رئیس‌جمهور گفت: اینکه گفته می‌شود آمریکا به دنبال فشار آوردن به مردم نیست و به دنبال فشار به نظام و حکومت است، کاملاً ناصحیح و نادرست است و خودشان در عمل این واقعیت را آشکار کردند. ما دیدیم تحریم‌هایی که ۱۳ آبان اعمال شد، هیچ تأثیری بر روند اقتصادی کشور نداشت، چون آمریکایی‌ها هر چه تیر در ترکش داشتند، قبلاً علیه ملت ایران رها کرده بودند و چیز جدیدی برای ارائه نداشتند.

بازنگاه صبح صادق به موانع و چالش‌های عملی‌سازی تحریم‌های ثانویه آمریکا علیه ایران در گفت‌وگو با دکتر سیدحامد موسوی


 علیرضا جلالیان/ 13 آبان امسال رئیس‌جمهور ماجراجو و کاسب‌کار آمریکا تاریخ اجرایی شدن تحریم‌های ثانویه آمریکا علیه ملت ایران را اعلام کرد که با بازتاب‌ها و واکنش‌های فراوانی در داخل و خارج از کشور مواجه شد که بیشتر ناظر به ناعادلانه و یکجانبه بودن این تحریم‌ها و عدم موفقیت آنها در رسیدن به اهداف افراطی ترامپ بود. در ادامه در گفت‌وگویی با دکتر سیدحامد موسوی عضو هیئت‌علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ابعاد گوناگون این موضوع و چالش‌ها و موانع اجرایی شدن تحریم‌ها از سوی آمریکا و همراهی و عدم همراهی دیگر کشورها با آمریکا را بررسی کرده‌ایم که در ادامه توجه شما را به مشروح این گفت‌وگو جلب می‌کنیم.
***
* جناب آقای موسوی منظور از مرحله دوم تحریم‌ها، یا تحریم‌های ثانویه که مقامات آمریکایی مطرح کرده‌اند، کدام تحریم‌هاست؟
آمریکا ابتدا تحریم‌های اولیه را وضع کرد که بر اساس آن شرکت‌های آمریکایی که با ایران کار می‌کردند تحریم شدند. این تحریم‌ها چندان مهم نبودند، از پیش هم از این مسائل وجود داشت و ما با آمریکا مراودات اقتصادی چشمگیری نداشتیم که این تحریم‌ها مؤثر واقع شود و فقط برخی شرکت‌هایی که ممکن بود سهام آمریکایی داشته باشند و در ایران فعالیت می‌کردند، از کشور خارج می‌شدند. اما تحریم‌های ثانویه تحریم‌هایی است که شرکت‌ها و مؤسسات آمریکایی را مورد هدف قرار نمی‌دهد؛ بلکه هر شرکتی و هر جایی از جهان که با ایران کار کند، آمریکا آن شرکت‌ها را مورد تحریم قرار می‌دهد. از این نظر تحریم‌های ثانویه گسترده‌تر است.
ساختار و چارچوب تحریم‌های ثانویه آمریکا علیه ایران طی دو مرحله صورت گرفت. مرحله نخست ۱۵ مرداد و مرحله بعدی در ۱۳ آبان‌ ماه بود. تحریم‌های مربوط به خرید دلار و تجارت ایران در ازای طلا یا فلزات گرانبها و همچنین تحریم‌هایی از قبیل تحریم بخش خودروسازی، معاملات ریالی و نیز معاملات اوراق قرضه دولتی جزو نخستین مرحله از بازگشت تحریم‌های ثانویه علیه ایران بود. افزون بر این مجوزهای ایالات متحده در زمینه صادرات فرش و مواد غذایی به آمریکا و نیز فروش هواپیماهای مسافربری و قطعات آن به ایران نیز لغو شد.
تحریم‌های آمریکا علیه ایران در سه قالب؛ تحریم‌های ۱۱ ژوئیه، ۱۲ ژوئیه و ۱۲ مه است. تحریم ۱۱ ژوئیه مربوط به قانون ضد اشاعه هسته‌ای ایران است که طیف گسترده‌ای از مراودات اقتصادی در بخش‌های بازرگانی، تجاری، کشتیرانی، بیمه، خدمات پولی‌ـ بانکی و نیز فلزات گرانبها را در بر می‌گیرد. تحریم‌های ۱۲ ژوئیه مربوط به قانون تحریم‌های آیسا است که در اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی سناتور آلفونسو داماتو در کنگره آمریکا آن را تصویب کرد.
این قانون که در مرحله دوم تحریم‌های ایران، یعنی ۱۸۰ روز پس از خروج آمریکا از برجام از 13 آبان ماه امسال اجرایی شد، مشخصاً صنعت نفت و انرژی ایران را هدف قرار داده و تأکید می‌کند، هر شرکتی که بیش از ۲۰ میلیون دلار در صنعت نفت و گاز ایران سرمایه‌گذاری کند، مشمول تحریم‌های آیسا خواهد شد. اما تحریم‌های ۱۲ مه، مشخصاً بر مبنای ماده ۱۲۴۵ قانون اختیارات دفاع ملی آمریکا در سال ۲۰۱۲ است که هدف آن محدود کردن فروش نفت ایران و ممنوعیت معاملات بانکی با بانک مرکزی ایران است.

* در زمینه تحریم‌های ثانویه اهدافی مطرح بود، از جمله کاهش و به صفر رساندن فروش نفت ایران، اما این موضوع محقق نشد؛ به نظر شما چرا آمریکا در این موضوع موفق نبود؟
یکی از مهم‌ترین اهداف این تحریم‌ها به صفر رساندن فروش نفت ایران بوده که آقای ترامپ و پمپئو هم به آن اشاره داشته‌اند. دیدید که موعد مقرر گذشت و این هدف محقق نشد. اما هر چه به این موعد نزدیک‌تر شدیم، دیدیم این کار خیلی برای آنها عملی نیست. از نظر کارشناسان دو دلیل وجود دارد؛ اولین دلیل این است که الآن در جهان نفت اضافی وجود ندارد و هرگونه حذف کردن نفت موجود در بازار به ضرر آمریکا تمام خواهد شد؛ چرا که توازن بین عرضه و تقاضا به هم می‌ریزد و موجب افزایش قیمت نفت و فرآورده‌های نفتی از جمله بنزین می‌شود و اولین ضرر آن با موج نارضایتی مردم آمریکا متوجه خود آقای ترامپ و قول‌هایی که داده بود، خواهد شد. یک ماه پیش قیمت نفت به 86 دلار رسید، البته الآن افت کرده، به طوری که تا 70 دلار پایین آمده که یکی از علت‌های افت قیمت عقب‌نشینی آمریکا از موضع به صفر رساندن فروش نفت ایران است. مهم‌ترین قول ترامپ پیش از انتخابات کنگره این بود که تلاش خواهد کرد قیمت بنزین در آمریکا پایین بیاید. دلیل دوم در این ماجرا این بود که آمریکا مجبور شد استثناهایی را در این تحریم‌ها قائل شود. کشورهای متحد آمریکا، یعنی کره جنوبی، ژاپن و هند به آمریکا فشار می‌آوردند که چون وضعیت طوری است که به این آسانی نمی‌شود نفت ایران را جایگزین کرد؛ لذا باید از تحریم‌ها استثنا شوند. البته در این راستا عربستان و روسیه در دو سه ماه گذشته تلاش‌های داشتند، ولی اینکه دو و نیم میلیون بشکه نفتی که ایران صادر می‌کند را جایگزین کنند، خیلی مشکل است. با وضعیت موجود شاید حدود نصف آن را بتوانند جبران کنند. از همین جهت آمریکا این استثنائات را قائل شد، ولی نکته مهم درباره استثنائات این است که این استثنائات اجازه نمی‌دهد به این کشورها که هر چقدر خواستند نفت بخرند؛ بلکه مشخص می‌کند برای نمونه هند فلان مقدار نفت را خریداری کند. نکته دیگر اینکه اعتبار این استثنا شدن‌ها 180 روز است؛ یعنی 180 روز دیگر این کشورها باید مجدداً درخواست کنند تا از قانون تحریم‌ها مستثنی شوند، یا اینکه دیگر نمی‌توانند نفت بخرند. پیش‌بینی می‌شود آمریکا تلاش کند پس از شش ماه بر اساس بازارهای جهانی یا استثنائات را قائل نشود، یا اگر قائل شد، حجم آن را کاهش بدهد. برای نمونه 180 روز را به صد روز برساند و حجم خرید را هم محدودتر کند. 

* آیا آمریکا با چالش‌ها و موانع دیگری هم بر سر تحریم‌های ثانویه علیه ایران روبه‌رو است؟
مهم‌ترین بحث، نفت است. وضعیت نفت در بازار جهانی به گونه‌ای است که نفت اضافی در بازار وجود ندارد. این یک چالش خیلی جدی است. چالش دوم این است که برخی از کشورها مانند چین که بزرگ‌ترین خریدار نفت ما هستند و بزرگ‌ترین مقصد نفت صادراتی ما چین حتی پیش از مستثنی شدن هم اعلام کردند که ما خرید نفت‌مان از ایران را ادامه خواهیم داد، این چالش خود خروجی چالش بزرگ‌تر آمریکا است. امروز برخلاف دوران اوباما که کشورهای اروپایی و حتی چین و روسیه با آمریکا در بحث تحریم‌ها همراهی می‌کردند، دیگر این همراهی وجود ندارد. البته این به آن معنا نیست که کاملاً به تحریم‌های آمریکا بی‌توجهند، ولی چون مخالفند این موضوع آمریکا را دچار چالش کرده است. از 13 آبان بحث تحریم‌های بانکی وارد مرحله عملیاتی شده، تحریم‌های بانکی مبادلات بانکی ایران را مورد هجمه قرار می‌دهد. اروپایی‌ها در تلاشند جایگزینی برای سیستم سوئیفت اعمال کنند تا تحریم‌ها را دور بزنند.

* کشورهای مستثنی شده با چه سازوکاری در خرید نفت از ایران اقدام می‌کنند؟ آیا می‌توان گفت سازوکاری مثل سازوکار نفت در برابر غذا که درباره صدام اجرا شد، انجام می‌شود؟
اینکه نفت در برابر غذا گفته می‌شود، ضرورتاً فقط غذا نیست. آمریکا  برای هشت کشور استثنائاتی قائل شده تا نفت ایران را بخرند، اما آنها پول نفت را در کشور خودشان وارد حسابی می‌کنند و آن کشورها پول‌شان قابل انتقال به ایران نیست. ایران فقط می‌تواند در ازای آن پول کالا خریداری و وارد کشور کند؛ یعنی اگر نفتی هم فروخته شد، پول آن وارد ایران نشود.

* این تحریم‌ها در طیف‌بندی‌ها و جناح‌های داخلی آمریکا چه تأثیراتی داشته و اصولاً موافقت و مخالفت با تحریم‌ها در این کشور وجود دارد؟
دموکرات‌ها مخالف خروج آمریکا از برجام بودند. آنها دو دلیل عمده برای مخالفت خود ذکر می‌کردند، یکی اینکه، می‌گفتند با خروج آمریکا از برجام، ایران نیز از برجام خارج می‌شود که البته این اتفاق نیفتاد و آنها از این بابت فعلاً خیال‌شان تا حدی راحت شده است. دوم اینکه، فکر می‌کردند آمریکا با اروپا دچار چالش و دعوا می‌شود. اساساً در میان جمهوریخواهان و دموکرات‌ها خیلی اختلاف نظر در زمینه تحریم ایران وجود ندارد؛ یعنی به طور منطقی اگر حتی دموکرات‌ها هم بودند با فرض حفظ برجام، در صورتی که می‌توانستند تحریمی اعمال کنند، دریغ نکرده و آنها هم از این موضوع استقبال می‌کردند. تقریباً اجماع گسترده‌ای بین نخبگان سیاسی‌شان در زمینه فشار روی ایران شکل گرفته است و تفاوت‌ها صرفاً به عملکردها و تاکتیک‌های آنها در رسیدن به اهداف راهبردی برمی‌گردد.

* به مواجهه اروپا و آمریکا اشاره کردید. با توجه به اینکه امروز اروپا در مواجهه با ایران در حال وقت‌کشی است و سامانه تبادلات ویژه را هنوز راه نینداخته است، با این وضعیت سناریوهای آینده این ماجرا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
دغدغه اصلی اروپایی‌ها شش ماه پیش و پس از خروج آمریکا از برجام این بود که ایران از این توافق‌نامه خارج نشود. آنها با ایران رایزنی کردند و یک‌سری قول‌هایی هم دادند، اما الآن کم و بیش خیال‌شان راحت شد که ایران از برجام خارج نمی‌شود و همین موضوع سبب شد به طور طبیعی در قول‌هایی که دادند یا سستی به خرج دهند یا اعمال نکنند؛ چرا که قول‌ها بر اساس این بود که ایران از برجام خارج نشود و حالا که مطمئن هستند ایران خارج نمی‌شود، ضمانتی وجود ندارد که قول‌های‌شان را عملیاتی کنند. بحث دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه اگر بخواهند قول‌های‌شان را عملیاتی کنند، چقدر این مسئله در صحنه واقعی قابل اجرا است؟ بسیاری از شرکت‌های خصوصی اروپا منافع تجارت با آمریکا را از دست نمی‌دهند. همین شبکه مالی و وعده‌های اروپایی‌ها به این معنا نیست که فردا توتال و شل برمی‌گردند و کارشان را شروع می‌کنند. من معتقدم که بعید است؛ از این رو نمی‌توان چندان روی قول‌هایی که اروپایی‌ها دادند، حساب باز کرد. 
* حال با توجه به همه جوانبی که فرمودید برای مقابله و خنثی‌سازی تحریم‌ها چه ظرفیتی در کشور وجود دارد که بتوانیم از آن استفاده کنیم و چالش‌های ما چیست؟
یک نگاه دور زدن تحریم‌ها به شیوه‌های گوناگون است. دور زدن تحریم‌ها کار سختی است و شرایط سختی را می‌طلبد. نکته‌ای که وجود دارد، این است که ایران نمی‌تواند از همان سازوکار‌هایی که در دو سال آخر دولت احمدی‌نژاد استفاده کرده بود، در این زمینه استفاده کند؛ زیرا آن ساختار و سازوکار‌ها دیگر برای آمریکایی‌ها روشن و واضح شده و دیگر برای ما قابلیت عملیاتی ندارد. آنها این راه‌ها را شناسایی کرده‌اند و باید در این شرایط فکر جدیدی کرد. این خود یک چالش است؛ از این رو به نظرم برای خنثی کردن تحریم‌ها به متحدانی نیاز داریم و در این زمینه ضرورت دارد روابط‌مان با کشورهایی مانند چین و روسیه را گسترش بدهیم و از تقابل‌هایی که در کنش‌های جدید حوزه بین‌الملل وجود دارد، حداکثر استفاده را بکنیم؛ کما اینکه همین تقابل‌ها با آمریکا امروز اهداف این کشور را در تحریم‌های ثانویه محقق نکرده است. 

* آقای موسوی، تأثیرات این تحریم‌های ثانویه به چه شکل است، چه اتفاقی قرار است پس از اجرایی شدن این تحریم‌ها بیفتد؟
بخش قابل توجهی از تأثیر این تحریم‌ها را پیش از روز اجرا دیده‌ایم؛ زیرا بسیاری از افراد با پیش‌بینی وضعیت آینده و فضای روانی به بازار طلا و سکه و دلار هجوم آوردند و با گران شدن ارز، تورم در جامعه ایجاد شد. همچنین مشکلاتی به دلیل تغییر قیمت در تأمین مواد اولیه در صنایع گوناگون، مانند صنعت خودروسازی ایجاد شد. درست تأثیراتی شبیه به سال‌های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ که به نظرم این تأثیرات بیشتر نخواهد شد. البته همه چیز بستگی دارد به اینکه در ماه‌های آینده چقدر ایران بتواند نفتش را صادر کرده و چقدر از پول نفت را وارد کشور کند. به هر صورت نمی‌توان به راحتی درباره آینده سخن گفت. باید دید چه متغیرهایی وارد بازی شده و عرصه تصمیم‌گیری‌ها را متحول خواهد کرد؛ اما آنچه تجارب گذشته ما می‌گوید این است که ایران بالاخره راهی برای عبور از سد تحریم‌های ثانویه پیدا خواهد کرد.

* در بحث پیوستن ایران به FATF و کنوانسیون‌هایی که وجود داشته، گفته می‌شود اینها بازوی کمک‌کننده به تحریم‌هاست و به آمریکا در تحقق اهدافش کمک می‌کند، به نظر شما این تحلیل درست است؟
در بحث کنوانسیون‌ها و مواردی که مطرح می‌شود، دو گروه موافق و مخالف وجود دارد. بنده در این حوزه تخصصی ندارم؛ اما گروهی از کارشناسان غیر دولتی می‌گویند این کنوانسیون‌ها در تحریم‌ها مؤثر است و دقت تأثیر تحریم‌ها را افزایش می‌دهد؛ این در حالی است که طرف دوم، یعنی دولت، وزارت امور خارجه و کارشناسان هم موافق هستند هم نظری مخالف دارند و معتقدند این کنوانسیون‌ها به ما در ارتباط با طرف‌های خارجی کمک خواهد کرد.
به زعم کارشناسان حوزه انرژی و سیاست، دو دلیل عمده وجود دارد که آمریکا نتوانست فروش نفت ایران را به صفر برساند؛ یکی اینکه در وضعیت فعلی جهان نفت اضافی وجود ندارد و هر گونه حذف تولید نفت توازن بازار و به اصطلاح عرضه و تقاضا را به هم می‌ریزد و موجب افزایش قیمت نفت و فرآورده‌های آن، مانند بنزین می‌شود. دوم اینکه، آمریکا با مستثنی کردن هشت کشور عمده خریدار نفت ایران، استیصال خود را به نمایش گذاشت و پایه ساختمان تحریم ثانویه خود را سست کرد.


   محمدرضا سبزعلیپور/ مردم فهیم و باشعور ایران، پنج سال پیش به امید اینکه اوضاع سیاسی و اقتصادی کشور به سوی بهبود حرکت کند و سایۀ تحریم‌ها نیز به طور کامل از سر ایران کوتاه شود، با حضور پررنگ خود در پای صندوق‌های رأی، شخصی را برای ریاست‌جمهوری ایران انتخاب کردند تا شاید قدم‌های درستی را در جهت تحقق خواسته‌های مردم و بهبود اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بین‌المللی بردارد.
رئیس‌جمهور محترم وعده‌های زیادی داد و مردم را امیدوار و امیدوارتر کرد؛ اما همه تدبیر خود و دولتش را صرف موفقیت مذاکرات هسته‌ای و امضای توافق‌نامه برجام کرد. در نهایت حدود سه سال و نیم پیش برجام اجرایی شد و دولت محترم این موفقیت خود را جشن گرفت، ولی آنقدر «برجام» را بزرگ و حلال همه مشکلات ایران و ایرانی معرفی کردند که خود در آن غرق شده و دیگر نه تنها کسی را نمی‌دیدند؛ بلکه در آن روزگار خوشی که داشتند، اصلاً صدای کسی را هم نمی‌شنیدند.
نکته مهم و تأمل‌برانگیز اینجاست که رئیس‌جمهور محترم و دولتش آنقدر از اجرای «برجام» مغرور و شادمان شده بودند که حتی یک درصد هم احتمال شکست یا ایجاد مانع بر سر اجرای برجام را نمی‌دادند؛ از همین رو هرگز پیش‌بینی‌های لازم را نکرده و آماده جنگ اقتصادی نبودند و در این راستا گوش‌شان به هیچ توصیه، پیشنهاد و انتقادی هم بدهکار نبود.
به همین دلیل بیشتر راه‌ها و کانال‌هایی را که طی سالیان گذشته برای دور زدن تحریم‌ها به زحمت ایجاد کرده بودیم، کور کردند. در دوران خوش خوشانِ «برجام» روزها و ماه‌ها را به خنده و قدم زدن با طرف‌های اروپایی و آمریکایی و همچنین امضای قراردادهای مونتاژ خودرو و خرید رؤیایی هواپیماهای فوق مدرن و... غیره سپری کردند.
اما متأسفانه باز هم ایران را به خام‌فروشی و صادرات نفت خام وابسته نگه داشتند و هیچ قدم مثبتی در جهت غلبه بر مشکلات برنداشتند؛ زیرا انتظار همگان این بود که دولت محترم از فضایی که «برجام» به وجود آورده بود به نحو مطلوب استفاده کند و حداقل قدم‌های مهم و مؤثری را بردارد.
اما متأسفانه دولت محترم طی سه سال و نیم گذشته هیچ قدم مثبتی در جهت ایجاد سدّی مقاوم در برابر تحریم‌ها برنداشته و چندان کاری به منظور تقویت راهکارها و ابزارهای قدیمی دور زدن تحریم‌ها انجام نداده است و برعکس روز و روزگار خود را به خوشی سپری کرده و منتظر اعمال تحریم‌های جدید نشسته است.
عملکرد ضعیف و برخی سیاست‌های دولت طی پنج سال گذشته به ویژه پس از آغاز «برجام» موجب شده است امروز دولتمردان آمریکا به این نتیجه برسند که باز هم می‌توانند از طریق اِعمال تحریم‌های سوختۀ چند سال گذشته خود، ایران را تحت آزار و اذیت و فشارهای اقتصادی خود قرار دهند؛ زیرا خام‌فروشی‌ها، وابستگی‌ به واردات بنزین، متکی بودن به چند شرکت حمل‌ونقل نه چندان قویِ دریایی و هوایی و... موجب جسارت ترامپ و آمریکایی‌ها شده تا بار دیگر با اِعمال تحریم‌های قدیمی خودشان، ما را تهدید کنند. در واقع، دلیل همه این اقدامات دولتمردان آمریکا و جسارتی که ترامپ در برابر ما پیدا کرده، عملکرد ضعیف دولت و اعمال سیاست‌های غلط بوده است.
مخلص کلام اینکه ماه‌های سخت و دشواری را در پیش داریم و دولت محترم باید در جهت جبران خرابی‌های گذشته و کاهش فشار از دوش مردم، قدم‌هایی استوار بردارد و اقداماتی صحیح، اساسی و ضربتی انجام دهد تا پیروز میدان باشد.
* رئیس مرکز تجارت جهانی ایران


 رسول سنائی‌راد
معاون سیاسی ستاد کل نیروهای مسلح
دور جدید تحریم‌های ظالمانه آمریکا که از 13 آبان ماه آغاز شد تا احتمالاً‌ به صورت نمادین انتقام شکست‌های آمریکا در گذشته و مجازات مردم ایران اسلامی برای ایستادگی و مبارزه با استکبار به حساب آید، در حال تبدیل شدن به نماد دیگری از شکست آمریکا است. 
این تحریم‌ها که در سه حوزه انرژی، مالی و حمل‌ونقل بین‌المللی تنظیم شده تا به زعم ترامپ و تیم افراطی همراه وی کشورمان را مجبور به مذاکره در زمینه فناوری هسته‌ای،‌ توان موشکی و نفوذ منطقه‌ای خود کند، مستلزم همکاری دیگر کشورها با سران کاخ سفید است که چون در مغایرت با منافع یا حیثیت این کشورها است،‌ به جز معدودی از کشورهای کوچک و وابسته به آمریکا مانند رژیم صهیونیستی و آل‌سعود دیگر کشورها حاضر به دنباله‌روی از آمریکا نبوده و در برابر این تحریم‌های آمریکایی مخالفت کرده یا بی‌اعتنایی نشان داده‌اند که بیانگر افول قدرت سیطره آمریکا و انزوای این کشور در تحریم‌های جدید است. موارد مهمی که می‌تواند به مثابه نشانگان روشن از انزوا به حساب آیند، عبارتند از:
1ـ معاف شدن هشت کشور بزرگ خریدار نفت جمهوری اسلامی ایران که برای تأمین انرژی و دفاع از منافع اقتصادی خود آمریکا را مجبور به این معافیت و اعلام آن کردند. کشورهایی چون چین،‌ ژاپن، کره جنوبی، ‌هند، ‌ترکیه، ‌یونان، ‌ایتالیا و تایوان همچنان به خرید نفت از ایران ادامه داده و از تحریم‌های نفتی معاف شده‌اند. این به معنای ناتوانی آمریکا برای به صفر رساندن صادرات نفت جمهوری اسلامی به کشورهای دارای اقتصاد بزرگ است.
2ـ ابراز تأسف و ناخرسندی بسیاری از کشورها از جمله متحدان غربی و اروپایی آمریکا از بازگشت مجدد به تحریم‌ها که دارای اشتراک منافع با آمریکا بوده و حتی مخالف روند قدرت‌یابی جمهوری اسلامی نیز هستند، ‌اما این تحریم‌ها را مغایر با منافع خود یا حیثیت و اعتبار سیاسی خود می‌دانند. بسیاری از کشورهای اروپایی و حتی انگلیس در این گروه کشورها قرار می‌گیرند که نه تنها این تحریم‌ها به منافع اقتصادی آنان لطمه می‌زند؛ بلکه اعتبار آنها را که در تنظیم و توافق برجام نقش داشته‌اند، مخدوش کرده و در صورت تمکین به آمریکا، جایگاه آنها را به منزله کشورهای دنباله‌رو و فاقد اراده سیاسی تنزل می‌دهد. از این رو سران این کشورها برای حفظ حیثیت و اعتبار خود به مخالفت و ابراز تأسف در برابر سیاست‌های تحریمی کاخ سفید رو آورده‌اند. 
3ـ مخالفت صریح برخی از کشورها با تحریم‌ها و اعلام مغایرت آنها با منافع ملی‌شان و اعلام آمادگی برای ادامه تجارت و مبادلات اقتصادی با حذف دلار که بعضی از این کشورها مانند چین، ترکیه و روسیه سهم عمده‌ای هم در تجارت خارجی جمهوری اسلامی دارند و چنانچه این نوع تجارت به یک رویه تبدیل شود و به خارج شدن دلار از معادلات بین‌المللی کمک کند،‌ ضربه بزرگی به اعتبار جهانی آمریکا و سلطه اقتصادی آن محسوب می‌شود. 
با این اوصاف،‌ تصمیمات شتابزده و افراطی ترامپ و تیم همراه وی در کاخ سفید برای بازگرداندن تحریم‌ها،‌ اگرچه می‌تواند برخی سختی‌ها و فشارها را به کشور جمهوری اسلامی ایران تحمیل کند؛ ‌اما در مقابل در سطحی کلان‌تر و در چشم‌اندازی طولانی‌تر منافع و اعتبار آمریکا را نیز زیر ضربه برده و به آن لطمه‌های سنگینی وارد می‌کند. گویا تیم حاکم بر کاخ سفید از تاریخ تحولات جهانی عقب مانده و هنوز در مناسبات جهانی دوران استعمار به سر می‌برد. 
ترامپ و جمهوریخواهان حامی وی نباید دنباله‌روی و ذلت رژیم صهیونیستی و آل‌سعود را به همه جهان تعمیم داده و سران دیگر کشورها را چون سران این دو رژیم، بردگان گوش به فرمان خویش به حساب آورند. گویا سرگرمی به تجارت یا غرور و بی‌اعتنایی به تاریخ موجب شده است این تیم از هزینه‌های سنگین دوران بوش‌ برای پیشبرد نظام تک‌قطبی غافل مانده و در میدان اشتباهاتی پا بگذارند که افول قدرت، ‌انزوا و نفرت از آمریکا را موجب می‌شود. 


محمدرضا فرهادی
کارشناس بین الملل
ایالات متحده قصد دارد از طریق تحریم‌های یکجانبه دسترسی ایران به منابع مالی و همچنین عدم فروش نفت ایران را با همکاری برخی کشورهای هم‌پیمان خود پیاده‌سازی کند. در چنین وضعیتی توجه به ظرفیت‌های درونی و فعال‌سازی میدان‌ها و بنادری که زمینه‌های تقویت و توسعه روابط اقتصادی و تجاری ایران با هم‌پیمانان اقتصادی‌اش را فراهم کند، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. در این راستا تکمیل بندر چابهار موجب تقویت روابط اقتصادی ایران با کشورهای جنوب آسیا و آسیای مرکزی می‌شود و امکان صادرات نفت را به جز خلیج‌فارس فراهم کرده و کاربرد نظامی استراتژیک پیدا خواهد کرد. دو کشور چین و هند بیش از همه خواهان مشارکت در طرح‌های توسعه‌ای بندر چابهار هستند. روابط پکن و دهلی‌نو با تهران ترکیبی از همکاری‌های مبادله‌ای و استراتژیک است. چین و هند از یک‌سو داعیه‌دار برتری اقتصادی در سطح جهانی‌اند و از سوی دیگر در برابر توسعه‌طلبی‌های  اقتصادی آمریکا ایستادگی کرده‌اند.
چین و هند در جایگاه ابرقدرت‌های اقتصادی نیازمند منابع مالی مختلف در سایه همکاری‌های چندجانبه هستند. در این میان، ایران به منزله کریدوری برای دسترسی این کشورها به منابع مختلف انرژی نقش بسزایی دارد. 
رویکرد اقتصادی هند در ایران بر محورهای ژئوپلیتیک تا بهبود ارتباطات منطقه‌ای، تقویت امنیت انرژی و دسترسی به بازارهای اروپایی قرار دارد. «کریدور بین‌المللی ترابری شمال‌ـ جنوب»، پروژه مشترک هند، روسیه و ایران، برای تقویت ارتباطات زیرساختی از روسیه تا اقیانوس هند از طریق ایران، بخش کلیدی استراتژی دهلی نو است. وقتی این پروژه تکمیل شود، امکان دسترسی به منابع انرژی در آسیای مرکزی ساده‌تر و بسیار سریع‌تر از مسیر کنونی از کانال سوئز خواهد بود. ایجاد کریدوری تجاری همچنین هند را از طریق روسیه به کشورهای اروپایی وصل خواهد کرد. سرمایه‌گذاری هند در ایران در گرو نوسازی و توسعه بندر «چابهار»، نزدیک‌ترین بندر ایران به اقیانوس هند است.
چین نیز از زمان توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵، یکی از بازیگران عمده در اقتصاد و تجارت ایران بوده است. ایران تولیدکننده عمده انرژی مورد نیاز اقتصاد رو به رشد چین است و در یک تقاطع جغرافیایی استراتژیک در طرح ابتکاری موسوم به «یک کمربند، یک جاده» قرار دارد. این طرح که مورد حمایت چین است، دارای دو بخش است که یک بخش آن راه فیزیکی و بخش دیگر آن را راه دریایی تشکیل می‌دهد. راه فیزیکی از چین شروع می‌شود و به قاره اروپا ختم می‌شود و کشورهای قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان، ایران، ترکیه، اوکراین، لهستان، بلژیک، فرانسه و در نهایت ایتالیا را در‌ بر می‌گیرد.
منافع حاصل از توسعه بندر چابهار در اوضاع کنونی را می‌توان در دو بند زیر ملاحظه کرد:
1ـ بیشتر صادرات نفت ایران از خلیج فارس صورت می‌گیرد و منابع جایگزین می‌تواند دست برتر ایران در برابر تحریم‌ها باشد. بندر چابهار یا شهید بهشتی یکی از راه‌های جایگزین در این زمینه است.
2ـ احداث این بندر وابستگی افغانستان به پاکستان در زمینه اقتصادی را کاهش خواهد داد. این عمل اهمیت مهمی برای ایران دارد و امکان فعالیت‌های اقتصادی را با توجه به ناتوانی افغانستان در تولید مواد اولیه، امکان صادرات منابع ایران به کشورهای آسیای مرکزی و جنوب آسیا،‌ به ویژه ژاپن و کره جنوبی که خریداران نفتی مهم ایران هستند، فراهم خواهد آورد.