ما همه مصرف‌کننده هستیم، هر چه هست مصرف می‌کنیم. شیشه عطری که داریم تا قطره آخر به درستی مصرف می‌کنیم. چون برای‌مان ارزشمند است؛ اما ارزشمندترین دارایی ما، زندگی و سلامتی ما است.
ارزش زندگی بالاتر از هر چیزی است، پس تلاش کنیم زندگی را تا جای ممکن مصرف کنیم. لحظه لحظه زندگی را باید لمس کرد، باید تمام استعدادها را شناخت و به کار برد و اجازه نداد توانایی‌ها هدر رود.

از قول پیامبر(ص) در بخشی از یک حدیث قدسی طولانی چنین نقل شده است: «خدای عزوجل به پیامبر(ص) فرمود: من علی را وزیر و در بین اهل‌بیت و امتت جانشین بعد از تو قرار دادم و از نسلت، از طریق زهرای بتول یازده جانشینِ به حق راه یافته به تو عنایت کردم که آخرین آنها مردی است که عیسی‌بن‌مریم به امامت او نماز گزارد، او زمین را همان‌گونه که از ستم پر شده است، از عدالت سرشار خواهد کرد، به دست او انسان‌ها را از هلاکت نجات بخشم و گمراهان را به راه راست راهبری کنم، دیده کوران باز کنم و بیماران را شفا دهم.»(اثبات‌الهداة، ج۵، ص٢١٩)

 

 

مهدی امام‌رضایی/
شنیدم یک سلبریتی به فریاد
تمام خلق را می‌کرد ارشاد
به لطف لاف فهم علم و منطق
نظر می‌داد جای کل آحاد
سیاسی، اجتماعی، اقتصادی
تو گویی هست در او جمع اضداد!
ز تحلیل و نگاه نافذ او
جهانی مستفیض از گینه تا چاد!
تمام ماوقع زیر پر او
عقاب و باز نه! مانند پهپاد
چو دیده کاروان‌های عراقی
به ایران آمدند از بهر امداد
فیوزش ناگهان از جا پریده
صدا از او درآمد اوه مای گاد!
که اینان ملت صدام هستند
که از ایران ما برکند بنیاد!
بود خواری چنین امداد جستن
ورید غیرتت کی می‌کند باد؟!
نزد از بس نالوکسان را سر وقت
پریشان عقلیش گردیده بس حاد!
کنون چون برده نام نحس صدام
که صد لعنت به روح کافرش باد
نپرسیده کدامین مملکت بود
سلاح شیمیایی دست او داد؟
اگر غیرت به خاک میهنش داشت
یقیناً بچه‌ای آنجا نمی‌زاد!

 

 

 



مرحله سوم عمليات والفجر 4 او با يك گروه ده نفري براي تصرف تپه‌اي كه در دست عراقي‌ها بود عازم شد؛ اما در اثر شدت آتشبار عراقي‌ها تمامي افراد، زخمي شدند يا به شهادت رسیدند. حميد با عراقي‌ها جنگيد تا اينكه تيربار دوشكاي آنان را به دست آورد و عليه آنان به كار گرفت و به طرف تپه مورد نظر رفت؛ اما نيروهاي ايراني دير رسيدند. عراقي‌ها كه از منطقه دور شده بودند، محل استقرار دوشكا را به خمپاره بستند و حميد بر اثر اصابت تركش‌هاي خمپاره به شهادت رسيد.
به نقل از همرزمان شهید حمید موسوی‌اقدس
حميد در سال 1339 متولد شد. خانواده او به دليل مأموريت پدر، در شهر «آلان برآغوش» از توابع تبريز سكونت داشتند و پنج سال پس از تولد حميد، به شهر مرند نقل مكان كردند. او در سال 1345 وارد مدرسه ابتدايي انوشيروان (سابق) شد و در سال 1350 به مدرسه راهنمايي آيت‌الله سعيدي (فعلي) رفت. حميد در تابستان‌ها به كار در كارخانه آسفالت‌سازي يا كارخانه سيمان مي‌پرداخت و از اين طريق تاحدودي مخارج تحصيل خود را تأمين مي‌كرد. در سال 1353 وارد دبيرستان ناصرخسرو در رشته فرهنگ و ادب شد. با اوج‌گيري انقلاب به فعاليت‌هاي ضد رژيم راه پیدا کرد و نوارهاي سخنراني حضرت امام(ره) و حجت‌الاسلام شيخ احمد كافي را كه از تبريز توسط پسرخاله‌اش فرستاده مي‌شد، در زيرزمين مسجد قيام تكثير و از همان جا بين افراد پخش مي‌كرد. حميد در سال 1357 و پس از پيروزي انقلاب اسلامي، تحصيل خود را ادامه داد. در سال 1359 موفق به اخذ ديپلم ادبي شد و در سال 1359 به عضويت رسمي سپاه درآمد. با شروع غائله كردستان، از طرف سپاه عازم اين منطقه شد و در سردشت، مهاباد، سقز و بانه از خود شجاعت و از جان گذشتگي بسياری نشان داد. با آغاز جنگ تحميلي به جبهه رفت. در بدو ورود در لشكر عاشورا بود و پس از آن به لشكر محمد رسول‌الله(ص) پيوست. او بارها در این مدت برای شناسایی به خاک عراق رفت و سرانجام در مرحله سوم عمليات والفجر چهار، 12 آبان 1362 در منطقه پنجوين در تپه 1900 (كاني مانگا) بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

 

 

اصطلاحات مجازی‌ـ ۶

محمدصالح نادری
کارشناس فناوری اطلاعات
دیتا یا داده‌ها معمولاً از سوی انسان‌ به صورت حروف، اعداد یا علایم شناخته می‌شدند؛ اما در رایانه همین مفاهیم به صورت صفر و یک ذخیره می‌شوند. نحوه کنار هم قرار گرفتن و ترتیب صفر و یک‌ها، داده‌هایی با مفاهیم مختلف ایجاد می‌کند. حجم این داده‌ها عموماً می‌تواند به اندازه حافظه رایانه‌های خودمان باشد؛ اما مفهومی دیگر وجود دارد به نام بیگ دیتا یا کلان داده که برای توصیف حجم بالایی از داده‌ها به کار می‌رود. نکته مهم درباره بیگ دیتا نحوه برخورد با آن است و حجم بالا مسئله اصلی نیست. درواقع ما لزوم حجم بالایی از داده را پذیرفته‌ایم و تمرکزمان روی نحوه کار با داده‌هاست و تلاشی برای کاهش اطلاعات نمی‌کنیم. برای درک این حجم بالا می‌توان سالن بورسی را در نظر گرفت که به طور میانگین روزانه یک ترابایت داده جدید تولید و به داده‌های قبلی اضافه می‌کند در این صورت، در طول یک بازه طولانی حجم عظیمی از داده تولید خواهد شد. جای دیگر کلان داده‌ها در فضای مجازی است. روزانه در فیسبوک بیش از 500 ترابایت داده تولید و به داده‌های قبلی اضافه می‌شوند. این عدد در یک بازه طولانی واقعاً قابل تصور نخواهد بود! حتی موتور جت در هواپیمای مسافربری طی یک مسیر 30 دقیقه‌ای، بیش از 10 ترابایت داده از کارکردهای سیستمی خود تولید می‌کند.
با تحلیل کلان داده‌ها می‌توان به بینشی عمیق از موضوعی خاص رسید و تصمیمات دقیق‌تری گرفت. این تحلیل‌ها، از مردم‌شناسی تا کمک به تصمیمات مدیریتی و تجاری را شامل می‌شوند. در همان مثال بورس، با تحلیل انبوه داده‌های تولیدی می‌توان بررسی کرد که چرا شرکتی زیان‌آور شده است، تمایل کاربران به خرید سهام کدام شرکت‌هاست و... . بیگ دیتا کاربردهای بسیاری دارد؛ در زمینه‌های صنعت، پزشکی و حمل‌و‌نقل. حتی با استفاده از آن می‌توان فروش یک فروشگاه را هم افزایش داد، با تحلیل‌ داده‌ها به اطلاعات می‌رسیم و این اطلاعات است که ارزشمند محسوب می‌شود.
چیزی که سبب شده امروزه کلان داده‌ها بیشتر مورد توجه قرار بگیرند، رشد شبکه‌های مجازی در بین مردم است. روزانه به طور متوسط 1 میلیون نفر به کاربران اینترنت اضافه می‌شود و حدود 5/3 میلیارد نفر در دنیا حداقل عضو یک شبکه مجازی هستند. این تعداد کاربر، داده‌های بسیاری تولید می‌کنند. کلان داده تولیدشده توسط این کاربران در شبکه‌های مجازی برای بسیاری از دولت‌ها ارزشمند است. حتماً تا به حال فکر کرده‌اید که چرا توئیتر، تلگرام، اینستاگرام و... بدون دریافت هزینه‌ای از شما، امکانات غیر قابل رقابتی عرضه می‌کنند و پیوسته در حال بهبود خدمات و عرضه امکانات جدیدتر هستند! گویا اگر لحظه‌ای درنگ کنند از قافله عقب می‌مانند و مخاطبان‌شان را از دست می‌دهند. یا چرا معروف‌ترین موتور جست‌وجوگر دنیا، گوگل، امکانات خود را به صورت رایگان در اختیار مردم قرار می‌دهد؟
هزینه‌ای که شما برای عضویت در این شبکه‌ها پرداخت می‌کنید نامرئی است. این هزینه همان بیگ دیتا یا کلان داده است که بدون آگاهی از جیب شما می‌رود. مدیر فیس‌بوک، تلگرام و... ، بیشتر از هر فرد دیگری در جهان می‌دانند که مردم چکار می‌کنند، چه علایقی دارند، چه تفکراتی دارند و... و همه اینها از کلان داده‌ها و پایش آنها به دست می‌آید. شناختن مردم برای دولت‌ها بسیار ضروری است و هزینه بالایی برای آن پرداخت می‌شود. نه تنها دولت‌ها بلکه بسیاری از نهادهای دیگر خریدار این اطلاعات هستند و هزینه حضور رایگان شما را در فضای مجازی به علاوه سود شرکت‌هایی مانند تلگرام و... پرداخت می‌کنند.
به عنوان مثال در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر آمریکا، ترامپ همکاری گسترده‌ای با شبکه‌هایی مانند فیس‌بوک و توئیتر داشت و این رسانه‌ها با پایش کلان‌داده‌های خود نقش مشاور ترامپ را بازی می‌کردند. در حالی که کلینتون بر روش‌های سنتی تکیه کرده بود، ترامپ با خرج پول بیشتر و داشتن اطلاعات برتر حاصل از بیگ دیتا توانست پیروز انتخابات شود.

 

 

 

 

سیدمهدی حسینی/ در تقویم انقلاب اسلامی هفته نخست اردیبهشت ماه حوادث گوناگونی به ثبت تاریخی رسیده است؛ از جمله عملیات طبس که با شکست مفتضحانه آمریکا همراه شد. از دیگر حوادث رخ داده در این ماه می‌توان به اولین حرکت تروریستی با زدن سپهبد قرنی اشاره کرد؛ همچنین تأسیس سپاه پاسداران انقلاب به فرمان شفاهی حضرت امام خمینی(ره) در سال ۱۳۵۸ در این تاریخ بوده است؛ مناسبت دیگری در روز دوم اردیبهشت ۱۳۵۹ ثبت شده که «انقلاب فرهنگی» نام دارد. انقلاب فرهنگی یک جریان ریشه‌دار در روند تحولات انقلاب اسلامی است. حضرت امام خمینی(ره) در آغاز سال ۱۳۵۹ در پیام نوروزی‌شان در بند یازدهم بر ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاه‌های سراسر کشور» و «تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» تأکید کردند. پس از صدور این پیام، شورای انقلاب به دنبال ملاقات با حضرت امام(ره)، پاکسازی دانشگاه‌ها از پایگاه‌های سیاسی و نظامی وابستگان به بیگانگان را ضروری دانست و در بیانیه ۲۹/۱/۱۳۵۹ خود مقرر کرد دانشگاه باید از حالت ستاد عملیاتی گروه‌های سیاسی گوناگون خارج شود. در این بیانیه، سه روز برای برچیده شدن دفاتر و تشکیلات گروه‌ها در دانشگاه‌ها تعیین و افزوده شده بود امتحانات دانشگاهی باید تا ۱۴ خرداد به پایان برسد و از ۱۵ خرداد دانشگاه‌ها تعطیل شده و هرگونه اقدام استخدامی و مانند آن در دانشگاه‌ متوقف شود تا نظام آموزشی کشور بر اساس موازین انقلابی و اسلامی طرح‌ریزی شود... . این بیانیه شورای انقلاب با واکنش‌های تند گروهک‌های مسلح مستقر در ساختمان دانشگاه روبه‌رو شد. اشغال‌کنندگان دانشگاه‌ها خشونت‌‌ها و کشمکش‌ها را شدت دادند و بر فعالیت‌های حزبی در داخل دانشگاه‌ها اصرار ورزیدند. فرصت تعیین شده شورای انقلاب در روز اول اردیبهشت خاتمه یافت؛ اما اصرار گروهک‌های مسلح بر سر مواضع‌شان سبب درگیری‌های شدید میان موافقان و مخالفان تعطیلی این دفاتر در اطراف دانشگاه شد تا اینکه در روز دوم اردیبهشت ۱۳۵۹ بساط تشکیلاتی گروهک‌های مسلح در دانشگاه‌ها برچیده شد و پیروزی بزرگی برای انقلاب رقم خورد. در پی آن، به دعوت شورای انقلاب مردم و اعضای این شورا در دانشگاه تهران گرد آمدند و خروج گروه‌های سیاسی‌ـ نظامی را از دانشگاه‌ها جشن گرفتند. به این ترتیب، در تاریخ انقلاب اسلامی این روز به یاد ماندنی
ثبت شد.
این واقعه از اهمیت بسیار پرمعنایی برخوردار است که به چند مورد مهم آن اشاره می‌شود:
* گامی برای «اسلامی شدن» دانشگاه‌های کشور؛
* پایان دادن به آموزه‌های فرهنگ لیبرالیستی غربی در دروس دانشگاه‌ها؛
* تغییر جهت رویکرد استادان دانشگاه از غرب به انقلاب اسلامی؛
* کنار گذاشتن استادان و مدیرانی که بر حفظ نظام فرهنگی قبل از انقلاب اصرار می‌ورزیدند؛
* مفهوم‌سازی انقلابی از متون اسلامی و پرداختن کمتر به ترجمه؛
* محک زدن افراد و چهره‌های نفودی‌ و غرب‌زده (که نمونه بارز آن خود بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت بود که در همان خرداد سال ۵۹ از مواضع امام(ره) فاصله گرفت و در خاطراتش هم به آن اشاره کرد.)
* ایجاد «محیط سالم» به منظور کسب علم برای جوانان و جامعه که در مجموع منظور امام خمینی(ره) «انقلاب اساسی در دانشگاه» بود.

 

 

 

انتظارش..

کشیده از همان آغاز، نرجس انتظارش را
نه چندین روز و شب، نُه ماه خالص انتظارش را
ولایت گر که شد معیار و روضه ‌گر که شد مقیاس
برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را
اگر شب منتظر باشی برای دیدن خورشید
یقین این‌گونه بهتر می‌کنی حس انتظارش را
فقط فصل بهار و فصل تابستان نشو خیره
مکش ای پنجره این‌گونه ناقص انتظارش را
پرانده با شمیم خویش شب بو عطر نامش را
کشیده با همان یک چشم نرگس انتظارش را
مفاتیح‌الجنان صد جلد دیگر داشت در توشیح
اگر می‌گفت مرحوم محدث انتظارش را
نه تنها آل‌یاسین و سمات از او نشان دارند
نوشته در امین‌الله و وارث انتظارش را
شده کرب و بلا آیینه‌ای از مُنتظرها پس
کشیده موقع جان دادن عابس انتظارش را
منم من روضه‌ عباس تا اینکه بیاید او
کشیدم در خودم مجلس به مجلس انتظارش را

 

 

حُسن یوسف

 

حسن یوسف رفتی اما یاسمن برگشته‌ای
سرو سبزم از چه رو خونین کفن برگشته‌ای
از کجا می‌آیی ای عطر دل‌انگیز بهشت
از کنار چند آهوی ختن برگشته‌ای؟
تو همان نوزاد در گهواره من نیستی؟
خفته در تابوت حالا سوی من برگشته‌ای
با تفنگ و چفیه و سربند راهی کردمت
با کمان آرش از مرز وطن برگشته‌ای
خواستی روشن بماند چلچراغ انقلاب
با تو، ای شمعی که بعد از سوختن برگشته‌ای!
سرد گشته آتش اما شعله‌ور مانده غمت
باز پیروز از نبردی تن به تن برگشته‌ای...

 

 


محمدجواد آذری‌جهرمی خطاب به اینستاگرام درباره بستن صفحه سردار سلیمانی: «وقتی دهان یک مرد را می‌بندی، دروغگو بودنش را ثابت نمی‌کنی، بلکه فقط به دنیا می‌گویی از چیزی که ممکن است او بگوید می‌ترسی.
علی علیزاده: تصور کن زبانم لال، مسجد لطف‌الله، این مهم‌ترین نماد معماری ایران بعد اسلام، آتش بگیرد و روز روشن بسوزد و فرو بریزد؛ در غیاب هلیکوپتر آتش‌نشانی و تجهیزات مدرن. رسانه‌های غربی نمی‌گویند این سند اثبات ناکارآمدی و ‌فساد جمهوری اسلامی است؟
عزت‌الله ضرغامی: ممانعت غیرقانونی رئیس‌جمهور از حضور من در جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی و فضای مجازی، در برابر ده‌ها اقدام غیرقانونی مهم‌تر ایشان در سطح ملی خیلی مهم نیست. فیلترینگ نوظهور رئیس‌جمهور راه به جایی نخواهد برد. من مأموریت ابلاغی رهبر معظم انقلاب را در این دو حوزه مصمم‌تر از گذشته ادامه خواهم داد.
علیرضا زاکانی: کمک‌های صادقانه مردم عراق به سیل‌زدگان اخیر کشور، نمودی از کرم و شرافت اسلامی است که باید به آن افتخار کرد. فرقی نمی‌کند که مزدوران آمریکا در قالب داعش، کیان کشوری اسلامی را تهدید کنند یا حوادث طبیعی دامنگیر ایران شود، این روح تعاون و برادری اسلامی است که نجات‌بخش خواهد بود.
محمدجواد ظریف: در موضوع درگیری در منطقه ما، مسئله پول نیست. دونالد ترامپ اعتراف کرد که ایالات متحده هفت تریلیون دلار در اینجا هزینه کرده و فقط اوضاع را بدتر کرده است. آنهایی که نتانیاهو برای‌شان بر هر چیزی مقدم است، همواره کارهای غلط را برای خدمت به او و به هزینه همگان انجام می‌دهند؛ ولی انتظار نتایجی متفاوت دارند.


محمد ایمانی: برخی کانال‌های تلگرامی می‌گویند که دولت از صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی تقاضای وام ۱۸ میلیارد دلاری کرده است. لابد صحت و سقم این خبر از سوی مدیران ذی‌ربط معلوم خواهد شد؛ اما این رقم ما را به یاد ۱۸ میلیارد دلار ذخیره ارزی می‌اندازد که دقیقاً یک سال قبل، با بی‌تدبیری مفرط دولت به قیمت ۲۰۰/۴ تومان ظرف دو ماه واگذار شد و رانت ۱۳۰ هزار میلیاردی را برای گروهی فرصت‌طلب فراهم کرد. البته فراتر از حراج بیت‌المال، موجب تشدید سیلاب نقدینگی، ایجاد تورم انتظاری و سرریز گرانی به حوزه‌های مختلف اقتصادی شد.

 

 


نکته: ورود نیرو‌های حشدالشعبی عراق برای کمک به سیل‌زدگان با واکنش‌هایی همراه بود. عده‌ای منتقد ورود نیروی نظامی خارجی به ایران بودند و عده‌ای آن را موضوعی معمولی توصیف کرده‌اند. عجیب‌ترین موضع‌گیری درباره کمک‌های خارجی به حملات برخی سلبریتی‌های داخلی علیه کمک‌های حشدالعشبی عراق به سیل‌زدگان باشد. مهناز افشار، یکی از افرادی بود که در شبکه‌های اجتماعی با یک رویکرد نژادپرستانه و در واکنش به کلیپ منتشر شده از یک جوان خوزستانی در توئیتی نوشته بود: «هر وقت یادت نرفت جوانان ما در جنگ با کدوم کشور از دست رفتن، اون‌وقت رگ غیرت این مرد رو می‌فهمی!» این اظهارنظر اعتراض بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی را به دنبال داشت و هشتگ «نژادپرست» نباشیم، در جواب آن به صورت گسترده ایجاد شد. از سوی دیگر «رضا پهلوی» سرکرده سلطنت‌طلبان مدعی شده است نیروهای حشدالشعبی تروریست به شمار می‌آیند و مردم آنان را از ایران بیرون می‌کنند!
نظر: اولاً، بسیاری از استدلال‌ها تا جایی عجیب بوده که حتی خبرنگار شبکه بی‌بی‌سی نیز از این اقدام متعجب شده است. مهرداد فرهمند در این باره می‌نویسد: «واکنش برخی کاربران ایرانی شبکه‌های اجتماعی به حضور شماری از نیروهای حشدالشعبی در مناطق سیل‌زده برایم عجیب و «منطق» ایشان برایم درک ناشدنی است... واکنش یکی از «سلبریتی»های وطنی هم به گونه‌ای است که انگار ارتش صدام دوباره خرمشهر را گرفته است، تا جایی که بنده می‌دانم، حشدالشعبی را ایران در عراق به راه انداخت...»
ثانیاً، در پی دعوت فرمانده محبوب مدافعان حرم، سردار سرلشکر قاسم سلیمانی برای کمک به سیل‌زدگان، رزمندگان مدافع حرم از حشدالشعبی عراق تا لشکر فاطمیون افغانستان در قالب موکب‌های خدمت‌رسانی و اردو‌های جهادی به مناطق سیل‌زده کشورمان شتافته‌اند. حضور حشدالشعبی در مناطق سیل‌زده خوزستان‌ـ با توجه به بافت عربی این مناطق‌ـ می‌تواند حس همبستگی میان دو کشور را دوچندان کند.
ثالثاً، نیروهای حشدالشعبی به خانواده بزرگ مقاومت اسلامی تعلق دارد که سال‌ها است وفاداری خود را به انقلاب و جمهوری اسلامی و دفاع از ایران به اثبات رسانده و در عرصه جنگ برای دفاع از ایران علیه تجاوز بعثی‌ها جانفشانی کرده‌اند.

 

 

 

ای یاور مظلومان! این نام با تمام غریبی‌اش چه زیباست و چه سبک بال دل‌های رنج‌‌دیده را تسکین و چشم‌های گریان را نوازش و زبان‌های به طوق‌کشیده را آزاد و چشمه‌های امید را در اندیشه‌های کویری و بی روح جوشان می‌کند.
ای برپا کننده عدالت! طلوع کن که عصر ما آبستن ستم‌هاست و روزگار غریبی است؛ آنکه فریاد مظلوم را پاسخ می‌دهد به بی‌رحم‌ترین و دور‌ترین حالت انسانی ستمگر و شقی خوانده می‌شود و ظالم و عاصی و سخت‌دل بدون ذره‌ای آشفتگی مظلوم؛ با تمامی اینها به امید زمین پاک می‌دویم تا شما با دست‌های‌تان شاخه عدالت را به دست خاک بسپارید.
ای روشنایی اهل دین! به حال دنیای امروز‌مان افسوس می‌خوریم و این افسوس نه به معنای در جا زدن و ماندن، بلکه به معنای ادامه دادن و رفتن است و این رفتن مقصودی جز شکستن غل و زنجیر‌های آغشته به اوهام و خیال که از دل جباران و اشرار برمی‌آید، ندارد.
ای یادگار حضرت آدم! نیمه شعبان است و سپیده دم طلوع زندگی‌تان همچون نسیمی خوش بر چهره شهر سرازیر می‌شود؛ نسیمی با کوله‌باری از امید، انتظار و دلخوشی؛ این روز خورشید مهربانی و رحمت به زمین، این کرانه اندوه نزدیک است تا مشعل صلح و آشتی را شعله‌ور و آتش جبار و ظالم را خفه کند.
ای آرام‌بخش جان‌ها! میلاد شما چون چراغی در تاریکی است؛ آرامش‌بخش و تسکین‌دهنده و آیه‌ای از آیه‌های محبت خداست که در ساقه‌ها و شاخه‌های زندگی بی‌ستاره ما همچون ستار‌ه‌ای بزرگ نورافشانی می‌کند و جانی دوباره می‌دهد؛ چرا که آرامش حقیقی در تحرک است نه در سکون.
ای برگزیده خاندان ابراهیم! می‌دانیم که بت‌های ظلم و عداوت به دست شما شکسته خواهد شد و در بطن تاریکی‌ها چراغ هدایت را روشن و از ساحل سیاهی‌ها و صخره‌های تاریک گذر خواهید داد؛ به راستی در بطن تاریکی‌هاست که چراغ‌ها بارور می‌شوند.

کتاب «بهم میاد؟!» نوشته خانم رنده عبدالفتاح است که محسن بدره آن را ترجمه و نشر آرما منتشر کرده است. این رمان خواندنی و زیبا با نام اصلی «آیا سرم با این گنده می‌شه؟» بوده که ماجرای یک دختر مسلمان استرالیایی را روایت می‌کند که از پدر و مادری فلسطینی زاده شده است، در حومه ملبورن زندگی می‌کند و بزرگ‌ترین تصمیم زندگی‌اش را می‌گیرد. «أمل» دختری پرشور، باهوش و پر هیجان است که در بحرانی‌ترین سنین زندگی، بزرگ‌ترین تصمیم خود را مبنی بر اتخاذ حجاب به صورت دائم (یا به قول خودش فول تایم) می‌گیرد.
ادبیات آمیخته به طنز و در عین حال روان نویسنده، که گویی خاطره‌نویسی نوجوانی زبردست در دفتر روزانه‌اش است، میل به ادامه را برای یافتن انتهای مسیر ماجراهای او در خواننده افزایش می‌دهد. می‌توان گفت نویسنده به نحوی مناسب تمام احوالات یک نوجوان مانند ترس از رویارویی با قضاوت دیگران، کنش‌های او با والدین، میل به رجوع به فطرت و پاکی، دوستی‌های شیرین نوجوانی، علاقه‌های آتشین به جنس مخالف، خستگی از نصیحت‌شنوی و گاهی یک طرفه به قاضی رفتن را به خوبی نمایش می‌دهد و در عین حال بازگویی‌های «أمل» با وجدان خود امکان نتیجه‌گیری‌های اخلاقی را در عین بی‌طرفی بیشتر کرده است. شخصیت اصلی داستان دختری کاملاً معمولی است که ساعت‌ها جلوی آینه، لباس‌هایش را امتحان می‌کند و برای خریدن لباس‌های جدید انتظار می‌کشد. او هنگامی که روزه می‌گیرد، دلش برای شکلات محبوبش تنگ می‌شود و چشم‌‌انتظار افطار می‌ماند. وقتی با مادرش مشکل دارد، با لطایف‌الحیل می‌کوشد تا سر او را کلاه بگذارد و به مقصود خود برسد و در هنگام مواجهه با هر مشکل، پیش از هر چیزی گوشی تلفن را برمی‌دارد تا با «یاسمین» یا «لیلا»، نزدیک‌ترین دوستان خود، حرف بزند.