تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۷  ، 
کد خبر : ۲۲۲۷۱۳
در گفتگو با مرتضی غرقی بررسی شد:

موج بیداری در آمریکا

مقدمه: با توجه به گسترش موج بیداری در منطقه و کشیده شدن این موج بیداری به غرب، شاهد تظاهرات گسترده ای در برخی از مناطق ایالات متحده هستیم. در همین راستا گفتگویی با آقای غرقی- که مدتی به عنوان خبرنگار جمهوری اسلامی ایران در آمریکا بوده اند- انجام داده ایم.

* 1- به عنوان اولین سوال بحران اقتصادی غرب چه تاثیری بر رضایت مندی مردم امریکا گذاشته است؟
**‌ بحران اقتصادی که در حال حاضر متوجه امریکا شده و امریکا را دچار رکود اقتصادی کرده است که همراه با تورم است و این شرایط زندگی برای مردم امریکا را بسیار سخت کرده است به طوری که در حال حاضر میزان کسری بودجه شان از هفتصد میلیارد دلار به هزار و پانصد میلیارد دلار رسیده است. این کسری بودجه باعث شده است که به نوعی بسیاری از طرح های اقتصادی که دولت دارد برای اجرا با مشکل مواجه شود که این موضوع روی زندگی روزمره مردم تاثیر منفی گذاشته است. بحران اقتصادی که در حال حاضر آمریکا به آن مبتلا شده است باعث شده است که بدهی های امریکا هم بالا برود؛ بدهی های امریکا طی سالهای 2009 تا 2011 در حدود چهارده هزار میلیارد دلار رسیده و این مسئله امریکا را به عنوان یکی از مقروض ترین کشورهای جهان قرار داده است. شرایطی که در حال حاضر در امریکا وجود دارد به دلیل این است که خیلی از کارخانجات در امریکا فعال بودند و خیلی از صنایع و شرکت های خصوصی در امریکا فعالیت می کردند اینها همگی باعث شدند که به رکود اقتصادی برسند و دچار ورشکستگی شوند. بیش از دویست بانک در امریکا طی چند سال گذشته ورشکست شدند. بسیاری از شرکت های تولیدی و خدماتی دیگر هم ورشکسته شدند. دو-سه کارخانه بزرگ اتومبیل سازی فورد، جنرال موتورز و ... اینها باعث شده است که میزان تولیدات امریکا در بخش صنایع هم افت کند که باعث افزایش میزان بیکاری در امریکا شده است که با توجه به افزایش نرخ بیکاری در امریکا می توان گفت سطح زندگی مردم در امریکا رکود پیدا کرده است. تقریبا افرادی که زیر خط فقر زندگی می کردند 60% افزایش پیدا کرده اند. این مسئله به نوعی نارضایتی مردم در امریکا از دولت اوباما را افزایش داده است. اوباما در این حال قول داده بود که با رکود اقتصادی مقابله جدی کند؛ که البته با توجه به کمک های مالی که به اقتصاد امریکا تزریق کرد که بتواند شرایط را به حالت اول در بیاورد، اما به دلیل شرایطی که بر اقتصاد امریکا حاکم است نتوانست اقتصاد امریکا را بازسازی کند و در حال حاضری میزان بیکاری در امریکا به بیش از ده در صد رسیده است که این افزایش بیکاری میزان نارضایتی و فقر را در امریکا افزایش داده است. من اخیرا خبری را شنیده بودم که امریکایی ها برای مقابله با بحران اقتصادی و کاهش فقر در این کشور تصمیم دارند که صنایعی که خارج از امریکا دارند به ویژه چین و آسیای جنوب شرقی را در داخل امریکا و به ویژه ایالات جنوبی مستقر کنند که هم بتوانند با بیکاری مقابله کنند و هم تولیدات داخلی را به سطح مطلوب بیاورند.
* 2- با توجه به این که ایالت تگزاس قصد جدایی دارد آیا می توان این موج را استمرار را موج اسلامی که اکنون در منطقه وجود دارد، دانست؟
**‌ به نظر نمی آید که موج انقلاب ایران روی آنها تاثیر گذاشته باشد، اما این موج انقلاب اسلامی که در منطقه اتفاق افتاد جنسش با اتفاقاتی که قرار است در امریکا بیفتد متفاوت است. مردم منطقه به دلیل شرایطی که دیکتاتورها طی چند دهه اخیر به ملت ها تحمیل کردند از یک طرف و طرف دیگر موج اسلام خواهی که در گروه های اسلامی است جنس قیام مردم منطقه بیشتر به این دلیل است که ملت ها ده ها سال تحقیر شدند و عقب ماندند و الان روزنه ای برای آنها ایجاد شده که بتوانند حرف هایشان را بزنند و علیه دولت ها شورش کنند و به نوعی آنها را سرکوب کنند و حاکمیت را در دست بگیرند. اما چیزی که امروز در امریکا در حال اتفاق افتادن است و میزان نارضایتی مردم و نحوه برخورد دولت مرکزی با دولت های فدرال و مردم است؛ به این صورت که بسیاری از ایالت ها به دلیل شرایطی که دارند از درآمد بیشتری برخوردارند و بعضی از ایالت ها به ویژه در بخش مرکزی و جنوبی از درآمد کمتری برخوردارند و همین مسئله میزان بی عدالتی در امریکا را افزایش داده است.
مردم امریکا احساس می کنند از اینکه تحت یک حکومت فدرال درآمده اند و دولت مرکزی بر آنها حکومت می کند چیزی عاید آنها نشده است. دولت هایی که در ایالات مختلف حاکمیت می کنند دولت های امپریالیستی و کاپیتالیستی است که اینها عمدتا به منافع خودشان و شرکتهای بزرگ متمرکز هستند و این تمرکز و توجه باعث شده است که از مردم غافل بشوند؛ مثلا شما ببینید جنگ عراق و افغانستان که پیش آمده است سودش را شرکت های بزرگ که در آنجا کار می کنند، می برند؛ چه به لحاظ تجهیزاتی که ارائه می دهند و چه به واسطه منابعی که از آنجا استخراج می کنند و برای خودشان می آورند.این شرکت ها و کمپانی های بزرگ سود می کنند. اما در اصل طرف دیگر سکه این است که هزینه هایی که به امریکا بابت جنگ تحمیل می شود را باید مردم بدهند و آنهم از محل درآمدهای مالیاتی دولت. اینها به نوعی باعث شده است که میزان سازندگی به ویژه در زمان جنگ با عراق و افغانستان کاهش یابد و عمدتا تمام درآمد ها و پولها را در عراق و افغانستان باید هزینه کند که این مسئله فشار زیادی بر مردم وارد کرده است و همین مسئله سبب نارضایتی از دولت مرکزی این احتمال را به وجود می آورد که امریکا هم به سمت فروپاشی و تجزیه گام بردارد.
این احتمال زیاد است و چیزی دور از ذهن نیست همانطور که در شوروی سابق اتفاق افتاد. چیزی که در شوروی سابق رخ داد بیشتر فشارهای اقتصادی بود، آنها نتوانستند هزینه ها را تحمل کنند و از هم متلاشی شد و به پانزده جمهوری تبدیل شد.
اینجا می توان گفت در امریکا چنین شرایطی قطعا تحقق خواهد یافت اما اینکه کی، چطور و چه زمانی این را هیچکس نمی تواند بگوید. اما زمینه های سقوط امپراطوری امریکا فرا رسیده است و نشانه های متعددی در اینجا وجود دارد. امریکا دیگر ابرقدرت نظامی نیست و این موضوع را در جنگ عراق و افغانستان نشان داد. چون اگر بود باید تا حالا جنگ را تمام می کرد. امریکا مشروعیت سیاسی و بین المللی خود را در جهان از دست داده است. همه اینها نشان می دهد که امریکا به سمت سقوط حرکت می کند و در حال تنزل است، اینها نوید سقوط امپراطوری امریکا را می دهد که تحقق آن دور از ذهن نیست. اما اینکه چطور و چگونه این اتفاق می افتد معلوم نیست. شواهدی که در امریکا وجود دارد و مشاهده می شود بیان می کند که حدقال امریکا دیگر یک ابر قدرت در جهان نخواهد بود.
* 3- با توجه به تحولات منطقه و کشته شدن بن لادن اینده ریاست جمهوری امریکا را چطوری ارزیابی می کنید؟ ایا دولت امریکا سناریویی پشت مرگ بن لادن طراحی کرده است؟
اتفاقی که درباره بن لادن به وقوع پیوست در امریکا کاملا مصنوعی و ساختگی بوده است. آنها اصلا نگفتند چطور و چگونه او را کشتند فقط خبر کشته شدن بن لادن را منتشر کردند. اینها نشان دهنده این است که کاسه ای زیر نیم کاسه است. در پشت صحنه سیاسی به نظر می رسد دیگر تاریخ مصرف بن لادن برای آمریکا تمام شده است. الان بهترین شرایط این است که اوباما آن را خرج کند تا بتواند در انتخابات ریاست جمهوری موقعیتی کسب کند. دلیل نارضایتی مردم از اوباما این است که اوباما قول داده بود از عراق و افغانستان خارج شود، قول داده بود با تروریسم مبارزه کند، قول داده بود شرایط اقتصادی را بهبود دهد ولی هیچ کدام از اینها محقق نشده است. امروز که می بینیم جریان بن لادن را اینطور رقم می زند به خاطر این است که بگویند موفقیت نسبی درباره ی تروریسم بدست آوردند. مبارزه ای که به نوعی می توان گفت هزینه آن را مردم دادند. میزان نارضایتی ها در جامعه بین المللی و در امریکا نسبت به اقدامات حکومت امریکا افزایش پیدا کرده است. اما اینکه اینها بن لادن را کشتند، من یا هرکسی که به نوعی مسائل بین المللی را مطالعه می کند و از جریانات اطلاع دارد می داند که به نظر یک اتفاق واقعی نمی آید یا حداقل چیزی که آنها می گویند درست باشد؛ چون آنها یک طرف سکه را نشان دادند و پشت صحنه را نشان ندادند که چه اتفاقی افتاده است. بعید است که اوباما از این فرصت بتواند در جهت بالا بردن میزان رای استفاده کند. یک سناریو در اینجا وجود دارد که می گویند اوباما مطرح کرده است که بن لادن از بین رفته است در واقع تهدید نیروها در عراق وافغانستان از بین رفته است. وقتی تهدید علیه منافع ملی پایین بیاید بهانه ای دارند که بخشی از نیروهایشان را به داخل امریکا برگردانند. این می تواند بخشی از وعده های امریکا را محقق کرده باشد که هم بن لادن را کشته و هم بخشی از نیروها را از عراق و افغانستان به امریکا بازگردانده است. البته اگر اتفاق بیفتد یک اقدام سطحی خواهد بود، یک شعار وتبلیغات خواهد بود که تنها بخشی از نیروها را برگردانده است. پایگاه های امریکا در عراق و افغانستان همچنان حفظ خواهد شد. اما آیا اینکه مردم امریکا حرف های اوباما را قبول کردند؟ این اقدام اوباما بتواند تاثیری در رای مردم داشته باشد یا خیر باید کمی جلوتر برویم تا ببینیم چه اتفاقاتی می افتد. باید ببینیم در جامعه بین الملل و داخل امریکا چه اتفاقاتی رخ می دهد. چون به هر حال امریکا درگیر یک چالش جدی در خاورمیانه است و کشورهایی که به نوعی زیر سلطه امریکا بودند یکی پس از دیگری در حال سقوط هستند و به نوعی سقوط اینها، سقوط منافع امریکا در منطقه است و البته رشد کشورهایی مثل ایران. این شرایط را برای دولت امریکا سخت تر می کند و دولت امریکا دچار یک تنش سیاسی بین خودش شده است. نمی داند از جنبش های آزادی بخش حمایت کند یا نکند. در هر دو صورت سیاست های امریکا زیر سوال رفته است و دچار یک چالش جدی در آینده خواهد شد و همه اینها می تواند روی آینده سیاست خارجه امریکا تاثیر بگذارد؛ از جمله مباحث اقتصادی که در داخل خود امریکا است و اینکه اوباما تا چه حدی بتواند پروژه های اقتصادی که در ذهنش بوده است را به اجرا در آورد و کمک هایی که به بانک ها و بخش های سرمایه ای کرده که بازدهی آنها چگونه خواهد شد و بتواند میزان بیکاری را کاهش دهد و بتواند در آینده رای مردم را تغییر دهد.
* 4- نقش رسانه ها در پیشبرد این اهداف را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
** ما باید یک چیز را در نظر بگیریم که رسانه ها در امریکا دولتی نیستند و همه رسانه ها خصوصی هستند. رسانه هایی که به نوعی وابسته به لابی های بزرگ قدرت در امریکا هستند (کمپانی های نفتی - کمپانی های اسلحه سازی اینها به نوعی وابسته به دو حزب جمهوری خواه و دموکرات هستند و اهداف هرکدام از حزب ها خودشان رسانه ای دارند) رسانه های امریکا دولتی نیستند، اما رسانه های حکومتی اند؛ یعنی اینکه چارچوب ها و اصولی که حکومت امریکا برای اینها تعریف کرده است و به آنها نقش داده، در همان نقش بازی می کنند. این شرایطی است که بر رسانه های امریکا حاکم است. اما اینکه آنها تا چه حدی بتوانند اوباما را در جهت رسیدن به این هدف اجتماعی یاری کنند، خب طبیعی است که رسانه ها عمدتا پای منافع روسای جمهوری یا منافع احزاب به آن صورتی که ما فکر میکنیم نیستند. آنچه که رسانه های امریکا مد نظرشان است و بر اساس آن عمل می کنند منافع کلان حکومت امریکاست و این بحثی که الان در رابطه با بن لادن اتفاق افتاده است، یک تصمیم حکومتی بوده است. معمولا اگر اتفاقی می افتد رسانه های امریکا سعی می کنند بسیار موشکافانه آنرا تشریح کنند؛ اما در مسئله بن لادن خیلی سطحی با مسئله برخورد کردند. این نشان می دهد که چارچوبی که در رسانه های امریکا وجود دارد و حکومت امریکا آنرا تعیین کرده است بر اساس منافع امریکا است و در این جهت قدم برمی دارند. رسیدن به واقعیت ها در بحث بن لادن در چارچوب سیاستهای رسانه ای امریکا است. مثلا در بحرین چقدر از مردم و شیعیان را قتل عام می کنند ولی رسانه های امریکا چقدر به آن می پردازند؟! اما در مسائل سوریه ببینید کاملا برعکس عمل می کنند، که کشورهایی که تحت سلطه آمریکا باشند هیچگاه اخبارشان به بیرون منتشر نمی شود و از همین جا شما می فهمید چارچوب رسانه های امریکا در چه مسیری قرار دارد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات