دکتر یدالله جوانی
مدیر مسئول
بار دیگر شمیم شهادت ۲۷ پاسدار سبزپوش سپاه، فضای کشور را فراگرفت. هامون رنگ خون گرفت و اصفهان این شهر شهیدان، دگر بار مملو از عطر و بوی دوران جهاد و شهادت شد. دشمن با این جنایت، به زعم خود از ملت ایران برای حماسه‌آفرینی در ۲۲ بهمن انتقام گرفت؛ اما زهی خیال باطل که با این شرارت‌ها، جنایت‌ها و خباثت‌ها ذره‌ای در اراده پولادین ملت ایران و فرزندان این مردم در سپاه خلل پدید آید. دشمن پس از ۴۰ سال، با این رفتارهایش نشان می‌دهد که هنوز نه ملت ایران را شناخته و نه نسبت به ماهیت و منطق پاسداران انقلاب اسلامی شناختی پیدا کرده است. دشمن خبیث نمی‌داند که شهادت در نزد پاسداران انقلاب اسلامی، چه معنا و مفهومی دارد، آنان نمی‌دانند که سپاه، این نهاد انقلابی به شهادت زنده و بالنده است. آری حیات سپاه، در شهادت پاسداران جان برکف است. نهال سپاه به خون‌های پاک و مطهر پاسداران طی ۴۰ سال گذشته، آبیاری شده و اینک به یک درخت تناور و پرثمر برای جهان اسلام و تمامی مستضعفان جهان تبدیل شده است. پاسداران به خوبی این حقیقت را دریافته‌اند که لباس سبز آنان، لباس عزت مسلمانان و به ویژه لباس عزت ملت ایران است و امروز ملت ایران، یک ملت مؤمن، مستقل، سرافراز و با عزت است. پاسداران هزینه‌های بقای چنین ملتی را، با جهاد و شهادت پرداخت می‌کنند. ملت ایران و فرزندانش در سپاه از موقعیت‌ خود و موقعیت نظام سلطه، شناخت و برآورد درستی دارند. ملت ایران به دلیل مقاومت و ایستادگی ۴۰ ساله، در حال پیشرفت و توسعه قدرت بوده و نظام سلطه با محوریت آمریکا در حال افول و زوال قدرت است. ملت ایران و پاسداران این ملت، گروهک‌هایی چون جیش‌الظلم را، به عنوان مهره‌های در اختیار آمریکا، رژیم صهیونیستی و دولت‌های مرتجعی چون آل‌سعود و امارات در منطقه، می‌شناسد. امروز این دشمنان خبیث، جرئت رویارویی مستقیم با ملت ایران را نداشته و از همین رو با بهره‌گیری از مزدوران فریب‌خورده و منحرف از دین، این‌گونه شرارت‌آفرینی کرده و با اقدامات تروریستی، به دنبال بی‌ثبات‌سازی ایران و سلب امنیت از کشور هستند. به یقین دشمنان در رسیدن به این اهداف، نه تنها ناکام مانده و شکست خواهند خورد، بلکه اقدامات کور و جنایت‌آمیزشان موجبات وحدت، هوشمندی و همدلی بیشتر ملت ایران را فراهم می‌کند. تشییع باشکوه پیکرهای ۲۷ پاسدار شهید در شهر اصفهان، با حضور اقشار گوناگون از یک طرف یادآور تشییع شهدای دوران دفاع مقدس با حضور انبوه توده‌ها و از طرف دیگر نمایانگر جایگاه سپاه پاسداران و شهدای مدافع امنیت در میان مردم در طلیعه دهه پنجم انقلاب است. این تشییع باشکوه که هر از چندی در گوشه و کنار کشور برگزار می‌شود؛ از پشتوانه‌های مردمی سپاه حکایت دارد. این تشییع به تمام معنا مردمی، عیار مردمی بودن نهاد انقلابی سپاه را نشان می‌دهد. حیات سپاه در مکتبی و مردمی بودن سپاه است. دشمن غافل از آن است که با این نوع جنایت‌ها و خباثت‌ها و اقدامات تروریستی و به شهادت رساندن پاسداران، بر بیداری ملت ما می‌‌افزاید. کلام امام راحل و عظیم‌الشأن مبنی بر اینکه؛ «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می‌شود.» یک حقیقت است. این بیداری دو پیام و پیامد دارد: ۱ـ دشمن بر ملت بیدار، هرگز توان غلبه ندارد. ۲ـ سپاه به برکت این بیداری و پشتوانه ملی، انتقام سختی از دشمنان خواهد گرفت.

فرمانده کل سپاه در مراسم تشییع 27 پاسدار شهید مدافع وطن
  گروه د‌فاعی/«ملت ما باید بداند که نیروهای امنیتی بسیج، سپاه و نیروی انتظامی در مرزها آماده عمق‌بخشی به امنیت مرزها هستند و انتقام این جنایت را از دشمنان خواهند گرفت. علاوه بر برنامه‌ریزی آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها در ایجاد ناامنی و ترور، سازمان‌های اطلاعاتی عربستان و امارات به طور مشخص در راستای ایجاد ناامنی در منطقه جنوب شرق در حال برنامه‌ریزی‌های مختلفی هستند و اطلاعات موثقی در این رابطه وجود دارد.
جمهوری اسلامی ایران از این پس ملاحظات قبلی را نخواهد داشت و در صورت تداوم و حتی برای انتقام این جنایت به صورت مستقیم وارد عمل خواهد شد. از همسایه مسلمان‌مان پاکستان این سؤال را داریم که چرا ارتش پاکستان و سازمان اطلاعات این کشور در سایه سکوت خود به این گروه‌های تکفیری پناه می‌دهد؟ ما این سکوت را به نوعی حمایت از این گروهک می‌دانیم و سازمان اطلاعاتی پاکستان باید در این زمینه پاسخگو باشد.»
سرلشکر جعفری اظهار داشت: «دولت‌های خائن امارات و عربستان بدانند که صبر جمهوری اسلامی ایران به سر آمده و نظام اسلامی حمایت‌های مخفیانه شما از گروهک‌های تکفیری را تحمل نخواهد کرد. انتقام خون شهیدان‌مان را از دولت‌های امارات و عربستان خواهیم گرفت و از رئیس‌جمهور می‌خواهیم دستان ما را برای انجام عملیات‌های انتقام‌جویانه بیش از گذشته باز بگذارند.
پاکستان هم بداند که باید هزینه حمایت سازمان اطلاعات کشورش از گروهک جیش‌الظلم را بپردازد و بی‌شک این هزینه برای آنها بسیار سنگین خواهد بود.»
اینها فرازهایی از صحبت‌های فرمانده کل سپاه سرلشکر جعفری در مراسم تشییع 27 شهید حادثه تروریستی جاده خاش‌ـ زاهدان بود؛ اما ماجرا چه بود که به اتخاذ چنین موضع شدیدالحنی از سوی فرمانده کل سپاه منجر شد؟
24 بهمن ماه قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه اطلاعیه‌ای صادر کرد که خبر از شهادت 27 نفر و مجروحیت 13 نفر از پاسداران لشکر 14 امام حسین(ع) اصفهان در جاده خاش‌ـ زاهدان بر اثر عملیات تروریستی را می‌داد. بر این اساس، یک دستگاه اتوبوس حامل رزمندگان غیور اسلام که پس از اتمام مأموریت مرزبانی از منطقه عازم موطن خود بودند، در جاده خاش‌ـ زاهدان به وسیله خودروی انتحاری تروریست‌های تکفیری هدف حمله قرار گرفت.
بلافاصله پس از مخابره شدن خبر این عملیات ددمنشانه تروریستی که همزمان با حضور دشمنان انقلاب در نشست امنیتی ورشو بود، موج محکومیت‌ها و موضع‌گیری از سوی مسئولان سیاسی و نظامی شروع شد. 

عزم پاسداران استوارتر شد
قرارگاه قدس در اطلاعیه خود با اشاره به حمایت و پشتیبانی سرویس‌های اطلاعاتی نظام سلطه و صهیونیسم اعلام کرد: «چنین اقداماتی عزم پاسداران را در حفظ و صیانت از امنیت مرزهای ایران اسلامی و آرامش و آسایش مردم راسخ و استوارتر می‌کند.»

آمار شهدا
اما آمار شهدا به تفکیک شهرها به این قرار بود؛ شهر اصفهان ۵ شهید، خمینی‌شهر و درچه ۵ شهید، نجف‌آباد ۲ شهید، شهرضا ۲ شهید، سمیرم ۲ شهید، کاشان ۳ شهید و فولادشهر، شاهین‌شهر، فلاورجان، خور و بیابانک، چادگان، تیران و آران و بیدگل نیز هر کدام یک شهید. پیکر پاک این عزیزان به لشکر ۱۴ امام حسین(ع) منتقل شد و در مراسمی تحت عنوان شب وداع در حسینیه شهدای بسیج، همرزمان و خانواده این عزیزان با شهدای‌شان وداع کردند. مراسم تشییع پیکر این شهدای گرانقدر نیز روز شنبه با سخنرانی سردار سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه از میدان بزرگمهر به سمت گلستان شهدای اصفهان برگزار ‌شد. 

دستور قاطع 
مهم‌ترین موضع‌گیری مرتبط با این حادثه را می‌توان در پیام تسلیت فرمانده معظم کل قوا دید. ایشان در این پیام تأکید کردند: «دست جنایتکار مزدوران بار دیگر به خون جوانان صالح و خدمتگزار کشور آلوده شد و جمعی از سرمایه‌های انسانی که خود را وقف حراست از مرزها و پاسداری از امنیت مردم کرده بودند، در حمله تروریست‌های سیه‌رو و سنگدل به شهادت رسیدند. ارتباط عاملان این جنایت با سازمان‌های جاسوسی برخی کشورهای منطقه و فرامنطقه مسلّم است و دستگاه‌های مسئول کشور باید بر آن تمرکز کرده و آن را با جدیت دنبال کنند.
اینجانب به خانواده‌ها و بازماندگان این شهیدان مظلوم و به خانواده‌ بزرگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تسلیت و تبریک می‌گویم و صبر و پاداش الهی را برای آنان و علوّ درجات برای شهدای عزیز و شفای عاجل برای مجروحان از خداوند متعال مسئلت می‌کنم...»
اما موج موضع‌گیری‌ها در مقابل این حادثه از سوی فرماندهان سپاه و نیروهای مسلح به راه افتاد و در این میان فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح وعده مجازات عاملان این حادثه را داد. همچنین سردار علی فدوی معاون هماهنگ‌کننده سپاه گفت؛ پاسخ محکمی به تروریست‌ها می‌دهیم. سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی سپاه هم در همین راستا تأکید کرد که انتقام سختی در انتظار عاملان این عملیات تروریستی خواهد بود. 
اما جدای از موضع‌گیری‌های فرماندهان نظامی، سران قوا، مسئولان منطقه‌ای و کشوری و همچنین مسئولان خارجی، موضع‌گیری فرماندهان محور مقاومت هم در قبال این حادثه مهم بود که از این میان پیام تسلیت ابومهدی المندس فرمانده حشدالشعبی عراق به فرمانده کل سپاه قابل توجه بود. 
اکنون باید منتظر بود و دید چه انتقام سختی در انتظار عاملان، بانیان و حامیان این عملیات تروریستی خواهد بود.


فتح‌الله پریشان
روزنامه نگار
همزمان با برپایی جشن باشکوه، چشمگیر و کم‌نظیر سالگرد چهل سالگی پیروزی انقلاب اسلامی از سوی مردم عزیز ایران در سراسر کشور و در حالی که دشمنان متکبر و مستکبر انقلاب توهمات باطلی برای واژگونی آن به زعم خام خود در سر می‌پروراندند، امام خامنه‌ای(ادام‌الله ظله‌الوارف) رهبر معظم انقلاب در آغاز ورود ‌به دهه پنجم انقلاب با صدور «بیانیه گام دوم انقلاب» دستاوردهای نورانی راه طی شده 40 ساله آن را تبیین کرده و توصیه‌های راهبردی و راهبری را به ملت ایران و به ویژه جوانان غیور ایرانی برای تداوم این راه روشن در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی در گام بزرگ چله دوم انقلاب ارائه کردند. 
هدف اصلی این بیانیه، روشنگری اذهان جوانانی است که امروز سیبل جنگ نرم و عملیات روانی دشمنان انقلاب در وارونه‌نمایی دستاوردهای آن تحول عظیم و عمیق قرار گرفته‌اند؛ انقلابی که به معنای کامل آن به «قلب» و تحول فکری و روحی در ملت ایران «برای خدا» انجامید و به نقطه عطفی برای حرکت تاریخی انقلاب‌ها بدل شد. رهبر معظم انقلاب در بیانیه «گام دوم انقلاب» به مثابه پدری دلسوز و رهبری آینده‌بین و دوراندیش که خواستار سعادت فرزندان این مرز و بوم است، در روایت‌گری خالصانه و صادقانه از داستان انقلاب اسلامی، می‌کوشند در پرتو اشاره به شداید و سختی‌های انقلاب و عبور موفق و افتخارآمیز از گردنه‌های صعب چهل ساله آن، کوله‌باری پُر از ذخیره و بنه‌های امید، اعتماد به روشنای فردا، ایجاد تحرک و شوق‌انگیزی به ساختن ایران آینده در اختیار و پیش چشم جوانان این کشور که مسئولان فردا هستند، قرار دهند تا آنها با اتکا به نیروی عظیم و خلاقانه جوانی، این انقلاب اسلامی را «هر چه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی ارواحنا فداه است» نزدیک کنند.
 به طور مسلم این قرابت در وهله اول باید در زمینه‌های فکری و ذهنی جامعه هدف به وقوع بپیوندد تا در گام ثانوی بتواند زمینه‌های محیطی، اجتماعی و سیاسی جامعه جوان، کل ملت ایران و حتی فراتر از آن، ملل استقلال‌خواه و آزادی‌خواه جهان را آماده پذیرش و پرورش این فصل نوین کند؛ این، خود انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اسلامی است و به الزاماتی نیاز دارد که می‌توان با توجه به متن زیبا، متقن، استوار، محکم، آسیب‌شناسی مسئولانه و به دور از ذوق‌زدگی و نگاه غیر واقع‌بینانه متن بیانیه گام دوم انقلاب به آنها اشاره کرد:
1ـ طرح الگوی پیشرفت؛ این بیانیه به همراه اسناد بالادستی، نظیر برنامه‌های پنج ساله، چشم‌انداز بیست ساله و سند الگوی راهبردی پیشرفت ایرانی‌ـ اسلامی پنجاه ساله در حکم الگوی عملی و نقشه راه گام دوم انقلاب است؛ چرا که اساساً هیچ پیشرفت و توسعه‌ای بدون داشتن الگو و مدل نمی‌تواند رخ عیان کند. مسلماً در این الگو، ضمن توجه به راه طی شده، از شناخت چالش‌ها و اولویت‌ها و مقدورات و توانمندی‌ها می‌توان بستر و پیشران‌هایی برای ادامه مسیر انقلاب ساخت. انقلاب اسلامی امروز با مسائل و دغدغه‌های داخلی و بیرونی بیشماری مواجه است که ناگزیر باید به گزینش و اولویت‌گذاری دست بزند و الّا فرصت‌های خود را از دست خواهد داد.  
2ـ امیدبخشی واقع‌بینانه؛ امید موتور محرکه حرکت انقلاب در چله‌های متعدد پیش رو و ذخیره حرکت جوانان برای درنوردیدن مرزهای جدید دانش و جبران عقب‌ماندگی‌های شرم‌آور سلاطین گذشته است. بیانیه رهبری مصداق بارز امیدبخشی واقع‌بینانه است؛ چراکه غلو نمی‌کند، راه‌های آمده و چالش‌هایش را می‌شمارد، توان جامعه را برای ادامه پرشتاب مسیر به درستی معرفی می‌کند و در آخر با تحریض «ما می‌توانیم» راه را بر روی گردش نخبگان و به دست‌گیری حرکت پر شتاب علمی کشور از سوی جوانان باز می‌گذارد.
3ـ آسیب‌شناسی مسئولانه؛ بدون شناخت دردها، آفات و موانع راه و آسیب‌های امروزینی، از جمله تحریم و فشارهای ناجوانمردانه بیرونی و ناکارآمدی بخش‌هایی از قوای کشور در حل مسائل معیشتی و اقتصادی جامعه نمی‌توان برنامه کاملی طراحی کرد؛ از این رو در این بیانیه مسئولانه به پاره‌ای از این مسائل و مصائب و راه‌های برون‌رفت از آنها اشاره شده است که اگر مورد توجه مسئولان قرار گیرد، بدون تردید می‌توان از این وضعیت خارج شد. 
4ـ شوق‌انگیزی روحی برای ساختن ایران فردا؛ بیانیه گام دوم انقلاب رهبر حکیم انقلاب، چون از ایمان و باوری امیدوار به فضل الهی و تجربه عملی توان جوانان این کشور که همت آنها را در صحنه‌ها و بزنگاه‌های مهم انقلاب دیده است بر می‌خیزد، محرک و شوق‌انگیز است برای ساختن آینده کشور؛ آینده ایرانی که می‌تواند به محور اتحاد و وحدت همه ملت ایران با هر قوم، نژاد و مذهبی که دارند تبدیل شود. این مؤلفه‌ قدرت امروز برای دشمنان نگران‌کننده و دوستان الهام‌بخش است. 
5ـ عزم انقلابی جوانانه؛ اعتماد به نفسی که در این بیانیه به نیروی سازنده جوانان با اتکا به کمیت پرشمار آنها توأم با کیفیت بالای تحصیلی و خوش‌فکری جوانان ایرانی دمیده می‌شود و برای میدان‌داری آنها به واگذاری مناصب مدیریتی و کارشناسی در سطوح بالا توصیه می‌شود، اوج بلندنظری و واقع‌بینی این بیانیه است؛ چرا که کشور تنها با اتکا به نیروی پیش‌برنده و پیش‌رونده جوانان مؤمن انقلابی ساخته خواهد شد. 
در پایان باید گفت، حجت با این بیانیه بر مسئولان و همه کسانی که دغدغه ارزش‌ها و هنجارهای ملی و اسلامی در سر دارند، تمام شده است و باید همان طور که فصل جدیدی از حیات جمهوری اسلامی شروع می‌شود، فصل تازه‌ای از عزم و اراده بیشتر همگان آغاز شود تا با عبور از سد مشکلات امروز، فردایی امن‌تر، روشن‌تر، با عزت‌تر و با رفاه بیشتر برای مردم ایران که لیاقتش را دارند، رقم زد. ان‌شاءالله.


امام خامنه‌ای در منشوری مهم و راهبردی ضمن تبیین دستاوردهای چهل ساله، الزامات فصل جدید جمهوری اسلامی راتشریح کردند
انقلاب کبیر اسلامی ایران در حالی چهلمین سالگرد پیروزی خود را پشت سر گذاشت و به دهه‌ پنجم حیات خود قدم نهاد که اگرچه دشمنان مستکبرش گمان‌های باطلی در سر داشتند؛ اما دوستانش در سراسر جهان، امیدوارانه آن را در گذر از چالش‌ها و به دست آوردن پیشرفت‌های خیره‌کننده، همواره سربلند دیده‌اند. در چنین نقطه‌ عطفی، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور بیانیه‌ «گام دوم انقلاب» و برای ادامه‌ این راه روشن، دستاوردهای شگرف چهار دهه‌ گذشته را تبیین کرده و توصیه‌هایی اساسی به‌ منظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرموده‌اند. بیانیه‌ «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و به ‌ویژه جوانان که به‌مثابه منشوری برای «دومین مرحله‌ خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد. این گام دوم، انقلاب را «به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه) هست» نزدیک خواهد کرد. متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

***
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله‌ الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
از میان همه ملّت‌های زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت می‌گمارد و در میان ملّت‌هایی که به پا خاسته و انقلاب کرده‌اند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و به‌جز تغییر حکومت‌ها، آرمان‌های انقلابی را حفظ کرده باشند. امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّه‌ پُرافتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر نهاده و در برابر همه‌ وسوسه‌هایی که غیر قابل مقاومت به نظر می‌رسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحله‌ خودسازی و جامعه‌پردازی و تمّدن‌سازی شده ‌است. درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می‌شود.
آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمی‌بُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چارچوب‌ها را شکست؛ کهنگی کلیشه‌ها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونه‌گون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجل محتوم خود نزدیک‌تر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانه‌ انقلاب و چهل دهه‌ فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار می‌دهند، دست و پنجه نرم می‌کند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش می‌رود.
برای همه چیز می‌توان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه‌ عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ای دیگر افول کند. هرگز نمی‌توان مردمی را تصوّر کرد که از این چشم‌اندازهای مبارک دل‌زده شوند. هرگاه دل‌زدگی پیش آمده، از روی‌گردانی مسئولان از این ارزش‌های دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.
انقلاب اسلامی همچون پدیده‌ای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده‌ تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان می‌دهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرف‌های بی‌عمل می‌شمارد، امّا به هیچ بهانه‌ای از ارزش‌هایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمی‌گیرد. انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمی‌شود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمی‌بیند، بلکه از نظریّه‌ نظام انقلابی تا ابد دفاع می‌کند.
جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیده‌ها و موقعیّت‌های نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست؛ امّا به اصول خود به شدّت پایبند و به مرزبندی‌های خود با رقیبان و دشمنان به شدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بی‌مبالاتی نمی‌کند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند. بی‌شک فاصله‌ میان بایدها و واقعیّت‌ها، همواره وجدان‌های آرمانخواه را عذاب داده و می‌دهد، امّا این، فاصله‌ای طی‌شدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بی‌شک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.
انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. مرتکب افراط‌ها و چپ‌روی‌هایی که مایه‌ ننگ بسیاری از قیام‌ها و جنبش‌ها است، نشده است. در هیچ معرکه‌ای حتّی با آمریکا و صدّام، گلوله‌ اوّل را شلّیک نکرده و در همه‌ موارد، پس ‌از حمله‌ دشمن از خود دفاع کرده و البتّه ضربت متقابل را محکم فرود آورده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بی‌رحم و خون‌ریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این جوانمردی و مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنه‌ عمل جهانی و منطقه‌ای در کنار مظلومان جهان، مایه‌ سربلندی ایران و ایرانی است و همواره چنین باد.
اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بنده‌ ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل می‌گذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. سخن اوّل درباره‌ گذشته است.
عزیزان! نادانسته‌ها را جز با تجربه‌ خود یا گوش سپردن به تجربه‌ دیگران نمی‌توان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزموده‌ایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیده‌ایم و شما خواهید دید. دهه‌های آینده دهه‌های شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گام‌های استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغ‌ها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزه‌ای قوی، تحریف و دروغ‌پردازی درباره‌ گذشته و حتّی زمان حال را دنبال می‌کنند و از پول و همه‌ ابزارها برای آن بهره می‌گیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیاده‌نظامش نمی‌توان شنید.
 انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطه‌ صفر آغاز شد؛ اوّلاً، همه ‌چیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت که علاوه ‌بر وابستگی و فساد و استبداد و کودتایی بودن، اوّلین رژیم سلطنتی در ایران بود که به دست بیگانه‌ـ و نه به زور شمشیر خود‌ـ بر سرِ کار آمده بود، و چه دولت آمریکا و برخی دیگر از دولت‌های غربی، و چه وضع به شدّت نابسامان داخلی و عقب‌افتادگی شرم‌آور در علم و فنّاوری و سیاست و معنویّت و هر فضیلت دیگر.
ثانیاً، هیچ تجربه‌ پیشینی و راه طی‌شده‌ای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیام‌های مارکسیستی و امثال آن نمی‌توانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشه‌ بزرگ امام خمینی، به دست نیامد و این نخستین درخشش انقلاب بود.
پس آ‌نگاه انقلاب ملّت ایران، جهان دو قطبی آن روز را به جهان سه قطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطب‌های جدید قدرت، تقابل دوگانه‌ جدید «اسلام و استکبار» پدیده‌ برجسته جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد. از سویی نگاه امیدوارانه‌ ملّت‌های زیر ستم و جریان‌های آزادیخواه جهان و برخی دولت‌های مایل به استقلال و از سویی نگاه کینه‌ورزانه و بدخواهانه‌ رژیم‌های زورگو و قلدرهای باج‌طلب عالم، بدان دوخته شد. بدین گونه مسیر جهان تغییر یافت و زلزله‌ انقلاب، فرعون‌های در بسترِ راحت آرمیده را بیدار کرد؛ دشمنی‌ها با همه‌ شدّت آغاز شد و اگر نبود قدرت عظیم ایمان و انگیزه‌ این ملّت و رهبری آسمانی و تأییدشده‌ امام عظیم‌الشّأن ما، تاب آوردن در برابر آن همه خصومت و شقاوت و توطئه و خباثت، امکان‌پذیر نمی‌شد.
به رغم همه‌ این مشکلات طاقت‌فرسا، جمهوری اسلامی روز به روز گام‌های بلندتر و استوارتری به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفت‌های شگفت‌آور در ایران اسلامی است. عظمت پیشرفت‌های چهل ‌ساله‌ ملّت ایران آنگاه به درستی دیده می‌شود که این مدّت، با مدّت‌های مشابه در انقلاب‌های بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریّت‌های جهادی الهام گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما می‌توانیم» که امام بزرگوار به همه‌ ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همه‌ عرصه‌ها رسانید.
انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار به شدّت تحقیر شده و به شدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردم‌سالاری تبدیل کرد و عنصر اراده‌ ملّی را که جان‌مایه‌‌ پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی است، در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میدان‌دار اصلی حوادث و وارد عرصه مدیریّت کرد؛ روحیه‌ و باور «ما می‌توانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان،‌ اتّکا به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:
اوّلاً، ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها را که آماج تهدید جدّی دشمنان قرار گرفته بود، ضمانت کرد و معجزه‌ پیروزی در جنگ هشت ‌ساله و شکست رژیم بعثی و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی و شرقی‌اش را پدید ‌آورد.
ثانیاً، موتور پیشران کشور در عرصه‌ علم و فنّاوری و ایجاد زیرساخت‌های حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالنده‌ آن روز به روز فراگیرتر می‌شود. هزاران شرکت دانش‌بنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزه‌های عمران و حمل‌ونقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیون‌ها تحصیل‌کرده‌ دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، ده‌ها طرح بزرگ از قبیل چرخه‌ سوخت هسته‌ای، سلّول‌های بنیادی، فناوری نانو، زیست‌فنّاوری و غیره با رتبه‌های نخستین در کلّ جهان، شصت برابر شدن صادرات غیر نفتی، نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، ده‌ها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فنّاوری بومی، برجستگی محسوس در رشته‌های گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشته‌های مهم و حسّاس پزشکی و جایگاه مرجعیّت در آن و ده‌ها نمونه‌ دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش ‌از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت به‌ جز مونتاژ و در علم به‌جز ترجمه هنری نداشت.
ثالثاً، مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنه‌های داخلی، حضور در صحنه‌های ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمک‌رسانی‌ها و فعّالیّت‌های نیکوکاری که از پیش ‌از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس ‌از انقلاب، مردم در مسابقه‌‌ خدمت‌رسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت می‌کنند.
رابعاً، بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بین‌المللی را به گونه‌ شگفت‌آوری ارتقا داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بین‌المللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب به خصوص آمریکا، مسئله‌ فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئله‌ جنگ‌افروزی‌ها و رذالت‌ها و دخالت‌های قدرت‌های قلدر در امور ملّت‌ها و امثال آن را از انحصار طبقه‌ محدود و عزلت‌‌گزیده‌ای به نام روشنفکر بیرون آورد؛ این گونه روشنفکری میان عموم مردم در همه‌ کشور و همه‌ ساحت‌های زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.
خامساً، کفّه‌ عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بی‌همتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بی‌عدالتی در این چهار دهه، با هیچ دوره‌ دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتخت‌نشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها به ویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالباً محروم از نیازهای اوّلیه‌ زیرساختی و خدمت‌رسانی بودند. جمهوری اسلامی در شمار موفّق‌ترین حاکمیّت‌های جهان در جابه‌جایی خدمت و ثروت از مرکز به همه جای کشور و از مناطق مرفّه‌نشین شهرها به مناطق پایین‌دست آن بوده است. آمار بزرگ راه‌سازی و خانه‌سازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سدّ و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتاً افتخارآفرین است؛ بی‌شک این همه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته‌ و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنه‌ای برای مدیران جهادی و با اخلاص نزد خدا و خلق است. البتّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از  اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوان‌ها است که در ادامه بدان خواهم پرداخت.
سادساً، عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه به گونه‌ای چشمگیر افزایش داد. این پدیده‌ مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی(ره) در طول دوران مبارزه و پس ‌از پیروزی انقلاب، بیش ‌از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایه‌های مادّی، در رأس کشوری قرار گرفت که مایه‌های ایمان مردمش بسی ریشه‌دار و عمیق بود. هرچند دست تطاول تبلیغات مروّج فساد و بی‌بندوباری در طول دوران پهلوی‌ها به آن ضربه‌های سخت زده و لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسّط و به خصوص جوانان کشانده بود، ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دل‌های مستعد و نورانی به ویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدت‌های جوانان در میدان‌های سخت از جمله دفاع مقدّس، با ذکر و دعا و روحیه‌ برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد. پدران و مادران و همسران با احساس وظیفه‌ دینی از عزیزان خود که به جبهه‌های گوناگون جهاد می‌شتافتند دل کندند و سپس، آنگاه که با پیکر خون‌آلود یا جسم آسیب‌دیده‌ آنان روبه‌رو شدند، مصیبت را با شکر همراه کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بی‌سابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهاد سازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز و حج و روزه‌داری و پیاده‌روی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همه‌جا به ویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روزبه‌روز بیشتر و با کیفیت‌تر شده است. اینها همه در دورانی اتّفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُر حجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویّت را در بخش‌های عمده‌ عالم منزوی کرده است و این معجزه‌ای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعّال و پیشرو است.
سابعاً، نماد پر ابّهت و با شکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهان‌خوار و جنایت‌کار، روزبه‌روز برجسته‌تر شد. در تمام این چهل سال، تسلیم‌ناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشته‌ آن در مقابل دولت‌های متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناخته‌شده‌ ایران و ایرانی به ویژه جوانان این مرز و بوم به شمار می‌رفته است. قدرت‌های انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دست‌اندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال کردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانسته‌اند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند. ملّت ایران در فضای حیات‌بخش انقلاب توانست نخست دست‌نشانده‌ آمریکا و عنصر خائن به ملّت را از کشور برانَد و پس از ‌آن هم تا امروز از سلطه‌ دوباره‌ قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدّت جلوگیری کند.
جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصل‌های عمده در سرگذشت چهل‌ ساله‌ انقلاب اسلامی است، انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوّم را در پیشبرد آن بردارید.
محصول تلاش چهل‌ ساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، با عزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفت‌های علمی، رکورددار در رسیدن به رتبه‌های بالا در دانش‌ها و فنّاوری‌های مهم از قبیل هسته‌ای و سلّول‌های بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزه‌های جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد و بسی ویژگی‌های افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه‌ جهت‌گیری‌های انقلابی و جهادی است و بدانید که اگر بی‌توجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ چهل ‌ساله نمی‌بود‌ـ که متأسّفانه بود و خسارت‌‌بار هم بود‌ـ بی‌شک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمان‌های بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمی‌داشت.
ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالش‌های مستکبران روبه‌رو است، امّا با تفاوتی کاملاً معنی‌دار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه‌ جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقه‌ غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمین‌های اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته‌ حزب‌الله و مقاومت در سراسر این منطقه است. اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود،‌ امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاح‌های پیشرفته‌ ایرانی به نیروهای مقاومت است و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابله‌ سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از ده‌ها دولت معاند یا مرعوب می‌بیند و البتّه باز هم در رویارویی شکست می‌خورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایسته‌ ملّت ایران در چشم جهانیان و عبور کرده از بسی گردنه‌های دشوار در مسائل اساسی خویش است.
امّا راه طی شده فقط قطعه‌ای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمان‌های بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنباله‌ این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشته‌ها نیست، باید با همّت و هوشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همه‌ میدان‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بین‌المللی و نیز در عرصه‌های دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانه‌های خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربه‌ها و عبرت‌های گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیه‌ انقلابی و عمل جهادی را به‌کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته‌ اسلامی بسازند.
نکته‌ مهمّی که باید آینده‌سازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی می‌کنند که از نظر ظرفیّت‌های طبیعی و انسانی، کم‌نظیر است و بسیاری از این ظرفیّت‌ها با غفلت دست‌اندرکاران تاکنون بی‌استفاده یا کم ‌استفاده مانده است. همّت‌های بلند و انگیزه‌های جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند.
مهم‌ترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر ۴۰ ‌سال که بخش مهمّی از آن نتیجه‌ موج جمعیّتی ایجاد شده در دهه‌ ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانه‌ ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه‌ دوّم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه‌ انقلابی رشد کرده و آماده‌ تلاش جهادی برای کشورند و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی که به آفرینش‌های علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته‌ مادّی با آن مقایسه نمی‌تواند شد.
به‌ جز اینها، فرصت‌های مادّی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل می‌دهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند می‌توانند با فعّال کردن و بهره‌گیری از آن، درآمدهای ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بی‌نیاز و به معنی واقعی دارای اعتماد به نفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنایی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقه‌ای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوع، بخش‌هایی از ظرفیّت‌های کشور است؛ بسیاری از ظرفیّت‌ها دست‌نخورده مانده است. گفته شده‌ است که ایران از نظر ظرفیّت‌های استفاده نشده‌ طبیعی و انسانی در رتبه‌ اوّل جهان است. بی‌شک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دهه‌ دوّم چشم‌انداز، باید زمان تمرکز بر بهره‌برداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّت‌های استفاده نشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقا یابد.
اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیه‌هایی می‌کنم. این سرفصل‌ها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی.
امّا پیش از همه چیز، نخستین توصیه‌ من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه‌ قفل‌ها، هیچ گامی نمی‌توان برداشت. آنچه می‌گویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّت‌های عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده‌ دوری جسته‌ام، امّا خود و همه را از نومیدی بی‌جا و ترس کاذب نیز برحذر داشته‌‌ام و برحذر می‌دارم. در طول این چهل سال‌ـ و اکنون مانند همیشه‌ـ سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعّال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه‌ نشان دادن واقعیّت‌ها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه‌‌ همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است و البتّه دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت می‌کنند. شما جوانان باید پیش‌گام در شکستن این محاصره‌ تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شما است. نشانه‌های امیدبخش‌ـ که به برخی از آنها اشاره شد‌ـ در برابر چشم شما است. رویش‌های انقلاب بسی فراتر از ریزش‌ها است و دست و دل‌های امین و خدمتگزار، به مراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و کیسه‌دوختگان است. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، در بسیاری از عرصه‌ها با چشم تکریم و احترام می‌نگرد. قدر خود را بدانید و با قوّت خداداد، به سوی ‌آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید.

و امّا توصیه‌ها:
‌1ـ علم و پژوهش: 
دانش،‌ آشکارترین وسیله‌ عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست ساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیان‌های اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقب‌مانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمی‌کنیم، اما مؤکّداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمه‌ دانش در میان خود اصرار می‌ورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملّت ما از متوسّط جهان بالاتر است. اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود‌ـ یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسّط علم در جهان‌ـ به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فنّاوری ما در این مدّت که ما را به رتبه شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایه‌ شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشته‌های حسّاس و نو پدید به رتبه‌های نخستین ارتقا داد، همه و همه در حالی اتّفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است. ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمن‌ساز، به رکوردهای بزرگ دست یافته‌ایم و این نعمت بزرگی است که به خاطر آن باید روز و شب خدا را سپاس گفت.
امّا آنچه من می‌خواهم بگویم این است که این راه طی شده، با همه‌ اهمیّتش فقط یک آغاز بوده است و نه بیشتر. ما هنوز از قلّه‌های دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّه‌ها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهم‌ترین رشته‌ها عبور کنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع کرده‌ایم. عقب‌ماندگی شرم‌آور علمی در دوران پهلوی‌ها و قاجارها در هنگامی که مسابقه‌ علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربه‌ سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگ‌ها عقب نگه داشته بود. ما اکنون حرکت را ‌آغاز کرده و با شتاب پیش می‌رویم، ولی این شتاب باید سال‌ها با شدّت بالا ادامه یابد تا آن عقب‌افتادگی جبران شود. اینجانب همواره به دانشگاهیان و دانشگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدّی در این باره تذکّر و هشدار و فراخوان داده‌ام، ولی اینک مطالبه‌ عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید. سنگ‌بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هسته‌ای نیز داده است. به ‌پا خیزید و دشمن بدخواه و کینه‌توز را که از جهاد علمی شما به شدّت بیمناک است، ناکام سازید.

2‌ـ معنویّت و اخلاق:
 معنویّت به معنی برجسته کردن ارزش‌های معنوی، از قبیل اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است و اخلاق به معنی رعایت فضلیت‌هایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به نفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّت و اخلاق، جهت‌دهنده همه‌ حرکت‌ها و فعّالیّت‌های فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت می‌سازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم می‌آفریند.
شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند، برکات بیشتری به بار می‌آورد؛ این، بی‌گمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومت‌ها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمی‌آید، پس حکومت‌ها نمی‌توانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند و ثانیاً زمینه‌ را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی در این باره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانون‌های ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوه معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنّمی‌ها مردم را با زور و فریب جهنّمی کنند.
ابزارهای رسانه‌ای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانون‌های ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هم‌اکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دل‌های پاک جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهره‌گیری از این ابزارها را به چشم خود می‌بینیم. دستگاه‌های مسئول حکومتی در این باره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیر حکومتی نیست. در دوره‌ پیش ‌رو باید در این باره‌ها برنامه‌های کوتاه‌مدّت و میان‌مدّت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ ان‌شاء‌الله.

3ـ اقتصاد:
 اقتصاد یک نقطه‌ کلیدیِ تعیین‌کننده است. اقتصاد قوی، نقطه‌ قوّت و عامل مهمّ سلطه‌ناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطه‌ ضعف و زمینه‌‌ساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادّیات و معنویّات بشر اثر می‌گذارد. اقتصاد البتّه هدف جامعه‌ اسلامی نیست، امّا وسیله‌ای است که بدون آن نمی‌توان به هدف‌ها رسید. تأکید بر تقویت اقتصاد مستقلّ کشور که مبتنی‌ بر تولید انبوه و با کیفیّت و توزیع عدالت‌محور و مصرف به اندازه و بی‌‌اسراف و مناسبات مدیریّتی خردمندانه است و در سال‌های اخیر از سوی اینجانب بارها تکرار و بر آن تأکید شده، به خاطر همین تأثیر شگرفی است که اقتصاد می‌تواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد.
انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسه‌ها‌ی دشمن است که در صورت اصلاح مشکل درونی، کم‌اثر و حتّی بی‌اثر خواهد شد. چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعف‌های مدیریّتی است.
مهم‌ترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخش‌هایی از اقتصاد که در حیطه‌ وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفاده‌ اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن و سرانجام عدم ثبات سیاست‌های اجرایی اقتصاد و عدم رعایت اولویّت‌ها و وجود هزینه‌های زاید و حتّی مسرفانه در بخش‌هایی از دستگاه‌های حکومتی است. نتیجه‌ اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوان‌ها، فقر درآمدی در طبقه‌ ضعیف و امثال آن است.
راه‌حلّ این مشکلات، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است که باید برنامه‌های اجرایی برای همه‌ بخش‌های آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولت‌ها پیگیری و اقدام شود. درون‌زایی اقتصاد کشور، مولّد شدن و دانش‌بنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدّی‌گری نکردن دولت، برون‌گرایی با استفاده از ظرفیّت‌هایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخش‌های مهمّ این راه‌حل‌ها است. بی‌گمان یک مجموعه‌ جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانسته‌های اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِ‌ رو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعه‌ای باشد.
جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه‌ راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه‌حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه‌زدن بر پنجه‌ گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر می‌شود، امّا منشأ آن، کانون‌های فکر و توطئه‌ خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القا می‌شود.

۴ـ عدالت و مبارزه با فساد:
 این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده‌ چرکین کشورها و نظام‌ها و اگر در بدنه‌ حکومت‌ها عارض شود، زلزله‌ ویرانگر و ضربه‌زننده به مشروعیّت آنها است و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّت‌های مرسوم و مبنایی‌تر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّی‌تر و بنیانی‌تر از دیگر نظام‌ها است. وسوسه‌ مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَوی‌ترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیر‌‌المؤمنین(ع) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقه‌ زهد انقلابی و ساده‌زیستی می‌دادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب می‌کند که دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سه‌گانه حضور دائم داشته باشد و به معنای واقعی با فساد مبارزه کند، به ویژه در درون دستگاه‌های حکومتی.
البتّه نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و به خصوص با رژیم طاغوت که سر تا پا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشته‌اند، ولی حتّی آنچه هست غیر قابل قبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همه‌ مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطان حرص برحذر باشند و از لقمه‌ حرام بگریزند و از خداوند در این‌باره کمک بخواهند و دستگاه‌های نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حساسیّت، از تشکیل نطفه‌ فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. این مبارزه نیازمند انسان‌هایی با ایمان و جهادگر و منیع‌الطّبع با دستانی پاک و دل‌هایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همه‌جانبه‌ای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد.
عدالت در صدر هدف‌های اوّلیّه‌ همه بعثت‌های الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این کلمه‌ای مقدّس در همه‌ زمان‌ها و سرزمین‌ها است و به صورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّ‌عصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد؛ ولی به صورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضه‌ای بر عهده‌ همه به ویژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گام‌های بلندی برداشته است که قبلاً بدان اشاره‌ای کوتاه رفت و البتّه در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئه‌ واژگونه‌نمایی و لااقل سکوت و پنهان‌سازی که اکنون برنامه‌ جدّی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد.
 با این همه اینجانب به جوانان عزیزی که آینده‌ کشور، چشم انتظار آنها است صریحاً می‌گویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید می‌شده و بشود، دارای فاصله‌‌ای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دل‌های مسئولان به طور دائم باید برای رفع محرومیّت‌ها بتپد و از شکاف‌های عمیق طبقاتی به شدّت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نه‌تنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه‌خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بی‌عدالتی می‌انجامد، به شدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به هیچ رو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاست‌ها و قوانین، بارها تکرار شده است؛ ولی برای اجرای شایسته‌ آن چشم امید به شما جوان‌ها است و اگر زمام اداره‌ بخش‌های گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان‌ـ که بحمدالله کم نیستند‌ـ سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ ان‌شاءالله.

۵‌ـ استقلال و آزادی:
 استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرت‌های سلطه‌گر جهان است و آزادی اجتماعی به ‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ افراد جامعه است و این هر دو از جمله‌ ارزش‌های اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه‌ الهی به انسان‌ها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومت‌ها به مردم نیستند. حکومت‌ها موظّف به تأمین این دو هستند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر می‌دانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّت ایران با جهاد چهل ‌ساله‌ خود از جمله‌ آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبه‌های رفیع انسانیّت. این ثمر شجره‌ طیّبه‌ انقلاب را با تأویل و توجیه‌های ساده‌لوحانه و بعضاً مغرضانه، نمی‌توان در خطر قرار داد. همه‌ـ مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی‌ـ موظّف به حراست از آن با همه‌ وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزش‌های الهی و حقوق عمومی تعریف شود.

 ۶ـ عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن:
 این هر سه، شاخه‌هایی از اصلِ «عزّت»، «حکمت» و «مصلحت» در روابط بین‌المللی‌اند. صحنه‌ جهانی، امروز شاهد پدیده‌هایی است که تحقّق یافته یا در آستانه‌‌ ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطه‌ آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه‌ غرب آسیا و زمین‌گیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانه‌ سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه.
 اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمی‌آمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه‌ بر آمریکای جنایتکار، تعدادی از دولت‌های اروپایی را نیز خدعه‌گر و غیرقابل اعتماد می‌داند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزش‌های انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقب‌نشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد و در همه حال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحت‌جویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حل خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.

 ۷ـ سبک زندگی: 
سخن لازم در این باره بسیار است. آن را به فرصتی دیگر وامی‌گذارم و به همین جمله اکتفا می‌کنم که تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیان‌های بی‌جبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همه‌جانبه و هوشمندانه می‌طلبد که باز چشم امید در آن به شما جوان‌ها است.
 در پایان از حضور سرافرازانه و افتخارانگیز و دشمن‌شکن ملّت عزیز در بیست‌ودوّم بهمن و چهلمین سالگرد انقلاب عظیم اسلامی تشکّر می‌کنم و پیشانی سپاس بر درگاه حضرت حق می‌سایم. سلام بر حضرت بقیّة‌الله (ارواحنا فداه)؛ سلام بر ارواح طیّبه‌ شهیدان والامقام و روح مطهّر امام بزرگوار و سلام بر همه‌ ملّت عزیز ایران و سلام ویژه به جوانان.
دعاگوی شما - سیّدعلی خامنه‌ای
۲۲ بهمن‌ ماه 1397

گزارش صبح صادق از پیدا و پنهان نشست آمریکایی- صهیونیستی لهستان


  امین پناهی/ «آینده صلح و امنیت در خاورمیانه» نام نشستی است که پیش‌بینی می‌شد کشورهای تأثیرگذار جهان را علیه ایران متحد کند. با اینکه قرار بود نشست کاملاً در اصل و فرع و ظاهر و باطن یک نشست ضد ایرانی باشد؛ اما به دلیل اعتراض برخی شرکت‌کنندگان و البته دستگاه دیپلماسی کشورمان این عنوان برای آن برگزیده شد. این نشست که روز چهارشنبه و پنج‌شنبه در ورشو، پایتخت لهستان برگزار شد، از همان ابتدا دچار چالش‌هایی شد و از حدود 80 کشور دعوت‌شده به این نشست آمریکایی‌ـ لهستانی تنها 28 کشور در سطحِ مطلوب، یعنی وزرای خارجه شرکت کردند؛ اما تعدادی از کشورها، مانند ترکیه، عراق، لبنان و روسیه و برخی کشورهای اروپایی، مانند آلمان و فرانسه و حتی فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجه اروپا با وجود دعوت به این نشست از حضور در آن سر باز زدند.
اما چه اتفاقی افتاده است که آمریکا چنین هزینه‌ای را حالا چه از جیب خود، چه از جیب لهستانی‌ها می‌کند تا در آن، کشورها را علیه جمهوری اسلامی ایران بسیج کند؟ کشوری که روزی ژاندارم آمریکا در منطقه شناخته می‌شد و مستشاران آمریکایی برای شاه آن تعیین تکلیف می‌کردند، حالا به جایی رسیده است که آمریکا به تنهایی یارای مقابله با آن را ندارد و دست به دامان کشورهای دیگر می‌شود تا جبهه‌ای متحد علیه آن به وجود آورد!

علیه کشور خاصی نیست!
«یورونیوز» پیش از آغاز این نشست تیتر زد: «گردهمایی ۶۰ کشور جهان برای حل بحران خاورمیانه»، اما این بحران چیست که قرار است در کشورهای آسیای غربی و بدون حضور مستقیم کشورهای تأثیرگذار آن حل شود؟ این خبرگزاری در گزارش خود پیش از آغاز این نشست نوشت: «هر چند پیشتر برخی مقامات آمریکا برگزاری نشست امنیتی ورشو را امکانی برای دستیابی به اجماعی فراگیر علیه سیاست‌های موشکی و مداخلات منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران ارزیابی کرده بودند؛ ولی یاتسک چاپوتوویچ، وزیر خارجه لهستان در روز سه‌شنبه و در کنفرانس خبری مشترک با همتای آمریکایی خود گفت که این نشست به طور مستقیم علیه کشور خاصی نیست و هدف اصلی آن رسیدن به راهکاری برای برقراری صلح در سوریه و یمن است.» 
در واقع، باید بگوییم در برهه زمانی پیش از آغاز نشست دو میزبان، یعنی آمریکا و لهستان بر این مسئله که قرار است روی چه چیزی بحث کنند و برای چه چیزی باید راه‌حل بیابند، تفاهم ندارند و این یعنی نشست ورشو بیش از آنکه کارکرد عملی و سیاسی داشته باشد، یک نمایش تبلیغاتی است که دونالد ترامپ و دوستانش طراحی کرده‌اند.

نوبت نشست‌های آشکار است
هر چند قرار بود این نشست به طور غیر مستقیم برای مقابله با جمهوری اسلامی تلاش کند؛ اما گویا آمریکایی‌ها نتوانستند این موضوع را پنهان کنند و البته نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی معتقد است نشست‌های پنهانی و محافظه‌کارانه به اندازه کافی انجام شده و حالا نوبت نشست‌های آشکار است!
«بی‌بی‌سی» فارسی از زبان مایک پنس، معاون ترامپ نوشت: «فرصت رویارویی با ایران را از دست نخواهیم داد.» در این گزارش پایگاه خبریِ وابسته به تلویزیون دولتی انگلیس آمده است: «آقای پنس از دولت باراک اوباما به خاطر سکوتش در اعتراضات سال ۱۳۸۸ در ایران انتقاد کرد. او همچنین مدعی شد، اقتصاد ایران در حال سقوط است و گفت: «دنیا فرصت قبلی برای رویارویی با رژیم ایران را از دست داد، اما این بار دیگر نه».»
«اسپوتنیک» فارسی نیز در یک گزارش تحلیلی از اینکه ایالات متحده از این نشست چه می‌خواهد، نوشت: «نشستی که با میزبانی لهستان و تدارک پر هیاهوی ایالات متحده همراه بود، اما چنانچه انتظار می‌رفت، تاکنون چیزی فراتر از یک رهاورد تبلیغاتی گذرا نداشته است؛ بلکه با نوعی عقب‌نشینی تاکتیکی از جانب دعوت‌کننده اصلی، یعنی آمریکا همراه بوده است و یکی دیگر از تلاش‌های کاخ سفید در راه ایجاد ائتلاف چندجانبه علیه ایران را به «صلح و امنیت در خاورمیانه» تغییر عنوان داده تا از خالی ماندن صندلی‌های کنفرانسش جلوگیری کند.»
در ادامه این گزارش آمده است: «در واقع این طور به نظر می‌آید که پس از اعمال نافرجام تحریم‌های دندان‌شکن از سوی آمریکایی‌ها در پی خروج آنها از «برجام»، مبارزات فعال برای ایجاد یک ائتلاف ضد ایرانی از آخرین بلیت‌های بخت‌آزمایی دونالد ترامپ خواهد بود. پس شاید بتوان از یک جنبه به دولت ترامپ حق داد که به طور مداوم، برنامه تبلیغات انتخاباتی خود را دنبال کند. هر چند به نظر می‌رسد تا اینجای کار، دولت ایالات متحده در نمایش تبلیغاتی خود نیز چندان موفق نبوده است.»

حقه توئیتری که رو شد
آمریکا از سوی دیگر برای آنکه نشان دهد این نشست صرفاً یک حرکت از سوی سیاستمداران نبوده و بدنه مردمی هم دارد، از ابزار مجازی در اختیارش استفاده کرد تا نشان دهد کاربران مجازی هم با این نشست و البته سیاست‌های ضد ایرانی ترامپ موافق هستند. اما بی‌بی‌سی مانیتورینگ دست ترامپ را رو کرد و در گزارشی تحلیلی پیام‌های توئیتری در حمایت از نشست ورشو را بررسی کرد و نوشت: «بیش از ۱۴ هزار توئیتی که طی یک ماه گذشته در حمایت از این نشست منتشر شده است، تنها از هشت حساب کاربری ارسال شده‌اند.»
شاخه تحلیلی بی‌بی‌سی انگلیسی نیز درباره هدف این جریان توئیتری نوشت: «ظاهراً هدف این جریان، ایجاد یک ترند ساختگی است که قرار است نشان‌دهنده حمایت مردمی از نشست ورشو و در ادامه نارضایتی گسترده از نظام ایران باشد.»
هر چند تلاش برای ترند کردن هشتگ‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران مسبوق به سابقه بوده و پیش از این هم گروه‌های معاند از جمله گروهک منافقین نیز دست به چنین اعمالی زده‌اند که شبکه الجزیره آنها را فاش کرده است.

خط و نشان برای ایران
پس از پایان این نشست، بی‌بی‌سی فارسی در گزارشی نوشت: «کنفرانس امنیتی ورشو پایان یافت و در بیانیه پایانی میزبانان از ایران نامی برده نشد.» هر چند شرکت‌کنندگان به اینکه نام ایران در بیانیه پایانی برده شود، تمایلی نداشتند و البته این اتفاق هم افتاد، اما در ظاهر آمریکایی‌ها و لهستانی‌ها مصمم بودند تا این نشست را همان‌طور که می‌خواستند، نشان بدهند. در نشست خبری مشترک وزیران خارجه لهستان و آمریکا آن دو سعی کردند نکته جا افتاده از بیانیه را در این بخش جبران کنند. پمپئو درباره این نشست گفت: «این یک نشست تاریخی بود که در آن رهبران اسرائیلی و کشورهای عرب در یک اتاق نشستند و با هم بر سر خطر مشترک ایران و تجاوزگری جمهوری اسلامی گفت‌وگو کردند.»
اما از آنجا که کشورهای شرکت‌کننده از ابتدا نخواسته بودند موضوع اصلی این نشست، ایران باشد و آمریکا را به تغییر عنوان نشست مجبور کرده بودند، حالا با همراهی برخی هم‌پیمانانش در مقابل ایران سعی می‌کرد در حاشیه این نشست برای ایران خط و نشان بکشد. 
این نشست پایان یافت و شکست آن پیش از آغاز مسجل بود و به جز آمریکا و رژیم صهیونیستی که ذوق‌زده در این نشست شرکت بودند، کسی منتظر نتیجه خاصی از این نشست نبود. 

گل سوچی به دروازه ورشو
اما باید گفت نشست دیگری به طور موازی در شهر سوچی روسیه برگزار شد. رهبران تروئیکا، یعنی ایران، روسیه و ترکیه در این نشست که همزمان با نشست ورشو برگزار شد، راه‌حل‌های بحران سوریه را بررسی کردند.
اسپوتنیک این دو نشست موازی را به مثابه رقابت دو تیم فوتبال دانست و تیتر زد: «گل تیم سوچی به دروازه ورشو». این پایگاه خبری با استناد به روزنامه بریتانیایی ایندپندنت نوشت: «شرکت‌کنندگان در این کنفرانس‌ها به مبارزه برای نفوذ و تقویت بلوک‌های ژئوپلیتیک مخالف یکدیگر در این منطقه ناپایدار توجه ویژه‌ای کردند.»
هرچند بسیاری از کارشناسان نشست ورشو را یک نشست شکست خورده و بدون کاربرد می‌دانند، اما نشست سوچی را یک گام مثبت برای حل بحران سوریه از طریق سیاسی تلقی می‌کنند. نشریه آمریکایی VOX درباره نتایج نشست ورشو این‌گونه نوشت: «آمریکا می‌خواست ایران را ایزوله کند، اما خودش منزوی شد!»

چهار اشتباه آمریکایی‌ها
در گزارش این نشریه آمریکایی چهار اشتباه آمریکا که سبب شکستش در ورشو شد، این‌گونه بیان می‌شود:
«1ـ کنفرانس بد شروع شد: رودی جولیانی‌ـ وکیل شخصی ترامپ‌ـ در بین جمعیت منافقین، علیه ایران سخنرانی کرد و این پالس را فرستاد که هدف، تخریب ایران است.
2ـ حضور نمایندگان کشورها در کنفرانس ضعیف بود: رهبران آلمان، فرانسه و اتحادیه اروپا حضور نداشتند و سایر کشورهای عربی و اروپایی نیز با نمایندگانی در سطح پایین شرکت کرده بودند.
3ـ حتی نمایندگان عالی‌رتبه‌ای که در کنفرانس حضور داشتند، با دلایلی غلط، جریان‌سازی خبری کردند، مانند نتانیاهو که توئیت کرد و هدف کنفرانس را اتحاد برای جنگ علیه ایران دانست.
4ـ سخنرانی تحکم‌آمیز مایک پنس‌ـ معاون ترامپ‌ـ که از اروپا خواست که از برجام خارج شوند.»
و در پایان این گزارش می‌نویسد: «اجلاس ورشو، اساساً غیر ضروری بود، چون بنابر گواه خود سازمان جاسوسی آمریکا، ایران همچنان از برجام پیروی می‌کند.» در واقع باید گفت، ایالات متحده آمریکا یک شکست به شکست‌هایش در برابر جمهوری اسلامی افزود و این نشست نتیجه‌ای جز بی‌آبرو کردن رهبران این کشور نداشت.