تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۳  ، 
کد خبر : ۲۹۲۱۳۵

جهاد کبیر در افق دولت دوازدهم

پایگاه بصیرت / محمد ایمانی

(روزنامه كيهان ـ 1395/03/10 ـ شماره 21355 ـ صفحه 2)

1- اتفاقاتی مانند انتخابات، جزو هیجان‌انگیزترین بخش‌های سیاست است و چون نتایج آن را زود می‌توان مشاهده کرد، بسیاری را دنبال خود می‌کشاند؛ از چپ تا راست، از مدعی اصلاح‌طلبی تا اصولگرایی. به همین دلیل فصل‌ انتخابات - که غالبا هر سال هست - فصل رونق و طمطراق سیاست است. اما آیا تکلیف نیروهای انقلابی و حزب‌اللهی نیز همین است که رونق و رکود فعالیتشان مانند برخی حرفه‌ای‌های سیاست، معطوف به سررسید یا سپری شدن ایام انتخابات شود؟ یا تکلیف دیگر و مهم‌تری متوجه آنهاست که انتخابات را - با همه اهمیتی که دارد - باید فرع بر آن مسئولیت مهم‌تر دید؟! اگر مثلا انتخابات ریاست جمهوری 96 مهم است، آیا باید متوقف در اسامی نامزدها شد؟

2- انتخابات، اگر برایش زحمت بکشید، مانند کاشتن سبزی است. اگر سبزی خوردن ظرف چند روز عمل می‌آید، انتخابات نیز نهایتا چند ماه کار و زحمت می‌برد. اما کار عمیق و زیرساختی فرهنگی در عرصه افکارعمومی، مانند کاشتن و داشتن نخل یا درخت گردو است که گاه یک دهه حوصله می‌طلبد. کارهای زود بازده و پرطمطراق و پرعنوان سیاسی معمولا دیده می‌شوند، به چشم می‌آیند و نسبتا زود به ثمر می‌نشینند حال آن که کارهای ماندگار فرهنگی، دیر به بازدهی می‌رسند، کم جلوه‌اند و در نگاه ظاهراندیشان دیده نمی‌شوند. اینجا مرز باریکی میان «ایمان به غیب» و «صبر مومنانه» با «نگاه ماتریالیستی» وجود دارد. کاری که امام موسی‌صدر و شهید مصطفی چمران با گمنامی تمام در جنوب لبنان کردند، در زمان خود هیچ به چشم نیامد و با حوصله‌های معمول جور درنمی‌آید اما امروز ثمره مبارک آن مجاهدت بی‌هیاهو نه فقط در لبنان بلکه به عنوان سمبل مقاومت و پیروزی (حزب‌الله) در چهارگوشه منطقه می‌درخشد.

3- سیاست‌‌زدگی، انتخابات‌زدگی و نامزدبازی بدون اولویت قائل شدن به موضوع افکارعمومی و حیات اجتماعی مردم، مانند جاده کشیدن بدون زیرسازی است. زیرسازی یک جاده و کوبیدن و محکم کردن آن چندین برابر آسفالت ریختن زمان می‌برد و پیمانکارانی که بدون زیرسازی، آسفالت می‌ریزند، خلاف قاعده عمل می‌کنند. چند ماه بعد هم، دل و روده بیرون زده همین جاده، اعتبار آنها را به چالش می‌گیرد. (چیزی مانند وعده‌های روی زمین مانده دولت فعلی). اگر افکار عمومی درست و بر مبنای شعارهای ناب انقلاب پرورده شد، 80 -90 درصد راه سیاست و انتخابات در جمهوری اسلامی به درستی پیموده شده و آن وقت ریاست این یا آن نامزد چندان تفاوتی نمی‌کند، اما اگر روح ژرف‌اندیشی و حریّت و مطالبه‌گری اصول و آرمان‌ها از افکارعمومی سلب شود، بهترین نامزدها نیز در پیمودن مسیر دچار مشکل خواهند شد تا چه رسد به انتخاب ناصالحان.

4- خلاصه چند رهنمود اخیر رهبر معظم انقلاب درباره «جهاد کبیر»، اهمیت نه گفتن به استکبار (عدم تبعیت از او) به واسطه تبیین درست واقعیت‌ها برای افکارعمومی و مطالبه «پیشرفت و اقتدار ملی» از مسئولان و دستگاه‌ها، به عنوان ابزار و ضرورت نه گفتن به دشمن است. ایشان درباره ویژگی جهاد کبیر فرمودند؛ «این جهاد هوشمندی لازم دارد، این جهاد اخلاص لازم دارد. این جهاد، مثل جهاد نظامی نیست که کسانی در آنجا بدرخشند و چه شهید‌شان، چه زنده‌شان و چه جانبازشان مثل قهرمان نشان داده بشوند... این جهادی است که ممکن است کسی خیلی هم زحمت بکشد اما چهره او را هیچ‌کس نشناسد؛ اخلاص لازم دارد این جهاد». (3 خرداد، دانشگاه امام حسین علیه‌السلام).

5- شبیه همین مضمون را معظم‌له 26 خرداد 91 در دیدار خانواده و هم‌سنگران مرحوم حاج‌عبدالله والی (ره) فرمودند «... بعد از انقلاب، یک مرد جوان انقلابی پا می‌شود می‌رود آنجا [شاگرد] همه دلبستگی‌هایش را از شهر و خانه و زندگی به مرکز مأموریت منتقل می‌کند... شما رفتید بی‌سروصدا مشغول خدمت شدید، نه جایی ثبت کردید، نه جایی تابلو زدید. بعضی‌ها هستند هر کاری می‌خواهند بکنند، قبل از اینکه کار انجام بگیرد، تابلویش را می‌زنند! مدتها تابلو آنجاست، هیچ کاری هم انجام نگرفته. بعضی‌ها هم نه، کار انجام می‌دهند، هیچ تابلویی هم ندارد.

کار مرحوم حاج عبدالله والی و شماها از این نوع دوم است، یعنی بی‌تابلو رفتید و برای خدا کار واقعی کردید، اینها خیلی با ارزش است. بدانید این جورکارهای بی سر و صدا و خاموش و خالصانه، نه فقط برای شما پیش خدای متعال درجه و مرتبه درست می‌کند، بلکه در کل بنای جمهوری اسلامی اثر می‌گذارد، مثل سیمانی که در یک بنایی تزریق کنند و آن را مستحکم کنند. با انجام این جور کارهای مخلصانه، بنای جمهوری اسلامی مستحکم می‌شود بدون اینکه کسی بفهمد. یعنی وقتی در گوشه و کنار کشور در بین مردم کسانی هستند که کار را برای خدا می‌کنند، دنبال هیاهو و جلب نظر این و تحسین آن نیستند، یکی از خواصش این است که اصلاً خود این، بنا را مستحکم می‌کند، مثل روحی که در یک کالبدی بدمند».

6- مطالبه اصول انقلاب و عناصر اقتدار و پیشرفت از دستگاه‌های مختلف به ویژه دولت در کنار تمهید زیرساختی «دولت دوازدهم» می‌تواند یک اولویت مهم برای همه نیروهای انقلاب باشد، مشروط بر آن که این مطالبه، عمومی و اجتماعی شود.به تعبیر رهبر انقلاب« وقتی یک گفتمانی در افکار عمومی شکل بگیرد، مسئولان اجرایی را به دنبال خود می‌کشاند.» طیف سیاسی متزلزلی که امروز عار نمی‌بیند استقلال کشور (آزادی در مقیاس یک ملت) را به حراج بگذارد، همان طیفی است که از دو دهه پیش به بهانه شعارهای «آزادی و اصلاحات و دموکراسی و حقوق شهروندی»، اصل راهبردی «عدالت» را سر برید و امروز در حالی ادعا می‌کند آزادی (اباحه‌گری) را به ارمغان آورده، که اگر موفق شود، یک ملت را به اسارت دشمن می‌کشاند. در مجال این ستون نمی‌گنجد که همه اعترافات طیف «همجُ رُعاع - حزب باد» (کلمه قصار 147 نهج‌البلاغه) در این زمینه ذکر شود. تاج‌‌زاده 28 تیر 82 به روزنامه ایران گفته بود، «در دوره اول انقلاب، گفتمان غالب، متأثر از نظام دو قطبی بود و مبارزه با امپریالیسم و عدالت‌طلبی حرف اول را می‌زد، ولی اکنون گفتمان جهانی عوض شده و دوره دفاع از اصلاحات و دموکراسی و حقوق شهروندی است».

محسن آرمین در همین راستا 25 خرداد 81 در مصاحبه با ایسنا تصریح کرد «گفتمان حاکم در شرایط انقلاب، عدالت بود و اصلی‌ترین چالش‌ها و آرایش نیروهای سیاسی حول محور عدالت شکل می‌گرفت... اگر فضای کشور مجدداً به گونه‌ای شود که عدالت گفتمان اصلی شود، نیروهای انقلابی که بدنه اصلی جریان اصلاحی را تشکیل می‌دهند، دیدگاه‌های عدالت‌خواهانه خود را اعلام خواهند کرد[!!] البته این سخن به معنای آن نیست که تمام نیروهای جبهه اصلاح‌طلبان معتقد به عدالت هستند؛ از جریان معروف به راست مدرن و تکنوکرات در این جبهه حضور دارند تا نیروهایی که پیشینه و سابقه چپ دارند» بر همین سیاق علی شکوری‌راد 6 مهر 82 به روزنامه مردم‌سالاری گفت «انقلاب اسلامی در زمانی اتفاق افتاد که گفتمان سوسیالیستی در جهان عهده‌دار و پرچمدار انقلاب بود و حتی انقلاب و قانون اساسی ما تحت تأثیر گفتمان سوسیالیستی قرار داشت[!] ... فروپاشی شوروی نقطه پایانی بود برای این قضیه و آن دیدگاه اقتصادی که بلوک شرق را اداره می‌کرد، سپر انداخت در برابر دیدگاه اقتصادی سرمایه‌داری... طبیعتاً وقتی این گفتمان سوسیالیستی فروکش کرد و گفتمان آزادسازی اقتصادی مطرح شد، اقتضای زمان این بود که تجدیدنظرهایی صورت بگیرد»! چنین رویکرد پردامنه‌ای در حقیقت یک عوام‌فریبی تمام‌عیار و موج‌سواری مبتنی بر موج‌سازی دشمن است.

7- تبیین هویت حزب بادی‌ها و نشان دادن نقش آنان در «تضعیف کشور» و «بردن مملکت به سمت دریوزگی بیگانگان» یک اولویت مهم ملی برای همه آنهایی است که دل گرو اسلام و انقلاب و ایران دارند. باید تناقض این جماعت در لاف آزادی زدن و در عین حال قربانی کردن استقلال کشور (آزادی در تراز ملی و جهانی) برای مردم روشن شود. به تعبیر رهبر معظم انقلاب «استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملت. اینکه بعضی در زبان یا شعار دنبال آزادی‌های فردی باشند اما علیه استقلال کشور حرف بزنند این یک تناقض است. چطور ممکن است آزادی فردی اشخاص محترم باشد اما آزادی یک ملت در مقابل تحریم‌های مخالفان و بیگانگان محترم نباشد؟!».(14 خرداد 94، حرم مطهر حضرت امام-ره)

8- انتخابات، نامزد جریان حزب‌اللهی و دولت دوازدهم، فرع بر موضوع ترویج گفتمان انقلاب است. برای این مسئولیت، تجدید سازمان و کادرسازی و برنامه‌ریزی و مدل‌سازی و رویکرد تیمی (نه ستاره‌ای شخص محور) ضرورت دارد. مجاری ارتباطات سازمانی و ارتباط با افکار عمومی را باید لایروبی کرد. اگر 60 درصد ظرفیت تولید اقتصادی در کشور معطل باشد که باید راه‌اندازی مجدد شود، در همین حدود، ظرفیت‌های سازمانی و فرهنگی و ارتباطی در اختیار جریان حزب‌اللهی معطل و راکد مانده است که احیای آن متوقف به اقدام و عمل برآمده از امید و ایمان است. توقف در اشخاص یا حلقه‌های خاص، ناخواسته به فرقه‌سازی و محروم شدن از انبوه ظرفیت‌های در خدمت انقلاب و نظام می‌شود. تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران در میان نیروهای انقلابی حق ندارند به اشخاص خاص محدود بمانند و اسباب کم‌انگیزگی در بدنه را فراهم کنند.

9- دولت دوازدهم مسئولیت‌های مختلفی برعهده دارد که محصول بدعملی روسای دولت‌های یازدهم و دهم است. کم‌کاری موجود در حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی، زحمت دولت آینده را دو چندان می‌کند. به اینها علاوه کنید جبهه رسانه‌ای هم افق با دشمن را که پس از شروع دور تازه تحریم‌ها در سال 90، در خدمت فشار دشمن علیه دولت وقت عمل کرد و به تورم اقتصادی دامن زد. پیروزی در انتخابات بدون چاره‌اندیشی برای «شبیخون از تنگه رسانه»، اقدامی نیمه‌کاره است. با این اوصاف رئیس دولت دوازدهم قبل از هر چیز باید فردی «مسئولیت‌شناس» و برآمده از تعامل جمعی حزب اللهی و مبتنی بر اقدام «تیمی» سازمان یافته - معطوف به راهبرد جهاد کبیر در حوزه اقتصاد و فرهنگ و سیاست - باشد. آنها که اصالتا دنبال ستاره بازی و ستاره‌پرستی هستند و به برنامه و راهبرد جمعی اصالت نمی‌دهند، برای دولت کارآمد و مسئول تدارک نمی‌کنند. منطق رفتار شب امتحانی را باید کنار گذاشت و برای عبور از اضطرار زدگی و ناچاری، از همین حال رنج برد و تدارک کرد؛ حتی اگر زمان‌بر باشد. باید از گفتمان و مدل و تیم به شخص رسید، نه اینکه کار را کنترات سپرد و بعد دنبالش دوید. قدم را باید استوار برداشت؛ به تعبیر پیامبراعظم(ص) «رحمت خداوند بر کسی که کار را محکم و استوار انجام داد.»

http://kayhan.ir/fa/news/76250

ش.د9500488

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات