اگر آبروی دیگران را مانند آبروی خودت محترم بدانی،
با شرافت‌ترین انسانی.
اگر به جای تلاش برای کنترل دیگران خودت را کنترل کنی،
آزادترین انسانی.
اگر اشتباهات دیگران را در عین داشتن قدرت ببخشی،
تو مهربان‌ترین و قدرتمندترین انسانی.
اگر بیش از آنچه نیاز داری نداشته باشی،
ثروتمندترین انسانی.
و دوست‌داشتنی هستی، اگر دردهای دیگران را درد خودت ببینی.
اگر چنین است تو یک انسان بزرگ هستی...


امام علی(علیه‌‏السلام) دست کمیل‌بن‌زیاد را گرفت و او را به سوی گورستان برد و چون به صحرا رسید، آهی از نهاد برکشید و به او فرمود:
 «ای کمیل! دانش بهتر از دارایی است؛ زیرا دانش از تو نگهبانی می‏‌کند، امّا از دارایی تو باید نگهبانی کنی. دارایی با خرج کردن کم می‌‏شود، امّا دانش با انفاق زیاد می‏شود و دست‌پرورده مال و ثروت با از بین رفتن آن از بین می‏‌رود.»
نهج‌البلاغه، حکمت ۱۴۷


صبح صادق سوء استفاده از امکانات عمومی را در عرصه هنر بررسی می‌کند

 مهدی امیدی/ در دورانی که توجه همه به فوران ابتذال در سینما و تئاتر معطوف شده، کمتر کسی حواسش به اتفاقات و حواشی عجیب و سؤال‌برانگیز در عرصه هنرهای تجسمی است. این روزها اگر سری به گالری‌ها یا محافل و نمایشگاه‌هایی که در این عرصه برگزار می‌شود، بزنید، از وفور آثار مبتذل، یا پوچ‌گرا متعجب می‌شوید و این سؤال پیش می‌آید که آیا هنرهای تجسمی، جزیره‌ای جدا از دیگر حوزه‌های فرهنگی است؟ اگر جواب منفی است، پس چرا کمتر نظارت یا اقدامات هدایتی در آن صورت می‌گیرد؟
اما اوضاع وقتی بغرنج‌تر به نظر می‌رسد که درست در دورانی که شاهد ظهور نسل جدیدی از هنرمندان متعهد و انقلابی در زمینه هنرهای تجسمی هستیم، موجی از تبلیغات برای مطرح شدن به اصطلاح هنرمندان بدسابقه به راه افتاده است. برخی از چهره‌های حاضر در عرصه هنرهای تجسمی، از وابستگان به خاندان پهلوی و قاجار هستند، دوران‌شان سر آمده و دیگر نه ایده جدیدی دارند و نه خلاقیتی، اما دائم از سوی نهادها و مراکز دولتی، مطرح می‌شوند. فقط کافی است به برخی از سرمایه‌گذاری‌ها یا فرصت دادن مراکز و نهادهای دولتی و شبه‌دولتی برای خودنمایی وابستگان قجری و پهلوی پرداخت. 
برای نمونه، ‌به تازگی یک مجموعه فیلم مستند با بودجه دولتی درباره برخی از این چهره‌ها ساخته شد. پرویز تناولی که مجسمه‌سازی در خدمت دستگاه شاهنشاهی ایران بود و آثارش به دلیل مضامین جنسی و پوچ‌گرایانه شهرت یافت، همواره مورد تجلیل و بزرگداشت مقامات دولتی امروز ایران نیز قرار می‌گیرد و به تازگی نیز فیلم مستندی درباره او و برخی دیگر از چهره‌های همفکر وی در گروه سینمایی «هنر و تجربه» ساخته شده و به نمایش درآمده است. «هنر و تجربه»، عنوان گروهی است که زیر نظر مستقیم وزارت ارشاد و با بودجه عمومی کشور اداره می‌شود، اما حامی فیلم‌های جشنواره‌ای و شبه‌روشنفکرانه است. در این گروه همچنین فیلم‌های مستند دیگری درباره چهره‌هایی چون همایون صنعتی‌زاده، عبدالرحیم جعفری، توران میرهادی و... تولید شده و به نمایش درآمده است؛ افرادی که سوابق آشکاری در زمینه همکاری با سرویس‌های ضد ایرانی بیگانه داشته‌اند.
عجیب اینکه، به رغم سابقه منفی تناولی و آثار مبتذل و پوچی که خلق کرده، تیر ماه امسال نمایشگاهی با عنوان «40 سال فعالیت پرویز تناولی» در باغ کتاب تهران برگزار شد که با استقبال جمع بسیاری از مسئولان فرهنگی مواجه شد!
اما دیگر چهره‌ای که طی سال‌های اخیر بارها مورد توجه و تجلیل مراکز و نهادهای دولتی و شبه‌دولتی قرار گرفته، منیر شاهرودی فرمانفرماییان (از نوادگان سلسله قاجار و دختر یکی از نمایندگان مجلس دوران پهلوی) است. حدود یک سال پیش بود که با حضور مقامات دولتی، یک تالار نیز به نام این بازمانده قجری افتتاح شد. روز 25 مهر سال 96 بود که با حضور مجتبی حسینی، معاون هنری وزیر ارشاد و جمع دیگری از مسئولان، یکی از تالارهای باغ‌موزه نگارستان به نام منیر فرمانفرماییان افتتاح شد. باغ‌موزه نگارستان، یک مرکز دولتی و وابسته به دانشگاه تهران است که این‌گونه در خدمت پاسداشت این به اصطلاح هنرمند وابسته به خاندانی اشرافی و قجری قرار گرفت. همچنین در دهمین حراج آثار هنری تهران که روز جمعه 21 دی برگزار شد، یکی از آثار وی دو میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان فروخته شد! محفلی که از قضا، برخی از دست‌اندرکاران سابقاً دولتی نیز در آن حضور پررنگی داشتند. 
بنا به گفته خود فرمانفرماییان، در سال 1945 با هدایت و حمایت یکی از جاسوسان شناخته شده آمریکایی به نام آرتور اپهایم پوپ‌ـ که در غارت آثار باستانی ایران نقش عمده‌ای داشت‌ـ به مدرسه طراحی مد «پارسونز» در نیویورک معرفی می‌شود؛ مدرسه‌ای که در اختیار یهودیان صهیونیست مانند خاندان «جیکوبز» بوده و به پرورش و تربیت جمعی از طراحان مد و به اصطلاح زیبایی در جهان می‌پرداخت. با پیروزی انقلاب اسلامی، منیر شاهرودی فرمانفرماییان در دادگاه انقلاب اسلامی به طور غیابی محاکمه و محکوم و تمامی اموالش مصادره شد. او که پس از پیروزی انقلاب به خارج ‌گریخته بود، به مدت 26 سال در آمریکا به سر برد که بنا به گفته خودش در این مدت فقط برای آمریکا و عربستان کار می‌کرده است! با وجود این سوابق، وی در دهه 80 به کشور بازگشت و فعالیت‌های خود را در داخل ادامه داد.
یکی از مراکز همواره در خدمت بزرگداشت افراد به اصطلاح هنری درباری، «خانه هنرمندان ایران» است. فقط کافی است فهرست برنامه‌هایی که طی یک سال اخیر در این مرکز برگزار شده و اسامی افراد تجلیل شده در آنجا را مرور کرد. این مرکز به جایی برای خودنمایی افراد بدنامی چون پوری بنایی (بازیگر فیلم‌های فاسد طاغوتی)، بهمن فرمان‌آرا (از فیلمسازان نزدیک به فرح دیبا)، بهرام بیضایی(فیلمسازی که سال‌هاست در آمریکا ساکن است و بارها کینه خود علیه انقلاب اسلامی را نشان داده است)، آیدین آغداشلو (از هنرمندان زاویه‌دار با انقلاب) و... تبدیل شده است. 
اتفاقاتی که در این گزارش به آنها اشاره شد، تنها بخشی از خدمات‌رسانی نهادهای دولتی و رسمی کشور به چهره‌های طاغوتی آن هم طی چند ماه اخیر است! عجیب اینکه، مطرح شدن چنین افرادی، در 40 سالگی پیروزی انقلاب اسلامی صورت می‌گیرد! دقیقاً دوره‌ای که این مراکز مسئولیت فعالیت بیشتر برای جلا دادن درخشش این رستاخیز عظیم تاریخ ملت ایران را برعهده دارند.
ممکن است برخی بگویند، یکی از شعارهای انقلاب اسلامی و نتیجه این انقلاب، یعنی نظام مقدس جمهوری اسلامی «آزادی» است و یکی از مصادیق آزادی این است که به هنرمندانی با دیدگاه‌های مخالف حاکمیت نیز اجازه فعالیت و بروز استعداد داده شود، بنابراین، نمی‌توان به جولان وابستگان به طاغوت ایراد گرفت. مقدمه چنین استدلالی کاملاً درست است، اما نتیجه به دست آمده، مغالطه‌آمیز و غیرمنطقی است؛ چرا که هیچ کس با فعالیت آزادانه هنرمندانی با دیدگاهی متفاوت و حتی متضاد با حاکمیت مخالف نیست، اما آنچه انتقادآمیز است اینکه، امکانات عمومی در خدمت تبلیغ و برجسته‌سازی چهره‌هایی ضد الگو و با سوابق منفی قرار می‌گیرد و آنها مانع از رشد و درخشش هنرمندان جوان و دارای دیدگاه‌های مترقی و متعلق به فرهنگ و ارزش‌های این سرزمین می‌شوند.


راهکارهای ضد انقلاب برای مقابله با نظام اسلامی در چهل سالگی انقلاب به این شرح است: 
١‌ـ تمام شمع‌های ۰ و ۴ موجود در فروشگاه‌های کشور را خریداری کنید. نباید اجازه بدهیم اینها شمع ۴۰ سالگی‌شان را فوت کنند.
۲ـ دفاع شخصى بیاموزید: هدف ما صلح، آرامش و محبت است، اما برای مراقبت از خود به لینکى که قرار داده‌ایم مراجعه کنید و ساخت گیوتین را یاد بگیرید.
3ـ در یخچال را کمتر باز کنید: اگر هوا گرم باشد، حکومت نمی‌تواند مردم را مجبور به پوشیدن شال، دستکش، چکمه تا زانو و پالتو تا کف پا بکند. اجازه ندهید حتی ذره‌ای سرما از خانه شما خارج بشود و مبارزه به تعویق
 بیفتد.
4ـ زمان اعتراضات را درست انتخاب کنید: صبح‌ها مردم یا سر کار هستند، یا درس می‌خوانند. ظهرها مردم یا استراحت می‌کنند، یا تکرار یوسف پیامبر را می‌بینند. شب‌ها مردم یا خواب هستند، یا میهمانى رفته‌اند، یا تکرار مختارنامه را می‌بینند. سعى کنید در زمان پیام‌هاى بازرگانى مردم را براى اعتراضات همراه کنید.
5ـ در خیابان‌ها جفت راهنمای خود را روشن کنید: با این اقدام شجاعانه شما، ماهواره‌های ما می‌توانند میزان استقبال شما را از تغییرات متوجه شوند.
6ـ شب‌ها با چراغ روشن بخوابید: باید بدانند که شما همیشه بیدار هستید. ما آسوده می‌خوابیم، چون شما چراغ‌ها را روشن 
گذاشته‌اید.
7ـ با چاقو یواشکی یک خط روى صورت‌تان بیندازید، حکومت باید آن روى دیوانه ما را ببیند.
حورا بیانی‌فر

روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
شد آخرین لباس تنت، دستمال اشک
این روضه را برای محرّم گذاشتم
گفتی که صبر پیشه کن ای باغ مریمم
هر روز ختم سوره‌ مریم گذاشتم
هر بار روی خون تو قیمت گذاشتند
غم‌های تازه‌ای به روی غم گذاشتم
هرگز تکان شانه دل را کسی ندید
من داغ لرزه را به دل بم گذاشتم
تو در رکاب حضرت زینب قدم زدی
من بر رکاب صبر تو، خاتم گذاشتم
حالا من و یتیمی گل‌های باغ تو
قابی که روی چادر بختم گذاشتم
این خانه بعد رفتن تو سنگر من است
این‌گونه پا به خطّ مقدّم گذاشتم


 محب‌اهری؛ هنرمندی متعهد که ماندگار شد
مرحوم حسین محب‌اهری، بازیگر توانمند و متعهد سینما، تئاتر و تلویزیون که همواره نقش‌آفرینی در سریال‌های ارزشی و انقلابی را می‌پذیرفت، بامداد چهارشنبه 26 دی ماه دار فانی را وداع کرد.
مرتضی میرباقری، معاون سیما در پیام تسلیتی درباره این هنرمند نوشت: «هجرت این هنرمند یک خسران بزرگ برای فرهنگ و هنر ما و به ویژه رسانه ملی محسوب می‌شود؛ چرا که محب‌اهری از شخصیت‌های کم‌نظیر و نادر در این دوران بود که تا آخر، متعهدانه زیست و کار کرد. او همیشه به مردم عشق می‌ورزید و همین نیرو به او انگیزه داد تا حتی در واپسین روزهای سخت زندگی دنیایی خود دست از تلاش و خلاقیت بر ندارد. حضور درخشان او در سریال‌هایی چون «مختارنامه»، «تبریز در مه»، «پایتخت 2»، «معمای شاه» و... که از آثار محبوب و پربیننده سیما طی سالیان اخیر نیز محسوب می‌شوند، گویای تعهد این بازیگر و علاقه‌اش برای ایفای نقش در آثار روشنگر و آگاهی‌بخش است.»

آزادی در آمریکا قلابی است
بازداشت خبرنگار آمریکایی شبکه «پرس تی‌وی» در آمریکا، بار دیگر دروغ بودن آزادی بیان در آن کشور را برملا کرد.
ملانی فرانکلین، مجری آمریکایی‌الاصل این شبکه که پس از مسلمان شدن، نام مرضیه‌ هاشمی را برگزید، به دست مأموران واشنگتن دی‌سی بازداشت شد. گفتنی است، تاکنون هیچ اتهامی‌ به صورت رسمی علیه وی مطرح نشده؛ این در حالی است که هاشمی ‌به اعضای خانواده خود از بدرفتاری با او در بازداشتگاه سخن گفته و اظهار داشته است، با وجود مخالفتش، حجابش را از سرش برداشته‌اند، دست و پاهای او را با زنجیر بسته‌اند و با او همانند یک مجرم 
رفتار کرده‌اند.
گفتنی است، مسئولان زندان نیز در چند روز اخیر، هیچ‌گونه غذای حلال و اسلامی و پوشش مناسب برای حجاب کامل در اختیارش نگذاشته‌اند. در این مدت، او تنها نان و بیسکوئیت خورده و به دلیل محرومیت از پوشش کامل اسلامی در رنج است.

هنرمندان  وهمخوانی سرود 
«آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو» 
در یک اردوی سه روزه که چهره‌های مشهور هنری در آن حضور داشتند، از توان نظامی و عملیاتی سپاه پاسداران در جزیره استراتژیک بوموسی بازدید کردند.
هنرمندان حاضر با حضور در شناور «طاووس» به تماشای فیلمی دیده ‌نشده نشستند که قدرت مقابله قایق‌های تندروی جمهوری اسلامی با ناوهای هواپیمابر آمریکا را آشکار می‌کرد؛ به گونه‌ای که کشتی‌های خارجی مجبورند برای گذر از نزدیکی آب‌های کشورمان، پرچم خود را پایین آورده و پرچم سه‌ رنگ جمهوری اسلامی ایران را بالا ببرند. سپس روی عرشه این شناور دریایی، اسفندیار قره‌باغی، خواننده سرود «آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو» با خواندن این سرود تاریخی، هنرمندان را به وجد آورد و به همخوانی این سرود واداشت.

روایت مقاومت گیلانی‌ها 
در برابر انگلیس
کارگردان سریال «گیله‌وا» از پخش این سریال در روزهای پایانی سال خبر داد.
اردلان عاشوری درباره درونمایه این سریال و ارتباط آن با زمان پیروزی انقلاب گفت: «این سریال به طور مستقیم زمان پیروزی انقلاب را به تصویر نمی‌کشد؛ اما می‌توان گفت به عبارتی تاریخ انقلاب را تصویر می‌کند.» وی ادامه داد: «گیله‌وا» در اصل به حضور انگلیسی‌ها در ایران و مقاومت گیلانی‌ها در برابر آنها اختصاص دارد.» این کارگردان با اشاره به پررنگ بودن نقش میرزا کوچک‌خان جنگلی، بیان داشت: «قهرمان اصلی قصه ما میرزا کوچک‌خان جنگلی نیست؛ بلکه او یکی از شخصیت‌هایی است که در چند قسمت حضور دارد و به برخی قیام‌هایش اشاره می‌شود.»

اکران عمومی
 فیلم پرمخاطب‌ جشنواره عمار
اکران‌های سراسری مستند «عابدان کُهَنز» اثر برگزیده نهمین جشنواره مردمی فیلم عمار که روایتی متفاوت از مدافعان حرم است، آغاز شد.
مستند سینمایی «عابدان کُهَنز» روایت تربیت، شکوفایی و بالندگی نوجوانان مسجد امیرالمؤمنین(ع) کُهَنز شهریار است که در وقایع مهم انقلاب اسلامی از جمله فتنه ۸۸ و فتنه تروریست‌های تکفیری در سوریه حضوری فعال داشته‌اند. این مستند، روایتی از این مسجد دارد که سه شهید و دو جانباز مدافع حرم تقدیم اسلام کرده است.
مستند «عابدان کهنز» در نهمین جشنواره مردمی فیلم عمار موفق به کسب لوح افتخار بخش مستند مدافعان حرم و همچنین فانوس پراستقبال‌ترین اثر این جشنواره شد.

تأسیس انجمن شاعران انقلاب
 و دفاع مقدس
انجمن شاعران انقلاب و دفاع مقدس فعالیت خود را آغاز کرد.
این انجمن با هدف تثبیت و تقویت شجره طیبه ادبیات انقلاب راه‌اندازی شده است. رضا اسماعیلی، پرویز بیگی‌حبیب‌آبادی، حسین اسرافیلی، مصطفی محدثی‌خراسانی، علیرضا قزوه، علی‌محمد مودب، افشین علا و محمود اکرامی‌فر، هیئت مؤسس این انجمن هستند. اسماعیلی درباره اهداف انجمن شاعران انقلاب و دفاع مقدس اظهار داشت: «پرداختن به شعر انقلاب و دفاع مقدس، شناسایی چهره‌های مستعد و پرورش آنها، اصلی‌ترین اهداف راه‌اندازی چنین تشکلی است. به همین منظور، برگزاری کلاس‌های آموزشی برای شاعران جوان و مستعد پیش‌بینی شده است.»

اینجا همه مرده‌اند. من از همه مرده‌تر. همه چون مردگان متحرک منتظر سور اسرافیلیم. چشم‌مان به دیدارت روشن نشد که نشد که نشد... اندوه ندیدنت و نبودنت ما را کشت. اینجا همه در صف‌های طولانی ایستاده‌اند و انتظار می‌کشند و هر کس منتظر چیزی است که به آن برسد. رسیدن به تو لیاقت می‌خواهد و توفیق که هر کسی ندارد؛ نه توانش را و نه لیاقتش را. 
همه منتظر عدل و داد تو هستند که بیایی و کار را با دست و دل خودت پیش ببری که آن وقت، هم زندگی شیرین است، هم مرگ... وقتی که بیایی انگیزه‌ها دیگر متفاوت خواهد بود؛ چرا که مولا و آقایی هست که خوبی را می‌بیند و می‌شنود و می‌گستراند. چه زیبا روزگاری خواهد بود...
پس بیا و ظهور کن آقا جان تا با ظهورت این انتظارها شکوفه دهد و به بار بنشیند... اندوه پایان پذیرد و غم دوری‌ات به شادی دیدارت مبدل شود.
بیا که جهان در انتظار توست.



 مهدی امیدی/ مجموعه تلویزیونی «مینو» که تصویرگر روزهای آغازین جنگ در خرمشهر قهرمان با جوان‌های عاشقش بود، به پایان رسید. خط پایان این سریال که نقطه شروع جانفشانی یک ملت بزرگ بود، در یک کلام اوج شهامت، شجاعت، غیرت، میهن‌دوستی و افتخار مردان و زنان این آب و خاک بود. «مینو» قصه تلخ و شیرین آدم‌هایی بود که با دستان خالی و در اوج شقاوت دشمن در شهر ماندند و از ناموس، خانه، کاشانه و خاک مقدس این سرزمین دفاع کردند. «مینو» اگرچه خود واژه عشقی زمینی شد، اما در ادامه داستان این عشق زمینی به عشق آدم‌هایی تبدیل شد که می‌بایست با تمام وجود در مقابل دشمن بایستند و این‌گونه شد رضای قصه مینو که علی‌رغم عشق زمینی‌اش به مینو در ورای این سریال و تجاوز دشمن به شهر و میهنش به قهرمان واقعی قصه مبدل شد و در ادامه با جوانان اندکی که در خرمشهر مانده بودند، با صدامیان جنگید. 
او در همین مسیر اگرچه بهترین عزیزان خود، یعنی پدر، مادر، خواهر و بستگان نزدیک و حتی دوستان همرزمش را از دست داد و دفاع مقدس در شهرش همه دارایی‌اش را از او گرفت، اما عشق به اسلام و ایران چنان انگیزه‌ای به او داد که نبرد را تا نابودی آخرین نفرات دشمن بعثی ادامه داد.  
«مینو» که برای نخستین بار توانست در قالب یک روند داستانی گوشه‌ای از مقاومت مردم قهرمان خرمشهر را به تصویر بکشد، موفق شد گوشه‌ای از لحظات پرالتهاب و بحرانی خرمشهر بی‌دفاع را به مردم نشان دهد. این سریال ناگفته‌های دفاع مقدس را در آن روزهای جنگ و خون در شهر بی‌دفاع خرمشهر در قاب شبکه یک سیما برای نسل جوان امروز و مردم جهان به نمایش درآورد. 
بخش پایانی سریال نمادی از یک تراژدی قهرمانانه از رضای قصه مینو بود که برای همه چیز جنگید و هرگز تسلیم نشد، حتی در اسارت و مینو هم پایان قصه دردناکی از تنهایی یک ملت شد. مینو در آخرین قسمتش غیرت و سلحشوری یک جوان خرمشهری را که برای آرمان‌هایش تسلیم دشمن نمی‌شود، به تصویر کشید.
سوژه‌های بسیار زیادی با موضوع دفاع مقدس و واقعیت‌های ناگفته‌ جنگ و دلاورمردی‌های جوانان این سرزمین و دفاع جانانه قشرهای گوناگون مردم در دوران دفاع مقدس وجود دارد که می‌تواند به فیلم و سریال تبدیل شود. امیدواریم تهیه‌کنندگان و کارگردانان خوب کشورمان در مسیر تولید چنین فیلم‌هایی حرکت کنند.


دکتر یدالله جوانی
مدیر مسئول
به کوری چشم همه دشمنان انقلاب اسلامی و ملت ایران، جمهوری اسلامی در آستانه چهل ساله شدن قرار دارد. اگر انقلاب اسلامی به تعبیر دقیق، ‌عالمانه و واقع‌بینانه رهبر کبیرش، یعنی حضرت روح‌الله «قدس‌الله نفسه‌الزکیه»، «معجزه قرن» و «انفجار نور» بود؛ به چهل سالگی رسیدن این انقلاب هم، با عبور از همه توطئه‌ها، فتنه‌ها و فشارهای ممکن و متصور، یک معجزه و در زمره شگفتی‌‌های تاریخ بشر است. تاریخ بشر در حافظه خود، چنین شگفتی و عظمتی را به ثبت نرسانیده که یک نظام دینی و ولایی، در برابر همه قدرت‌های شیطانی روزگار خود، به مدت چهل سال دست به مقاومت و ایستادگی زده، با حرکتی پرشتاب و رو به جلو، زمینه‌های افول و زوال قدرت دشمنانش را فراهم کند. آیندگان ملت بزرگ، مؤمن، شجاع و انقلابی ایران را، به دلیل خلق چنین عظمتی برای جبهه خداپرستان استکبارستیز خواهند ستود. ملت ایران، چهل سال است که با دشمنان انسانیت و حق و عدالت با محوریت آمریکای جهانخوار در ستیز است. ماه بهمن که فجر انقلاب را در خود جای داده، ‌فرا رسید و ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۷، یک ۲۲ بهمن استثنایی خواهد بود. ملت ایران به طور قطع، خالق حماسه‌ا‌ی بی‌نظیر در روز ۲۲ بهمن بوده، جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی خود را بر پا می‌دارد. دشمنانی که آرزو کرده و می‌پنداشتند، داغ چهل ساله شدن انقلاب را بر دل ملت ایران خواهند گذاشت، بعد از حماسه حضور ده‌ها میلیونی ایرانی‌ها، در ۲۲ بهمن ماه خواهند فهمید که همانند اسلاف خود، با این آرزوهای کودکانه به گور می‌روند. آنان پس از حماسه ماندگار ۲۲ بهمن امسال، خواهند فهمید که نشست‌های پر سرو صدایی هم مانند اجلاس ورشو در لهستان، جز بی‌اعتبار کردن آنان از یک‌سو و افزودن بر عظمت و اعتبار جمهوری اسلامی از سوی دیگر رهاوردی نخواهد داشت. 
مطالب پیش‌گفته، هر چند با عنوان اصلی این نوشتار فاصله دارد؛ ولی می‌خواهد یک حقیقت را آشکار کرده و به اختصار آن را تبیین کند. حقیقت آن است که ملت ایران، با ایستادگی چهل ساله در برابر شیطان بزرگ، آمریکای‌ جهانخوار و متحدان اروپایی، صهیونیستی، عربی و عوامل داخلی‌اش، صدق کلام حضرت امام خمینی(ره) را، مبنی بر برتر بودن «مردم‌ ما»‌ نسبت به مردم زمان رسول خدا(ص) و حضرت علی(ع)، به اثبات رساندند. آری، مردم ما ثابت کردند که می‌توان آمریکا را زیر پا له کرد و او هم هیچ غلطی نمی‌تواند بکند؛ اما در این چهل سال، صدق یک حقیقت دیگر هم که در کلام امام(ره) آمده بود، آشکار شد و آن اینکه فرمودند، من از خارج و فشارهای بیرونی نگرانی ندارم، نگرانی من از داخل است! به عبارت دیگر، از نظر رهبر کبیر انقلاب اسلامی، اگرچه آمریکا به عنوان شیطان بزرگ دشمن اصلی این انقلاب است؛ ولی مسئله اصلی نیست. بر این مبنا، باید مسئله اصلی انقلاب را در داخل کشور جست‌وجو کرد. مسئله اصلی انقلاب اسلامی، مانند همه انقلاب‌های توحیدی در تاریخ بشر و از جمله صدر اسلام، پدیدآیی اشرافی‌گری در جامعه اسلامی است. آری، با اطمینان خاطر می‌توان گفت، اشرافی‌گری پدیدآمده در این چهل سال در جامعه و به ویژه در میان برخی از کارگزاران نظام اسلامی، آن خطر اصلی تهدیدکننده انقلاب است. ریشه بسیاری از مشکلات، فسادها، بی‌عدالتی‌ها، تبعیض‌ها، فقر و محرومیت‌های موجود، در همین اشرافی‌گری نهفته است. اکنون گله‌مندی مردم، از همین امور است؛ اموری که انقلاب اسلامی برای ریشه‌کن کردن آن پدید آمد. بسیار واضح است که اشرافی‌گری،‌ نه تنها هیچ رابطه‌ای با ارزش‌های انقلابی ندارد؛ بلکه در نقطه مقابل این ارزش‌ها قرار دارد. بنابراین، وقتی عده‌ای از مسئولان و کارگزاران نظام، به سمت اشرافی‌گری بروند، در واقع در مسیر فاصله‌گذاری بین خود و مردم به حرکت درآمده‌اند. فاصله گرفتن مسئولان از مردم به دلیل خلق و خوی اشرافی‌گری، ‌نتیجه‌ای جز بی‌اعتمادی مردم نسبت به این مسئولان ندارد.
 آن خطر اصلی تهدیدکننده انقلاب اسلامی نه آمریکا، نه رژیم کودک‌کش صهیونیستی، نه آل‌سعود، نه منافقین، نه سلطنت‌طلبان و نه هیچ‌کس دیگر است؛ بلکه خطر اصلی، فاصله افتادن بین مردم و کارگزاران نظام است.
 اکنون دشمنان انقلاب اسلامی و ملت ایران، به این واقعیت پی برده‌اند و برای ایجاد فاصله بین مردم و مسئولان به شکل‌های گوناگون، در حال کار و تلاش هستند. براساس این قاعده عقلانی و تجربه شده، جای  تعجب نیست که:
۱ـ دشمنان و عوامل داخلی آنان، برای به قدرت رساندن افراد دارای خلق و خوی اشرافی و زندگی اشرافی تلاش بی‌حد و حصری داشته باشند. رفتار دشمنان برای نفوذ در سال‌های گذشته و به ویژه در مقاطع انتخابات، این واقعیت را آشکار می‌کند.
۲ـ دشمنان و عوامل داخلی آنان به ویژه از طریق شبکه نفوذ، آلوده کردن مسئولان نظام در هر سطح و رتبه‌ای را در دستور کار خود قرار دهند. یکی از جلوه‌های خطرناک این آلودگی بی‌سر و صدا و مهلک، سوق دادن مسئول و کارگزار در نظام اسلامی به سمت زندگی اشرافی است، حرکتی که در ظاهر، نه خلاف اخلاق است و نه مغایر قانون. 
با کمال تأسف باید گفت، دشمن ناتوان در بسیاری از عرصه‌های رویارویی و مقابله با انقلاب اسلامی، در این عرصه تا حدود زیادی موفق شده است. جریان مؤمن، انقلابی و وفادار به نظام ولایی و ارزش‌های اسلامی، هوشمندانه در دهه پنجم انقلاب اسلامی، باید این مسئله اصلی انقلاب را حل کند. به طور قطع با حل این مسئله، حرکت انقلاب اسلامی شتاب خواهد گرفت و به حول و قوه الهی، ملت ما مرحله ساخت دولت اسلامی را به منزله سومین مرحله از فرایند پنج مرحله‌ای انقلاب برای رسیدن به تمدن اسلامی و حیات طیبه، پشت سر خواهد گذاشت. مهم این است که همه دلسوزان انقلاب و کشور، به این مهم توجه کرده و بدانند که «عدالت»، شعار اصلی جمهوری اسلامی بوده و اشرافی‌گری مسئولان قائل اصلی عدالت است. اکنون عده‌ای از مسئولان گرفتار اشرافی‌گری شده، اما دشمن در جنگ نرم خود، به دنبال القای این مطلب است که همه کارگزاران و مسئولان در جمهوری اسلامی، زندگی و خلق و خوی اشرافی دارند. بدیهی است، مبارزه جدی با فساد و اجرای قاعده و قانون از کجا آورده‌ای از یک سو و به قدرت رساندن انسان‌های پاک‌دست، ساده‌زیست و کاملاً مردمی از سوی دیگر، از الزامات حل مسئله اصلی انقلاب در دهه پنجم است. با حل این مسئله، همراهی مردم با نظام بیشتر شده، جنگ اقتصادی دشمن ناکام و شکوفایی اقتصادی با تحقق اقتصاد مقاومتی محقق خواهد شد.