تاریخ انتشار : ۰۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۶  ، 
کد خبر : ۳۰۱۴۳۷

خيز آمريکا براي افزايش حضور نظامي در افغانستان

(روزنامه اطلاعات ـ 1396/02/31 ـ شماره 26724 ـ صفحه 12)

مشاوران دولت ترامپ یک استراتژی جدید برای جنگ افغانستان تهیه کرده‌اند، که آمریکا را با نیروی دو چندان به افغانستان باز می گرداند، با این هدف که طالبان تحت فشار قرار گیرد و به پای میز مذاکره بازگردد .

روزنامه آمریکایی واشنگتن پست در آغاز گزارشی به قلم «میسی رایان» و«گرگ جاف» نوشت: برجسته‌ترین مشاوران نظامی و مشاوران سیاست خارجی ترامپ یک استراتژی جدید برای جنگ افغانستان تهیه و تنظیم و آن را برای تصویب به رئیس جمهوری آمریکا عرضه کرده‌اند. این استراتژی جریان کنونی جنگ افغانستان را بکلی تغییر می دهد و آمریکا را با نیرویی هر چه تمامتر به میدان جنگ افغانستان و گام به گام در تعقیب طالبان بازمی گرداند. واشنگتن پست در ادامه گزارش خود افزود: طبق اعلام مقامات آمریکایی، این طرح جدید که هنوز به تصویب ترامپ نرسیده است بر لزوم تقویت حضور نظامی آمریکا در افغانستان دلالت دارد و هدفش این است که طالبان آنقدر خود را تحت فشار احساس کند که راضی به آمدن به پای میز مذاکره شود. دولت ترامپ مدتهاست که آغاز به بازنگری کلی در سیاست‌هایش در مورد جنگ افغانستان کرده است. هدف بهبود اوضاع امنیتی افغانستان است با چشم‌انداز پیروزی در این جنگ فرسایشی.

جنگ افغانستان که از سال 2001 شروع شده است طولانی‌ترین جنگ آمریکا محسوب می‌شود. این استراتژی جدید که از حمایت تام و کامل اعضای کابینه برخوردار است؛ منحصرا وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) را درگیر می‌سازد و کاری به کاخ سفید ندارد. پنتاگون بر این مبنا، موظف می شود یک مجموعه نیرومند از نظامیانش را در افغانستان شکل بدهد، ضمن آنکه از آزادی عمل وسیعتری برای هدف قرار دادن مواضع طالبان در حملات هوایی برخوردار خواهد شد. استراتژی جدید تمامی محدودیت‌هایی را که دولت اوباما ایجاد کرده بود و جلوی میدان عمل نظامیان آمریکایی را در این میدان رزم گرفته بود را از میان بر می‌دارد. بیش از 15 سال از جنگ افغانستان می گذرد و استراتژی جدید کلا هدفش این است که تمام سیاستهای اوباما را در قبال جنگ افغانستان، که مبتنی بر محدودیت عمل نظامیان آمریکایی در افغانستان بود، بکلی زیر و رو کند. بدیهی است که با پررنگ شدن حضور نظامی آمریکا در جنگ افغانستان، ضریب خطر جانی سربازان آمریکایی هم به مراتب بالا خواهد رفت؛ ضمن آنکه هزینه این جنگ هم بالطبع سرسام آورتر خواهد شد.احتمالا ترامپ از مشاورانش خواهد خواست این طرح را نهایی کنند. هنوز معلوم نیست آیا ترامپ که تا حال در صحبتهایش چندان اشاره ای به طولانیترین جنگ آمریکا نکرده، کاملا موافق بسط دادن نقش آمریکا در جنگ افغانستان است یا نه.

آنگونه که از اشارات ترامپ تاکنون می توان استنباط کرد این است که او چندان راضی نیست آمریکا به عمق باتلاق جنگ‌هایی برون از مرزهای کشور فرو برود. اما ترامپ در عین حال یادآور شده با سرسختی در مقابل تروریسم موافق است. او ضمنا نشان داده است چندان هم از استفاده از نیروی نظامی بدش نمی آید.اندرو ویلدر، کارشناس مسائل افغانستان در موسسه صلح آمریکا در این باب می گوید استراتژی جدید آمریکا در قبال جنگ افغانستان حامل این پیام است که بله آمریکا می خواهد سربازان بیشتری به افغانستان بفرستد، اما این طرح به معنای یک پیروزی نظامی ابدی نیست، بلکه هدف این است که این ستیزه از راه مذاکره فیصله یابد.در واقع دستگاه نظامی آمریکا مدتهاست که از اوضاع جنگ افغانستان رضایت ندارد.بن بست شکننده موجود با طالبان سال‌هاست که رو به زوال است و این مشکل بقای دولت ائتلافی افغانستان را به خطر انداخته است، ضمن آنکه یک پایگاه آمریکا در افغانستان که برای جنگیدن با گروههای مسلح از قبیل القاعده و داعش در محل ایجاد شده، هم در خطر است.

طرح پیشنهادی حتی اگر هم روی میز ترامپ قرار گیرد با مقاومت مقامات بلندپایه دولت ترامپ مواجه خواهد شد. این مقامات می گویند که این طرح تکرار همان طرح‌های دولت اوباماست که منحصرا بر افزایش نیرو برای یک دوره موقت طراحی شده بود. مخالفان این استراتژی درون کاخ سفید به مسخره آن را «جنگ مک مستر» لقب داده‌اند. اشاره آنها به «هربرت مک مستر» مشاور امنیت ملی ترامپ است. ژنرال مک مستر زمانی رهبری مبارزه آمریکا را با فساد حکومتی در افغانستان برعهده داشت و ضمنا یکی از معماران طرح افزایش نیروی جرج بوش در افغانستان بود.

مک مستر معمار اصلی استراتژی جدید است.این طرح به شمار 3000 تن بر تعداد نیروهای آمریکایی حاضر در افغانستان می افزاید و آن را به حدود 8400 نیرو می رساند. ضمنا آمریکا از کشورهای عضو ناتو هم خواهد خواست نیروهای تطبیقی به افغانستان گسیل کنند. اما از آنجایی که ترامپ همواره گرایشش به این است که تصمیم گیریها را به دست ژنرال‌هایش بسپارد، آنکه در این سیاست گذاری‌ها کلام آخر را به زبان جاری خواهد ساخت، پنتاگون خواهد بود. این پنتاگون است که تصمیم خواهد گرفت چه تعداد نیرو و با چه کیفیتی به افغانستان اعزام شوند و نحوه آرایششان در این جنگ چگونه باشد.آمریکا به موازات تقویت حضور نظامی، ضمنا تصمیم دارد سطح کمکهایش به دولت مشکل‌دار افغانستان را هم افزایش دهد و ظرفیتهای آن را بالا ببرد.مشکل این است که این طرح هزینه‌های جنگ افغانستان را برای کاخ سفید بالا خواهد برد.

استراتژی افزایش نیرو و کمک‌های مالی به دولت افغانستان هزینه‌های مالی جنگ افغانستان را، که تا کنون سالانه 23 میلیارد دلار در سال بوده است، باز هم بالا خواهد برد. به همین خاطر مشاوران ترامپ می گویند که امکان دارد ترامپ طرح را کاملا نپذیرد، چون او همواره در قبال بالا رفتن هزینه‌های نظامی آمریکا محتاط بوده است.

به بیان مقامات آمریکایی، هرگونه افزایش نیرو و افزایش سطح حمایت از دولت و ارتش افغانستان تماما مشروط به آن است که اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان که رهبری یک دولت شکننده وحدت ملی را برعهده دارد بتواند تمامی فرماندهان نظامی بی کفایت را از کار برکنار کند و با فساد حکومتی مقابله کند. همین ضعف‌های عمده دولت بوده است که بسیاری از افغانها را جذب طالبان کرده است.اما مهمترین مشکل استراتژی جدید این است که اگر هم تمام این اقدامات انجام گیرد و نیروهای آمریکایی و افغان به کمک نظامیان اضافه شده طالبان را هدف قرار دهند، آیا همه این نظامیان می توانند کار را آنقدر به پیش ببرند که جنگ به میز مذاکره رهنمون شود یا نه؟منتقدان طرح معتقدند که حتی طرح افزایش نیروی 100 هزار نفری اوباما هم نتوانست طالبان را مجاب کند در گفت و گوهایی که دائما قطع و وصل می شود و از سال 2011 شروع شده است امتیاز بدهد.

همه تلاش‌های اوباما در این زمینه بی نتیجه ماند چون درون دولت آمریکا بر سر استراتژی افزایش نیرو اختلاف نظر وجود داشت ضمن آنکه دولت افغانستان هم با آن مخالف بود چون می ترسید که در جریان این فرایند از میان برود. وانگهی پاکستان و سایر دولتها هم در سالهای اخیر گفت وگوهای مستقلی را هدایت کرده‌اند. با مرگ سرکرده طالبان اختر محمد منصور رهبر طالبان در سال 2016 که در حمله هوایی آمریکا کشته شد این روند هیچ پیشرفتی نداشته است.

اوباما قبل از ترک کاخ سفید شمار نیروهای امریکایی حاضر در افغانستان را به هزار نیرو کاهش داد و در اواخر سال 2014 نظامیان آمریکایی را از هدف قرار دادن مستقیم رهبری طالبان منع کرد و اعلام کرد که آمریکا دیگر با این گروه شورشی در جنگ نیست.اما پیشروی‌های طالبان و تصرف روزافزون روستاها و شهرهای افغانستان، اوباما را ناگزیر کرد در تصمیم گیریش تجدید نظر کند. با این حساب نیروهای آمریکایی توانستند مواضع طالبان را در یک سری نقاط مشخص هدف حملات هوایی قرار دهند. به عنوان نمونه در عملیات بزرگ یا هرکجا که نیروهای افغان در خطر محاصره طالبان قرار داشتند، سربازان آمریکایی به کمک آنها می شتافتند. اما در استراتژی جدید تهیه شده در دولت ترامپ، هواپیماهای آمریکایی مجاز هستند در حوزه وسیعتری مواضع طالبان را هدف قرار دهند؛ ضمن آنکه می توانند در عملیات‌های تهاجمی نیروهای افغان با حمله هوایی آنها را پشتیبانی کنند. در این استراتژی جدید، ضمنا مستشاران نظامی آمریکا نیروهای متعارف افغان را همراهی می کنند تا آنها به خط مقدم نبرد نزدیکتر شوند.این مستشاران اکنون هم نیروهای ویژه افغان را در مبارزه با تروریسم همراهی می کنند.

و اما استراتژی جدید در حالی مطرح می شود که نیروهای افغان در حساسترین زمان ممکن خود بسر می‌برند. این نیروها تلفات سنگینی را از طالبان متحمل شده اند، ضمن آنکه فساد و رهبری ضعیف هم آنها را رنج می‌دهد. ماه گذشته 140 سرباز افغان در حمله طالبان به یک پادگان در شمال افغانستان کشته شدند.پیش بینی مقامات آمریکایی این است که این استراتژی جدید جلوی طالبان را برای تصرف شهرهای بیشتر نخواهد گرفت بلکه فقط نیروهای افغان را توانمند خواهد ساخت تا در بهترین وضع خود بتوانند حداقل امسال فشار این بار سنگین را تحمل کنند و بعضی از شهرهای کلیدی را درسال آینده از تصرف طالبان خارج سازند .یک مقام آمریکایی می گوید که هدف این است طالبان آنقدر تحت فشار قرار گیرد تا حاضر به امتیاز دادن شود و در نهایت امر صلح برقرار شود.نظر دانیل فلدمن نماینده ویژه اوباما در امور افغانستان و پاکستان در این زمینه این است که راه حل پایدار در افغانستان این است که سرمایه گذاری‌های امنیتی منطبق با اقدامات لازم در راه ثبات سیاسی و اقتصادی صورت گیرد. باید اولویت نخست راه اندازی یک جریان صلح در افغانستان باشد با همراهی اقدامات نظامی به عنوان پشتیبانی از روند سیاسی.ویلدر افزود:اینکه همه تاکید ما بر فشار نظامی برای دستیابی به یک راه حل سیاسی باشد، مساله مهمی است؛ اما هیچ تضمینی نیست که این روش جواب بدهد. چون جنگ افغانستان بازیگران بسیاری دارد شامل طالبان، دولت افغانستان، پاکستان، ایران و بتازگی هم روسیه.

وی گفت:اگر به این هدف نائل نشویم، «نقشه ب» را به اجرا خواهیم گذارد تا جلوی از هم پاشیدن دولت را بگیریم و 100 البته این طرح هم مستلزم منابع نظامی هرچه بیشتر است.با همه این اوصاف حتی مدافعان شدت عمل در افغانستان هم به این حقیقت معترفند که بخت رسیدن به صلح و ختم جنگ افغانستان بسیار پایین است.

مقدمه‌چینی برای بد کردن اوضاع در افغانستان

دن کوتس، رئیس تشکیلات اطلاعاتی امریکا، به کمیته اطلاعاتی سنای این کشور گفت:با وجود افزایش کمک‌های نظامی از سوی امریکا و متحدانش، اوضاع سیاسی و امنیتی افغانستان تقریبا به طور قطع در سال ۲۰۱۸میلادی بدتر خواهد شد.دن کوتس سناتور جمهوریخواه سابق و رئیس سازمان امنیت ملی امریکا طی اظهاراتی در مجلس سنای این کشور گفت: مطابق با اطلاعات به دست آمده، افغانستان در وضعیت نا به سامان امنیتی و سیاسی قرار دارد و افزایش نیروی نظامی در این کشور تاثیری بر این اوضاع نخواهد گذاشت.

كوتس در ادامه گفت که صرفا حضور نیروهای امریکایی در افغانستان کارساز نیست و امریکا باید برنامه‌های مدونی را در راستای حضور فعال در جنگ و عملیات‌های شناسایی بر عهده بگیرد.شاید در یک نگاه ساده و سطحی، خبر و پیش بینی بالا را بتوان به حساب قوت و قدرت در محاسبات دقیق و بدون عیب و نقص سازمان‌های اطلاعاتی و استخباراتی کشوری چون ایالات متحده امریکا گذاشت و موضوع را این چنین عنوان کرد که دولت‌های غربی به خصوص دولت امریکا از آنجا که تشکیلات و سازمان‌های اطلاعاتی و جاسوسی دقیق، پیچیده و گسترده ای در سطح کشورهای جهان و به خصوص منطقه دارند، لذا موضوع و اتفاق و رخدادی از چشم و گوش‌های تیز بین و ریز بین و نیز فراوان آنان، مخفی و پنهان نمی ماند و تقریباً همه چیز در تیررس نگاه حساس و نافذ آنان قرار دارد.اما آیا در واقع نیز قضیه این چنین است؛ یک مقدار قضیه نیازمند تحقیق و تعمیق و دقت فکر و ذهن است.تحقیق و تدبر اما گویای این واقعیت است که تردیدی در قدرت و قوت سازمانهای اطلاعاتی کشورهای غربی به خصوص آمریکا نیست و این دولت و کشورها امروزه بسیاری از اکتشافات و پیشرفت و پویایی در عرصه‌های اطلاعات و استخبارات، مرهون و مدیون دستگاه‌های مدرن و فوق مدرنی‌اند که در اختیار دارند و به همین دلیل نیز توانسته‌اند سلطه استعماری و استثماری خویش را بر همه جهان و به خصوص کشورهای در ضعف و فقر نگهداشته شده، تحمیل کنند.اما باید دانست که همه این و آن پویایی و پیشرفت در بسیاری از حیطه‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی و به خصوص استخباراتی و اطلاعاتی، ابداً بدان معنی و مفهوم نیست و نخواهد بود که هر چه سردمداران غرب در زمینه عملیات و اکتشافات استخباراتی‌شان ادعا کنند و می کنند، صد در صد واقعیت داشته و آنان در واگویی آنها صادق و راست گو هستند.

از نظر بسیاری از غرب شناسان و به خصوص آگاهانی که در محدوده اطلاعات و استخبارات نسبت به دولتهای غربی تتبع کرده اند، دولتهای غربی در بسیاری از موارد صادقانه برخورد نمی کنند و به خصوص در قبال کشورهایی که به نوعی در تیررس منافع و بهره برداری آنها قرار دارند، از هر وسیله‌ای برای نیل به اهداف استعماری خویش استفاده می‌کنند؛ که دروغ پردازی و کتمان صداقت یکی از روشهای معمول و همیشگی آنان در رسیدن به مقاصد دخالت جویانه و سلطه‌گرانه آنها است.

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2017\05\05-20\20-25-45.htm&storytitle=%CE%ED%D2%20%C2%E3%D1%ED%98%C7%20%C8%D1%C7%ED%20%C7%DD%D2%C7%ED%D4%20%CD%D6%E6%D1%20%E4%D9%C7%E3%ED%20%CF%D1%20%C7%DD%DB%C7%E4%D3%CA%C7%E4

ش.د9600404

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات