سردار یدالله جوانی
مدیر مسئول
دوم اردیبهشت ماه، سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرمان رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(قدس‌الله نفسه الزکیه) است. سپاه هم مانند انقلاب چهل ساله شد و چهار دهه از عمر پرافتخار خود را با همه فراز و نشیب‌هایش پشت سر گذاشت. این در حالی است که دشمن بسیار تلاش کرد تا انقلاب اسلامی به چهل سالگی نرسد، اما ملت ایران جشن چهل سالگی انقلاب را با شکوه هرچه تمام برپا کرد. در چنین شرایطی بود که آمریکای ناکام و بهم ریخته و مستأصل به دلیل چهل سال شکست در برابر ملت ایران و جبهه انقلاب اسلامی، سپاه را به علت کارویژه‌هایش در این چهل سال، در کانون بغض و کینه خود قرار داد و آن را در فهرست سازما‌ن‌های تروریستی ادعایی‌اش وارد کرد. آمریکایی‌ها به رابطه معنادار بین چهل ساله شدن انقلاب اسلامی و نقش‌آفرینی‌های سپاه در مسیر حفظ و پیشبرد انقلاب در این چهل سال پی برده‌اند. پنداشت آمریکایی‌ها از این اقدام، آن است که می‌توانند با ایجاد اختلاف در ایران بخشی از مردم را نسبت به سپاه بدبین کرده و این نهاد انقلابی را عامل پدیدآیی مشکلات کشور معرفی ‌کنند.
اما چه زیبا و با سرعت، مردم، مسئولان و همه جریان‌ها و گروه‌های سیاسی با هر ابزار و امکانی، تصورات دشمن را فرو ریخته؛ سپاه را خط قرمز کشور، نظام و ملت معرفی کردند. در هنگامه‌ای که دشمن خبیث و کینه‌توز، با اقدام از سر استیصال و درماندگی تمامی نگاه‌ها را متوجه سپاه کرده، بازخوانی رسالت و مأموریت سپاه به ویژه برای نسل جوان در سالروز تأسیس ضروری می‌نماید. علت دشمنی آمریکا و متحدانش با سپاه، به فلسفه وجودی‌ این نهاد انقلابی برمی‌گردد. سپاه پاسدار چیست که آمریکایی‌ها این همه از آن کینه در دل دارند؟ فلسفه وجودی سپاه در نام آن آمده است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یعنی نهادی که از یک طرف مولود انقلاب است و از طرف دیگر پدید آمده تا از انقلاب اسلامی پاسداری کند. چیستی پاسداری از انقلاب اسلامی را در چهل سالگی سپاه، باید برای نسل جوان تبیین کرد. سپاه از یک سو مظهر حقیقی و تجسم عینی همه شعارهای انقلاب اسلامی و از سوی دیگر پرچمدار این شعارها و جهادگری برای تحقق یافتن آنها است. به عبارت دیگر، سپاه مولود انقلاب اسلامی با هدف پاسداری از حرکت انقلابی ملت ایران، برای تحقق آرمان‌های والای این انقلاب است. بنابراین سپاه مظهر آزادی‌خواهی، عدالت‌خواهی، عزت‌طلبی، استقلال‌طلبی، پیشرفت، استکبارستیزی، حمایت از مستضعفین و مظلومان است. در یک کلام، سپاه پاسدار همه فضیلت‌هایی است که ملت ایران با انقلاب اسلامی خود بر اساس آموزه‌های دینی، در پی دستیابی به آنها است. سپاه با چنین نگاهی، بقای خود را در بقای انقلاب اسلامی با حفظ همه شعارها، آرمان‌ها و اهدافش به صورت حقیقی می‌داند و چنین انقلابی با آن شعارها که تماماً مظهر فضیلت‌ها است؛ دشمنان از جنس جن و انس را در برابر خود به صف‌آرایی و کنش وادار می‌کند. در این میان، سپاه باید از انقلاب اسلامی، در برابر همه توطئه‌ها، دسیسه‌ها، فتنه‌ها و کارشکنی‌های این دشمنان پاسداری کند.
در واقع سپاه پاسدار آزادی و آزاد بودن ملت ایران، پاسدار عدالت و عدالت‌خواهی ملت ایران، پاسدار عزت و عزت‌خواهی ملت ایران، پاسدار استقلال و استقلال‌طلبی ملت ایران است. سپاه پاسدار روح انقلابی و انقلابی‌گری ملت ایران و روحیه ایستادگی و مقاومت ایرانیان در برابر استکبار و همه زورگویان است. سپاه حامی و پشتیبان و مدافع مظلومان و ستمدیدگان است و چه خوب سپاه و پاسداران در این چهل سال، پایبندی، اعتقاد و ایستادگی خود بر این ارزش‌ها و فضلیت‌ها را به نمایش گذاشتند. اگر غیر از این بود، با این همه دشمنی‌ها و توطئه‌های جبهه استکبار انقلاب اسلامی و سپاه هیچ کدام چهل ساله نمی‌شدند. اکنون جبهه استکبار به سرکردگی آمریکا، پریشان احوال، عصبانی و بهم ریخته است. این جبهه آینده خود را تیره و تار، نگران‌کننده و فاقد اعتبار و جایگاه در معادلات جهانی و عرصه بین‌الملل ارزیابی می‌کند.
بر همین اساس، دست و پا می‌زند و به هر کار غیر معمولی از جمله متهم کردن سپاه به تروریسم، برخلاف قوانین و عرف بین‌الملل دست می‌زند. او چنین کرد تا شاید سپاه از چشم مردم ایران بیفتد؛ اما غافل از اینکه سپاه در قلب مردم ایران جای دارد. چرا که سپاه از آن ملت، برای ملت و در کنار ملت است. سپاه پاسدار ارزش‌های اسلامی و آرمان‌های الهی ملت ایران و در یک جمله کوتاه اما پرمغزانه رهبر معظم انقلاب «سپاه پاسدار انقلاب» است. در همه حوادث چهل سال گذشته، سپاه و پاسداران، صداقت خود را در پاسداری از اسلام، ایران و منافع و مصالح مردم به اثبات رساندند. آزمون سیل اخیر، عیار مردمی بودن و برای مردم بودن سپاه را نشان داد. به طور قطع چنین سپاهی که بازوی قدرتمند ولایت است؛ به دلیل اتصال به قدرت لایزال الهی، شکست‌ناپذیر بوده و هرگز در برابر دشمن قد خم نخواهد کرد.

مهدی سعیدی
کارشناس سیاسی

مسئله پايان تاريخ و فرجام جهان و اينکه زندگي بشر در نهايت چه سرنوشتي خواهد داشت، از جمله موضوعاتي است که همواره ذهن آدمي را به خود مشغول داشته است. به اين پرسش پاسخ‌هاي گوناگونی داده شده است که آخرين پاسخ نظام سرمايه‌داري، در قالب نظريه «فرانسيس فوکوياما» صورت‌بندي شده است. وي معتقد است، بشريت با خلق الگوي «دموکراسي ليبرال» به پايان تاريخ رسيده و اين الگو ممتازترين و بي‌رقيب‌ترين مدل حکومتي است که به مثابه فرجام محتوم همه جوامع بشري، عالم‌گير خواهد شد و ديگر سخني برتر براي ارائه وجود ندارد!
اين ادعا بيش از آنکه برآمده از فکت‌هايي مبتني بر حقيقت و مشاهدات تاريخي غيرقابل مناقشه و پيش‌بيني‌اي عالمانه مبتني بر مستندات معتبر باشد، برخاسته از نگرشي دگماتيسم و پيشگوي خيال‌پردازانه‌اي است که بي‌اعتباري آن روز به روز بيشتر آشکار شده؛ به گونه‌ای که فوکوياما به تازگي اعلام داشته است: «سوسياليسم بايد بازگردد و آنچه کارل مارکس فيلسوف سوسياليست مي‌گفت درست از آب در آمده است.»
در اين ميان اديان ابراهيمي و در رأس آن اسلام ناب محمدي(ص) از منظري بالاتر و فارغ از نگاه‌هاي ابتر و تنگ‌نظرانه اومانيستي انسان غربي، به تاريخ نگريسته و تحقق اراده الهي را در حاکميت يافتن مؤمنان و مستضعفان مي‌بينند و تشکيل حکومتي با پرچم شريعت که متضمن گسترش فراگير عدالت بوده و آرامش و امنيت واقعي را به همه جهان هديه خواهد داد؛ امري خطير که به دست دوازدهمين حجت خدا از نسل رسول اکرم(ص) محقق خواهد شد.
در شرح و تبيين ابعاد و چگونگي تحقق اين امر خطير بايد گفت، «ظهور» امري دفعي نيست که بدون مقدمه و فراهم شدن علل و عوامل ممکن شود؛ بلکه «فرايندي مدبرانه» است که با فراهم آمدن مقدمات به تدريج محقق خواهد شد. يکي از الگوهاي نظري متقن که بر مباني قرآني و روايي محکم و مبتني بر معارف زلال مکتب اهل بيت(ع) بنا نهاده شده، الگويي است که رهبر حکيم و فرزانه انقلاب اسلامي صورت‌بندي کرده‌اند و در سال‌هاي اخير از تريبون‌هاي متفاوت ارائه شده است. مبتني بر اين الگو، فرایند «تحقق اهداف انقلاب اسلامي»، فرايندي پنج مرحله‌اي است که شامل «پيروزي انقلاب اسلامي»، «تشکيل نظام اسلامي»، «تحقق دولت اسلامي»، «تشکيل جامعه و کشور اسلامي» و در نهايت «تشكيل تمدن بين‌‌المللی اسلامى» مي‌شود که اکنون ما پس از سپري کردن مرحله اول و دوم، در دوران ايجاد «دولت اسلامي» قرار داريم.
بدون شک رسيدن به مرحله پنجم، رسيدن به زمانه‌ ظهوري است که مقدمات آن فراهم شده است و در آن شرايط آن وارث انبياء و اولياء الهي(عج) پرچمداري هدايت و رهبري تحقق کامل «تمدن بين‌الملل اسلامي» را برعهده خواهد گرفت و آن تحقق اين وعده محتوم الهي است که: «وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لهُمْ دِينکُمُ الَّذِى ارْتَضىَ‏ لهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنُهم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنىِ لَا يُشْرِكُونَ بىِ شَيا وَ مَن كَفَرَ بَعْدَ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْفَاسِقُون‏» (نور/ 55)
در اين فرايند اگر قرار باشد، ظهور از طريق زمينه‌سازاني مهيا شود، بدون‌شک جوانان مؤمن انقلابي در صف اول کساني هستند که از آنان انتظار مي‌رود در ماجراي زمينه‌سازي ظهور نقش کليدي را بر عهده بگيرند. جوان مؤمن انقلابي به واسطه خصوصياتي چون شجاعت، تقوا، انگيزه متعالي، بصيرت و تيزبيني، کم تعلقي به دنيا، دوري از عافيت‌طلبي و روحيه انقلابي بيش از ديگر اقشار جامعه در ميدان زمينه‌سازي ظهور نقش‌آفرين خواهد بود.
با اين وصف، بيانيه گام دوم را مي‌توان به مثابه مانیفستی براي تحقق تمدن اسلامي و تلاشي براي تحقق امر ظهور حجت حق(عج) تفسير کرد. در متن بيانيه گام دوم با صراحت سخن از ورود به «دوّمين مرحله‌ خودسازي و جامعه‌پردازي و تمدّن‌سازي» شده ‌است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي جوانان مؤمن انقلابي را خطاب قرار داده و مي‌فرمايند: «دهه‌هاي آينده دهه‌هاي شما است و شماييد که بايد کارآزموده و پُرانگيزه از انقلاب خود حراست کنيد و آن را هرچه بيشتر به آرمان بزرگش که ايجاد تمدّن نوين اسلامي و آمادگي براي طلوع خورشيد ولايت عظمي (ارواحنافداه) است، نزديک کنيد.» (22/11/1397)
نگاهي چنين به رسالت تاريخ‌ساز جوانان مؤمن انقلابي، مي‌تواند نور اميد و تلاش را در وجود ايشان برافروخته کند و منشأ آنچنان ايمان و اراده‌اي شود که حاصل آن غلبه بر همه موانع و مشکلات و ناکامي باشد، بدان اميد که صبح ظهور خورشيد عالم‌تاب سر رسد و نسيم روح‌بخش عدالت، پهن دشت کوير بشريت را در نوردد و آزادي انسان از زنجير ظلم و کفر و جهل را محقق گرداند.

رئیس‌جمهور گفت: «من یادم می‌آید از تعبیر حضرت امام(ره) در همان هفته‌های اول انقلاب و اواخر سال ۵۷ که فرمودند «امسال سال پرنعمت و پرزحمتی بود»؛ این تعبیر امام بود راجع به سال ۵۷، سال ۵۷ از یک نظر که شما نگاه کنید آن همه کشتار و زندان و ۱۷ شهریور، تاسوعا و عاشورا، حوادث بسیار سخت و پیچیده و دلهره‌آور، هر لحظه معلوم نبود لحظه بعد چه می‌شود؛ سال واقعاً سختی بود. اما از نظر نعمت خداوند بهترین سال تاریخ ایران بود، در عین حالی که به تعبیر امام پرزحمت‌ترین سال هم بود. امسال هم به یک تعبیری سال پرنعمت و پرزحمتی است، نعمت خداوند امسال نعمت بسیار بالایی است، وقتی باران را خداوند نازل می‌کند یعنی بقای ما و حیات ما را تأمین می‌کند.»

نگاهی به اقدام آمریکا در بستن صفحات مجازی برخی فرماندهان سپاه

امین پناهی/ در حالی که در هفته‌های گذشته دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، در اقدامی عجیب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به فهرست تروریست‌ها افزود، یک اتفاق جالب توجه در کشورمان رخ داد. مردم ایران به طور قاطع یک شعار را در برابر دشمنی‌های آمریکا اعلام کردند و آن این بود که همه گفتند: «من یک سپاهی‌ام»
شاید آمریکا فکرش را هم نمی‌کرد با چنین اقدامی بر خلاف آنچه می‌خواهد بیش از پیش مایه انس و الفت بین مردم ایران شود، پس تلاش کرد از راه‌های دیگر دوباره زهر خود را به جان مردم ایران بریزد.

سیاست انسداد
از آنجایی که مردم ایران تلاش کردند این پیام را به واسطه شبکه‌های اجتماعی که غالباً ساخته خود آنهاست به جهان مخابره کنند، آنها به واسطه جبهه رسانه‌ای تحت نفوذشان شروع به بستن صفحات شخصی مقامات جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه در اینستاگرام کردند. در میان فهرست افرادی که حساب آنها از سوی اینستاگرام مسدود شده است، افزون بر حساب اصلی سپاه پاسداران (9/392 هزار دنبال‌کننده) و سه صفحه منتسب به سرلشکر حاج‌قاسم سلیمانی (5/104 هزار، 8/235 هزار و 4/888 هزار دنبال‌کننده)، حساب شخصیت‌های دیگری چون سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه (6/374 هزار دنبال‌کننده)، سردار سرتیپ محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه، سردار سرتیپ حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه، سردار موسی کمالی رئیس اداره سرمایه‌انسانی ستادکل‌ نیروهای مسلح (9/24 هزار دنبال‌کننده)، محمدباقر قالیباف از فرماندهان سابق سپاه (228 هزار دنبال‌کننده)، سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح(8/214 هزار دنبال‌کننده)، سردار سعید قاسمی (140 هزار دنبال‌کننده) و عزت‌الله ضرغامی رئیس سابق صدا و سیما و عضو سابق سپاه به چشم می‌خورد. برخی معتقدند این مسدود کردن‌ها به واسطه گزارش‌هایی است که برخی از داخل کشور به این شبکه اجتماعی داده‌اند؛ اما در آن سو سخنگوی اینستاگرام تأیید می‌کند: «ما تحت محدودیت‌های قوانین تحریم‌های ایالات متحده عمل می‌کنیم. با مقامات دولتی مرتبط همکاری می‌کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که تعهدات قانونی‌مان، از جمله مربوط به تعیین سپاه [به عنوان سازمان تروریستی خارجی] را رعایت می‌کنیم.» خبرها حاکی از آن است که دونالد ترامپ در یک ایمیل از مدیران اینستاگرام درخواست کرده است حساب‌های مربوط به فرماندهان سپاه و کسانی که هشتگ «من یک سپاهی‌ام» را به اشتراک گذاشته‌اند، مسدود کند.

برانداز یا خاک‌انداز!
بد نیست بدانیم مدیران این شبکه بارها از غیر سیاسی بودن اینستاگرام سخن به میان آورده‌اند؛ اما این عمل نشان داد هیچ چیزی در قاموس غربی‌ها غیر سیاسی نیست. این سیاست در حالی اجرایی می‌شود که پیج بسیاری از کسانی، چون مریم رجوی و دار و دسته‌اش که بیش از 17 هزار ایرانی را در کوچه و خیابان به بهانه‌های مختلف کشته‌اند، در اینستاگرام باز است.
حتی آمریکایی‌ها به این مقدار اکتفا نکردند و صفحه شخصی افراد غیر نظامی و غیر مسئول در جمهوری اسلامی را که مدافع سیاست‌های ایران بودند هم مسدود کردند. یکی از اینها علی علیزاده، تحلیلگر سابق بی‌بی‌سی بود که در شبکه‌های غربی حاضر می‌شود و با آنها مناظره می‌کند. این کارشناس سیاسی پس از مسدود شدن صفحه‌اش و در حالی که خارج‌نشینان به اصطلاح برانداز از بسته شدن پیجش اظهار خوشحالی می‌کردند، نوشت: «دو سال است قرار است از بریتانیا اخراج و دیپورتم کنید؛ اما اوج موفقیت‌تان چند روز اخراجم از یک شبکه اجتماعی بی‌اهمیت است. شما «خاک‌انداز» هم نیستید. چه رسد «برانداز» باشید.»
به هر حال این نوع عملکرد تنها برای آنهایی تعجب‌آور است که آمریکا را مهد آزادی و دموکراسی می‎دانند. ما در عمل شاهد آن هستیم که دولت ایالات متحده صدای مخالف را خفه می‌کند. چه اینکه این صدا از حلقوم ملتی برخاسته باشد که در آن سوی دنیا چهل سال پیش تنها تصمیم گرفته‌اند استقلال‌شان را حفظ کنند و نگذارند یک سرهنگ خارجی برای بالاترین مقام کشورشان تصمیم بگیرد.
اما یک نکته مهم‌تر وجود دارد، آن هم اینکه بسیاری از اپوزیسیون که البته از سوی دولت آمریکا و هم‌پیمانانش ارتزاق می‌کنند، معتقدند کشور ایران در حال حاضر آزادی رسانه‌ای ندارد. در واقع اعلامیه جهانی حقوق بشر بر این امر تأکید می‌کند که «هر کسی از نظر قانونی حق ابراز نظر دارد، این قانون مشتمل بر حق ابراز نظر بدون هیچ‌گونه مداخله از جانب دولت‌ها یا ذی‌نفعان می‌باشد.» اینها کسانی هستند که آمریکا را مهد حقوق بشر می‌دانند و همواره از این امر برای بزک کردن چهره کریه دولت آمریکا استفاده کرده‌اند؛ اما با مشاهده چنین کارهایی از سوی آمریکا و انطباق آن با بندهای منشور حقوق بشر متوجه می‌شویم دولت آمریکا تنها نام حمایت از حقوق بشر را یدک می‌کشد و تنها زمانی از آن استفاده خواهد کرد که بتواند سودی برای خود از آن کسب کند. البته برخی ممکن است بگویند سیاست‌های آمریکای ترامپی این گونه است و آمریکای اوبامایی یا کلینتونی این گونه نبوده است، شبیه به همین حرفی که همین امروز حتی برخی سیاسیون ما به دنبال به کرسی نشاندن آن هستند؛ اما با بررسی عملکرد دولت پیشین آمریکا در موضوع داعش متوجه می‌شویم هیچ دولتی در آمریکا نبوده که به اصول همان حقوق بشری که اتفاقاً خود آن را به رشته تحریر درآورده‌اند، پایبند باشد.

استبداد غربی
برای تکمیل این بخش از پستی که سیدیاسر جبرائیلی در فضای مجازی منتشر کرده است، وام می‌گیریم: «اینستاگرام یک به یک در حال حذف پست‌هایی است که به مذاقش خوش نمی‌آید. تاکنون سه پست از صفحه ما حذف شده و تهدید هم کرده است که اگر این قبیل پست‌ها مجدداً منتشر شود، صفحه محدود شده یا از دسترس خارج خواهد شد.
یک شبکه اجتماعی، یک پست در صفحه‌ای با دویست هزار مخاطب را تحمل نمی‌کند، یک به یک از میان میلیون‌ها پست می‌گردد و آنچه دلش می‌خواهد، بی‌هیچ توجیه و استدلالی حذف می‌کند و هیچ جای دفاعی هم برای صاحب صفحه باقی نمی‌گذارد، اما به ما می‌گویند چرا شورای نگهبان صلاحیت نامزدهای مجلس و ریاست‌جمهوری را بررسی می‌کند!
یورش اخیر اینستاگرام به صفحات ما و قلع و قمع مطالب، یک پیام بزرگ فراتر از مسئله آزادی بیان و استانداردهای دوگانه و مانند اینها دارد و آن اینکه استبداد غربی تا آنجایی شما را تحمل می‌کند که بتواند با مکانیسم‌های غیر مستقیم، اجازه ظهور و بروز به شما ندهد. اگر این مکانیسم‌ها جواب نداد، به وحشیانه‌ترین شکل ممکن دست به حذف مستقیم می‌زند. در غرب آزادی بیان هست، اما ابزار بیان کاملاً تحت کنترل است. شما تا زمانی اجازه استفاده از این ابزارها را دارید که از جانب بیان شما خطری متوجه استبداد غربی نشود!»

چه باید کرد؟
اما سؤال اینجاست که در مقابل این‌گونه فعالیت‌های آمریکا و جبهه رسانه‌ای تحت نفوذش که امروزه تلاش می‌کند همه چیز را از سیاست و فرهنگ و اقتصاد تحت نفوذ خودش قرار دهد، چه باید کرد؟
پاسخ واضح است؛ حالا وقت آن رسیده است تا ارکان نظام اسلامی به ویژه مجلس شورای اسلامی وظیفه‌اش را برای حفظ عزت و کرامت ملت ایران انجام دهد. همین یک ماه پیش بود که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی‌شان در حرم مطهر رضوی گفتند: «حالا البتّه اینجا من یک گِله‌ای هم از مجلس خودمان بکنم: مجلس شورای اسلامی خودمان چند طرح و لایحه در مقابل خباثت‌های آمریکا ارائه کرده‌اند یا تصویب کرده‌اند؟»
هر چند پس از بازگشایی مجلس در سال جدید یکی دو طرح در مجلس به تصویب رسید؛ اما این کافی نیست و مجلس باید با کار کارشناسی دقیق راه مقابله با این‌گونه اعمال آمریکایی‌ها را بیابد. راهکار عملی مورد اشاره است؛ نه اینکه طرحی تصویب شود و به بایگانی مجلس برود یا حتی در صورت اجرا اثری بر کشوری که با دلیل و بی‌دلیل به منافع جمهوری اسلامی حمله می‌کند، نداشته باشد.
فیلترینگ اینستاگرام هم یکی از طرح‌هایی است که این روزها بررسی می‌شود. در این باره هم چند نکته وجود دارد؛ اول اینکه اگر قرار است فیلترینگ این شبکه هم، مانند تلگرام صورت پذیرد که اصلاً بهتر است این اتفاق نیفتد. دوم اینکه نفس فیلترینگ اینستاگرام هر چند می‌تواند یک طرح خوب برای کاهش نفوذ غرب در زندگی ما باشد؛ اما چیزی نیست که بتواند یک تودهنی به آمریکا بزند. به نظر نگارنده اگر مجلس به این بهانه بتواند طرحی را تصویب و اجرایی کند که سبب شود از استفاده تولیدات آمریکایی در کشور جلوگیری کند، می‌تواند هم سبب شود آمریکا یکی از بازارهایش را در جهان از دست بدهد و این‌گونه ضرر ببیند و هم سبب شود مردم ایران به سوی تولیدات ایرانی سوق پیدا کنند که این خود رونق تولید را در پی خواهد
داشت.

 

 

 

حسین عبداللهی‌فر
کارشناس مسائل سیاسی
«مشارکت مشروط» آخرین راهبرد انتخاباتی است که اصلاح‌طلبان پس از راهبرد تحریم انتخابات در دستور کار قرار دادند. سعید حجاریان که از سال‌ها پیش نقش سخنگویی اتاق فکر اصلاح‌طلبان را به عهده دارد، در آخرین اظهاراتش می‌گوید: «در مباحث پیشین از جمله میزگرد «سیاست‌ورزی انتخاباتی؟» چند رویکرد پیش روی اصلاح‌طلبان ترسیم شده است؛ اما در کوتاه‌مدت، شاید عقلانی‌ترین راهبرد را بتوان در «مشارکت مشروط» جست؛ از فرصت انتخابات استفاده کرد، ولی چنانچه شروط مطرح شده برآورده نشد، عطای انتخابات را به لقایش بخشید.»
راهبرد مشارکت مشروط و تحریم انتخابات را باید دو روی یک سکه دانست که اصلاح‌طلبان آنها را برای فرار به جلو و مواجهه با کاهش پایگاه رأی‌شان پیشنهاد کرده‌اند. مسئله‌ای که صادق زیباکلام در نامه‌ای به رئیس دولت اصلاحات مطرح کرده و می‌نویسد: «در اینکه اصلاح‌طلبان بخش قابل توجهی از محبوبیت‌شان را از دست داده‌اند تردیدی نیست.»
به این ترتیب آنچه نظریه‌پرداز اصلاحات از انتخاب چنین راهبردهایی دنبال می‌کند، این است که مشکلات درون گروهی و ناکارآمدی‌شان را به شورای نگهبان و نظام تسری داده و چنین القا کنند که اگر چهره‌های اصلی‌شان تأیید صلاحیت می‌شدند، اتفاقات دیگری رخ می‌داد. این در حالی است که ملت ایران توانایی و اوج کارآیی آنها در هشت سال حضورشان در شوراهای اسلامی، مجلس ششم و ریاست‌جمهوری هفتم و هشتم را دیده‌اند.
از این رو می‌توان گفت راهبرد فعلی اصلاح‌طلبان که تحت عنوان «مشارکت مشروط» مطرح شده، در ادامه راهبرد تحریم‌شان قرار دارد. مؤیدات این مدعا عبارتند از:
اولاً، همان موقعی که حجاریان راهبرد تحریم را مطرح کرد، مشروط به ایجاد شرایطی کرد که اگر قرار باشد از نیروهای دست چندم و به قول خودش جنس بنجل استفاده کنند، این راهبرد را انتخاب خواهند کرد؛ از این رو تحریم هم مشروط به شرایطی بود که با امتیازگیری از شورای نگهبان محقق می‌شد.
ثانیاً، در انتخاب مشارکت مشروط نیز حجاریان به صراحت می‌گوید اگر شروط مدنظرشان محقق نشود عطای انتخابات را به لقایش خواهند بخشید. به این ترتیب، این راهبرد نیز در تکمیل راهبرد تحریم برای امتیازگیری از نظام و شورای نگهبان مطرح شده است. موضوعی که عبدالله ناصری در بیان موضعش نسبت به راهبرد مشارکت مشروط به «نامه نیوز» اشاره کرده‌اند و می‌گوید: «شرط نخست انتخابات قابل دفاع است. انتخابات را باید فرایندی دید که بررسی صلاحیت نامزدها نقطه آغازش است؛ به عبارت بهتر شـورای نگهبان باید متفاوت از گذشته عمل کند. اگر نظارت بخواهد همچون دوره دهم انتخابات مجلس باشد، معتقدم اصلاح‌طلبان نمی‌توانند لیست بدهند. اصلاح‌طلبان سال 94 با حداقل‌ها کنار آمدند و لیست خود را با حضور برخی اصولگرایان معتدل بستند؛ اما در سال 98 نباید این رویه دنبال شود.)
ثالثاً، راهبرد مشارکت مشروط معایب راهبرد تحریم را ندارد. تحریم انتخابات هم می‌تواند به غلبه افراطی‌گری در جریان اصلاحات منجر شود. مسیری که انتخاب آن عقلای این جریان را به یاد سرنوشت گروه‌هایی مانند سازمان مجاهدین خلق، حزب خلق مسلمان و دیگر جریان‌هایی که این راه را انتخاب کرده‌اند، می‌اندازد و هم به سرعت موجب تشدید اختلافات درون جریانی میان طیف بیرون قدرت و درون قدرت اصلاحات می‌شود. واکنش‌های تندی که در همین مقطع کوتاه به نظر حجاریان صورت گرفت، گویای این عارضه است.
رابعاً، راهبرد تحریم انتخابات، نه تنها مشکل اصلی اصلاح‌طلبان در ناکارآمدی میدانی ناشی از شراکت در قدرت دولت فعلی را حل نمی‌کند؛ بلکه می‌تواند به انزوای بیشتر این جریان کمک کند.

 

 

 

پای تیز دولت در فرار از مجلس
عضو کمیسیون قضایی مجلس با انتقاد از روند حاکم بر دولت و مجلس، گفت: «بر اساس ارزیابی‌ها و آنچه از طرف مراجع مهم اعلام شده، درصد اجرای مصوبات مجلس بسیار پایین است و دولت تنها 40 تا 45 درصد مصوبات مجلس را اجرایی می‌کند.» محمدعلی پورمختار افزود: «شاید شنیده باشید که در پاسخ به این سؤالات وزیر با قول به اجرای قانون پرسش را پاسخ می‌دهد، اما باز می‌بینیم که قانون اجرا نشده است. نمایندگان برای طرح سؤال مجدد باید فرایند قانونی چند ماهه‌ای را طی می‌کنند، زیرا روش کار به این صورت نیست که امروز سؤال شود و فردا به صحن برود.» وی گفت: «برخی از افراد به نوعی در مجلس تحرکاتی صورت دادند و نمایندگان را به سه دسته تقسیم کردند تا هیچ‌کدام اکثریت نداشته باشند. بر مبنای «تفرقه بینداز و حکومت کن» اثرگذاری چندانی از مجلس دیده نشد تا رفتارها و نگاه‌ها سیاسی باشد.»
پیامدهای رفتار آمریکا
حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل با بیان هزینه‌های تروریستی معرفی کردن سپاه برای آمریکا، نوشت: «این جنگ تبلیغاتی برای آمریکایی‌ها بسیار پرهزینه خواهد بود؛ به دلیل اینکه اولاً، دولت آمریکا با این اقدام یک قاعده حقوقی را زیر پا گذاشت و نقض کرد، ثانیاً رفتاری خلاف عرف در روابط بین‌الملل انجام داد. ثالثاً اصل حاکمیت کشورها و منشور حقوقی سازمان ملل را با تحقق این رفتار زیر سؤال برد. رابعاً در عرصه حقوقی دست جمهوری اسلامی را برای شکل‌گیری رفتار متقابل باز گذاشته است. در مجموع پیامدهای این اقدام برای طرف آمریکایی خارج از تصور پمپئو و جان بولتون خواهد بود.»
ایران در لاذقیه
روزنامه روسی «سفوبودنايا بريسا» مدعی شد، ایران امیدوار است بتواند یک پایگاه دریایی اختصاصی برای خود در سواحل دریای مدیترانه ایجاد کند و در این راه به بنادر دریایی سوریه چشم دوخته است. به گفته روزنامه روسی، مقامات ایرانی و سوری از اول اکتبر بر سر موضوع اجاره بخشی از بندر تجاری دولتی در استان لاذقیه توافق کرده‌اند و بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه در سفر اخیر به ایران این توافق‌نامه را با همتای ایرانی خود حسن روحانی به امضا رسانده است. لاذقیه بندری است که در حاشیه دریای مدیترانه قرار دارد و از سواحل فلسطین اشغالی ۳۰۰ کیلومتر فاصله دارد. این روزنامه می‌افزاید: «بشار اسد توانست به راحتی از زنجیر نفوذ روسیه خارج شود. به طوری که دیگر مثل سابق با همتای روس خود ولادیمیر پوتین بر سر هر موضوعی مشورت نمی‌کند و از او کمک نظامی درخواست نمی‌کند.»
نامه‌ای پیش‌قراول یک سفر
در سال‌های اخیر، یکی از مسائلی که در بسیاری از مواقع روابط میان ایران و پاکستان را تحت تأثیر قرار داده، اقدامات تروریستی در مرزهای دو کشور و به ویژه پناه گرفتن تروریست‌ها در خاک پاکستان بوده است. به تازگی پاکستان نیز با حملات زیادی از سوی تروریست‌ها در خاک خود مواجه شده؛ مسئله‌ای که زمینه را برای نزدیکی مواضع دو کشور درباره مبارزه با تروریسم فراهم کرده است. در همین زمینه، وزارت خارجه پاکستان با ارسال نامه‌ای کتبی به سفارت ایران در اسلام‌آباد خواهان همکاری بیشتر برای مبارزه با تروریسم در بلوچستان شد. این نامه پیش از سفر عمران‌خان به ایران ارسال شد. به نظر می‌رسد، بخشی از اهداف سفر عمران‌خان به تهران نیز به همین مسئله اختصاص خواهد یافت و پیش‌بینی می‌شود پاکستان پیشنهادهایی به مقامات ایرانی در زمینه مبارزه با گروه‌های تروریستی در مرزهای دو کشور ارائه دهد.
فقط چند ساعت
رابرت بائر، کارشناس ارشد سازمان سیا می‌گوید: «ایران می‌تواند ظرف چند ساعت صادرات نفت منطقه را متوقف کند؛ هیچ راهی برای محافظت از کشورهای حوزه خلیج فارس در برابر موشک‌های ایران نداریم.» این سخنان اگرچه با مقوله ایران‌هراسی بیان شده؛ اما همین قدرت سبب بازدارندگی حمله آمریکا به کشورمان شده است.

 

 

 

 

 

 

 

حسین قمی/ در میان اخبار متعدد منتشر شده در روزهای ابتدای وقوع سیل که نه منطبق بر عدالت بود و نه منطبق بر انصاف، افراد و‌ گروه‌هایی با سوءاستفاده از نقاط ضعف مدیران دولتی تا توانستند علیه نظام و مردم خبرسازی کردند. از جمله کسانی که خبرنگاران افتخاری رسانه‌های غربی و وطن‌فروشان شدند و برای آنها فیلم ‌فرستادند و توضیحاتی دادند که بیشتر تهمت به نظام و کسانی بود که خالصانه برای کمک رفته بودند. همان کسانی که سینه‌زنی چند بچه هیئتی را بهانه تخریب کردند و گفتند مردم در سیل گرفتارند و شما مشغول نمایش دادن هستید، خودشان ثانیه‌ای برای مردم دل نسوزاندند و تمام همت‌شان سوءاستفاده از این موقعیت دردناک برای اثبات خود و دروغ‌های متعددشان بود. نه درد مردم و گرفتاری آنها برای‌شان مهم بود، نه آوارگی‌شان. همان کسانی که مصیبت مردم برای‌شان دستاویز تخریب شد و خوشحال بودند از اینکه با کمک ساده‌لوحان داخل می‌توانند نظام را منفور جلوه دهند. این افراد پول‌های کلان می‌گیرند تا حق و ناحق را مخلوط کنند و به خورد مخاطبان‌شان بدهند. دل‌شان خوش بود به کامنت‌ها و هورا کشیدن عده‌ بسیار قلیلی که ایام نوروز را با خوش‌گذرانی طی می‌کردند، پای ماهواره لَم داده بودند و از آنجا برای مردم دل می‌سوزاندند. امّا در این میان افراد و گروه‌هایی به نام کمک‌رسانی مشغول یارگیری برای اهداف سیاسی و فرقه‌ای خود بودند. این افراد با منت و با سوء نیت کمک‌هایی به مردم گرفتار سیل می‌کردند و از آن طرف برای آینده آنها نقشه سوء می‌کشیدند.
در توئیتر صفحه‌ای به نام «اسرائیل به فارسی» در حال فعالیت و خبرسازی است که همراه و همقدم با بی‌بی‌سی فارسی و مسیح پولی‌نژاد و... علیه نظام خبرپراکنی می‌کند. 17 فروردین فیلمی از سیل‌زدگان شهر معمولان در این صفحه بارگذاری شد که تصویربردار آن می‌گوید: «دیگر فیلم‌های غزه و لبنان را به ما نشان ندهید، غزه و سوریه اینجاست. همه چیز ما را می‌برید و به غزه و لبنان می‌دهید. ما را از سوریه شدن ترساندید و...»؛ در این هنگام صاحب خانه ویران شده در سیل نیز شروع به گلایه می‌کند.
«یاسمن آریانی» همان شخص تصویر‌بردار است که با تبلیغات سازمان‌یافته علیه حجاب، با رسانه‌های معاند جمهوری اسلامی همکاری می‌کند؛ البته او در تاریخ 21 فروردین به جرم هنجارشکنی در زمینه حجاب بازداشت می‌شود.
منیره عربشاهی، مادر یاسمن آریانی بر اساس ویدئوهای منتشر شده در صفحه اینستاگرامش دقیقاً در 16 فروردین(5 آوریل)، یعنی یک روز قبل از انتشار آن کلیپ در صفحه «اسرائیل به فارسی» و دیگر رسانه‌های معاند به معمولان سفر می‌کند؛ اما همزمان با او دو فرد دیگر به نام‌های «سمانه محمودی» و «زینب ابراهیم‌نواز» وارد معمولان می‌شوند. ابراهیم‌نواز فردی باسابقه عکاسی و مانند همسرش «حسن اجتماعی» (مؤسس نهاد قرار سبز) یک فعال محیط زیست است. ابراهیم‌نواز در خلال کمک‌رسانی تصاویری در پیجش منتشر می‌کند که افراد حاضر در آن فیلم با افراد حاضر در فیلمی که اسرائیل به فارسی منتشر کرد، یکی است. مطمئناً آریانی، ابراهیم‌نواز و همسرش در کنار یکدیگر فعالیت می‌کردند. زینب ابراهیم‌نواز و همسرش چند روز بعد فیلمی منتشر می‌کنند که در آن می‌گویند: «فیلم‌های ما از جای خوبی سردرنیاورد و مسئولیتش با ما نیست»! همچنین آنها هرگونه ارتباط با رسانه‌های معاند را تکذیب کردند و خود را تابع قوانین جمهوری اسلامی دانستند. گفتنی است نهاد «قرار سبز» شماره حساب «جمعیت امام علی(ع)» را (که به نام خیریه فعالیت فرقه‌ای می‌کند) برای کمک‌رسانی به سیل‌زدگان اعلام کرد؛ شاید این به خاطر بسته شدن حساب‌شان بوده، امّا اینکه این افراد و نهادها با یکدیگر در ارتباط هستند، قطعی است و باید دید ارتباط یاسمن آریانی با زینب ابراهیم‌نواز و نیز ارتباط نهاد سبز با جمعیت امام علی(ع) در چه حد است و آیا فیلمی را که «اسرائیل به فارسی» پخش کرد، این افراد ارسال کرده‌اند یا گردانندگان توئیتر اسرائیل به فارسی کپی و در صفحه‌شان قرار داده‌اند؟

 

 

 

 


پیامدهای برداشت 2 میلیاردی!
پیشنهاد رئیس‌جمهور مبنی بر برداشت از صندوق توسعه ملی که هفته گذشته جنگ رسانه‌ای ایجاد کرد، سبب شد رسانه‌های ضد انقلاب این‌گونه تحلیل کنند که رهبر معظم انقلاب در کمک به سیل‌زدگان بی‌توجه هستند. این در حالی است که برداشت دو میلیارد یورو و تبدیل آن به ریال و سپس توزیع آن در بازار عوارض تورم‌زایی خواهد داشت و با افزایش این مبلغ، نقدینگی پرفشاری در بازار ایجاد خواهد شد و هم سیل‌زدگان و هم مردم عادی به دلیل تورم ناشی از این تزریق پول متضرر می‌شوند. از این رو رهبر معظم انقلاب در پاسخ به درخواست رئیس‌جمهور اظهار داشتند، ابتدا از منابع دیگر برای رسیدگی به سیل‌‎زدگان استفاده شود و در ادامه پس از جمع‌بندی وضعیت، در صورت نیاز، برداشت از صندوق مزبور مورد تأیید
خواهد بود.
شکست سایبری منافقین
در پی قرار دادن سپاه در فهرست گروه‌های تروریستی، شبکه لندنی «من‌وتو» طی یک نظرسنجی در توئیتر، از مخاطبان خود خواست نظرشان را درباره این تصمیم دونالد ترامپ اعلام کنند. اما نتیجه این نظرسنجی به مذاق ضدانقلابی‌ها خوش نیامد و به همین دلیل آمدنیوز سعی کرد با مطرح کردن ادعای تقلب، آن را زیر سؤال ببرند. ارتش‌های سایبری سه هزار نفری گروهک تروریستی منافقین و هزاران نفری آل‌سعود، در فضای مجازی در برابر ملت ایران شکست خورده‌اند.
برنامه سیاه‌نمایان
یکی از محورهای جلسات درونی محفل امنیتی اصلاحات «سیاه‌نمایی» مفرط و بی‌وقفه درباره سال ۹۸ است. طبق این برنامه، باید چنان تصویر هولناکی از فشارهای اقتصادی پیش رو در سال ۹۸ ترسیم شود که هم در دل مردم و هم در دل مسئولان نظام هراس ایجاد شود. در واقع «تحریم روانی» در کنار تحریم‌های اقتصادی به شدت دنبال شود تا در جوّ به وجود آمده، نظام وادار به دادن امتیازاتی از قبیل پذیرش پالرمو و CFT شود و مذاکرات با ترامپ را درباره برجام‌های بعدی کلید بزند. این ماهیت واقعی افراطیون «محفلی» و «نظریه‌پردازان» یک جریان سیاسی است که ظاهراً جز طراحی «توطئه» و «عملیات روانی» هیچ نوع شیوه و روش دیگری در سیاست‌ورزی یاد نگرفته‌اند و به دنبال فتح سنگرهای قدرت و چنگ‌اندازی بر گلوگاه‌های سیاسی و اقتصادی هستند.