ستارخان در تبريز مي‌گفت: فتواي علماي نجف در جيب من است. يعني اين مرد بزرگِ مبارزِ شجاع، کار خودش را با هدايت علما و مراجع نجف تنظيم مي‌کرد؛ درست نقطه‌ مقابل آنچه آن روز تفکرات جريان‌هاي روشنفکرىِ شرق و غرب مي‌خواستند در اين کشور اعمال کنند.
 (امام خامنه‌اي، 28/11/1391)

نگاهی به رشد صنعت توریسم پس از پیروزی انقلاب اسلامی

 اکبر ادراکي/ هرچند سفر و مسافرت همزاد بشر است و احتمالاً انسان‌ها از همان ابتداي پيدايش تمدن بشري سفر را تجربه کرده‌اند، اما تبديل شدن گردشگري به صنعت، محصول تحولات جديد صنعتي شدن غرب است. امروز بخش عمده درآمد ملي برخي کشورها از طريق صنعت توريسم تأمين مي‌شود.
صنعت توريسم عملاً به طور توقف‌ناپذيري طي دهه‌هاي اخير رشد کرده که نشان‌دهنده قدرت و دوام اين صنعت با وجود به وقوع پيوستن شوک‌هاي مقطعي است. تعداد مسافران گردشگري جهاني از ۲۵ ميليون نفر در کل جهان در سال ۱۹۵۰ به ۲۷۸ ميليون نفر در سال ۱۹۸۰ و سپس به ۶۷۴ ميليون نفر در سال ۲۰۰۰ و يک ميليارد و  ۲۳۵ ميليون نفر در سال ۲۰۱۶ رسيد.
درآمدهاي جهاني صنعت توريسم از طريق مقاصد بين‌المللي از ۲ ميليارد دلار در سال ۱۹۵۰ به ۱۰۴ ميليارد در سال ۱۹۸۰ و پس از آن به ۴۹۵ ميليارد در سال ۲۰۰۰ و ۱۲۲۰ ميليارد دلار در سال ۲۰۱۶ رسيد.
انتظار مي‌رود بين سال‌هاي ۲۰۱۰ تا ۲۰۳۰ هر سال تعداد توريست‌هاي واردشده به کشورها در سطح بين‌المللي 3/3 درصد افزايش یابد و به اين ترتيب به 8/1 ميليارد نفر تا سال ۲۰۳۰ برسد.
بسترهاي لازم برای گردشگري و سفر به سرزمين پهناور و چهار فصل ايران اسلامي، در طول چهار دهه اخير توسعه چشمگیری یافته است. در گذشته اکثر جمعيت ايران از سفر محروم بودند، اما با رشد 500 برابري راه‌هاي روستايي و ۳۲ برابري راه‌هاي بين شهري پس از انقلاب اسلامي، سفر و گردشگري در سبد زندگي خانوار ايراني قرار گرفت.
تأسيس بيش از 250 مجتمع خدماتي رفاهي بين‌راهي با ارائه تمامی خدمات متنوع مورد نياز مسافران که خدمت بزرگي به رونق گردشگري بود، پس از انقلاب شکل گرفت، ايجاد و تأسيس 270 پارک جنگلي در سطح کشور و تجهيز بوستان‌هاي متعدد شهري با امکانات مناسب به عنوان يکي از جاذبه‌هاي نوين گردشگري پس از انقلاب بوده و 200 برابر شدن مسيرهاي گردشگري در ايران اسلامي و افزايش محورها پس از انقلاب اسلامي هم از ديگر اتفاقات مبارک بوده است.
با وجود اينکه پیش از انقلاب جاذبه‌هاي کوچک و متنوع گردشگري اعم از خانه‌هاي تاريخي، بقاع متبرکه، مقبره‌هاي پيامبران، دانشمندان و مجاهدان و علما، مدارس، مساجد، کليساها، آتشکده‌ها، بازارها، برخي روستاها و تپه‌هاي تاريخي، ارگ‌ها، برج‌ها، حمام‌ها، مناره‌هاي طبيعي (دودکش‌ها) و سازه‌ها، پل‌ها، درياچه‌ها، جزاير و بنادر، کويرها، کال‌ها و کلوت‌ها (کوه‌هاي شني)، باغ‌ها، تالاب‌ها و مرداب‌ها، چشمه‌هاي آب گرم معدني، قنات‌ها، آبشارها، غارها و تپه‌ها و دره‌ها، گردنه‌ها و... اغلب در رديف اماکن گردشگري محسوب نمي‌شد، اما پس از انقلاب اسلامي با سرمايه‌گذاري ويژه و توجه شايسته بيش از 400 مورد از اين نوع اماکن، آماده‌سازي و برای بازديد به گردشگران داخلي و خارجي معرفي شد.
پا به پاي افزايش جاذبه‌هاي گردشگري در جهان، اماکن ويژه‌اي همچون پيست‌هاي بين‌المللي اسکي، اتومبيل‌سواري، پاراگلايدر، پارک ژوراسيک، درياچه‌ها و آبشارهاي مصنوعي براي نقاط کمتر برخوردار از جمله تهران، بازسازي و افتتاح باغ‌هاي گياه‌شناسي ملي، پرندگان، مينياتوري و احداث خانه‌موزه‌ها و باغ‌موزه‌ها از ابتکارات جذاب براي جلب مسافران داخلي و گردشگران خارجي است.
هر چند پیش از انقلاب، سازمان متولي ميراث فرهنگي صرفاً به ارائه خدمات به گردشگران خارجي و معرفي چند محور و جاذبه محدود مي‌پرداخت، اما پس از انقلاب اسلامي ايران سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري علاوه بر گردشگران خارجي به توسعه سفرهاي داخلي و معرفي توانمندي‌ها و ظرفيت‌هاي بي‌نظير گردشگري در اقصي نقاط کشور مي‌پردازد.
رشد بيش از 200 برابري صدور مجوز براي دفاتر خدمات مسافرتي و افزايش تعداد اين دفاتر به بيش از 4 هزار و ۸۰۰ مورد، پس از انقلاب اسلامي يک جهش نجومي در اين گونه خدمات است و اين موضوع ناشي از مردمي شدن گردشگري است. در همين راستا و در اقدامي بي‌سابقه به برکت انقلاب اسلامي براي اولين بار در تاريخ کشور دوره مديريت فني دفاتر خدمات مسافرتي تأسيس شد و 30 هزار نفر در اين زمينه تربيت حرفه‌اي شدند.
رشد چهار برابري هتل‌هاي ثبت شده در کشور و افزايش آن از 291 مورد در سال 1357 به بيش از 1200 مورد بدون احتساب مهمانسراهاي فراوان نهادها، پيشرفتي خيره‌کننده در زيرساخت‌هاي گردشگري محسوب مي‌شود. تعداد تخت هتل‌ها، مهمان‌پذيرها، هتل آپارتمان‌ها بدون احتساب دیگر مراکز اقامتي تا سال 1397 به بيشتر از 400 هزار تخت افزايش يافته است.
پيش از انقلاب سال ۵۷ هيچ نشريه تخصصي گردشگري وجود نداشت، اما اکنون 22 نشريه تخصصي گردشگري و زيارتي، 310 سايت اختصاصي و صدها کانال در فضاي مجازي در دسترس علاقه‌مندان و متخصصان است.
با آموزش 5300 نفر براي مديريت هتل‌ها پس از انقلاب تعداد افراد متخصص و حرفه‌اي در اين زمينه هفت برابر شده و هفت هزار نفر به عنوان راهنمايان طبيعت‌گردي، ايرانگردي، جهانگردي و جغرافياي گردشگري آموزش ديدند، در حالي که پیش از انقلاب چنين تخصصي به کلي در ايران وجود نداشت.
با وجود ادعاي سردمداران رژيم گذشته به ترويج تاريخ ايران و علاقه‌مندی آنان به سلسله‌هاي شاهنشاهي و بهره‌مندي رژيم از حمايت ابرقدرت‌ها در مجامع جهاني، رژيم طاغوت حتي توانايي ثبت جهاني آثار تاريخي ايران‌زمين مانند تخت جمشيد و پاسارگاد را هم نداشت و اين آثار پس از انقلاب به ثبت جهاني رسيده است.
پیش از انقلاب مسافرت متعلق به طبقات خاصي از جامعه بود، در حالي که پس از انقلاب سفر جزئي از برنامه زندگي مردم شده است و اين مهم به استناد گزارش‌هاي موجود فقط در چهار ماهه نخست سال 1396 بیش از 80 ميليون نفر شب اقامت در کشور ثبت شده است. تعداد گردشگران خارجي که در گذشته فقط ۵۰۰ هزار نفر بود با رشد 10 برابري سفر گردشگران خارجي به پنج ميليون نفر در سال رسيده است. امروزه بيش از 200 هزار گردشگر سلامت، سالیانه از سراسر جهان برای درمان به ايران مراجعه مي‌کنند، در حالي که در گذشته اين موضوع وجود نداشت و ايرانيان حتي براي درمان‌هاي معمولي به خارج مي‌رفتند.
برگزيده شدن شهر تبريز به عنوان پايتخت گردشگري جهان اسلام در سال 2018، برگزيده شدن شهر همدان به عنوان پايتخت گردشگري آسيا در سال 2018، معرفي شدن مشهد به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام در سال 2017 و معرفي شدن اصفهان به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام در سال 2006 را نیز می‌توان از دستاوردهاي بخش گردشگري داخلي پس از انقلاب برشمرد.
آمارهاي جداول سازمان جهاني گردشگري درباره ايران که در رديف کشورهاي آسياي جنوبي جاي گرفته، نشان مي‌دهد که در سال ۲۰۱۰، نزديک به ۳ ميليون نفر (۲ ميلیون و ۹۳۸ هزار نفر) از ديگر کشورهاي جهان وارد کشور شده‌اند که اين تعداد در سال‌هاي ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ به ترتيب به 967/4 ميليون و 237/5 ميليون نفر افزايش یافته که به ترتيب رشد 2/4 و 4/5 درصدي را نسبت به سال‌هاي پيش از خود نشان مي‌دهد. با اين حال، در سال ۲۰۱۶ تعداد توريست‌هاي ورودي به ايران به رقم 942/4 ميليون کاهش پيدا کرد که افت 6/5 درصدي نسبت به سال ۲۰۱۵ را نشان داد.
از نظر درآمدهاي کشور از صنعت توريسم، آمارهاي سازمان توريسم جهاني حاکي از آن است که در سال ۲۰۱۰، ايران 438/2 ميليون دلار درآمد داشت که اين درآمد در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ با به ثبت رساندن رشدي مداوم به ترتيب به 841/3 ميليون دلار و 868/3 ميليون دلار رسيده است.


 مهدي دنگچي/ حسن طهراني‌مقدم، نام آشنايي براي نسل جوانان سرزمين ماست. همان کسی که از او به پدر موشکي ايران ياد مي‌کنند. حسن طهراني‌مقدم ششم آبان ماه ۱۳۳۸ در محله سرچشمه تهران متولد شد. در دوران نوجواني تحت آموزه‌هاي خانه و مسجد تربيت يافت و به صف انقلابيون پيوست. تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته مهندسي صنايع ادامه داد.
طهراني‌مقدم در 21 سالگي و در ابتداي شکل‌گيري رسمي سپاه پاسداران، در جایگاه مسئول اطلاعات منطقه‌3 سپاه شمال، مشغول به فعاليت شد. با آغاز جنگ تحميلي زندگي طهراني‌مقدم وارد مرحله نويني شد.
با اولين غنائم به دست آمده از عمليات ثامن‌الائمه و شکست حصر آبادان، ايده شکل‌گيري يگان توپخانه سپاه محقق شد. حاج‌حسن پس از عمليات ثامن‌الائمه، متوجه ضعف آتش پشتيباني خودي مستقر در خطوط مقدم جنگ شد. مدت‌ها روي اين موضوع فکر کرد و سرانجام در پاييز 1360 طرح ساماندهي آتش پشتيباني (خمپاره‌اندازها) را به صورت سنجيده و مدون تقديم حسن باقري کرد. در پاسخ به نامه فوق فرمانده سپاه آقاي محسن رضايي خطاب به فرماندهان قرارگاه قدس، نصر، فجر و فتح سپاه در جبهه‌هاي جنوب نوشته بود: «برادر حسن مقدم به عنوان فرمانده پشتيباني‌کننده آتش‌هاي خمپاره‌اي سپاه معرفي مي‌شوند؛ لازم است با او همکاري کنيد.»
وي موفق شد با همکاري شهيدان؛ حسن شفيع‌زادگان، ناهيدي و... و با 148 قبضه انواع توپ‌هاي روسي که در عمليات فتح‌المبين به غنيمت سپاه درآمده بود، یگان توپخانه سپاه را در سال 1361 تأسيس کند. در ادامه نگاه تحولي حسن بود که سال 1362 مأموريت راه‌اندازي و سازماندهي «فرماندهي موشكي زمين به زمين سپاه» به وي محول شد که حاصل آن شلیک اولين موشک ايران به کرکوک در اسفند 1363 و دومين آن در اسفند 1364 به بانک رافدين بغداد بود. 
پس از صدور فرمان تاریخی امام(ره) مبني بر تشكيل نيروهاي سه‌گانه سپاه پاسداران،‌ شهيد مقدم در سال 1364 به سِمت فرماندهي موشكي نيروي هوايي سپاه منصوب شد و حرکت به سمت استقلال در صنعت موشکي کشور با محوريت حسن طهراني‌مقدم آغاز شد. روندي که به ساخت موشک‌هاي ميان‌برد و دوربرد جمهوري اسلامي و تبديل آن به قدرت برتر منطقه بدل شد.
پس از جنگ حرکت شهيد طهراني‌مقدم با توان بيشتري ادامه يافت و وي در جايگاه جانشين هوافضاي سپاه، رئيس سازمان خودکفايي سپاه مشغول به خدمت شد و گام‌هاي بزرگي در حوزه فناوری موشکي برداشت.
سردار حسن طهراني‌مقدم تا روز آخر عمر نيز در جایگاه مسئول سازمان خودکفايي سپاه در ايجاد يک توان علمي و دانشي پايه و زيربنايي مشغول به کارهاي علمي و تحقيقاتي بود و در روز شهادتش در پادگان اميرالمؤمنين(ع) شهرستان ملارد در حالي که براي آزمايش موشكي، آماده مي‌شد، بر اثر انفجار زاغه مهمات در 21 آبان ماه سال 1390 به ياران شهيدش  پيوست.
امام خامنه‌اي(مدظله‌العالی) در وصف او فرموده‌اند: «شهيد طهراني‌مقدم سراپا اخلاص بود، من ۶ـ۲۵ ساله ايشان را از نزديک مي‌شناسم. همت خيلي بلندي داشت، افق‌هاي خيلي بلندي را مي‌ديد. يکي از خصوصيات برجسته ايشان مديريت بود. يک مدير طبيعي بود، درس مديريت هم نخوانده بود، اما واقعاً يک مدير بود.»(1/9/1390)



محققان يکي از شرکت‌هاي دانش‌بنيان دانشگاه صنعتي اميرکبير بر اساس امضاي قراردادي موفق به طراحي و ساخت هدايتگرهاي مته‌هاي حفاري شدند. وحيد اسماعيلي، مديرعامل شرکت دانش‌بنيان توليدکننده ابزارهاي حفاري در مراسم رونمايي از اين فناوري در دانشگاه صنعتي اميرکبير با بيان اينکه در مطالعات انجام شده در اين شرکت موفق به طراحي و ساخت ۳ست دستگاه در حوزه حفاري نفت شديم، توضیح داد: «اين ۳ ست، شامل ۶ دستگاه مي‌شود، ضمن آنکه اين دستگاه‌ها جزء ۱۰ قلم کالاي استراتژيک وزارت نفت به شمار مي‌رود.
دستگاه‌هایی که ساختيم، در پشت مته حفاري نصب مي‌شوند و مته حفاري را براي ورود به عمق زمين هدايت مي‌کنند.» وي با بيان اينکه، اکنون نمونه اوليه این دستگاه را ساخته‌ایم، گفت: «شرکت ملي حفاري نفت به عنوان متقاضي اين دستگاه قرار است بعد از توليد، از آن در استخراج نفت استفاده کند.»
اين محقق با اشاره به کاربردهاي اين فناوري ادامه داد: «اين دستگاه‌ها در دکل و پشت موتور حفاري، بسته و بعد به داخل چاه فرستاده مي‌شود و از اين طريق مي‌توانيم مته را از طريق اين ابزار کنترل کنيم؛ چراکه اين مته از طريق ابزارهاي جانبي آن حرکت مي‌کند.»
وي افزود: «بعد از اعمال تحريم‌ها اين ابزارها از انگليس به ايران وارد نمي‌شد، از اين رو اين نوع سيستم‌ها از کشور چين وارد مي‌شد؛ ولي اکنون با توليد اين دستگاه، بخش صنعت مي‌تواند از مزاياي اين دستگاه بومي بهره‌برداري کند.»
اسماعيلي با اشاره به اجراي آزمایش‌هاي ميداني، افزود: «تست‌هاي ميداني اين دستگاه‌ها در چاه‌هاي نفت تحت اختيار شرکت ملي حفاري نفت اجرايي شد. اين دستگاه‌ها مي‌توانند اطلاعات کد شده که روي مته حفاري وجود دارند را به بالاي زمين ارسال کنند و از طريق فرايندهايي اين کدها رمزگشايي و در کامپيوتر نمايش داده شوند.»



 وحيد شفيعي/ پشتيباني مخفیانه آمريکا از عراق از اوايل سال 1982 و پس از عمليات طريق‌القدس در اوايل دي ماه 1360 شروع شد. تا زماني که بخش‌هايي از خاک ايران در اشغال قواي ارتش عراق بود، آمريکا همکاري محدود اطلاعاتي با عراق داشت و سعي مي‌کرد از حکومت عراق حمايت آشکار نکند؛ اما با انجام عمليات بيت‌المقدس و آزادسازي خرمشهر و تغيير موازنه قوا به نفع ايران، سياست آمريکا از اوايل تابستان سال 1361 به نفع عراق تغيير آشکاري کرد.
از ديد آمريکا، پيروزي ايران در بازپس‌گيري خرمشهر، منافع ايالات متحده در منطقه را تهديد مي‌کرد. آمريکا مراوداتي با عراق برقرار کرده بود و برمبناي آن همکاری‌های اطلاعاتي با رژيم بعثي به منظور جلوگيري از پيروزي ايران در جنگ به آن کشور پيشنهاد شده بود. ورود نيروهاي ايراني به خاک عراق در تير ماه 1361، تهديد مستقيمي براي کشورهاي عربي حامي عراق در حاشيه خليج‌فارس تلقي شد.
از اين تاريخ سياست آمريکا با مواضع کشورهاي عربي خليج‌فارس هماهنگ‌تر و عليه ايران تندتر شد. بنابر گفته «وفيق السامرايي» در جريان عمليات رمضان، وي با سه نفر از اعضاي سرويس اطلاعات مرکزي آمريکا(CIA)‏‏ در بغداد ملاقات و اطلاعات خوبي درباره نيروهاي ايراني از آنها دريافت کرد... . آمريکايي‌ها نقشه‌ها و طرح‌هاي بسيار دقيقي در زمینه يگان‌هاي ايراني و همچنين کروکي‌هاي توضيحي که از تصاوير ماهواره‌اي اقتباس شده بود، با خود آورده بودند. در آن مرحله از جنگ، ما به اين‌گونه نقشه‌ها و طرح‌ها نياز مبرم داشتيم. 
در جلسه‌اي مخفيانه «جرج شولتز» وزير خارجه آمريکا به «طارق عزيز» وزير خارجه عراق توصيه کرد در صورتي که به بهبود رابطه خود با غرب تمایل دارد، بايد به پشتيباني از گروه فلسطيني ابونضال خاتمه دهد. عراق هم بلافاصله اعضاي اين گروه را از آن کشور اخراج کرد و مورد حمايت آمريکا در برابر ايران قرار گرفت. سپس نماينده ويژه خاورميانه‌اي ريگان از بغداد بازديد کرد و موضوع تبادل سفير بين دو کشور مطرح شد.

بازنگاهی به غارت سرمایه‌های تاریخی ایران در دوره پهلوی


 مرتضي دخيلي/ رابطه رژيم پهلوي با رژيم صهيونيستي، يکي از روابط مرموز و پرماجرايي است که بررسي ابعاد و لايه‌هاي پيدا و پنهان آن مي‌تواند بيش از پيش ماهيت فاسد حکومت پهلوي را آشکار کند. دکتر علي‌اكبر ولايتي در بخشي از کتاب خود با عنوان «ايران و تحولات فلسطين» که مركز اسناد و خدمات پژوهشي وزارت امور خارجه منتشر کرده، بخشي از حقايق ناگفته در اين زمينه را مورد بررسي قرار داده است. وي در بخشي از اثر خود به نقش صهیونیست‌ها در تاراج ميراث فرهنگي و آثار باستاني پرداخته و مي‌نويسد:
«يكي از زواياي پنهان روابط ايران و اسرائيل در دوران پهلوي و در واقع يكي از نتايج حضور جدي اسرائيلي‌ها در ايران، تاراج ملي ايران بود كه به واقع هيچ نامي غير از تاراج نمي‌توان بر آن نهاد. جالب اين است كه اين مسئله در دورة اقتدار حكومت باستان‌پرست پهلوي اتفاق افتاده است. آثار باستاني و اشيای عتيقه ايراني در ميزان و حجم بسيار زياد به اسرائيل منتقل مي‌شد، در مجموعه‌هاي خصوصي نگهداري مي‌گرديد، يا به موزه‌هاي اسرائيلي ارائه شده و به نمايش در‌مي‌آمدند، يا توسط بعضي افراد به موزه‌هاي بزرگ جهان منتقل مي‌شدند. مطلبي كه در يكي از نشريات اسرائيلي به چاپ رسيد تأسف هر ايراني را بر مي‌انگيزد. در قسمت‌هایي از گزارش روزنامه «داوار» چاپ اسرائيل که در  15 آذر 1342 انتشار يافته آمده است:
اسرائيل به صورت يكي از مراكز بين‌المللي خريد و فروش آثار باستاني ايران درآمده است. به همين علت تجار خارجي عقيده‌ دارند كه آثار باستاني ايراني را مي‌‌توان به قيمت مناسب در اسرائيل خريداري نمود... طي دو سال اخير در حدود 2000 ظرف سفالي املش به اسرائيل وارد شده و اين مقدار 80 درصد كليه آثار املش را كه به معرض فروش گذارده شده، تشكيل مي‌دهد. ولي بسيار جاي تأسف است كه آثار مزبور از كشور خارج مي‌شود و ما اين موقعيت بزرگ را براي گردآوري يك مجموعة عالي هنري از دست مي‌دهيم، در حالي كه موزه‌هاي بزرگ فرانسه، انگلستان و آمريكا و نيز موزه‌هاي بسيار ديگر، مساعي فراواني براي خريد آثار املش به كار مي‌برند.» 
چنانچه ملاحظه شد از خروج اشيای باستاني ايران از سرزمین‌های اشغالی اظهار تأسف شده، اما در داخل ايران يا به دليل بي‌خبري يا بي‌توجهي، هيچ واکنشی نشان داده نشده است.
يكي از افرادي كه نقش مهمي در انتقال آثار باستاني ايران به سرزمین‌های داشت «ايوب ربانو» بود. وي در طي 45 سال تقريباً در تمام نقاط ايران دست به عمليات حفاري زد و بزرگ‌ترين مجموعه ‌آثار باستاني ايران را گرد آورد كه برخي از آثار آن در جهان بي‌نظير بوده و ارزش آن مجموعه به 5/4 ميليون ليره اسرائيلي مي‌رسيد.
موزه «بتصئيل» در سرزمین‌های اشغالی، مجموعه آثار ايراني را به نمايش مي‌گذاشت. در موزة مزبور آثار ايران، مربوط به دوره‌اي شامل قرن چهارم پیش از ميلاد تا نيمه قرن 18 بوده است. اين مجموعه شامل ظروف سراميك، برنز، ظروف مذهبي، آلات جنگي، ‌ظروف نقره و طلا، از دورة هخامنشي و ساساني و نيز آثار فراوانی از دورة‌ اسلامي بود.
در سال 1345 محسن فروغي نمايشگاهي از آثار باستاني ايران در سرزمین‌های اشغالی برگزار کرد. اين نمايشگاه شامل لوازم شكار و مجسمه‌هاي سفالي بود كه قدمت آنها به هزاران سال می‌رسید. اين آثار 300 عدد بود که در يكي از موزه‌هاي صهیونیست‌ها به نمايش گذاشته شد. وي از اينكه توانسته بود پس از 2500 سال از انتشار منشور كوروش از وي پيروي كند، اظهار سربلندي و افتخار كرده بود.
تعداد اشيای عتيقه و باستاني ايران در سرزمین‌های اشغالی و به ويژه در موزة ملي بتصئيل به اندازه‌ای بود كه مدير اين موزه طي نامه‌اي كه تسليم نمايندگي ايران در تل‌آويو کرد درخواست كرد كه دو نفر از افرادي كه در اصلاح و تعمير آثار باستاني ايران تخصص دارند به سرزمین‌های اشغالی اعزام شوند و خواستار آن شد كه اين امر در آينده‌اي نزديك انجام شود.
برگزاري نمايشگا‌‌ه‌هاي متعدد از اشيای باستاني ايران در سرزمین‌های اشغالی، توجه برخی از مقامات حكومتي را به خود جلب كرد و البته اين مسئله فقط در حد جلب توجه باقي ماند. براي نمونه در سوم بهمن 1347 اردشیر زاهدی وزير خارجه طي نامه‌اي به وزارت فرهنگ و هنر، با اشاره به نمايش برخی اشيای باستاني ايران در موزه صهیونیست‌ها مي‌نويسد: «در مورد نحوة خروج اين اشيا از ايران اطلاعي در دست نيست، ولي مرتباً در چمدان‌هاي يهودياني كه به اسرائيل مي‌روند، اشيای عتيقه ايراني، به خصوص نسخ خطي كتب مختلف مخفي شده و بدون جلوگيري پليس، وارد اسرائيل مي‌شود...» اين سند نشان‌دهندة اوج بي‌خبري و بي‌توجهي مقامات حكومت در قبال ميراث ملي ايران است.
يكي ديگر از افرادي كه نقش بسيار فعال و مرموزي در سرقت اشيای عتيقه از ايران به سرزمین‌های اشغالی داشت، «يعقوب نيمرودي» وابستة نظامي رژیم صهیونیستی در ايران بود. در كتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوي» دربارة نيمرودي چنين آمده است: «يعقوب نيمرودي مأموريت خود را در ايران به پايان رسانيد، ولي باكتري ايراني به او سرايت كرد. خانه او در ساريون با قالي‌ها و نقاشي‌ها و ساير آثار هنري [ايراني] دقيقاً شبيه خانه‌اي است كه در ايران در آن سكونت داشت. در اين خانه فضاي خاصي وجود دارد و آن اتاقي است كه به سبك اصفهان تزئين شده و سراسر آن با آثار ايراني تزئين شده است. هر شخصيت ايراني كه براي بازديد به اسرائيل مي‌آيد و در اين اتاق از او پذيرايي مي‌شود، خود را در خانه خود احساس مي‌كند. گنج واقعي در خانه ‌آقاي نيمرودي كلكسيون آثار باستاني و به ويژه ظروف سفاليني از املش متعلق به 3000 سال قبل از ميلاد همچنين آثار باستاني دوره اسلامي (700 سال قبل) وجود دارد. بدون شك خانه نيمرودي يك مركز فرهنگي و هنر اصيل ايراني محسوب مي‌شود كه آثار آن طي سال‌ها تلاش خريداري شده[!]»
يعقوب نيمرودي تا آخرين ماه‌هاي سلطنت پهلوي با حمايت موساد محموله‌هاي «سر‌ّي» خود را از مرزهاي ايران عبور مي‌داده است. براساس اسناد موجود بخش عظيمي از اين محموله‌ها آثار باستاني و اشيای عتيقه‌اي بوده كه نيمرودي و سرويس جاسوسي رژیم صهیونیستی از ايران به سرقت می‌بردند. عملكرد نيمرودي در ايران بخشي از يك شبكه وسيع بين‌المللي بود كه آثار باستاني و هنري را به طور قاچاق در اختیار روچيلد‌ها قرار می‌داد. 

اصحاب انقلاب‌ـ ۲۴


 سید مهدی حسینی/ در مباحث پیشین به برخی از اصحاب و یاران امام و اقدامات انقلابی آنها اشاره شد و در مجموع به علمای مشهد مقدس و امام خامنه‌ای اختصاص داشت. در ادامه فعالیت‌ها، گروهی از جوانان و طلاب جوان و فعال و انقلابی در حوزه علمیه قم اقدام به انتشار نشریات متعددی کردند که ویژگی‌های خاصی به نهضت امام خمینی بخشید. این جریان مطبوعات در عرصه دین و دانش با نام‌های مختلف در تاریخ معاصر ایران منتشر شده و می‌شود، اما آنهایی که جزء یاران امام و اصحاب انقلاب محسوب شدند، اندک بودند. آنها با تدوین مقالات گوناگون دیدگاه‌های اسلام را در موضوعات مختلف بیان می‌کردند، از جمله آنها طرح حکومت اسلامی بوده است. نشریات مذهبی در حوزه‌های علمیه قم، مشهد، تهران خود ماجراهایی دارد که بحث و بررسی، ارزیابی، سوابق، عملکرد آنها از ظرفیت‌ این ستون خارج است. اما در این میان برخی مطبوعات و نشریات و روزنامه‌های رایج نه تنها همراه و مؤثر نبودند، بلکه برعکس نقش منفی و تضعیف‌کننده‌ای داشتند؛ چرا که در خدمت رژیم شاه بودند و علیه روحانیت و نهضت امام خمینی نقش ایفا می‌کردند. شاه و دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی او تلاش می‌کردند هر صدای اعتراضی را خاموش کنند، حتی مجله مکتب اسلام را که تنها جریده حوزه علمیه قم بود که به اصطلاح روش رادیکالی هم نداشت نتوانستند تحمل کنند و دستور توقیف آن را صادر کردند. اما در بین طلاب انقلابی گروهی بودند که در قالب رسانه در اطلا‌ع‌رسانی نهضت امام نقش مهمی داشتند و بسیاری از آنها طی دهه‌های ۴۰ و ۵۰ همواره با یکدیگر مرتبط بودند و به شدت تحت فشار دستگاه‌های امنیتی قرار داشتند و مرتب در زندان‌ها و تبعیدگاه‌ها در رفت و آمد بودند. افراد برجسته این گروه آقایان؛ علی‌اصغر مروارید، جعفری‌گیلانی، محمدرضا فاکر، اکبر هاشمی‌رفسنجانی، مهدی کروبی و برخی دیگر بودند که نقش تعیین‌کننده‌ای در سیاسی کردن حوزه و محیط تبلیغی داشتند. اما پایگاه اصلی طلاب جوان انقلابی در قم، در مدارس فیضیه، حجتیه، خان و مسجد امام حسن عسگری(ع) بود که دستگاه‌های امنیتی رژيم شاه در مناسبت‌های گوناگون، به بهانه‌هایی این مکان‌ها را مورد هجوم و تجاوز قرار می‌دادند. این جمع نخستین تشکل نامنظم انقلابی را در قم تشکیل دادند که به نام‌ها و شکل‌های متعدد در مسائل تحولات مربوط به مرجعیت و رهبری امام و انتشار اعلامیه با یکدیگر همکاری داشتند و همواره حلقه وصل زعمای جامعه مدرسین، مبارزین و مردم بودند. این طلاب انقلابی بر حسب نیاز و ضرورت اطلاع‌رسانی می‌کردند و در روند مبارزات نهضت امام خمینی با همکاری یکدیگر فعالیت‌های سیاسی چشمگیری داشتند، محصول کارشان را در ابتدا در قالب اعلامیه در اختیار گروه‌های سازماندهی شده و منسجم می‌گذاشتند و آنان با یک سازماندهی و برنامه‌ریزی دقیق توزیع می‌کردند، پس از مدتی کار جمعی و سازمانی آنها توسعه یافت، به طوری که همان فعالیت را در قالب نشریات یکی به نام «بعثت» و دیگری به نام «انتقام» منتشر کردند. نشریه بعثت به ابتکار آقایان هاشمی‌رفسنجانی، سیدمحمود دعایی، علی حجتی‌کرمانی، سیدهادی خسروشاهی راه‌اندازی شده بود و توزیع آن را در تهران گروه مؤتلفه برعهده‌ داشت و در مشهد مرحوم شیخ محمدرضا فاکر تکثیر و توزیع می‌کرد. در این نشریه دیدگاه‌های سیاسی انقلابیون و اخبار نهضت و قیام اسلامی به رهبری امام خمینی درج می‌شد. لازم به یادآوری است که شماره اول نشریه بعثت به مناسبت روز بعثت پیامبر(ص) در تاریخ ۲۳/۹/۱۳۴۲ منتشر شد که عناوینی چون؛ بعثت همگانی، نهضت حوزه و مسائل این‌چنینی داشت. حدود یک سال پس از انتشار نشریه «بعثت» نشریه «انتقام» منتشر شد که روش تندتری داشت و با درج مطالب و مقالات انقلابی اقدام به زنده کردن احساسات سرکوب شده می‌کرد که این سبک و سیاق مورد استقبال طلاب حوزه‌های علمیه و نیروهای مبارز مذهبی قرار گرفت. آقای هاشمی‌رفسنجانی‌ در کتاب خاطراتش به نام دوران مبارزه در این باره نوشته است: «نشریه بعثت بیشتر جنبه سیاسی و پرخاش و افشاگری داشت و نشریه انتقام جنبه ایدئولوژیکی آن قوی بود که شاید بر اساس چنین نیازی پس از بعثت منتشر شد. بعثت را من اداره می‌کردم و انتقام را آقای مصباح‌یزدی.» بنابراین فعالیت‌ها با حمایت و پشتیبانی آقایان ربانی‌شیرازی، محمدتقی مصباح‌یزدی، محمدجواد باهنر ادامه یافت و روز به روز طلاب جوان را با نهضت مبارزه با رژیم شاه آشناتر کرد و گروه گروه به این جمع افزوده می‌شد.