پايگاه بصيرت،گروه سياسي/ نامگذاري سال 93 به سال فرهنگ و اقتصاد با عزم ملي و مديريت جهادي، سرآغازي جديد در روند رو به رشد انقلاب اسلامي است که بررسي ابعاد و چگونگي تحقق آن وظيفه است که کارشناسان و صاحبنظران بايد به آن توجه داشته باشند. در اين راستا خبرنگار پايگاه بصيرت گفتگويي را با معاون سياسي سپاه سرتيپ دوم پاسدار دکتر رسول سناييراد ترتيب داده که شما را به خواندن آن دعوت ميکنيم.
* مبتني برکدام شرايط سياسي - اجتماعي، رهبرمعظم انقلاب اسلامي،سال 93 راسال اقتصاد و فرهنگ باعزم ملي و مديريت جهادي ناميدند؟
نگاهي به شرايط محيطي و وضعيت فعلي نشان مي دهد که آسيب هايي را در حوزه فرهنگ و اقتصاد داريم و امروز دشمن با حربه تحريم به مقابله با جمهوري اسلامي ايران بر آمده و سالهاست که تجربه تهاجم فرهنگي و جنگ نرم عليه نظام را داشتهايم. بخشي از آسيبپذيريها در حوزهي اقتصاد به فرهنگ حاکم بر کشور بر ميگردد، به عنوان مثال فرهنگ مصرف ما امروز در طراز شرايط انقلابي و مبارزه با استکبار نيست و متاسفانه ميتوانيم بگوييم در برخي از شاخصههاي مصرف، فرهنگ مصرف ما هيچ تطبيقي با شرايط حاکم بر کشور ندارد. بدون تعارف، ما ملتي مصرفگرا هستيم. از مصرف آب تا مصرف توليدات صنعتي در کشور، مصرف ما از حد متوسط جهاني بالاتر و توليد ما پايين تر است، براي مثال نزولات جوي ما از ميانگين جهاني پايينتر و مصرف آب ما بالاتر است. حتي در مصرف برخي مواد که به سلامت ما ضرر ميزند مانند نوشابه هاي گازدار نيز ما شاهد مصرف بالاتر از حد هستيم.
بنابراين در تقاطع اقتصاد و فرهنگ شاهد نوعي منطقهي آسيبي هستيم که ميبايستي آن را اصلاح کنيم وحل اين مسئله بدون عزم ملي و مديريت جهادي نشدني است. يعني همانگونه که ما در زمان جنگ شاهد شکل گيري عزم ملي بوديم و مشارکت مردمي در جنگ بسياري از کمبودها را جبران کرده و پوشش ميداد امروز هم براي حل مسائل بايستي يک عزم ملي شکل بگيرد تا بتوانيم مشارکت عمومي را برانگيزيم. ضمن اينکه اين موضوع را نميتوان با مديريت عادي و روشهاي جاري و معمول حل کرد، بلکه نيازمند مديريت جهادي هستيم. چرا که در شرايط عادي نيستيم و همهي اين آسيبها برخاسته از جنگ و مبارزه تمام عيار دنياي استکبار عليه ما است. ما در حال مبارزهايم و مقابله و جنگ روحيه ميخواهد، ما بايستي با عزم ملي و مديريت جهادي آمادهي مقابله با دشمن و عبور از اين شرايط باشيم.
* توجه ويژه به اقتصاد مقاومتي در سال 93 قابل پيشبيني بود، اما پر رنگ شدن فرهنگ در کنار اقتصاد با چه هدف و منظوري مورد تاکيد رهبر معظم انقلاب اسلامي قرار گرفت؟
پايهي رفتار ما در هر عرصه اي فرهنگ است و بايدها و نبايد ها، ارزش ها و هنجارها در ساحت فرهنگ شکل ميگيرد و بسياري از معضلات و مشکلات امروز به ضعف هاي ما در حوزه ي فرهنگ بر ميگردد. امروز يک بخش از مشکل اقتصادي ما به نوع نگاه فرهنگي مربوط است که بحث اقتصاد درون زا و برون زا را تشکيل مي دهد. متاسفانه در نگاه برخي از کارشناسان، وابستگي عيب به حساب نميآيد و به زعم اينکه در شرايط جهاني شدن قرار داريم و تعامل جزء الزامات اداره کشور و اقتصاد است، وابستگي را نه تنها عيب نميشمارند بلکه به عنوان ضرورت و الزام جهان امروزي به حساب ميآورند. اينها همه به نوع نگاه فرهنگي به مساله بر ميگردد. بنابراين اگر ما زير ساختها را در ساحت فرهنگ پديد آورده و بايدها و نبايدها را دروني کرده بوديم، امروز از بسياري از آسيبها و معضلات اقتصادي معاف ميشديم يا در مسئله فرهنگ کار، امروز ميبينيد که ميانگين کار مفيد در کشور ما عدد قابل توجهي نيست و کشورهايي که جهش توسعه را تجربه کرده يا به توسعه رسيدهاند مانند کرهي جنوبي رقمي چند برابر ميزان کار مفيد در کشور ما را به خود اختصاص دادهاند که بخشي از اين به زمينههاي فرهنگي بر ميگردد.
اينکه ميگوييم ما کشوري نفت خيز بوده و روي ثروت خوابيدهايم بدون آنکه الزامات رسيدن به توسعه اقتصادي را پديد آورده باشيم خودش توقعاتي را پديد ميآورد. امروز از جمله گلهمندي هاي مقام معظم رهبري اين است که نميشود با تنبلي به توسعه و پيشرفت رسيد و حال آنکه فرهنگ ديني و ملي ما مويد پرکاري وهمت بلند هستند و همت مضاعف که در پيام نوروزي سال هاي قبل حضرت آقا گنجانده شده بود بيانگر همين مدعاست. فرهنگ ديني ما تاکيد بسزايي بر کار و اجتناب از تنبلي دارد اما در عرصه عمل نوعي تناقضات رفتاري با آموزه هاي ديني ديده مي.شود، بنابراين اگر قبل از اين در عرصه فرهنگي اقداماتي معطوف به واقعيتها و وضعيت عمومي را داشتيم از بسياري از اين آسيبها معاف بوديم.
امروز اگر قرار است اتفاقي در عرصه اقتصاد مقاومتي رقم بخورد، قطعا بايستي قبل از آن در عرصه فرهنگي اقدامات جهادي مرتبط را داشته باشيم. مثلا ميگوييم اقتصاد مقاومتي مردمپايه است و در آن مردم حضور دارند و اين مردم هستند که بايد در تامين منابع هم مشارکت کنند. ولي آيا ما متناسب با شرايط اقتصاد مقاومتي براي سرمايه.گذاري و پسانداز فرهنگ سازي کردهايم؟ به نظر ميآيد که در اين زمينه خلأ داريم و براي داشتن اقتصاد مقاومتي که ما را از تهديدات موجود عبور دهد و در رقابت با رقباي منطقهاي و ستيز با دشمنان فرامنطقه اي حرفي براي گفتن داشته باشيم نيازمند فرهنگ سازي مناسب هستيم.
* تاکيد توامان بر فرهنگ و اقتصاد چه اهميتي دارد؟ و چه نسبتي بين اين دو وجود دارد؟
در نگاه سيستمي نميتوان بين زير سيستمها جدايي کامل ديد، امروز اگر ما قائل به اين هستيم که بعضي از معضلات و آسيبهاي اقتصادي به وجود اشکالاتي در سامانه فرهنگي ما برميگردد، بنابراين براي حل آن بايد به شکل ميان رشتهاي به موضوع نگاه کنيم. لذا تاکيد تواماني که صورت گرفته معطوف به اين واقعيت است که اين دو با هم مرتبط هستند و تا ما فرهنگ سازي متناسبي با شرايط اقتصادي خود نداشته باشيم و صرفا متغيرها و عوامل اقتصادي را در نظر بگيريم با ناکامي مواجه خواهيم شد. اگر امروز قرار است اتفاق جدي بيفتد بايستي هم فرهنگ و هم اقتصاد به صورت توامان مورد توجه قرار گيرد.
* اهميت و جايگاه فرهنگ جهادي در تحقق اقتصاد مقاومتي را تا چه اندازه ميدانيد؟
اقتصاد مقاومتي يعني اقتصادي که امکان پايداري و مقاومت را در شرايط تهديد براي ما مقدور ميسازد و مفروض اساسي اين است که ما در شرايط جنگ و مبارزه اقتصادي هستيم و لازمه ي حضور در اين عرصه روحيه جهادي است. امروز در اين جنگ نمايندهي دو فرهنگ به مقابله باهم برخاسته اند، جمهوري اسلامي نماينده ي فرهنگ و تمدن ديني و اسلامي است و تمدن سکولار غربي از چنين تمدني احساس خطر ميکند که بازتاب آن را در نظريات تئوريپرداراني نظير هانتينگتون ميتوانيد ببينيد. ما بايد با روحيه و فرهنگ جهادي امکان مقاومت را فراهم کنيم، امروز اگر قرار است که از توليد ملي استفاده و تکيه بر واردات را کم کنيم بايد الگوي مصرف مناسبي را رعايت کنيم که اين خود نيازمند نوعي ايثار و از خود گذشتگي است. براي اينکه فرهنگ پرکاري به نفع اقتصاد مقاومتي اتفاق بيفتد، بايستي زحمت کار مضاعف را به خود بدهيم و اگر قرار است مديريت ما متفاوت از روال جاري و عادي باشد، اين مديريت بايد شکل جهادي به خود بگيرد و از انگيزه جهاد کردن تا تحمل جهاد داشتن بايستي تقويت شود، بنابراين بايستي ما در تحقق اقتصاد مقاومتي به جايگاه فرهنگ جهادي توجه کنيم.
* مردم در تحقق راهبرد سال 93 چه وظايفي داشته و تا چه اندازه ميتوانند نقش آفرين باشند؟
حماسه سياسي با مشارکت و هوشمندي مردم اتفاق افتاد و اين مشارکت و همراهي بود که زمينه تحقق آن حماسه را فراهم کرد، در تحقق حماسه اقتصادي و اقتصاد مق��ومتي نقش مسئولان پررنگ تر است. مثلاً مسئولاني که تقاضا دارند مردم الگوي مصرف مناسبي را رع����يت کنند خودشان هم بايد به چنين الگويي پايبند باشند. يا اگر مديران و مسئولان ما ديگران را به مصرف کالاي داخلي و صرفه جويي در مصرف دعوت ميکنند بايد خودشان هم مقيد باشند، در چنين شرايطي مردم هم همراهي بيشتري خواهند داشت. همانطور که گفته ميشود مردمي بودن مسئولان زمان جنگ، مردمي شدن مديريت جنگ را رقم زد. مشهور است که حضرت امام(ره) در پناهگاه اختصاصي که براي ايشان ساخته شده بود مستقر نشدند چون معتقد بودند براي ساير مردم چنين امکاني فراهم نيست و مردم هم وقتي عملکرد امام را ميديدند در پذيرش خطر جنگ و همراهي با نظام در مقابله با تهديدات جنگي، همياري نشان ميدادند. امروز هم لازم است براي برانگيختن مشارکت مردم، نوعي مديريت جهادي از طرف مسئولان رقم بخورد. براي تحقق اقتصاد مقاومتي بايستي مشارکت مردم را داشته باشيم، همانطور که زمان دفاع مقدس اينگونه بود و حضور مردم و مقابله با تهديد دشمن در قالب بسيج تجلي يافت و در واقع بسيج تجلي حضور مردمي در دفاع مقدس و جنگ بود. امروز نيز ظرفيتهاي خوبي در بسيج وجود دارد که ميتوان آنها را الگويي براي عموم مردم قرار داد و اين آمادگي وجود دارد که ظرفيت مناسبي مانند بسيج که در طول و عرض جغرافيايي کشور پراکنده شده و در همه ادارات، سازمان ها و صنوف نماينده دارند با ورود به اين عرصه منشا يک تحول عظيم باشند و مردمي شدن اقتصاد را رقم بزنند.
البته قبل از هر چيز بايد در مسئولان نظام باور وجود جنگ اقتصادي و ضرورت ايستادگي و دفاع از استقلال و عزت ملي پديدآمده باشد، و الا مشابه جنگ نرم بايد پس از آشکارشدن خسارتهاي عظيم برخي مسئولان محترم تفاوت تعامل و تهاجم را بفهمند.
* "مديريت جهادي" مدنظر رهبري چه مولفه ها و شاخصه هايي دارد؟
در اين زمينه ميتوان پرکاري، توکل، معنويتگرايي، اخلاص، ارزشي بودن، مردمي بودن، شجاعت، دوري از تبعيض و رعايت انصاف را از جمله اين مولفهها دانست. حضرت امير(ع) نماد روحيه جهادي است. اگر مديريت ما مديريتي باشد که معيارهاي ارزشي را به کار گيرد ميتواند شوق همراهي ديگران را هم برانگيزد. اما اگر بخواهد بر اساس معيارهاي غير ارزشي، غير بومي، غير اسلامي و غير ايراني عمل کند، مسلماً همان گرفتاريهاي قبلي را رقم ميزند. لذا مديريت جهادي بايستي مديريتي علمي و هوشمند باشد يعني با شناخت عمل کند . برخلاف نگاه عاميانهاي که از مديريت جهادي وجود دارد و اغلب گمان ميکنند که مديريت جهادي با علم و نگاه علمي مغايرت دارد. در زمان جنگ ميبينيد که در عين حال که توکل بود، محاسبه هم بود چرا که زدن پل بر روي هور بدون محاسبات علمي شدني نبود. امروز همين نوآوري، ابتکار، خلاقيت، معنويت گرايي، توکل در کنار نگاه علمي و دقيق و داشتن ارزيابي دقيق از شرايط محيطي ميتواند جزء شاخصه هاي مديريت جهادي به حساب آيد.
* مجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي چه سهم و نقشي در اين امر بايد داشته باشد؟
سپاه يک نيروي مردمي است که براي دفاع همهجانبه و نگهباني از انقلاب اسلامي پديد آمده است. نگهباني از انقلاباسلامي در واقع نوعي انعطاف سازماني را رقم ميزند چون تهديدات تغيير ماهيت ميدهند، زماني تهديدات سخت، اطلاعاتي و نيمهسخت بودند و امروزه تهديدات به صورت جنگ نرم است، ما در شرايط نبرد اقتصادي هستيم و سپاه متصل به بسيج، ظرفيتهاي مضاعفي را براي تحقق اقتصاد مقاومتي و کمک به قوهي مجريه و نظام دارد، همانگونه که قبل از اين، سپاه با حضور در عرصهي سازندگي در کاهش آثار تحريم نقش مضاعفي داشت. به هر حال اگر سپاه در عرصههايي مانند صنعت نفت ورود پيدا نکرده بود تحريم شرکتهاي خارجي ميتوانست ضربات جبرانناپذيري را به صنايع نفتي و فعاليت هاي اقتصادي ما وارد کند.
در عرصههاي زيادي که متکي به دانش روز است، سپاه توانسته به خوبي ايفاي نقش کند. در زمينه حفر تونل توانست از خود رکوردي بر جاي بگذارد و در صنايع دقيقي مثل صنعت نفت نقش آفريني کند. ورود سپاه به اين عرصه سبب شد که خلاها و حفرهها پوشانده و جبران شود. سپاه با برخورداري از سرمايه انساني مجرب همراه با دانش تجربي روز و داراي انگيزه و روحيه جهادي ميتواند پشتوانهاي شايسته براي کشور به حساب آيد. اگر سپاه امروز در زمينه موشکي حرفي براي گفتن دارد ميتواند با تکيه برکاربرد مضاعف دانش، همين تحول را در عرصه هاي ديگر اقتصادي هم رقم بزند. اگر امروز يک رکن اقتصاد مقاومتي، توليد کالاهاي استراتژيک است همانگونه که سپاه در ساخت سد و کانالهاي آبرساني توانسته ايفاي نقش کند اگر ضرورت ايجاب کند ميتواند در توليد کالاهاي استراتژيکي از جمله مواد غذايي هم ايفاي نقش کند چرا که سابقه، تجربه، انگيزه و سرمايه ي مادي و معنوي لازم براي اين کار را دارد. بيدليل نيست که همزمان با جنگ نرم و تحريم اقتصادي براي درهم شکستن اراده مردم و استقلال کشور، دشمنان پروژه سپاههراسي را هم دنبال ميکنند. اين پروژه چند هدف راهبردي را دنبال ميکند که گرفتن ميدان عمل از سپاه در اين عرصهها از جمله آنهاست.
* چه موانع و آسيبهايي را به عنوان مانعي براي تحقق راهبرد سال 93 در جامعه و کشور مشاهده ميکنيد که بايد بر آنها غلبه نمود؟
اولين آسيب برخورد شعاري با اين موضوع است، اينکه اعلام آمادگي شود و حتي نامه و بيانيه ي حمايتي هم صادر گردد اما در عرصه عمل اتفاقي نيفتد. 5 سال شعار سال حضرت آقا اقتصادي بوده ولي خيلي از اوقات در دعواها و يا غفلت هاي سياسي گم شده است.
دومين آسيب اين است که براي آن زمينههاي تضميني فراهم نشود.کارشناسي در راديو درباره تجارب ژاپنيها در کاهش مصرف ميگفت که اگر مديران يک پروژه در تحقق هدف از پيش تعيين شدهاي اهتمام جدي نداشته باشند آنها را در هزينههاي ناشي از خسارت وارده سهيم ميکنند يا به عبارت دقيق تر جريمه ميکنند و اگر مشارکت جدي داشته باشند در سود آن شريک ميشوند. به فرض اگر قرار بوده فلان نيروگاه دو درصد در انرژي صرفه جويي کند و مديران آن در بازه زماني مشخص اقدامات لازم را اجرايي نکرده باشند به اندازه ي سهمشان از حقوقشان کسر شده و در هزينه سوءمديريت، شريک و تنبيه ميشوند اما اگر اقدامات لازم را انجام داده باشند، پاداش ميگيرند. آيا در کشور ما چنين اتفاقي ميافتد؟ به نظر ميرسد که چنين نيست لذا اين به عنوان يک آسيب است.
آسيب ديگر نداشتن باور است که هنوز ما معضل عدم باور به استقلال را داريم و نگرانيم بعضي ها وابستگي را عيب و ننگ نشمارند و به بهانه جهاني شدن و تعامل با ساير کشورها حتي وابستگي را يک نوع مزيت بشمارند. زماني که باور به پيادهسازي اقتصاد مقاومتي وجود نداشته باشد اين خود يک مانع به حساب ميآيد.
موانع ديگري هم وجود دارد که بايد براي فائق آمدن بر آنها تلاش کنيم، به عنوان مثال مراکز مسئول فرهنگي ما چقدر به مشارکت در تحقق اين شعار اهتمام دارند؟ از حوزههاي علميه ما که بايد در تحقق اين شعار نقش داشته باشند تا رسانه ملي. آيا فيلم هاي ما از قبل و با نگاه به شرايط و اهداف اقتصاد مقاومتي ساخته و الگوي مصرف متناسب را فرهنگ سازي ميکنند؟ آيا در تشريح و تبيين موضوع براي مردم و برانگيختن مشارکت مردمي مجموعههاي آموزشي و فرهنگي ما ايفاي نقش ميکنند؟ اين ها سئوالات جدي است که بايد به پاسخ آنها برسيم.
عادت ما به اقتصاد نفتي تا کي خواهد بود، هنوز هم دغدغه ما اين است که به چه ميزان بر توليد و صادرات نفتي ما افزوده شود در صورتي که اگر قرار است اقتصاد مقاومتي تحقق پيدا کند بايستي از اقتصاد نفتي جدا شده و به سمت نوعي استقلال برويم، البته اين بدان معنا نيست که ما از اين مزيت اقتصادي استفاده نکنيم.
از طرفي ديگر يک مانع جدي کارشکني قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقه اي است، چرا که ما به هر حال رقيباني در منطقه داريم که با نگاه ژئوپولتيکي به دنبال اين هستند که اجازه ندهند قدرتي همچون ايران شکل بگيرد و با ما تعارض و ناسازگاري دارند. نظام ليبرال - دمکراسي غرب بر خلاف شعارهاي ظاهري رقابت و آزادي به دنبال در هم شکستن ما است. همانطور که هدف اصلي تحريم لطمه زدن به توان اقتصادي ما است.
اينها موانعي هستند که بايد مدنظر باشيم. همين که اين باور بوجود بيايد که امروز ما در شرايط کارزار و مبارزه اقتصادي هستيم خود زمينه عبور از موانع است. تعبير حضرت آقا اين است که نبايستي چشمداشت رفع تحريم ها را داشته باشيم و به نوعي منتظر مساعدت بيگانه باشيم که اين خود مانع جدي به شمار مي رود. لذا همانطور که حضرت آقا فرهنگ و اقتصاد را توامان مورد توجه قرار داده اند، امروز ما نيز بايد بدانيم در پيش روي اقتصاد مقاومتي از موانع فرهنگي تا سياسي و اجتماعي را داريم که اين ها بايد به صورت کارشناسي مورد مطالعه و کنکاش قرار بگيرند، هرچند که عبور از اين موانع هم کار سختي نيست چرا که ما در دوران دفاع مقدس هم موانع عديده اي داشتيم اما با عزم ملي و فرهنگ جهادي همه موانع را از سر راه برداشتيم، انشاالله امروز هم اگر مفاهمه بين الاذهاني اتفاق بيفتد عبور از چالشها مشکل نخواهد بود.
تهيه و تنظيم: سيد محمد مشکوة الممالک