تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۳  ، 
کد خبر : ۲۶۲۲۷۶

تعريف اعتدال از زبان افراطيون! / محمد مقصودعلي

محمدرضا خاتمي: اعتدال از نظر من يعني بازگشت به اصلاحات... در ميان اصلاح طلبان افراط و تفريط به معناي خاص آن را نمي‌بيينم

پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/ يكي از تمهيداتي كه در ايام انتخابات در همه ممالك توسط اشخاص و احزاب و ... جهت جلب آراي مردم صورت مي گيرد «شعارهاي انتخاباتي» مي‌باشد كه در اغلب جوامع، تأثير بسزايي در نتيجه نهايي انتخابات دارد. کشور ما نيز از اين قاعده مستثني نيست. اما نكته جالب توجه و تعجب در كشور ما اين است كه بعد از انتخابات، گروه‌ها و احزابي كه مورد اقبال يا ادبار ملت قرار گرفته‌اند، با غفلت يا تغافل از اين امر، دچار نوعي خود فراموشي تاريخي نيز مي‌شوند. متأسفانه اين نكته بعد از انتخابات  92 نزد برخي از مدعيان اعتدال و اصلاحات، به وفور يافت مي شود. بدين سبب با دعاوي غير واقع اظهار نظر مي‌كنند.

از هنگامي که آقاي دکتر روحاني در انتخابات پيروز شد برخي گروههاي ورشکسته سياسي که بارها مردم در انتخاباتهاي گوناگون به آنها نه گفته بودند سعي کردند راي مردم را به نفع خود مصادره کنند و حتي پيروزي آقاي روحاني را حاصل تلاشهاي خود بدانند اين در حالي بود که کانديداي اختصاصي آنها در نظرسنجي‌ها بيش از هفت در صد راي نداشت!

«اعتدال» اصلي‌ترين شعار دولت يازدهم است که از همان روزهاي ابتدايي دولت، برخي دلسوزان به آقاي رييس جمهور تاکيد نمودند که بايستي هر چه سريعتر از اين شعار ابهام‌زدايي نمايد و تعريف و تحديد مشخصي از آن به جامعه ارائه دهد تا بلايي که بر اصلاحات آمد به اعتدال نيز سرايت نکند. بلايي که از براندازان لندن‌نشين تا بيت فلان عالم را در دايره اصلاح‌طلبي جاي مي‌داد!

اين عدم تعريف، سبب شده برخي عناصر شاخص و تابلودار افراط‌گرايي، در سکوت صاحبان اصلي شعار اعتدال، مدعي اعتدال‌گرايي شوند و براي اعتدال خط و نشان بکشند!

اظهارات آقاي سيد محمدرضا خاتمي نايب رييس مجلس ششم و دبير كل حزب منحله مشاركت در نوشتار «اعتدال در مقام خط صفر» را به نظر بايد در همين راستا ارزيابي كرد.

ايشان بيان داشته است: «به نظر من، جايگاه اعتدال را بايد در مشي نيروها و فعالان سياسي ديد...اگر مردم به آقاي روحاني و شعار اعتدال رأي دادند، در حقيقت يك «نه» به افراط گرايي حاكم {بود}...افراط گرايي همان شيوه و رفتار دولت نهم و دهم و همه حاميان خرد و كلان آن بود كه مي بينيم چه بر سر سياست، اقتصاد و فرهنگ كشور آورد... بنابراين اعتدال از نظر من يعني بازگشت به اصلاحات. ....يعني پرهيز از راديكاليسم سياسي و ماجراجويي و دشمن تراشي در عرصه جهاني. ... يعني حاكميت بدون كم و كسر قانون اساسي... و در ميان اصلاح طلبان افراط و تفريط به معناي خاص آن را نمي‌بيينم.... در اين جريان سياسي چيزي به نام افراط تفريط نداريم....بايد باندهاي قدرت شناخته شده و ناشناخته شده،جريان‌هاي خودسرو نيروهاي قانون گريز سياسي را از اين تعريف كنار گذاشت».

نكته متبادر به ذهن آن است كه وجه افراط‌گرايي دولت نهم و دهم چيست؟ به بيان دقيق‌تر، تعريف (definition) افراط‌گرايي چيست؟ و چگونه مي‌توان عملكرد يك شخصيت يا گروه را افراطي ارزيابي كرد؟

«افراط گرايي» در کلام ايشان، به لحاظ تصوري، مفهوم مبهمي است. اين تصور همچون همه تصورات ديگر، بايد يا جزو بديهيات تصوري باشد تا نيازمند تعريف نباشد يا جزو تصورات كسبي باشد كه در اين صورت قطعا نيازمند تعريف خواهد بود. بي شك مفهوم «افراط گرايي» جزو بديهيات تصوريه نيست و به علاوه، از آنجا كه تعريف حدي (definition essentielle) در بيشتر يا همه موارد امكان ندارد، بايد به تعريف رسمي  definition descriptive)) بسنده كينم، ولي ايشان تعريف به رسم هم ارائه نكرده‌اند.

نقد اساسي ديگر بر اين نوشتار، آن است كه متودولو‍ژي ايشان در كيفيت مصداق يابي مفاهيم كلي (universel) نامشخص است. يعني بر فرض مشخص بودن مفهوم تصوري «افراط گرايي»، با چه شيوه‌اي، مصاديق خارجي آن تشخيص داده مي.شود؟ مي‌دانيم كه به لحاظ منطقي، درمورد تصورات، علاوه بر ارائه تعريف، بايد ملاك و معياري نيز براي مصداق‌يابي ارائه شود. ملاك ايشان براي تشخيص مصاديق مورد نظرشان چيست؟

بايد مشخص گردد کدام عملکرد دولت قبل مصداق افراط‌گرايي است و کدام يک نيست؟ آيا آقاي خاتمي شعارهاي انقلابي مانند ساده‌زيستي و مردمداري و سياست خارجي فعال را افراط‌گرايي مي‌داند يا منظور ايشان غير اين موارد است و به مواردي مانند حاشيه‌سازي‌هاي دولت قبل اشاره دارد که اگر چنين است بايد گفت اتفاقا يکي از نقاط ضعف دولت دهم شباهت برخي مواضع آن با اصلاح‌طلبان بود (مانند مخالفت با گشت ارشاد، مخالفت با تفکيک جنسيتي در دانشگاهها، تاکيد بيش از حد به ايران‌گرايي و... )  که در نهايت به ضرر آن هم تمام شد.

مضافا اينكه ايشان به گونه‌اي از وضعيت پيش آمده بر سر فرهنگ، اقتصاد و سياست و سياست خارجي دولت پيشين سخن مي‌گويند كه گويي در دوران دولت، مجلس و شوراي شهري كه در يد قدرت بلامنازع اصلاح طلبان بود، كشور را از هر حيث بهشت برين ساخته بودند!!

بهتر بود ايشان قبل از تحرير اين نوشتار اگر حافظه تاريخي شان ياري نمي‌كند لااقل سري به آرشيو رسانه‌هاي دوران تصدي اصلاح‌طلبان مي‌زدند و بعد از آن از روي انصاف دست به قلم مي شدند.

بعنوان نمونه سال 85 بيش از 4 ميليارد و 173 ميليون دلار بنزين از 16 كشور جهان وارد كرديم وحال آنكه توجيه آقاي مهندس زنگنه كه ساليان سال در دولت سازندگي و اصلاحات در كسوت وزارت حضور داشتند، اين چنين توجيه مي‌كنند كه توليد بنزين براي ايران صرفه اقتصادي ندارد. و همان بهتر كه وارد كنيم. (رسالت،سه شنبه،1/3/86 ص8) و مگر نه اينكه آقاي محمد هاشمي عضو ارشد كارگزاران سازندگي به صراحت از بي‌برنامه بودن دولت اصلاحات سخن مي‌گويد. (رسالت، چهارشنبه، 9/3/86، ص3)

از سوي ديگر در عرصه سياست خارجي در همين دوران اصلاحات که داعيه‌دار گفتگوي تمدنها بود، ايران «محور شرارت» نام گرفت. در همين دوران بود كه بنابر اظهار نظر ديپلمات پر سابقه سياست خارجي جناب آقاي محمدرضا باقري، دولت اصلاحات وادادگي را تعامل سازنده معنا مي كرد (ويژه‌نامه بررسي سياست خارجي.شهريور 89 ص16)

از سوي ديگر نابساماني فرهنگي و القاي هزاران شبهه درعرصه اعتقادات ديني، توهين به امام حسين(ع)، زير سوال بردن جهاد و شهادت و رزمندگان دفاع مقدس، توهين به امام زمان(عج)، توهين به مراجع تقليد و امام راحل(ره)، يا تشبيه قرآن با مطالب مبتذل «ميلان كوندرا» نويسنده فرانسوي، توسط وزير فرهنگ دولت اصلاحات، حضور اصلاح‌طلبان سرشناس در کنفرانس ننگين برلين، خود كاشف از وضعيت فرهنگي حاكم در دوران اصلاحات است. (ر.ک. هفته‌نامه پرتو، ش 282، ص5). در همين دوران بود که مطبوعات کشور پايگاه دشمن شده بود! و هزاران مورد موهن و هتاکي در روزنامه‌ها، فيلمها و سخنراني‌هاي دوران اصلاحات که به نظر آقاي خاتمي لابد مصداق اعتدال است!!

همچنين شايسته است ايشان و هم‌مسلکان ايشان پاسخ دهند راي مردم در سال 1384 «نه» به چيزي بود؟ راي مردم در شوراي شهر دوم و سوم، انتخابات مجلس هفتم و هشتم و همچنين راي قاطع مردم در انتخابات دهم رياست جمهوري «نه» به چه چيزي بود؟

در تيرماه سال 1384 آن زمان که روزنامه اصلاح طلب شرق با بزرگترين قلم تيتر زد «افراط نه اعتدال آري» و مردم به آقاي احمدي‌نژاد راي دادند پيام اين راي چه بود؟

اين سوالاتي است که مدعيان دموکراسي و انتخابات آزاد هيچ گاه بدان پاسخ نخواهند داد و راي مردم را وقتي داراي ارزش مي دانند که هم نظر آنها باشند در غير اين صورت مردم به توده تبديل شده و منتخب مردم متهم به عوام‌گرايي و پوپوليسم مي‌شود!

در ادامه اظهارات عجيب و تعجب‌آور ايشان پيرامون اجراي بي‌كم و كاست قانون اساسي است كه در نهايت معتقدند «اعتدال» يعني «اصلاحات» كه في‌المثل «مرغ پخته را خنده آيد»

اگر ايشان واقعا معتقد به اجراي قانون اساسي هستند، خوب است در مورد پيرامون غائله كوي دانشگاه (که با همکاري وزارت کشور و وزارت علوم دولت اصلاحات و همراهي روزنامه‌هاي زنجيره اي رخ داد)، تحصن غير قانوني و دشمن شاد کن نمايندگان  به سرکردگي آقاي خاتمي و حزب مشارکت در صحن علني مجلس ششم، اقدامات نمايندگان اصلاح‌طلب در روز حكم حكومتي در مورد لغو قانون مطبوعات... چه توجيه و استدلالي دارند؟ آيا رفتار خود را عين قانون مي‌پندارند؟ يا فقط از رقيب سياسي توقع قانونگرايي دارند؟

اگر ايشان حقيقتا معتقد به اجراي قانون اساسي هستند، رفتار فتنه‌گران و هم حزبي‌ها و هم مسلكان سياسي خود را  سال 88 چگونه توجيه مي‌كنند؟ برخورد مشمئز كننده جناح خود را با حضور 40 ميليوني ملت و  منتخب 5/24 ميليوني آن چگونه ارزيابي مي‌كنند؟ آيا اردوكشي‌هاي خياباني، ادعاي تقلب و تجاوز، كشته‌سازي وساير اتنفاقاتي كه توسط قشر وسيعي از اصلاح‌طلبان اتفاق افتاد و بخشي از اصلاح‌طلبان با بيان يا بنان يا رفتار و سكوتشان در راستاي اهداف ساختار شكنان عمل كردند، از نظر ايشان مصداق اجراي قانون اساسي است؟ بيانيه‌هاي حزب تندروي مشارکت و سازمان مجاهدين در آن ايام مصداق قانون‌گرايي است؟

خوب است ايشان در مورد عملکرد اعضاي حزب منحله خويش مانند خانم فاطمه حقيقت‌جو، آقايان رجبعلي مزروعي، مصطفي تاج‌زاده و اصلاح‌طلباني مانند علي افشاري، عطاء الله مهاجراني، فريبا داوودي مهاجر، اکبر گنجي، محسن کديور و ... توضيحاتي ارائه دهند تا مشخص شود در اردوگاه اصلاح طلبان و به خصوص حزب منحله مشارکت افراط و تفريط، خودسري و مخالفت با قانون اساسي  وجود دارد يا خير!

ادعاي ايشان مبني بر اينكه «در ميان اصلاح‌طلبان افراط و تفريط به معناي خاص آن را نمي‌بيينم.... در اين جريان سياسي چيزي به نام افراط تفريط نداريم» خود نيز از اموري است كه از تعجب، گويي به آدمي با ضرس قاطع بگويد «ماست سياه» است!

براستي ايشان عملكرد شوراي شهر اول تهران، رفتار اصلاح طلبان با آقاي هاشمي رفسنجاني در مجلس ششم و تحصن نمايندگان را چگونه تفسير مي‌كنند؟

به جاست رييس جمهور محترم و مشاوران و اطرافيان ايشان هر چه سريعتر حد و مرز اعتدال را مشخص نمايند تا اين گونه افراطيون و فتنه گران داعيه دار اعتدال نگردند که فاقد الشي لايعطي الشي!

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات