صبح صادق در گفت‌وگوی اختصاصی با عباس سلیمی‌نمین مهم‌ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در ابعاد داخلی و بین‌المللی را تبیین می‌کند


 علیرضا جلالیان/ انقلاب اسلامی، اعجاز قرن و هنر بزرگ معمار آن، حضرت امام خمینی(ره) شناخته می‌شود؛ انقلابی که این روزها می‌رود تا چهل سالگی خود را تجربه کند. انقلابی که بدون تغییر در اصول و ارزش‌ها در جهت نهضت انبیا، ائمه معصوم(ع) و نائبان خاص امام زمان(عج) و ولایت فقیه حرکت کرد و این حرکت تا ظهور منجی عالم ادامه خواهد داشت. به یقین انقلاب اسلامی از دل همیاری مردم مؤمن و انقلابی ایران و از سرزمین ما نشئت گرفته و مرکزیت آن هم در جمهوری اسلامی است. بر این اساس، اگر کسی بخواهد بحث کارآمدی و درست بودن انقلاب اسلامی و اهداف عالیه آن را مطرح کند، ابتدا به سراغ وضعیت جمهوری اسلامی ایران و سپس دیگر کشورها، گروه‌ها و جریانات مرتبط با ایران می‌رود. بر این اساس، خوب است با نگاهی به تاریخ نزدیک و معاصر، مقایسه‌ای تطبیقی به پیشرفت‌های جمهوری اسلامی ایران از بدو تأسیس و پایان حکومت‌های طاغوتی تاکنون داشته باشیم. بر همین اساس، در فرصتی که دست داد به خدمت استاد عباس سلیمی‌نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران و از السابقون دفتر سیاسی سپاه رفتیم. وی معتقد است، نقش مردم در حاکمیت و نیز قدرت نرم جزو ابعاد داخلی و بین‌المللی دستاوردهای انقلاب اسلامی است. در ادامه تحلیل وی را از وضعیتی که تشریح شد، می‌خوانیم.
* جناب آقای سلیمی‌نمین همان‌طور که مستحضر هستید انقلاب اسلامی در آستانه جشن چهل سالگی خود قرار دارد، بر این اساس، لطفاً برخی از دستاوردهای انقلاب اسلامی برای کشور را با تکیه به مقایسه وضعیت پیش و پس از پیروزی انقلاب بیان کنید.
در موضوع دستاوردهای انقلاب اسلامی در ایران و برشماری آنها علی‌القاعده بحث مبسوطی را باید دنبال کرد؛ چرا که در همه زمینه‌ها تغییر و تحولاتی حاصل شده که پرداختن به همه آنها از حوصله یک بحث کوتاه خارج است. بنابراین همان‌طور که گفتید، بنده بخشی از این دستاوردها یا به عبارتی، دو تغییر اساسی را که در حوزه داخلی و خارجی صورت گرفته، تبیین می‌کنم. اولین تأثیری که با آن مواجه هستیم بروز و ظهور قدرت مردم در معادلات داخلی است. امروز یکی از مؤلفه‌های قدرت کشور، داشتن جمعیتی با کیفیت سیاسی است که در گذشته صرف‌نظر از بحث کیفیت جمعیت که بخش اعظم آن بی‌سواد بودند، اصولاً جمعیت یا مردم کشور نقشی در قدرت نداشتند و هرگز مؤلفه قدرت به شمار نمی‌آمدند. در دوران پهلوی ما یک مؤلفه قدرت سخت داشتیم که آن هم پایگاه داخلی نداشت. قدرت نظامی در دوران پهلوی کاملاً وابسته بود و به بهانه مقابله با یک تهدید پوشالی و فقط برای داشتن پایگاه اعمال اراده آمریکا در منطقه ایجاد شده بود. آن زمان آمریکایی‌ها با تبلیغات، یک دشمن فرضی، یعنی اتحاد جماهیر شوروی را نشان می‌دادند که در واقعیت این دشمن اصولاً نمی‌توانست همه مجموعه جماهیر شوروی را اداره کند. حتی در افغانستان هم زمین‌گیر شده بود و آمریکایی‌ها او را به عنوان یک قدرت کاذب مطرح می‌کردند. ایران هم یک قدرت نظامی وابسته بود، نه یک قدرت نظامی بومی و متکی به منابع داخلی، یک قدرت استبدادی برای حاکمیت مستبد که آن هم چون بر کشتی بیگانه سوار بود و از طریق کودتا شاه را به قدرت بازگردانده بود خود شاه هم در واقع پایگاه داخلی نداشت. بنابراین پس از انقلاب می‌بینیم که ما در مؤلفه‌های قدرت شاهد شکل‌گیری یک اجتماع از مردمی در ایران هستیم که در قدرت نقش اساسی داشتند. این امر، هم مبنای دموکراسی است، هم مبنای حفظ سلامت در کشور؛ یعنی اگر کشوری در مسیر روزافزون مردم قرار گرفت و در مسیری قرار گرفت که مردم هر روز بیشتر از دیروز قدرت داشتند، این بسیاری از آفت‌ها و بسیاری از لغزش‌ها را در درون خودش حل‌وفصل می‌کند و از خودش عبور می‌دهد. کما اینکه ما شاهدیم در همین مدت کوتاه از پیدایش و ظهور جمهوری اسلامی در ایران بسیاری از آفت‌ها را پشت سر گذاشتیم؛ آفت‌هایی که می‌توانست کشور را در مسیر حرکت متوقف کند. آفاتی که می‌توانست جایگزین قانون در کشور و عامل قانون‌گریزی شود، یا آفات دیگری که در واقع نمی‌گذاشت مردم بر همه امور کشور مسلط باشند. آفات فراوانی که ملت با پاسداشت جایگاهی که برای او در نظام جدید در نظر گرفته شده بود، توانست این جایگاه را به تدریج ارتقا دهد. امروز نمی‌توانیم این مطلب را نادیده بگیریم و هیچ کس، حتی دشمنان انقلاب اسلامی نمی‌توانند انکار کنند که مبنای قدرت‌بخشی در ایران مردم هستند. مردم می‌توانند قدرت را بگیرند، می‌توانند قدرت را تغییر دهند و حتی در میان این نقل و انتقالات و چرخش قدرت، می‌توانند اعتراض کنند. سال گذشته شاهد این قدرت بودیم  در حالی که مردم قدرت‌شان را یا به نمایندگان مجلس یا به رئیس‌جمهور تفویض کرده بودند، اما نسبت به اموری معترض بودند و این اعتراض‌ها بیان شد و توانستند بخشی از مطالبات بحق خود را محقق کنند.

* البته شاید این مسیر، طراحی دشمن برای بر هم زدن امنیت کشور هم بود؛ یعنی دشمن از این فضا استفاده کرد، این‌طور نیست؟
درسته، هرچند دشمن هم از این فضا بهره خودش را برد، اما موضوع ما این نیست، آنچه مدنظر است، بحث مطالبات مردمی است که از طریق قانونی بیان می‌شود و می‌تواند تغییر ایجاد کند و اگر تصمیماتی به غلط اتخاذ شده می‌تواند تصمیمات غلط را اصلاح کند، یا اگر مسئولان بی‌توجهی کنند، می‌تواند توجه مسئولان را به امری که لازم است جلب کند. در گذشته چنین بود که دشمن آمد سعی کرد از این گام بلند سوء استفاده کند و آن را در مسیر انحرافی بکشاند. اما دیگر این موضوع برای مردم تثبیت شد که نه وارد بازی دشمن شوند و نه اینکه از مسیر مطالبات درست و قانونی خود دست بکشند و خارج شوند. به طور طبیعی این بحث تثبیت شد و به یقین در آینده موهبت‌های فراوانی برای ملت خواهد داشت؛ یعنی ملت نقش‌شان محدود به انتخابات نخواهد بود و می‌توانند هر زمانی امری را مخالف شئون انقلاب اسلامی و مبانی انقلاب اسلامی یافتند، با تأثیرگذاری خود آن را متوقف کنند. این، بحث بسیار مهمی است. اینها دست‌نیافتنی بود، الا از طریق انقلاب اسلامی که مبنای آن ارتقای شأن ملت در نظام سیاسی و در اداره یک کشور بود. 

* لطفاً بفرمایید چرا این امر فقط از طریق انقلاب اسلامی ممکن می‌شد؟ یعنی راهکار دیگری وجود نداشت؟
انقلاب اسلامی که عرض کردم یعنی آن انقلابی که منبعث از اسلام شده و از دیدگاه اسلام مردم در حکومت از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند و اساس اسلام در حکومت مبتنی بر شأن و جایگاه مردم است؛ یعنی پیامبران مبعوث می‌شوند تا جایگاه ملت‌ها را در معادلات کشورها افزایش بدهند. از این نظر این امر تنها از انقلاب اسلامی برمی‌آمد، وگرنه در همان دوره الگوهای دیگری از حکومت هم بود که این امر را برآورده نمی‌کرد.

* لطفاً در فضای خارج از کشور هم به ابعادی از این دستاوردها اشاره کنید. 
اتفاقاً دومین پدیده‌ای که ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد آن هستیم، در بعد بین‌الملل است. در بعد بین‌الملل ما یک تقابل تدریجی را با جهان سلطه شاهدیم و آن در حوزه قدرت نرم است. انقلاب اسلامی برای اولین بار به ایران قدرت نرم داد. پس از انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی ایران از قدرت نرم برخوردار شد. قدرت نرم به این معناست که شما در جایی حضور نداشته باشید و بتوانید با برتری مبانی و اصول خودتان دیگران را قانع کنید و به آنها بفهمانید در موضع حق هستید؛ یعنی در گذشته قدرت‌های سلطه‌گر می‌آمدند بر اساس فریب، پس از اقدامات سخت با اقدامات نرم حضور و بروز باطل خود را حق جلوه می‌دادند. با فریب انسان‌ها، آنها را با خود همراه می‌کنند، در حالی که می‌خواهند به سلطه انسان بر انسان استحکام ببخشند.

* این قدرت نرم چه ظهور بیرونی دارد؟
امروز جمهوری اسلامی ایران به طور محسوسی در سطح بین‌الملل این توانایی را دارد که قدرت شبه‌نرم غرب را به چالش بکشد. برای اینکه این موضوع برای شما ملموس شود، مثالی می‌زنم. در انتخابات اخیر عراق، آمریکایی‌ها به لحاظ توان مالی و ابزارهای مختلف برای تأثیرگذاری بر نتیجه انتخابات با ما قابل مقایسه نبودند. به لحاظ ارتباطات رسانه‌ای هم همین‌طور. در عراق نیروهای طرفدار غرب به وضوح خودنمایی می‌کردند، اما چه موضوعی سبب شد که در نهایت رأی مردم عراق به آن چیزی تعلق گرفت که با انقلاب اسلامی همسو بود، الّا اینکه بگوییم ملت عراق تحت تأثیر قدرت نرم انقلاب اسلامی چنین کردند. قدرت نرم ما توانسته است در عراق جای خود را باز کند. این بروز و ظهور نه صرفاً در عراق، که توانسته و می‌تواند در خیلی از جاهای دیگر هم باشد که قابل رصد است. عراق را مثال زدم با این زمینه فکری که ایران و عراق در اذهان جهانیان هشت سال جنگ تمام‌عیار داشتند. ما امروز با قدرت نرم‌ توانستیم قدرت‌های سلطه‌گر و ناحق را به چالش بکشیم و در برابر چرایی حضور به ناحق قدرت‌های سلطه‌طلب در کشورهای متعدد علامت سؤال بزرگی ایجاد کنیم. آنها نیز بر اساس قدرت شبه‌نرمی که داشتند این سلطه را جاری کردند و در یک نبرد نرم این اتفاقات افتاده، یا در شرف وقوع است. 
به طور طبیعی هر چه زمان از پیروزی انقلاب بگذرد، این قدرت شبه‌نرم غرب با چالش بیشتری از جانب مبانی که امروز انقلاب اسلامی در جهان ترویج می‌کند، مواجه خواهد شد.

* این قدرت نرم انقلاب اسلامی، چه فوایدی برای جمهوری اسلامی داشته است؟ یعنی صرف اینکه انقلاب به تعبیر امام خمینی(ره) صادر شده و به تعبیر شما قدرت نرم انقلاب موجب به چالش کشیده شدن استکبار شده است، برای کشور دستاوردهایی ایجاد کرده یا خودش دستاورد است؟
فکر می‌کنم این امر به صورت روزافزون بسیاری از مشکلات کشور را حل خواهد کرد. امروز ما در زمینه قدرت سخت به تحولاتی جدی دست یافته‌ایم. برای اولین بار قدرت نظامی قدرتمند و مستقلی داریم. در کنار این قدرت سخت نظامی ما که هر روز مقتدرتر خواهد شد، نفوذ فکری و نفوذ نرم ما سبب می‌شود بتوانیم از قبِل دوستانی که پیدا می‌کنیم و ملت‌هایی که با ما هم‌راستا می‌شوند، در مقابل فشارهای اقتصادی که امروز جدی شده بایستیم. این مزیت اصلی ما نیست؛ اما یکی از مزایایی به شمار می‌آید که از انقلاب اسلامی به دست آورده‌ایم. امروز به دلیل فشار بیگانه و البته خودباختگی برخی از مسئولان داخلی و شماری از دولتمردانی که به منافع ملی اعتقاد ندارند، فشارهای اقتصادی جدی به کشور وارد می‌شود؛ اما همین قدرت نرم که نشانه‌های آن را هم دریافت کرده‌ایم، قادر خواهد بود مشکلات کشور را در عرصه اقتصاد به صورت اصولی و اساسی حل‌وفصل کند. امروز کشور «عراق» بزرگ‌ترین شریک تجاری ما شده است؛ در حالی که زمان زیادی نگذشته است از آن هنگام که ما باید هزینه زیادی برای خنثی‌سازی تهدیدات فردی مانند صدام صرف می‌کردیم. اما امروز این کشور به مزیت جدی برای ما و پیشبرد اقتصاد ما به جلو تبدیل شده و به صورت اساسی صنایع ما را متحول می‌کند. آینده روشن‌تر خواهد بود. آمریکایی‌ها امروز با خفت در حال خروج از منطقه هستند؛ چرا که در مواجهه و تقابل با قدرت نرم ما کاملاً زمین‌گیر شده‌اند. خروج آمریکایی‌ها به معنای ناتوانی آنها برای ایجاد بحران برای ایران و استقرار دولت‌های متخاصم با ایران است. حال در نبود این توان و با غیبت آمریکایی‌ها این ایران است که می‌تواند بدون مانع با دولت‌های همگون با خود در منطقه تعامل داشته باشد و منافع خود و آن کشورها را در تبادلات تجاری با ایران حفظ کند. به صورت عقلانی هم تبادل با کشورهای همسایه و نزدیک کم‌هزینه‌تر و راحت‌تر از تعامل با کشورهای دور، از جمله غربی‌ها است. این یکی از بحث‌های جدی است که اگر برخی از کشورها مجبور می‌شوند رابطه خودشان را با ما محدود کنند و با غیبت آنها مشکلات اقتصادی ایجاد شود، تنها به دلیل نبود برخی از مدیران توانمند در سطح ملی است که چنین مشکلی به کشور تحمیل می‌شود. اما بر اساس قدرت نرمی که انقلاب اسلامی به جمهوری اسلامی ایران داده و در واقع ما را از قدرت نرم برخوردار کرده، هر جا که این قدرت نرم عرضه شود، می‌تواند راهکار مشکلات ما باشد.
از سویی این غایت و نوع کمال و نگاه به شئونات و کمالات انسانی در منطق انقلاب اسلامی بوده که این قدرت نرم را ایجاد کرده؛ به گونه‌ای که امروز نتیجه آن را در سوریه و یمن و فردا در افغانستان پس از خروج آمریکایی‌ها و شکست آنها خواهیم دید. ما با آمریکایی‌ها وارد درگیری مستقیم نشدیم، به جز معدود زمانی در اواخر جنگ در خلیج‌فارس، اما این مبانی انقلاب اسلامی بود که قدرت اقناع‌سازی دارد و در حال همگون کردن کشورهای گوناگون با ماست و از سلطه آمریکا خارج می‌کند و در آینده دستاوردهای بیشتری را برای ما رقم خواهد زد.

* تا اینجای بحث شما به دو دستاورد مهم انقلاب اسلامی در بعد داخلی و بین‌المللی اشاره کردید، به نظر می‌رسد در ابعاد داخلی انقلاب اسلامی دستاوردهای زیادی برای کشور داشته که اشاره‌ای به این موضوعات از لسان کارشناسانی مانند شما برای مردم دلگرم‌کننده است.
پیش از انقلاب 70 درصد از جمعیت کشور در روستاها از حداقل آموزش و بهداشت و انرژی و امکان تردد و جاده محروم بود؛ اما انقلاب اسلامی موجب شد آن 70 درصد از آموزش برخوردار شد؛ یعنی هم از آموزش برخوردار شد و هم امکان برخورداری از کسب علم را پیدا کرد. در گذشته برخی بچه‌های روستایی به شهرها آورده شده و برای کارگری به نوعی به صاحبان کار اهدا می‌شدند؛ یعنی روستایی برای اینکه بتواند از عهده تأمین زندگی معمولی خانواده خودش برآید، برخی از فرزندان خود را به شهرها می‌برد و در ازای پول آنها را در اختیار خانواده‌های ثروتمند قرار می‌داد تا بتواند زندگی خود را اداره کند؛ اما امروز برای ارتقای سطح دانش، فرزندش را به شهر می‌فرستد تا به دانشگاه برود. در واقع، دسترسی به دانشگاه‌ها بسیار سهل شده است؛ این در حالی است که در گذشته در معدود استان‌های کشور دانشگاه داشتیم و برخی استان‌ها اصولاً از دانشگاه محروم بودند که استان سیستان‌وبلوچستان و کردستان و برخی دیگر از این جمله بودند. به این ترتیب، اگر می‌خواست ادامه تحصیل دهد، باید با هزینه هنگفتی مهاجرت می‌کرد تا بتواند کسب دانش کند؛ اما امروز به این دلیل تولید علم در کشور یکباره به صورت رگباری افزایش پیدا می‌کند که همه اقشار جامعه امکان تحصیل را به راحتی پیدا می‌کنند. طبیعتاً استعدادها امکان رشد پیدا می‌کند و تعداد کسانی که در عرصه تولید علم وارد می‌شوند، به صورت گسترده‌ای افزایش می‌یابد و این یکی از دلایلی است که امروز مقام شاخصی در سطح جهان پیدا کرده‌ایم. این دستاوردها فقط هم تئوریک نبوده و امروز دستاوردهای‌مان در زمینه فناوری‌های متعدد است و به دانش هسته‌ای منحصر نیست. همه اقشار جامعه در عرصه علم و دانش وارد شده‌اند و تغییر اساسی در کشور در حال شکل‌گیری است. 

* آمار بیان شده صحیح است، اما خیلی‌ها دوست ندارند این مقایسه صورت گیرد؛ چرا که مردم حس می‌کنند این موضوعات برای توجیه وضعیت گفته می‌شود. بر اساس این شما نظرتان درباره نحوه بیان این مقایسه‌ها چیست؟
در زمینه مقایسه دوران پیش از انقلاب با الآن نباید وارد بحث‌هایی شویم که این احساس در مخاطب به وجود بیاید می‌خواهیم توجیه مدیریتی برای امروز داشته باشیم؛ یعنی برای برخی از کاستی‌ها توجیهی داشته باشیم. بشر کلاً رشد داشته است؛ اما اگر بگوییم دلیل اینکه فلان خدمات را ارئه دادیم، رشد بشر بوده، مخاطب وارد موضع‌گیری می‌شود که مگر امکان این وجود داشت که ایران را از رشد جهانی دور نگه داشت؟! بشر در مجموع رشد داشته و ایران نمی‌توانست کاملاً بی‌بهره باشد؛ بنابراین باید توجه داشته باشیم آنچه در این مقایسه‌ها مهم است و ما باید به آن اتکا کنیم، این است که ما هم آن رشد را داشتیم و هم به صورت بازیگری قابل احترام تکریم شده‌ایم. گاهی یک کشور مؤلفه‌های اصلی قدرت را از دست می‌دهد و در کنارش یک برخورداری‌هایی دارد؛ اما هرگز آن برخورداری‌ها نمی‌تواند از او پاسداری بکند و برای او شئوناتی رقم بزند. آنچه می‌تواند شئوناتی را برای او رقم بزند و قدرت اقناع داشته باشد و دیگران را از فاصله دور اقناع کند، تکریمی است که به وجود آمده است. ما امروز در آفریقا بدون حضور فیزیکی حضور نرم و قدرت داریم. شاید در برخی کشورها سفارتخانه و حضور فیزیکی داریم، اما در اثر عملکرد و کارکردهای غلط حضورمان نتیجه معکوس می‌دهد؛ در حالی که در جای دیگر با گفتمان انقلاب اسلامی بدون حضور فیزیکی به منزله یک بازیگر قدرتمند در سطح بین‌الملل می‌توانیم اثرگذار باشیم. همه سلطه‌گران، ایران را تهدیدی برای خود می‌بینند. سلطه برای ایجاد قدرت بازیگری است و این مقدمه همه توانمندی‌های بعدی خواهد بود؛ یعنی شما اگر بتوانید در سطح بین‌الملل از حقوق خودتان دفاع کنید و تأثیرگذار باشید و استدلال بالاتری ارائه دهید، طبیعتاً این می‌تواند بسیاری از شرایط را برای کشور به سوی مطلوب شدن پیش ببرد. ما برای اقناع کردن مخاطب در این زمینه که انقلاب اسلامی چقدر توانسته است تغییرات اساسی در کشور ایجاد کند، اولین چیزی که باید به آن اتکا کنیم، این است که در دوران گذشته هیچ تأثیری در معادلات داخلی و خارجی نداشتیم، اگر امری هم صورت می‌گرفت در یک مسئله‌ای بر اساس منافع بیگانه بود؛ اما امروز مبنای تغییرات قدرت اساسی خود ملت است و اگر این بتواند استمرار پیدا کند، می‌تواند پایه‌گذار تحولات جهانی باشد.

* چه آسیبی متوجه انقلاب اسلامی است؟ 
برای آسیب‌شناسی این دوران آنچه مسلم است، اینکه در زمینه اقناعی غفلت‌هایی داشتیم؛ یعنی در داخل کشور باید با همان سرعتی که انقلاب به پیروزی رسید و کار شروع شد، تغییرات در انسان‌ها را هم پی می‌گرفتیم و مردم را به وادی تولید علم و نظریه برای انقلاب وارد می‌کردیم تا تحولات را به صورت مبنایی در انسان‌ها پی بگیریم. البته علی‌القاعده شخصیت‌هایی را از ما گرفتند که قدرت اقناعی‌شان بسیار بالا بود؛ شخصیت‌هایی مانند شهید مفتح، مطهری و بهشتی و بسیاری دیگر که کانون اقناع بودند، یعنی توانمندی اقناع جامعه و پذیرش راه درست را داشتند. دشمن آگاهانه و هوشمندانه این شخصیت‌ها را از ما گرفت. ما وقتی این را می‌دیدیم که دشمن در حال حمله به پایگاه اصلی یا رکن اصلی تحول انقلاب اسلامی، یعنی حوزه فکر است باید متوجه می‌شدیم که بیشترین هجمه انقلاب اسلامی به آنها از جانب افکار و نظریات بوده است. متأسفانه، ابتدای انقلاب جنگ را به ما تحمیل کردند و ما هم از حوزه فکر غفلت داشتیم؛ ولی بسیاری از دولت‌ها وقتی در ارتباط با تأمین نیازهای روزمره دچار مشکل بودند، از حوزه اندیشه و فکر می‌کاستند تا بتوانند در آن عرصه توفیقات خودشان را فزونی بخشند و در مسائل روزمره نگاه مثبتی از عملکردشان جلوه‌گر کنند. در حقیقت، کاستن از حوزه فکر تأثیرات خودش را همان زمان نشان نمی‌دهد، بلکه به تدریج خود را در جامعه بروز خواهد داد. امروز اگر بخواهیم این مسئله را آسیب‌شناسی کنیم، باید خودمان را سرزنش کنیم؛ زیرا با بی‌توجهی به حوزه فکری، در مقام تضعیف بحث اصلی انقلاب اسلامی که به ما یک قدرت نرم داده، برآمده‌ایم. از سویی چرخش قدرت در کشور امری ضروری است و کشور را از بسیاری از آفات دور می‌کند؛ اما نباید موجب شود ما در حوزه فکر اجازه دهیم این چرخش قدرت یک بی‌توجهی به بحث سرمایه اصلی مردم داشته باشد. دولت‌ها برای اینکه بتوانند موقعیت خودشان را در جامعه بهبود بخشند، عمدتاً نیاز دارند که مادیات و نیازهای روزمره جامعه را پاسخ بدهند تا چهره مثبتی از آنها در جامعه ترسیم شود و نگاه مثبتی به عملکرد آنها شکل بگیرد؛ این کاری است که به طور طبیعی دولت‌ها صورت می‌دهند. ما می‌توانیم در بخش‌های دیگر این کاستی را جبران کنیم و با تلاش بیشتر، با مردمی کردن حوزه‌های فکر و اندیشه و عمومی‌سازی حوزه‌های اندیشه و وارد کردن همه دلسوزان کشور، رشد و تعالی کشور را در حوزه فرهنگ رقم بزنیم.
ما در بسیاری از عرصه‌ها وقتی توانستیم از پشتوانه مردمی برخوردار شویم، مشکلات را پشت سر گذاشتیم؛ لذا در حوزه فرهنگ هم باید تلاش جدی صورت گیرد. برای عمومی‌سازی این موضوع وارد کردن همه قابلیت‌ها و توانمندی‌ها برای حل مشکلات لازم است. علی‌القاعده وقتی بخواهید مشکل فرهنگ را در کشور عمومی‌سازی کنید، باید اجازه بدهید در کشور در حوزه مسائل فکری مردم وارد شوند یا موج‌سازی شود. اینجا بسیاری از متولیان جلویش را می‌گیرند، چون کار را سخت می‌کند و ممکن است رشته کار از دست آنها در برود. چون کار مضاعفی ایجاد می‌کند، مراقبت سخت شده و به متولیان حوزه فرهنگ و دیانت کار مضاعفی تحمیل می‌شود. بسیاری از این تولید علم‌ها متوجه متولیان حوزه فرهنگ یا متولیان حوزه دیانت است. آنها برای اینکه کار مضاعفی بر آنها تحمیل نشود، اصلاً از تولید علم استقبال چندانی نمی‌کنند؛ ولی باید توجه داشت تولید علم در مسئله علوم انسانی به مطالعه، فکر و تأمل در مسائل متعدد نیاز دارد و همه اقشار جامعه باید برای این منظور برانگیخته شوند؛ بنابراین تا ما تولید انگیزه‌ای نکنیم و موجی در جامعه ایجاد نشود، علی‌القاعده تشنگی و نیاز به مطالعه نخواهد بود.
گفتنی است، ضعف ما در تولید فکر است. تولید فکر است که می‌تواند موج ایجاد کند. ما در استنباط‌های به‌روز از تاریخ شیعه، از قرآن، از مباحث اخلاقی و احکام به تولید فکر و تحریک مردم به فکر کردن نیاز داریم؛ وگرنه انقلاب اسلامی نمی‌تواند یک معنای مستقل از اندیشه‌های التقاطی غربی ارائه کند و این برای آینده انقلاب مطلوب نیست.