سرمايه‌‌گذاري‌هاي پرحجم در افقي طولاني‌مدت ميسر مي‌شود.
بخش معادن و صنايع معدني اساساً ظرفيت بالايي در جذب سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي دارد. بررسي‌ها نشان مي‌دهد، در کشورهاي معدن‌خيز، سهم عمده‌اي از سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي به بخش معادن و صنايع معدني اختصاص دارد. حتي در دوره‌هاي رکود اقتصادي، بخش معادن در کشورهاي معدن‌خيز، جايگزين دیگر بخش‌هاي اقتصادي در جذب سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي شده است.
توسعه اين بخش به طور گسترده‌اي براي زيرساخت‌هاي حمل‌ونقل ريلي، زيرساخت‌هاي انرژي، طرح‌هاي انتقال آب و صنايع بازيافت تقاضا ايجاد مي‌کند. به بيان ديگر، با توسعه معادن و صنايع معدني کشور، سرمايه‌گذاري خارجي در زيرساخت‌هاي حمل‌ونقل و انرژي جذابيت و توجيه اقتصادي پيدا مي‌کند. اين موضوع نيز به طور غير مستقيم مي‌تواند به رشد اقتصادي کشور کمک کند.



 مهدي دنگچي/ محمدحسین فهمیده، فرزند محمدتقی در سال ۱۳۴۶ در خانواده‌ای مذهبی در محله پامنار شهر قم چشم به جهان گشود. محمدحسین فهمیده، نوجوانی خوش‌برخورد، شجاع، فعال و کوشا بود و به مطالعه علاقه فراوانی داشت و در فضای انقلاب رشد کرد. محمدحسین 12 ساله بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی حوادث کردستان اتفاق افتاد. وی خود را به کردستان رساند، ولی به دلیل کمی سن نتوانست در آن ماجرا حاضر باشد.
محمدحسین فهمیده در سال 1359 در نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی همراه نیروی مقاومت بسیج مردمی به جبهه خرمشهر اعزام شد. از آنجا که در روزهای نخستین از شرکت او در خط مقدم جلوگیری می‌شد، با تلاشی‌ وافر برای مقابله با نیروهای بعثی در خط مقدم اجازه گرفت.
محمدحسین در ابتدای رزم مجروح و به بیمارستان ماهشهر اعزام شد. پس از بهبودی با ترخیص از بیمارستان و بازگشت به جبهه بار دیگر با مخالفت فرماندهان با حضورش در خط مقدم روبه‌رو شد، امّا با اصرار به خط مقدم رفت و در برابر حمله‌های دشمن بعثی برای دومین بار زخمی شد. 
شهید فهمیده سرانجام هشتم آبان ماه 1359 در منطقه کوت‌شیخ در آن سوی رود اروند در نزدیکی ایستگاه راه‌آهن خرمشهر با صلابت تمام و ایستادگی مقابل دشمن تا بن دندان مسلح بعثی، شربت شیرین شهادت را نوشید.
آن روز صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه‌های خود اعلام می‌کند که نوجوانی 13 ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است. حضرت امام(ره) در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر می‌کنند، درباره او می‌فرمایند: «رهبر ما آن طفل 13 ساله‌ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ‌تر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.»
و رهبر معظم انقلاب اسلامی از شهید فهمیده چنین یاد کردند: «این از آن مواردی است كه شخصیت‌های حقیقی، به نماد و به حقایق اسطوره‌گون تبدیل می‌شوند. ما در تاریخ خود از این موارد بسیار داریم. ای بسا حوادثی كه امروز وقتی گفته شود، از بس عجیب است همه تصوّر كنند كه اسطوره و افسانه است؛ اما حقیقت است. نمونه‌های آن را ما در زمان خودمان بارها و بارها دیده‌ایم و شنیده‌ایم و از جمله زیباترین آنها، شهادت این نوجوان بسیجی است. او 13 ساله بود؛ اما با رشد، با شعور، با اراده و مصمّم، كه كشور خود را می‌شناخت، امام خود را می‌شناخت، دشمن خود را می‌شناخت، اهمیت وجود و فعّالیت خود را هم می‌شناخت و رفت این سرمایه را تقدیم عزّت كشور و آینده انقلاب و منافع و مصالح مردم كرد. جسم او رفت؛ اما روحش زنده ماند، یادش ابدی شد و خاطره‌اش به صورت اسطوره درآمد. این الگوست.» (8/8/1377)

اصحاب انقلاب‌ـ 21


 سید مهدی حسینی/ در بین یاران و اصحاب امام خمینی در نهضت روحانیت و قیام خونین ۱۵ خرداد ۴۲، شخصیت مؤثر و مورد اعتماد امام، آیت‌الله سیدمرتضی پسندیده برادر بزرگ امام را داریم، که مبارزه با ظلم و ستم با زندگی‌ او عجین بود. او هنگامی که ۸ بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود به کسوت شریف روحانیت درآمد و در دوران جوانی برای دفاع از نوامیس مردم در مقابل اشرار وابسته به حکومت جور و ستم، اسلحه بر دوش گرفت و مقاومت کرد و در برابر متجاوزان انگلیسی در جریان جنگ جهانی اول تعلیمات نظامی را آموخت و وارد اردوگاه روحانیت در مبارزه شد و با افراد شاخص سیاسی زمان خود مرتبط بود؛ افرادی مانند آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، آیت‌الله کاشانی رهبر نهضت ملی نفت و... ارتباط با این بزرگان یکی از برگ‌های زرین و درخشان زندگی سیاسی او محسوب می‌شود.
او در خدمت اهداف والای انقلاب همراه امام(ره) بود و در ماجرای اصلاحات ارضی در شهر خمین که دارای دفتر اسناد رسمی بود، از تنظیم سند سر باز زد و به صراحت مواضع خود را اعلام کرد و گفت: «چون تنظیم اسناد مربوط به مرحله اول اصلاحات ارضی عمل خلاف شرع است؛ لذا از انجام این امر در دفترخانه خود ممانعت خواهم کرد.»
در ماجرای قیام ۱۵ خرداد ۴۲ در سخنرانی‌ها به طور آشکار از مواضع امام حمایت کرد و در موضوع مهاجرت علما و مراجع تقلید وقت به تهران عزیمت کرد و در آن جلسات در اعتراض دسته‌جمعی علما شرکت فعال داشت و در امضای اعلامیه چهل نفر از مدرسان و فضلای حوزه علمیه قم به عنوان نخستین نفر،‌ نقشی کلیدی در مبارزه و همراهی با امام داشت.
او درباره دستگیری و زندانی شدن امام و چگونگی ملاقات با معظم‌له در خاطراتش می‌گوید: «زمانی که حضرت امام در پادگان عشرت‌آباد تهران [ولی‌عصر(عج) کنونی] زندانی بودند... من در آنجا به دیدن ایشان [امام خمینی] رفتم... ضمناً با امام هم رابطه محرمانه داشتیم که گاهی پیغامی به ایشان می‌دادیم و ایشان هم پیغامی به ما می‌دادند... من به وسیله ارتباطی که با برادرزاده‌ نصیری‌ـ رئیس شهربانی وقت‌ـ داشتم درخواست ملاقات کردم، نصیری هم موافقت کرد و به اتفاق یکی از دوستان برای ملاقات امام به عشرت‌آباد رفتیم... نوبت ما که شد با همان رئیس پادگان برای ملاقات امام رفتیم. به من گفت: «شما فقط احوال‌پرسی کنید و در امور سیاسی با آقا‌[امام] صحبت نکنید»... من با امام صحبت کردم و تمام مطالب را به ایشان گفتم. اظهار داشتم آقای شریعتمداری تقاضای ملاقات دارند، موافقید یا خیر؟ گفتند: مانعی ندارد. گفتم: آقای نجفی هم سلام رساندند. گفتند: مگر ایشان تهران آمده‌اند. گفتم: آری تازه آمده‌اند و به منزل آیت‌الله خوانساری وارد شده‌اند. ایشان پرسیدند چرا آمده‌اند؟ پاسخ دادم: کار داشتند! آنگاه گفتم: آقای یاوری و آقای بحرالعلوم هم از رشت آمده بودند، آیت‌الله آملی که در تهران بودند سلام رساندند. آقای میلانی هم آمده بودند و سلام رساندند و یکی‌یکی اسامی علما را گفتم که ایشان متوجه بشوند همه در تهران جمع شده‌اند. آنگاه پرسیدم اجازه می‌دهید شهریه طلاب قم را منظم بپردازیم؟ گفتند: بله. گفتم آقای آملی ظاهراً تقاضا داشتند اجازه بدهید بازارهای تهران و شهرستان‌ها تعطیل است، باز شود، امام پرسیدند مگر تعطیل است؟ گفتم: آری تعطیل است... غرض من از این سؤال و جواب‌ها این بود که ایشان را به مهم‌ترین اوضاع کشور و پیامدهای دستگیری معظم‌له آگاه سازم. ایشان کاملاً از اوضاع مطلع شدند و سپس خداحافظی کردیم و به منزل برگشتیم.»
ارتباط برادری متقابل امام و آیت‌الله پسندیده، حقیقتاً مثال‌زدنی و الگویی از آداب اخوت و معاشرت اسلامی را نشان می‌دهد. آیت‌الله پسندیده وکیل امام و مورد تأیید صد درصد ایشان در دریافت وجوهات و دیگر موارد بود و این موضوع از مضامین نامه‌های امام خطاب به ایشان روشن است. در اینجا فقط به ذکر یک نمونه آن اکتفا می‌شود که چنین آمده است: «چون در این اوقات وصول فیوض وجوه اینجانب و ایصال صاحبان وجوه بسیار مشکل است، لهذا به جمیع اهالی محترم ایران و افغانستان و پاکستان و سایر بلاد اعلام می‌نماید که مهر و امضای حضرت مستطاب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج‌سیدمرتضی پسندیده(دامت‌برکاته) اخوی معظم اینجانب و وکیل من در این امور به منزله مهر و امضای اینجانب است و مؤمنین هر چه وجوه از هر باب به معظم‌له برسانند، مورد قبول اینجانب است و برّی‌الذمه می‌شوند و محتاج به مهر و امضای اینجانب نیستند.»




 محمدعلي شرفي/ بنابر منابع تاريخي جابربن‌عبدالله، نخستين زائر كربلاي معلي است كه  در روز اربعين(به سال 61 هجري) از مدينه به سمت كربلا رهسپار شده است. 
در طول تاريخ، علماي شيعه در هدايت و ترغيب شيفتگان حسيني به اين پياده‌روي و زيارت اربعين، نقش اساسي داشته‌اند و ضمن ارائه رهنمود، خود نيز در اين مراسم شركت كرده‌اند. علاقه و اشتياق به اين مراسم معنوي در ميان مراجع تقليد، استادان، طلاب و روحانيون حوزه علميه نجف، از شور و حال بيشتري برخوردار بوده است و بیشتر استادان و حتي مراجع تقليد، از گذشته تاكنون در مراسم پياده‌روي و زيارت اربعين شركت كرده‌اند.

شيخ‌ميرزاحسين نوري 
بسياري شيخ‌ميرزاحسين نوري را احياكننده مراسم راه‌پيمايي اربعين حسيني در تاريخ معاصر مي‌دانند. حسين محدث‌نوري، فرزند محمدتقي محدث‌نوري‌مازندراني مؤلف كتاب «مستدرك‌الوسايل» و از چهره‌های سرشناس علماي شيعه در قرن چهاردهم هجري بود. بنا بر اذعان بسياري، اين مراسم در دوره اين بزرگوار به فراموشي سپرده شده بود كه «شيخ‌ميرزا‌حسين نوري» دوباره آن را احيا کرد. اين عالم بزرگوار اولين بار در عيد قربان به پياده‌روي از نجف تا كربلا اقدام مي‌كند كه سه روز در راه بوده و حدود 30 نفر از دوستان و اطرافيانش وي را همراهي مي‌كرده‌اند. بنابر نوشته‌هاي تاريخي، شيخ بزرگوار کم و بیش هر سال اين مراسم را انجام مي‌داد و اهميت خاصي برای اين مراسم قائل بود. ايشان آخرين بار در سال 1319 هجري با پاي پياده به زيارت کربلا رفته است.
گفته مي‌شود، مراسم پياده‌روي در عصر مرجعيت شيخ‌مرتضي انصاري (1214ـ 1298ق) نيز با شكوه تمام رواج داشته است. در حالي كه پس از وي، اين عمل، كم‌ارزش و متعلق به طبقه فقرا و نيازمندان معرفي شد؛ اما ميرزاحسين نوري، اين مراسم را در ميان مردم رونق بخشيد. مرحوم شيخ‌آقابزرگ تهراني كه از نزديك شاهد تلاش استادش بوده، مي‌نويسد: «استاد ما چون وضع را بدين منوال ديد، به اين شيوه خداپسندانه (پياده‌روي) همت گماشت... در سال‌هاي بعد، رغبت مردم و صالحان به اين موضوع بيشتر شد و ديگر عار محسوب نمي‌شد؛ به طوري كه در برخي سال‌ها، تعداد چادرها و خيمه‌هاي راه‌پيمايان، به سي عدد مي‌رسيد و هر چادر به بيست تا سي نفر تعلق داشت و به اين ترتيب، اين سنت حسنه، دوباره مرسوم شد و رونق گرفت.»

ميرزاجواد آقا‌ملكي‌تبريزي
با قدم بزرگي كه ميرزاحسين نوري انجام داد، مراسم راه‌پيمايي اربعين دوباره برقرار شد و از آن پس بسياري از عاشقان اهل‌بيت و امام حسين(ع) و نيز برخي علما و حتي مراجع تقليد با پاي پياده به كربلا سفر كرده‌اند. ميرزاجواد آقا‌ملكي‌تبريزي يكي از مراجع عالي‌قدر جهان تشيع است که بارها با پاي پياده از نجف، رهسپار كربلا شده است. ايشان درباره بزرگداشت روز اربعين حسيني مي‌فرمايند: «به هر روي بر مراقبه‌كننده لازم است كه بيستم صفر(اربعين) را براي خود روز حزن و ماتم قرار داده، بكوشد كه امام شهيد را در مزار حضرتش(ع) زيارت كند، هر چند تنها يك‌ بار در تمام عمرش باشد، چنانكه حديث شريف، علامت‌هاي مؤمن را پنج امر ذكر كرده است: 51 ركعت نماز در شبانه‌روز، زيارت اربعين،‌ انگشتر در دست راست كردن، پيشاني بر خاك گذاشتن و بلند «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏» گفتن در نمازها.»
مرحوم سيدمحسن امين‌عاملي 
مرحوم سيدمحسن امين‌عاملي مؤلف كتاب معروف «اعيان‌الشيعه» از جمله بزرگاني بود كه در اين مراسم حضور مستمر داشته و درباره اين مراسم اين خاطره از وي بر جاي مانده است: «...به مدت ده سال و نيم كه در نجف بودم، زيارت‌هاي مخصوص عاشورا، عيد قربان و غدير و عرفه و اربعين را همواره انجام مي‌دادم؛ مگر اندكي. پيش از سفر، نزد طلبكاران در بازار مي‌رفتم و از آنها حلاليت مي‌طلبيدم و به پياده‌روي در زيارت علاقه داشتم. نخست برايم سخت بود و بعد با تجربه دريافتم كه آسان است. در اين سفر، جمعي از طلاب جبل عامل و نجف و ديگران به من ملحق مي‌شدند و از من پيروي مي‌كردند. من بارها پياده به زيارت كربلا و امام حسين(ع) رفتم... .»

شيخ‌محمدحسين غروي 
شيخ‌محمدحسين غروي فرزند حاج‌محمدحسن است كه در محرم سال 1296 قمري در نخجوان متولد شد. مرحوم غروي كه بعدها به «كمپاني» شهرت یافته، به دليل سال‌ها حضور در نجف اشرف و تربيت شاگردان فراوان در حوزه علوم ديني، حضور ويژه‌اي در مراسم راه‌پيمايي اربعين داشته و اين مراسم را چندين بار به جاي آورده است.

شهيد آيت‌الله مدني
شهيد محراب آيت‌الله سيداسدالله مدني، از استادان سرشناس حوزه نجف، يكي ديگر از عاشقان هميشگي مراسم پياده‌روي نجف تا كربلا و زيارت حرم اباعبدالله الحسين(ع) و يارانش، به ویژه در روز اربعين بوده است. عالمان و استادان حوزه علميه نجف، خاطرات خوشي از اين شهيد بزرگ در اين مراسم باشكوه معنوي دارند.

علامه اميني
يكي ديگر از شخصيت‌هاي برجسته حوزه علميه نجف كه به طور مرتب در اين مراسم شركت مي‌كرد، علامه اميني مؤلف كتاب ارزشمند «الغدير» بود كه در اين سفرها، همواره تعدادي از عاشقان حسين(ع) او را همراهي مي‌كردند.

امام موسي صدر
امام موسي صدر، رهبر شيعيان لبنان كه در شهريور 1357 به دست صهيونيست‌ها ربوده و ناپديد شد، يكي از شيفتگان مراسم پياده‌روي از نجف به كربلا بود. مرحوم آيت‌الله سيدمحمدعلي موحدابطحي، يكي از عالمان بزرگ اصفهان كه در نجف با امام موسي صدر هم‌بحث بود، مي‌گويد: «وقتي كه امام موسي صدر همراه ما با پاي پياده از نجف به كربلا مي‌رفت، در اين سفر حضوري عاشقانه داشت و در وقت دعا و زيارت عاشورا، از همه باحال‌تر بود و هنگام گريه، چشمانش از شدت گريه سرخ مي‌شد و وقتي نوبت ذكر مصيبت و خواندن اشعار و نوحه‌سرايي به او مي‌رسيد، با حال جان‌كاهي در مصيبت اهل بيت(ع) اشعار فارسي و عربي فصيحي مي‌خواند و هنگام كار و حمل اثاثيه سفر، وي بيش از همه كار مي‌كرد و هنگام شوخي و مزاح، مزاح‌هايي بيان مي‌كرد كه بعد علمي و اخلاقي جالبي داشت.»