آیت‌الله آملی‌لاریجانی، با تجلیل از حضور حماسی مردم در راه‌پیمایی و جشن چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی، گفت: ما باید به این مطلب توجه داشته باشیم که در تأیید و تصویب پالرمو اگر نظری بدهیم، آیا واقعاً آن چیزی است که اروپایی‌ها از ما خواسته‌اند یا امر فراتری، همچون FATF را از ما توقع دارند؟ جمهوری اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت، مجلس و نهادهای دیگر آیا واقعاً مصلحت است که با این طلب‌های قلدرمآبانه کشورهای غربی همراهی کنند؟


گزارش صبح صادق از پیدا و پنهان نشست آمریکایی- صهیونیستی لهستان


  امین پناهی/ «آینده صلح و امنیت در خاورمیانه» نام نشستی است که پیش‌بینی می‌شد کشورهای تأثیرگذار جهان را علیه ایران متحد کند. با اینکه قرار بود نشست کاملاً در اصل و فرع و ظاهر و باطن یک نشست ضد ایرانی باشد؛ اما به دلیل اعتراض برخی شرکت‌کنندگان و البته دستگاه دیپلماسی کشورمان این عنوان برای آن برگزیده شد. این نشست که روز چهارشنبه و پنج‌شنبه در ورشو، پایتخت لهستان برگزار شد، از همان ابتدا دچار چالش‌هایی شد و از حدود 80 کشور دعوت‌شده به این نشست آمریکایی‌ـ لهستانی تنها 28 کشور در سطحِ مطلوب، یعنی وزرای خارجه شرکت کردند؛ اما تعدادی از کشورها، مانند ترکیه، عراق، لبنان و روسیه و برخی کشورهای اروپایی، مانند آلمان و فرانسه و حتی فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجه اروپا با وجود دعوت به این نشست از حضور در آن سر باز زدند.
اما چه اتفاقی افتاده است که آمریکا چنین هزینه‌ای را حالا چه از جیب خود، چه از جیب لهستانی‌ها می‌کند تا در آن، کشورها را علیه جمهوری اسلامی ایران بسیج کند؟ کشوری که روزی ژاندارم آمریکا در منطقه شناخته می‌شد و مستشاران آمریکایی برای شاه آن تعیین تکلیف می‌کردند، حالا به جایی رسیده است که آمریکا به تنهایی یارای مقابله با آن را ندارد و دست به دامان کشورهای دیگر می‌شود تا جبهه‌ای متحد علیه آن به وجود آورد!

علیه کشور خاصی نیست!
«یورونیوز» پیش از آغاز این نشست تیتر زد: «گردهمایی ۶۰ کشور جهان برای حل بحران خاورمیانه»، اما این بحران چیست که قرار است در کشورهای آسیای غربی و بدون حضور مستقیم کشورهای تأثیرگذار آن حل شود؟ این خبرگزاری در گزارش خود پیش از آغاز این نشست نوشت: «هر چند پیشتر برخی مقامات آمریکا برگزاری نشست امنیتی ورشو را امکانی برای دستیابی به اجماعی فراگیر علیه سیاست‌های موشکی و مداخلات منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران ارزیابی کرده بودند؛ ولی یاتسک چاپوتوویچ، وزیر خارجه لهستان در روز سه‌شنبه و در کنفرانس خبری مشترک با همتای آمریکایی خود گفت که این نشست به طور مستقیم علیه کشور خاصی نیست و هدف اصلی آن رسیدن به راهکاری برای برقراری صلح در سوریه و یمن است.» 
در واقع، باید بگوییم در برهه زمانی پیش از آغاز نشست دو میزبان، یعنی آمریکا و لهستان بر این مسئله که قرار است روی چه چیزی بحث کنند و برای چه چیزی باید راه‌حل بیابند، تفاهم ندارند و این یعنی نشست ورشو بیش از آنکه کارکرد عملی و سیاسی داشته باشد، یک نمایش تبلیغاتی است که دونالد ترامپ و دوستانش طراحی کرده‌اند.

نوبت نشست‌های آشکار است
هر چند قرار بود این نشست به طور غیر مستقیم برای مقابله با جمهوری اسلامی تلاش کند؛ اما گویا آمریکایی‌ها نتوانستند این موضوع را پنهان کنند و البته نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی معتقد است نشست‌های پنهانی و محافظه‌کارانه به اندازه کافی انجام شده و حالا نوبت نشست‌های آشکار است!
«بی‌بی‌سی» فارسی از زبان مایک پنس، معاون ترامپ نوشت: «فرصت رویارویی با ایران را از دست نخواهیم داد.» در این گزارش پایگاه خبریِ وابسته به تلویزیون دولتی انگلیس آمده است: «آقای پنس از دولت باراک اوباما به خاطر سکوتش در اعتراضات سال ۱۳۸۸ در ایران انتقاد کرد. او همچنین مدعی شد، اقتصاد ایران در حال سقوط است و گفت: «دنیا فرصت قبلی برای رویارویی با رژیم ایران را از دست داد، اما این بار دیگر نه».»
«اسپوتنیک» فارسی نیز در یک گزارش تحلیلی از اینکه ایالات متحده از این نشست چه می‌خواهد، نوشت: «نشستی که با میزبانی لهستان و تدارک پر هیاهوی ایالات متحده همراه بود، اما چنانچه انتظار می‌رفت، تاکنون چیزی فراتر از یک رهاورد تبلیغاتی گذرا نداشته است؛ بلکه با نوعی عقب‌نشینی تاکتیکی از جانب دعوت‌کننده اصلی، یعنی آمریکا همراه بوده است و یکی دیگر از تلاش‌های کاخ سفید در راه ایجاد ائتلاف چندجانبه علیه ایران را به «صلح و امنیت در خاورمیانه» تغییر عنوان داده تا از خالی ماندن صندلی‌های کنفرانسش جلوگیری کند.»
در ادامه این گزارش آمده است: «در واقع این طور به نظر می‌آید که پس از اعمال نافرجام تحریم‌های دندان‌شکن از سوی آمریکایی‌ها در پی خروج آنها از «برجام»، مبارزات فعال برای ایجاد یک ائتلاف ضد ایرانی از آخرین بلیت‌های بخت‌آزمایی دونالد ترامپ خواهد بود. پس شاید بتوان از یک جنبه به دولت ترامپ حق داد که به طور مداوم، برنامه تبلیغات انتخاباتی خود را دنبال کند. هر چند به نظر می‌رسد تا اینجای کار، دولت ایالات متحده در نمایش تبلیغاتی خود نیز چندان موفق نبوده است.»

حقه توئیتری که رو شد
آمریکا از سوی دیگر برای آنکه نشان دهد این نشست صرفاً یک حرکت از سوی سیاستمداران نبوده و بدنه مردمی هم دارد، از ابزار مجازی در اختیارش استفاده کرد تا نشان دهد کاربران مجازی هم با این نشست و البته سیاست‌های ضد ایرانی ترامپ موافق هستند. اما بی‌بی‌سی مانیتورینگ دست ترامپ را رو کرد و در گزارشی تحلیلی پیام‌های توئیتری در حمایت از نشست ورشو را بررسی کرد و نوشت: «بیش از ۱۴ هزار توئیتی که طی یک ماه گذشته در حمایت از این نشست منتشر شده است، تنها از هشت حساب کاربری ارسال شده‌اند.»
شاخه تحلیلی بی‌بی‌سی انگلیسی نیز درباره هدف این جریان توئیتری نوشت: «ظاهراً هدف این جریان، ایجاد یک ترند ساختگی است که قرار است نشان‌دهنده حمایت مردمی از نشست ورشو و در ادامه نارضایتی گسترده از نظام ایران باشد.»
هر چند تلاش برای ترند کردن هشتگ‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران مسبوق به سابقه بوده و پیش از این هم گروه‌های معاند از جمله گروهک منافقین نیز دست به چنین اعمالی زده‌اند که شبکه الجزیره آنها را فاش کرده است.

خط و نشان برای ایران
پس از پایان این نشست، بی‌بی‌سی فارسی در گزارشی نوشت: «کنفرانس امنیتی ورشو پایان یافت و در بیانیه پایانی میزبانان از ایران نامی برده نشد.» هر چند شرکت‌کنندگان به اینکه نام ایران در بیانیه پایانی برده شود، تمایلی نداشتند و البته این اتفاق هم افتاد، اما در ظاهر آمریکایی‌ها و لهستانی‌ها مصمم بودند تا این نشست را همان‌طور که می‌خواستند، نشان بدهند. در نشست خبری مشترک وزیران خارجه لهستان و آمریکا آن دو سعی کردند نکته جا افتاده از بیانیه را در این بخش جبران کنند. پمپئو درباره این نشست گفت: «این یک نشست تاریخی بود که در آن رهبران اسرائیلی و کشورهای عرب در یک اتاق نشستند و با هم بر سر خطر مشترک ایران و تجاوزگری جمهوری اسلامی گفت‌وگو کردند.»
اما از آنجا که کشورهای شرکت‌کننده از ابتدا نخواسته بودند موضوع اصلی این نشست، ایران باشد و آمریکا را به تغییر عنوان نشست مجبور کرده بودند، حالا با همراهی برخی هم‌پیمانانش در مقابل ایران سعی می‌کرد در حاشیه این نشست برای ایران خط و نشان بکشد. 
این نشست پایان یافت و شکست آن پیش از آغاز مسجل بود و به جز آمریکا و رژیم صهیونیستی که ذوق‌زده در این نشست شرکت بودند، کسی منتظر نتیجه خاصی از این نشست نبود. 

گل سوچی به دروازه ورشو
اما باید گفت نشست دیگری به طور موازی در شهر سوچی روسیه برگزار شد. رهبران تروئیکا، یعنی ایران، روسیه و ترکیه در این نشست که همزمان با نشست ورشو برگزار شد، راه‌حل‌های بحران سوریه را بررسی کردند.
اسپوتنیک این دو نشست موازی را به مثابه رقابت دو تیم فوتبال دانست و تیتر زد: «گل تیم سوچی به دروازه ورشو». این پایگاه خبری با استناد به روزنامه بریتانیایی ایندپندنت نوشت: «شرکت‌کنندگان در این کنفرانس‌ها به مبارزه برای نفوذ و تقویت بلوک‌های ژئوپلیتیک مخالف یکدیگر در این منطقه ناپایدار توجه ویژه‌ای کردند.»
هرچند بسیاری از کارشناسان نشست ورشو را یک نشست شکست خورده و بدون کاربرد می‌دانند، اما نشست سوچی را یک گام مثبت برای حل بحران سوریه از طریق سیاسی تلقی می‌کنند. نشریه آمریکایی VOX درباره نتایج نشست ورشو این‌گونه نوشت: «آمریکا می‌خواست ایران را ایزوله کند، اما خودش منزوی شد!»

چهار اشتباه آمریکایی‌ها
در گزارش این نشریه آمریکایی چهار اشتباه آمریکا که سبب شکستش در ورشو شد، این‌گونه بیان می‌شود:
«1ـ کنفرانس بد شروع شد: رودی جولیانی‌ـ وکیل شخصی ترامپ‌ـ در بین جمعیت منافقین، علیه ایران سخنرانی کرد و این پالس را فرستاد که هدف، تخریب ایران است.
2ـ حضور نمایندگان کشورها در کنفرانس ضعیف بود: رهبران آلمان، فرانسه و اتحادیه اروپا حضور نداشتند و سایر کشورهای عربی و اروپایی نیز با نمایندگانی در سطح پایین شرکت کرده بودند.
3ـ حتی نمایندگان عالی‌رتبه‌ای که در کنفرانس حضور داشتند، با دلایلی غلط، جریان‌سازی خبری کردند، مانند نتانیاهو که توئیت کرد و هدف کنفرانس را اتحاد برای جنگ علیه ایران دانست.
4ـ سخنرانی تحکم‌آمیز مایک پنس‌ـ معاون ترامپ‌ـ که از اروپا خواست که از برجام خارج شوند.»
و در پایان این گزارش می‌نویسد: «اجلاس ورشو، اساساً غیر ضروری بود، چون بنابر گواه خود سازمان جاسوسی آمریکا، ایران همچنان از برجام پیروی می‌کند.» در واقع باید گفت، ایالات متحده آمریکا یک شکست به شکست‌هایش در برابر جمهوری اسلامی افزود و این نشست نتیجه‌ای جز بی‌آبرو کردن رهبران این کشور نداشت.


دکتر رضا میرابیان
 کارشناس ارشد مسائل عربستان
سال‎هاست، عربستان سعودی قوانین بین‌المللی در زمینه حقوق بشر را نقض می‌کند. سازمان ملل، دیده‌بان حقوق بشر و تعداد بسیاری از دیگر سازمان‌ها و نهاد‌های بین‌المللی فعال در زمینه حقوق بشر همواره ضمن انتقاد از نقض نظام‌مند و گسترده حقوق بشر در عربستان سعودی، خواهان بررسی و برخورد با پادشاهی عربستان بوده‎اند. اما آنچه سبب شد این موضوع بیش از پیش مطرح شده و واقعیت حقوق بشر در عربستان برای همگان آشکارتر شود، قتل دردناک زکریا بدر علی‌الجابر کودک شش ساله عربستانی به دست یک وهابی جنایتکار به جرم فرستادن صلوات بر پیامبر اکرم(ص) و آل پیامبر، در شهر مدینه بود که با واکنش‌های فراوانی همراه شد. نمونه بسیار واضح‌تر نقض حقوق بشر در عربستان، ترور خاشقجی بوده که در ابتدا سعودی‌ها موضوع ترور را رد کردند، اما برای رسیدن به این ارزیابی، منابع اطلاعاتی گوناگونی بررسی شدند و آشکار شد که این عمل به دست مأموران خودسر سعودی انجام شده است. شواهدی وجود دارد که بن‌سلمان در پشت پرده توطئه علیه این روزنامه‌نگار سعودی نقش مستقیم داشته است. حتی مجلس سنا از وزیر خارجه آمریکا خواست طی گزارشی اعلام کند که آیا مقامات دولت عربستان یا اعضای خاندان سلطنتی این کشور، از جمله محمد‌بن‌سلمان، ولی‌عهد عربستان در قتل خاشقجی دست داشته‌اند، یا خیر. 
از زمانی که محمد‌بن‌سلمان در رأس قدرت قرار گرفته، میزان بازداشت روشنفکران، فرهیختگان، علما و غیره در عربستان زیاد شده، حتی دادستان عربستان برای برخی از آنها حکم اعدام صادر کرده است؛ یعنی برخلاف آنچه ولی‌عهد عربستان مدعی است که حقوق جامعه عربستان پیشرفت کرده است، اما در عمل آمارهایی که سازمان‌های حقوق بشر، از میزان دستگیری‌ها، توقیف اموال بسیاری از تجار و بازرگانان از جمله اعضای خاندان سلطنتی منتشر می‌کنند، نشان می‌دهند وی در ابتدا با یک شیوه تبلیغاتی و به عنوان یک فرد مصلح و اصلاحگر وارد جامعه عربستان شده و می‌خواهد از این طریق جامعه عربستان را از افراط و افراط‌گری نجات دهد، اما با رفتارش و با این شیوه حکومت‌داری سرآمد این افراط و افراط‌گری در عربستان بوده که در رأس این افراط، موضوع ترور خاشقجی و شهادت کودک شیعی سعودی زکریا جابر قرار دارد که دولت عربستان مدعی شده است، قاتل این کودک مجنون بوده است! یا حتی می‌توان محاصره شیعیان قطیف، الاحساء، عوامیه و ظهران در شرق عربستان و منع جوانان شیعه از ورود به دانشگاه‌های سعودی را از جمله رفتارهای تبعیض‌آمیز رژیم آل‌سعود نسبت به شهروندان غیر وهابی دانست. حتی در این زمینه سلمان العوده یکی از معروف‌ترین مبلّغان و شیوخ سلفی در عربستان که هم‌اکنون در زندان به سر می‌برد و حتی دادستان عربستان او را به اعدام محکوم کرده، در گفت‌وگو با نیویورک‌تایمز آمریکا اظهار نگرانی می‌کند که مقامات سعودی با افرادی که نظرات مختلفی دارند، برخورد می‌کنند. به این دلیل که صدای اعتدال در عربستان از بین برود، در یک سال اخیر اقدام به بازداشت بسیاری از فعالان سعودی کرده که سعی داشتند اصلاحات را در عربستان خاموش کنند که البته با مجازات اعدام روبه‌رو شدند. با توجه به رفتار و شیوه‌های تروری که بر فضای عربستان حاکم است، رفتار ولی‌عهد عربستان برای نقض حقوق بشر روز به روز شدت گرفته و کارنامه وی در این زمینه سنگین‌تر می‌شود. حالا اینکه چرا مجامع بین‌المللی و حکام کشورهای اسلامی در مقابل این‌گونه جنایت‌ها سکوت اختیار می‌کنند، برمی‌گردد به اینکه، آنها به قدرت‌های فرامنطقه‌ای و سازمان‌های بین‌المللی وابستگی دارند و با رشوه و پول‌های کلان جلوی ایفای نقش آنها را می‌گیرند.


 راهبرد فشار بر ایران
در روزهای گذشته، ویدئویی عجیب از رئیس FATF منتشر شد که به صراحت نشان می‌دهد، آمریکا اصرار دارد لوایح مربوط به FATF در ایران تصویب شود. در جلسه استماع کنگره که مارشال بیلینگزلی (دستیار معاون وزیر خزانه‌داری آمریکا و رئیس کنونی FATF) درباره ایران سخن می‌گفت، در پاسخ به این پرسش که: «چگونه فشار را بر روی رهبران ایران و مؤسسات مالی حفظ کنیم تا مطمئن شویم سپاه و مؤسسات مالی مرتبط با آن در تحریم‌ها رخنه ایجاد نکنند و آن را دور نزنند؟»، گفت: «در زمینه حفظ فشارها بر روی حکومت ایران، یکی از کارهایی که آنها (ایرانی‌ها) باید انجام دهند این است که باید یک چارچوب قانونی ایجاد کنند و برای توقف تأمین مالی تروریسم پاسخگو باشند.»
تندروها از نظر آمریکا
«وندی شرمن» سرپرست تیم آمریکایی در مذاکرات هسته‌ای برجام که سابقه توهین کردن به مردم ایران را هم در کارنامه‌اش دارد، در مصاحبه‌ای گفته است: «من درباره ایرانی‌ها (به دو دسته) تندروها و تندروهای تندرو که قبلاً درباره آن صحبت کرده‌ام، قائلم و آنها(اعضای مذاکراه‌کننده ایرانی برجام) را میانه‌رو نخوانده‌ام.» وی درباره آینده برجام نیز گفته است: «تندروهایی که روی برجام( ظریف و روحانی) کار کردند، خواهان آن هستند که بقا پیدا کنند و تندروهای تندرو وقتی که آمریکا از توافق خارج شد، تقویت شدند؛ چرا که آنها گفتند، ببینید ما به شما گفته بودیم که به آمریکا اعتماد نکنید، آنها به ما احترام نمی‌گذارند، آنها از توافق خارج می‌شوند.»
ایران منزوی نیست؟!
عطاءالله مهاجرانی در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی، درباره ادعای منزوی شدن جمهوری اسلامی و مقایسه ایران با کره شمالی گفت: «اگر ما کره شمالی می‌بودیم که کاری با ما نداشتند. آمریکایی که یک ژنرال
(آیزنهاور) را می‌فرستاد برای ایران تصمیم بگیرد، حالا با دیگران در ورشو جمع شده و خواسته همه دنیا را جمع کند، ناموفق بوده؛ می‌گوید ما باید ایران را محدود کنیم؛ اگر ایران محدود و منزوی بود که این همه طبل و کارناوال و این همه سروصدا از کجاست. این نشان می‌دهد که یک اتفاقی افتاده و من معتقدم این اتفاق، استقلال است.»
فرق ایران و مصر
اسداللهی کارشناس منطقه‌ای با مقایسه ایران و مصر به کارآمدی رویکرد مقاومت در سیاست خارجی ایران اشاره کرد و گفت: «در مصر الآن 45 درصد مردم در بی‌سوادی مطلق هستند که معارضان این رقم را 55 درصد می‌دانند. این کشور هیچ تولیدی ندارد و فقط واردکننده است. حتی این کشور مجبور شد دو جزیره خود را به عربستان بفروشد تا کمک مالی بگیرد. مصر در منطقه جایگاه خاصی ندارد و در معادلات محو شده است و این نشان می‌دهد تبعیت از آمریکا قدرت نمی‌آورد، وگرنه الآن باید مصر در منطقه حاکم می‌بود.»
واقعاً انحرافی
عبدالرضا داوری، از نزدیکان احمدی‌نژاد که مشاور رسانه‌ای وی هم است، با انتشار مطالبی یک بار دیگر عمق فاجعه انحرف فکری جریان بهار را یادآوری کرده و نوشته است: «رضا پهلوی هم اگر به خداگونگی انسان باور داشته باشد و برای توانمند شدن انسان‌ها تلاش کند و با هر شیوه‌ای که برای انسان‌ها حقارت و ذلت می‌خواهد، مبارزه کند، حتماً بهاری است». شاید همین چند سطر نوشته برای پذیرش رضا پهلوی در جمع انحرافیون بهاری کافی باشد که نشان دهد انحراف این جریان تا کجا پیش رفته است.
تلاش برای استحاله
برخی چهره‌های اصلاح‌طلب در چهل سالگی با طرح اینکه «پس از 30 سال باز هم در قانون اساسی باید بازنگری و اصلاحات انجام داد»، به دنبال فرار از ناکارآمدی مدیریتی خود و مقصر دانستن نظام هستند. بعضی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی در مطالبی تصریح می‌کنند، مشکل اصلی ساختاری است؛ به گونه‌ای ‌که ما تمرکز قدرت را هم در کشور داریم و هم نداریم.

  محسن فخری/  یکی از خصوصیات تفکر غربی ناحق جلوه دادن حق و حق جلوه دادن ناحق است. اندیشه غربی از وقتی که حول محور انسانیت و اخلاق نچرخید، نتیجه‌ای جز دشمنی، فساد، کشتار و تجاوز به حقوق انسان‌ها رقم نزد. آنچه غرب برای آسایش انسان در نظر داشت، نه تنها محقق نشد؛ بلکه خودش را هم دچار مخاطره کرد. تفکر غربی بدون اتصال به دستورات خداوند و وظایف تعیین شده از سوی پیامبران الهی، روشی را برای زندگی پیش گرفت که این روش به هر کجای عالم رفت، آنجا را به آتش قهر و غضب سوزاند. آن زمان که مدعیان مسلمانی به روش غربی به اصلاح در کشورشان دست زدند، هم خداوند و هم دستورات اسلامی انسانی به فراموشی سپرده شد و اندیشه‌های غربی ظهور و بروز بیشتری پیدا کرد. 
کشور عربستان که در سال‌های اخیر از طریق بن‌سلمان، این شاهزاده جنایتکار و جیره‌خوار آمریکا و رژیم صهیونیستی به اصلاحات اجتماعی و سیاسی دست زد، بر عکس ادعایش مبنی بر خادم حرمین شریفین، به خادم «غربین شرورین» تبدیل شد و به جای اصلاحات انسانی به اصلاحات شیطانی دست زد و می‌خواهد هر پلیدی که غرب آن را تولید کرده، وارد کشور خود کند. فعلاً که اصلاحات برای شهروندانش آواز رقاصه‌ها و سرگرمی‌های غیر اخلاقی آورده و قرار است تفکرات وهابیت که در خشم، نفرت و دشمنی غرق است، با تفکرات غربی که به نوعی دیگر با انسان و اخلاق فاصله دارد، ممزوج شود. چه شود این شهروند عربستانی با این تلفیق پلید و چه شود آتش دشمنی وهابیون عربستانی وقتی با تفکر غربی درآمیزد و تفکری نووهابی را پدید آورد!
هنوز زمان زیادی از اصلاحات غربی نگذشته که حیوانیت و عداوت به جان طفلی معصوم می‌افتد و او را مذبوح اصلاحات بن‌سلمانی می‌کند. هنوز زمان زیادی از ورود بی‌قاعده نفرت و دنائت به کشور عربستان که خود گرفتار تفکرات ضد اسلامی است، نگذشته که مادری شاهد بریده شدن گلوی طفل معصومش می‌شود. آیا شایسته نبود حاکمان سعودی مدعی خادمین شریفین کمی از دستورات رسول‌الله(ص) را که به رحم، شفقت، محبت و مهربانی با دیگر انسان‌ها توصیه می‌کند، در کشورشان اجرایی کنند؟ آیا برای نشان دادن پیشرفت و توسعه باید تفکرات شیطانی را به جای تفکرات الهی‌ـ اسلامی در جامعه پیاده کنیم؟ آیا قتل و کشتار و فساد و ذبح کردن کودکان نشان پیشرفت و توسعه است؟ شهروندان کشوری که رسول خدا را از خود می‌دانند، نباید با دستورات ایشان اینقدر فاصله داشته باشند و اجازه دهند حاکمان‌شان به نام اسلام هر تعدی و تجاوزی را بر خود حلال بدانند. شهروندان کشوری اسلامی که به چشم خود دیده‌اند هر وقت از قرآن و رسول‌الله و اهل بیت(ع) او فاصله گرفتند، دچار بی‌رحمی و قتل و غارت شدند، نباید دل‌شان را به آواز زنان و رقص و پایکوبی در کنسرت‌ها خوش کرده و خود را از اخلاق دور کنند. در حال حاضر، حق انسانیت و نوع‌دوستی است که در تفکر غربی ناحق دیده می‌شود و ناحق شعله‌ور شدن خشم است که در تفکر غربی حق پندار می‌شود.

نشستی برای واگرایی!
به دنبال پایان نشست ضد ایرانی لهستان، اندیشکده آمریکایی «استراتفور» درباره دلیل حضور نیافتن وزرای خارجه بیشتر کشورها در نشست ورشو نوشت: «بخشی از دلایل (حضور نیافتن وزرای خارجه) ناشی از این واقعیت بود که آمریکا این نشست را به یک اجلاس ضد ایرانی تبدیل کرده بود.» طبق گزارش این اندیشکده آمریکایی، «نشست (ورشو) به جای برجسته کردن همگرایی و اتفاق نظر در مسائل مربوط به امنیت خاورمیانه، تأکیدی بر واگرایی و اختلاف نظر بود. از همه قابل ملاحظه‌تر اینکه، استدلال‌های آمریکا درباره لزوم اتخاذ مواضع سرسختانه علیه ایران در همراه کردن بسیاری از مقامات اروپایی با این مواضع بار دیگر شکست خورده است.»

وعده‌های تحقق‌نیافته!
احمد توکلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به وعده‌های تحقق‌نیافته مسئولان، یادآور شد: «قول دادن و عمل نکردن و بعد هم به روی خودشان نیاوردن سبب بی‌اعتمادی مردم می‌شود، اگر قول دادید و نتوانستید عمل کنید، چرا مشکلات را گردن دیگری
 می‌اندازید؟»

انعکاس وارونه
پس از صدور بیانیه راهبردی «گام دوم انقلاب» از سوی رهبر معظم انقلاب بیشتر روزنامه‌های کشور در روز پنجشنبه گذشته، تیتر یک خود را به این بیانیه اختصاص داده بودند؛ اما برخی روزنامه‌های اصلاح‌طلب تنها بخشی از این بیانیه را تیتر کرده و این عبارت را برگزیده بودند که «انقلاب اسلامی همچون پدیده‌ای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده‌ تصحیح خطاهای خویش است.»
به نظر می‌رسد برخی با انتخاب گزینشی و  برجسته کردن تنها بخشی از این بیانیه مهم و راهبردی  در صدد بودند روح این بیانیه را به صورت وارونه به مخاطب ارائه کنند.

نکته: علامه محمدتقی جعفری می‌گفتند؛ عده‌ای از جامعه‌شناسان جهان در دانمارک جمع شده بودند تا درباره‌ موضوع مهمی بحث و تبادل‌نظر کنند. موضوع این بود: ارزش واقعی انسان به چیست؟ هر یک از جامعه‌شناسان، معیارهای خاصی را ارائه دادند. وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ورزد. کسی که عشقش ماشینش است، ارزشش به همان میزان است، اما کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه‌ خداست. علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و جامعه‌شناسان برای چند دقیقه ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آنها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود؛ بلکه از بزرگی به نام امام علی(ع) است. آن حضرت در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ»؛ ارزش هر انسانی به اندازه‌ چیزی است که دوست می‌دارد. آنها دوباره به نشانه‌ احترام به وجود مقدس امیرمؤمنان علی(ع) از جا بلند 
شدند.
نظر: «جرج جرداق» مورخ مسیحی در پاسخ به اینکه دلیل انتخاب حضرت علی(ع) و انقلاب فرانسه چه بوده است، می‌گوید، پس از انقلاب فرانسه که غرب به قاتلانی بربری تبدیل شد و مردم در بین آنها بیشتر به گله‌های گوسفندی در خدمت امرای خود تبدیل شده بودند، به این موضوع پی بردم که ایشان انقلاب‌های پی در پی انجام داده است، در حالی که انقلاب‌های ایشان و رویدادهای آن از کشت و کشتار خالی بوده است و موظف شدم که جبهه علی[علیه‌السلام] را که خالص‌ترین جبهه‌ها است، بررسی و تحلیل کنم.


فتح‌الله پریشان
روزنامه نگار
همزمان با برپایی جشن باشکوه، چشمگیر و کم‌نظیر سالگرد چهل سالگی پیروزی انقلاب اسلامی از سوی مردم عزیز ایران در سراسر کشور و در حالی که دشمنان متکبر و مستکبر انقلاب توهمات باطلی برای واژگونی آن به زعم خام خود در سر می‌پروراندند، امام خامنه‌ای(ادام‌الله ظله‌الوارف) رهبر معظم انقلاب در آغاز ورود ‌به دهه پنجم انقلاب با صدور «بیانیه گام دوم انقلاب» دستاوردهای نورانی راه طی شده 40 ساله آن را تبیین کرده و توصیه‌های راهبردی و راهبری را به ملت ایران و به ویژه جوانان غیور ایرانی برای تداوم این راه روشن در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی در گام بزرگ چله دوم انقلاب ارائه کردند. 
هدف اصلی این بیانیه، روشنگری اذهان جوانانی است که امروز سیبل جنگ نرم و عملیات روانی دشمنان انقلاب در وارونه‌نمایی دستاوردهای آن تحول عظیم و عمیق قرار گرفته‌اند؛ انقلابی که به معنای کامل آن به «قلب» و تحول فکری و روحی در ملت ایران «برای خدا» انجامید و به نقطه عطفی برای حرکت تاریخی انقلاب‌ها بدل شد. رهبر معظم انقلاب در بیانیه «گام دوم انقلاب» به مثابه پدری دلسوز و رهبری آینده‌بین و دوراندیش که خواستار سعادت فرزندان این مرز و بوم است، در روایت‌گری خالصانه و صادقانه از داستان انقلاب اسلامی، می‌کوشند در پرتو اشاره به شداید و سختی‌های انقلاب و عبور موفق و افتخارآمیز از گردنه‌های صعب چهل ساله آن، کوله‌باری پُر از ذخیره و بنه‌های امید، اعتماد به روشنای فردا، ایجاد تحرک و شوق‌انگیزی به ساختن ایران آینده در اختیار و پیش چشم جوانان این کشور که مسئولان فردا هستند، قرار دهند تا آنها با اتکا به نیروی عظیم و خلاقانه جوانی، این انقلاب اسلامی را «هر چه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی ارواحنا فداه است» نزدیک کنند.
 به طور مسلم این قرابت در وهله اول باید در زمینه‌های فکری و ذهنی جامعه هدف به وقوع بپیوندد تا در گام ثانوی بتواند زمینه‌های محیطی، اجتماعی و سیاسی جامعه جوان، کل ملت ایران و حتی فراتر از آن، ملل استقلال‌خواه و آزادی‌خواه جهان را آماده پذیرش و پرورش این فصل نوین کند؛ این، خود انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اسلامی است و به الزاماتی نیاز دارد که می‌توان با توجه به متن زیبا، متقن، استوار، محکم، آسیب‌شناسی مسئولانه و به دور از ذوق‌زدگی و نگاه غیر واقع‌بینانه متن بیانیه گام دوم انقلاب به آنها اشاره کرد:
1ـ طرح الگوی پیشرفت؛ این بیانیه به همراه اسناد بالادستی، نظیر برنامه‌های پنج ساله، چشم‌انداز بیست ساله و سند الگوی راهبردی پیشرفت ایرانی‌ـ اسلامی پنجاه ساله در حکم الگوی عملی و نقشه راه گام دوم انقلاب است؛ چرا که اساساً هیچ پیشرفت و توسعه‌ای بدون داشتن الگو و مدل نمی‌تواند رخ عیان کند. مسلماً در این الگو، ضمن توجه به راه طی شده، از شناخت چالش‌ها و اولویت‌ها و مقدورات و توانمندی‌ها می‌توان بستر و پیشران‌هایی برای ادامه مسیر انقلاب ساخت. انقلاب اسلامی امروز با مسائل و دغدغه‌های داخلی و بیرونی بیشماری مواجه است که ناگزیر باید به گزینش و اولویت‌گذاری دست بزند و الّا فرصت‌های خود را از دست خواهد داد.  
2ـ امیدبخشی واقع‌بینانه؛ امید موتور محرکه حرکت انقلاب در چله‌های متعدد پیش رو و ذخیره حرکت جوانان برای درنوردیدن مرزهای جدید دانش و جبران عقب‌ماندگی‌های شرم‌آور سلاطین گذشته است. بیانیه رهبری مصداق بارز امیدبخشی واقع‌بینانه است؛ چراکه غلو نمی‌کند، راه‌های آمده و چالش‌هایش را می‌شمارد، توان جامعه را برای ادامه پرشتاب مسیر به درستی معرفی می‌کند و در آخر با تحریض «ما می‌توانیم» راه را بر روی گردش نخبگان و به دست‌گیری حرکت پر شتاب علمی کشور از سوی جوانان باز می‌گذارد.
3ـ آسیب‌شناسی مسئولانه؛ بدون شناخت دردها، آفات و موانع راه و آسیب‌های امروزینی، از جمله تحریم و فشارهای ناجوانمردانه بیرونی و ناکارآمدی بخش‌هایی از قوای کشور در حل مسائل معیشتی و اقتصادی جامعه نمی‌توان برنامه کاملی طراحی کرد؛ از این رو در این بیانیه مسئولانه به پاره‌ای از این مسائل و مصائب و راه‌های برون‌رفت از آنها اشاره شده است که اگر مورد توجه مسئولان قرار گیرد، بدون تردید می‌توان از این وضعیت خارج شد. 
4ـ شوق‌انگیزی روحی برای ساختن ایران فردا؛ بیانیه گام دوم انقلاب رهبر حکیم انقلاب، چون از ایمان و باوری امیدوار به فضل الهی و تجربه عملی توان جوانان این کشور که همت آنها را در صحنه‌ها و بزنگاه‌های مهم انقلاب دیده است بر می‌خیزد، محرک و شوق‌انگیز است برای ساختن آینده کشور؛ آینده ایرانی که می‌تواند به محور اتحاد و وحدت همه ملت ایران با هر قوم، نژاد و مذهبی که دارند تبدیل شود. این مؤلفه‌ قدرت امروز برای دشمنان نگران‌کننده و دوستان الهام‌بخش است. 
5ـ عزم انقلابی جوانانه؛ اعتماد به نفسی که در این بیانیه به نیروی سازنده جوانان با اتکا به کمیت پرشمار آنها توأم با کیفیت بالای تحصیلی و خوش‌فکری جوانان ایرانی دمیده می‌شود و برای میدان‌داری آنها به واگذاری مناصب مدیریتی و کارشناسی در سطوح بالا توصیه می‌شود، اوج بلندنظری و واقع‌بینی این بیانیه است؛ چرا که کشور تنها با اتکا به نیروی پیش‌برنده و پیش‌رونده جوانان مؤمن انقلابی ساخته خواهد شد. 
در پایان باید گفت، حجت با این بیانیه بر مسئولان و همه کسانی که دغدغه ارزش‌ها و هنجارهای ملی و اسلامی در سر دارند، تمام شده است و باید همان طور که فصل جدیدی از حیات جمهوری اسلامی شروع می‌شود، فصل تازه‌ای از عزم و اراده بیشتر همگان آغاز شود تا با عبور از سد مشکلات امروز، فردایی امن‌تر، روشن‌تر، با عزت‌تر و با رفاه بیشتر برای مردم ایران که لیاقتش را دارند، رقم زد. ان‌شاءالله.