خود را تكهاي از يك پازل ميدانند كه در آن چيده شدهاند؛ پازلي كه معتقدند از ميان ٥٠٠٠ نفر، تنها براي ٢١ نفر قطعهبندي شده بود. ديروز جواناني كه هدف از تجمع غيرقانوني را «انقلابيگري»، مينامند دفاعياتشان را باز هم با ابراز «پشيماني» آغاز كردند؛ پشيماني از رقم زدن شبي پرحادثه كه به همان ميزان كه براي دولت و نظام پر زيان بود، براي اين بيست و يك نفر نيز پر از خسارت شد. دومين و آخرين جلسه رسيدگي به اتهامات متعرضان به سفارت عربستان برگزار شد. جاييكه آنان با اتهام «اخلال در نظم عمومي از طريق جنجال و تجمع غيرقانوني» و « مشاركت در تخريب عمدي اموال سفارت» يا هر دوي آنان روبهرو هستند، همه وقايع را در يك جمله خلاصه ميكنند. هيچكدام از اين ٢١ نفر از «غيرقانوني بودن تجمع» اطلاع نداشتند. انگار كانال تلگرامي با ٥٠ هزار عضو، و از همه مهمتر وابسته بودن به {...} نميتوانست جاي شك و شبههاي براي شركتكنندگان در تظاهرات باقي گذارد.
آنچه از ميان صحبتهاي آنان دريافت ميشود، اظهار تعجب از مجوزي است كه بايد براي حركتهاي خودجوش صادر ميشد. اقداماتي كه خود آن را ناشي از اوج گرفتن احساسات ديني و شيعي ميدانند و در مقام مقايسه با تظاهرات ٩ دي از رييس جلسه ميپرسند: «اگر اينگونه باشد پس در آن روز هم همه ما متهم بوديم». سوالي كه قاضي دهقاني در پاسخ از خسارتي ميگويد كه طي اين ماجرا به نظام وارد شد، تا شايد اينبار قبول كنند كه كاري كه انجام دادهاند، سراسر اشكال بود. اما آنچه در دومين روز از دادگاه رسيدگي به اتهامات همچون جلسه اول مشهود بود، سيل انتقادات از ماموران بود كه هيچ مانعي در راه ورود به سفارت ايجاد نكردند. اينك عملكرد ماموراني كه متهم به خوش برخوردي با متعرضان و حتي تشويق آنان ميشوند از سوي همه متهمان، مورد سوال است.
حركتهاي خودجوش بايد از كجا مجوز ميگرفتند؟
در ابتداي اين جلسه مصطفي شعباني، وكيل يكي از متهمان كه روز گذشته دفاعيات خود را بيان كرده بود، در دفاع از موكلش گفت: ديروز موكلم در اظهاراتش گفت كه حضورش در آن تجمع با انگيزه انقلابي، مذهبي و حمايت از انقلاب بوده است. به دليل فشارهاي دولت عربستان و اتفاقاتي نظير حادثه منا، فرودگاه جده و اعدام مرجع تقليد آيتالله نمر در آن تجمع حضور يافته و انزجار خود را به اين شكل نشان داده است. شعباني با اشاره به اينكه موكل من مسوول موسسهاي است كه بيش از ده هزار نوجوان و جوان را پرورش داده گفت: يكي از اتهامات موكلم اخلال در نظم عمومي از طريق جنجال و تجمع غيرقانوني بوده در حالي كه مشكلي در آن تجمع نبوده است. شايد بسياري از جوانان قبل از انقلاب متولد نشده بودند ولي ما و شما ميدانيم كه در طول اين ٣٧ سال صدها تجمع وجود داشته (به دفاع يا عليه) كه خودجوش بوده و شايد يك درصد از آنها مجوز داشته باشند.
پس از اعلام شيخ نمر در همه شهرها اعلام انزجار صورت گرفت. وي با طرح اين سوال كه «حركتهاي خودجوش بايد از كجا مجوز بگيرد؟» گفت: اينگونه حركتهاي خودجوش در كشور ما عرف شده است. تكرار عرف، به قانون نانوشته تبديل ميشود. شعباني ادامه داد: در بحث اتهام ديگر موكلم كه مشاركت در تخريب عمدي اموال سفارت عربستان است، بايد يادآور شوم كه طبق قانون آيين دادرسي كيفري، خسارت نياز به شاكي خصوصي دارد. عربستان به عنوان صاحب مال نيامده بگويد كه اموال من برده شده است و هيچ شكايتي را مطرح نكرده است. دادستان چگونه مدعي شكايت كشور خارجي ميشود؟ چرا عربستان شكايتي را مطرح نكرد؟ زيرا سناريويي بوده كه خود عربستان طراحي كرده و ايران را در مخمصه انداخت و بچههاي ما را متهم كرد. اين سناريو از قبل طراحي شده بود. موكل من اعلام كرد كه بر اساس فشار روحي و رواني كه بر او وارد شده، اقرار كرده است.
شعباني با اشاره به اصل ٣٨ قانون اساسي، كه هرگونه شكنجه براي اقرار را ممنوع كرده است، گفت: شكنجه فقط جسماني نيست. روحي و رواني هم جزو شكنجه است. وي افزود: موكلم گفت كه وارد سفارت نشده و در صد متري سفارت ايستاده بوده است. قاضي دهقاني در اين هنگام مكالمه يكي از ليدرها با موكل وي را قرائت كرد كه گفته بود از داخل سفارت و از بچههاي داخل سفارت برايم فيلم بفرستيد، از آتشسوزيها فيلم كوتاه بفرستيد تا من ببينم. شعباني در پاسخ به قاضي گفت: كار موكل من فقط پرورش نوجوانان است. اين آدم به آقا ميگويد مولاي من. ديروز ابراز پشيماني كرد كه اگر آقا ناراحتاند ما هم پشيمانيم. موكلم آدم راستگويي است نه قصد ورود داشته و نه قصد تخريب. وي كنار مقر نيروهاي انتظامي بوده؛ لذا اتهامات به وي قابل انتساب نيست. وكيل مدافع متهم در پايان گفت: چگونه است كه در كشور ايران براي كشوري خارجي اقامه دعوا ميشود.
ماموران نيروي انتظامي برخورد خوبي با ما داشتند
متهم بعدي اين پرونده ٢٥ ساله و داروساز بود كه در دفاع از خود در برابر اتهام مشاركت در تخريب عمدي اموال سفارت عربستان و اخلال در نظم عمومي از طريق جنجال و تجمع غيرقانوني گفت: زماني كه از طريق كانالهاي خبري تلگرامي متوجه چنين تجمعي شدم براي نشان دادن انزجار خود از جنايات آلسعود به محل سفارت رفتم. كانالي كه من اين خبر را در آن ديدم حدود ٤٠ يا ٥٠ هزار نفر عضو داشت و به همين دليل فكر كردم كه تجمع قانوني است و از غيرقانوني بودن آن اطلاعي نداشتم. حدود ساعت ده و نيم شب به آنجا رسيدم و ماموران نيروي انتظامي هم برخورد خوبي با ما داشتند. همانند بقيه افراد همراه جمعيت بودم ولي نه شعار دادم و نه چيزي را پرتاب كردم. حدود ساعت يازده و نيم شب هم به خانه برگشتم. شناخت خاصي نسبت به پرتابكنندگان سنگ به سفارت عربستان نداشتم و داخل سفارت هم نرفتم.
در كوچك سفارت سه پله در پيادهرو دارد كه من پله اول را رفتم آن هم به دليل اينكه مامور آتشنشاني از من تقاضاي كمك كرد تا مردم را از داخل سفارت كه آتش گرفته بود نجات دهيم ولي بعد ديگر نتوانستم و نرفتم. قاضي دهقاني خطاب به متهم گفت: در مورد آتش زدن پرچم سفارت عربستان چه دفاعي داري؟ متهم گفت: ما در بازجوييها گوشت قرباني شديم. گفتند شما محارب بينالمللي هستيد. من تحت فشار اقرار كردم. آنها را قبول ندارم به من ديكته شدند. قاضي از متهم پرسيد: «چه كسي پرچم سفارت عربستان را پايين آورد»؟ متهم گفت: نميدانم. برادران عزيز ما را ترغيب ميكردند كه به جلو برويم و لفظ بيغيرت را به كار ميبردند. ماموران ميتوانستند به راحتي موضوع را جمع كنند. براي آنان كاري داشت كه جمعيت دو هزار نفري را پراكنده كنند؟ اگر پنج هزار نفر داعشي هم باشد ميتوانند آن را جمع كنند. من بعد از سخنراني آقا، توبه و طلب مغفرت كردم و پشيمانم. ما از امريكا بگذريم از آلسعود نميگذريم.
ناجا ميتوانست جمعيت را متفرق كند اما نكرد.
متهم خود را ٢٣ ساله، دبير تربيتي، مجرد و ساكن تهران معرفي كرد و گفت: از طريق اينستاگرام و برخي رفقايم خبر تجمع را ديدم. حدود ساعت دو بعد از ظهر آن روز ٥٠ نفر از طلاب بيانيهاي را مقابل سفارت خواندند و ذهنيت من از فضاي تجمع اين بود كه قرار است فقط يك تجمع صورت گيرد و تخريبي در كار نيست. سن زيادي ندارم و از تجمعات هم ذهنيتي ندارم. نزديك به ٥٠ الي ٦٠ نفر بوديم كه جلوي سفارت رفتيم. شعارهايي نسبت به جنايات آلسعود داده ميشد و زماني كه جمعيت حدود ٣٠٠ نفر شد پليس مانع از نزديك شدن ما به سفارت شد و زماني كه جمعيت زيادتر شد پليس راه را باز كرد تا نزديكيهاي سفارت هم رفتم و حتي هيچ نيروي پليسي دستم را نميگرفت كه جلو نرو.
انگار زمان ايستاده بود؛ نيروي پليس كه در ابتدا برخورد شديدي داشت، بعد از مدتي ممانعتي از ورود ما نكرد. تربيت خانوادگي هم ايجاب ميكرد كه اموال سفارت، بيتالمال است و نبايد به آن دست زد. قاضي دهقاني از متهم پرسيد: آيا مهر سفارت را برداشتهاي؟ متهم پاسخ داد: يك مهر را برداشتم و تحويل فرد ديگري دادم. قصدم از تجمع صرفا بيزاري از عربستان بود. قاضي مجددا به متهم گفت: شما بارها اقرار كردهايد كه در ساخت مواد آتش زا همكاري داشتيد. متهم گفت: اظهارات صورت گرفته تحت فشار بود. من در جريان ساخت كوكتل نبودم. پليس به راحتي ميتوانست با دو باتوم زدن جمعيت را متفرق كند ولي اين كار را نكرد. وظيفه پليس پيشگيري از ارتكاب جرم است. اين كار را نكرد.
فكر ميكردم آدمربايان مرا بردند
متهم ديگر اين پرونده كه تنها ٢٠ سال سن داشت در دفاع از خود گفت: من سن و سالي ندارم كه بتوانم بهخوبي صحبت كنم. در شبكههاي اجتماعي از خبر تجمع اطلاع يافتم. قصد تخريب نداشتم و فقط نظارهگر بودم. من نه سنگي پرتاب كردم و نه شعاري دادم فقط به اعدام شيخ نمر معترض بودم. قاضي خطاب به وي گفت: عكست هم موجود است. متهم پاسخ داد: بله. من كنار ديوار ايستاده بودم. حدود سه الي چهار نفر كه صورتشان پوشانده شده بود مواد آتشزا داشتند و به سمت سفارت پرتاب ميكردند. من تا شعاع ٥٠ متري سفارت هم نرفتم. ماشين شخصي رد شد و دو نفر كه از پشت سرم رد شدند من را بردند و من در آنجا فكر كردم كه مرا دزديدند و آدمربايي صورت گرفته است.
كاري نميكنم كه نظام مقدس جمهوري اسلامي زير سوال برود
متهم ديگر اين پرونده نيز كه ٣١ سال سن داشت پس از تفهيم اتهام در دفاع از خود گفت: در گروههاي تلگرامي و در جايي خبر تجمع را نديدم. فقط منزلمان نزديك آنجا بود. من فقط تماشاچي بودم. ساعت ٢ و نيم بامداد دستگير شدم. جزو ٤٠ نفر اوليه بودم كه ساعتهاي آخر ما را گرفتند. ساعتي كه ما آنجا بوديم كسي نبود. قاضي پرسيد: اظهاراتتان را در مرحله تحقيقات مقدماتي قبول داريد؟ متهم پاسخ داد: بله چيزهايي را ديدم و شنيدم. قاضي مجددا از او پرسيد: شما اسامي تمام گروهها را ميداني و دقيق هم عنوان كردهاي؟ متهم پاسخ داد: من حتي كلانتري هم نرفتهام. دو هفته بعد از اينكه دستگير شدم عروسيام بود.
وقتي كسي در فشار قرار ميگيرد چه بايد بكند؟ ٤٠ روز در زندان بودم. پدربزرگ من در بوسني شهيد شد و دو تا از عموهايم جانباز و ترور شدهاند. پدر خانمم شهيد و برادرشان جزو مسوولان هستهاي كشور است. من هيچوقت خطاي خودم را تقصير مملكت نميگذارم. بسيجي كسي است كه در سوريه ميجنگد. حزباللهي هم نيستم. من به تجمع رفتم در حالي كه نبايد ميرفتم. من ديگر اگر بفهمم يك جا باد ميوزد نميروم چه برسد به توفان. به كسي وابسته نبودم. در تحقيقات اوليه ميدانستند كه من كاري نكردم. كاري نميكنم كه نظام مقدس جمهوري اسلامي زير سوال برود. حضورم در آنجا فقط به عنوان تماشاچي بود اما تخريبي نداشتم و هيچ كدام از اتهامات را قبول ندارم.
شركتكنندگان در ٩ دي هم متهم به تجمع بدون مجوز هستند؟
متهم ديگر پرونده ٣٨ ساله بود كه در ابتداي دفاع از خود، از رييس جلسه پرسيد: آيا تظاهرات ٩ دي مجوز داشت؟ آيا افراد آن تجمع متهمند؟ قاضي دهقاني در پاسخ گفت: اين تجمع منجر به تخريب و آتش زدن اموال و ماشينهاي سفارت شد. افراد حاضر در سفارت فرار كردند. بحث بر سر پديدهاي است كه منجر به نتيجه شده است. سفارت كاملا سوخته است، چه كسي گفته شما در تظاهرات شركت نكنيد؟ اينجا مواد آتشزا پرتاب شده هرچند با آن كشور مشكل داشته باشيم. در تظاهراتي كه رسمي اعلام ميشود قطعا همه شركت ميكنند مانند ٢٢ بهمن، روز قدس و... طبق كيفرخواستي كه صادر شده شما دو اتهام داري. چه دفاعي داري؟
متهم پاسخ داد: ما قرباني شديم. اگر كشور قرباني ميخواهد من حاضرم. نه عكسي از من هست و نه اسام اسي. آن اتاق (اتاق سفير) دوربين دارد، ببينند كه من در آن بودهايم يا نه. من حاضرم به سوريه و عراق بروم اگر نظام نياز دارد. چرا كسي كه راه را باز كرد تا كساني كه ميخواهند به سفارت سنگ بزنند بروند جلو و سنگ را پرتاب كنند نبايد اينجا باشد؟ قاضي خطاب به متهم گفت: موضوع رسيدگي اين نيست. شما از خودتان دفاع كنيد.
متهم پاسخ داد: به نظرتان نبايد در كيفرخواست نيروي انتظامي هم باشد؟ من از طريق دوستانمان در آپارات تجمع كنسولگري در مشهد را ديدم و شنيدم كه چنين تجمعي در تهران است و اگر ميدانستم كه تجمع غيرقانوني است شركت نميكردم. درهاي سفارت باز شد و ماموران شيشهها را شكستند. قاضي پرسيد: ماموران ناجا شيشه را شكستند؟ متهم پاسخ داد: بله اما شما قبول نميكنيد. سرباز هم نبودند درجهدار بودند كه اين كار را كردند. روز تجمع به محض آتشسوزي در سفارت من رفتم در نخستين اتاق و دو تا زونكن از اتاق برداشتم، تا آنان را به اطلاعات {... } بدهم، تا شايد يك زماني به نفع نظام باشد. و بعد پرسيدم كه مدارك به دردتان خورد؟ گفتند بله. وي در دفاعيات آخر خود گفت: آقاي قاضي من زندان بروم ميميرم. مشكلات جسمي و بيماري دارم. حاضرم تبعيد شوم ولي زندان نروم. خواهشا از مجازاتهاي جايگزين براي من استفاده كنيد.
متهم ديگر پرونده طلبه بود و چون پروندهاش در حيطه رسيدگي در اين دادگاه نبود، قاضي دهقاني گفت كه پروندهاش به دادگاه ويژه روحانيت ارسال ميشود.
قانون احزاب صحبتي از مجوز براي اجتماع خودجوش نكرده است
متهم ديگر اين پرونده ٢٠ ساله بود كه در دفاع از خود گفت: از طريق تلگرام متوجه تجمع شدم. من در تجمع شعار دادم و دو تا كوكتل هم پرتاب كردم كه يكي ليز خورد و ديگري هم عمل نكرد. پليس در اين تجمع كمكاري كرد. همچنين اميرحسين بابكان وكيل مدافع دو نفر از متهمان اين پرونده كه در جلسه دادگاه نبودند در دفاع از موكلش از اصل ٣٧ قانون اساسي استفاده كرد كه قاضي به او گفت: با استدلال شما هر كسي ميتواند تجمع داشته باشد؟
وكيل متهم گفت: مگر ٩ دي مجوز ميخواست؟ قاضي پرسيد حتي اگر به ضرر نظام باشد؟ وكيل گفت: نه. اما تجمع غيرمجاز مجوز ميخواهد. قانون احزاب را داريم كه صحبتي از اجتماع خودجوش مردمي نكرده است. آن حادثه احساسات عمومي بود نه تجمع غيرمجاز. قاضي دهقاني خطاب به بابكان وكيل مدافع دو نفر از متهمان پرونده گفت: موكل شما فعال در ساخت كوكتل و جزو عاملين اصلي پرتاب آن به سمت سفارت بوده است. وكيل مدافع متهم در پايان تقاضاي برائت موكلش را كرد.
با پايان يافتن جلسه رسيدگي به متهمان حمله به سفارت عربستان در دادگاه ويژه كاركنان دولت كه تا چند روز ديگر منجر به صدور حكم ميشود، نوبت به روحانيون حاضر در اين ماجرا ميرسد. روحانيوني كه در جمع آنان ليدر اين حملات نيز حضور دارد بايد در دادگاه ويژه روحانيت مورد رسيدگي قرار بگيرد. دادستان كل كشور ديروز و در پاسخ به سوالي در مورد زمان برگزاري اين دادگاه، اعلام كرد كه به زودي تشكيل خواهد شد.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=49284
ش.د9501333