مهدی سعیدی
روزنامه نگار
مدت مدیدی است که اردوگاه اصلاح‌طلبان با نوعی تشتت و اعوجاج مواجه شده است. حرف و حدیث‌های نقل شده از سوی منسوبان این جریان موجب شده تا شاهد تشدید واگرایی‌ها در این جریان باشیم. به نظر می‌رسد، صدور فرمانی برای سکوت و پرهیز از اظهارنظر برای این اردوگاه ضروری باشد.
در این میان اظهارنظر فرد شناخته شده این جریان که به نوعی محوری‌ترین شخصیت این اردوگاه نیز به شمار می‌آید، بخشی از اصلاح‌طلبان را غافلگیر کرده است. آقای موسوی‌خوئینی‌ها که مدت‌ها ریاست مجمع روحانیون مبارز را بر عهده داشته و نقش ریش‌سفیدی را در سال‌های اخیر برای حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و… بازی کرده است، در مصاحبه‌ای به مناسبت دومین سالروز درگذشت مرحوم هاشمی‌رفسنجانی به طرح مباحثی پرداخته است. اظهارات وی دارای بخش‌های متعدد تأمل‌برانگیزی است که سه نکته آن مورد توجه این نوشتار است:
۱ـ جنجالی‌ترین بخش اظهارات خوئینی‌ها که به مذاق بخش عمده‌ای از اصلاح‌طلبان خوش نیامده، مواضع ایشان علیه آقای هاشمی است. وی در بخشی از اظهاراتش آقای هاشمی را چهره‌ای قانون‌گریز معرفی می‌کند که حاضر نبود خود را در چارچوب قانون معرفی کند و برای تحقق برنامه‌های خود از شگردهای مختلفی برای دور زدن قانون استفاده می‌کرده است! وی در بخشی دیگر زبان هاشمی را زبانی گزنده معرفی می‌کند که تاب شنیدن صدای مخالف را نداشته و مخالفان را مورد هجمه قرار می‌داد. وی تأکید دارد: «البته آقای هاشمی هم در تخریب خیلی خودش کم از دیگران نداشت. مثلاً در خطبه‌های نماز جمعه‌اش ببینید مخالفانش را چطوری نوازش می‌کند. آقای هاشمی زبان گزنده‌ای نسبت به منتقدان و مخالفانش داشت.»
این نگاه تند انتقادی به هاشمی سر باز کردن زخمی کهنه است که می‌تواند به فعال شدن گسل‌های به ظاهر خاموش در این اردوگاه بینجامد، همانطور که در این چند روزه این اظهارات به شدت با واکنش جریان حامی هاشمی در اردوگاه اصلاح‌طلبان همراه شده و جنجال‌ها بالا گرفته است.
۲ـ برائت از برخی شخصیت‌های رادیکال همچون «اکبر گنجی» نیز نکته قابل ملاحظه این سخنان بود. شخصیت‌های شناخته شده اصلاح‌طلبان در طول این سال‌ها هیچ‌گاه حاضر نشده‌اند با صراحت از افراطیون و استحاله‌شدگان این اردوگاه اظهار برائت کنند. در این مصاحبه خوئینی‌ها وقتی خبرنگار درباره هجمه‌های اصلاح‌طلبان علیه هاشمی از او می‌پرسد و از به کارگیری تعابیری چون، «عالی‌جناب سرخ‌پوش» یاد می‌کند، می‌گوید: «آقای اکبر گنجی را شما جزو اصلاح‌طلب‌ها می‌دانید و از من می‌خواهید پاسخ کارهای آقای گنجی را بدهم؟ آقای گنجی رفت و از خط خارج شد؛ نه‌تنها از خط انقلاب، بلکه الآن نسبت به بسیاری از اعتقادات دینی هم مسئله دارد. آن زمان هم که اینها را می‌گفت، خودش تنها بود.» چنین اعترافاتی هرچند هنوز هم غنیمت است! اما باید خیلی زودتر از این گفته می‌شد و در کلامی رسمی‌تر و در سطح عمومی‌تر بیان می‌شد تا تکلیف هواداران اصلاحات با براندازان و ضدانقلاب مشخص شود.
۳ـ بخش دیگری از مصاحبه اختصاص به نشست‌های شورای بازنگری قانون اساسی دارد. در لابه‌لای صحبت‌های بیان شده در این رابطه آنچه قابل ملاحظه است، این تعبیر وی درباره انتخاب رهبری است.
وی با صراحت می‌گوید: «این را هم لازم است بگویم که بهترین کار همان بود که آن روز اتفاق افتاد. رهبری شورایی که اصلاً از نظر من مردود و ناکارآمد بود. اما در رهبری فردی هم، در آن روز و روزگار در آن جمعی که فعال بودند، مناسب‌تر از آقای خامنه‌ای نداشتیم.» این اظهارنظر در حالی است که امروز عملکرد سه دهه گذشته حکیم انقلاب اسلامی در جایگاه رهبری جامعه اسلامی، بیش از هر چیز اثبات‌کننده حسن این انتخاب است که بر زبان مخالف منصف و موافق جاری است. اما اصلاح‌طلبان در طول این سه دهه با ناملایمتی و دوری از انصاف با این حقیقت مواجه شده‌اند! و آنگونه که شایسته این جایگاه در نظام اسلامی است، رفتار نکرده‌اند! اصلاح‌طلبان آنجا که به حمایت از رهبری نیاز بوده، نه‌تنها حضور فعال نداشته‌اند، که گاهی با سکوت یا تردیدآفرینی‌ها در مسیر تضعیف رهبری گام برداشته‌اند! این جدای از اقدامات و اظهارات برخی افراطیون است که برای کسب منافع فردی و جناحی در خدمت بیگانگان قرار گرفته و در رفتار و گفتار علیه رکن اساسی نظام اسلامی موضع گرفته‌اند! اوج این عملکرد را می‌توان در ماجرای فتنه ۸۸ مشاهده کرد که جریان چپ تمام‌عیار به میدان حمایت از سران فتنه وارد شد و از اقدامات براندازانه علیه حقوق ملت حمایت کرد و آتش‌بیار معرکه‌ای شد که بیگانگان برای مقابله با نظام ولایت فقیه طرح‌ریزی کرده بودند.اصلاح‌طلبان برای بازگشت به نظام اسلامی و کسب اعتبار نزد ملت باید راهی طولانی را طی کنند که چنین اظهاراتی تنها سرآغاز این راه می‌تواند باشد.


دکتر یدالله جوانی
مدیر مسئول
به کوری چشم همه دشمنان انقلاب اسلامی و ملت ایران، جمهوری اسلامی در آستانه چهل ساله شدن قرار دارد. اگر انقلاب اسلامی به تعبیر دقیق، ‌عالمانه و واقع‌بینانه رهبر کبیرش، یعنی حضرت روح‌الله «قدس‌الله نفسه‌الزکیه»، «معجزه قرن» و «انفجار نور» بود؛ به چهل سالگی رسیدن این انقلاب هم، با عبور از همه توطئه‌ها، فتنه‌ها و فشارهای ممکن و متصور، یک معجزه و در زمره شگفتی‌‌های تاریخ بشر است. تاریخ بشر در حافظه خود، چنین شگفتی و عظمتی را به ثبت نرسانیده که یک نظام دینی و ولایی، در برابر همه قدرت‌های شیطانی روزگار خود، به مدت چهل سال دست به مقاومت و ایستادگی زده، با حرکتی پرشتاب و رو به جلو، زمینه‌های افول و زوال قدرت دشمنانش را فراهم کند. آیندگان ملت بزرگ، مؤمن، شجاع و انقلابی ایران را، به دلیل خلق چنین عظمتی برای جبهه خداپرستان استکبارستیز خواهند ستود. ملت ایران، چهل سال است که با دشمنان انسانیت و حق و عدالت با محوریت آمریکای جهانخوار در ستیز است. ماه بهمن که فجر انقلاب را در خود جای داده، ‌فرا رسید و ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۷، یک ۲۲ بهمن استثنایی خواهد بود. ملت ایران به طور قطع، خالق حماسه‌ا‌ی بی‌نظیر در روز ۲۲ بهمن بوده، جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی خود را بر پا می‌دارد. دشمنانی که آرزو کرده و می‌پنداشتند، داغ چهل ساله شدن انقلاب را بر دل ملت ایران خواهند گذاشت، بعد از حماسه حضور ده‌ها میلیونی ایرانی‌ها، در ۲۲ بهمن ماه خواهند فهمید که همانند اسلاف خود، با این آرزوهای کودکانه به گور می‌روند. آنان پس از حماسه ماندگار ۲۲ بهمن امسال، خواهند فهمید که نشست‌های پر سرو صدایی هم مانند اجلاس ورشو در لهستان، جز بی‌اعتبار کردن آنان از یک‌سو و افزودن بر عظمت و اعتبار جمهوری اسلامی از سوی دیگر رهاوردی نخواهد داشت. 
مطالب پیش‌گفته، هر چند با عنوان اصلی این نوشتار فاصله دارد؛ ولی می‌خواهد یک حقیقت را آشکار کرده و به اختصار آن را تبیین کند. حقیقت آن است که ملت ایران، با ایستادگی چهل ساله در برابر شیطان بزرگ، آمریکای‌ جهانخوار و متحدان اروپایی، صهیونیستی، عربی و عوامل داخلی‌اش، صدق کلام حضرت امام خمینی(ره) را، مبنی بر برتر بودن «مردم‌ ما»‌ نسبت به مردم زمان رسول خدا(ص) و حضرت علی(ع)، به اثبات رساندند. آری، مردم ما ثابت کردند که می‌توان آمریکا را زیر پا له کرد و او هم هیچ غلطی نمی‌تواند بکند؛ اما در این چهل سال، صدق یک حقیقت دیگر هم که در کلام امام(ره) آمده بود، آشکار شد و آن اینکه فرمودند، من از خارج و فشارهای بیرونی نگرانی ندارم، نگرانی من از داخل است! به عبارت دیگر، از نظر رهبر کبیر انقلاب اسلامی، اگرچه آمریکا به عنوان شیطان بزرگ دشمن اصلی این انقلاب است؛ ولی مسئله اصلی نیست. بر این مبنا، باید مسئله اصلی انقلاب را در داخل کشور جست‌وجو کرد. مسئله اصلی انقلاب اسلامی، مانند همه انقلاب‌های توحیدی در تاریخ بشر و از جمله صدر اسلام، پدیدآیی اشرافی‌گری در جامعه اسلامی است. آری، با اطمینان خاطر می‌توان گفت، اشرافی‌گری پدیدآمده در این چهل سال در جامعه و به ویژه در میان برخی از کارگزاران نظام اسلامی، آن خطر اصلی تهدیدکننده انقلاب است. ریشه بسیاری از مشکلات، فسادها، بی‌عدالتی‌ها، تبعیض‌ها، فقر و محرومیت‌های موجود، در همین اشرافی‌گری نهفته است. اکنون گله‌مندی مردم، از همین امور است؛ اموری که انقلاب اسلامی برای ریشه‌کن کردن آن پدید آمد. بسیار واضح است که اشرافی‌گری،‌ نه تنها هیچ رابطه‌ای با ارزش‌های انقلابی ندارد؛ بلکه در نقطه مقابل این ارزش‌ها قرار دارد. بنابراین، وقتی عده‌ای از مسئولان و کارگزاران نظام، به سمت اشرافی‌گری بروند، در واقع در مسیر فاصله‌گذاری بین خود و مردم به حرکت درآمده‌اند. فاصله گرفتن مسئولان از مردم به دلیل خلق و خوی اشرافی‌گری، ‌نتیجه‌ای جز بی‌اعتمادی مردم نسبت به این مسئولان ندارد.
 آن خطر اصلی تهدیدکننده انقلاب اسلامی نه آمریکا، نه رژیم کودک‌کش صهیونیستی، نه آل‌سعود، نه منافقین، نه سلطنت‌طلبان و نه هیچ‌کس دیگر است؛ بلکه خطر اصلی، فاصله افتادن بین مردم و کارگزاران نظام است.
 اکنون دشمنان انقلاب اسلامی و ملت ایران، به این واقعیت پی برده‌اند و برای ایجاد فاصله بین مردم و مسئولان به شکل‌های گوناگون، در حال کار و تلاش هستند. براساس این قاعده عقلانی و تجربه شده، جای  تعجب نیست که:
۱ـ دشمنان و عوامل داخلی آنان، برای به قدرت رساندن افراد دارای خلق و خوی اشرافی و زندگی اشرافی تلاش بی‌حد و حصری داشته باشند. رفتار دشمنان برای نفوذ در سال‌های گذشته و به ویژه در مقاطع انتخابات، این واقعیت را آشکار می‌کند.
۲ـ دشمنان و عوامل داخلی آنان به ویژه از طریق شبکه نفوذ، آلوده کردن مسئولان نظام در هر سطح و رتبه‌ای را در دستور کار خود قرار دهند. یکی از جلوه‌های خطرناک این آلودگی بی‌سر و صدا و مهلک، سوق دادن مسئول و کارگزار در نظام اسلامی به سمت زندگی اشرافی است، حرکتی که در ظاهر، نه خلاف اخلاق است و نه مغایر قانون. 
با کمال تأسف باید گفت، دشمن ناتوان در بسیاری از عرصه‌های رویارویی و مقابله با انقلاب اسلامی، در این عرصه تا حدود زیادی موفق شده است. جریان مؤمن، انقلابی و وفادار به نظام ولایی و ارزش‌های اسلامی، هوشمندانه در دهه پنجم انقلاب اسلامی، باید این مسئله اصلی انقلاب را حل کند. به طور قطع با حل این مسئله، حرکت انقلاب اسلامی شتاب خواهد گرفت و به حول و قوه الهی، ملت ما مرحله ساخت دولت اسلامی را به منزله سومین مرحله از فرایند پنج مرحله‌ای انقلاب برای رسیدن به تمدن اسلامی و حیات طیبه، پشت سر خواهد گذاشت. مهم این است که همه دلسوزان انقلاب و کشور، به این مهم توجه کرده و بدانند که «عدالت»، شعار اصلی جمهوری اسلامی بوده و اشرافی‌گری مسئولان قائل اصلی عدالت است. اکنون عده‌ای از مسئولان گرفتار اشرافی‌گری شده، اما دشمن در جنگ نرم خود، به دنبال القای این مطلب است که همه کارگزاران و مسئولان در جمهوری اسلامی، زندگی و خلق و خوی اشرافی دارند. بدیهی است، مبارزه جدی با فساد و اجرای قاعده و قانون از کجا آورده‌ای از یک سو و به قدرت رساندن انسان‌های پاک‌دست، ساده‌زیست و کاملاً مردمی از سوی دیگر، از الزامات حل مسئله اصلی انقلاب در دهه پنجم است. با حل این مسئله، همراهی مردم با نظام بیشتر شده، جنگ اقتصادی دشمن ناکام و شکوفایی اقتصادی با تحقق اقتصاد مقاومتی محقق خواهد شد.
سردار شکارچی به صبح صادق خبر داد

سخنگوی ارشد نیروهای مسلح گفت: «در آستانه دهه فجر چهلم انقلاب اسلامی ستاد کل نیروهای مسلح برای نشان دادن دستاوردهای چهل ساله انقلاب اقدام به برپایی چهار نمایشگاه بزرگ با همکاری نیروهای مسلح و سایر دستگاه‌های کشوری کرده است.»
سردار سرتیپ «ابوالفضل شکارچی» معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح در گفت‌وگو با صبح صادق ضمن اعلام این خبر، اظهار داشت: «نمایشگاهی با عنوان نمایشگاه صنایع دفاعی با مشارکت همه سازمان‌های نیروهای مسلح و با محوریت وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در مصلی امام خمینی(ره) از ۱۰ تا 22 بهمن ماه برگزار می‌شود و بازدید از آن برای عموم مردم آزاد است.»
وی افزود: «هرچند ممکن است عده قلیلی از مردم کشورمان بتوانند از این نمایشگاه دیدن کنند؛ اما در نظر داریم با استفاده از ابزار رسانه سطح زیادی از مردم را با این نمایشگاه و دستاوردهای آن آشنا کنیم.»
سخنگوی ارشد نیروهای مسلح ادامه داد: «نمایشگاه دوم هم در مصلی امام خمینی(ره) در کنار همین نمایشگاه با عنوان سازندگی، محرومیت‌زدایی و خدمت‌رسانی نیروهای مسلح به مردم است که قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) سپاه پاسداران آن را برگزار می‌کند و سایر نیروهای مسلح، مانند ارتش جمهوری اسلامی ایران، وزارت دفاع، نیروی انتظامی، مجموعه محرومیت‌زدایی خود سپاه و بسیج با محوریت قرارگاه در این نمایشگاه حضور دارند.»
وی افزود: «حسن این نمایشگاه‌ها این است که قرار است این کارکردها و دستاوردها با پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مقایسه شود.»
سردار شکارچی نمایشگاه سوم را نمایشگاه هوایی معرفی کرد و ادامه داد: «قرار است در فرودگاه مهرآباد تهران با محوریت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی و با حضور نیروی هوافضای سپاه و هوانیروزهای نیروهای مسلح و وزارت دفاع و دیگر بخش‌های نیروی مسلح این نمایشگاه برپا شود.»
وی ادامه داد: «نمایشگاه چهارم هم با عنوان دستاوردهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با محوریت بنیاد حفظ آثار در باغ موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار خواهد شد.»
معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح درباره این نمایشگاه گفت: «دستگاه‌های دولتی اعم از کشوری و لشکری همه با هم این نمایشگاه را برپا خواهند کرد و همگی نقش خود را در دوران دفاع مقدس تبیین می‌کنند.»
وی با بیان اینکه این چهار نمایشگاه فرصت خوبی برای تبیین بخشی از دستاوردهای انقلاب اسلامی است، افزود: «این نمایشگاه بخشی از اهداف ما برای بیان دستاوردهای انقلاب اسلامی است و باید دوستانی همچون شبکه هادیان سیاسی سپاه با استفاده از بستر این نمایشگاه بیایند و پیام این نمایشگاه‌ها را برای همه تبیین کنند.»
سردار شکارچی افزود: «نمایشگاهایی که اشاره کردم، خوراک خوبی برای تهیه مطالب گوناگون به منظور ارائه به مردم دارد که هادیان سیاسی، صاحبان تریبون، فعالان فضای مجازی و نیز مستندسازان و هنرمندان می‌توانند در کنار برگزارکنندگان این نمایشگاه تکمیل‌کنندگان پیام آن باشند.»

سردار سرتیپ «احمد فضائلی» معاون پژوهشی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی و فرمانده اسبق دانشگاه امام حسین(ع)، در ۶۴ سالگی بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت. 
به گزارش صبح صادق، «احمد فضائلی» متولد سال ۱۳۳۳، فرزند مرحوم حبیب‌الله فضائلی از مشاهیر خطاطی بود. او از سال ۱۳۵۰ تا سال ۱۳۵۴ دانشجوی دوره کارشناسی در رشته زمین‌شناسی در دانشگاه اصفهان بود و از سال ۱۳۵۴ تا سال ۱۳۵۶ در سمت هدایت یگانی در تیپ ویژه ۵۵ هوابرد (فرمانده یگان) ارتش خدمت کرد.
این مجاهد انقلابی از سال ۱۳۵۶ تا سال ۱۳۵۷ با حوادث ۱۹ دی ماه ۱۳۵۶ قم مجبور به ترک تحصیل شد. مدتی در جنوب لبنان حضور پیدا کرد. از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶3 مراکز آموزش ۱۵ خرداد سپاه اصفهان و مرکز آموزش غدیر سپاه منطقه ۲ را راه‌اندازی و مدیریت کرد. او مدیریت مراکز آموزشی تخصصی خاتم‌الانبیاء(ص) را هم در کارنامه داشت. وی از سال ۱۳۶۳ تا سال ۱۳۶۸ در شورای مرکزی سپاه (تهران) مسئول آموزش نظامی بود. از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۷۱ در ستاد کل نیرو‌های مسلح جانشین مسئول آموزش ستاد کل نیرو‌های مسلح شد و همزمان تحصیل در رشته مدیریت آموزش را پی گرفت. از سال ۱۳۷۱ تاکنون عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) بود و در طی این سال‌ها مشاور فرمانده دانشگاه، جانشینی و فرماندهی دانشگاه را هم از سال 1377 تا 1384 بر عهده گرفت. وی در سال‌های اخیر معاون پژوهشی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. 
معاونت سیاسی سپاه و هفته‌نامه صبح صادق فقدان این مجاهد انقلابی را به خانواده وی، به ویژه برادر ایشان دکتر مهدی فضائلی و همه همرزمانش تسلیت می‌گوید.

از جنگ نظامی تا کودتای مخملی و جنگ اقتصادی در گفت‌وگوی اختصاصی صبح صادق با سردار کوثری
فرهاد کوچک‌زاده/«حاج‌محمد کوثری» نامی آشنا برای رزمندگان تهرانی است و می‌توان گفت، در آلبوم همه رزمندگانی که در چهار ساله دوم دفاع مقدس در لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) حضور داشتند، عکسی با حاج‌محمد وجود دارد. فرازی از زندگی این فرمانده نیز با سیاست گره می‌خورد و او به نمایندگی از مردم تهران راهی مجلس شورای اسلامی می‌شود و در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی انجام وظیفه می‌کند. دوران این مسئولیت در جریان فتنه 88 بوده و او اطلاعات خوبی از وضعیت آن زمان کشور دارد. سردار کوثری پس از اتمام دوره نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی دوباره لباس پاسداری به تن می‌کند. و به واسطه آشنایی دقیق با تهران و نمایندگی مردم این شهر در مجلس شورای اسلامی در کسوت جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه ثارالله به خدمت ادامه می‌دهد. آنچه در ادامه می‌خوانید، متن گفت‌وگوی صبح صادق با سردار اسماعیل(محمد) کوثری است. در این گفت‌وگو سردار کوثری در راستای تبیین دستاورد‌های چهل ساله انقلاب اسلامی، از وضعیت دفاعی کشور پیش و پس از انقلاب و از دفاع مقدس می‌گوید، گریزی هم به فتنه 88 می‌زند و نیم نگاهی هم به وضعیت اقتصادی و چالش‌های امنیتی کشور دارد. البته از وضعیت آمریکا و قدرت‌های فرامنطقه‌ای هم صحبت‌هایی می‌شود که در ادامه توجه شما خوانندگان گرامی را به متن این گفت‌و‌گو جلب می‌کنیم.
***
* دستاوردهای نظامی انقلاب اسلامی در مقایسه با پیش از انقلاب اسلامی چیست؟
با مطالعه تاریخ معاصر یا تاریخ 250 ساله اخیر به راحتی می‌توان فهمید که چندین شهر ایران در شمال، شرق و جنوب ایران به ‌دلیل بی‌کفایتی پادشاهان زمان قاجار و پهلوی از کشور جدا شد. آخرین مورد آن، کشور بحرین است؛ بحرین در سال 1336 با تصویب مجلس شورای ملی چهاردهمین استان ایران شناخته می‌شد؛ ولی در سال 1350 با تصمیم انگلیس و آمریکا از کشور جدا شد و حتی یک مسئول دولتی باغیرت در کشور نتوانست جلوی این کار را بگیرد و بدون هیچ‌گونه مقاومتی بحرین را از ایران جدا کردند. در این مدت دویست ساله، بیش از دو برابر فعلی وسعت کشور از ایران جدا می‌شود، بدون اینکه کسی کمترین اعتراضی به این مسئله داشته باشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی همه ابرقدرت‌ها، سازمان ملل و کشورهای مرتجع منطقه با هم متحد شدند و به ایران حمله کردند؛ اما جوانان ایرانی دفاع کردند و نگذاشتند یک وجب از خاک کشور در اختیار دشمن قرار گیرد. جوانان در ارتش، سپاه، جهاد سازندگی و بسیج مستضعفین با فرماندهی حضرت امام(ره) دفاع مقتدرانه‌ای از ایران اسلامی کردند؛ در حالی که آنها آمده بودند تا در کوتاه‌ترین زمان ممکن به تهران برسند. در این راستا، می‌توان گفت حتی یک وجب از خاک کشور در سنگین‌ترین جنگ نیمه دوم قرن بیستم هم جدا نشد.
دومین موضوع مسئله توانمندی جوانان ایرانی در طراحی عملیات است. در گذشته، همه نمونه‌ها و الگوهای عملیات‌ها، طراحی اروپا و آمریکا بود؛ اما در جنگ با خلاقیت، ابتکار و تفکر فرماندهان جوان طرح‌های عملیات اجرایی شد و به موفقیت رسید. با توجه به اینکه پیش از جنگ کشور ما را تحریم و محاصره اقتصادی کرده بودند؛ لذا تجهیزات مورد نیاز را به ما نمی‌فروختند و ما نیز از طریق غنایمی که از دشمن می‌گرفتیم، نیاز خود را برطرف می‌کردیم. اصلاً در جنگ‌ها چنین کارهایی مرسوم نیست. جوانان ایرانی سریع نحوه کاربرد تانک، نفربر، توپ و سلاح‌های دیگر دشمن را یاد می‌گرفتند و از آنها علیه دشمن استفاده می‌کردند؛ به ویژه در اواخر جنگ که ما بیشتر تحت فشار قرار گرفته بودیم و هر آنچه ارتش عراق نیاز داشت، غرب و شرق در اختیارش قرار می‌داد. پیش از انقلاب اگر کوچک‌ترین ایرادی برای تجهیزات آمریکایی ارتش ایجاد می‌شد، باید آن را خارج می‌بردند یا مستشاران آمریکایی می‌آمدند و با هزینه‌های بسیار سنگین سفر و اقامت و دستمزد تعمیر می‌کردند و آن دستگاه را تحویل می‌دادند. 
ما پیش از انقلاب موشک نداشتیم؛ اما در زمان جنگ با مهندسی معکوس از همان تعداد موشک‌های بسیار معدودی که از لیبی به دست ما رسیده بود، موشک ساختیم. به خاطر دارم شهید بزرگوار سرلشکر طهرانی‌مقدم آن زمان دانشجو بود که در عملیات خیبر اسفند سال 1362 در طلائیه گفت من موشک می‌سازم و موشکی ساخت که از صفر تا صد آن بومی است. در صورتی که پیش از انقلاب چنین دستاوردی نداشتیم.
از سوی دیگر، نیروهای جبهه از قشر دانشجو، دانش‌آموز، کارمند، صنعتگر، کارگر، مغازه‌دار، کشاورز و ... بودند و هر کسی هم که می‌آمد، استعداد خاصی داشت؛ برای نمونه یکی از کارهایی که جوانان ایرانی انجام داده بودند، این بود که تانک‌ها و نفربرهایی را که غنیمت می‌گرفتند )ما بیش از دو هزار دستگاه تانک و نفربر غنیمت گرفتیم( به سرعت علیه دشمن به کار می‌گرفتند. جالب آنکه هر موقع تجهیزات مشکل فنی پیدا می‌کرد، بچه‌ها وسایل و قطعات تجهیزات انهدامی دشمن را باز می‌کردند و از آن برای تعمیر تجهیزات استفاده می‌کردند. این بحث خودکفایی و اراده قوی تا آخر جنگ وجود داشت. 
در اینجا، ‌به این نکته اشاره می‌کنم که سوریه تنها کشوری بود که از اول تا آخر جنگ با ما بود، لیبی تا سه، چهار سال با ما بود اما بعد به صدام کمک ‌کرد و کره شمالی جایگزین شد؛ اما حامیان ارتش عراق دو ابرقدرت، سازمان ملل، کشورهای ارتجاع منطقه و رژیم صهیونیستی بود؛ با وجود این، جوانان جنگ را مدیریت و فرماندهی کردند و خودمان روی پای خودمان ایستادیم؛ البته تعداد قابل توجهی از بهترین عزیزان ما شهید شدند و امروز هنوز روح معنویت و حضور شهدا بر جامعه حاکم است. 
به عبارتی، ‌دست آمریکا را از کشور قطع کردیم. اینها فکر می‌کردند ما نمی‌توانیم؛ ولی بلافاصله نشان دادیم که این توانمندی در تک تک جوانان وجود دارد. من اینجا یک مثالی بزنم. یکی از عزیزان ارتش تعریف می‌کرد که ما در سال‌های پنجاه در ارتش دانشجو بودیم. پس از فارغ‌التحصیلی ما را به توپخانه اصفهان بردند. آنجا یک توپ صحرایی را برداشتم و گریس‌کاری کردم تا تمیز بماند. بعد مستشار آمریکایی که فردی درجه‌دار بود، به من که افسر بودم گفت: «چه کسی این کار را کرده است؟» وی با اینکه درجه‌اش پایین‌تر از من بود، برخورد بسیار ناشایستی با من کرد و گفت شما این کارها را بلد نیستید، یعنی آنها هدف‌شان تحقیر ما بود تا ما نتوانیم کاری انجام بدهیم. اما امروزه ما همه نیازمندی‌های تجهیزات نظامی، مانند موشک، هواپیما، توپ، خمپاره و سلاح‌های پیچیده را  درست می‌کنیم. 
* آیا احتمال دارد جنگی بین ایران با کشورهای آمریکا و عربستان صورت گیرد؟
با شناخت و اطلاعاتی که دارم و با توجه به ضرباتی که آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها از جبهه مقاومت در این مدت چند ساله خورده‌اند، حداقل تا پنج سال دیگر اینها توان مقابله با ما را ندارند و جنگی را شروع نخواهند کرد.

* وضعیت گروه طالبان در افغانستان چگونه است؟ آیا مشکل امنیتی بعدی در شرق کشور خواهد بود؟
طالبان دیگر آن طالبان قبل نیست، الآن بیشتر آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها و عربستان به دنبال انتقال داعش به این منطقه هستند تا بتوانند در این منطقه ناامنی ایجاد کنند؛ از این رو با ضعیف شدن طالبان جایگزین آن را آوردند که جمهوری اسلامی باید هوشمندانه با این مسئله برخورد کند.

* چرا همه درگیری‌ها باید در منطقه غرب آسیا باشد؟
«انرژی» اهمیت بالایی برای کشورهای صنعتی دارد؛ چون بیش از دو سوم انرژی فسیلی جهان زیر زمین‌های ایران، عربستان، عراق، قطر و کویت قرار دارد؛ از این رو آمریکا و اروپا که کشورهای صنعتی به شمار می‌آیند، نیاز شدید به این انرژی دارند. با توجه به اینکه تا به امروز بشر نتوانسته است چیزی را جایگزین سوخت فسیلی کند، کشورهای غربی می‌خواهند مانند گذشته بر این منطقه حاکم باشند؛ به همین دلیل به دنبال ایجاد ناامنی هستند.
 احساس خطر آمریکا، اروپا و عربستان از سقوط رژیم صهیونیستی دلیل دیگر ایجاد ناامنی در منطقه است. رژیم اشغالگر قدس به این دلیل به وجود آمد که به مثابه یک قدرت یا بهتر بگوییم مترسک بر سر کشورهای اسلامی قرار گیرد و کشورهای اسلامی را ضعیف کرده و درگیر مسائل منطقه‌ای و داخلی کند و رژیم صهیونیستی روز به روز گسترش یابد؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها رژیم اشغالگر قدس گسترش پیدا نکرد؛ بلکه بسیار ناتوان و ضعیف شد. به این ترتیب، آمریکایی‌ها نسبت به این موضوع بسیار حساس هستند. رژیم صهیونیستی در جنگ شش روزه به تنهایی در مقابل اعراب پیروز شد. در پرچم اسرائیل یک ستاره داوود وسط، یک خط آبی بالا و یک خط آبی پایینش قرار دارد. این خطوط آبی به دو رود نیل و فرات تعبیر شده است؛ یعنی در این منطقه باید کشور اسلامی را اشغال کنند. با پیروزی انقلاب اسلامی روند قدرت‌گیری رژیم صهیونیستی معکوس شد، زیرا آن زمان این رژیم با جمعیت سه میلیونی خود توانست بر صد میلیون مسلمان پیروز شود؛ اما الآن در مقابل مردم غزه که از همه طرف محاصره هستند و کل مساحت آن 360 کیلومتر مربع است، شکست خورده و نمی‌تواند کاری کند. جنگ اول را در 22 روز، جنگ بعدی را در  8 روز و آخرین جنگ را در 2 روز با درخواست آتش‌بس خاتمه دادند.
گفتنی است، قدرت‌های غربی می‌خواهند در منطقه جا پای محکمی داشته باشند تا بتوانند به هر طرفی از کره خاکی، راحت‌تر تجاوز کنند و پول و هزینه‌اش را از کشورهای منطقه بگیرند؛ به همین دلیل آمریکایی‌ها، اروپایی‌ها و صهیونیست‌ها خیلی به این منطقه حساس هستند. اصل موضوع هم که بحث ایران و انقلاب اسلامی است، آنها را به وحشت انداخته است.

* در تیرماه 1397 موضوع بستن تنگه هرمز مطرح شد. آیا نیروهای مسلح جمهوری اسلامی توان بستن تنگه هرمز را دارند؟
ما روی این موضوع بسیار کار کرده‌ایم و از زمان دفاع مقدس تا به حال برای روزی که این اقدام نیاز باشد، برنامه‌ریزی کرده و هر روز این طرح را تکمیل‌تر می‌کنیم. توانمندی ما آنقدر بالا است که می‌توانیم به راحتی تنگه هرمز را ببندیم و هر کس بخواهد ناامنی به وجود بیاورد، حتماً می‌داند که به ضرر خودش و به ضرر کشورهای منطقه به جز ایران تمام خواهد شد؛ چون آنها بیشترین صادرات و واردات را از آنجا انجام می‌دهند و حدود هجده تا بیست درصد سوخت مورد نیاز آمریکا و اروپا از تنگه هرمز عبور می‌کند. بنابراین آنها هستند که ضرر بیشتری می‌کنند.

* با توجه به آنکه شما در زمان نمایندگی مردم تهران در مجلس عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بودید، شناخت مسئولان جمهوری اسلامی ایران از تهدیدات امنیتی کشور به چه میزان است؟
بستگی دارد، برخی از مسئولان شاید خیلی کم، برخی‌ها بیشتر؛ از این رو باید بگوییم چون این مسئولیت بر عهده نیروهای مسلح و دستگاه‌های امنیتی است، بنابراین به موقع به مسئولان اجرایی و قضایی اطلاع‌رسانی می‌کنند که بدانند مسائل در چه وضعیتی قرار دارد تا بتوانند بهتر تصمیم بگیرند.
*در ماجراهای فتنه 88 شما عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بودید، از این رو دیدارهایی هم با نامزدهای معترض انتخابات 88 یا به عبارتی برخی از سران فتنه داشتید، ‌به نظر شما چه عاملی سبب شد سران فتنه دست به چنین خیانت بزرگی بزنند که اثرات آن تا به امروز در معیشت مردم مشهود است؟
بیشتر دنیاطلبی و توهم بود و اینکه حضرت امام(ره) فرمودند تا زمانی کسی خود را تزکیه نکرده است، اگر به او مسئولیت داده شود، دچار مشکلاتی می‌شود. بعضی‌ها خیال می‌کردند که اگر روزی در رده بالا مسئول شدند تا ابد باید مسئول باشند. در صورتی که چنین قاعده‌ای نداریم، قانون اساسی مدت زمان ریاست‌جمهوری یا مدت زمان نمایندگی را مشخص می‌کند. همه اینها موقت است و به صورت مستقیم و غیر مستقیم با رأی مردم در ارتباط است. پس باید بپذیریم اگر روزی مسئولیتی داشتیم، شاید فردا دیگر آن مسئولیت را نداشته باشیم. 
این توهم وجود داشت که یا خودشان باید در مسئولیت بمانند، یا برخی می‌خواهند فرزندان‌شان مسئولیت داشته باشند. در صورتی که اصلاً چنین موضوعی نداریم. هر کسی توانمند و شایسته بود، می‌تواند بیاید مسئولیت بپذیرد. اما الآن انتصاب‌ها در مناصب مدیریتی و اجرایی مناسب نیست. بر اساس حزب، گروه و... انتصاب می‌شوند که خیلی شایسته نیست. 

*با توجه به سوابق مسئولیتی انتخابی و انتصابی جناب‌عالی به یقین می‌توان شما را در گروه خواص تلقی کرد، بر این اساس شما علت عملکرد ضعیف برخی از خواص و نارضایتی مردم از آنها را در چه می‌دانید؟
من یک بسیجی هستیم. خاص هم نیستم. برخی مسئولان احساس می‌کنند حالا که  مسئول و مدیر شدند، همه باید تابع آنها باشند، در حالی که به هیچ‌وجه این‌طور نیست. وظایف هر کسی مشخص است. ما باید سعی کنیم بعد از گرفتن مسئولیت، حساسیت بیشتری نسبت به بیت‌المال و نسبت به مسئولیتی که به ما واگذار شده است، داشته باشیم. کارها را دقیق‌تر انجام دهیم. اما بعضی‌ها در این توهم هستند که اگر خوب هم کار نکردند، یا مثلاً سوءاستفاده کردند، همچنان در مسئولیت‌شان بمانند. در صورتی که این موضوع درست نیست؛ لذا خیلی از مسئولان ما باید این را تمرین کنند که شاید روزی اصلاً مسئول نباشند. باید زندگی عادی داشته باشند. پس اینجا نباید خیلی آدم خودش را به بیت‌المال وابسته کند؛ بلکه باید در همان حد ابتدایی که قانون مشخص کرده بر همان روال جلو برود تا اینکه اگر مسئولیتش را گرفتند، مثلا ً از شدت ناراحتی سکته نکند.

*آیا فساد اقتصادی سبب نمی‌شود، مردم جمهوری اسلامی را با نظام پهلوی مقایسه کنند؟
به طور حتم مردم از دیدن فسادها ناراحت هستند، اما هیچ وقت مقایسه نمی‌کنند. چون خودشان می‌دانند در طول این چهل سال حتی اگر هدیه‌ای هم به رهبر معظم انقلاب داده شد، ایشان هدیه را به حرم آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) یا موزه آنجا تقدیم کردند و به تازگی مسئول دفتر ایشان، آقای گلپایگانی گفتند: یک هدیه گران‌قیمتی از طرف مسئولان عربستان به رهبر معظم انقلاب داده شد. چند سال پیش آن را فروختند و برای مستضعفان خانه ساختند. به هیچ وجه هیچ چیزی را برای خودشان نگرفتند. آن موضوعی که خودم در جریان هستم. اینکه؛ در زمان جنگ، سال 64 که ما فرمانده لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) بودیم، فرزندان مسئولان می‌آمدند از جمله فرزندان رهبر معظم انقلاب. ایشان چهار پسر و دو دختر دارند که هیچ یک مسئولیت دولتی ندارند. از این چهار پسر دو نفرشان در 17 سالگی به عنوان بسیجی به لشکر آمده بودند. چون نیروهای بسیج و سپاه تهران عمدتاً به لشکر 27 می‌آمدند. دو فرزند رهبر معظم انقلاب مانند بسیجی‌های دیگر به صورت گمنام در گردان‌ها بودند و کار می‌کردند، یک ماه و نیم می‌شد که اینها مرخصی هم نرفته بودند. معظم‌له آن موقع رئیس‌جمهور بودند، تماس گرفتند و گفتند: این بچه‌ها اگر شهید شدند عیبی ندارد، اگر زخمی شدند عیبی ندارد. فقط سعی کنید اسیر نشوند. ما هم به فرمانده گردان‌های خود یادآوری کردیم. گذشت تا سال 87 ما در مجلس بودیم که از دفتر آقا تماس گرفتند، گفتند دوشنبه دیگر با تعدادی از بچه‌های لشکر به دفتر بیایید. رهبر معظم انقلاب گفتند درباره این کتاب‌هایی که در لشکر نوشته بودند، توضیح بدهید که مثلاً انگیزه شما چه بود. من رفتم توضیح دادم. یکی از برادران دست بلند کرد، گفت یک سؤال دارم؟ ایشان گفتند بفرمایید. گفت شما یک پیامی داده بودید مبنی بر اینکه، اگر بچه‌ها شهید شدند عیبی ندارد، اگر زخمی شدند عیبی ندارد. فقط سعی کنید اسیر نشوند. می‌خواستیم ببینیم منظور شما از آنچه گفتید چه بود؟ معظم‌له فرمودند، پاسخش این است که گفتم اگر یکی یا هر دو شهید بشوند، ما هم عضوی از خانواده معظم شهدا می‌شویم که برای ما افتخاری بود. اگر جانباز می‌شدند باز هم افتخاری برای ما بود. گفتم سعی کنید اسیر نشوند به این دلیل که اگر اسیر می‌شدند حتماً آنها را شناسایی می‌کردند و می‌آمدند به من فشار می‌آوردند تا از احساس و عاطفه پدری سو‌ءاستفاده کنند و از من امتیاز بگیرند تا آزادشان کنند. من هم نه در این وادی‌ها هستم و نه خواهم بود؛ حتی برای بچه‌های خودم. 
خیلی از بچه‌ها با فرزندان حضرت آقا در جنگ بودند و دیدند که چگونه در کنار آنها ایستادند و جنگیدند. خوب اینها موضوعاتی نیست که پنهان بماند، الآن همان بچه‌ها با آنها ارتباط دارند. پس باید توجه کنیم هیچ وقت با رژیم پهلوی مقایسه نمی‌کنند؛ اما خطا و اختلاس را می‌بینند و بسیار ناراحت هستند و از مسئولان انتظار دارند حتماً آنها را رفع کنند. 

* نقش سپاه برای مقابله با مفاسد اقتصادی در کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ به نظر شما سپاه می‌تواند به اقتصاد کشور کمک کند؟
ببینید سپاه نه اینکه نخواهد کمک کند، به طور حتم می‌خواهد کمک کند. همینطور که در قانون اساسی هم آمده که در زمان صلح باید نیروهای مسلح به ویژه سپاه به دولت‌ها برای پیشبرد و پیشرفت کشور با مجوز فرمانده معظم کل قوا کمک کنند. کمک به دولت بعد از جنگ شروع شد. ما همان موقع که لشکر بودیم با همان تعداد تجهیزاتی که داشتیم، با توافقی که با دولت سازندگی انجام دادیم، قسمتی از اتوبان تهران‌ـ ساوه را ساختیم، یا سد کرخه که یازدهمین سد جهان از نظر حجم آب است، با مدیریت سپاه ساخته شده است.  
در بحث مقابله با فساد اقتصادی یا هر موضوع دیگر باید تعیین تکلیف شود و مجوز لازم داده شود. سپاه هیچ مشکلی برای ورود به این مسائل ندارد و همکاری لازم را در این زمینه هر موقع که لازم بوده انجام داده، اما بحث ما این است که خود دولت و مجلس که دستگاه نظارتی دارند، چرا کار نمی‌کنند؟ پس اینها چه کاره هستند؟ چرا می‌گذارند به اینجا کشیده شود؟ چرا گوش چند رئیس بانک که وام‌های کلان می‌دهند، کشیده نمی‌شود؟ نمی‌شود دست روی دست بگذارند و هر چه را که نارسایی در آن ایجاد شد بگویند سپاه باید ورود کند. با همه این اوصاف، سپاه این روحیه را دارد که اگر دستگاه‌های دولتی و مجلس به این نتیجه برسند که سپاه باید در این کار ورود کند، به نحو احسن آن را انجام دهد.

* وضعیت فعلی کشور را از نظر امنیتی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
اگر بحث بیکاری، مشکل تولید و تورم حل شود، مشکل ریشه‌ای در کشور وجود ندارد. اینکه در فضای مجازی، به دروغ مسائلی را مطرح می‌کنند، مردم آگاه هستند، دارند زندگی خوشان را می‌کنند. خود مردم می‌فهمند که امنیت برقرار است. این‌طور نیست که مثلاً کشور به هم ریخته باشد. این فرازونشیب در کشورهای دیگر هم هست. شما نگاه کنید برای فرانسه چه وضعیتی پیش آمده است. همت مسئولان باید حذف یا کاهش بیکاری در کشور باشد و از سویی بالا بردن قدرت اقتصادی مردم که اگر این دو موضوع را حل کنند، تقریباً مشکلات دیگری که اساسی باشند، نداریم. اما این همت در پرتو نگاه نکردن به دست بیگانه و توجه به درون حاصل می‌شود. اگر به بیرون نگاه داشته باشیم، تا از بیرون کاری برای ما انجام دهند، ساده‌لوحی است و دشمنان هیچ‌گاه برای رفاه، ‌آرامش و رضایت این مردم کاری نخواهند کرد. رهبر معظم انقلاب فرمودند؛ نمی‌شود به اینها اعتماد کرد. ما در مجلس به اینها گفتیم، اما گوش نکردند. خب حالا اگر مذاکره نمی‌شد، می‌گفتند ما می‌خواستیم با مذاکره قضیه رو تمام کنیم و معظم‌له مقصر هستند که نگذاشتند مذاکره کنیم. متأسفانه ما خوش‌بینانه مانند ابوموسی اشعری زودتر از زمان مقرر به تعهدات خود عمل کردیم. اما طرف مقابل اصلاً توجهی نکرد. در اردیبهشت ماه آقای ترامپ برجام را لغو کرد. رهبر حکیم انقلاب گفتند به اروپایی‌ها هم نمی‌شود اطمینان کرد. حالا گفتند صبر کنید. دیدیم که در آبان ماه هم اروپایی‌ها کاری نکردند و تا به امروز هم کاری نکردند، تا آخرش هم کاری نمی‌کنند؛ لذا این نگاه به بیرون باید در بین دولتمردان ما اصلاح شود.

* دشمن در چهل سالگی انقلاب ناراحت از این تداوم برای برهم زدن اوضاع کشور برنامه‌ریزی کرده، در این باره چه پیش‌بینی می‌کنید؟
اینها دیگر نفس‌های آخرشان را در چهل سالگی انقلاب می‌کشند. این هم بر این اساس است که خیلی کارها می‌خواستند بکنند که نتوانستند. فردی که مترسک همه نیروهای پشت صحنه است، در بیرون از مرزها نشسته و فقط دستور می‌دهد این بشود، اما کسی حرف او را گوش نمی‌کند. تقریباًً حامی داخلی ندارند.
در دی ماه سال گذشته عده معدودی سروصدا کردند. مردم جواب آنها را دادند. امسال را تابستان داغ می‌گفتند؛ یعنی تحلیل کردند و حرف زدند، اما کاری انجام ندادند. عمل کردن برای‌شان سخت است. صدام می‌خواست سه روزه استان خوزستان را از ایران جدا کند و هفت روزه به تهران برسد. پشت سرش هم آمریکا و شوروی سابق و ... همه بودند. اما در عمل چه شد؟ کسانی که به اوضاع و احوال سیاسی کشور مطلع و مسلط نیستند، با دروغ‌پردازی‌هایی که در فضای مجازی صورت می‌گیرد، به حرف‌های دشمن اطمینان می‌کنند. به لطف خدا ثبات و اقتداری که کشور ما دارد در کمتر کشوری پیدا می‌کنید. خود آقای ترامپ فقط حرف می‌زند اما می‌بینید نه تنها خودش کاری نمی‌تواند بکند، ارتش و عوامل‌شان هم که شاید مجهزترین نیروی نظامی جهان و قوی‌ترین شبکه اطلاعاتی و جاسوسی است هم نمی‌توانند کاری بکنند.

* در تحلیل شما مهم‌ترین چالش جمهوری اسلامی ایران در سال‌های آینده چیست؟
اگر بتوانیم فرهنگ، رسانه و اقتصاد را سر و سامان دهیم، چالش مهمی در کشور نخواهیم داشت. در این چند ساله رهبر حکیم انقلاب بحث اقتصاد را مدام تذکر دادند تا حدی که الآن برخی از مسئولان حداقل حرفش را می‌زنند، اگرچه خیلی ضعیف بودند و آن‌طور که معظم‌له می‌خواستند، عمل نکردند. اما همین حرف زدنش هم سبب تداوم و تبدیل به عمل خواهد شد؛ لذا وقتی ما بحث اقتصادی خودمان را بر پایه اقتصاد مقاومتی و بر این اساس که ایجاد کار، تولید با کیفیت بالا، صادرات، گرفتن بازار کشورهای منطقه و دانش‌بنیان کردن اقتصاد سامان دهیم و وابستگی‌های خود را به بیرون به حداقل برسانیم می‌توانیم ثبات اقتصادی پیدا کنیم. بعد از آن دشمنان هم دیگر نمی‌توانند بر این اقتصاد ضربه وارد کنند. یک مثال زنده بزنم، اگر در بعد امکانات و تجهیزات نظامی وابسته بودیم، تا حالا صد بار جمهوری اسلامی را کفن و دفن کرده بودند. 

صبح صادق سوء استفاده از امکانات عمومی را در عرصه هنر بررسی می‌کند

 مهدی امیدی/ در دورانی که توجه همه به فوران ابتذال در سینما و تئاتر معطوف شده، کمتر کسی حواسش به اتفاقات و حواشی عجیب و سؤال‌برانگیز در عرصه هنرهای تجسمی است. این روزها اگر سری به گالری‌ها یا محافل و نمایشگاه‌هایی که در این عرصه برگزار می‌شود، بزنید، از وفور آثار مبتذل، یا پوچ‌گرا متعجب می‌شوید و این سؤال پیش می‌آید که آیا هنرهای تجسمی، جزیره‌ای جدا از دیگر حوزه‌های فرهنگی است؟ اگر جواب منفی است، پس چرا کمتر نظارت یا اقدامات هدایتی در آن صورت می‌گیرد؟
اما اوضاع وقتی بغرنج‌تر به نظر می‌رسد که درست در دورانی که شاهد ظهور نسل جدیدی از هنرمندان متعهد و انقلابی در زمینه هنرهای تجسمی هستیم، موجی از تبلیغات برای مطرح شدن به اصطلاح هنرمندان بدسابقه به راه افتاده است. برخی از چهره‌های حاضر در عرصه هنرهای تجسمی، از وابستگان به خاندان پهلوی و قاجار هستند، دوران‌شان سر آمده و دیگر نه ایده جدیدی دارند و نه خلاقیتی، اما دائم از سوی نهادها و مراکز دولتی، مطرح می‌شوند. فقط کافی است به برخی از سرمایه‌گذاری‌ها یا فرصت دادن مراکز و نهادهای دولتی و شبه‌دولتی برای خودنمایی وابستگان قجری و پهلوی پرداخت. 
برای نمونه، ‌به تازگی یک مجموعه فیلم مستند با بودجه دولتی درباره برخی از این چهره‌ها ساخته شد. پرویز تناولی که مجسمه‌سازی در خدمت دستگاه شاهنشاهی ایران بود و آثارش به دلیل مضامین جنسی و پوچ‌گرایانه شهرت یافت، همواره مورد تجلیل و بزرگداشت مقامات دولتی امروز ایران نیز قرار می‌گیرد و به تازگی نیز فیلم مستندی درباره او و برخی دیگر از چهره‌های همفکر وی در گروه سینمایی «هنر و تجربه» ساخته شده و به نمایش درآمده است. «هنر و تجربه»، عنوان گروهی است که زیر نظر مستقیم وزارت ارشاد و با بودجه عمومی کشور اداره می‌شود، اما حامی فیلم‌های جشنواره‌ای و شبه‌روشنفکرانه است. در این گروه همچنین فیلم‌های مستند دیگری درباره چهره‌هایی چون همایون صنعتی‌زاده، عبدالرحیم جعفری، توران میرهادی و... تولید شده و به نمایش درآمده است؛ افرادی که سوابق آشکاری در زمینه همکاری با سرویس‌های ضد ایرانی بیگانه داشته‌اند.
عجیب اینکه، به رغم سابقه منفی تناولی و آثار مبتذل و پوچی که خلق کرده، تیر ماه امسال نمایشگاهی با عنوان «40 سال فعالیت پرویز تناولی» در باغ کتاب تهران برگزار شد که با استقبال جمع بسیاری از مسئولان فرهنگی مواجه شد!
اما دیگر چهره‌ای که طی سال‌های اخیر بارها مورد توجه و تجلیل مراکز و نهادهای دولتی و شبه‌دولتی قرار گرفته، منیر شاهرودی فرمانفرماییان (از نوادگان سلسله قاجار و دختر یکی از نمایندگان مجلس دوران پهلوی) است. حدود یک سال پیش بود که با حضور مقامات دولتی، یک تالار نیز به نام این بازمانده قجری افتتاح شد. روز 25 مهر سال 96 بود که با حضور مجتبی حسینی، معاون هنری وزیر ارشاد و جمع دیگری از مسئولان، یکی از تالارهای باغ‌موزه نگارستان به نام منیر فرمانفرماییان افتتاح شد. باغ‌موزه نگارستان، یک مرکز دولتی و وابسته به دانشگاه تهران است که این‌گونه در خدمت پاسداشت این به اصطلاح هنرمند وابسته به خاندانی اشرافی و قجری قرار گرفت. همچنین در دهمین حراج آثار هنری تهران که روز جمعه 21 دی برگزار شد، یکی از آثار وی دو میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان فروخته شد! محفلی که از قضا، برخی از دست‌اندرکاران سابقاً دولتی نیز در آن حضور پررنگی داشتند. 
بنا به گفته خود فرمانفرماییان، در سال 1945 با هدایت و حمایت یکی از جاسوسان شناخته شده آمریکایی به نام آرتور اپهایم پوپ‌ـ که در غارت آثار باستانی ایران نقش عمده‌ای داشت‌ـ به مدرسه طراحی مد «پارسونز» در نیویورک معرفی می‌شود؛ مدرسه‌ای که در اختیار یهودیان صهیونیست مانند خاندان «جیکوبز» بوده و به پرورش و تربیت جمعی از طراحان مد و به اصطلاح زیبایی در جهان می‌پرداخت. با پیروزی انقلاب اسلامی، منیر شاهرودی فرمانفرماییان در دادگاه انقلاب اسلامی به طور غیابی محاکمه و محکوم و تمامی اموالش مصادره شد. او که پس از پیروزی انقلاب به خارج ‌گریخته بود، به مدت 26 سال در آمریکا به سر برد که بنا به گفته خودش در این مدت فقط برای آمریکا و عربستان کار می‌کرده است! با وجود این سوابق، وی در دهه 80 به کشور بازگشت و فعالیت‌های خود را در داخل ادامه داد.
یکی از مراکز همواره در خدمت بزرگداشت افراد به اصطلاح هنری درباری، «خانه هنرمندان ایران» است. فقط کافی است فهرست برنامه‌هایی که طی یک سال اخیر در این مرکز برگزار شده و اسامی افراد تجلیل شده در آنجا را مرور کرد. این مرکز به جایی برای خودنمایی افراد بدنامی چون پوری بنایی (بازیگر فیلم‌های فاسد طاغوتی)، بهمن فرمان‌آرا (از فیلمسازان نزدیک به فرح دیبا)، بهرام بیضایی(فیلمسازی که سال‌هاست در آمریکا ساکن است و بارها کینه خود علیه انقلاب اسلامی را نشان داده است)، آیدین آغداشلو (از هنرمندان زاویه‌دار با انقلاب) و... تبدیل شده است. 
اتفاقاتی که در این گزارش به آنها اشاره شد، تنها بخشی از خدمات‌رسانی نهادهای دولتی و رسمی کشور به چهره‌های طاغوتی آن هم طی چند ماه اخیر است! عجیب اینکه، مطرح شدن چنین افرادی، در 40 سالگی پیروزی انقلاب اسلامی صورت می‌گیرد! دقیقاً دوره‌ای که این مراکز مسئولیت فعالیت بیشتر برای جلا دادن درخشش این رستاخیز عظیم تاریخ ملت ایران را برعهده دارند.
ممکن است برخی بگویند، یکی از شعارهای انقلاب اسلامی و نتیجه این انقلاب، یعنی نظام مقدس جمهوری اسلامی «آزادی» است و یکی از مصادیق آزادی این است که به هنرمندانی با دیدگاه‌های مخالف حاکمیت نیز اجازه فعالیت و بروز استعداد داده شود، بنابراین، نمی‌توان به جولان وابستگان به طاغوت ایراد گرفت. مقدمه چنین استدلالی کاملاً درست است، اما نتیجه به دست آمده، مغالطه‌آمیز و غیرمنطقی است؛ چرا که هیچ کس با فعالیت آزادانه هنرمندانی با دیدگاهی متفاوت و حتی متضاد با حاکمیت مخالف نیست، اما آنچه انتقادآمیز است اینکه، امکانات عمومی در خدمت تبلیغ و برجسته‌سازی چهره‌هایی ضد الگو و با سوابق منفی قرار می‌گیرد و آنها مانع از رشد و درخشش هنرمندان جوان و دارای دیدگاه‌های مترقی و متعلق به فرهنگ و ارزش‌های این سرزمین می‌شوند.

نگاهی به طرح آمریکایی ناتوی عربی

 رضا اشرفی/ بحث شکل‌گیری ناتوی عربی هر از گاهی پر رنگ شده و آمریکا به همراه متحدان خود به ویژه رژیم صهیونیستی و خانواده سعودی در آن می‌دمند. طی هفته‌های گذشته که دونالد ترامپ به یک‌باره بحث خروج نیروهای نظامی از سوریه را مطرح کرده، موضوع ناتوی عربی بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاده است؛ به ویژه آنکه مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در سفر دوره‌ای به منطقه غرب آسیا، مواضع تندی گرفته است. 
این موضوع برخی از کشورهای عربی را امیدوار کرده است که ناتوی عربی به زودی شکل خواهد گرفت. از سوی دیگر، بحث خروج نیروهای آمریکا سبب نگرانی جدی آنها شده است؛ زیرا متحدان عربی متکی به آمریکا و رژیم صهیونیستی خواهان حضور آمریکا در منطقه هستند تا تکیه‌گاه داشته باشند و سلسله خانوادگی آنها برای ادامه حکومت امیدوار باشند.
درباره خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و جابه‌جایی آن در برخی از پایگاه‌های دیگر با دو تحلیل روبه‌رو هستیم. یکی از تحلیل‌ها بر این اعتقاد است که آمریکا از دوره دولت قبلی خواهان خروج از منطقه و تغییر حوزه ژئوپلیتیک برای حفظ قدرت بین‌المللی خود بوده است. بنابراین از حوزه غرب آسیا خارج می‌شود تا تمرکز خود را در شرق و جنوب شرق آسیا تقویت کند؛ زیرا چین در سال آینده اقتصاد برتری نسبت به آمریکا خواهد داشت؛ لذا همین مسئله سبب شده است دونالد ترامپ به سمت جنگ تجاری با چین روی بیاورد. البته با توجه به جنگ تجاری شکل گرفته، باز هم آمارها نشان می‌دهد در سال 2018 تراز تجاری چین نسبت به آمریکا بالاتر رفته و به بیش از 323 میلیارد دلار رسیده است. صادرات چین به آمریکا در سال ۲۰۱۸ معادل 478 میلیارد دلار بوده که رشد 11 درصدی را نشان می‌دهد؛ در حالی که صادرات آمریکا به چین تنها ۷/۰ درصد رشد داشته است. 
بنابراین بحث تحت کنترل گرفتن چین و اقتصاد منطقه شرق و جنوب شرق آسیا برای آمریکا از اهمیت بالایی برخوردار است؛ به ویژه اگر قدرت‌گیری چین با نگاه امنیتی روسیه پیوند بخورد. اگر چه این دو در دیدگاه تاریخی با تضادها و رقابت‌هایی همراه بوده؛ اما در حال حاضر با نگاه ضدهژمونی علیه آمریکا گام برمی‌دارند. 
اما تحلیل دوم درباره خروج آمریکا از منطقه غرب‌ آسیا به ویژه بحث بیرون بردن نیروهای نظامی از سوریه،‌ این است که آمریکا به دنبال چینش جدید نظامی برای یک ماجراجویی تازه و حتی آغاز جنگ در این منطقه است. البته این تحلیل به دلیل مشکلات اقتصادی و سیاسی آمریکا و همچنین زمینه‌های بحران‌ساز خاورمیانه بسیار دور از ذهن به نظر می‌رسد و در یک کلام می‌توان گفت، دست‌کم با این شرایط امکان عملیاتی شدن آن وجود ندارد.
حال در چنین شرایطی‌ این پرسش مطرح می‌شود که آمریکا با خروج از خاورمیانه، به این منطقه چگونه خواهد نگریست؟ آیا آن را به نفع کشورهای رقیب منطقه و حتی رقیب‌های بین‌المللی خالی خواهد کرد؟ بحث ناتوی عربی و اتحاد آن با رژیم صهیونیستی، می‌تواند از دل این سؤال بیرون بیاید. به این معنا که با خروج آمریکا از منطقه غرب آسیا، از نگاه غرب، نظم دیگری باید در این حوزه شکل بگیرد تا دشمنان و رقبای آمریکا و متحدانش، سراسر منطقه را در اختیار نگیرند. 
آنچه تاکنون به ذهن آمریکا رسیده، این است که نظمی شبیه ناتو متشکل از برخی کشورهای عربی ایجاد شود که زنجیروار به هم پیوند داشته باشند و در اتحاد با رژیم صهیونیستی، به زیست سیاسی خود ادامه دهند. با این نظم، آمریکا خواهان آن است که یک ژاندارم جمعی شکل بگیرد تا دیگر کشورهای منطقه که در رقابت و حتی دشمنی با آمریکا به سر می‌برند،‌ نتوانند تهدیدی علیه منافع آمریکا و همچنین متحدانش ایجاد کنند. 
نمونه این تفکر در گذشته نیز وجود داشت. پس از اینکه بریتانیا تصمیم گرفت به دلایل گوناگون، از جمله ضعف اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم خاورمیانه را ترک کند، آمریکا هنوز توان و تمایل قطعی برای جایگزینی مستقیم آن نداشت. از سویی، در فاصله کوتاهی درگیر جنگی طولانی در حوزه شرق آسیا و با کمونیست‌های ویتنام شد که همین مسئله موجب شد با ایجاد اتحاد و ائتلاف در منطقه غرب آسیا، ژاندارمی در این حوزه تعیین کند تا زمانی که از جنگ ویتنام فارغ شود. بحث ایجاد ژاندارمی منطقه و حتی سیاست دو ستونی در خاورمیانه نمونه‌هایی از تلاش‌ها در دهه‌های 60 و 70 میلادی بود که البته به نتیجه لازم نرسید. 
حال چرا می‌توان گفت، بحث ناتوی عربی هم همچون سیاست گذشته با شکست مواجه خواهد شد. در این باره بحث‌های قابل توجهی صورت گرفته است. مسائل بسیار عمیقی در این باره وجود دارد که به راحتی نمی‌توان از آن گذشت. یکی از مهم‌ترین مسائل، اختلافات پیدا و پنهان اعراب در منطقه است. کشورهای عربی هیچ‌گاه نتوانسته‌اند در بلندمدت اتحادی خلل‌ناپذیر داشته باشد؛ زیرا همواره نسبت به یکدیگر بی‌اعتماد بوده و علیه هم اقدام کرده‌اند. اگرچه بسیاری از این اختلافات در دوره کنونی چندان به چشم نمی‌آید؛ اما عمق تاریخی دارد و در حال حاضر آمریکا سبب شده است تا صدای اختلافات کمتر به بیرون درز کند. 
طی دهه‌های اخیر، بزرگ‌ترین نمونه اتحادی که بین اعراب شکل گرفته، ایجاد شورای همکاری خلیج‌فارس است که به دست آمریکا ساخته شده است. اگرچه همواره اختلافات در این شورا خود را نشان می‌داد؛ اما بحث تحولات منطقه و نوع نگاه قطر که با نگاه اخوانی ترکیه و اخوان مصر نزدیک است،‌ به قدری برای عربستان سعودی گران تمام شد که دست به تحریم همه‌جانبه علیه آن زد. اتفاقاً یکی از دلایل سفر پمپئو به منطقه، حل کردن این موضوع بود که ناشدنی است. 
مسئله مهم‌تر در زمینه اختلافات عربی نوع نگاه سعودی‌ها به برخی از کشورها، به ویژه در شبه‌جزیره است. به این معنا که سعودی‌ها همواره آنها را به مثابه یک کشور مستقل قبول ندارند و می‌خواهند زیرمجموعه عربستان قرار بگیرند. این موضوع را می‌توان با پل کشیدن به سمت بحرین که اکنون زیر سایه عربستان خود را پنهان کرده،‌ دید. حمله سعودی‌ها به یمن نیز در همین تحلیل می‌گنجد و عمان که در برخی موارد سعی در استقلال رفتاری دارد، می‌خواهد نشان دهد علاقه‌ای ندارد زیرمجموعه عربستان سعودی باشد. نگاهی که کویتی‌ها هم آن را دنبال می‌کنند. امارات نیز که دارای رقابت‌های داخلی بین شیخ‌نشین‌های خود است، اما به طور جدی دیدگاه رقابتی با سعودی‌ها دارد. از سویی دیگر، مصر با توجه به اینکه نیم نگاهی به آمریکا داشته،‌ همواره خواهان آن بوده که خود را قدرتی مستقل تعریف کند. قاهره با چنین تفکر تاریخی نمی‌تواند در شرایطی باشد که ریاض برای آن تصمیم بگیرد. 
اما مسئله دیگر در ناتوی عربی به چگونگی تعامل آن با رژیم صهیونیستی بازمی‌گردد. اگر چه برخی از کشورها در حال آزمایش عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی هستند تا نظم جدید آمریکایی در منطقه محک بخورد، اما افکار عمومی مردم عرب، به طور قطعی در تقابل آن قرار دارد.


بازنگاهی به تجارت بخش کشاورزی و صنایع غذایی

 علی قاسمی/ تجارت خارجی یکی از مؤلفه‌های مهم در توسعه اقتصادی و منبع تأمین درآمدهای ارزی برای سرمایه‌گذاری در تکنولوژی جدید و افزایش توان تولیدی اقتصاد کشور است. از آنجا که وجود تحریم‌ها و به ویژه تحریم نفتی، درآمد ارزی کشور را با تغییرات زیادی روبه‌رو کرده و به نوعی اقتصاد کشور را تحت تأثیر قرار داده است، ایجاد تنوع در محصولات صادراتی و تأکید بر تجارت محصولات غیرنفتی ضروری است. در این بین، تجارت بخش کشاورزی با توجه به اهدافی، همچون خودکفایی، امنیت غذایی و امکان ارزآوری بالای این بخش اقتصادی حائز اهمیت است. ارزيابي ظرفيت صادراتي محصولات كشاورزي به كشورهاي گوناگون نشان می‌دهد، ظرفیت‌ صادرات این محصولات افزون بر خودکفایی نسبی داخلی، درآمد ارزی نسبتاً مناسبی برای کشورمان خواهد داشت. از مجموع 307 كالاي صادراتي داراي مزيت نسبي ايران، 63 مورد جزء محصولات كشاورزي بوده است (يك پنجم از محصولات صادراتي داراي مزيت نسبي ايران را محصولات كشاورزي تشكيل مي‌دهند). محصولات كشاورزي داراي بالاترين ظرفیت صادراتي ايران است. میزان صادرات و واردات ایران در طول 9 ماه در قالب آمار بهتر نمایان می‌شود. (جدول شماره یک صادرات)
متأسفانه، در کنار ظرفیت‌های صادراتی در بخش واردات چند محصول در بخش کشاورزی به دلیل پایین بودن ضریب امنیت غذایی ارز زیادی برای تأمین آنها هزینه می‌شود که در این بخش باید نگاه راهبردی داشته باشیم. (جدول شماره دو واردات)
کشورهای عمده طرف معامله از نظر ارزش واردات محصولات کشاورزی و صنایع غذایی از آنها به ترتیب شامل سوئیس 1204، هند 1025، امارات متحده عربی 736، سنگاپور 602، انگلستان 530، هلند 528، ترکیه 368، فدراسیون روسیه 359، برزیل 307، پاکستان 194 و آلمان 193 میلیون دلار بوده که سهم هر یک از کشورهای فوق‌الذکر از کل ارزش واردات محصولات کشاورزی و صنایع غذایی (جدول شماره سه ارزش واردات) بدین‌گونه است.
  تراز تجاری محصولات کشاورزی و صنایع غذایی در 9 ماهه سال 1397 و مقایسه آن با مدت مشابه سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۶ به شرح (جدول شماره چهارتراز تجاری) است.
 ناگفته نماند که 35 محصول کشاورزی ایران جزء رتبه‌های یک تا ۱۰ جدول جهانی است و این آمار نشان می‌دهد، می‌توان بر روی صادرات این محصولات تمرکز بیشتری داشت. در کنار اینها، می‌توان به گیاهان دارویی اشاره کرد که دارای مقبولیت بین‌المللی، ارزآوری، اشتغال‌زایی و دارای ارزش‌‌افزوده برای تولیدکنندگان این محصول است و ظرفیت بسیاری برای افزایش میزان صادرات دارد. در این راستا، ضروری است چند اقدام سریع در این بخش صورت بگیرد؛ اول از همه باید به بازاریابی محصولات کشاورزی ایران توجه ویژه کرد؛ چرا که بازاریابی مناسب می‌تواند حجم و تنوع کشورهای مقصد صادراتی را افزایش دهد. در ثانی چالش‌های صادرات محصولات کشاورزی باید برطرف شود. بی‌ثباتی مقررات حاکم بر صادرات به ‌ویژه در بخش کشاورزی، کمبود سردخانه‌های مرزی برای صادرات، به ‌ویژه در مناطق آزاد تجاری، بسته‌بندی و صنایع تبدیلی، مشکلات حمل‌ونقل کانتینری، ریلی و هوایی، چالش‌های انتقال نرخ ارز و نرخ تسعیر ارز، ضعف در برندسازی جمعی و برندسازی پنهان و صادرات غیرقانونی برخی محصولات کشاورزی از جمله مشکلاتی است که باید برای هر یک از آنها برنامه خاصی طراحی شود تا بتوانیم بیشتر از ظرفیت عظیم این حوزه استفاده کنیم.


نگاهی به تغییر ادبیات رسانه‌های اصلاح‌طلب درباره ادامه برجام با اروپا

 سید فخرالدین موسوی/ «اروپا برقراری یک کانال مالی برای رهایی ایران از تحریم‌های آمریکا را وعده داده؛ ولی تاکنون به هیچ نتیجه مثبتی نرسیده است. بعد از این همه مدت، مسئولان آلمانی گفته‌اند که تا هفته‌های آینده امیدواریم اتفاقی در این زمینه رخ دهد! این رویه اظهارات بی‌اساس و همچنین تحریم‌های جدید اروپا علیه وزارت ‌اطلاعات ایران و همایش بین‌المللی در لهستان سبب سردرگمی و کلافگی مسئولان ایرانی در قبال روابط با اروپا شده و آنها را به موضع‌گیری‌های تند وادار کرده است.
 اینکه اروپا برای همگرایی با ایران مقابل آمریکا بایستد، رؤیایی است که برخی در سر دارند، ولی این موضوع هیچ‌گاه به حقیقت نخواهد پیوست»، «کلافگی ایران از دست اروپا» عنوانی است که روزنامه اصلاح‌طلب «قانون» برای این عبارات برگزیده است تا سرسخت‌ترین حامیان اتحاد با اروپا علیه آمریکا به کلافگی خود از لفاظی‌ها و فقدان تحقق وعده‌ها از سوی اروپا سخن به میان آورند؛ چنانکه روزنامه «آفتاب یزد» نیز در مطلبی با عنوان «ایجاد کانال مالی ناکام ماند.» نوشت: «پس از ماه‌ها انتظار سرانجام اروپایی‌ها آب پاکی را روی دست ایران ریختند و بر ناتوانی خود در اجرای تعهدات مرتبط با کانال مالی اذعان کردند. این اتفاق در حالی رخ داد که پیشتر بسیاری از صاحب‌نظران بدبینی‌های زیادی به شکل‌گیری کانال مالی میان اروپا و ایران داشتند.» 
«پویا جبل عاملی» کارشناس اقتصادی حامی دولت نیز در یادداشتی در روزنامه «سازندگی» می‌نویسد: «امروز فقط یک کشور به صورت عملی پایبند به توافق بوده است؛ ایران. آشکار است که اکنون دیگر توافقی وجود ندارد که اروپایی‌ها بخواهند از آن حمایت کنند؛ بلکه آنان از محدودیت‌های هسته‌ای ایران حمایت می‌کنند... ایران مو به مو تعهدات هسته‌ای خود را اجرا می‌کند، اما تحریم‌هایی را تحمل می‌کند که به مراتب سخت‌تر از دوره قبل از توافق است و طرف‌های دیگر کاملاً از تعهدات خویش خارج شده‌اند... امروز دولت نیازمند آن است که باور کند برجام به پایان رسیده... اکنون جواب مشخص است. خروج از برجام و بازگذاشتن راه مذاکره با کسانی که قدرت عمل به تعهدات‌شان را دارند، این گزینه بهتری از ماندن در توافق یکجانبه، تحریم‌های سخت‌تر از پیشابرجام، دلخوش کردن به اقدامات نمادین اروپا و مشاهده رکودی است که این بار می‌تواند اقتصاد کشور را از گروه کشورهای با درآمد متوسط به فقیر مبدل
 سازد.»
اما آنچه عجیب‌تر از همه است، اینکه با وجود این شرایط همچنان روزنامه «ایران» که رسانه رسمی دولت به شمار می‌آید، به جای سخن گفتن از بی‌مسئولیتی اروپا و اشتباه ادامه اعتماد به اروپا همچنان در تلاش است با داخلی کردن مسئله و ایجاد دوقطبی سیاسی به منتقدان دولت حمله و آنها را عامل موفق نشدن برجام بداند، چنانکه این روزنامه در سرمقاله‌ای با عنوان «خط جدید تندروها» می‌نویسد: «فشارهایی که این روزها علیه وزیر خارجه اعمال می‌شود جز در چارچوب یک نابخردی یا حتی طرح مشکوک وابسته به بیگانه، علیه کشور قابل فهم نیست... متأسفانه اگر گزارش اغتشاشات دی ماه سال ۱۳۹۶ به صورت کامل منتشر می‌شد و کسانی که آن غائله را در ضدیت با دولت و در مشهد و شهرهای دیگر استان خراسان راه انداختند و به سرعت تبدیل به یک اغتشاش تمام‌عیار شد، محاکمه و محکوم می‌شدند، امروز جرئت نمی‌کردند که دنبال ایجاد غائله در روابط خارجی کشور بروند... این جماعت کینه شدیدی از برجام دارند. آنقدر از برجام کینه دارند که از مواضع ترامپ در خروج از برجام نیز قند در دل‌شان آب می‌شد، در واقع ترامپ یار کمکی آنان شده بود. شاید همین یک وجه اشتراک میان این جماعت و ترامپ بتواند ماهیت آنان را به خوبی
 نشان دهد.» 
ارگان رسانه‌ای دولت در ادامه در جملاتی توهین‌آمیز می‌نویسد: «ولی نکته‌ای که کمتر مورد توجه آنان قرار می‌گیرد، این است که جامعه و مردمی که با آن بحران‌سازی داخلی همراهی نکردند و این جماعت نیز به صورت زبونانه از پذیرش مسئولیت آغاز آن بحران سر باز زدند و مثل عجوزه‌ها رفتار کردند و به لاک خود فرو رفتند، چگونه گمان می‌کنند که این مردم با بحران‌سازی برای وزیر خارجه و سیاست خارجی کشور همراهی خواهند کرد؟» باید از مسئولان این رسانه دولتی پرسید آیا بهتر نیست به جای نگارش چنین جملات اختلاف‌افکنانه، به تقویت همگرایی و همرایی برای عبور از وضعیت کنونی
 کمک کنیم؟

نگاهي به نگاهي به موفقيت‌هاي ورزش کشور پس از پيروزي انقلاب اسلامي
 رضا موحدي/ موفقيت‌ها و تلاش‌هاي صورت گرفته در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب، نشان از روند صعودي ورزش کشور در رشته‌های گوناگون دارد. روزهاي غرورآفرين دهه فجر در حالي يادآور پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي کشورمان است که در 40 سال گذشته مي‌توان برکات انقلاب را در ورزش کشور مانند دیگر بخش‌ها ديد.
ورزش به روستاها رسيد
در حالي انقلاب اسلامي پيروز شد که ورزش در دوران حکومت پهلوي گستردگي امروز را نداشت و عده زيادي از افراد جامعه از امکانات ابتدايي براي ورزش محروم بودند. با اين حال با پيروزي انقلاب ورزش هم مانند تمامي حوزه‌های کشور دچار تحول شد و پيشرفت‌هاي شگرفي را در چهار دهه گذشته شاهد بوده است که سبب شده برخلاف دوران حکومت نظام ستمشاهي، عده چشمگیری از افراد جامعه ايران ورزش را در برنامه‌های خود بگنجانند. افزايش زيرساخت‌ها و اماکن ورزشي، طوري که در دورترين مناطق هم حداقل امکانات ورزشي وجود دارد، سبب شده شاخص‌هاي سلامت در کشور بالا برود؛ امري که با کاهش هزينه‌هاي درمان همراه است، طوري ‌که می‌توان گفت توسعه ورزش همگاني از شاخصه‌هايي است که در سال‌هاي پس از انقلاب رشد چشمگیری داشته، هرچند هنوز تا رسيدن به ميانگين‌هاي جهاني فاصله دارد.
براساس آمارهاي موجود در سال 58، تنها در 12 روستا زمين‌هاي ورزشي وجود داشت، اما اکنون بيش از 2هزار و 200 روستاي کشور از زمين‌هاي ورزشي برخوردارند. همچنين تعداد سالن‌هاي ورزشي روستايي در سال 58 تنها 5 مورد بود، اما اکنون بيش از 400 روستا سالن ورزشي دارند. 
در سال‌هاي پس از انقلاب شکوهمند اسلامي در ايران و پس از جنگ تحميلي، پروژه‌هاي عمراني رشد چشمگيري داشته و تاکنون حدود ۳۰۰ پروژه ورزشي در سطح کشور افتتاح شده است. بر اساس اعلام مجامع رسمي، تا به امروز فعاليت‌هاي عمراني صورت گرفته بیش از ۵۳۲ هزار و ۳۳۸ متر مربع فضاي سرپوشيده و ۱ میلیون و ۲۹۵ هزار و ۳۳۷ مترمربع فضاي ورزشي روباز به سرانه پیشین ورزش کشور افزوده شده که در مجموع ۲۴۳ سانتي‌متر مربع بر سرانه ورزشي ايران اضافه کرده است.
به گفته مدير شرکت توسعه و نگهداري اماکن ورزشي کشور، در نخستين سال‌هاي پيروزي انقلاب فضا به ازاي هر فرد تنها 2 سانتي‌متر بود، اما پس از گذشت نزدیک به 40 سال اين سرانه ورزشي به متوسط 76 سانتي‌متر رسيده است که نشان‌دهنده رشد تقريباً 38 برابري است. ساخت 18 استاديوم 15 هزار نفري، 8 سالن مسابقاتي 6 هزار نفري، 4 پيست دوچرخه‌سواري، 2 استخر قهرماني، ۳ سالن تخصصي دووميداني، ۴ ورزشگاه 5 هزار نفري در اين پروژه‌هاي ورزشي از مهم‌ترين کارهاي زيربنايي است که پس از انقلاب اسلامي در کشور انجام شده است.

درخشش در المپیک
افزون بر اين در بعد ورزش قهرماني هم انقلاب براي ورزش ايران منشأ برکات فراوانی بوده و در طول چهار دهه گذشته افتخارات بسياري برای کشور کسب کرده است. اگر تا پيش از انقلاب، همه نگاه‌ها به رشته کشتي براي کسب مدال بود، در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب شاهد هستيم که رشته‌هاي بيشتري به جمع رشته‌هاي مدال‌آور کشورمان اضافه شده‌اند و تکواندو و دو و ميداني هم در جريان المپيک‌هاي پس از انقلاب، به جمع رشته‌هاي مدال‌آور کشورمان در المپيک اضافه شده‌اند و از المپيک سيدني هم رشته وزنه‌برداري پس از چند دهه که از آخرين مدال‌آوري ايران در المپيک مي‌گذشت، دوباره با حمايت‌ها و پشتوانه‌سازي که در اين رشته ورزشي صورت گرفت، به جمع رشته‌هاي مدال‌آور ايران در المپيک بازگشت تا ديگر مانند پیش از انقلاب نگاه‌مان براي کسب مدال، تنها به کشتي نباشد.
اما پس از انقلاب اسلامي، در کشتي فرنگي انقلاب بزرگي رخ داد. در حالي که ايران در سطح جهاني و المپيک در اين رشته کم‌مدال محسوب مي‌شد، تيم ملي کشتي فرنگي ايران در المپيک 2012 لندن با هدايت «محمد بنا» موفق به کسب سه مدال طلا و ايستادن بر سکوي قهرماني المپيک شد. هفت مدال جهاني «حميد سوريان» پديده کشتي فرنگي جهان و مدال‌هاي طلا و برنز جهاني «حسن رنگرز» از ديگر افتخارات در اين رشته ورزشي است. قهرماني کشتي آزاد ايران در چهل‌وچهارمين دوره مسابقات قهرماني جهان در سال 2013 بهترين نتيجه کشتي آزاد ايران پس از ۴۸ سال بود.
فدراسيون وزنه‌برداري نيز پس از پيروزي انقلاب اسلامي با سرمايه‌گذاري روي جوانان و فراخواندن مربيان سطح يک جهان توانست زمينه را براي افتخارآفريني پولادمردان فراهم کند. طلاي «کورش باقري» و «حسين رضازاده» در المپيک سيدني و رکوردشکني چندين باره رضازاده از مهم‌ترين افتخارات اين رشته ورزشي است. پس از اين نسل نيز «بهداد سليمي»، «کيانوش رستمي»، «سهراب مرادي» نيز توانستند با کسب چند باره مدال‌هاي طلاي المپيک رکوردهاي جهاني را نيز جابه‌جا کنند.
تکواندو هم يکي از موفقيت‌هاي برجسته ورزش در سال‌هاي پس از انقلاب بود، در حالي که تمامي مدال‌هاي المپيکي ايران تا پیش از المپيک 2000 سيدني به کشتي و وزنه‌برداري اختصاص داشت، اما پس از مدال برنز «هادي ساعي» در اين المپيک، تکواندوي ايران رشدي مضاعف یافت. کسب دو مدال طلاي المپيکي ديگر توسط ساعي، نقره «محمد باقري‌معتمد»، برنز «يوسف کرمي» و نايب‌قهرماني جهان و اختصاص نخستين مدال المپيکي زنان ايران به «کيميا عليزاده» در المپيک ريو از افتخارات رشته تکواندو پس از انقلاب اسلامي است. همچنين در اين رشته ورزشي، تيم ملي تکواندوي مردان ايران پس از کسب عنوان نايب‌قهرماني جهان و پس از ۴۰ سال به سلطه کره جنوبي پايان داده و بر سکوي قهرماني جهان قرار گرفت. در رشته دو و ميداني نيز براي اولين بار پس از انقلاب «احسان حدادي» در المپيک لندن با کسب مدال نقره، اولين مدال اين رشته را در تاريخ حضور کشورمان در المپيک کسب کرد.

تحول در ورزش‌هاي تيمي
افزون بر اين در میدان‌های جهاني همه ورزشکاران کشورمان در رشته‌هايي مانند کاراته، شمشيربازي، فوتسال و واليبال توانسته‌اند در بين کشورهاي مدعي جهان قرار بگيرند و نشان داده‌اند که جوانان ايراني حرف‌هاي بسیاری براي گفتن دارد. حضور واليبال در المپيک و همچنين کسب مقام سوم فوتسال در رقابت‌هاي جام جهاني که اولين مدال رشته‌هاي تيمي ايران در رقابت‌هاي جهاني بود، از بزرگ‌ترين افتخارات ورزش ايران پس از انقلاب است که سال گذشته به دست آمد. حضور فوتبال کشورمان در سه دوره جام جهاني در طول 40 سال گذشته، آن هم در حالي که پيش از انقلاب تنها يک‌بار در این رشته به جام جهاني صعود کرده بود، از ديگر دستاوردهاي ورزش قهرماني در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب است که ثمره توجه ويژه نظام جمهوري اسلامي است و سبب شده جوانان کشورمان فرصت بيشتري براي ابراز توانايي‌هاي‌شان در مسابقات جهاني داشته باشند.


نگاهی به حواشی پررنگ‌تر از متن دومین سالگرد درگذشت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی

  امین پناهی/ در هفته‌ای که گذشت، مراسم بزرگداشت دومین سالگرد درگذشت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی با حضور مسئولان و شخصیت‌های سیاسی در سالن اجلاس سران برگزار شد. آقای روحانی رئيس‌جمهور پس از مدت‌ها سکوت درباره هاشمی‌رفسنجانی در جایگاه سخنران ویژه این مراسم تلاش کرد چهره جدیدی را بر مبنای روایت خود از او ارائه کند.

مجسمه اعتدال 
آقای روحانی در این مراسم می‌گوید: «در ساختار انقلاب و استقرار نظام، شهید بهشتی و مرحوم هاشمی استوانه اصلی بودند.» او در تعریف شخصیت هاشمی می‌افزاید: «هاشمی استراتژیست و سیاستمداری مسلمان بود و این در حالی است که بسیاری از کسانی که سیاست می‌فهمند، استراتژیست نیستند.»
وی ادامه می‌دهد: «هاشمی‌رفسنجانی در پیروزی و پایان بخشیدن به جنگ نیز نقش بسزایی داشت، چنانکه در روزهای سخت جنگ نیز صبر هاشمی فوق‌العاده و ستودنی بود.»
آقای روحانی درباره جلسه معروف خبرگان که به انتخاب حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای به رهبری نظام اسلامی منجر می‌شود هم این‌گونه می‌گوید: «کسی که پس از رحلت امام مجلس خبرگان را جمع کرد و موضوع رهبری را به سامان رساند، ‌هاشمی بود و اگر او در آن جلسه نبود، بحث رهبری به اشکال مختلفی که در آن دوران مطرح بود، به نتیجه نمی‌رسید.»
رئيس‌جمهور همچنین وجود صنعت هسته‌ای، موشکی و فناوری‌های مدرن را به هاشمی‌رفسنجانی نسبت می‌دهد و کسانی را که سخنی جز این بر زبان برانند، متهم می‌کند که سخن نادرست می‌گویند و اوج این صحبت‌ها آنجاست که رئیس‌جمهور می‌گوید: «اگر بخواهیم در دوران انقلاب، مجسمه‌ای از اعتدال بسازیم، تندیس هاشمی، تنها نماد برای آن است؛ چرا که او همواره با افراط و تفریط مخالف بود و اعتدال را به ما آموخت. گرچه اصل اعتدال برای پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است، اما او پدر تفکر اعتدال و اساس امید در کشور بود.»

ترمیم و تغییر
این اظهارات هر چند، چند روزی سبب واکنش موافقان و مخالفان شد و بسیاری در این باره سخن گفتند و گاهی سخنان رئیس‌جمهور را رد و گاهی تأیید کردند، اما این اظهارنظر تنها سخنانی نبود که در ترمیم و تغییر چهره هاشمی‌رفسنجانی ایراد شد؛ بلکه این روند از سال گذشته آغاز شده و اکنون صحبت‌های روحانی تکمیل‌کننده صحبت‌هایی بود که مدت‌هاست از سوی برخی افراد خاص مطرح می‌شود. با نگاهی به اظهارنظر نزدیکان و البته همکاران آن مرحوم در دوره‌های گوناگون می‌بینیم که اعتدال، تدبیر، مدیریت جمعی و توجه ویژه به آینده نظام و انقلاب اسلامی را از ویژگی‌های شخص آن مرحوم می‌دانند. 
وقتی از فاطمه هاشمی دختر ارشد هاشمی‌رفسنجانی درباره تفکرات پدر پرسیده می‌شود، او این‌گونه پاسخ می‌دهد: «ایشان می‌گفت که عقلانیت جایگزین زور شود و زیبایی را جایگزین زشتی، دوستی را جایگزین دشمنی، بخشش را جایگزین انتقام، صداقت را جایگزین ریا، تواضع را جایگزین تکبر، آرامش را جایگزین تشویش، امنیت را جایگزین اضطراب، تلاش را جایگزین رخوت و سستی و وفاق را جایگزین نفاق، اعتدال و میانه‌‌روی را جایگزین تندروی و در نهایت ما را جایگزین من کنید.»
محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران نیز درباره پدرش می‌گوید: «آیت‌الله هاشمی اصولاً به سمت وحدت میان قوا و احزاب و ایجاد وحدت در جامعه حرکت و از افراط و تفریط پرهیز می‌کرد.»
سیدحسن خمینی هم معتقد است: «آقای هاشمی همه صفتش امید بود و به قدری این امر پر رنگ بود که بعضی‌ها می‌گفتند، اگر الآن آقای هاشمی را به زندان می‌بردند، می‌گفت، شاید راه کج شد و ما را به باغ و بستان بردند، آقای هاشمی به امید به خدا خوش‌بین بود.»
صالحی‌امیری وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز هاشمی را نماد اعتدال می‌داند و می‌گوید: «امروز پیام آیت‌الله هاشمی به ما رعایت اخلاق در سیاست است و ایشان همیشه به دنبال باورهای اخلاقی در حرکت‌های سیاسی و توجه به آن بود. او تمام هزینه‌های سیاسی که پرداخت کرد، به دلیل رعایت مسائل اخلاقی در سیاست بود و آیت‌الله هاشمی را می‌توان پرچمدار رعایت کرامت انسانی دانست.»
سوپر چپ در روایت موسوی‌خوئینی‌ها!
بسیار است این چنین اظهار نظرهایی که هم‌فکران و دوستان آیت‌الله در آن اقدام به ستودن شخصیت و ویژگی‌های او می‌کنند. حالا چند روز پس از آنکه روحانی حجت را بر همگان تمام می‌کند که هاشمی برخلاف تصور مردم چنین و چنان بوده است، روزنامه «سازندگی» با این تیتر جنجالی منتشر می‌شود: «انتقادات موسوی‌خوئینی‌ها از هاشمی‌رفسنجانی: هاشمی هیچ وقت معتدل نبود، سوپر چپ بود!»
او در این باره می‌گوید: «آقای هاشمی هیچ‌وقت در خط اعتدال نبود. ایشان در تقسیم‌بندی اولیه یکی از عناصر برجسته جناح چپ بود. صحبت‌های ایشان در خطبه‌های نماز جمعه دهه ۶۰ چپ رادیکال بود. در نماز جمعه گفت باید از کسانی که پول‌ در بانک‌ دارند خمس بگیریم.»
او اصلی‌ترین وجه منفی هاشمی ‌رفسنجانی را این‌گونه ابراز می‌کند: «وجه منفی‌اش این بود که اگر آقای هاشمی در مسیر این هدف، معتقد بود کاری باید انجام شود، دیگر هیچ مانعی را بر سر راه نمی‌پذیرفت؛ چه این مانع قانون باشد، چه اشخاص و حقوق دیگران. هر حقی را در قبال این حقی که معتقد بود باید زنده کرد، نادیده می‌گرفت. من به ‌شخصه یکی از مواردی که در مورد آن بارها با ایشان صحبت می‌کردم، بحث قانون بود.»
موسوی‌خوئینی‌ها هاشمی را فردی عملگرا می‌داند که اگر قرار باشد کاری انجام دهد، حتی قانون هم پیش رویش غلط می‌نماید. در مسئله انتخابات 76، زمانی که احساس می‌کند عده‌ای می‌خواهند انتخابات را مهندسی کنند، نزد هاشمی رفته و از او در این باره جویا می‌شود که پاسخ هاشمی در اینجا بسیار خواندنی است: «آقای هاشمی در پاسخ گفت اتفاقاً من با آقای خامنه‌ای اینجا اختلاف‌نظر دارم. آقای خامنه‌ای نظرش این است که باید انتخابات خیلی پرشور باشد و مردم همه بیایند و هرچه مردم بیشتر بیایند، بیشتر تأیید نظام است. اما من می‌گویم آقا شما بگویید نظرتان چه کسی است، ما همه می‌رویم کار می‌کنیم که همان بشود. آقای هاشمی معتقد بود بالاخره یک رئیس‌جمهور لازم داریم، آقای خامنه‌ای بگوید چه کسی بشود یا با هم توافق کنیم که چه کسی بشود. ما تلاش می‌کنیم که همان بشود. تعبیر عملگرا برای ایشان خیلی تعبیر درستی بود.»
مصاحبه موسوی‌خوئینی‌ها بیش از 18 هزار کلمه است؛ اما در واقع او می‌خواهد یک جمله بگوید و آن اینکه هاشمی نه تنها معتدل نبود، بلکه قانون‌گریز و قدرت‌طلب بود و جز به هدفی که داشت به هیچ چیز دیگر توجه نمی‌کرد، حال آنکه ممکن بود در این مسیر حقوق بسیاری پایمال شود.
انتشار این سخنان موسوی‌خوئینی‌ها پس از آن عملیات رسانه‌ای که نزدیکان مرحوم هاشمی‌رفسنجانی پیاده کردند و حسن روحانی مهر تأیید بر آن زده بود، همه را شوکه کرد. تقریباً در این دو سالی که از فوت هاشمی می‌گذشت، کسی نتوانسته بود چنین حرف‌هایی را درباره او بر زبان بیاورد و حالا شاهد آن هستیم هم‌سنگر دوران مبارزه در زمان پیش از انقلاب، چهره‌ای به جز آنچه همگان می‌گویند، از ایشان به تصویر می‌کشد.
برخی از روزنامه‌های طرفدار هاشمی سعی کردند اظهارات موسوی‌خوئینی‌ها را از سر کینه و دشمنی چهل ساله با او نشان دهند و بعضی دیگر سعی کردند به سهم خود بندهایی از صحبت‌های او را درباره هاشمی نقض کنند.

یک سؤال!
اما گذشته از همه اینها، یک سؤال مهم مطرح می‌شود و آن هم اینکه واقعاً هاشمی اصلی کدام است؟ حالا که دیگر آن مبارز دیرین انقلابی و مدیر عرصه‌های گوناگون پس از انقلاب در میان ما نیست؛ کدام چهره و روایت را در مورد ایشان باید پذیرفت.