تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۴  ، 
کد خبر : ۲۴۳۲۵۷
«اسدالله اطهری» در گفت‌وگو با «شرق»:

شکاف ایران و غرب، ترکیه را میداندار کرد

مجتبی فتحی اشاره: گروه سیاسی- مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 در سوم خرداد یک غایب دارد؛ غایبی نه بزرگ اما با غیبتی محسوس و قابل توجه؛ ترکیه. میانجی‌ای که دیگر میانجی نیست. باب بسته شده مذاکرات سیاسی هسته‌ای ایران با گروه 1+5 با پا درمیانی ترکیه پس از گذشت 15 ماه باز شد اما قرار است باز ماندن آن منوط به نبودن این میانجی باشد. این شرطی است که جمهوری اسلامی ایران دارد؛ شرطی که حتی برگزاری دور نخست این مذاکرات در استانبول را با اما و اگرهای جدی روبه‌رو کرد. اواخر سال گذشته همزمان با شدت گرفتن تنش میان تهران و غرب بر سر پرونده هسته‌ای ایران و به‌طور مشخص ابعاد احتمالی نظامی این برنامه که از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به عنوان اتهامی تازه علیه جمهوری اسلامی مطرح شده بود، زمینه ورود دوباره میانجی ایران و غرب به میدان هسته‌ای را فراهم کرد. ترکیه کشوری که سودای تبدیل شدن به بازیگر نخست منطقه‌ای را در سر دارد، پیش از این نیز ردای میانجی تهران و غرب در مذاکرات هسته‌ای را بر تن کرده بود و در سال 89 دو دور مذاکره میان ایران با گروه 1+5 را میزبانی کرده بود؛ دو دور مذاکراتی که بدون حصول هیچ نتیجه‌ای به پایان رسید. با این حال ترکیه از به بن‌بست رسیدن مذاکرات ایران و گروه 1+5 ناامید نشد و یک‌بار دیگر شانس خود را برای کسب اعتبار بین‌المللی به بوته آزمایش گذاشت. بر این اساس اواسط دی‌ماه «احمد داووداوغلو»، وزیرخارجه ترکیه با پیغام غرب برای بازگشت تهران به میز مذاکرات هسته‌ای قدم به تهران گذاشت. این حضور البته مورد استقبال جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت و پیش از هرگونه توافقی با طرف‌های اصلی یعنی گروه 1+5، «علی‌اکبر صالحی»، وزیر امور خارجه ایران از تریبون‌های مختلف استانبول را محل مذاکرات سیاسی هسته‌ای اعلام کرد. این در حالی است که در همان زمان تهران و آنکارا در دو موضوع میزبانی ترکیه از رادار سپر دفاع موشکی ناتو که جمهوری اسلامی ایران آن را تهدید جدی علیه منافع خود تلقی می‌کند و همچنین تحولات سوریه به اختلاف‌نظر رسیده بودند. با این حال این اختلاف‌نظرها آن زمان چندان به چشم نمی‌آمد و همین نیز سبب شد که تا پیش از پایان سال گذشته مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران چندین دور به ترکیه سفر کنند و از نقش میانجی‌گری این کشور میان تهران و غرب حمایت کنند. این در حالی است که با فرو نشستن هیجان‌ها، نگاه‌ها و رویکرد‌ها نیز تغییر کرد. عامل اصلی این تغییر نیز مواضع صریح ترکیه در قبال سوریه در جریان سفر «رجب طیب اردوغان»، نخست‌وزیر ترکیه در هفته دوم فروردین‌ماه سال‌جاری و همچنین میزبانی از بیش از 70 کشور در جریان اجلاس موسوم به «دوستان سوریه» بود. بر همین اساس در حالی که نمایندگان گروه 1+5 خود را آماده سفر به استانبول برای شرکت در دور تازه‌ای از مذاکرات هسته‌ای در 25 فروردین‌ می‌کردند، جمهوری اسلامی ایران رسما مخالفت خود را با برگزاری این مذاکرات در استانبول اعلام کرد. دلیل هم مشخص بود همان اختلاف‌نظرهای سابق. اختلافاتی که اسفندماه سال گذشته مهم نبود اما یک ماه بعد یعنی در آستانه برگزاری نشست استانبول مهم شد. در هر حال به هر شکل ممکن مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 در استانبول برگزار شد اما برای آخرین‌بار. ترکیه دیگر قرار نیست میانجی گفت‌وگوهای هسته‌ای باشد؛ حداقل تا مدتی که تهران – آنکارا بتوانند بر اختلاف‌نظرها فایق آیند. هرچند به گفته «دکتر اسدالله اطهری» کارشناس مرکز پژوهش‌های استراتژیک خاورمیانه و تحلیل‌گر مسایل ترکیه این زمان نمی‌تواند خیلی طولانی باشد چراکه به گفته وی ایران و ترکیه برپایه همان ملاحظات همیشگی یعنی جبر استراتژیک، ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ناچارند روابط دوستانه خود را حتی زیر سایه تنش و نارضایتی حفظ کنند.

*‌ ایران و ترکیه در سال‌های گذشته تلاش‌های مشابه و مشترکی برای رشد و توسعه مناسبات در دستور کار قرار دادند. اما به نظر می‌رسد که هرازگاهی، جرقه‌ای بر خرمن روابط دو کشور شعله‌ای سرکش را در پی دارد.
** اینکه روابط دو کشور در جاده پرفرازونشیبی قرار دارد امری قابل پذیرش است اما این به آن معنا نیست که روابط ایران و ترکیه همیشه در این مسیر قرار دارد.
*‌ با این حال شواهد حکایت از آن دارد که به این زودی‌ها قرار نیست روابط دو کشور از جاده پرفرازونشیبی که در آن قرار دارند خارج شود.
** روابط ایران و ترکیه را باید منهای روابط حزبی، منهای وجود نخبگان موجود در کشور و حتی منهای نوع رژیم‌های حاکم در تهران و آنکارا ارزیابی کرد. این دو کشور در طول تاریخ همکاری‌های خیلی خوبی را با یکدیگر داشته‌اند. ممکن است برخی اختلاف‌نظرها در روابط دو کشور به وجود آمده باشد اما این اختلاف‌نظر‌ها و جدل‌های لفظی و دیپلماتیک میان دو کشور مشابه نمونه‌های اخیر، خللی در اصل روابط به وجود نیاورده و منجر به خروج قطار روابط تهران – آنکارا از ریل نشده و اگر هم این اتفاق افتاده باشد دوباره با کمک دو کشور این قطار سرجای خود قرار گرفته است.
* ‌آیا نمونه‌ای به خاطر دارید که بخواهید به آن اشاره کنید که روابط دو کشور از ریل خارج شده باشد و دوباره سرجای خود بازگشته است؟
** بله، من اکنون می‌توانم به دو مورد که اتفاقا به سال‌های نه‌چندان دور باز می‌گردد اشاره کنم؛ یکی موضوع کشتی کاپ‌مالیس و دیگری اخراج سفیر ایران در ترکیه.
* ‌قضیه کشتی «کاپ مالیس» و اخراج سفیر تا به این حد تنش‌‌زا بود؟
** بله. اردیبهشت سال 1370 بود که آقای هاشمی‏ رفسنجانی در سفر به ترکیه تلاش داشت تا روابط دو کشور را بار دیگر بهبود ببخشد و آشتی تازه‌ای برقرار کند. در این زمان دو کشور به‏سوی گسترش بیشتر روابط گام بر می‏داشتند تا اینکه ناگهان ترک‌ها با توقیف کشتی «کاپ‌مالیس» در بندر بُسفر که برای ایران کالا حمل می‌کرد، روابط دو کشور را مدتی تحت تاثیر قرار دادند. ترکیه آن زمان همراه با برخی کشورها تلاش داشت این شبهه را ایجاد کند که کشتی مزبور حامل اسلحه برای پیکارجویان کرد موسوم به «پ.ک.ک» است. این کشتی با همین ادعا حدود یک سال توقیف بود که در نهایت دادگاه ترکیه به نفع ایران رای داد و این ادعا را رد کرد و مجلس و دولت ترکیه با محکوم کردن این اقدام نسبت به بروز آن ابراز تاسف کردند. پس از آن نیز دو کشور با آزادی کشتی و رفع توقیف آن، پیگیر بهبود دوباره مناسبات شدند.
در جریان اخراج سفیر در سال 1997 درست در زمانی که آقای رجب طیب اردوغان نخست‌وزیر کنونی ترکیه، شهردار استانبول بود اقدام به برگزاری مراسم روز قدس کرد که اتفاقا مجری آن برنامه عبدالله گل رییس‌جمهوری کنونی ترکیه بود. در این مراسم، محمدرضا باقری سفیر ایران در ترکیه به‌عنوان سخنران نیز حاضر شد. سخنرانی باقری در این مراسم علیه اسراییل، که آن زمان روابط گرمی با ترکیه داشت منجر به اخراج او از این کشور شد که این اقدام بار دیگر روابط ایران و ترکیه را دچار تنش و بحران کرد.
‌* این تنش و بحران هم تقریبا تا روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه ادامه داشت.
** درست است اما این به معنای آن نیست که در دوره‌های دیگر دو کشور روابط خوبی با یکدیگر نداشتند. ما حتی در زمان سکولارها هم بهترین روابط را با ترک‌ها داشتیم. در زمان حاکمیت نظامیان در ترکیه که همزمان با جنگ ایران و عراق بود هم در برش‌های زمانی دو کشور روابط خوبی با هم داشتند. با روی کار آمدن آقای خاتمی در ایران به‌عنوان یک رییس‌جمهور رفورمیسم (اصلاح‌طلب)، در آن سوی مرز افرادی بودند که به ادبیات و نوع سیاست رییس‌جمهور حاکم در ایران احترام می‌گذاشتند و به دنبال بهبود و توسعه روابط دو کشور بودند که این امر تا حدود زیادی هم اتفاق افتاد. بسیار پیش‌تر هم یعنی قبل از انقلاب اسلامی و در دوران حکومت رضاشاه در ایران دو کشور روابط خوبی داشتند. قبل از انقلاب اسلامی، آتاتورک در ترکیه در پی تاسیس دولت‌ـ ملت بود و در ایران هم رضاخان آن کار را انجام داد. رضاخان فقط یک‌بار سفر خارج از کشور داشت و آن هم به ترکیه بود و با آتاتورک ملاقات کرد و یک ماه در آنجا ماند (البته مدتی هم به عتبات رفته بود). در همان دیدار بود که سران دو کشور تصمیم گرفتند اختلاف‌های مرزی میان دو کشور را حل‌وفصل کنند. در زمینه مدرن‌سازی، هر دو کشور یک مدل داشتند و مدل غربی‌شدن از بالا را دنبال می‌کردند. پس از دوران رضا‌شاه یعنی در دوران حکومت پهلوی دوم نیز روابط خوب دو کشور ادامه داشت.
‌* یعنی شما معتقدید اگر گسستی در روابط دو کشور هم به وجود می‌آید، گذرا و قابل جبران است؟
** دقیقا. من فکرمی‌کنم که روابط ایران و ترکیه بر پایه همان ملاحظات همیشگی یعنی جبر استراتژیک، ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک بنا نهاده شده و این مسایل سبب شده است تا دو همسایه، یعنی ایران و ترکیه در بسیاری از زمان‌های تاریخی کنار یکدیگر باشند.
* ‌بنابراین تنش اخیر هم نمی‌تواند خیلی به روابط دو کشور خللی وارد کند؟
** «تنش» کلمه خیلی بزرگی است. برای اتفاقات اخیری که بین دو کشور ظهور و بروز پیدا کرده بهتر است کلمات دیگری پیدا کنیم؛ مثلا بگوییم ناراحتی یا نارضایتی. باید از این دست کلمات و اصطلاحات را برای این موضوع به کار ببریم. این هم ریشه و دلیل دارد. ریشه‌ و دلیلش هم این است که به هر حال در جریان روابط اخیر دو کشور، هم ایران ناراحتی‌‌هایی از ترک‌ها دارد و هم ترک‌ها ناراحتی‌هایی از ایران دارند، ولی عواملی که ما را به همدیگر پیوند می‌دهد خیلی بیشتر از عواملی است که ما را از همدیگر جدا می‌کند.
* ‌این عوامل پیونددهنده میان ایران و ترکیه چیست؟
** من فکر می‌کنم مهم‌ترین عامل، عامل اقتصادی است. ایران و ترکیه تبادلات تجاری خود را برای 30‌میلیارد دلار هدف‌گذاری کرده‌اند که الان نزدیک 16-15‌میلیارد دلار است. بنابراین ترک‌ها نمی‌توانند به راحتی چشم بر رابطه بر ایران ببندند و این یکجانبه نیست چرا که دو کشور علاقه‌مندند که با یکدیگر همکاری اقتصادی داشته باشند. دومین عامل هم عامل امنیتی و مشکلاتی است که ترکیه با کردها دارد. متاسفانه هنوز ترک‌ها تکلیف خود را با جمعیت عظیم کردها مشخص نکرده‌اند. در خاورمیانه هیچ رژیمی وجود ندارد که به این راحتی مردم خودش را بمباران و سرکوب کند. در جریان بمباران هوایی اخیر جنگنده‌های ترکیه به منظور مقابله با پیکارجویان پ.ک.ک، شاهد بودیم که ارتش ترکیه فراتر از مرزهای جنوبی کشور خود، خاک سرزمین عراق در شمال این کشور را هم بمباران کرد که در جریان آن تعداد زیادی از مردم عادی کرد به اشتباه و به‌جای پیکارجویان پ.ک.ک کشته شدند و بعد معلوم شد که این افراد عمدتا قاچاقچیان رده‌پایین قند و شکر بودند. قرار نیست که اکنون درباره آن چهره‌ منفی ترکیه بحث و گفت‌وگو کنیم ولی به هر حال این بعد و چهره هم وجود دارد. دولت ترکیه هنوز نتوانسته است سرنوشت کردهای ترکیه را به‌طور کامل مشخص کند. برای اینکه ترک‌ها به این هدف خود دست یابند چشم امید و انتظار به همسایه‌های خود از جمله ایران دارند. به هر حال مخالفان و پیکارجویان کرد، هم برای ترکیه و هم برای ایران و حتی عراق مساله مشترکی هستند و این کشورها هر کدام به نوعی با این مساله درگیرند. همگرایی و اتحاد ایران، ترکیه و عراق است که می‌تواند منجر به تامین امنیت مرزهای منطقه شود.
* ‌اگر نگوییم روابط ایران و ترکیه به تنش رسیده و آن را تنها در سطح نارضایتی ارزیابی کنیم به نظر شما ریشه این نارضایتی چیست؟ به‌هرحال به نظر می‌رسد که مهم‌ترین عامل در بروز اختلاف میان ایران و ترکیه، حول محور تحولات در سوریه است. چقدر این موضوع در روابط دو کشور الان تاثیرگذار شده است؟
** این یک مساله مطرح و جدی است اما این همه دلایل در بروز نارضایتی‌ها در روابط دو کشور نیست.
* ‌به نظر شما چه دلایل دیگری در بروز این نارضایتی دخیل‌اند.
** در رابطه با روابط ایران و ترکیه یک نویسنده ترک اصطلاح قشنگی به کار برده است که می‌تواند تعریف دقیقی از روابط دو کشور ارایه کند. این اصطلاح این است «ایران و ترکیه دشمنان طبیعی و دوستان ضروری» هستند.
* ‌این اصطلاح به چه معناست؟
** در مورد «دوستان ضروری» باید گفت به هر حال بر پایه همان ملاحظات همیشگی یعنی جبر استراتژیک، ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک دو کشور ناچارند روابط دوستانه خود را حتی زیر سایه تنش و نارضایتی حفظ کنند. در مورد «دشمنان طبیعی» می‌توان گفت که بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، ترکیه تنها کشوری است که سعی کرد هر نقشی که ایران در منطقه از دست داده همان نقش را برعهده بگیرد و آن را ایفا کند و از آن زمان تاکنون رقابت جدی میان دو کشور برای گسترش نفوذ هر چه بیشتر در منطقه شکل گرفته است.
* ‌بر این اساس دشمنی دو کشور چندان جدی نیست.
** بله به همین دلیل من اصطلاح «دشمنان طبیعی» و «دوستان ضروری» را عوض کرده‌ام و آن را به این اصطلاح تغییر داده‌ام که «ایران و ترکیه رقبای طبیعی و دوستان طبیعی» هستند. این رقابت به اشکال مختلف تاکنون ظهور و بروز پیدا کرده است. میدان رقابت ایران و ترکیه چندان کوچک و محدود نیست. نمونه رقابت این دو کشور بسیار است. مثلا همین اواخر در جریان انقلاب‌های عربی که بعدا به شکل پروژه درآمدند و بعد مساله مربوط به سوریه. این در حالی است که پیش از این ترکیه روابط گرم و صمیمی با سوریه داشت و بر پایه همین دوستی نیز تئوری «شامگن» را ارایه کرد. پیشنهاد ایجاد منطقه مشترک ویزایی «شامگن» با هدف ساده‌سازی رفت‌وآمد گردشگران میان چهار کشور ایران، ترکیه، سوریه و عراق و افزایش توریست از طرف رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه مطرح شد. بر اساس این پیشنهاد، دارنده ویزای یکی از این کشورها می‌تواند به همه کشورهای عضو «شامگن» سفر کند. «شامگن» که یادآور ویزای «شینگن» منطقه ویزایی اتحادیه اروپاست از نام قدیمی سوریه یعنی «شام» گرفته شده است. جدا از آن مقامات دو کشور رفت‌و‌آمدهای زیادی داشتند و همکاری‌های آنها نیز روز به روز گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شد و حتی ارتش ترکیه مانورهای مشترکی با ارتش سوریه برگزار کرده بود. از دیگر میدان‌های رقابت ایران و ترکیه، عراق بود. ترکیه تلاش داشته و دارد که با دخالت‌های مستقیم و غیرمستقیم در عراق نفوذ ایران در این کشور را کاهش دهد. آنچنان که اکنون دولت ترکیه نبرد سختی با دولت عراق آغاز کرده ‌است. به هر حال ترکیه به دنبال آن است که نقش ایران در سطح سیاسی، نظامی و مذهبی در عراق و سوریه کاهش پیدا کند. بنابراین به نظر می‌رسد اوج گرفتن رقابت مسایلی را در روابط دو کشور به وجود آورده است، هرچند گاهی این رقابت شکل دیگری به خود می‌گیرد.
* ‌چه شکلی؟
** تلاش برای از میدان به در کردن رقیب که رقابت را به تهدید امنیتی تبدیل می‌کند.
* ‌همچون میزبانی ترکیه از رادار سپر دفاع موشکی ناتو؟
** دقیقا. اکنون میزبانی ترکیه از رادار سپر موشکی عملا به تهدیدی جدی علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. اگرچه اجلاس پاییز 2010 در لیسبون که به موضوع استقرار رادار سپر دفاع موشکی در خاک ترکیه اختصاص داشت، ترک‌ها میزبانی از این رادار را منوط به آن کردند که در هدف از استقرار این سپر دفاعی نامی از ایران نیاید. در نهایت نیز این توافق حاصل شد و رادارهای ناتو در خاک ترکیه مستقر شدند. این در حالی است که نیکلا سارکوزی رییس‌جمهور فرانسه همان موقع تصریح کرد که «سرپوش گذاشتن روی هدف واقعی سپر دفاع موشکی ناتو که بخشی از آن در خاک ترکیه مستقر است بی‌فایده است و باید این را به صراحت اعلام کرد که هدف این سامانه موشکی مقابله با موشک‌های بالستیک ایران است. هدف، ایران است و بس.» البته شاید شکی نباشد سپر موشکی ترکیه علاوه بر ایران، روسیه را هم قرار می‌دهد و بالاتر از آن می‌توان گفت که بر اساس اعلام مقامات آمریکایی یکی از مهم‌ترین اهداف آن تامین امنیت اسراییل هم هست. بر اساس آنچه که مقامات ناتو مدعی شده‌اند رادارهای مستقر در ترکیه قادر هستند سه دقیقه زودتر از رادارهای اسراییل موشک‌های احتمالی ایرانی را شناسایی کنند.
* ‌پس عملا ترکیه با همراهی برای استقرار سامانه راداری دفاع موشکی ناتو نشان داد بیش از آنکه همراه با همسایگان به خصوص ایران باشد همراه با کشورهای غربی در چارچوب پیمان آتلانتیک شمالی است.
** سونل چوقابتای، مدیر ترکیه‌ای آکادمی دیپلماسی وزارت خارجه آمریکا در گفت‌وگو با با روزنامه ترکیه‌ای حریت گفته بود ترکیه هفت الی 11 پایگاه دیگر علاوه بر پایگاه «کورجیک»، در چارچوب سپر دفاع موشکی ناتو، برپا می‌کند. سخنان مدیر ترکیه‌ای آکادمی دیپلماسی وزارت خارجه آمریکا برای افزایش توان راداری سامانه موشکی ناتو تاکنون از سوی مقامات وزارت دفاع آمریکا رد نشده است. این کارشناس معتقد است استقرار سامانه راداری دفاع موشکی ناتو در خاک ترکیه مهم‌ترین تصمیم این کشور در طول 10سال اخیر بوده است. او تاکید می‌کند که حتی اگر به جای حزب عدالت و توسعه، حزب جمهوری‌خواه خلق در ترکیه سرکار بود نمی‌توانست تصمیمی به این مهمی را بگیرد. به گفته سونل چوقابتای، دستورکار جدیدی برای ناتو در قرن 21 ترسیم شده است به طوری که پس از جنگ جهانی دوم اگر وظیفه ناتو تعبیه چتر دفاعی مشترک برای کشورهای عضو در مقابل کمونیسم بود اکنون آن هدف و دستورکار به هدف و دستورکار تعبیه چتر دفاعی مشترک برای کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در مقابل موشک‌های بالستیک تبدیل شده است. بنابراین برای کشورهای عضو ناتو جنگ در مقابل کمونیسم به جنگ در مقابل موشک‌های بالستیک تبدیل شده است. موشک‌هایی که خطر عمده آن را از جانب جمهوری اسلامی ایران می‌دانند. سونل چوقابتای، مدیر ترکیه‌ای آکادمی دیپلماسی وزارت خارجه آمریکا در ادامه مصاحبه خود با روزنامه حریت ترکیه در پاسخ به این پرسش که آیا ترکیه در ناتوی قرن بیست‌و‌یکم مشارکت فعالی خواهد کرد؟
می‌گوید: ترکیه ناچار است که با ناتوی قرن بیستم‌و‌یکم همراهی کند چرا که این کشور اگر با میزبانی از سامانه راداری سپر دفاع موشکی ناتو مخالفت می‌کرد ممکن بود با غرب به خصوص با ایالات متحده آمریکا دچار چالش شود زیرا برای واشنگتن این تلقی ایجاد می‌شد که ترکیه به دنبال ایجاد مانع در مسیر ناتوی قرن بیست‌ویکم است در نتیجه روابط ترکیه با غرب دچار تنش می‌شد، چون ترکیه هم به این مساله پی برد و چون برای ترک‌ها حفظ مناسبات با غرب به خصوص با ایالات متحده آمریکا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است آنکار اراده خود را به منظور همراهی هر چه بیشتر با ناتوی قرن بیست‌ویکم از طریق میزبانی از سامانه راداری سپر دفاع موشکی نشان داد. در همین راستا نیز چوقابتای، مدیر ترکیه‌ای آکادمی دیپلماسی وزارت خارجه آمریکا از احتمال راه‌اندازی پایگاه‌های بیشتر ناتو در خاک ترکیه خبر داد. قرار است پایگاه‌های جدید که تعداد آن به هفت تا 11 پایگاه خواهد رسید تحت مدیریت یک مرکز قرار گیرند و چتر راداری سامانه دفاع موشکی ناتو را بیش از پیش گسترده‌تر کنند. بنابراین در پاسخ به پرسش شما که استقرار سپر موشکی در ترکیه بیانگر این است که ترکیه از لحاظ امنیتی همچنان هم‌پیمان ناتو است با این پاسخ طولانی عرض می‌کنم همین‌طور است. در حال حاضر برای ترکیه همراهی با ناتو از درجه اهمیت بیشتری نسبت به همراهی با همسایگان برخوردار است.
* ‌به نظر شما با توجه به مواردی که اشاره کردید و در نظر گرفتن این نکته که ترکیه بر پایه استراتژی عمق استراتژیک که مبتنی بر به صفر رساندن اختلافات با همسایگان است، بر سر دوراهی ایران و غرب کدام را انتخاب خواهد کرد؟
** ترکیه انتخاب خود را در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی مشخص کرده و آن را نشان هم داده است؛ با استناد به نحوه همراهی این کشور با تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی می‌توان به این موضوع پی برد. زمانی که تحریم‌ها بین‌المللی و همه‌جانبه و در چارچوب قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد بود، ترک‌ها نسبت به آن پایبند بوده‌اند و آن را اجرا و رعایت کرده‌اند. با این حال هرگاه تحریم‌ها یکجانبه و از سوی کشورهای اروپایی و آمریکایی وضع و اعمال شده است ترک‌ها عدم تعهد به آن را اعلام می‌کنند و آن را اجرا نمی‌کنند. این موضوع را ترکیه در سال‌ها اخیر به عینه نشان داده است. زمانی که جمهوری اسلامی ایران برای فروش نفت به هند به دلیل تحریم‌های بانکی به مشکل برخورد و امکان دریافت پول نفت فروخته شده را نداشت، این بانک‌های ترکیه بودند که به کمک ایران آمدند. بر این اساس می‌توان گفت ترکیه در عین حفظ ارتباط با غرب، علاقه‌مند نیست که روابط خود با ایران را نیز دچار خدشه کند؛ به دلایل مختلف. مثلا برای ترکیه از نظر اقتصادی به صرفه این است که ارتباط نفتی و گازی خود با ایران را حفظ کند آن هم به دلیل هزینه کمتر و انتقال آسان‌تر. جایگاهی که ایران از آن برخوردار است هیچ کشور دیگری ندارد تا ترک‌ها بتوانند از آن بهره‌مند شوند؛ حتی کشورهای خلیج‌فارس. ایران خیلی مهم است. بنابراین بر اساس جبر استراتژیک ترکیه نشان داده است که نمی‌تواند ایران را رها کند چرا که از دست دادن ایران یک توازن را در منطقه برهم خواهد زد که دود برهم خوردن این توازن بیش از پیش به چشم ترک‌ها خواهد رفت.
* ‌به عقیده شما روابط ایران و ترکیه در منطقه حکایت از نوعی توازن دارد؟
** مصلحت دو کشور در همکاری با یکدیگر، رعایت منافع یکدیگر، رعایت جایگاه یکدیگر، رعایت وزنه‌های امنیتی و تاریخی یکدیگر است. هر کدام از این دو کشور اگر به دنبال اقدام و ایفای نقشی متفاوت باشد؛ نقشی که در منطقه، در آسیای مرکزی، در حوزه قفقاز و به طور کلی در عرصه بین‌الملل جایگاه کشور مقابل را تضعیف کند، به نظم منطقه‌ای موجود آسیب می‌زند و تضعیف جایگاه یک کشور تضعیف کشور دیگر را به دنبال دارد و دو کشور یعنی ایران و ترکیه به یک میزان آسیب می‌بینند.
*‌ فکر نمی‌کنید که توازن مورد نظر با همکاری نظامی و امنیتی ترکیه بر هم خورده است؟
** همکاری‌های ترکیه و ناتو را باید امری بدیهی و پذیرفته شده در نظر گرفت. درست در زمانی که علیه دولت ملی دکتر محمد مصدق کودتا صورت ‌گرفت؛ یعنی در سال 1332، در همان زمان ترکیه به عضویت ناتو درآمد. من فکر می‌کنم ما باید یک مقدار به مناسبات حاکم در نظام بین‌الملل دقیق باشیم. ترکیه به‌عنوان عضوی از پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) این وظیفه را دارد که به قواعد و قوانین حاکم در این پیمان متعهد باشد. ما نباید در این رابطه به این کشور خرده بگیریم. ترکیه در آن دهه انتخاب کرد که در مسیر همکاری با غرب گام بردارد، اکنون هم همان مسیر را ادامه می‌دهد.
* ‌آیا در پس تحرکات ترکیه و اقداماتی که در دستور کار قرار داده است که بخشی از آن اکنون به تهدیدی علیه همسایگان از جمله جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است، سودای تشکیل حکومت عثمانی وجود دارد.
** به نکته خوبی اشاره کردید. برای پاسخ به این سوال ابتدا باید ببینیم که آیا ترکیه واقعا چنین ظرفیتی را دارد که بتواند، نه. به نظر می‌رسد با توجه به مشکلاتی که بهار عربی برای مصر و تا حدودی عربستان به وجود آورده است، ترکیه و ایران قدرت‌های برتری در منطقه خاورمیانه محسوب می‌شوند. پس از تحولاتی که در جریان بهار عربی در منطقه شکل گرفت که عمدتا درون سرزمین‌های عثمانی بود، شاهد تحرک دو چندان ترک‌ها به منظور گسترش نفوذ خود در این مناطق بودیم در جاهای مختلف دارد اتفاق می‌افتد. این تحرکات منجر به آن شد تا عده‌ای همین نظریه شما را مطرح کنند که ترکیه سودای تشکیل حکومت عثمانی را دارد. البته نه به طور مستقیم بلکه با الگو‌برداری از شکل‌گیری حکومت انگلیسی‌ها که کشورهای مشترک‌المنافع بریتانیا را تشکیل دادند یا کشورهای «سی‌ای‌اس» که بعد از فروپاشی شوروی تشکیل شد. ولی باید دید که آیا ترکیه از آن ظرفیت برای تشکیل حکومتی یا اتحادیه‌ای همچون بریتانیا یا سی‌ای‌اس برخوردار است که من معتقدم خیر، چرا که این کشور ابزار‌های لازم را در اختیار ندارد. ترکیه هنوز با 20 میلیون جمعیت خودش تعیین تکلیف نکرده است، اجازه تشکیل یک حزب کردی در کشور خود را نمی‌دهد.
درخصوص استراتژی کمالیزم هم باید گفت که ترک‌ها تلاش می‌کنند در مناسبات با غرب و جهان اسلام هم یک توازنی برقرار کنند. ترک‌ها با در نظر گرفتن این دو استراتژی با چند منطقه یا زیر سیستم از جمله آسیای مرکزی، قفقاز، خلیج‌فارس خاورمیانه ارتباط دارند و کار می‌کنند. در عین حال یک نگاه به شرق هم دارند. قرارداد‌های هسته‌ای اخیر ترک‌ها با چینی‌ها یا قرارداد گسترش همکاری با روسیه موید این موضوع است. در کنار آنها ترکیه روابط خیلی خوبی با آمریکایی‌ها و همچنین اروپایی‌ها دارد و در پی پیدا کردن دروازه ورود به اتحادیه اروپا هم هست. بر این اساس می‌توان گفت که ترک‌ها با چند زیر سیستم به‌طور جدی و فعال کار می‌کنند. یعنی با حفظ استراتژی نئوعثمانیزم و نئوکمالیزم، نه به‌طور صرف نئوعثمانیزم را در دستور کار قرار داده‌اند و نه نئوکمالیزم؛ بلکه دموکرات‌های مسلمان و مسلمان‌های سکولار و حزب عدالت و توسعه، پراگماتیسم را به‌عنوان اصلی‌ترین استراتژی خود برگزیده‌اند و از تمام ظرفیت‌های خود در این مسیر نیز بهره می‌گیرند. البته باید در نظر بگیریم که بخشی از پراگماتیسم ترک‌ها به دلیل بی‌عملی برخی همسایگان است که خیلی بد بازی می‌کنند و اجازه داده‌اند که ترکیه چنین موقعیتی را به دست بیاورد، ما جایگاه ژئوپلیتیکی، اقتصادی و فرهنگی داریم، تمدنی داریم، ما می‌توانیم اصلی‌ترین حامی منطقه باشیم. اگر ما در آینده توسعه سیاسی را در دستور کار خودمان قرار دهیم و بتوانیم اختلافات خود را با نظام بین‌الملل به ویژه با غرب مدیریت و حل‌وفصل کنیم خیلی بهتر از ترکیه می‌توانیم در منطقه نقش بازی کنیم.
* ‌پس عملا ضعف ما در سال‌های اخیر بود که باعث شد ترکیه به نوعی میداندار تحولات و به‌خصوص تحولات منطقه‌ای در سال‌های گذشته باشد؟
** بله، بعد از انقلاب اسلامی ایران و پس از جنگ ایران و عراق که مشکلاتی را میان ایران و غرب در نظام بین‌الملل به وجود آورد، سبب شد تا هر موقعیتی که ما در منطقه از دست دادیم ترکیه آن را در اختیار بگیرد و میداندار منطقه شود. هرگاه هم ایران تلاش می‌کند تا در مسیر بهبود مناسبات یا کاهش اختلافات با غرب گام بردارد، کشورهای منطقه به خصوص ترکیه نارضایتی خود را نشان می‌دهند. مثلا پس از مذاکرات هسته‌ای ایران با گروه 1+5 در استانبول به جز طرف‌های مذاکره، باقی کشورها به‌خصوص کشورهای منطقه از این نزدیکی احتمالی ایران و غرب ابراز نارضایتی کردند. اسراییلی‌ها به یک شکل، اعراب به شکل دیگر. زمانی هم که مذاکرات در جریان بود رجب طیب اردوغان در عربستان داشت با مقامات این کشور در مورد سوریه گفت‌وگو می‌کرد. اینها نشانه‌هایی است از خشم پنهان و عیان کشورهای منطقه از نزدیکی ایران و غرب. ایرانی‌ها و آمریکایی‌ها در سطح خاورمیانه با یکدیگر اشتراکاتی دارند. در موضوع نفت، مسایل امنیتی، مقابله با بنیادگرایی افراطی و... با هم، هم‌نظر هستند. بزرگ‌ترین مشکل ایران و آمریکا فقط در زمینه مساله اسراییل هست و این نباید این همه باعث تنش شود. ایران برای بازگشت به موقعیت سابق خود در منطقه با در نظر گرفتن مخالفت‌ها و سنگ‌اندازی‌های کشورهای منطقه چاره‌ای جز مدیریت اختلافات خود با غرب‌ندارد.
* ‌شما در حالی معتقد به مخالفت ترک‌ها از بهبود مناسبات ایران و غرب هستید که در سال‌های اخیر شاهد تلاش آشکار مقامات این کشور به منظور ایفای نقش میانجی‌ میان ایران و غرب بودیم. این دو موضوع چطور کنار هم قرار می‌گیرد.
** ترک‌ها از کنار این میانجی‌گری‌ها به دنبال کسب اعتبار و وجهه بین‌المللی برای خود هستند. آنها مدعی‌اند که می‌توانند از این طریق برای خود امتیاز کسب کنند کما اینکه در موضوعات مشابهه هم توانستند این کار را بکنند. به هر حال ایران یک جایگاهی به ترک‌ها داد. وقتی کشوری به کشور دیگر چنین جایگاه و امتیازی می‌دهد آن کشور هم در مقابل باید گام‌هایی را بردارد. به نظر می‌رسد ترکیه در این مسیر نتوانست از آن چیزهایی که ایران داده بود استفاده بکند یا به نوعی قدرشناس باشند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات