تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۱  ، 
کد خبر : ۳۰۲۰۰۵

9 دستاورد دوم خرداد

پایگاه بصیرت / سعيد حجاريان

(روزنامه اعتماد – 1396/03/03 – شماره 3815 – صفحه 6)

«شيخ اجل سعدي عليه الرحمه در انتهاي مقدمه گلستان مي‌فرمايد: «در اين مدت كه ما را وقت خوش بود/ ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود.» من نيز به اقتفاي وي مي‌گويم در اين مدت كه ما را وقت خوش بود، هزار و سيصد و هفتاد و شش بود.» اما چرا مي‌گويم كه دوم خرداد 76 براي من باعث خشنودي و خوشوقتي است؟ با اينكه از آن رخداد بيست سال مي‌گذرد و بيش از 17 سال آن را زمينگير بوده‌ و عملا در حصر خانگي به سر برده‌ام اما گمان دارم كه دومخرداد ارزش آن را دارد كه در تاريخ سياسي معاصر ايران به عنوان نقطه عطفي براي تحولات بعدي، برجسته شود. من اعتقاد دارم اين رخداد تاريخ جمهوري اسلامي را به بعد و قبل از خود تقسيم كرده است كه ذيلا دلايل خود را براي اثبات اين مدعا ارايه مي‌كنم تا كه قبول افتد و چه در نظر‌ آيد.

1) انتخابات دوم خرداد سال 1376 نخستين انتخابات رقابتي در جمهوري اسلامي بوده است. تا پيش از آن، انتخابات بيشتر جنبه مشاركتي داشت يعني تلاش بر اين بود كه مردم هرچه بيشتر به پاي صندوق‌هاي راي بروند و در صحنه حضور داشته باشند. نخستين دوره انتخابات رياست‌جمهوري با حذف جلال‌الدين فارسي عملا از رقابت تهي شد و آمدن حسن حبيبي به عنوان كانديداي ذخيره حزب جمهوري نيز نتوانست اين ضعف را مرتفع كند و فقط در محدوده‌ استان كرمان بود كه اندك رقابتي ميان دريادار مدني و بني‌صدر در گرفت اما به هر صورت رقابت ملي نشد. در آن دوره، بني‌صدر از نردبان مشروعيت امام بالا رفت و نزديك به يازده ميليون راي كسب كرد و هنگامي كه امام اين نردبان را از زير پايش كشيد، به‌سادگي رفتن يك كدخدا از ده از ايران رفت.

از آن پس ديگر رقابتي نديديم و حتي در بعضي ادوار رقباي كانديداي اصلي، علنا از وي حمايت كرده و پول تبليغات‌شان را نيز از وي مي‌استاندند. در انتخابات دوره ششم هم رقابتي ميان آيت‌الله هاشمي و احمد توكلي در گرفت ولي باز هم رقابت ملي نشد؛ توكلي با شعار تغيير به صحنه آمد و توانست راي اكثريت مناطق كردنشين را به خود اختصاص دهد و اين در حالي بود كه در شهر خودش (بهشهر)، همچون ديگر شهرها‌ عرصه را به رقيب واگذار كرد. ولي انتخابات دوره هفتم رياست‌جمهوري نقطه انقطاع اين روند است، به‌نحوي كه رقابتي كامل در سطح ملي را شاهد هستيم و همين رقابت بود كه افزايش مشاركت را در پي داشت. في‌الواقع اگر بنا بود كار به روال سابق پيش برود مشاركت ميل به نزول داشت اما رقابتي شدن باعث شد كه مشاركت نيز بالا رود؛ اين روند در ادوار بعد نيز ادامه يافت و رقابت در عرصه انتخابات ايران نهادينه شد و از اين‌روست كه مي‌گويم دوم خرداد 76 خط فاصلي ميان ماقبل و بعدش كشيده است.

2) در انتخابات دوم خرداد همه ارگان‌هاي رسمي عملا سمت يكي از كانديداها ايستادند كه با تورق جرايد وقت و غور در آرشيو صداوسيما مي‌توان جزييات آن را مشاهده كرد. ولي نكته آنجا بود كه مردم با مشاهده همه آن موارد، طرف ديگر ايستادند و راي به خاتمي دادند و قدرت دوگانه (dual power) در ايران را كليد زدند؛ روندي كه در ادوار بعد‌ نيز تداوم يافت. البته من احتمال مي‌دهم كه رقيب آقاي خاتمي شخصا‌ راضي به اين همه حمايت نبود چرا كه وي به‌طور غريزي احساس كرده بود كه اين‌ همه حمايت بيجا به ضررش تمام خواهد شد. 3) دوم خرداد يك‌ نوع گذار بود؛ گذار از گفتمان خط دهه اول انقلاب به گفتمان اصلاحات. به بيان بهتر، نيروهاي خط امامي در مقابل موج توفنده مردم نگاهي دوباره به آثار امام كردند و قرائت جديدي از امام به دست دادند كه با گفتماني كه بعدا به «اصلاحات» مشهور شد، انطباق بيشتري داشت.

في‌الواقع در خرداد 76 نوعي چرخش گفتماني رخ داد كه اكنون كه به قفا مي‌نگرم، مي‌توانم بگويم اكثر نيروهاي سياسي ناچار شدند در داخل ميدان گفتماني جديد بازي كنند. اين چرخش و مصاديق آن به‌وضوح در ادبيات و كنش‌هاي نيروهاي جناح راست قابل مشاهده است چنان‌كه مي‌بينيم برخي اصطلاحات و مفاهيم مانند مردم‌سالاري و... به گفته‌هاي آنان ورود كرد و برخي نيروهاي عملگرا كه مرزبندي مشخصي با هنر و سبك زندگي نوين داشتند عطاي جزم‌گرايي را به لقايش بخشيدند و وارد وادي هنر و فيلمسازي شدند. 4) هفتمين دوره انتخابات رياست‌جمهوري فراتر از يك انتخاب معمولي بود به‌طوري كه رهبري نيز آن را حماسه ناميد و اين امر دليلي نداشت جز جنبشي شدن انتخابات. في‌الواقع از دو خرداد جز دولتي رسمي، يك جنبش اجتماعي متولد شد؛ جنبشي رنگارنگ كه در آن زنان، دانشجويان، فعالان مدني، روزنامه‌نگاران و... پيشتاز بودند كه اين الگو نيز در ادوار بعد به سياقي ديگر تكرار شد.

انتخابات 84 جنبش تهي‌دستان-شهري، انتخابات 88 جنبش سبز و انتخابات 92 جنبش مدني 5) از ديگر دستاوردهاي دوم خرداد 76، تقدم آزادي بر نان بود. چنان‌كه مي‌دانيم رييس دولت اصلاحات وعده دگرگوني اقتصاد را نداد و از توسعه سياسي سخن گفت و مردم نيز وعده‌هاي سياسي او را خريدند و دريافتند مادامي كه مساله سياست رفع نشود، دغدغه نان برطرف نمي‌شود. آن زمان براي پروژه سازندگي عاقبت خوشي پيش‌بيني نمي‌شد و سرانجام آن در هاله‌اي از ابهام قرار داشت و به همين دليل هم بود كه تعديل جاي خود را به تثبيت داده بود. پروژه خاتمي به‌معناي عبور از پروژه هاشمي نبود چراكه او نيرويي ايجاد كرد و پروژه هاشمي را به نحو ديگري به‌ جريان انداخت. خاتمي در واقع وارث دو رفرم بود؛ رفرم ديني و رفرم اقتصادي و او با سخن از رفرم سياسي هر دو اينها را زنده كرد.

6) رييس‌جمهور برآمده از دوم خرداد، چه در ايام تبليغات و چه در ايام رياست‌جمهوري‌اش دوگانه‌هايي چون فقير/غني، شيعه/سني و... را كنار گذاشت و از كرامت و حرمت شهروند سخن گفت. مقوله‌اي كه در ادوار قبل كمرنگ بود و از دل همين سنخ موضوعات بحث ضرورت گفت‌وگو به ميان آمد كه ماحصل آن در داخل شكل‌ گرفتن الگوي شهروند پرسشگر/دولت پاسخگو و در خارج گفت‌وگوي تمدن‌ها بود. 7) انتخابات دوم خرداد 76، نقطه فصل تحريم و بي‌تفاوتي نسبت به صندوق راي بود. در بررسي آمار ادوار شش‌گانه پيش از دوم خرداد با جمعيتي از تحريمي‌هايي مواجه مي‌شويم كه خاتمي با حضورش آنان را با صندوق آشتي داد.

البته اين عمل به مذاق دشمنان جمهوري اسلامي خوش نيامد. گرو‌هك‌هايي همچون منافقين (مجاهدين خلق) معتقد بودند روند بي‌تفاوتي به انتخابات، جمهوري اسلامي را به سراشيبي سقوط مي‌كشاند ولي دوم خرداد خط بطلان بر اينگونه تحليل‌ها كشيد و به همين علت هم بود كه مسعود رجوي رهبر اين گروه براي نخستين مرتبه، از «فتنه خاتمي» سخن گفت كه دوام جمهوري اسلامي را تضمين كرده است. 8) يكي ديگر از نتايج دوم‌خرداد، تغيير در گروه‌هاي مرجع بود. تا پيش از آن مقطع، مراجع و ائمه‌جمعه به عنوان گروه‌هاي مرجع جامعه شناخته مي‌شدند ولي از آن تاريخ به بعد هنرمندان، فيلمسازان و روزنامه‌نگاران نيز به‌جد پاي به عرصه اجتماع گذاشتند چنانكه مي‌بينيم در انتخابات مجلس ششم ليست روزنامه‌نگاران تهران منتشر مي‌شود و به مجلس هم راه پيدا مي‌كند. اين روند تا به امروز ادامه داشته و شاهد هستيم كه اجزاي گروه‌هاي مرجع جديد هريك در قامت كنش‌گر سياسي-اجتماعي به صحنه ورود مي‌كنند و به سهم خود بر فضا تاثير مي‌گذارند. البته دو گروه مرجع پيشين و پسين تفاوت‌هايي نيز دارند كه مهم‌ترين آنها را مي‌توان با «گذار از تكليف به حق» توضيح داد.

سنتي‌ها، تكليف‌مدار بوده و هستند و همواره مومنين را به راي دادن و حضور مناسكي دعوت كرده و مي‌كنند ولي مدرن‌ها، حق‌مدار بوده و هستند و حقوق شهروندي را ملاك و مبناي كنش‌هاي‌شان قرار داده و مي‌دهند و از حضور مشروط سخن گفته و مي‌گويند. 9) آخرين دستاورد دوم خرداد صحه گذاشتن بر اين گزاره بود كه «انتخابات در ايران همواره دوقطبي است و خط سومي وجود ندارد.» همانطور كه مي‌دانيم در تاريخ سياسي ايران همواره گروه‌هايي حضور داشتند كه مي‌خواستند با سخن و طرح نو خود را به عنوان جريان سوم معرفي كنند. اين طرز تفكر در ابتداي انقلاب نيز نمايندگاني داشت به‌نحوي كه مي‌خواستند در ميان دوگانه ليبرال/مكتبي نقش‌آفريني كنند. مصداق اين سنخ جريانات در دوم خرداد «جمعيت دفاع از ارزش‌ها» بود كه پيش از انتخابات شكل گرفت و پس از شكست دود شد و به هوا رفت و بدين‌ترتيب باز هم ثابت شد كه خط سه جايي در ايران ندارد چنانكه يكي از چهره‌هاي اصولگرايان نيز گفته بود: «اگر مي‌خواهيد از گلوله خوردن مصون بمانيد، هيچگاه روي يال كوه راه نرويد.»

منبع: جماران

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=75997

ش.د9600518

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات