علی الهیار ترکمن، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزیر آموزش و پرورش گفت: تمام مطالبات آموزش و پرورش شامل مطالبات نیروهای خدماتی، پیمانی، رسمی و حق‌التدریس که از سال ۹۶ باقی مانده بود را احصا کردیم، ضمن اینکه تخصیص‌ها هم تا حدودی صادر شده است، تا قبل از پایان امسال تلاش می‌کنیم بخش مهمی از مطالبات،‌ یعنی حدود ۹۵ درصد آن را تسویه کنیم.

به بهانه دوم اسفند، روز زبان مادری
شهناز سلطانی/ زبان ابزاری برای برقراری ارتباط با دیگران و وسیله‌ای برای بیان احساسات و تفکر و هیجانات عاطفی است که آن را یکی از مهم‌ترین ابداعات بشر برمی‌شمرند. این وسیله برقراری ارتباط در شکل‌گیری هویت و شخصیت افراد نقش پررنگی بازی می‌کند. باید گفت، در بین زبان‌ها، زبان مادری از اهمیت متفاوت‌تری برخوردار است. در مهم بودن آن همین یک نکته کفایت می‌کند که «یونسکو» اعلام کرده است: «آن کس که نتواند به زبان مادری خود صحبت کند، بخواند و بنویسد بی‌سواد محسوب می‌شود.»

تلاش برای ثبت زبان مادری
نخستین بار یک راهبه کاتولیک بود که در سخنرانی‌اش اصطلاح «زبان مادری» را به کار برد و از آن برای اشاره به زبان خاصی به جای زبان لاتین استفاده کرد. از آن پس این واژگان در دایره کلمات مورد توجه قرار گرفت. کم و بیش نزدیک به دو دهه است که  یونسکو روز دوم اسفند (21 فوریه) را در تقویم جهانی به نام روز زبان مادری ثبت کرده است. این روز تلنگری است تا کمی درباره زبان مادری و اهمیت آن تأمل کنیم و بیندیشیم. داستان روز زبان مادری از این قرار بود که در سال 1952 تعدادی از دانشجویان دانشگاه‌های داکا (پایتخت بنگلادش) تظاهراتی ترتیب دادند تا زبان بنگالی پس از زبان اردو در کشور پاکستان رسمی شود. (در آن زمان بنگلادش جرئی از پاکستان بود)؛ اما پلیس با خشونت برخورد کرد و تعدادی از دانشجویان کشته شدند. در سال 1971، پس از استقلال بنگلادش این کشور درخواست خود را به سازمان ملل اعلام کرد. در آن در خواست اعلان شده بود یک روز را به نام روز زبان مادری ثبت کنند که این درخواست اجابت شد و از آن روز 21 فوریه هر ساله اهمیت زبان مادری را به همه جهان گوشزد می‌کند. سازمان ملل هدف خود را از نامگذاری این روز کمک به تنوع زبانی و فرهنگی و جلوگیری از مرگ و نابودی زبان‌ها اعلام کرده است. 

زبان مادری چیست؟
در تعریف این زبان دو دیدگاه وجود دارد؛ یک دیدگاهی است که در آن کودک از بدو تولد در خانه در معرض زبان قرار می‌گیرد که زبان بومی و اصلی والدینش است و او این زبان را از والدینش فرا می‌گیرد. دیدگاه دوم معتقد است زبان مادری زبان نیاکان اوست، هر چند او و والدینش به آن زبان تکلم نکنند؛ اما آنچه در بین دیدگاه‌ها ظاهراً مهم‌تراست و زیر ذره‌بین زبان‌شناسان قرار گرفته، دیدگاه نخست است. 

چرا زبان مادری مهم است؟ 
صاحب‌نظران در حوزه‌های زبان‌شناسی، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی معتقدند زبان مادری در شکل‌گیری هویت و شخصیت یک کودک تأثیر بسزایی دارد و پیوند او را با گذشته خود برقرار می‌کند. وقتی آدمی با گذشته خود ارتباط برقرار می‌کند و پیوند دارد، در واقع ریشه دارد و به یقین کمتر در معرض بی‌هویتی و پیامدهای منفی و زیان‌بار آن قرار می‌گیرد. کودک به زبان مادری فکر می‌کند و از این روش بهتر می‌تواند تفکر خود را بیان کند. 
کودک زبان مادری را در یک فرایند طبیعی و ناخودآگاه فرا می‌گیرد؛ اما زبان دوم را آگاهانه یاد می‌گیرد. این یادگیری و فراگیری دو موضوع جدا از هم است و فراگیری مهم‌تر. ضمن آنکه فراگیری زبان‌ مادری یادگیری زبان‌های دیگری را تسهیل می‌کند. 
نکته جالب درباره زبان مادری این است که پژوهش‌های علمی نشان داده در سکته‌های مغزی به بخش زبان دوم آسیب بیشتری می‌رسد تا زبان مادری. 

زبان‌های زنده و در معرض نابودی
در حال حاضر، در سراسر جهان 6 هزار و 800 زبان ثبت شده وجود دارد که سه هزار زبان آن در معرض خطر نابودی است. جالب است که فقط 5 درصد مردم جهان به 95 درصد زبان‌های جهان صحبت می‌کند. کمی توجه به این آمار و ارقام به خوبی نشان می‌دهد تعداد متکلمان بسیاری از زبان‌ها چقد کم است و چقدر این زبان‌ها تا محو شدن فاصله ناچیزی دارند. 

چگونه یک زبان در معرض خطر قرار می‌گیرد؟ 
معمولاً زبانی که در جرگه زبان‌های در حال انقراض تعریف می‌شود، در یکی از این سه حالت قرار می‌گیرد: کودکان دیگر در خانه این زبان مادری را یاد نمی‌گیرند یا پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها این زبان را تکلم می‌کنند و پدرها و مادرها هم می‌فهمند؛ اما با فرزندان‌شان صحبت نمی‌کنند یا فقط پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و به این زبان صحبت می‌کنند، آن هم نه کامل. 
در کشور ما هم نسبت به انقراض یک زبان هشدار داده شده است. «یونسکو» زبان هورامی در کشور ایران را در معرض خطر و انقراض معرفی کرده است. هورامی‌ها در سرزمینی بین ایران و عرق زندگی می‌کنند که کرد‌نشین‌ هستند. در کشور ما هورامی‌ها در استان‌های کرمانشاه و کردستان و در کشور عراق در استان سلیمانیه زندگی می‌کنند. در واقع بیشتر در شهرهای پاوه و مریوان ایران و حلبچه عراق سکونت دارند و متأسفانه زبان آنها در خطر نابودی است و باید مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که با ازبین رفتن آن بخشی از فرهنگ ما به فراموشی سپرده می‌شود. 

چطور زبان مادری را 
از خطر نجات دهیم؟ 
دکتر «دیوید هریسون» استاد زبان‌شناسی در پنسیلوانیای آمریکاست که برای حفظ زبان‌های در حال انقراض پژوهش می‌کند. این استاد دانشگاه معتقد است: «تعداد گویش‌وران (گویش‌ور کسی که به آن زبان مادری گویش می‌کند) یک زبان در حال انقراض مهم نیست؛ بلکه میزان انتقال آن به نسل‌های بعدی مهم است. برای نمونه بزرگ‌ترین جمعیت سرخ‌پوست بومی آمریکا قومی است به نام «ناوایو» که 500 هزار گویش‌ور دارد، ولی میزان انتقال آن 15 درصد است.»
هر زبانی سرشار از مفاهیم و آگاهی است و گنجینه ارزشمندی به شمار می‌آید که طی هزاران سال جمع‌آوری شده است و از بین رفتن زبان یک قوم به معنای تدفین این گنجینه‌های ذی قیمت است. گسترش رو به رشد روند جهانی شدن بسیاری از زبان‌های مادری را به ورطه نابودی کشانده است. زبان غالب زبان مغلوب را کم ارزش تلقی می‌کند و همین سبب می‌شود گویش و زبان مادری و قومی خود را رها کند؛ اما آنجا که تعصب وجود دارد، زبان‌های مادری به خوبی حفظ شده و به نسل‌های بعدی منتقل می‌شود. بسیاری از زبان‌های قوم‌های مختلف که گویش‌وران زیادی هم ندارند، به همین شکل حفظ و نگهداری شده است. اگر بدانیم و آگاه باشیم همه ما که به زبان مادری‌مان تسلط داریم، زبانی که به جز زبان رسمی کشور است، چه گنجینه پربهایی داریم حتماً آن را به فرزندان‌مان انتقال می‌دهیم. بدون سرخوردگی و بدون شرم با فرزندان‌مان به این زبان تکلم می‌کنیم. متأسفانه، در بسیاری از ما روند یکسان شدن و یک شکل شدن در جامعه مسابقه گذاشته‌ایم. داشته‌های پربهای‌مان را نادیده می‌گیریم. برای نمونه، اگر فرزندمان فقط چند کلمه انگلیسی پیش پا افتاده یاد بگیرد با سربلندی آن را پیش دوست و آشنا مدام گوشزد می‌کنیم و آنچنان با فخر و مباهات از کودک‌مان می‌خواهیم که این کلمات را تکرار کند که گویی به چندین و چند زبان مسلط شده است؛ اما آیا وقتی فرزندمان به ربان مادری‌اش هم صحبت می‌کند، باز هم با همین تفاخر از آن یاد می‌کنیم؟ 
یادمان باشد زبان مادری‌مان هنری پر بهاست که فقط ‌مایی که در جایگاه پدر و مادر هستیم، می‌توانیم این هنر را به فرزندان‌مان بیاموزیم و به آن ببالیم و بخشی از هویت فرهنگی‌مان را حفظ کنیم.


 صحرا محمدی/ از وقتی گوشی‌های همراه دوربین‌دار شدند، همه ما سعی کردیم از این فرصت خوب و وافر استفاده کنیم. حالا که با گذشت زمان از سال‌های نه چندان دور، گوشی‌های همراه دوربین‌های پیشرفته‌تری دارند، اغلب ما نهایت سعی‌مان را می‌کنیم تا از هر موقعیتی عکس و فیلم بگیریم. این عکس گرفتن‌ها هم به نظر دو هدف را دنبال می‌کنند؛ یکی اینکه خوراکی برای شبکه‌های مجازی باشند که ما در آن عضو هستیم و دیگری ثبت لحظه‌های خوش زندگی است. 
درباره اولی باید گفت عکس‌هایی را که در شبکه‌های مجازی در معرض دید دیگران قرار می‌دهید، دست کم نگیرید! برای به دست آوردن این عکس‌ها زمان زیادی صرف شده و البته اوقات خوش زیادی نادیده گرفته می‌شود. تصور کنید در یک روز برفی تصمیم گرفته‌اید بیرون از خانه بروید و از این زیبایی خدادادی استفاده کنید، اما وسوسه عکس و دوربین موبایل شما را رها نمی‌کند و مدام شما را درگیر گرفتن عکس‌های پی‌درپی می‌کند. این دوربین به دست بودن شما را از لذتی که قرار بوده ببرید، محروم می‌کند؛ اصلاً برای چه در یک روز برفی و سرد قصد سفر کرده‌اید و از گرمای خانه چشم پوشیده‌اید! شک نکنید اندازه‌ای که شما وقت صرف ثبت این عکس‌ها کرده‌اید، قابل مقایسه نیست با اندازه‌ای که دیگران از تماشای عکس‌های شما به وجد می‌آیند! به به و چه چه دیگران بیشتر اوقات واقعی نیست و اسبابی است برای دلخوش کردن ما، اما همین تحسین پوچ گویا متأسفانه انگیزه‌ای است برای تداوم تلاش ما در ثبت مداوم لحظه‌ها. غافلیم از اینکه این لحظه‌ها را خودمان از دست دادیم بی‌آنکه در هوای آن لحظه‌ها نفس بکشیم و لذت ببریم و شادی کنیم. پس خاطر خودمان را ارجح بدانیم و برای خاطرمان خودمان را در اولویت قرار بدهیم، نه نظر و تحسین اغلب بی‌مایه دیگران را. 
درباره دومی هم باید گفت، اگر با خودمان قرار گذاشته‌ایم لحظه‌های خوش زندگی‌مان را برای خودمان ثبت و ضبط کنیم، به درستی خودمان را مهم قلمداد کرده‌ایم. پس اول باید شیرینی لحظه‌هایی را که در آن به سر می‌بریم، بچشیم؛ بعد به فکر ضبط آن باشیم. تصور کنید شما نوزادی دارید که مدام سعی می‌کنید از آن فیلم و عکس بگیرید تا در آینده از تماشای این عکس‌ها و فیلم‌ها کیف کنید؛ اما مهم‌تر از این همین لحظه‌هایی است که تکرار نمی‌شوند. آیا بهتر و عقلانی نیست که از همین لحظه‌ها لذت ببریم و حال خوش نصیب خودمان کنیم و حال را دریابیم؛ شاید تا آینده راه درازی در پیش باشد. 
ما اگر روزها و لحظه‌های خوب و خوشی را که در آن به سر می‌بریم، درک نکنیم، تماشای عکس و فیلمی که از این لحظه‌ها ثبت کرده‌ایم، چیزی جز حسرت نخواهد داشت. 
به قول شاعر کمی چشم‌های‌مان را بشوییم و جور دیگری به زندگی پر سرعت امروز نگاه کنیم. تا چشم بر هم بزنیم بچه‌های‌مان قد می‌کشند و بزرگ می‌شوند و ما پا به سن می‌گذاریم و پدرها و مادرهای‌مان که گرد پیری بر چهره‌شان نشسته، یکی یکی رخت سفر می‌پوشند و می‌روند؛ پس همین امروز از داشته‌های‌مان لذت ببریم و سرمان را فقط گرم ثبت‌شان نکنیم، شاید فردا ما نباشیم که از این ثبت‌شده‌ها بهره‌ای بگیریم...


  حمیدرضا حیدری/  روز 22 بهمن امسال به جز آن حماسه بی‌نظیری که ملت ایران در 40 سالگی انقلاب‌شان آفریدند، یک حاشیه جالب دیگر داشت. دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا؛ کشوری که هیچ‌گاه نتوانسته استقلال ملت‌ها را به رسمیت بشناسد، در صفحه توئیتر خود به زبان فارسی نوشت: «۴۰ سال فساد، ۴۰ سال سرکوب، ۴۰ سال ترور. رژیم ایران فقط موجب چهل سال شکست شده است. مردم ایران که مدت‌هاست در رنجند، شایسته آینده روشن‌تری هستند.»(!)
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به این موضع ترامپ در توئیتر خود نوشت: «آقای ترامپ، ساعت خواب؟ پاسخ شما، را حضور جوانان و نوجوانان غیرتمند و بانشاط در جشن چهل سالگی انقلاب داد. فکری به حال خود و اسرائیل کنید. ٧٠ سال قتل و جنایت و کشتار و شکنجه دولت آمریکا و عقب‌نشینی از منطقه نشان می‌دهد شما به پایان رسیده‌اید.»
هر چند توئیت ترامپ برخی از خودفروختگان و به اصطلاح براندازان را ذوق‌زده کرد و سعی کردند از ترامپ به زبان فارسی برای حمایت از خودشان دعوت کنند، اما کاربران انقلابی فضای مجازی واکنش‌هایی را نسبت به این توئیت نشان دادند.
یکی از کاربران نوشت: «بعد از نتانیاهو و پمپئو، ترامپ هم نطق فارسی‌اش باز شد. همین که اینا مجبور شدن فارسی یاد بگیرن، خودش یکی از دستاوردهای جمهوری اسلامیه!»
کاربر دیگری هم نوشت: «قدیم ندیما، سناتور آمریکایی گفته بود؛ اگر ما نبودیم، سعودی‌ها ظرف یک هفته فارسی صحبت می‌کردند؟ حالا ایرانیا با راه‌پیمایی دیروزشون کاری کردن که سران آمریکا فارسی صحبت می‌کنن! اینو چی می‌گین؟»
کاربر دیگری در توضیح اینکه چرا ترامپ به فارسی توئیت کرده، نوشت: «می‌دونی این یعنی چی؟ یعنی ترامپ شکست‌ رو پذیرفته که میاد به زبان فارسی توئیت می‌زنه... یعنی فارسی‌زبان‌ها کابوس شبانه شده‌اند! همان‌طور که اوباما عید رو تبریک گفت به فارسی! فقط کاش سیاستمدارهای ایرانی بفهمند که دیگر آمریکا هیچ قدرتی ندارد.»
«چهل سال شکست» کلیدواژه‌ای است که کاخ سفید می‌خواهد آن را جایگزین چهل سالگی انقلاب اسلامی همراه با عزت و اقتدار و پیشرفت کند. اما برخی کاربران سعی می‌کنند چهل سال شکست آمریکا را نمایش دهند: «افول آمریکا ادعای ما نیست، تحلیل خودشان است. خاورمیانه ویترین کاملی از افول آمریکاست. شکست طرح‌های آمریکا در عراق، سوریه، لبنان، یمن، فلسطین، افغانستان و چهل سال شکست سیاست‌های آمریکا برای براندازی نظام جمهوری اسلامی همه از افول قدرت آمریکا در منطقه و دنیا حکایت می‌کند.»
کاربر دیگری نیز در این باره نوشت: «۴۰ سال فساد، ۴۰ سال سرکوب، ۴۰سال ترور مردم ایران؛ فایده نداشت. انقلاب اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی ایران فقط موجب چهل سال شکست رژیم آمریکا و اسرائیل و ایادی‌شان شده‌اند و رژیم آمریکا مدت‌هاست که همه نقشه‌هایش نقش برآب می‌شود و در رنج است و آینده‌ای رو به افول دارد.»
نظرات به قدری زیاد است که در این نوشته کوتاه مجال پرداختن به همه آنها نیست، اما بسیاری از کاربران اذعان دارند، استبداد و استکبار در حال کشیدن نفس‌های آخر است؛ از‌این‌رو برای آنکه بتواند به جمهوری اسلامی و ملت ایران ضربه بزند،‌ از هر حربه‌ای استفاده می‌کند.
در این میان توئیتر رژیم صهیونیستی به فارسی هم با اشاره به حاضر نشدن ورزشکاران ایرانی در مقابل ورزشکاران صهیونیستی این‌گونه واکنش نشان داد و نوشت: «بارها در مسابقات ورزشی، ورزشکاران ایرانی به دلایل سیاسی از رقابت در برابر حریف اسرائیلی خودداری کرده‌اند، یا برای عدم برخورد با نماینده اسرائیل، تن به شکست مصلحتی می‌دهند. این‌ امر علاوه بر بی‌احترامی به حریف، به ضرر خودشان تمام می‌شود.»
این توئیت نشان می‌دهد که چقدر آنها از اینکه ملت ایران حاضر نیستند با ورزشکاران صهیونیستی رقابت کنند، عصبانی می‌شوند و اینکه ملت ایران و البته نظام اسلامی همواره در مقابل آنها پیروز بوده است.

نگاهی به اصرار اصلاح‌طلبان بر اشتباه خود درباره انتخابات سال 88


 سید فخرالدین موسوی/ نظر مردم، رأی مردم، خواست مردم و تعابیری از این دست همواره یکی از موضوعاتی بوده که جریان‌های سیاسی در پس آن پنهان می‌شوند! حرف خود را از زبان مردم می‌زنند و مطالبه خود را مطالبه مردم می‌خوانند و خود را حامی نظر مردم و رأی مردم معرفی می‌کنند؛ اما عملی کاملاً متناقض و متضاد دارند! یکی از جدید‌ترین نمونه‌های این تناقض را می‌توان در جریان سیاسی اصلاحات مشاهده کرد. 
«مجید انصاری» در مصاحبه با روزنامه «شرق» از اهمیت رأی مردم حرف می‌زند و می‌گوید:‌ «در نگاه امام رأی مردم بسیار اعتبار داشت… امام آنچنان به رأی مردم اعتقاد داشت که حتی در دوران جنگ نیز انتخابات متوقف نشد و حتی یک روز هم به تعویق نیفتاد؛ از سوی دیگر امام با قیم‌مآبی افراد و گروه‌ها مشکل داشت.» این چهره اصلاح‌طلب  خود را هم‌نظر و هم‌عقیده با امام خمینی(ره) در این زمینه نشان می‌دهد و به نقل از ایشان می‌گوید: «در یکی از ادوار مجلس یکی از اقوام نزدیک امام(ره) از شهر خمین نامزد انتخابات شده بود و در مقابل او فرد دیگری موفق به اخذ رأی شد و توانست از خمین به مجلس راه پیدا کند. برخی این رخداد را موجب تضعیف امام(ره) و خلاف جایگاه ایشان تلقی کردند؛ اما امام(ره) به آنها گفت: چه چیزی بهتر از اینکه در یک انتخابات آزاد یکی از اقوام من رأی نیاورده است و این نشان‌دهنده آزادی واقعی در انتخابات است.» اما باید این پرسش را مطرح کرد که نسبت آقای انصاری، روزنامه شرق و طیف اصلاح‌طلبان با دفاع از رأی مردم، تمکین نظر مردم و تسلیم شدن در برابر خواست مردم چیست؟ برای دریافت پاسخ این پرسش کافی است اتفاقات انتخابات سال 88 را مرور کرد که ایستادن این جریان در برابر رأی مردم را شاهد بود. مجید انصاری که خود یک چهره سیاسی و با سوابق نمایندگی مجلس در ادوار مختلف بوده، از جمله افرادی بود که در تجمع خیابانی درد اعتراض به تقلب در انتخابات شرکت کرد، اما کاش این مسئله تنها به آن ایام محدود بود و با پایان انتخابات و پس از آنکه مردم به میدان آمدند و میخ آخر را بر تابوت فتنه 88 زدند، پایان می‌یافت! اما چنین نیست و در تمام نزدیک به یک دهه که از آن فتنه بزرگ می‌گذرد، نگاه این جریان تغییری نکرده و همچنان بر تقابل با رأی مردم که بر خلاف خواست و نظر آنها بود، اصرار دارند و نه تنها به دنبال قهرمان‌سازی از سران آن فتنه و آزادی بدون هزینه و معذرت‌خواهی آنان هستند؛ بلکه نظام اسلامی را تهدید می‌کنند که در صورت آزاد نکردن این افراد باید منتظر شورش و انقلاب بود!
 تنها در یک نمونه از این مواضع عجیب علی شکوری‌راد، فعال اصلاح‌طلب و دبیر کل حزب اتحاد ملت با شبیه‌سازی تبعید امام خمینی(ره)‌ـ که نظر و نگاهش به رأی مردم را چند سطر بالاتر از زبان مجید انصاری خواندیدـ به دست رژیم شاهنشاهی با حصر سران فتنه‌ـ که لجاجت و ایستادگی‌شان در برابر نظر و رأی مردم در 88 را به یاد داریم‌ـ بر اساس تصمیم شورای عالی امنیت ملی نظام جمهوری اسلامی، می‌گوید: «از جمله عوامل تحقق انقلاب تحرکات امام خمینی(ره) بود که منجر به تبعید ایشان شد. وقتی هم که رهبر مردم یا بزرگ یک جریان سیاسی از او جدا می‌شود‌‌‌ـ که حالا یا با تبعید یا با حصر باشد‌ـ آن زمان به ذخیره او تبدیل می‌شود؛ یعنی هر سالی که از تبعید امام خمینی(ره) می‌گذشت، اشتیاق مردم به ایشان بیشتر می‌شد، به این معنی که ۱۵ سال تبعید امام خمینی(ره)، ۱۵ سال اندوخته سیاسی برای ایشان در پی داشت. مردم هم این دوران را ملاکی برای حقانیت امام خمینی(ره) می‌دانستند تا سال ۵۶ بسیاری از مردم ایران بودند که شاید فقط امام خمینی(ره) را دوست داشتند و حتی عکس ایشان را هم ندیده بودند؛ یعنی وقتی یک نفر را تبعید یا حصر یا به هر طریقی ارتباط او را با مردم قطع می‌کنند، باعث افزایش نفوذ کلام او در میان مردم می‌شود. حتی کسانی که با اندیشه امام خمینی(ره) هم مخالف بودند امام را به عنوان یک اسطوره یاد 
می‌کردند.»
 مقایسه مع الفارق تبعید امام(ره) در نظام طاغوت با محدودیت ایجاد شده برای سران فتنه که آرامش و امنیت جامعه را مخدوش کرده بودند و تهدید ضمنی نظام به آشوب نشان می‌دهد جریان اصلاحات با وجود اصرار خود در طرح موضوع آشتی ملی یا به عبارت دیگر رفع حصر بدون هزینه و عذرخواهی تنها به دنبال تحقق خواسته‌های خود است و همچنان موضع طلبکارانه نسبت به نظام داشته و با وجود همه شعارهای زیبای مردمی‌اش حاضر به قبول شکست خود در سال 88 نیست! مسئله‌ای که تنها خروجی آن قلب معنی کلمات  و بی‌اعتباری مواضع مردمی و حمایت از خواست مردم از سوی جریان سیاسی مذکور
 خواهد بود.

 رسول ایمانی/ «امنیت» یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌هاست که هم دغدغه‌ اول انسان‌ها و هم حکومت‌ها می‌باشد و هم خرج‌تراش‌ترین آنها. امّا گاهی انسان‌ها خودشان را در معرض ناامنی و ترس قرار می‌دهند؛ برای نمونه، در محیط یا مکانی که امنیت ندارد قرار می‌گیرند یا از یک محیط ناامن و خطرآفرین خارج نمی‌شوند. تا آنجا که اگر کسی خود را در مهلکه بیاندازد، مورد عتاب و سرزنش قرار می‌گیرد و دست کمک دیگران را از خود دور می‌کند. کسی که با پای خود در محیطی ناامن رفته است کمک حالی ندارد، مگر عده‌ای خاص که به دلیل انسان‌دوستی به انتخاب غلط افراد توجه نمی‌کنند و به کمک آنها می‌شتابند.
فضای مجازی که یک فرهنگ و اتفاق تازه در جهان بود و تغییرات زیادی را رقم زد، تجاربی سخت را هم به میان انسان‌ها کشاند و طعم لحظات تلخ را نیز به او چشاند. وقتی داده‌ها و اطلاعات کنترل‌ناپذیری به سمت کاربران این فضا هجوم آورد و آنها را به شدت متأثر کرد، فهمیدیم ایجاد محیط امن فقط عزم نظامی و انتظامی نمی‌خواهد و ترس، اضطراب و استرس از فواصل دور می‌تواند به ما دست پیدا کند. می‌شود عدّه‌ای وحشت را به صورت ذهنی و روحی برای ما ایجاد کنند، حس ناامنی را به ما انتقال دهند و انسان‌های زیادی را دچار بلاتکلیفی درباره اطمینان از امنیت محیط اطراف‌شان کنند. اینجا بود که از خود پرسیدیم حدود تهدید کجاست؟ 
بله، این ناامنی دامنه گسترده‌ای دارد؛ از مرتبط شدن با افراد ناباب و خطرناک تا اطلاع از عمل این افراد. برخی کاربران خود ناامنی را با دست خود به خانه‌های‌شان آوردند و نتوانستند آن را دور یا لااقل مدیریت کنند. در این حالت، همان‌طور که گفته شد سرزنش‌ها وجود دارد که چرا برخی کاربران خودشان را گرفتار ترس و دلهره کردند. البته در این فضا هم گروه‌هایی هستند که کاربران فضای مجازی را از وحشت و ناامنی نجات دهند بدون آنکه سرزنشی کنند. 
از جمله مسائل موجود در این فضا که سال‌های اخیر تجربه شده و همه ما تا حدودی آن را مشاهده کردیم عبارتند از: تزریق افکار مسموم و انتشار شایعات، جعلیات و اکاذیب امنیتی، القای ناامیدی و یأس از امنیت اطراف‌مان، تحریک به ناهنجاری، قتل و بر هم زدن آرامش و امنیت دیگران، تبلیغ و جذب در گروه‌های انحرافی، تبهکاری و تروریستی، ایجاد ترس و دلهره در کاربران با نمایش اعمال خشونت‌آمیز و تهدید به برهم زدن آرامش و امنیت محل زندگی کاربران و هزاران مسائل که جنبه امنیتی دارد و به طور مستقیم بر روان انسان‌ها اثر می‌گذارد.
بهترین راه برای دوری از این مشکلات یادگیریِ شیوه حضور در این محیط و یادگیریِ روش‌های فهم و تحلیل و مقابله با این تهدیدها است. برای تشخیص حق و ناحق، واکنش به موقع، از دست ندادن کنترل خود، حفظ آرامش و از بین بردن آسیب باید هنر حضور در این فضا را داشته باشیم، پس باید برای خوب نگاه کردن و خوب عمل کردن و برای حدس نقشه‌ها و دسیسه‌ها و حمله به اخلالگرانِ آرامش این فضا تلاش کرد و یادگرفت.
اعتقاد بر این است که فضای مجازی در افزایش امنیّت هم مؤثر است، به شرطی که کاربران نحوه حضور را فرا بگیرند و کیفیت دریافت اطلاعات خود را بالا ببرند. لازم است گروه‌هایی برای آموزش چگونگی برخورد با بر‌هم‌زنندگان آرامش و دفع حملات امنیتی به کاربران وارد عمل شوند تا این تهدید به فرصت تبدیل شود.